RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
کاملا درست می گی دانه جان. سعی کردم این رفتارمو اصلاح کنم. الان یک ماهه من دیگه خرج های مالی ای که وظیفه همسرم هست انجام نمی دهم. الان فقط اقساط خونه رو پرداخت می کنم. توی این یک ماهه اونا کمی تکان خوردند. مثلا مادر همسرم امروز 100 تومان به حسابم پول ریخت چون می دونست برای قسط این ماه خونه کم دارم. ( ولی بعدا ببین چه منتی بذارن سرمون )
ولی دانه مهربونم من هیچ وقت ازشون توقع مالی نداشتم و ندارم. اصلا خودم این مدلی نیستم . کلا انقدرکه برام مهمه عاطفه و دوستی خرج کنند برام هدیه گران قیمت مهم نیست.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
تافردا.....
فردا صبح در خدمتت هستم.
هنوز كلي حرف دارم باهات كه بزنم
حرف، حرف يك زندگي يه. حرف شوخي نيست.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
خیلی محبت می کنی عزیزم. من منتظر شنیدن راهنمایی هات هستم.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنين جان خوشحالم كه اوضاع كمي بهتر شده راهنمايي هاي دانه عزيز هم عاليه اميدوارم بتوني با كمك دانه وديگر دوستان مشكلت رو حل كني منم اگر مطلبي درخور حال تو پيدا كردم برات مينويسم
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنين جان
در تمامي پستهايت اين را متوجه شدم كه دائما در تلاشي كه اشتباهات شوهرت را بهش به اثبات برساني و يا اينكه شما دو نفر دائم از هم عذر خواهي مي كنيد به نظرت اين مسئله باعث نمي شود تا حريم شما دو نفر شكسته شود؟ به نظرت بهتر نيست پرده حيايي بين تو و او باشد تا لازم نباشد كه دائم ايرادات و اشتباهها را به هم بگوئيد.
تا اينجاي كار شوهرت حرفهايت را شنيده و تا جايي كه تنواسته سعي كرده كه آرامت كند اما مي داني كه كاسه صبر هم انتها پذير است و ممكن است دو سال ديگه اين كاسه صبر تمام شود و از آنجايي كه تو عادت كرده اي كه دائم گله و شكايت كني با باز كردن دهانت به اين جور حرفها او از كوره در خواهد رفت و خداي ناكرده.....
قدمهاي اولت را بهتر بردار عزيزم.
با او راحت باش اما نه به اندازه اي كه بنشيني و از او و خانواده اش دائم بد بگويي. اگر او اين چنين بود و با تو اينطور رفتار مي كرد و اگر هزاري هم خانواده ات بد بود تو چه عكس العملي نشان مي دادي؟ شايد او هم روزي مثل تو دهان باز كند و از هر آنچه كه خوشش نمي آيد به تو گله و شكايت خواهد كرد.
آنوقت رابطه شما مثل جبهه جنگ خواهد بود............
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
آره. خودش یکی دوبار گفته منم از بعضی رفتارهای پدرت ناراحت می شوم ولی به خاطر تو اصلا نمی شنوم. خودمم متوجه شدم دانه ی عزیزم . از جمعه که اون اتفاق خیلی خودمو جمع و جور کردم.
البته من یک کار اشتباه دیگه ام انجام دادم . من از الف تا ی هر اتفاقی بیفته برای امین می گم. می دونی من نه خواهرم پیشمه نه دوست صمیمی دارم که باهاش بتونم خیلی راحت درد و دل کنم. خب این کمبود رو هی خواستم با امین جبران کنم . ولی متاسفانه نمی شه . به این نتیجه رسیدم همسرم نمی تونه یک سنگ صبور باشه.
البته این تقصیر امین نیست. مقصر منم که همه چی رو از او می خوام .
می دونی دانه خیلی بهم ریختم. یک جورایی دارم کم می یارم. تمام بار زندگی رو دوشم افتاده . کارم از یک طرف . کلاس های دانشگاه از یک طرف. دو تا کلاس تخصصی در رابطه با رشته ام می روم از یک طرف. فکر اقساط خونه از یک طرف.
دوباره اضافه وزن پیدا کردم. نخند بهم ولی این موضوع برام خیلی مهمه. الان 6 کیلو دوباره اضافه کردم تو این دو ماهه. دیروز چند تا از لباس هام تنم نمی رفت. دانه جان توروخدا نخند ولی این موضوع خیلی برام مهمه و اذیتم می کنه. وقتی اضافه وزن دارم خیلی بهم انرژی منفی می ده دانه جان.
خودم روحیه ام اصلا خوب نیست. خواب های بدی می بینم دانه . مثلا دیشب خواب دیدم باردارم ولی شکمم انقدر شل و نازکه که دستم رو زیر شکمم می گیرم و راه می روم و بچه ام کاملا توی شکمم معلومه !!! و خیلی خواب های بده دیگه . حوصله هیچ کاری ندارم. دندان درد دارم ولی نه وقتشو و نه حوصلشو دارم بروم دندان پزشکی . خیلی بهم ریختم . ولی حق با توه عزیزم من اشتباه کردم.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنين جان
با يك دست چند هندوانه مي خواهي بلند كني؟!
من هم مثل تو فعاليت را خيلي دوست داشتم تا جايي كه از ساعت 5:20 صبح از خانه بيرون مي آمدم و ساعت 23:00 برمي گشتم. جمعه ها هم درگير بودم. حتي وقت حمام رفتن هم نداشتم. كلي هم بدهي و قسط و بدبختي.
اما به نظرت آدم مگه چقدر توان داره و اصلا چقدر توي اين دنيا فرصت داره كه بخواد زندگي كنه.
اون اسمش زندگي نبود. الان فقط سركار.خونه . سركار. خونه. هفته اي سه روز باشگاه مي رم. پنجشنبه و جمعه ها تعطيلم. پنجشنبه ها مي رم خريد. آرايشگاه. لباسها و خونه رو مرتب مي كنم. جمعه ها هم نامزدم مي ياد خونمون و من مي بينمش. البته در طي اين دو ماهي كه نامزد كردم تا به حال دو بار هم من رفته ام.
ببين زندگي را كمي بايد آسان بگيري. تو خانه خريدي. درست. قسط داري. درست.شوهرت درآمد ندار. درست. اما بگرد يك راه حل بهتر براي خودت پيدا كن. درس،كلاس بيرون،كار، زندگي زناشويي،.... بسه ديگه. اين راهش نيست اينقدر خودتو خسته مي كني كه حال نداشته باشي براي آخر هفته خودت برنامه ريزي كني يا اينكه پاشي بري خونه يه نفر يه احوال پرسي كني. من جاي شوهرت باشم مي گم اين كه نشد زندگي خانم .........
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
من دوست ندارم دائم ازت انتقاد كنم
فقط به عنوان كسي كه داره از بيرون به زندگي تو نگاه مي كنه ايرادات كارت رو بهت مي گم شايد كه مؤثر باشه. شايد اصلا حرفهاي من در زندگيت كارايي نداشته باشه. به هر حال پيشاپيش عذرخواهي منو بپذير
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
حالا حالاها باهات كار دارم
به جز پنجشنبه جمعه ها كه در خدمت خودم و خونواده ام هستم همه هفته از صبح تا ساعت 4 بعد از ظهر توي اين تالارم و تا جايي كه بتونم واست وقت مي ذارم عزيزم.
تو اول زندگيته و خيلي نگراني. من هم تازه وارد زندگي شدم ولي مشكلاتي كه تو داري را ندارم و سعي مي كنم كه نداشته باشم و از ديدگاه تو به بعضي چيزها نگاه نكنم.
در مورد اينكه انتظار داشتي دعوتت كنن كلي حرف دارم كه بايد بهت بزنم.