-
[سلام خانم شي
اميدوارم فراموش نشده باشم
از روند مشكل گشايي و راهنماييهاي آقاي ساسي خيلي بهره بردم و نيز از پشتكار و ممارست شما ،
نتونستم همه را كامل بخوانم ولي چيزهايي تو ذهنم اومد كه حتماً در لابلاي صحبتها هست باب تاكيد و خلاصه ميگم
1- تو نبايد همه ظزفيتت را براي همراهي هميشگي و چسبيده به شوهرت صرف كني ؟ شما تفاوتهاي اساسي شخصيتي با هم داريد بايد قسمت مشتركش را باهم به اشتراك بگذاريد انشاالله كه بمرور بيشتر شود. نگرش و احترام و محبت به همسر در افكار شما دوتا متفاوت است
2- در ادامه مطلب 1 و تمرينات خودتون شما بايد به شخصيت مستقل و غير وابسته و غير قائم به همسرت برگردي و اعتقاد پيدا كني و ارزشت را مستقلاً دريابي نه در توجه و تمكين همسرت.
شما واقعيت اين است كه مشكلاتي داريد سعي نكن خودت را سپر همه نا هنجاريها كني بگذار هر كس تاوان و عكس العمل طبيعي رفتارش را با ديگران چه اقوام شما يا شوهرت بدهند.
3- چارچوب مستقل مالي متعلق به شخص خودت مثل هزينه ماهانه و حقوق و... بدون دخالت اون و بشكل گلوبال بردار و حتي از اضافه آن با پز دادن به ديگران خرج كن و جايگاهت را بالاتر ببر
4- تو جايگاهت را بالاتر و مستقل تر كن بدون اينكه بخواهي شوهرت را كوچك و تحقير و اسير كني آنوقت شوهرت بتو التماس براي محبت و رابطه و دركنارش بودن خواهد كرد
5- همه اينهارو جمع كن ؟ خودت را آويزون و يا متصدي و وكيل اون ندان و عالي نبودن زندگي از هر لحاظ را قلباً بپذير و جوش نزن همين كه هست را باهاش بازي كن. از صحبت مجدد خوشحال ولي از تداوم مشكلاتت كه انگار نميخواي براي خود بودن را بپذيري و ولش نميكني ناراحت شدم . عزيزم خودت باش براي خودت باش ديگران را ول كن خودشون باشند حتي اگر شوهرته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نگراني را از خودت ترد كن براي خودت راحت باش!!!!!!!!!!!!
.
هر چقدر بیشتر نگران پرشدن ظرفیت تاپیکم میشم پست های ناخواسته ی بیشتری دریافت می کنم! درست شبیه زندگی با همسرم!!!:47:
-
سلام آقا حسین معلومه که فراموش نکردم محبت و توجه و راهنمایی های شما رو. :72:از دیدنتون خیلی خوشحال شدم.
.
می دونم. تفاوت های اساسی شخصیتی و تربیتی و نگرش به مسائل رو که بین من و شوهرم هست نمیشه حل کرد. ولی باز هم انگار ول کن نیستم! یه فیلم در حد نوجوان ساده و تخیلی فانتزی براش گذاشتم که ببینیم باهم. اون هم لطف کرد، افتخار داد. در عوضش چندتا دستور بهم داد که اجرا کردم بعدش هم براش بالش آوردم و میوه و .... که نهایتا پذیرفت باهم فیلم ببینیم.
)من همیشه عاشق این بودم که با همسرم فیلم ببینم و با هم نقد کنیم و ...)
یه صحنه نزدیک به بوسیدن داشت هیچی دیگه شوهرم گیر داده بود به شیطان پرستی و اینکه اینا میرن جهنم و اینا نابودن و یه چیزای وحشتناکی گفت و بعدش هم توصیه کرد به جاش برم قران بخونم و ... (خودش نمی خونه ها ! ولی میگه اگر قرار باشه کاری انجام بدم بهتره برم قران بخونم و به امام رضا فکر کنم و... ) تفکراتی که اون داره پدر پدربزگ من هم نداشت! خیلی سعی میکنه خودش رو بیسواد نگه داره! نه فیلم نه کتاب نه موسیقی نه زبان نه هنر نه مهارت نه درس میخونه نه هیچ چیز دیگه ای.
.
من دلم میخواست یه زندگی رمانتیک داشته باشم. با شوهرم صمیمی و یکدل باشم. اما اون ...
.
وقتی آقای sci راجع به خلاقیت عاشقانه میگن. مثلا توی مهمونی ها یه رمز با هم داشته باشین، من قند تو دلم آب میشه اما یادم می یوفته که شوهرم متنفره از اینکه توی مهمونی نزدیک من باشه یا به من توجه کنه. فکر میکنه شبیه زن ذلیل ها میشه. تا میتونه از من فاصله میگیره و اصلن به من نگاه هم نمیکنه و اگر کارش داشته باشم و برم نزدیکش ناراحت میشه و باهام قهر میکنه!! میخواد آزادانه هر جا خواست بشینه، هر کاری خواست بکنه و من دور و برش نباشم و حرفی نزنم. جلوی دیگران همیشه خیلی سرد با من رفتار میکنه که مبادا کسی فکر کنه اون زن ذلیله.
.
آقا حسین، من نمی تونم بی اعتنا باشم. برام خیلی سخته. نمی فهممش. خسته شدم از اینکه همش سعی کردم بفهممش و راضی نگهش دارم.
.
شاید من اعتماد به نفس کافی ندارم. بهش وابسته ام؟ شاید اگر جراتمند بشم اوضاع بهتر بشه...
- - - Updated - - -
سلام آقا حسین معلومه که فراموش نکردم محبت و توجه و راهنمایی های شما رو. :72:از دیدنتون خیلی خوشحال شدم.
.
می دونم. تفاوت های اساسی شخصیتی و تربیتی و نگرش به مسائل رو که بین من و شوهرم هست نمیشه حل کرد. ولی باز هم انگار ول کن نیستم! یه فیلم در حد نوجوان ساده و تخیلی فانتزی براش گذاشتم که ببینیم باهم. اون هم لطف کرد، افتخار داد. در عوضش چندتا دستور بهم داد که اجرا کردم بعدش هم براش بالش آوردم و میوه و .... که نهایتا پذیرفت باهم فیلم ببینیم.
)من همیشه عاشق این بودم که با همسرم فیلم ببینم و با هم نقد کنیم و ...)
یه صحنه نزدیک به بوسیدن داشت هیچی دیگه شوهرم گیر داده بود به شیطان پرستی و اینکه اینا میرن جهنم و اینا نابودن و یه چیزای وحشتناکی گفت و بعدش هم توصیه کرد به جاش برم قران بخونم و ... (خودش نمی خونه ها ! ولی میگه اگر قرار باشه کاری انجام بدم بهتره برم قران بخونم و به امام رضا فکر کنم و... ) تفکراتی که اون داره پدر پدربزگ من هم نداشت! خیلی سعی میکنه خودش رو بیسواد نگه داره! نه فیلم نه کتاب نه موسیقی نه زبان نه هنر نه مهارت نه درس میخونه نه هیچ چیز دیگه ای.
.
من دلم میخواست یه زندگی رمانتیک داشته باشم. با شوهرم صمیمی و یکدل باشم. اما اون ...
.
وقتی آقای sci راجع به خلاقیت عاشقانه میگن. مثلا توی مهمونی ها یه رمز با هم داشته باشین، من قند تو دلم آب میشه اما یادم می یوفته که شوهرم متنفره از اینکه توی مهمونی نزدیک من باشه یا به من توجه کنه. فکر میکنه شبیه زن ذلیل ها میشه. تا میتونه از من فاصله میگیره و اصلن به من نگاه هم نمیکنه و اگر کارش داشته باشم و برم نزدیکش ناراحت میشه و باهام قهر میکنه!! میخواد آزادانه هر جا خواست بشینه، هر کاری خواست بکنه و من دور و برش نباشم و حرفی نزنم. جلوی دیگران همیشه خیلی سرد با من رفتار میکنه که مبادا کسی فکر کنه اون زن ذلیله.
.
آقا حسین، من نمی تونم بی اعتنا باشم. برام خیلی سخته. نمی فهممش. خسته شدم از اینکه همش سعی کردم بفهممش و راضی نگهش دارم.
.
شاید من اعتماد به نفس کافی ندارم. بهش وابسته ام؟ شاید اگر جراتمند بشم اوضاع بهتر بشه...
-
این تاپیک به علت عبور از حد مجاز و وجود پستهای دیگر اعضاء قفل می شود
خانم شی در تاپیک جدید به آدرس زیر مشاوره خود را با جناب اس سی آی ادامه دهید .
دیگر دوستان لطفاً دقت داشته باشند که در تاپیک جدید پستی که همسو با راهنمایی تخصصی جناب اس سی آی نباشد را ارسال نکنند و سئوالات شخصی خود را در این تاپیک نپرسید
http://www.hamdardi.net/thread30336-2.html
با تشکر