RE: شوهرم جلوچشمم به قصدازدواج بادختری صحبت میکنه
پدر مادر شما با این اشاره ی کوچکی هم که کردید بهشون حتما تا الان باید نگران شدند و میان حداقل بهتون سر می زنند..گوشیتونو اخه با چه اجازه ای ازت گرفتن؟؟؟؟ واقعا چرا بچگانه باهاشون رفتار کردی؟؟ یه جوری باهاشون تماس بگیر ....البته شوهرت بیاد فکر کنم شرایط بهتر شه بتونی با خونوادت تماس بگیری چون خدای نکرده فکر کنم تصمیمش جدیه
RE: شوهرم جلوچشمم به قصدازدواج بادختری صحبت میکنه
سلام عزیزم به نظر من وسایلتو جمع کن و برو پیش خانواده ت فقط همین تو هنوز 20 سالته و میتونی زندگی بهتر داشته باشی این اسمش زندگی نیست اینکه دوستان گفته بودن قانون قانون ... همش الکیه عزیزم اتفاقا قانون با مردهاست حق طلاق با شوهرته و هرآن اراده کنه میتونه طلاقت بده فقط باید مهریه تو بده که 30 تا سکه رو حتما میتونه این زندگی ارزش نداره که بخوای پاش وایستی بذار بره با همون زن مطلقه ازدواج کنه و بعد قدرتو بدونه و تا آخر عمر بزنه تو سرش که چرا شما رو از دست داد بیشتر هم به فکر خودت باش تا خانواد ه ت تو هنوز اول راهی انگار اصلا خودتو دوست نداری اگه بخوای همش به فکر بقیه باشی به خودت میای میبینی پیر شدی و زندگی نکردی و اون بقیه هم به فکر زندگی خودشون بودن پس اگه میخوای برنده بشی برو شهرستان خونه پدرت تا روز طلاق ولی توافقی جدا نشو تا شوهرت تا قرون آخر مهریه تو مجبور باشه که بده تا خیلی هم بهش ساده نگذره و باز این کارو با کس دیگه تکرار نکنه و تو هم با اون سرمایه بتونی زندگی کنی یا بری دانشگاه یا کاری برای خودت دست و پا کنی که مجبور نشی تو خونه بمونی و افسرده بشی و هم اینکه موقعیت های بهتری واست ایجاد شه.با چنین شوهر و خانواده شوهری که انقد بی حیا باشن و انقد راحت به قضیه نگاه کنن با ادامه دادن فقط خودتو تباه کردی چون مطمئن باش بازم تکرار میشه ربطی هم به سن و سالش نداره.موفق باشی
RE: شوهرم جلوچشمم به قصدازدواج بادختری صحبت میکنه
ozv90
عزیزم. وای چقدر ماجرای دردناکی رو اول زندگیت داری تجربه میکنی. قبل از همه چیز دعا میکنم و از خداوند میخوام که حالتون بهتر کنه و مشکلاتتو حل کنه و بهت صبر بده. آمین....
عزیزم خیلی مواظب باش که متوجه تاپیک هات توی همدردی نشن. هنگام خارج شدن از تالار ، از کلمه خروج استفاده کن و هیستوری کامپیوترت رو هم پاک کن.
دخر گلم. شاید نظر من درست نباشه اما باور کن خیلی فکر کردمکه چیکار کنی.
تو حتی هنوز نتونستی درست و رک و پوست کنده با همسرت و خانوادش حرف بزنی. منطقی تر عمل کن عزیزم.
مهریه تو کمه و دستت به جایی بند نیست. هرچند اگه این مهرهی یک میلیون سکه هم بود بازم عدالتی اجرا نمیشد و قانون مردونه بود نه زنونه...
من نظرم اینه : حالا که خانواده شوهرت دارن سعی میکنن این ماجرا رو درست کنن، یه فرصت بده به خودت و ایشون. اگه نمیخوان این موضوع فعلا به خانوادت کشیده بشه، تو هم کمک کن. نشون بده که واقعا توهم زندگیتو دوست داری و تلاش میکنی. باور کن هیچ وقت دیر نیست برای طلاق. اما ممکنه چند روز فرصت ندادن ، باعث پشیمونی بشه.
بذار دامادشون که میگی آدم خوب و منطقی هست ، پادرمیونی کنه. مطمئن باش خانواده شوهرتم از این اتفاق خوشحال نمیشن . دوست ندارن تو رو تو بیست سالگی مطلقه ببینن.
بذار تلاششونو بکنن.
دختره زیز سنگم که باشه، پیداش میکنن. نترس گلم.
RE: شوهرم جلوچشمم به قصدازدواج بادختری صحبت میکنه
این تاپیک خیلی از حد مجاز (50 پست ) عبور کرده
دوستان اینگونه تاپیکها را زودتر گزارش کنند
.