RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
الان عموم زنگ زد گفت که عموی شوهرم زنگ زده و گفته پدر شوهرم فعلا می خواد با عموم صحبت کنه
حالا یه چیزه جالب :163:
پدر شوهرم گفته من هم عروسم و دوست دارم
نمی دونم که تو دلشون چی میگذره
نه به اون شوریه شور نه به این بی نمکی
من که شاخ در اوردم
برام دعا کنید:323:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام یاس عزیز
خوش خبر باشی خیلی خوشحال شدم به نظر من حالا که خواسته برگردی حواست رو جمع کن هر شرط و شروطی رو بدون در نظر گرفتن عواقبش و انتظارات بعدی همسرت قبول نکنی اگه واقعا در توان خودت دیدی که می تونی بپذیری و از این بابت مشکلی نخواهی داشت قبول کن وگرنه اگه بخوای مثل من که بارها واسه فرار از موقعیت الان و اینکه کسی مشکلم رو نفهمه و حرفم نیافته تو دهنها بخوای به هر قیمتی برگردی احتمال برگشتت دوباره خیلی زیاده چون بهت زور میاد و دوباره درگیری و اختلاف سر می گیره و روز از نو و روزی از نو البته این فقط نظر منه به نظر بقیه بچه ها هم گوش بده منتها چون رفتارهای شوهر من و شما و لجبازی کردن و به حرف پدر و مادر بودنشون ، حتی قفل در رو عوض کردنشون خیلی شبیه هم هست از این بابت میگم که یه جورایی بدعادت نشه و فکر نکنه که شما حاضری تن به هر خواسته غیرعقلانیش بدی درسته که اشتباه کردی خوب اونم بی تقصیر نبوده و اگه کسی قصدش زندگی کردن و ساختن زندگیش باشه شرط و شروطای بی منطقی رو مطرح نمی کنه من هر دفعه شرطاشو قبول کردم حالا دورادور شنیدم که میگه در صورتی حاضره که به زندگی با من فکر کنه ( دقت کن فکرکنه) که من مهریه مو ببخشم و سر کارم نرم تازه باید از طریق دادگاه این کار صورت بگیره تمام کوتاه اومدنهای من تو زندگی باعث پرروتر شدن این آقا شد و اینم نتیجه اش فقط خدا می دونه که من چی میگم و چقدر مقصر بودم و اون چقدر و چه کارا که نکرد.
البته بازم میگم اینا نظر منه و ممکنه که درست هم نباشه ولی کلا اینو می خوام بگم :برا کسی بمیر که برات تب کنه زندگی یه رابطه دو طرفه است اگه قراره تو کوتاه بیای اونم باید کوتاه بیاد تو هم ممکنه شرطایی داشته باشی ببین حاضر میشه در قبال قبول کردن شرطاش از طرف شما اون هم خواسته شما رو برآورده کنه یا نه ؟
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام میترا جان
حرفات خیلی خوبه و منم قبول دارم
الان عموم زنگ زد و گفت که پدر شوهرم و شوهرم برا 5 بعد از ظهر قرار گذاشتن من هم نمی رم
حالا شرط اینا اینه که پدر مادرشو پیش خودش نگه داره و من پدرم و عموم اینو قبول نداریم
میترا جان درست می گی اونم باید به فکر زندگیش باشه
پارسال عروسی برادرم بود اونم تو شهرستان
منو شوهرم به اتفاق پدر مادرم رفتیم شهرستان خونه یکی از فامیلامون
خونه فامیلمون یه خونه اپارتمانی بود مثل خونه من
شوهرم پیش پدر مادرم معذب بود هم واسه حموم رفتن هم خوابیدن بالاخره راحت نبود
حالا نمی دونم چطور انتظار داره من با پدر مادر اون تو یه خونه زندگی کنم
تو رو خدا دعا کنید
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس عزیزم خیلی برات خوشحال شدم .خدارو شکر که بالاخره انتظار به سر رسید.:43::46:
به نظرم اگه خواستی صحبت کنی بگو من هر شرط منطقی که برای زندگیمون خوب باشه و به نفع هر دوی ما باشه قبول میکنم .احتمال داره بگه باید هر حرفی زدم گوش بدی و هرچی گفتم بگی چشم .بدون چون و چرا این شرط رو اگه گذاشت قبول کن.چون مردا دلشون می خواد این و زنشون قبول کنه .بعد تو زندگی با محبت کردن و سیاست زنانه می تونی هر چیزی که میخوای انجام بدی .
تو هم اگه حرفی داری و خواسته ای داری تا بزرگترها هستند بهش بگو .الان فرصت خوبیه .
بعد ببین پدر و مادرش تا کی می خوان خونه شما بمونند .اگه زمانش زیاد نبود یا دلیل خاصی برای کارشون دارند فعلا قبول کن .تا به امید خدا مشکل اونا هم حل بشه و اونا هم برن خونه خودشون .بالاخره همیشه که نمی خوان با شما زندگی کنن.
امیدوارم موفق باشی عزیزم .:46:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
تمنا جان منم از شما تشکر می کنم
حالا خبر جدید
دیروز عموم با پدر شوهرم صحبت کرده شوهرم نیومده بوده
عموم میگه بعد از یک ساعت و نیم صحبت پدر شوهرم برمی گرده می گه که حالا چیکار کنیم
عموم هم در جوابش میگه هیچی اگه نیت شما جدایی هست چطور با شادی و خوش رفتاری اومدین دخترمونو بردین همونطوری هم حق وحقوقشو بدین تا اینا جدا بشن گفته چرا با دعوا می خوایین جدایی باشه
با این حرف عموم پدرشوهرم گریه می کنه که نه من عروسمو دوست دارم
کی دوست داره بچه اش طلاق بگیره
من دیگه نمی تونم دنبال زن باشم واسه پسرم من نمی تونم دیگه همچین عروسی داشته باشم
بعد از این حرفا عموم گفته خب شما اگه نمی خوای جدایی باشه پس برو پسرتو نصیحت کن منم دخترمونو نصیحت می کنم و اینا رو اشتی بدیم
حالا یه مشکل :
عموم یادش رفته که بگه شما تو اون خونه زندگی می کنید و قراره همیشه اونجا باشید؟
حالا امروز عموم در این موردم صحبت می کنه
اگه قبول کنند که اونا وسایلشونو ببرن مارو اشتی میدن
دوستان تو رو خدا دعا کنید که این مشکلم حل بشه و برگردم سر خونه زندگیم
دیشب عموم و حتی پدرم خیلی نصیحتم کردن که رفتی دیگه احترام شوهرت پدرشوهرت و مادرشوهرتو نگه دار تا شوهرت دوست داشته باشه
منم از این به بعد می خوام بیشتر از قبل احترام بذارم و حتی اگه به من بدی هم کردن به روی شوهرم نزنم
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
قبربون عموت برم که انقر خوبه پی کارهای برادر زادشه .
کم پیدامیشه اینجور آدمها بیان میان جگری کنند.
تو این زمونه هرکی دوتا دست داره دوتایی دیگه قرض میکنه سر خودشو نگه داره.
دست عموتو ببوس :46::46:
انشالله که مشکلت حل بشه با خوشی برگردی سر زندگیت.:227::227:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
عزیزم آرزو میکنم هرچه زودتر مشکلتون حل بشه
با خبرهای خوب خوب بیاین. شیرینی آشتی کنون هم فراموش نشههههههه:72:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام گل یاس،
این تاپیک به علت طولانی شدن و گذشتن از حد ظرفیت تاپیک های مشاوره ای (50 پست) قفل می شود.
مدتی هست که این تاپیک رو زیر نظر دارم. به خصوص در چند صفحه آخر تاپیک بیشتر از این که یک تاپیک مشاوره ای باشد، تبدیل شده است به یک تاپیک برای نوشتن گزارش های روزانه.
این چیزی نیست که هدف همدردی باشد. شما اینجا تنها دارید مسائل خصوصی خود رو در اینترنت گزارش می کنید. و طرح مشکل مشخصی نیست که قرار باشد کمک خاصی به شما بشود.
به نظرم سعی کنید از مطالب تاپیک استفاده کنید. و همینطور در شرایطی که دارید، اینکه به یک مشاور حضوری مراجعه کنید بهتر است.
به شما توصیه می کنم اگر قرار است همین روند رو ادامه بدهید، تاپیک جدیدی باز نکنید!
همگی برای بهبود شرایط زندگی شما دعا می کنیم.
برای شما آرزوی موفقیت می کنم.