از جناب عرفان عزيز تشكر ميكنيم كه در صندلي داغ پاسخگو به سوالهاي دوستان بودند و اين نشان رو هم بهشون تقديم مي كنيم :72:
نمایش نسخه قابل چاپ
از جناب عرفان عزيز تشكر ميكنيم كه در صندلي داغ پاسخگو به سوالهاي دوستان بودند و اين نشان رو هم بهشون تقديم مي كنيم :72:
از ستاره جون ميخوايم كه در صندلي داغ شركت به عمل بيارند و با درخشش فضا رو روشن كنند :72::73:
سلام :72:
1ـ ستاره جون دوست داري چه شغلي داشته باشي ؟
2ـ ايا موافق اين هستي كه بچه در مهد باشه ؟
3ـ مشكلاتت رو چي جوري حل مي كني ؟
میشه از رضا صفائی هم دعوت کنید من یه تاپیک از ایشون بیشتر ندیدم چرا اصلا دیگه تولیست اعضا نیستند
سلام ستاره ،
جایگاه شعار توی زندگیت چقدره ؟
توی ارتباطاتت چقدر از رندی و سیاسی کاری استفاده می کنی ؟ یا به عبارت دیگه چقدر روراستی ( البته از نظر خودت )
سلام
1.برای ما از بخشش سخن بگو .
2.برای ما از خودخواهی سخن بگو .
3.اگر ناچار باشید در غربت زندگی کنید ، چه می کنید ؟
4.تا چه حدی راز نگه دار هستید ؟
متشکرم
ستاره خانم؛آیا نزار الفبانی را می شناسید؟
دیدن سوسک برای شما بدتر است یا یک موش خوشگل چاق و چله؟
اگر پسری داشتید که نزدیک دامادی او بود و در همان زمان بیگانه ای به کشور حمله می کرد،آیا او را به جبهه راهی می کردید؟(لطفاً با خیالتان خود را در آن وضعیت قرار دهید)
سلام خدمت جمیع دوستان ::72::72::72::73::104::227:
وبا تشکر از همه
***پا سخ زیباده ی عزیز:
1ـ ستاره جون دوست داري چه شغلي داشته باشي ؟
کارهای فرهنگی رو خیلی دوست دارم خصوصا دبیری
2ـ ايا موافق اين هستي كه بچه در مهد باشه ؟
من خودم به شخصه با گذاشتن بچه در مهدموافق نیستم .
من خودم از مادری شنیدم چگونه فرزندش برای اعتراض به این امر با هاش لجبازی می کندو به خانه ی صاحبخانه شان پناه می برد که کمکم کنید مرا به مهد نبرند .و.....
به نظر من اگر کسی از اطرافیان مثل مادربزرگ یا پدر بزرگ و.....این امر را عهده دار شوند برای بچه خیلی بهتراست تامحیط مهد خصوصا تا سن 3 یا 4 سالگی . من اگر عمری باقی ماند و مادربزرگ شدم حتما خودم توی خونه برای نوه ی عزیزم یه مهد گرم و صمیمی درست می کنم البته با موافقت پدرو مادرش !فکر می کنم خیلی لذت بخش باشه !به قول قدیمی ها: اخه بچه بادامه ،نوه مغز بادام!
3ـ مشكلاتت رو چي جوري حل مي كني ؟
راستش بنا به شرایط و روحیاتی که دران قرار داشتم و دیدی که نسبت به مشکل داشتم عمل کردم.
*گاهی اون مشکل یا مسئله رو پذیرفتم .خب راه حل خوبی هم براش پیدا کردم و حلش کردم و از نتیجه ای که گرفتم راضی بودم.
*گاهی که از اون مسئله ترسیدم .یا منفعل بودم یا صورت مسئله رو پا ک کردم و مسلما اون مسئله به قوت خودش باقی مونده و گاهی حتی بزرگ ترهم شد و بعدا هم ناراضی بودم از عملکردم.
*در مواقعی هم برای حل مشکلاتم که از اهمیت و دقت بیشتر ی برخورداربوده با چند نفر که دراون زمینه تخصص یا تجربه ای داشتن مشورت گرفتم و نهایتا خودم تصمیم گرفتم.
***پاسخ 118 گرامی :1-
1-جایگاه شعار توی زندگیت چقدره ؟
مسلما«هزاران کلمه نمی تواند اثری را که یک عمل برادم می گذارد را به وجود اورد»
امیدوارم روزی همه ی شعارهایمان را عملیاتی عملیاتی کنیم .ولی مطمئنم همین شعارها و تکرارها و تکرارها با همت و تلاش روزی به ثمر خواهد نشست.
2-توی ارتباطاتت چقدر از رندی و سیاسی کاری استفاده می کنی ؟ یا به عبارت دیگه چقدر روراستی ( البته از نظر خودت )
راستش رو بخواهید درست متوجه منظورتون نشدم .اگر منظور ، رندی و سیاسی کاری به معنای «نه خوبش »باشه که میشه یه جور مکرو حیله که مسلما سر پیکان ان مستقیما حتی در دراز مدت به طرف خودمون برمی گرده .
اما اگر منظور زیرکی باشه .خب از ویژگی های مومن زیرکیست .
نمونه اش :نقل کردن روزی حضرت علی(ع)روی سکویی نشسته بودند که دیدند فردی متواریست و می گفت سواری به دنبال من است و قصد جانم را دارد .به کدام طرف بروم امام راهنمایی کردند و جابه جا شدن و روی سکوی دیگری نشستند .سوار امد از امام پرسید ایا کسی را ندید که گریزان از اینجا بگذرد ؟امام فرمودند از لحظه ای که اینجا نشستم احدی را ندیدم !
حال ایا این رندیست یا زیرکی؟؟؟ایا خوب است یا بد؟
به نظرمن تا زمانی که رندی یا سیاسی کاری یا زیرکی به معیارهای اخلاقی و دینی یا کسی اسیب نرسونه می تونه خیلی هم خوب و مفید باشه .
3-یا به عبارت دیگه چقدر روراستی ( البته از نظر خودت )
راستش دروغ نمی گم اما شده جاهایی همه ی راستش رو نگفتم.
***پاسخ به lord.hamedگرامی:
1.برای ما از بخشش سخن بگو .
کلا ادم کینه ای نیستم اما اینکه ادم بخشنده ای باشم ،مطمئن نیستم .
ابن مطلب نمی دونم از کیه :«یادت باشه دیگران را ببخش !نه به این علت که لیاقت بخشش تورا دارند بلکه به این علت که تو لیاقت ان را داری که ارامش داشته باشی»
البته این برای مراحل ابتدایی وسطح پایین بخشش است و صفت بخشنده بودن بالاتر از این سخن است.
2.برای ما از خودخواهی سخن بگو .
اگر بتونم نگاهم را از خود بگردانم و معطوف به غیر از خودم بکنم می توانم ویژگی های انسانی خودرا که خداوند به صورت فطری دروجودم نهاده را بیابم .یعنی مهربان و رئوف -بخشنده و پذیرا -بی نیاز و توانا-عاقل و راضی-شادو شاکر-شجاع و......
واما خودخواهی همه ی این صفات را ازمن دور می کند و درک و فهم واقعیات برایم امکان پذیر نیست.
«انچه باعث خشم ما از دیگران می شود می تواند مارا به سوی درکی از خودمان هدایت کند»
3.اگر ناچار باشید در غربت زندگی کنید ، چه می کنید ؟واقعیت اینه که من عاشق زادگاهم هستم و شهرم را به خاطر چند ویژگی مهمش خیلی خیلی دوست دارم واگر روزی ناچار باشم درغربت زندگی کنم ،فکر می کنم کار سختی برایم باشه .
اگر درچنین موقعیتی قرار بگیرم راه حلهایی برایش پیدامی کنم .مثل پیدا کردن دوستان جدید ،استفاده ی هرچه بهتر از فرصت برای مطالعه و.....
4.تا چه حدی راز نگه دار هستید ؟
اگر بهم بگن این یه رازه و به کسی نگو نمی گم .اما در غیر اینصورت شاید به نزدیکترین کسم بگم و خب هرکسی یه نزدیک داره دیگه و .....
خیلی دلم می خواد طوری روی خودم کار کنم که چه بهم بگن یه رازه چه نگن چیزی رو که لازم و ضروری نباشه نگم و حتی برای چیزهای کم اهمیت هم که راز نیست رازدارباشم.
تلخی عمر بشر، بی تجربه گیست
مرد را جز ثمر تجربه ؛دانا نکند
محرم راز کسان باش مکن پرده دری
تا پرده کنی ،پرده ز اسرار تو بالا نکند
***پاسخ به گردافرید گرامی:
1-آیا نزار الفبانی را می شناسید؟
نه نمی شناسم.
2-دیدن سوسک برای شما بدتر است یا یک موش خوشگل چاق و چله؟
از سوسک تازمانی که بهم نزدیک نشه ،نمی ترسم .بلکه بی سرو صدا نگاهش می کنم .شاخک های بلندش -باز و بسته کردن دهانش و پرهای نازکش و خطوط روی انها یه جور عظمت و توانایی خالقم رو می بینم و کلی سوال؟
ولی شده که درحین همین کنجکاوی یه دفعه جناب سوسک پر کشیده و اعتراض به کنجکاوی بنده و مصداق فضولی ممنوع !یه مانوری داده است ....وای !واقعا پاهای زبرو چندش اوری دارند (از خانمها بابت این توضیحات عذر می خواهم)صندلی داغ است و سوال های سخت که باید پاسخ گفته شود .
اما جناب موش!!!!!!
دیدن موش حالا به هر شکلش چاق یا لاغر خصوصا موقعی که به تله افتاده برام چندش اوره فقط یه نگاه کوتاه اونم به دندانهای ریزو تیزش و موهای مخملی روی پوستش و دم بلندش وباز عجب از ظزیف کاری خالقش!
بازم از خانمهابرای این توصیف عذر می خوام .خانمها ما می تونیم با ترسهامون مقابله کنیماااا ....اخه سوسک و موش که اینقدر جیغ و ....نداره !تازه اسباب خنده و سوژه ی بعضی اقایون هم نمی شه !
پس لطفا شجاع باشیم !
3-اگر پسری داشتید که نزدیک دامادی او بود و در همان زمان بیگانه ای به کشور حمله می کرد،آیا او را به جبهه راهی می کردید؟(لطفاً با خیالتان خود را در آن وضعیت قرار دهید)
نمی دنم واقعا باید توی اون موقعیت قرار گرفت و امتحان پس داد چون باید خیلی از خود گذشته بود .همین جا تقدیر می کنم از همه ی پدران و مادران شهیدداده که چه سرافراز و سربلندن دردنیا واخرت .چه اجری خواهند داشت که ثمره عمر خودشون رو درراه خدا اهدا کردند .
.
.
.
.
.
تااینجا سوالها داغ بود ولی خب ما به روی خودمون نمی اوریم:Dشاید هم به این خاطر که زیباده عزیز برا ی من یادش رفت صندلی بگذاره من سوالات ور سر پا جواب دادم:54:
سلام :زیباده ی خوش ذوق و سلیقه :72::43:
،
یه خواهش!
لطفا اون خانم بالایی رو یه گوشه روی یه صندلی بشونش و یه چادر هم سرش کن .اخه من چادریم و چادرم را هم خیلی خیلی دوست می دارم .:73:
از همه ی زحمتهایی که می کشی سپاسگزاریم:104:
دلم با خواندن عباس هری ریخت .منم هستم از من هم سوالات داغ کنید تا جواب داغتر بدهم.