RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام :72:
من امروز تازه مطلب شما رو خوندم و خیلی متاسف و ناراحت شدم .
از خدا برایت طلب صبر و خوشبختی دارم .:323:
تا اینجا سعی کردم تمام تاپیک ها رو بخونم و به نظر من با شوهرت اگه قبول میکنه برید پیش یه مشاور و باش صحبت کنید یعنی تو این مرحله به یه آدم بی طرف نیازه که حرف بزنه . حتی شده با مادرت برو . چون شما خودت اگه بخوای این وسط طرف یک طرف رو بگیری طرف دیگر ناراحت میشه و این به قیمت تموم شدن زندگی شماست ؟ سعی کن بری پیش یک مشاور تا مادرت یا همسرت رو از عواقب کارشون باخبر کنن .
و کاملا احساس خانوادتو درک میکنم شاید اونا بخوان بیان ولی از رفتار خانواده شوهرت میترسن . شاید خانوادت بیان و اونا با رفتارشون اونا رو سنگ روی یخ کنن . پس سعی کن جوری عمل کنی که خانوادت احترامشون حفظ بشه . راستی مهریه شما چقدره ؟ به شوهرت بگو اگه منو دوست داشته باشی باید برای رهایی از این مسئله راه حلی رو پیشنهاد کنی که خانواده منم حرمتشون حفظ بشه ، چون اونام یه عمر منو بزرگ کردن و برام زحمت کشیدن من نمی تونم زحمات اونا رو نادیده بگیرم .
زیادم خودتو اذیت نکن صبر کن خودشون مجبورن که تکلیف تو رو مشخص کنند .
مواظب خودت باش :72:
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
فقط صبر نه هيچ كاري و نه هيچ تماسي.
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ممنون از پاسخ تمام دوستان عزیز:72: دیروز خیلی حالم بد بود.با مادر بزرگم رفتم دکتر.همسرم تماس گرفت و گفت من اصلا راه حلی به ذهنم نمی رسه.به نظر م میرسه که اونم با خانوادش درگیره ولی چیزی به من نمی گه،شاید.من بهش گفتم بریم پیش مشاور و اون گفت باید فکر کنه.
اون میگه چون خودت قضیه رو شروع کردی باید خودت تمومش کنی و من اصلا دخالت نمی کنم.میگه بلند شو و بیا معذرت خواهی کن.فقط همین و اصلا در مورد ماجرا صحبت نکن تا هر دو طرف بخوان توضیح بدن و باز دوباره موضوع ادامه پیدا کنه
مادربزرگم از من خواست که با شوهرم تماس بگیرم تا ایشون باهاش صحبت کنه.شوهرم به مادربزرگم گفت که منو دوست داره و قرار شد که من با مادربزرگم بریم خونه مادر شوهرم.البته2روز دیگر.همه مخالفت کرده و متفق القول می گن طلاق بگیر.من نمی دونم باید چی کار کنم؟مادربزرگم سعی کرد با مامان بابام حرف بزنه ولی اونا هنوز مخالفن.
شوهرم منو و خیلی بیشتر مامان بیچارمو مقصر میدونه.خانوادش حسابی از ما بد گویی کردن و حرفایی که من نزدم رو از طرف من گفتن:302:
نمی دونم اگر عذر خواهی نکنم چه تصمیمی دارن.آره فکر می کنم تصمیمشون طلاقه
لطفا منو راهنمایی کنید برای روزی که می خوام برم عذر خواهی چی بگم؟من اصلا نمی دونم چرا باید عذر بخوام.ولی برا حفظ زندگیم این کارو می کنم.امیدوارم ارزشش رو داشته باشه.من دیگه چاره ای ندارم.میدونم که حرفای شما و خانوادم درسته ولی...
خیلی ناراحتم.یه حس بد دارم که وقتی عذر خواهی کردم دیگه نتونم شوهرم رو دوست داشته باشم.:302:
خیلی خستم.خودتون رو جای من بذارید.دیگه توان این رو ندارم که قضیه ادامه پیدا کنه.
راستش یه حسی پیدا کردم که دیگه هیچی برام مهم نیست.هرچه بادا باد.کم اوردم
راستش من تو شهرمون امکان رفتن پیش مشاور ندارم .چون همشون خانواده من و همسرم رو می شناسن.کاش مشاورای محترم سایت همدردی منو راهنمایی می کردن.خیلی به راهنماییشون نیاز دارم
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
عزیزم سعی کن به خودت مسلط باشی. این قضیه اینقدر بزرگ نیست که خانواده شما بخواهند به طلاق فکر کنند. همچنین خانواده همسرت. فکر می کنم زیادی دارند افراط می کنند. اما این افراط انها نشان از این دارد که شما هم زیادی این مساله را جدی گرفتید و دارید همینطور کشش می دهید.
به همسرتون بگید من تقصیری نداشتم و من شروع کننده نبودم. ایا قرار است من هر بار سر هر حرفی که می زنم با خانواده شما در گیر شوم و بعد شما خودت را کنار بکشی. من و شما الان یک نفر هستیم و من در صورتی می توانم بیایم عذرخواهی که شما تکیه گاهم باشی. اگر شما پشت من باشی برایم مهم نیست که پیش دیگران کوچک شوم. پشت من بودن رو هم با اومدن دنبالم نشون بده. و من هم اونزمان با اطمینان که واقعا همسری دارم که در همه شرایط در کنارم هست میام و عذرخواهی میکنم.
اینا رو بگو ببین همسرت چی میگه.
موفق باشی و اینقدر غصه نخور دختر خوب. زندگی خیلی پستی بلندی داره. کمی قویتر باش.
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
اگه الان اینقد زود خودتو ببازی فردا با مشکلات بزرگتر میخوای چکارکنی؟ عزیزم چون زیادی موضوع رو جدی گرفتی یه کم کم طاقت و حساس شدی
چرا همش به چیزای بدفکرمیکنی و اینقد به خودت فشارمیاری
فکرمیکنی همسرت اینقد راحت میتونه ازت بگذره که به همین راحتی میگی طلاقم بدن! اینقد خودتو دست کم نگیر آروم باش
منطقی باش احساساتی برخورد نکن اگه امروز اینقد راحت خودتو زیر پاگذاشتی رفتی عذرخواهی برات میشه وظیفه! ولی اگه همسرت بهت بها داد و باهات اومد و پشتت بود بدون خیلی تکیه گاهه محکمیه ولی اگه نیومد فعلا صبرکن و خیلی به همسرت گیر نده ببین چیکار میکنه اگه چندوقت گذشت و خودش اومدو بهت اصرارکرد بازم بخواه که بیاد دنبالت ولی اگه مشکلت با خانواده ات حل شد و قبول کردن بری برو یه دفعه عذرخواهی بخاطر همسرت فداکاریه ولی اعلام کن که بخاطر اون رفتی و از اون به بعد روهمسرت کارکن این زنگ خطر وابستگی به خانوادشه و اینکه تازه برگشته پررنگتر میشه
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ممنون از راهنمایی های نیلفر عزیز و دلجو دلتنگ مهربون:72:
دوباره مادربزرگم با مامانم صحبت کردن و مثل اینکه خانوادم با این قضیه کنار اومدن.بنابراین من برا عذرخواهی میرم.گرچه فقط به خاطر شوهرم این کار رو انجام میدم
ولی این دفعه دیگه بار آخره.چون من دیگه تحمل چنین شرایطی رو در آینده ندارم
کاش منو راهنمایی می کردید برا نحوه عذرخواهی .ممنون میشم.من از خانواده همسرم می ترسم .از حرف من و حتی دیگران بدترین منظوری که میشه برداشت کرد تعبیر می کنن .همیشه از دست اطرافیانشون ناراحتن.برا همین با بعضی از افراد فامیل خود قهرن و با بقیه رابطه اندکی دارن.
می دونم این قضیه اصلا بزرگ نیست ولی بزرگ و پیچیدش کردن و فکر کنم این وسط فقط من و شوهرم داریم اذیت میشیم.ولی احساس می کنم بعد از معذرت خواهی حس خوبی نخواهم داشت
مادربزرگم از همسرم خواستن که خانوادشون رو آماده کنن
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ف.ا عزیز
همه تایپک هایت را از اول میخوندم و خوشحالم که به نتیجه کوتاه امدن رسیدی
گاهی تو زندگی راهی به غیر کوتاه امدن و صبر وجود نداره مطمینم همسرت هم از این وضعیت ناراحته و از فداکاری تو استقبال میکنه به نظرم وقتی رفتی اونجا خیلی راحت و عادی و گرم برخورد کن روبوسی و احوال پرسی گرم کن و بگو دلت براشون تنگ شده بیشتر سعی کن نقل هر موضوعی حرف بزنی غیر موضوع پیش امده و اخرش بگو دوست ندارم کسی از من دلخور باشه اگه باعث ناراحتی کسی شدم صمیمانه منو ببخشه حقیقت همین که تو بری اونجا نشون دهنده معذرت خواهیه دیگه خیلی لازم نیست انشا معذرت خواهی براشون بخونی پیش خودت بگو یه سوتفاهم بوده که با مدیرت حل شده بازم تاکیید میکنم عادی و معمولی باش به خودتم برس دوست دارم موفق بشی عزیزم ادم برای کسی که دوستش داره و براش ارزش داره همه کار میکنه یه کوتاه امدن که چیزی نیست انقدر ادما مشکلات بزرگ و لاینحل دارن که باور کن مشکل تو پیش اونا خیلی ناچیزه به خودت مسلط باش و با جرات برو موفق باشی نگران نباش زندگی اتفاقات شیرینم زیاد داره دیگه نوبت شیرینیاشه خدانگهدارت با ارزوی موفقیت گلم
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
از این به بعدهم بیشتر برا همسرت ناز کن که یادش باشه تو زنشی
با اعتمادبنفس برو جلو
انشاالله موفق باشی
در زندگی باخدا بودن بهتر از ناخدا بودن است
:46:
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ف.ا عزیز
نمیتونم برات چیزی بنویسم فقط برات دعا میکنم که همه چیز رو براه بشه و دیگه مشکلی برات پیش نیاد
:43:
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام ف.ا عزیز
تمام تاپیکتو خوندم. از صمیم قلب ارزو میکنم مشکلت هرچه زودتر حل شه.
واسه معذرت خواهی ، گرفتن یه دسته گل و گفتن اینکه :/ بابت سوء تفاهم پیش اومده متاسفم و اگه کسیو ناراحت کردم عذر میخوام / کفایت میکنه.
لازم نیست قضیه رو باز کنی و بگی اره اون حرفیکه زدم منظورم اون نبود و..... . فقط عذرخواهی مختصر و تمام.
اگرم خانواده همسرت خواستن دوباره اون مسائلو پیش بکشن و حرفای اون روزو تکرار کنن با سیاست (یعنی با لبخند و تاییدهای دوپهلو و...) نذار ادامه بدن.
البته بهت توصیه میکنم زمان عروسی رو چندماهی عقب بندازی و دست نگه داری ( البته فکر کنم همینطورم شده). رابطه شما یه کمی اسیب دیده و احتیاج به ترمیم داره. از طرفی نوع رفتار همسر شما در قبال این قضیه جای تامل بیشتری داره و بهتره یه مقدار دقیقتر بشی و ببینی واقعا میتونه تکیه گاهت باشه؟ فکر میکنم باید یه بازنگری بکنی.
ف.ا عزیز یه نکته ای که همیشه تو زندگیت به عنوان یه زن باید رعایت کنی اینه که تقریبا هیچوقت التماس نکنی و عزت نفستو یرپا نذاری. یادت باشه زن نازه و مرد نیاز. البته منظورم رفتار لوس و... نیست. یعنی موضع ضعف نگیر و اعماد به نفس داشته باش و کاری کن که براش سهل الوصول نباشی.
امیدوارم با خبرای خوب بیای خواهر عزیزم:43: