نمایش نسخه قابل چاپ
سبکتکین جان
منم وقتی دیدم مهریه ات رو که حق مسلمت هست داری میبخشی ناراحت شدم
نمیدونم چرا همش عذاب وجدان داری
اما اینو خوب میدونم چون این دوران رو به شیوه ای دیگه گذروندم مطمئنم بعدها پشیمون میشی که حقت رو نگرفتی
حرفهای کامران رو یه تلنگر بدون تا در اینده ازش بهره بگیری
امیدوارم همه ما توی زندگیمون تصمیماتمون احساسی و زودگذره نباشه
سبكتكين اگه مي شه دوباره مهريه ات را به جريان بينداز:305:
سبکتکین
قسمت اول پستت رو هم گرفتم ، جوابش رو هم می دونم ولی الان لزومی نداره جوابش رو بدونی ، به نظرت لزومی داره؟
قرار هست از اون پست رد بشی نه اینکه واکاوی اش بکنی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
راه حل؟
اون موقع که بچه ها میان راهکار میدن دودستی گوشهاتون رو می گیرید که مبادا چیزی بشنوید
مینای عزیز فکر می کنی تاپیک شما به کجا می خواد برسه؟
واقعا آخرش چی می خواد بشه؟ تا حالا بهش فکر کردی؟
توصیه می کنم تاپیک های سبکتکین عزیز رو بخون ، خصوصا راهکار هایی که ارائه شده بود و کارهایی که سبکتکین در پیش گرفته بود
اون وقت ببین چرا از راه حل حرف نمیزنیم اون هم با 10تا علامت تعجب جلوش !
توصیه اکید می کنم پست زیر رو بخونید
با این مشاوره هایی که می گیرم چی کار کنم
===========
خانم لیلا موفق شما دقیقا خلاف راهکارها ، مشاوره می دهید ها :305:
ایشون مهریه اش رو به جریان بیندازه که چی بشه؟
که بشه مسخره و بازیچه؟
که شوهرش بگه تو همش داری ادا در میاری؟ که بیش تر ازن خردش کنه؟
بعد این همه کش و قوس دادن که درخت تنومند رو ول کرده چنگ بزنه خس و خاشاک بگیره ، که چی بشه؟
هدفش از این به جریان انداختن مهریه چی میتونه باشه ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
سلام مینا چ،نقل قول:
نوشته اصلی توسط مینا چ
دیشب وقتی این متن رو برای سبکتکین نوشتم، یکی از بچه‌هایی که از این متن ناراحت شده بود،
در پیام خصوصی برام نوشت :
احتمالا چون نمیدونست زمانم برای من خیلی ارزش دارد، و آن را جایی صرف می‌کنم یا در کلّ صرف کسی می‌کنم که فکر می‌کنم ارزشش را دارد.نقل قول:
من که هیچ وقت جرات نمیکنم همچین پستی برای کسی بذارم.
میترسم یه روز برای من همچین پستی بذارید!
راستش فرصت نکردم تعداد علامت تعجب‌های شما را بشمرم، خیلی زیاد هستند. تنها می‌توانم بگویم، ای کاش، زندگی بر پایه برخورد‌ها و تصمیمات احساسی به درستی جلو میرفت.
به شخصه معتقدم، شاید همه برنده‌ها آدم‌های منطقی و غیر احساساتی نباشند، اما بازنده ها، حتما یک روزی، یک جایی یک تصمیم احساساتی گرفته اند یا یک برخورد احساساتی داشته اند که منجر به شکست در زندگی آنها شده است.
به هر حال، لازم دیدم توجه شما را به نکته زیر جلب کنم، چون معتقدم میتواند شما را تبدیل به یک بازنده کند:
به نظر می‌رسد که شما همیشه و در اکثر موقعیت‌ها خیلی سریع خویشتن داریتون رو از دست می‌دهید و دست به قضاوت زود هنگام میزنید،:300:
نمونه آن، پست بالهای صداقت هست و برخوردی که با آن داشتید،
اگر آن پست را با دقت میخواندید متوجه میشدید که پاسخ شما همزمان با پاسخ به سوال خانوم لیلا موفق داده شده است.
ضمن اینکه، چرا فکر می کنید دیگران می خواهند نسبت به شما و زندگیتون موضع بگیرند؟
آیا فکر می کنید یک نفر که میاد راهکار میده ، بد زندگی یک مراجع رو می خواهد؟
و از اینکه با یک نفر تند برخورد کنه لذت میبره؟:163:
وقت بخیر،:72:
کامران
آقای کامران صد درصد با شما موافقم اما من به پست خانوم لیلا چی کار دارم؟منظورتونو متوجه نشدم.
بالهای صداقت به من میگه شما گوشاتونو میگیرید.در حالی که من برای گرفتن مهریه سبکتکین راه حل خواسته بودم چه ربطی به گوش شنوا داشتن یا نداشتن من داره؟
چرا منو استیضاح میکنه؟آخر تاپیکت میخواد چی بشه و این حرفا.
اصلا از ایشون توقع چنین برخوردی رو نداشتم.
مینا جان بچه های تالار نگران زندگیه تو هستند و می خوان هر طور شده مشکلت برطرف شه
اینا همش تلنگره مینا
به حرفای بالهای صداقت فکر کن و نه اینکه ازشون ناراحت بشی
این جا تو این تالار هر زندگی یه درس تازه است که باید ازش درس بگیریم و به جلو حرکت کنیم
واقعا همین طوریه گاهی وقتا ماها گوشامونو می گیریم و فقط دوست داریم حرف بزنیم
با حرفای آقای کامران کاملا موافقم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamran2007
اقلیما جان درسته اما هر سخن جایو و هر نکته مکانی دارد.
مينا جان
ممنونم از اينكه به فكر من هستي . و فكر مي كني كه شايد راه حلي براي من هست يا نه ؟
ولي خب با توجه به پستايي كه كارشناسا زدن و من بموقع بهشون عمل نكردم و به قول بالهاي صداقت گوشامو بسته بودم ( البته واقعا هيچكسي دلش نمي خواد گوشاشو ببنده ولي متاسفانه يه وقتايي احساساتمون بر منطقمون غلبه مي كنه و فكر مي كنيم نه ما خودمون بهتر مي دونيم تو اين موقعيت چيكار كنيم ) الان كار به جايي رسيده كه همه چي تموم شده و به قول بالهاي صداقت رفتن دوباره من براي مهريه بيشتر سبك كردن خودم و كوچيك كردن خودمه از اين نظر كه هر لحظه يه تصميم مي گيرم .
من فكر مي كنم منظور بالهاي صداقت از تلنگري كه بهت زد اين بود كه تو هم بدرد من دچار نشي . براي اينكه متوجه شده كه تو هم داري راه منو مي ري و دلش نمي خواد آينده تو مثل من بشه .
حتما رهايي عزيزنقل قول:
نوشته اصلی توسط رهايي
تلاشمو مي كنم كه از حرفاشون بهره ببرم .
ليلاي عزيز ممنونم كه به فكرمي ولي همونطور كه بالهاي صداقت گفت و خودم هم فكر مي كنم الان پيگيري اين كار فقط مسخره كردن خودمه .
بالهاي صداقت عزيز اتفاقا دقت كردم به اين كه نوشته بودي اين پستو بخون و ازش بگذر . خواستم بگذرم ازش ولي گفتم شايد فكر كردي الان مي يام و دوباره احساساتي ميشم و دنبال راه حل مي گردم و به خاطر اون مي خواي كه بگذرم .
ولي من ديگه دنبال اين چيزا نيستم . دنبال اينم كه ببينم كجاي راهو اشتباه رفته بودم كه ازش درس بگيرم . به خاطر همينم از شما و آقاي كامران خواستم كه با توجه به دفاعيات خودم ( انگار متهمم ) بگن چرا فكر مي كنن كارم اشتباه بوده .
آقاي كامران ممنونم از اينكه برام اون پستو گذاشتين . خوشحال ميشم باتوجه به توضيحاتي كه دادم نظرتونو بدونم .
پيشاپيشم از اينكه زمان باارزش زندگيتون واسه ما خرج مي كنين ممنونم . :311: ( تيكه انداختم جو عوض بشه . بابا دعوا نكنين ديگه ... :302:)
رهايي عزيز راستي گفته بودي چرا انقدر عذاب وجدان داري ؟
خداييش خودمم نمي دونم . همش خودمو سرزنش مي كنم كه چرا زن خوبي نبودم . و دلم براي شوهرم ميسوزه .
عزیزم اغلب وکلای خوب هزینه مشاوره شون مجانی ه چند تا مشاوره بگیر ببین می شه کاری کرد یا نه
من اگه جای شما بودم حتی از قاضی شکایت می کردم
عزیزم اغلب وکلای خوب هزینه مشاوره شون مجانی ه چند تا مشاوره بگیر ببین می شه کاری کرد یا نه
من اگه جای شما بودم حتی از قاضی شکایت می کردم