RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
گلناز گلم
نوشته شما لبخند به لبهای من آورد
دوست دارم بیشتر باهاتون در ارتباط باشم
با دقت نوشته تونو خوندم و منتظرم کیبوردتون درست بشه
میدونی همدردی معجزه ها میکنه
از وقتی به این تالار اومدم خیلی ذهنم باز شده و تونستم از زاویه های مختلف مشکلم رو ببینم هرچند هنوز چیزی حل نشده ولی خوب لااقل خودخوری نمی کنم و میدونم چی به چیه
منتظرم برم روانشناس و مشاوره تا بعد ببینم چی میشه
شما ارتباطتونو با من قطع نکنید اگه دونفر باشیم میتونیم به هم خیلی چیزها یاد بدیم
با همیاری سایر دوستهای مهربون این تالار
من به چشمهای محمد نگاه میکنم و چیزی نمی بینم راستش:163:
ولی دوست دارم تا آخرش برم ببینم واقعیت چیه
بهتر از اینه عجله کنم
دوست دارم همه راهها رو امتحان کنم
مردی در آینه عزیز
این اطلاعاتی که دادین بسیار به من کمک کرد
شوهر من انگار از دنیا بریده تقریبا کمتر چیزی هست که بسیار خوشحالش کنه
همیشه توفکره و سرش پایینه
فعلا درمورد قرصها کاری نمیشه کرد ولی دکترش گفته زمستون بگذره قرص ها رو قطع خواهد کرد
سعیم بر اینه که کمکش کنم
کاری که تاحالا نکردم!
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سابینای عزیز اینکه دیگه خودخوری نمیکنی خیلی خوبه ونشون میده که تو مسیر درست هستی.شما یه قدم از من جلوتری چون نامزد من رفتن پیش مشاور را قبول نداره وتنها کاری که تونستم بکنم اینه که ازش خواستم سایتهای روانشناسی را بخونه که مطمئن نیستم این کار را هم انجام داده باشه.
قرار نیست تو چشماش چیزی ببینی همین که وقتی نگاش میکنی نگاشو از نگاهت نتونه بکشه و یا اینکه مردمکش بلرزه همشون نشانه های مثبت هست.به قول خودت باید تو یه چاه تاریک دنبال محبت بگردیم.
اینکه ما با نامزدهامون مشکل داریم دلیل این نیست که مشکل از ماست.من خودم خیلی منعطف هستم و تو فامیل و بین دوستهام خیلی اعتبار دارم یعنی تو جمع دوستانه یا جمع فامیل همه رابه خودم جلب میکنم برای همین بی توجهی نزدیکترین وعزیزترین کسم برام خیلی سخته.حتی مادر شوهر و برادر شوهرم من را خیلی دوست دارن و همیشه طرف من را میگیرن.حتی برادر شوهرم یک بار به خاطر رفتارهای نامزدم ازمن معذرت خواست.ولی من دوست داشتم به جای همه اینها نامزدم بهم توجه میکرد.
نمی دونم تو هم با من موافقی یا نه ولی به نظر من نامزدهای ما هم ادمهای بدی نیستن فقط ما دو نفر از دو دنیای متفاوت هستیم که هماهنگ شدنمان هم هم سخت است وهم زمانبر.میدونم راه حل ارائه ندادم ولی خوندن مطالب تو برای من که خیلی خوب بود اینکه میفهمی تنها نیستی.امیدوارم نوشته های من هم برای تو به عنوان یه همدرد مفید باشه.از این به بعد هر روز با شما در ارتباطم.
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سلام گلناز عزیز
حرفتو قبول دارم من همیشه فکر میکنم محمد یا باید ازدواج نمی کرد و یا اگه میکرد با یه زنی که هیچ توقعی از همسرش نداشت باید ازدواج میکرد. زنی که باید منتظر می بود سال به سال و یا ماه به ماه و یا هر وقت که شوهرش به رحم بیاد ازش محبت دریافت می کرد . متاسفانه بعضی آقایون حتی در سنین بالا آمادگی پذیرش تعهد روندارن و نمی دونن ازدواج چیه و یه شوهر چه وظایفی داره.
دور نرم همین دو سه روز تعطیلی رو من مردم از تنهایی، حتی یه روزشو هم نیومده با اینکه میدونه این روزها روحیه م در چه وضعیه و آخرین باری که باهم بودیم تا نیمه شب نتونستم خودمو کنترل کنم و گریه میکردم
اونموقع گفت که دو سه روز تعطیله میبرمت یه جایی که امروز پنج شنبه هست و منم تصمیم گرفتم برعکس همیشه خودم زنگ نزنم بگم بیا منو ببر
الان تنها خونه نشستم
خوب من چرا ازدواج کردم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
راستی زیاد منو نگاه نمی کنه که ببینم مردمکش می لرزه یا نه:163:
اگرم نگاه کنه کوتاهه و زود نگاهشو میکشه
میشه لطفا بیشتر از کاراش بگی
چجوری آشنا شدین
و اینکه آیا مشکل جنسی داره یا نه و ...
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سابینای عزیز ازدواج ما سنتی بود یعنی از قبل همدیگر را نمیشناختیم.ولی موقع ازدواج خودمون همدیگر را انتخاب کردیم.و در مورد روابط جنسی یک ماه ونیم هست که رابطه نداشتیم ولی نمیتونم بگم مشکل جنسی داره چون وقتی رابطه داریم هر دومون ارضا میشیم ولی دیر به دیر رابطه برقرار میکنه که اوایل برام خیلی سخت بود.
این چند روز تعطیلی را من هم تنها هستم و تصمیم گرفتم که اگه زنگ نزنه که بریم بیرون من هم زنگ نزنم و تا الان که زنگ نزده.همیشه من باید ازش بخوام که بریم بیرون که گاهی قبول میکنه وگاهی نه.
به نظر من هم شوهرم به رغم سن بالاش هنوز امادگی ازدواج را نداشت و من باید جور کم کاری خانوادش را بکشم.
تا حالا من هم یک یا دو بار طاقت نیاوردم و جلوی شوهرم گریه کردم که حالا پشیمونم و هیچ وقت این اشتباه را تکرار نمیکنم.
[خوب من چرا ازدواج کردم؟]این دقیقا سوالی هست که من چند وقت پیش از نامزدم پرسیدم میدونی چه جوابی داد؟مثل جواب بیشتر سوال هام گفت نمی دونم!!
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
پس معلوم شد مشترکات فراوونی داریم باهم!!
خوبه تو خونسردیتو حفظ میکنی من تاحالا هوار بار پیشش زدم زیر گریه راستش برام سنگینه نمی تونم هضم کنم که آدم ازدواج کنه بازهم اینجوری تنها و بی کس باشه، قبل از ازدواج دختری بودم که به زحمت سالی یکی دوبار گریه می کردم الان هفته ای نیست که یکی دوبار گریه نکنم فوری گریه م میگیره، برعکس یادم نمیاد کی از ته دل خندیدم!
ولی خوب کاری میکنی تصمیم گرفتم منم تا میتونم خونسردیمو حفظ کنم و قوی باشم الانم نشستم دارم سایت دانشگاه های خارجی ( چیزی که مورد علاقه مه ) و همدردی رو گز می کنم تصمیم گرفتم اگرم زنگ بزنه خیلی ریلکس باشم
بدبختی اینجاس که ما خونه مون مهمون داریم و مجبورم حفظ ظاهر کنم و الکی بخندم این بیشتر زجرم میده
راستی بابا مامانت چی میگن؟ نمی پرسن پس نامزدت کجاس چرا ازش خبری نیست؟
کاش می تونستم باهات بیشتر حرف بزنم ولی طبق قوانین دادن یا هو آی دی و ... قدغنه توی تالار
همین الان باز خودمو شکستم و زنگ زدم به خونه موبایل خبری ازش نیست
کاش مملکت ما اینجوری نبود و اینقدر روی مطلقه ها فشار نبود
مجبوریم افسردگی بگیریم گریه کنیم داغون بشیم اما تحمل کنیم
الان دوستان میگن باز آیه یاس خوندی ولی خودتونو یه لحظه بذارید جای من
نامزدی بهترین دوران زندگی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حتی نمی تونم پیداش کنم و ببینم کجاس !
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سابینای عزیز
سعی کن اصلا پیش نامزدت گریه نکنی چون نتیجه برعکس میده و کارها بدتر میشه.مثل اینکه تو باتلاق افتاده باشی و برای نجات دست وپا بزنی اینجوری بیشتر فرو میری.تا حالا باید فهمیده باشی که این رفتارت جواب نمیده سعی کن اروم باشی.
من دختر مغروری هستم و دفعه اولی که پیش نامزدم گریه کردم واقعا احساس کردم که یه چیزی تو وجودم داره میمیره نمیدونم احساسم بود یا عشقی که به پرویز داشتم یا امید هایی که برای اینده داشتم یا شخصیتی که برای خودم قایل بودم یا...به هر حال حس خیلی بدی بود ودیگه نمیخوام اون حس را تجربه کنم.
اگه احساس میکنی من خونسردم واسه اینکه مرحله ای که تو الان هستی من چند ماه پیش گذرندم و حالا نسبت به تو راحت تر میتونم نظر بدم وگرنه من هم از شرایط راضی نیستم.
درباره فشار اطرافیان من هم مثل تو تحت فشارم ولی سعی میکنم مدیریت کنم.سعی کردم به اطرافیانم بقبولانم که ما نیازی نمی ببنیم که هرروز همدیگر را ببینیم با اینکه همدیگر را دوست داریم واین روشی هست که ما برای نامزدیمون انتخاب کردیم.[در حالی که من دوست دارم هر روز با هم باشیم]
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
خانم سابینا و گلناز
دو نفری نشستین الکی به هم انرژی منفی می دین.
ببخشید که اینجوری می گم اما اگه هر کدوم از شما می دونست باید چه کار کنه که وضعیتش بهتر بشه که الان مشکل نداشت. سعی کنید از کسی راهنمایی بگیرین که خودش آرامش داره و از زندگیش راضیه.
خانم گلناز می شه بگید حالا که شما اینقدر مغرور با شوهرتون رفتار کردین چه بهبودی تو رفتارش دیدین؟؟؟
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
گرین عزیز
خوب سایر اعضای تالار که میان نظر میدن هم مشکل دارن دیگه!
تفاوتش اینه که مشکل گلناز خانوم با من یکیه
ما تا حالا توصیه ای به هم نکردیم یه جز اینکه گلناز خانوم گفتن به چشمهاش زل بزن
اجازه بدین ایشونم مشکلشونو مطرح کنن من درکشون می کنم چه شرایط بدیه درسته همسرما کتک نمی زنه و ... ولی زندگی تو یه فضای بی محبت و سرد برای آدم کشنده ست
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
greenعزیز شما عضو کوشا هستین ونبایداین طور بی رحم صحبت کنین.در ضمن من انرزی منفی از سابینا دریافت نکردم وفکر هم نمی کنم انرزی منفی داده باشم.من فقط اظهار همدردی کردم وحتی از اینکه نتونستم راه حلی ارائه بدم معذرت خواستم.من ادعا نکردم که روانشناسم وفکر کنم سایر دوستانی هم که نظر دادن همچین ادعایی ندارن.
RE: نیاز به کمک فوری دارم ( بی توجهی، مشکل جنسی و بی مسئولیتی نامزدم )
سلام
سابینا عزیز
100 در 100 حق با شماست....رنج زیادی کشیدین..یه زن با هزار ارزو..حق دارین
ولی ترو خدا گریه نکنید..گریه مردو عصبانی می کنه و از خود بی زار
باید با خنده غم شوهرتونو ازش بگیرین..باهاش همراه بشن ...نزارین تنهایی باعث بر گشت اون به افسردگی بشه
حرفی نزنید که باز رو به رو هم قرار بگیرین...دوست.. یه دوست واقعی
شوهرتون بی انصافی می کنه ..درست ....ولی شما دست از تلاش بردارین
طول می کشه ولی اینده روشنه
یه سوال ؟
چی باعث خوشحالی شوهرتون می شه