نمایش نسخه قابل چاپ
این نوشته‌ی شما مهر تأیید بر تصور من میزنه. یعنی میگید با طلاق مشكلی حل نمیشه، درصورتی كه این فرض اشتباهه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط 100maah
چرا میگید متأسفانه نشد؟ من میگم شد، یا داره میشه، با طلاق هم مشكل من حل میشه هم مشكل خانوم.
در حقش ظلم نكردم، اگه مشكلی پیش اومده هر دوطرف مقصرند. هیچ كسی برای دیگران بد نمیخواد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط mamosh
برای پاك كردن این ذهنیت تلاش كردم اما نشد. علاقه چیزی نیست كه بشه به زور و با خیال و وهم بوجود آورد.
متاسفم در نوشته های شما نامردی موج می زنه
اوهومنقل قول:
نوشته اصلی توسط اتنا
دوست من سلام
من تا حدودی با مشکل شما آشنا هستم
من هم مشکل شما رو دارم اما برعکس
هنوز نامزدیم ولی عقد کرده
خانمم من رو دوست نداره و نظرش عوض شده حالا طلاق می خواهد
نمیدونی چه حال دارم چون من دوستش دارم
دوست داشتی برو پست های من رو بخون خودت متوجه میشی
طلاق خیلی بده
طلاق اسمش هم سنگینه
طلاق بهترین راه حل نیست آخرین راه حله
تلاشت رو بکن اگر نشد اونوقت حرف از طلاق بزن
البته قصد توهین ندارم فقط می خواستم باهات همدردی کنم
یکم بیشتر فکر کن ضرر نمیکنی همیشه میتونه طلاق بدی اما همیشه نمی تونی درستش کنی
همیشه میشه ازدواج كرد اما همیشه نمیشه طلاق داد. گاهی بخاطر مصلحت، آدم مجبور میشه بسوزه و بسازه.
با سوختن و ساختن هم به خودتون و هم به خانم تون ظلم می کنید چرا زندگی رو طوری نسازید که هر دو از ان لذت ببرید
شما چه مشکل لاینحلی در زندگی تون دارید که یا باید طلاق بگیرید یا بسوزید و بسازید
سلام دوست مننقل قول:
نوشته اصلی توسط abuzar141592
من نمی خوام منفی بافی کنم اما همیشه تو مشکلات بین زوجین هر دو مقصرند شما هم مقصرید و هم خانمتون
نزار خراب بشه . اگر میتونی درستش کن یا حداقل تلاشت رو بکن فردا روز نشه که بگی ای کاش تلاشم رو میکردم و افسوس بخوری
زندگیه شما به هیچ کس مربوط نیست خودت هر تصمیمی می خواهی بگیری بگیر اما برای طلاق عجله نکن همیشه وقت هست یکم تلاش کن اونوقت میبینی که چقدر زندگیت شیرین میشه ضرر نداره یه بار امتحان کن
همیشه به یاد داشته باش که برای رسیدن به هدفت باید از یه چیز هایی بگذری
نمی دونی زمانی که خانمم اسم طلاق رو آورد من چه حالی شدم
من خانمم رو خیلی دوست دارم و نمی خوام طلاقش بدم اما . . .
من برای زندگی خودم تمام تلاشم رو میکنم اگر نشد اونوقت یه فکری میکنم از همین اول به فکر راه حل آخر نیستم
تو هم تلاشت رو بکن امیدوارم موفق بشی
دوست من؛ رابطه‌ی شما كاملا عكس رابطه‌ی ماست. من خانوممو اصلا دوست ندارم. اون رفتارش با من اصلا درست نیست، من اونو درخور خودم نمیبینم، دركش خیلی پیایینه. حتی وقتی با هم صحبت میكنیم هیچ وقت منظور منو درك نمیكنه، تصورشو بكن وقتی با یه پیرزن خنگ داری صحبت میكنی چه احساسی بهت دست میده، هرچی میگی اون یه چیز دیگه برداشت میكنه. من اصلا دوستش ندارم هرچند اون منو دوست داره. عشق یك طرف بدرد نمیخوره.
درست میگی؛ برای رسیدن به هدفت باید از یه چیزایی بگذری
هدف من داشتی یك زندگی عاشقانه است، كسیو میخوام كه از همه‌ی دنیا برام عزیزتر باشه، برای رسیدن به این هدف هركاری انجام میدم و مطمئنم كه بهش میرسم.
من پست‌های شما رو تا حدودی خوندم سعی میكنم در اولین فرصت نظر خودمو اونجا بنویسم
دوست من؛ رابطه‌ی شما كاملا عكس رابطه‌ی ماست. من خانوممو اصلا دوست ندارم. اون رفتارش با من اصلا درست نیست، من اونو درخور خودم نمیبینم، دركش خیلی پیایینه. حتی وقتی با هم صحبت میكنیم هیچ وقت منظور منو درك نمیكنه، تصورشو بكن وقتی با یه پیرزن خنگ داری صحبت میكنی چه احساسی بهت دست میده، هرچی میگی اون یه چیز دیگه برداشت میكنه. من اصلا دوستش ندارم هرچند اون منو دوست داره. عشق یك طرف بدرد نمیخوره.
درست میگی؛ برای رسیدن به هدفت باید از یه چیزایی بگذری
هدف من داشتی یك زندگی عاشقانه است، كسیو میخوام كه از همه‌ی دنیا برام عزیزتر باشه، برای رسیدن به این هدف هركاری انجام میدم و مطمئنم كه بهش میرسم.
من پست‌های شما رو تا حدودی خوندم سعی میكنم در اولین فرصت نظر خودمو اونجا بنویسم
من عشق میخوام، حالا این عشق چجوری باید بوجود بیاد تا بتونم ازش لذت ببرم؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط اتنا
نظر من اینه كه سوختن و ساختن درست نیست، و از روی دلسوزی و فداكاری هم نمیشه با یكی زندگی كرد، عشق هم چیزی نیست كه همینجوری بشه بوجودش آورد، وقتی عشق وجود نداره و بوجود هم نمیاد تنها یك راه باقی میمونه و اون طلاقه.
مشكل من با اون خانوم اینه كه اون منو درك نمیكنه، وقتی باهاش وارد بحث میشم انگار دارم با یه مجسمه حرف میزنم كه نمیتونه به من احساس همدلی بده. تو یه فاز دیگه میچرخه.
این تازه یه موردش بود.
ابوذر سلام
من تا امروز خواننده خاموش تاپیکت بودم ولی میخوام یه چند خطی برات بنویسم . میدونی چرا اینقدر فراری شدی چون تو زمانی که مناسب نبوده خیلی عشق دریافت کردی چون خیلی راحت تونستی تو دستت بگیریش چون قبل از اینکه به حد کافی تشنه شی اب تو دستت اومده راستش من نمیفهمم منظور از یه پیرزن خنگ چیه ولی تصور میکنم روزی این پیرزن خنگ میشه ارزوت برو تاپیک هارو بخون تا ببینی چندنفر اینجا دنبال همین پیرزنای خنگن که بدون دودوتا چهارتا بهشون عشق بدن . حالا میدونی چرا اون عاشق تو ؟ چون نتونست بدستت بیاره چون داره برای رسیدن بهت تقلا میکنه و خیلی واضح بهت بگم برخلاف نظر خیلی از بچه ها بعد یه مدت خسته میشه و برخلاف این همه عشق میشه یه گوله تنفر بعدم راحت یکی دیگه میشه جایگزینت و از صفحه ذهنش پاک میشی
کاری ندارم که هرجفتتون بی مهارتید اون که اینجا نیست بهش بگم ولی به شما میگید به نظرم هنوز ثبات احساسی و فکری نداری و اگه ازین جدا شدی واقعا" بهتون توصیه میکنم به این زودی فکر ازدواج نکنی بذار عاقل تر شی بفهمی مهارت زندگی چیه وگرنه شک نکن با نفر بعدی یا باز به همین نقطه میرسی یا اون خیلی زود این کمبود هارو تو شما حس میکنه و بی خیالت میشه و باید بدوی دنبالش
امیدوارم از حرفام ناراحت نشی و جدی به حرفهام فکر کنی
شما که از هوش و استعداد سرشار هستی چرا متوجه نشدی که داری با یه پیرزن که توی یه فاز دیگه است ازدواج می کنی؟؟؟؟
شما که نمی خوای با این خانم زندگی کنی چرا اینقد لفطش می دی مرد و مردونه برو حق و حقوق زنت رو بده و تمومش کن