سلام.
اقا غلام، این توصیه روانشناسا به اینکه اول کامل و بی عیب بشید بعد ازدواج کنید، به نظر شخص من، یه جورایی شورش رو در آوردنه. هیچ انسانی نمیتونه این کارو کنه. دیگه اونقدر برای اینکه کامل باش فشار میارن، که یه ادم در حد نرمال رو هم ناقص جلوه میدن.
حالا این همه از آمادگی و کمال و با آگاهی ازدواج کردن حرف زدن، واقعا خودشون شدن یکی از عوامل مانع ازدواج و کاهش آمار ازدواج در کنار شرایط اقتصادی و ....
بله، آمادگی لازمه، ولی نه که دیگه آدم رو انقدر نسبت به رفتار خودش وسواسی کنن که هر عیبی داشت زود بخواد فکر کنه طرفو بدبخت میکنم حتما.
به عنوان مثال.... من دو تا داداش کوچکتر از خودم دارم. که الان یکیشون یه بچه داره و یکی هم تازه ازدواج کرده. این دو برادر، تا قبل از ازدواجشون بسیااااآاارررر پرخاشگر بودن. یعنی هر چی بگم کم گفتم. بارها خود منو سر مثلا اینکه معترض بودم چرا میذاری گربه بیاد تو خونه، قشنگ کبود کردن.
ولی بعد از ازدواج این حالتشون رفع شد.
خب این یه واقعیته که ازدواج سختی مسوولیتهاش رو داره، ولی شیرینی هاش هم هست. خیلی از این بی اعصابی ها، ناامیدی ها، پرخاشگری ها، از فشارهای مختلف جسمی و روحی است که ازدواج میتونه رفعش کنه.
حالا هی بیان بگن تو اول یاد بگیر کنترل کامل رو اعصابت داشته باشی بعد برو ازدواج کن. ولی در سطحی ترین دیدگاه هم، مکانیزم بدن کار خودشو میکنه و تاثیر خودش رو بر اعصاب میذاره.
یه روانشناس متاهل اگه بهش بگن تو، نه مثل جوونهای حالا ۱۰-۱۵ سال هاااا، بلکه فقط مثلا ۶ ماه، خودتو از رابطه عاطفی و جنسی محروم نگه دار و صرفا با آگاهی ها و اطلاعاتت و روشهای روانشناسانه که بلدی، شش ماه روحیه و اعصابت رو در سطح بالا بدون خدشه نگه دار.... ببین میتونن؟؟
والا.... هی نشستن نفسشون از جای گرم بلند میشه، وسواس و نگرانی و ترس میندازن به جون بقیه. اسمشم میذارن آگاهی دادن و ریشه یابی و خودشناسی و متوجه کردن فرد به عیب هاش. خیلی وقتها هم نتیجه عکس میده و فقط اعتماد به نفس رو در فرد از بین میبرن.
نمیدونم.... به هر حال حتما نیتشون کمک و نفع رسوندنه.... ولی به نظرم روانشناسا هم مثل قاضی ها، پل صراطشون خیلی سخت باشه.