RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
بچه ها ممنونم از همتون من مي دنم كه خيلي اشتباه كردم اما حالا چي الان كه دارم با خودم مبارزه مي كنم الان كه دارم خودمو عوض مي كنم يعني هنوزم در اشتباهم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ديروز اون به من زنگ زد و من از وقتي رفتم حرفي نزدم فقط شما مشو گذاشتم و رفتم سره كار خودم اون بهم گفت كه براش چايي بريزم و وقتي داشت مي رفت در و بست و رفت .......... بچه ها باور كنيد دارم خودمو عوض مي كنم اما نمي دونم چرا هنوز فكر ميكنم كه به نظر شما اشتباه مي كنم ....... از دستم ناراحت نباشيد....... از همتون عذر خواهي مي كنم.
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
الن مي گيد چي كار كنم........
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
الن هر كاري كه خودت دوست داري انجام بده و از مدير همدردي بخواه كه تاپيكت رو پاك كنه.
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
عزيزم چند خط بالاتر دلناز بهت گفته كل تاپيك رو بخون ، حرف ناگفته اي نمونده . به خدا من كه از نظرات بچه ها كلي لذت بردم همه به بهترين شكل ممكنه راهنمايي ات كردن .
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
همتاي عزيز اولين كاري كه مي كني با خودت صادق باش ببين چه موضوعي باعث شده همسرت تا اين حد از دستت عصباني بشه كاري به حرف هاي گذشته مشاور ندارم هر كدوم از ما توي زندگي مشكلاتي داريم كه گاهي خارج از توانمونه و اينجاست كه شريك زندگي با درايت خودش روزهاي سخت رو براي ما سهل مي كنه
اصولا مردها به خصوص اونهايي كه در دامان مادري منظم پرورش يافته اند از بي نظمي بدشون مي ياد سعي كن با نظم و انظباطي كه روي اصول و با كمك مادر همسرت به وجود مي آري اين ديد بد رو از بين ببري .
يه مدتي كاري به كارش نداشته باش ، قهر نكن چون اون از تو ناراحته و به نظر مي آيد ناراحتي اش بي دليل نيست و مسببش خودتي در هر صورت قهر زن رو به ذلت مي كشونه رفتار عادي داشته باشه اما خانمانه فعلا تو هم توي لاك خودت برو و زياد با همه دمخور نشو تا بحران بگذره .
ايشون نبايد دست روي تو بلند مي كرد اما آيا به خودت گفته اي چرا ؟ اون رفته بود توي اتاق و تو پا روي دمش گذاشتي درسته ؟ پس گير دادن ها و گريه هاي كودكانه كه براي جلب ترحم او بود كارساز كه نشد هيچ اوضاع رو بدتر هم كرد درسته؟ عزيزم كمي از دوره كودكي فاصله بگير تو يك زن شاغلي و تحصيلكرده برنامه تو تقريباً پره پس با يك برنامه ريزي حساب شده روزهات رو مديريت كن .
به نظر من حرفي از رفتن نزن اين بعد از قضيه رو بذار براي آخرين راه . بهترين كار اينه كه كاري بهش نداشته باشي ولي قهر هم نباشي اما سر سنگين باش . اين همه ضعف نشون نده . شوهرت فكر مي كنه همه حرف هات زبونيه ، پس در عمل بهش نشون بده كه زندگي ات رو دوست داري و داري برايش تلاش مي كني .
يه چيز رو بهت بگم وقتي مجرد بودم مادرم كه مريض مي شد افسرده مي شدم مريض مي شدم و اون روزها مادر بهم مي گفت مادر ها حق ندارن مريض بشن يا برن مسافرت و به نوعي برن مرخصي
حالا كه مادر شده ام مي فهمم ايشون درست مي فرمودن مادر ها نبايد مريض بشن .
غرض از گفته هاي بالا حالا كه مسئوليت زندگي مشترك رو پذيرفته اي يعني بزرگ شده اي يعني آمادگي بروز بحران ها رو از سوي شوهر خانواده او و خودت و حتي جامعه داري پس حق نداري مريض بشي در واقع حق نداري بي دليل غايب بشي .
بي نظمي كه تو به وجود مي آري ، عدم آسايش و وجود تشويش در زندگي فرقي با بيماري زندگي زناشويي نداره پس غايبي و بيمار . اين مسئله رو درياب . به زندگي ات نظمي اساسي بده شايد براي شروع بايد از خانه تكاني مغزت استفاده كني و بعد دل و بعد هم زندگي و ...
من با توجه به حرف هاي خودت به شوهرت حق مي دم .
تا حالا نشده تو خوابت بياد و يكي مزاحم خوابت بشه اون وقت دلت مي خواد پرتش كني بيرون . حالا اين اتفاق يه كم بزرگتر از خواب شبانه براي همسرت افتاده دركش كن .
يه پيشنهاد ديگه هم دارم . به تاپيك خودت اكتفا نكن ، داستان زندگي هاي ديگرون رو هم بخون از اول تا آخر و بعد فكر كن و فكر كن و فكر
موفق باشي
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
دلناز عزيز از اين كه برام وقت گذاشتي ممنون خيلي خوب نوشته بودي ازت ممنونم مطمئن با سعي خواهم كرد ولي يه چيزي كه نوشته بودي خيلي جالب بود كه دقيقا همسرم هميشه ميگه اين كه ((تو فقط حرف مي زني )) دلناز عزيزم آدم خنگي نيستم ور در مورد اين جمله كه شما هم فهميدي بهم توضيح بده ازت ممنونم.........
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
اين كه به حرف هاي خودت پايبند نباشي اينكه منظم نباشي و كار امروز رو به فردا محول كني و در كل اغلب آقايون از زياده گويي بدشون مي ياد دلشون مي خواد سكوت همراه بشه با گزيده گويي . دلشون مي خواد وقتي مي رسن خونه و مثلا سرشون روي پاي همسرشون هست به جاي ور ور صحبت هاي عاشقانه فقط نوازشون كني خيلي واضح گفتم نه؟
يه زماني نه چندان دور از هر حادثه ايي شوهر رو مطلع مي كردم نتيجه اش زياد جالب نبود اما امروز از آينده شيرين و پر تلاش حرف ميزنم مثلا برنامه ريزي مي كنم كه چطور پول هامون رو روي هم بذاريم كه ماشينمون بهتر بشه يا مثلا توي اينترنت مسائلي كه مورد توجه اش هست و خودش دسترسي نداره توي ذهن نگه مي دارم توي فرصتي كه اون هم آزاد و استراحت داره بهش مي گم در كل توي اجتماعم پس مسائل روز رو براش مي گم نه اينكه مادرت چي گفت خواهرت فلان كرد يا مادرم ...
از بچه ها مي گم و البته نقاط مثبتشون تا خستگي كار از تنش دربياد . تا جايي كه ممكنه مسائلم رو خودم حل مي كنم . از نظر مالي هم كه مستقلم و اين اطمينان رو بهش مي دم كه مي تونه روي كمكم حساب كنه .
نظرش رو محترم مي شمرم پس او هم به نظر م احترام مي ذاره . كتاب راز رو بهش هديه كردم و او هم يه جمله بهم هديه كرد : من تا هر سطحي كه بخواي درس بخوني كنارتم .
اين ها تجربيات من بود گاه سكوت گاه صحبت اما به جا و محترمانه گاه شوخي در حدي كه حريم ها پاره نشه اين ها صميميت به وجود مي آره و دوستي هايي كه هميشه پابرجاست .
در ضمن هر مسئله ات رو به ديگرون حتي مادر خودت هم نگو به خصوص دعواهات رو
مردها از گريه زن بدشون مي ياد اونقدر گريه نكن تا هر وقت اشكي از چشمت چكيد اون روحش از كالبد جدا شه با زياد اشك ريختن فقط سهمت از زندگي كم مي شه . تعطيلات خوبي داشته باشي
مهربا ن باش و مفيد اما مطيع نباش.
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
دلناز عزيز ازت ممنونم
مرسي كه برام وقت گذاشتي ....... خيلي خوشحال مي شم و ممنون مي شم از تجربياتت برام اگه دوست داشتي پيغام خصوصي بذاري ..... تنها ماري كه مي تونم بكنم اينه كه برات دعا كنم.
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
اين كه به حرف هاي خودت پايبند نباشي اينكه منظم نباشي و كار امروز رو به فردا محول كني و در كل اغلب آقايون از زياده گويي بدشون مي ياد دلشون مي خواد سكوت همراه بشه با گزيده گويي . دلشون مي خواد وقتي مي رسن خونه و مثلا سرشون روي پاي همسرشون هست به جاي ور ور صحبت هاي عاشقانه فقط نوازشون كني خيلي واضح گفتم نه؟
يه زماني نه چندان دور از هر حادثه ايي شوهر رو مطلع مي كردم نتيجه اش زياد جالب نبود اما امروز از آينده شيرين و پر تلاش حرف ميزنم مثلا برنامه ريزي مي كنم كه چطور پول هامون رو روي هم بذاريم كه ماشينمون بهتر بشه يا مثلا توي اينترنت مسائلي كه مورد توجه اش هست و خودش دسترسي نداره توي ذهن نگه مي دارم توي فرصتي كه اون هم آزاد و استراحت داره بهش مي گم در كل توي اجتماعم پس مسائل روز رو براش مي گم نه اينكه مادرت چي گفت خواهرت فلان كرد يا مادرم ...
از بچه ها مي گم و البته نقاط مثبتشون تا خستگي كار از تنش دربياد . تا جايي كه ممكنه مسائلم رو خودم حل مي كنم . از نظر مالي هم كه مستقلم و اين اطمينان رو بهش مي دم كه مي تونه روي كمكم حساب كنه .
نظرش رو محترم مي شمرم پس او هم به نظر م احترام مي ذاره . كتاب راز رو بهش هديه كردم و او هم يه جمله بهم هديه كرد : من تا هر سطحي كه بخواي درس بخوني كنارتم .
اين ها تجربيات من بود گاه سكوت گاه صحبت اما به جا و محترمانه گاه شوخي در حدي كه حريم ها پاره نشه اين ها صميميت به وجود مي آره و دوستي هايي كه هميشه پابرجاست .
در ضمن هر مسئله ات رو به ديگرون حتي مادر خودت هم نگو به خصوص دعواهات رو
مردها از گريه زن بدشون مي ياد اونقدر گريه نكن تا هر وقت اشكي از چشمت چكيد اون روحش از كالبد جدا شه با زياد اشك ريختن فقط سهمت از زندگي كم مي شه . تعطيلات خوبي داشته باشي
مهربا ن باش و مفيد اما مطيع نباش.
عالی بود. شما خیلی خوب به خصوصیات آقایون واقف هستید. راهنماییتون بی نظیر بود.
RE: بهم ميگه ازت متنفرم!!!!!!!!!!!
مرسي همتاي مهربون اميدوارم تعطيلات خوبي رو گذرونده باشي براي من كه عالي بود مي دوني چرا؟؟؟؟
از اول هفته با خودم مي گفتم چه كنم كه بهم خوش بگذره ، پسرم درس داشت خودم هم حوصله جايي رفتن نداشتم
از آخرين ساعات روز دوشنبه براي چهار روز برنامه ريزي كردم كه چي بپزم چي بپوشم چه كارهايي انجام بدم چه درسي با پسركم كار كنم و حتي اينكه چه ساعتي بخوابيم اما همه چيز توي سكوت بود بچه ها در آرامش تكاليف انجام مي دادن و بازي مي كردن من توي آشپزخونه و همسرم هم بر خلاف تصور من كه خيال مي كردم مدام پاي تلويزيون ميشينه كنار من بود خونه ام مثل دسته گل شد بچه هام سرحال تر از هميشه شدن و من و همسرم بيش از پيش به هم نزديك شديم اميدواارم متوجه شده باشي كه راز اين عافيت چي بوده ؟
سكوت - عدم غرغر- آرامش - لبخندي كه واقعي بود و قبول اين نكته كه اون خسته تر از منه و كلماتي كه پر بود از قدرشناسي جالب اينجاست كه مرد مهربون من زيباتر از هميشه شده بود .