-
RE: حجاب
در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)
جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.
مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند.
هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطهی جهالت و گمراهی بودند.=-
از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد؛
حجاب و عفت
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد.
حجاب زنان سالمند
قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)
علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطهی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانهای از مرحلهی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.
آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟
با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار میکند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهندهی رفتارهای اوست.
البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمیتوان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر میشود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامتها و نشانههای عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطهی عفاف و حجاب را از نوع رابطهی ریشه و میوه دانستهاند؛ با این تعبیر که حجاب، میوهی عفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.
-
RE: حجاب
حجاب اگر با میل و رقبت باشه چه ایرادی داره؟
ولی مشکل اینجاست که اجباره!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هر کسی باید حق انتخاب داشته باشه که میخواد بهشتی باشه یا جهنمی. کسیو به زور نمیشه برد بهشت.
-
RE: حجاب
دنی جان به نوشتار بعدیم،کاملا توجه کن>
-
RE: حجاب
هموند جوانم!من نکاتی را به تو می گویم که در حرفهایت باید آنها را رعایت کنی،اگر نه سخن تو سست جلوه کرده و ممکن است طرف مقابلت از همین سستی و نابلدی استفاده کند!! پس خوب گوش کن؛تو در نوشتارت گفته ای:
*من این موضوع را راه انداختم تا همگی نظرات خود شون رو درباره ی(( حجاب)) این نعمت الهی بدهند پس سعی کنید در این مورد پست بفرستید.*
ببین جانم:تو از طرفی می گویی که این موضوع را درانداختی تا همه نظراتشان را درباره حجاب بگویند،اما پیش از گفته ای:
*از دوستانی که پست ها و یا سؤالهایی بی مورد (سؤال ها و پست های ضد بحث حجاب)می فرستند پرهیز نمایی کنند.* خوب یک خواننده یا شنونده عاقل از این حرف دوگانه ات که خودت داری با این سخن آبرویت را می بری،چه چیزی را می فهمد؟؟و سپس این صحبت کردن الکی چه بازخوردی برایت خواهد داشت؟؟؟؟
همین است که ناراحت می شوی و در آن نوشتارت به من گفتی:*آره،همینه که می بینی*!!!!!!!خوب عزیز من:چرا حرف بی پایه می زنی که بعدش ناراحت شوی؟؟؟!!!!مگر خوت از طرفی می گویی که این موضوع را درانداختی تا همه نظراتشان را درباره حجاب بگویند،خوب بنده هم نظرم را درباره حجاب گفتم،مگر تو باید دلخواه تو باشد!!!!!یاد بگیر که چگونه صحبت کنی؛این است که می گویم:نخست به درسهایت برس و بعدا برو دنبال این مطالب تا درست و اصولی روش مباحثه را بیاموزی.
تو می گویی:*حجاب مسئله ای است که در بیشتر کشور ها از آن بحث شده و یا حتی برای بهتر شدن حالات روحی و جسمی آدمهای اون کشور (منظور تمام دنیا) به اجرا در آمده*
و با یک نتیجه گیری مورد پسند خوت و بی پایه ادامه دادی:
*پس جدا از دین اسلام و فرهنگ قرآن می بینیم که حجاب حتی در دین های دیگر بروز کرده خوشبختانه *--------------->>می شود بگویید کجا؟ و چرا؟؟
شاید افغانستان و پاکستان و عراق که کشورهایی عقب افتاده و با مردمانی متعصب هستند را می گویی؟یا شاید این چند نفر افراد محدود غربی را که در سیما نشان می دهند،مسلمان شده اند!!!!!!چه بگویم که در برابر جهل سخنت،سکوت بهترین راه است؛آخر چرا میلیاردها زن و دختر دیگر در دنیا نمی بینی!!!!این است که می گویم که:باید به آزادی هر فردی در چگونگی پوشش خودش احترام گذاشت و البته من هم احترام می گذارم.اما شمایان آن اکثریت بی حجاب را جهنمی انگاشته و تفسیق می کنید!!!!!درحالیکه:اصلا به شما ریطی ندارد که درباره همه زنان و دختران حکم صادر نمایید یا حرف بزنید و صلاحیت این کار را هم ندارید،به هیچوجه من الوجوه؛
در جایی دیگر با تصمیمگیری برای همه جوانان و نوجوانان هم سن و سالت در این کشور که البته آشکار است که کپی سخنان مرسوم است،بازهم حکم داده و بیان داشته ای که:
*چرا ما نباید درک کنیم که شهدایی که 8 سال جنگیدن برای دفاع از ما و اعتقاداتشان . مگه اونا نرفتن تا کشور رو از چنگ بیگانه هایی که فقط به فکر منافع خود بودند در بیاورند. مگه قرار نشد نسل اول جوانان این مملکت استقلال را به این کشور بیاورند و نسل دوم کشور را از چنگ بی گانه در بیاورند و نسل سوم که ما باشیم کشور رو اداره و بر مبنای دین اسلام و قرآن بسازیم و آبادش کنیم.*
عزیزم!جانم!قربانت بروم!چرا نمی خواهی یا شاید هم نمی توانی بفهمی که همین جوانان نسل سوم دارند کار خودشان را می کنند و آباد کردن مملکت هم که در تئوری و عمل سراسر غربی است،البته نسخه ایرانیزه هردمبیل آن که این اوضاع،فقط کمی از نتایج آن است که اگر درست عمل می شد،آنی نبودیم که اینی.
پس با گوش دل بنیوش و نه فقط بشنو که چه می گویم:
دانی جان،باز که که از منابع دینی حرف می زنی!!!
پسرم!این را بدان که باید هرکس در چگونگی پوشش خود آزادی و اختیار تمام و کاملی داشته باشد.
تو و بزرگترهایت نمی حوانهد این را بپذیرید،زیرا نیروی فهم این مطلب را ندارید و جالب است که مدام هم از اینجا و آنجا و این و آن شاهد می آورید!!!آخر عزیز من!تو عوض اینکه بروی و هی از همه جا سخن دیگران را بیاوری،هروقت که درسها و کارهای مهم تر را انجام دادی،اندکی تنها اندکی بیندیش و سپس *حرف خودت و نه دیگران* را بزن.
پسرم،دانی جان؛این را بدان همه آن چیزهایی را که معلم دینی،روحانی محل و سایتهای خاصی می گویند و می خواهند در مغزت کنند،حقیقت نیست و مردمان در تمامی این کره خاکی هریک به گونه ای اندیشیده و زندگی می کنند.
پسرم،دانی جان،این را بدان که همسایه،دوست و در آینده همسرت نیز بنا بر محیط و ذات خود زیست جداگانه ای از تو دارند.
به هرحال نظرت به نوشتارهایم در این موضوع و دیدن بدون کینه و نظر در آنها و البته اندیشیدن در مفاهیم آنها دعوت می کنم تا باز نگویی که:*حالا هم فکر می کنید:حجاب محدودیت است نه مصونیت**---------------->>!!!!!
در پایان سفارشی برایت دارم و آن اینکه:**هنگامی که بزرگتر شدی،تلاش کن که خودت و تنها خودت و با بهره از نیروی اندیشه ات درباره مقولات گوناگون تصمیم گرفته و این زاویه دیدی را که داری با خرد گسترده کنی و چنین مقلدوار و طوطی وار و بازگوکننده، سخن دیگران رفتار ننمایی؛؛؛
-
RE: حجاب
با درود؛هموند ارجمند و تازه کار:الهه شرقی؛آفرین بر شما که حقیقتی را در یک جمله کوتاه بیان داشتید؛؛؛بدرود.
-
RE: حجاب
و اما دانی عزیز؛درباره پرسشی که در پایان نوشتار شماره 91 آورده ای و مهمتر بخش آخر پاسخش که گفته ای:
* . . . . از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموس اندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد. *
برای بار هزارم می گویم:این سخنان که با نگاهی یکسویه با مسأله حجاب برخورد کرده و حکم دلحواه خودش را هم صادر می کند،دارای هیچ ارزش مفهومی و کاربردی نیست و برای گوینده اش هم باید متأسف بود که چنین خودخواهانه و تنگ نظرانه می اندیشد.
جهت اندرز به افرادی که چنین فکری داشته و چنین سخنی را بر لب می آورند،باید گفت:در سیستم عقیدتی شما،جای هیچگونه باور و اندیشه دیگری نبوده و خود را برتر و حق مطلق می انگارید،فکر می کنید که تنها شما راه درست را باز می شناسید،درونی پاک دارید . . . اما شگفتا که با این سخنان و کردار خودخواهانه و مطلق انگار بیرونتان را سیاه،زشت و سخت جلوه می دهید و نتیجه آنکه:دستور می دهید،حکم صادر می کنید،دایره بهشتیان را تنگ می کنید،تکفیر می کنید،گوشی کر دارید،پاکان و ناپاکان را برمی گزینید و . . . . .
-
RE: حجاب
من چادري نيستم ...
ولي سعي مي كنم در محيط كار خيلي ساده و با حجاب باشم ... مقنعه سر مي كنم... دليلش هم فقط اسلام نيست... بلكه خيلي راحت ترم.... از دست نگاههاي همكاران مرد در اماني.....
و در ضمن هر مردي حساب برخوردش را با تو دارد ... مي داند با تو فقط در مورد كار مي تواند صحبت كند و براي كار كردن به شركت آمده اي.... كمي كه در لباس پوشيدن و آرايش مراعات نكني ... واقعا در خيابان و محل كار اذيت مي شوي... نگاهها فرق مي كند.. همه هم مي خواهند با تو دوست شوند.... با پوشش خوب و ساده واقعا راحت ترم ..... نيازي به نگراني در مورد سر و وضعم ندارم..... فكرم فقط كارم مي شود....
-
RE: حجاب
البته غير از پوشش مناسب و با حجاب ... رفتار سنگين و با حيا نيز لازم است....
-
RE: حجاب
مریم حانم؛من شخصا به شما و چگونگی پوششتان احترام می گذارم و البته این واکنشها نیز همه ناشی از بی حیایی مردان و کوته فکری آنان است و نگاه سخیف به زن که متأسفانه ذاتی مردمان اینجا شده است؛
در صورتیکه:در مطب پزشکان زن،دفاتر مهندسی و وکالتی که زنان و دختران هستند و در جایگاه های خصوصی بیشتر آنان پوششی ندارند یا اگر هم دارند،نیم بند است و از همه اینها گذشته در اکثر کشورها؛
-
RE: حجاب
من هم در شركت خصوصي كار مي كنم ... همان دخترها مرا به خاطر پوششم مسخره مي كنند!!!! در حاليكه من از روابط صميمانه و گاهاً غير منطقي آنها با همكاران مرد خوشم نمي آيد..... هر جايي شرايط خود را دارد ..... بايد فرق همكار و دوست و همسر در روابط اجتماعي مشخص باشد......