اگر الان تونستی کار پیدا کنی پس بعدا هم می تونی. سعی کن این نگرانی از اینده رو در خودت خاموش کنی. این مهم کردن مسائل در زندگی باعث میشه روحیه ات رو بیشتر از دست بدی. اگر چیزی برات خیلی مهم بشه همونقدر از دست دادنش زجر اورتر میشه.
نمایش نسخه قابل چاپ
اگر الان تونستی کار پیدا کنی پس بعدا هم می تونی. سعی کن این نگرانی از اینده رو در خودت خاموش کنی. این مهم کردن مسائل در زندگی باعث میشه روحیه ات رو بیشتر از دست بدی. اگر چیزی برات خیلی مهم بشه همونقدر از دست دادنش زجر اورتر میشه.
بهار جان راستش من واقعا شک کردم که واقعا این شوهرته که این جوری بهت جواب می ده؟
می گم نکنه گوشیش دست یکی دیگه است و او جوابها را برات می فرسته. یا دایورت روی گوشی یکی دیگه باشه!مثلا مادرش یا خواهرش!
آخه واقعا جای تعجب داره برام.
بهار جان به نظر من تو تمام زحمتت را کشیدی. خودت را به این آقا تحمیل نکن! البته خیلی هم دلش بخوادها.ولی خب فکر کنم اون حس می کنه می خوای خودت را بهش تحمیل کنی.
بهار تو همش می گی دوستش داری. برام سواله چرا؟
می گی مهربان همسرم! برام سواله چرا مهربان؟ آخه چه مهربانی کرده؟
به نظر من این قدر به خودت تلقین کردی که دوستش داری که الان نمی تونی ازش جدا شی.
(ای کاش مشاوران اینجا این قدر بهت تلقین نمی کردند و....)
از اون طرف هم شوهرت این قدر به خودش گفته ازت متنفره که باورش شده.
ببین بهار جان به نظر من منطقی فکر کن. من که از خارج به موضوع تو نگاه می کنم می بینم اون آقا با اون بی ادبی که داره اصلا سایه سرش روی آیدا نباشه بهتره! واقعا چه چیزی جز بی اخلاقی و حرف زشت می تونه به بچه ات یاد بده؟
دخترت را بگیر. به خدا تو و دخترت لیاقت زندگی بهتر از این ها را داری.به این زندگی قانع نباش!
توافقی جدا شو.
ببین من مطمئنم خدا در آینده زندگی بهتری برات رقم زده! ولی خودت داری مقابله می کنی و تو همین نقطه خودت را نگه د اشتی. رها کن! چیز مهمی از دست نمی دی.
بذار طلاقت بده! مهریه ات را بگیر.دخترت را هم حتما بگیر!!!
محکم و قوی باش. احساساتی تصمیم نگیر. تو که محتاج پول شوهرت نیستی!!!
به نظر من موندن تو همچین زندگی به نفع زنیه که هیچ چاره ای نداره.هیچ استقلالی نداره.محتاج یک لقمه نونه! طلاق بگیره هیچ کس را نداره که ازش حمایت کنه. شما که اینجوری نیستی!
شما با طلاق زندگیت بهتر می شه!
بهار به خدا اعتماد کن! اگر صلاح خدا این بود تا با همین آقا باشی خدا یه کاری می کرد که دلش نرم بشه!!!
ولی نرم نشده! پس حتما به صلاحت نیست و بهترین مصلحت در انتظارته!دیگه خدا چه جوری منظورش را به تو برسونه که این آقا را ول کنی.لیاقتت را نداره.
ببخشید لحنم اگر تند بوده.باور کن من وقتی واکنش های این آقا را در برابر خوبی هات می خونم به جای تو عصبانی می شم. خدا بهت صبر بده عزیزم.:72:
این صحبتم با هدی هست و کاربرایی که تشویق می کنن به کنار کشیدن
هدی جان ما داریم فقط حرفهای یک طرف قضیه رو می شنویم ضمن اینکه پای یک بچه این وسط در میونه. این احساسات منفی دو طرف هم که یکی با بد دهنی و دیگری با نگرانی و دست پاچگی اون رو بروز می دن طبیعت این پروسه هست. لطفا درنظراتتون دقت کنید. (امیدوارم ناراحت نشده باشید ولی در نظرتون مشخصه که عصبانی شدید ولی قضیه مهمتر از اونه که با عصبانیت بشه براش تصمیم گرفت)
دلجوی عزیزم ممنون بابت تذکرت.آره راست می گی.من واقعا وقتی می بینم بهار این قدر خوبه ولی پاسخ خوبیش را اینجوری می بینه ناراحت می شم. ارزش زن خیلی بالاست.حتی در نظر خدا خیلی بالاست.من ناراحت می شم که یک زن تحقیر بشه.
ولی من می گم چرا همیشه یک نسخه را برای همه بپیچیم؟
من می گم طلاق همیشه بد نیست. اگر همیشه بد بود خدا هیچ وقت طلاق را قرار نمی داد!
طلاق فی نفسه بد نیست! - از زندگی
ازدواجِ بد و طلاقِ خوب! - خراسان
*طلاق همیشه برای کودکان بد نیست - iranbanou.com-ایران بانو (بهار اینو حتما بخون)
(یک بررسی جدید نشان می دهد در ازدواجهایی که اختلافها و تعارضهای شدیدی در آن حکفرماست، "ادامه دادن زندگی مشترک به خاطر بچهها" بیشتر از آن که به نفع بچهها باشد، ممکن است به آنها آسیب برساند.)
من می گم بچه ای که توی یک زندگی پرتلاطم بزرگ بشه آسیب های زیادی می بینه.چرا ما همش باید فکر کنیم بچه فقط سایه پدر و مادر می خواد! فقط سایه پدر گافی نیست.چه جور پدری هم مهمه! تو چه سایه ای هم مهمه!
بچه طلاق یک مشکل خیلی بزرگ داره.می گه من بچه طلاقم.خوب خیلی از زوج ها نتونستن با هم بسازند پدر و مادر من هم رویش! درسته مشکلات داره. انکار نمی کنم.ولی فقط یک مشکل داره.
اما بچه ای که توی خونه پرتنش زندگی کنه چی؟ هر روز که از خواب پا میشه باید نگران باشه بابام با مامانم دعوا نکنه! همش استرس.نگرانی! اون وقت هزار تا مشکل داره!
ضمن اینکه این پیشنهادی که بهار به شوهرش داده اصلا درست نیست.یعنی چی که تو برو یه زن دیگه بگیر ولی بذار سایه تو بالا سر دخترم باشه.
خب طلاق بگیرن که اسم پدرش از شناسنامه حذف نمیشه که! بازم پدرش می مونه!
و اینکه بهار جوانه و می تونه با یک مرد خوب ازدواج کنه. مردی که ممکنه دخترش آیدا را هم بپذیره و این قدر معرفت داشته باشه که درحقش پدری کنه. ممکنه خدا اینو بخواد.و ما همش برخلاف خواست خدا با این کارامون پافشاری کنیم.
بهار جان این صرفا نظر شخصی من بود. خودت مختاری عزیزم.
ولی من احساس کردم ممکنه نظرم تو تصمیم گیریت کمک کنه!و یه جورایی وظیفه ام دونستم که بی اعتنا نباشم.
مدیر همدردی هم که خودشون گفتند خودت تصمیم بگیر و مزایا و معایبش را دربیار. پس یعنی اینجا دیگه طلاق ممکنه حتی خوب هم باشه.
به نظرم بشین مزایا و معایب طلاق را بنویس. ببین کدوم طرف سنگین تره.
امیدوارم درست ترین تصمیم را بگیری.
ماه رمضون داره میاد. می خوام بدونی حتما برات از ته دلم خیلی دعا می کنم. :72:
- - - Updated - - -
این شعر هم تقدیم به تو:
زندگی بافتن یک قالیست / نه همان نقش و نگار که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده / تو در این بین فقط می بافی.
نقشه را خوب ببین خوب بباف / نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند!
مصباح الهدی عزیز من خیلی کم در تاپیک ها پست ارسال میکنم چون نمی خوام که ناخواسته راهنمایی اشتباه داشته باشم. اما با خوندن پست شما نتونستم که چیزی ننویسم اینبار و خیلی هم متعجب شدم از نظری که داده بودین و انتظار همچین صحبتی رو از شما نداشتم. فکر می کنم کاملا احساسی نظر دادین . اینکه انقدر قاطع به بهار توصیه می کنید که بره برای طلاق اون هم از نوع توافقی!! در حالی که پای دخترشون هم وسطه این زندگیه!!! و می گین که صلاح خدا هم در اینه در غیر اینصورت یه کاری می کرد که دل همسرت نرم بشه تا الان!!!! فکر میکنم بهار خیلی خوب داره پیش میره , امیدوارم که نتیجش هم خیر باشه برای خودش , دخترش و همسرش
طلاق!
واژه تلخ و سنگینی است عرش خدا را به لرزه درمی آورد
مقاومت میکنم تا لرزاننده ی عرش الهی من نباشم
مصباح جان اگر مصلحت خدا به طلاق باشه خودش راهشو باز میکنه الان تنها راه طلاق اینه که من مهریه ام را ببخشم
من برای حفظ زندگیم حاضر بودم اینکار را بکنم ولی برای طلاق نه!
دارم به این فکر میکنم که همونطور که مهربان همسر گفت چند روز دیگه بیشتر زنده نباشم چقدر خوب میشه هم او خوشحال میشه هم من راحت میشم
میدونی چرا بهش میگم مهربان همسر!
همیشه وقتی با دوستام درمورد معیارامون حرف میزدیم هرکی یه چیزی میگفت کچل نباشه قد بلند باشه این باشه و اون نباشه
من فقط یه چیز میخواستم مهربون باشه همیشه از خدا میخواستم هرچی که هست فقط مهربون باشه
شاید معنی مهربونی همینه من نمیفهمم!
بهار من نمی دونستم کوتاه اومده.نمی دونستم ممکنه کوتاه بیاد.یعنی واقعا کوتاه اومده؟من این جمله ات را خوندم:
من گریه کردم خواهش کردم التماسش کردم حتی بهش گفتم مگه نمیخواهی ازدواج کنی برو یه زن دیگه بگیر اصلن نه خرجمونو بده نه هیچی ولی بذار بچمون زیر سایه پدر مادرش باشه نشه بچه طلاق قبول نکرد
و واقعا از این جمله این نتیجه را گرفتم که دیگه این آقا نمی خواد باهات ادامه بده.و دیگه می خواهد طلاقت بدهد! و تو اصرار به ادامه داری.بهار منو ببخش هر چی خودت در مورد زندگیت صلاح می دونی.فقط خواستم از یک زاویه دیگه هم نگاه کنی.
این چه حرفیه که می زنی که چند روز دیگه زنده نباشی. :47:
یه چیزی از ته دلم بهت بگم؟
آیدا باید خیلی خوشحال باشه که همچین مادری داره!:43:
جدی می گم! آیدا وقتی بزرگ بشه می فهمه مادرش چقدر به خاطرش از خود گذشتگی کرده!
الهی که همیشه زنده باشی تا آیدا سایه مادری همچون تو بر روی سرش باشه!
الهی که همیشه زنده باشی تا شاهد بزرگ شدن دختر گلت باشی.
می گن دخترا به مادرشون می رن! دخترت با وجود تو دختر خوبی مثل خودت خواهد شد! نه بدون تو!
دیگه تو را خدا حرف از مرگ و... نزن.:54:
منو هم ببخش اگر احساسی برخورد کردم. با مدیر همدردی حتما مشورت کن.
موفق باشی عزیزم. :72:
سلام بهار،:72:
نوشتی که شوهرت از تو متنفر هست. من شخصاً معتقدم پشت هر احساسی مجموعهای از وقایع و دلایل هست و احساسات ما ناشی از تفسیر این وقایع هست، که البته این تفاسیر الزاماً نمیتواند درست باشد. اما به نظرم برای شروع تو باید این سوال را از خودت بپرسی:
بهار چه کرده که شوهرش از او متنفر هست؟
من بر خلاف خیلیها معتقدم شوهرت تو را دوست دارد، اما مغرور هست و البته تو او را در هم شکسته ای. دوست داشتن به حرف نیست، به عمل کردن هست. گاهی اوقات برای مردها خیلی سنگین هست که بفهمند همه عشق زندگیشان فقط در حرف عاشق آنهاست، وگرنه پای عمل که برسد، حتی بچه اش را هم رها میکند. مردها هرچقدر هم که بد باشند، هرچقدر هم که خودخواه و بدخلاق باشند، از همسرشان انتظار یک عشق افلاطونی و اساطیری دارند، عشقی که با همه بد بودن آنها، همیشه کنارشان میماند و از آنها جدا نمیشود. قاعدتاً تو اینگونه نبوده ای، و وقتی مردی زنش را دوست داشته باشد اما با چنین چیزی رو به رو شود، خورد می شود. نمیخواهم رفتارهای اشتباه او را توجیه کنم، تنها میخواهم بگویم، او هنوز هم دوستت دارد. اما ناراحت هست، ناراحت از اینکه چرا دوست داشتن بهار تنها در حرف وجود داشت.
هیچ مردی، هیچوقت دلش نمیخواهد با زنی بخوابد که از او متنفر هست.
:72:
کامران
مصباح جان این حرفی که نوشتم مال تقریبا دوماه پیشه همون موقع که با التماس راضی شد بریم مشاوره و بقیه ماجرا که در جریانش هستی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آقا کامران حالا من هر اشتباهی کردم لیاقت بخشش ندارم؟
یه کم مظلومانه رفتار کن
از سر کارت بیا بیرون یه مرخصی یه ماهه بگیر
به همسرت بگو من کارمو کنار گذاشتم ببین کوتاه می یاد ؟