نوشته اصلی توسط
maryam1363
سلام دوستم. همه ی پستها رو در تمام تاپیکهاتون خوندم. واقعاً شرایط عجیبیه.
دوست دارم یه چیزی رو دوستانه بهت بگم : داری بدجوری بازی میخوری،یه دختر 22 سال معصوم شده آلت دست یه مرد 40 ساله پر از تجربه های رنگارنگ. این آقا دیده با بی محلی نمیتونه بیرونت کنه داره از روش "میتونیم یه دوست باشیم" بیرونت میکنه. خواهش میکنم خودت رو به خواب نزن، این خواب شیرینه ولی ممکنه بدجوری بیدار بشی،جوری که دیگه هیچ وقت هوای خوابیدن به سرت نزنه. درک میکنم چی میگی و چقدر سخته ولی فقط سخته، ادامه دادن این رابطه از اول غلط وحشتناکه. من از زندگی نامزدم که داشت دری وری میگفت و از روی بیماریش منو تحقیر میکرد اومدم بیرون. دقت کن : 1-عقد کرده بودیم 2- میدونستم اختلال شخصیت داره و به همین دلیل تحقیرم میکنه ولی بازم واسه خودم و شخصیتم احترام قائل شدم و خودم رو از اون منجلاب کشوندم بیرون و الان به هیچ وجه ناراحت نیستم بلکه خوشحالم. ولی تو سرت رو کردی زیر برف متأسفانه...... بزن توی دهن مردی که نمیخوادت،اصلاً نباید اجازه میدادی اینجور باهات رفتار کنه..... به خودت بیا دوستم:47: