انشالله که مشکلت حل شه. واقعا دوست دارم که زندگیت سروسامان بگیره
نمایش نسخه قابل چاپ
انشالله که مشکلت حل شه. واقعا دوست دارم که زندگیت سروسامان بگیره
سلام دوستان
دیگه شایدنتونم بیام اینجا چون تصمیمم وگرفتم .فردامیرم ازاین شهر
توروخدادعاکنیددیگه فردابرام بهانه ای نیارن که نتونم برم.حس میکنم توقفسم وهیچ راه پروازی ندارم
راستی من که برم دیگه نمیتونم بیام وبه اینجاسربزنم
ممنون ازهمه ی شماعزیزان که تواین مدت تنهام نذاشتین
وازمدیریت محترم همدردی خواهش میکنم این تاپیک وحذف کنن البته اگه ممکنه
ازاینکه همچین سایتی درست کردین ازشمامتشکرم.خیلی عالی بود
موفق وتندرست باشید
خدانگهدار
سلام خانومی
بازهم نگرانت بودم و به تاپیکت سر زدم. از اینکه یه تصمیم واقعی گرفتی خوشحالم. هرچند ممکنه که تصمیم درستی هم نباشه اما از بی تفاوتی خیلی بهتره. اگر مهریه ی بالایی داشتی حداقل به اجرا گذاشتن مهریه می تونست یه تلنگری برای همسرت باشه. اما به هر حال امیدوارم تصمیم درستی گرفته باشی و نتایج خوبی برات به بار بیاره. اما هرگز فکر نکن که طلاق و جدایی پایان راهه و تو زندگی بعد از این مسائل دیگه ای برات بوجود نمیاد. ازت می خوام سعی کنی زندگیت رو تو دستای خودت بگیری حتی بعد از طلاق. باید به خودت ثابت کنی که خودت برای خودت تصمیم می گیری. دیگه اجازه نده کسی زندگیت رو به بازی بگیره.
امیدوارم در زندگیت دیگه هیچ غمی نبینی.
ممنون عزیزم
امروزقرارشدداداشم بیاد دنبالم
ولی دلم پرخونه خانواده شوهرم رفتن باخانواده م صحبت کردن وگفتن هیچ مشکلی نیست نییایید دنبالش خودمون درست میکنیم یه مشکل کوچیکه
شوهرمم ازدیشب نیامده خانه امروزقراربوده بره جای دختره که حتما رفته.گوشیش وجواب نمیده
وامروزقراره دامادشون که آدم فهمیده ای هستن بیان ودرست کنن ولی کوشوهرم؟
گوشیم روهم ازم گرفتن گفتن حالت خوب نیست دست ماباشه که به جایی زنگ نزنی
توروخدادعاکنید
دعاکنید
دعاکنید
شایدخدادلش سوخت ونجاتم داداز این زندان
ازمدیریت هم خاهش دارم بیشترپیامایی روکه دادم حذف کنن چون اگه ببینن میکشنم.پسرشون وارده تواین کاراحتمامیبینه
هیچ کاری ازدستم ساخته نیست فقط بهشون گفتم اگه پسرتون خوب هم بشه طلاق میخام
دلم خیلی شکسته اگه دلتون برام سوخت برین وازیه امامزاده برام کمک بگیرید
دارم دیوونه میشم
ببخشید عزیزم من کاری به جریان اختلاف شما و شوهرت و طلاقت ندارم اما رفتارت با دیگران هم خیلی منفعلانست
نباید اجازه بدی کسی گوشیتو ازت بگیره و دیگران برات تصمیم بگیرن ، البته گوشی یک مثاله و خودش مهم نیست
مساله اصی قاطعیت شماست که در اینجا واقعا خیی کم به خرج میدید ، منظورم بی احترامی یا تندی نیست ، باید با روی خوش قاطعانه از حریمت دفاع کنی
اگه از این حریمت نتونی دفاع کنی دیگه از هیچ چیز نمی تونی تو زندگیت دفاع کنی
من فکر میکنم شما هنوز سنت کمه و برات زود بود که از خانوادت اینهمه دور بشی و تنها وارد یه خانواده دیگه بشی ، دوری از خانوادت هم روی این ترست تاثیر گذاشته
حتما با خانوادت تماس بگیر و بگو گوشیت هم باید دست خودت باشه لازمش داری ، چرا اینقدر میترسی ازشون؟
بهتره هرچه زودتر بری پیش خانوادت و با مشورت با اونها یه تصمیم صحیح بگیری
برای شخصی مث شما و شرایطی که داری اصلا خوب نیست در این شرایط حساس دور از خانوادش باشه
من نظرشخصی خودم روعرض میکنم نمیدونم تاچه حددرسته
فکرمیکنم ازبس شماازهمون اول منفعل بودیدوهرچی گفتندقبول کردیدحالاهم اونانمیتونندتحمل کنندکه روحرفشون حرفی بزنید
ایااگه شماهمچین کاری میکردیدازدیداونابازهم مشکل کوچکی بودکه براحتی حل میشد
چون سن شماکم هست وتجربه انچنانی هم نداری که بتونی خودت ازپس مشکلاتت بربیای
به تنهایی نمیتونی مشکلت روحل کنی چون هرچی باشه خانواده همسرت طرف پسرشون رومیگیرند ومشکل روکوچیک درنظرمیگیرندنمیتونیم بگیم مقصرند اوناهم سعی وتلاششون رومیکنندتابتونندپسرشون رودوباره به سمت شماوزندگی خودش بیارند
بهتره یه مدت پیش خانواده خودت بری نه اینکه قهرکنی بلکه بروباخانوادت حرف بزن تمام جریان روبگو وازاوناراهنمایی بخواه چون بزرگترندتجربشون خیلی خیلی بیشترازشماست ازخانوادت بخواه حمایتت کنندتابه مشاوره حضوری بری برای اینکه تصمیم درستی بگیری ازمشاورکمک بگیری تافردابخاطرتصمیم گیری خودت پشیمون نباشی
انشالله خداکمکت کنه تابهترین تصمیم روبگیری
دوست عزیز
به بهانه ای از خونه بیرون برو و با تلفن عمومی با خونه تماس بگیر
مگه شما قراره با خانواده اون آقا زندگی کنی که اونا بخوان کارو روبراه کنن
اگه اونم نمیذارن لطفا با ایمیل به برادرت خبر بده و نیمه نصفه یه اشاره ای بکن و بگو تحت هیچ شرایطی اگه گفتن نیا قانع نشو و بگو دلتنگش هستیم و مادرش بهش نیاز داره یا هر چیز دیگه ای
اون خانواده به فکر آبروشون هستن شما به فکر صلاح زندگیت باش کاری به خواسته اونا نداشته باش بهتره برن دنبال پسرشون تا اینکه شما رو زندان کنن اونجوری بهتر میتونن آبروشونو حفظ کنن
قاطع باش
گوشی موگرفتم ولی به خانواده م گفتن که کسی نیاددنبالش البته اونقدرقشنگ گفتن انگارکه مشکلی نیست
منم تصمیمم جدی فرداشوهرم میادکلاجلوی خودش زنگ میزنم وتمام
اصلاامکان نداره ازخونه بخام تنها برم بیرون
مهمان داریم نمیشه زیادسربزنم
اگه دوست داشتین نظربدین
ممنون
عزیزم به برادرت یا پدرت اس ام اس بزن بگو لطفا تحت هر شرایطی بیاید دنبالم و منو ببرید ، حتی اگه خانواده شوهرم گفتند که نیایید شما حتما بیاید و منتظرشون هستی
بگو تو تلفن و جلوی خودشون نمی تونی حرف بزنی حتما باید بیان ببرنت و کار خیلی ضروری داری باهاشون ، اس ام اس رو هم از گوشیت پاک کن که نبینند.
باز هم سلام
از اینکه این همه اتفاق توی یه روز افتاده واقعا ناراحت شدم. حتما حتما باید به پدر و مادرت خبر بدی نباید دیر بشه. تنها کسایی که می تونن از شما حمایت کنن اونها هستن. من با فکور موافقم. شما فقط باید به فکر صلاح زندگیت باش لطفا. اصلا صبر نکن که جلوی کسی به خانواده ات زنگ بزنی پنهانی این کار رو کن چون اونا موافق نیستن و فقط به آبروشون فکر می کنن.