RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
من این حرفو زدم که به خاطر تو و زندگیمون معذرت خواهی می کنم ولی میگه که خودت باید به این نتیجه برسی . مامانم بهم گفته اگر رفتی من خوشبختیت رو می خوام ولی دیگه هیچ وقت بر نگرد نه حتی تلفن بزن. میگه آینده زندگیت مثل آینه پیش رومه ولی خودت می دونی.وای نمی دونم چه طور تا الان زندم.:316:مامانم آدم تحصیل کرده ای هست و من می دونم خوشبختیم رو می خواد ولی من نمی خوام طلاق بگیرم:302:تو رو خدا راهنماییم کنید .من از هر دو طرف بی پناهم.
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
یه خورده مامانت حق داره یه خورده هم نمکشو زیاد کرده تو هم اینقد ضعیف نباش
بهش بگو بیا دنبالم تا بیام الان تو باید سیاست به خرج بدی از شوهرت جلو مادرت تعریف کن و بگو دوست داره بییاد معذرتخواهی و روش نمیشه بهش گفتم بیا دنبالم و برم خونه مامانت اینا بهم گفته اول من باید بیام بعدباهم میریم اونجا (یعنی گفته اول من باید بیام از دل مادرت دربیارم)
به همسرت هم بگو بیا دنبالم بگو به مامانم گفتم تو اومدی گفته دلم براش تنگ شده کاش میومد میدیدمش
[اینجوری نه خودتو کوچیک کردی نه همسرتو پرتوقع کردی نه مادرتو ناراحت کردی]
[نه اجازه دخالت و پرتوقع شدن به خانواده شوهرت]
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ولی شوهرم میگه که به هیچ وجه نمیام دنبالت باید خودت بیای.من حتی ترمینال هم دنبالت نمیام.چون عذر خواهیت این جوری پیش چشم خانواده ی من لوث میشه فکر می کنن به اجبار من اومدی... که در واقع همین طوره.
من نمی دونم باید چی کار کنم.منو توی یک دو راهی قرار دادن که دو طرفش رو دوست دارم و هیچ کدوم هم حاضر نیستن از موضعشون کوتاه بیان.
اینم شد زندگی:316:
من واقعا تنهام.اینو از صمیم قلب و از روی واقعیت میگم نه اینکه فکر کنید از سر ضعف میگم.من از همه طرف بی پناه رها شدم.میدونم خدا هست.اون بهترین دوستم بوده و هست و امیدم به خودشه.شما هم واسه من دعا کنید.
تو رو خدا منو تو این دو راهی با این همه سر در گمی تنها نذارید.لطفا راهنماییم کنید مشاوران و دوستان عزیز.
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
من طبق تجربه شخصیم میگم قتول نکن میتونی حضوری برو پیش یه مشاور و راه حل بگیر
من این اشتباهات رو کردم و الان اصلا دلم نمیخواد هیچکس اشتباه منو تکرار کنه الان هم یک ماهه ازشوهرم خبر ندارم من اگه روز اول پاگذاشته بودم رو دلم و خودمو سبک نکرده بودم و به حرفای بی منطقشون واکنش جدی نشون داده بودم الان این وضعم نبود که شوهرم همه غ......ی بکنه و پرو بشه بجای عذرخواهی بگه اگه میخوای بامن زندگی کنی باید بیای محضر بهم نوشته بدی تا قبولت کنم
جنگ اول به از صلح آخر
بهش رک بگو آره بخاطر تو میام و میخوام اونا هم بدونن
اگه دیدی زیادی پافشاری کرد (این پیشنهاد منه این پیشنهاد منه این پیشنهاد منه ) ادامه نده
این اقا که حاضره به خاطر خانواده اش الان که تو عقد هستید اینجوری شما رو کوچیک کنه وای به حال شما.
با اینکه من و همسرم همیشه دعوا داشتیم بخاطر خانواده اش هیچ وقت دراین حد دیگه زور نمیگفت بهم
با مشاور حضوری حرف بزن ،منطقی باش ، احساساتی عمل نکن
بخدا از اینده ات میترسم همش میترسم که یکی مثل من اشتباه کنه
:323:
اگه خوات نمیری تاپیک منو بخون:316:
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ممنون که هنوز باهامی نیلوفر عزیز.:72:انگار من و شما یک مکالمه خصوصی داریم وهیچ کدوم از دوستان منو راهنمایی نمی کنن.من قبلا یه کم از داستان زندگی شما رو خونده بودم و الان دارم کامل می خونم.واقعا متاسف شدم.امیدوارم که زودتر مشکل شما هم حل بشه عزیزم.
خوبه که درکم می کنی که چقدر تنهام.جرات ندارم با اعضای خونوادم در مورد همسرم صحبت کنم.مامانم که مدام گریه می کنه و دیگران اعصابشون خورد میشه.امشب چهره غمگین بابام رو که دیدم از خودم بدم اومد.اونا چه قدر به خاطر من بهشون توهین شد و الانم چه زجری می کشن.خدا منو ببخشه.کاش خدا به خاطر پدر مادرم خودش راه صحیح رو پیش روم می ذاشت. همسرم پدر مادرش براش عزیزن و این درست ولی توقع داره که من برا خانوادم ارزش قائل نباشم.من میگم احترام سر جاش استقلالمون سر جاش.
خانوادش پشت سرم دروغ گفتن از حرفایی که من منظور خوب داشتم سوءبرداشت هایی کردن که اگر یک درصد به ذهنم می رسید هیچ وقت بیانشون نمی کردم.فکر نمی کنم خونوادش دوستش داشته باشن وگرنه با زندگی پسرشون این جوری بازی نمی کردن.تلاش می کردن که ماجرا به خوبی تموم بشه نه هیزم بیار معرکه بشن.خیلی دلم گرفته....
منتظر راهنمایی های سایر دوستان عزیز هم هستم.متشکرم
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
من وطیفه خودم میدونم که تجربیاتم روبهت بگم برام دعا کن
الان اگه خانواده ات ناراحتن فقط بخاطر ناراحتی تو هستش من هم این دوران رو گذروندم وقتایی که تو اتاق بودم و همش تنهایی و فقط وقتایی که مجبور بودم میرفتم بیرون و نگام که به پدرمادرم میافتاد میدیدم که پدرم افسوس میخوره و مادرم گریه میکنه ولی خودم کم کم درستش کردم الان همیشه کنارشونم و حتی وقتایی که میام تو اتاق در رو باز میذارم و توبحثاشون شرکت میکتم که لا اقل اونا فکرکنن یادم نیست و غصه نخورن
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام عزیزم
می فهمم چقدر توی دوران سختی هستی
یه نکته هیچ وقت اسم طلاقو نیار تا تو دهن کسی بیافته
کاش می رفتی با یه مشاور مشورت می کردی
همیشه پیگیر تاپیکت هستم ولی واقعا نمی دونم چی باید بگو
ولی تو باید جوری رفتار کنی که نه سیخ بسوزه نه کباب
به همسرت بگو من با تو و تو با خانواده من مشکل داریم پس نباید این مسئله تو رابطه من و تو تاثیر بذاره هر دو طرف به نوبه خودشون تو این قضیه مقصرند و این درست نیست که فقط من این وسط کوچیک بشم
بهترین راه این که حداقل اون دنبالت بیاد به خاطر اینکه زنشی دلیلی هم نداره همسرت به خانواده اش بگه اومده دنبال تو
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
با سلام ف .ا عزیزم
درکت میکنم خودم خیلی وقتا شرایط تو رو داشتم این قدر پریشون نباش آروم باش عزیزم
به نظر من مشکلت فقط با برخورد درست و منطقی تو و همسرت بخصوص همسرت حل میشه به نظر من خیلی آروم و محکم و منطقی با همسرت صحبت کن بگو سهم خودتو توی اتفاقی که افتاده قبول میکنی ازش بخواه درکت کنه و بهش بگو همونطور که خانوادش براش مهمن و نمیخواد بهشون بی احترامی بشه تو هم نمیخوای
باید خیلی با سیاست باهاش حرف بزنی متقاعدش کن فقط گریه زاری نکن از روی ضعف حرف نزن
با کلام درست ومنطقی ازش بخواه شرایطتو درک کنه بیاد دنبالت با هم برین دیدن خانوادش .
به نظر من به هیچ عنوان خودت پا نشی بری بهش بگو چقدر برات ارزش داره و دوستش داری (نه با گریه زاری) التماس نکن ولی توی این قضیه نباید به هیچ کدوم از طرفین توهین بشه
بگو که به خاطر تو بدون اطلاع خانوادش بیاد پیش پدر مادرت سری بهشون بزنه بعد با هم برید دیدن خانوادش
حتما نباید پدر مادرش باخبر بشن بگو ازش انتظار داری با خانوادش صحبت کنه کمی نرمشون کنه
ببین دوست عزیزم نمیدونم چه جوری بهت بگم از یک طرف کاملا درکت میکنم تو چه شرایطی هستی از طرفی ازت میخوام قاطع ومنطقی برخورد کنی
به نظر من الان 90% کار به مدیریت همسرت بر میگرده به هیچ عنوان خانوادتو کنار نذار خلاف میلشون کاری نکن هواشونو داشته باش
الان بیشتر از خودت برای مامان بابات نگرانم دارن زجر میکشن کوچیکشون نکن
روی همسرت کار کن بذار تصمیمشو بگیره این یک امتحان خیلی خوب برای اونه توهم مقصر بودی ولی خیلی بهتر از این روشی که همسرت میگه میشه قضیه رو جمع کرد تا هم تو و خانوادت کوچیک نشین هم اون جلوی خانوادش کم نیاره
از خدا میخوام مشکلت زودتر حل بشه
به خاطر پدر مادرت خواهش میکنم آروم باش اذیتشون نکن همه دنیا نمی ارزه به این که یک قطره اشک از چشم مامانت یا بابات بریزه جلوشون حتی تظاهر کن آرومی .اخم و گریه و غصه ممنوع
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
راستی سعی کن محکم و قوی باشی و بهترین و منطقی ترین عکس العمل رو نشون بدی
گریه و زاری هم به هیچ وجه نکن
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
لجبازی و اصرار هر دو خانواده عجیبه !!
به نظر من با همسرت یکبار جدی صحبت کن. بگو که هیچکدوم از ما نمی تونیم خانواده هامون را برای پیشقدم شدن راضی کنیم. مساله اینجاست که الان حرف زندگی ما دو نفر هست و این دو خانواده یک قدم عقب تر از من و تو در این ماجرا هستند. مهم تر از همه من و تو هستیم و زندگیمون. حالا که هیچکدومشون برای حل مشکل راضی به بخشش و کوتاه اومدن نیستن، بیا با هم بریم پیش مشاور و یک راهی برای حل این مشکل بگیریم. ما به حمایت و رضایت هر دو خانواده واسه زندگیمون و خوشبختیمون احتیاج داریم. من نمی خوام هیچکدوم را ناراحت کنم. نه والدین تو، نه والدین خودم.
با هم برید مشاوره.
اگر این حرف را قبول نکرد، بگو پس من صبر می کنم تا بزرگترها برای حل مشکل ما اقدام کنن.
یک سوال : اگر شما برای عذرخواهی اقدام نکنی، برنامه والدینش اقدام برای جدایی است؟؟