RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
سلام
عزيزم هيجكس نميكه كه تمام و كمال شما مقصريدبلكه همه ما ميدونيم كه تا حدي شما مقصريى و تا حدي هم همسرتون همه ما اينو ميدونيم ولي اين خود شما هستي كه در برخورد با همسرتون طوري رفتار ميكنيدكه همه تقصيرها رو قردن ميقيريد و شما هربار با بيش قدم شدنتون برا اشتي ايشون رو متوقعتر ميكنيد و بيش قدم شدنتون دقيقا نشون دهنده اينه كه همه اشتباها از طرف شماست و هربار ايشون رو مطمعن تر ميكنيد كه ايشون هيج تقصيري ندارن و شما خودت با اين كارات جندين بار نشون دادي كه محقق اين رفتاريد شما اشتباه داشتي ولي خودت با اين رفتارت اشتباهات كوجيكتو درنظرش بزرك كردي در واقع با اين همه بيش قدم شدن برا اشتي از كاه كوه ساختي زندكي شما براي اشتباهات اوليه تون بهم نميخوره بلكه صرفا ببخاطر رفتارهاي بعديته
مثلا جرا هي ميكيد مهريه نميخوام اين يعني اينكه همه اشتباها تقصير منه و من محق همجين رفتاري هستم جرا حرف طلاق و بيش ميكشي هر كي طلاق بخواد خودشم بايد اقدام كنه حالا از ترس مهريه نميكنه كشش ميده كه شما درخواست بدي و اين طوري مهريه نده شما هم عين خيالت نباشه اصلا حرف طلاق و نزن تا اخر عمرش كه نمي تونه اينطوري بمونه بالاخره به ضرر خودش هم هست بزار خودش اقدام كنه وقتي اقدام كرد اون موقع بكو خيلي خب من كه طلاق نميخوام شوهرم ميخواد طلاقم بده اونم بدون دليل موجه بس مهريه ام رو بده بعدا .مهريه نخواستن شما فقط اينو ثابت ميكنه كه فقط اين شمايد كه مقصريد
به نظر من شما 1 سال كلا بي خيالش شو اصلا اصلا اصلا اصلا به طرفش نرو نه براي طلاق نه اشتي به نظر من كه زندكيت ارزش اين يه سال معطلي رو داره تو اين يه سال هم قشنك حسابي به خودت برس به سرو وضعت ظاهرت حسابي خوشكل كن روحيه ات رو درس كن ورزش كن مسافرت برو سعي كن تو كارت و درست بيشرفت كني يه جورايي هم سعي كن كه موفقياتت بكوششون برسه ولي بابا تو رو خدا به هيج وجه جه شما جه خانوادت سراغش رو نكيريد اينطوري بعد يه مدت ناخوداكاه ميكه اااااا جي شده خبري ازش نيست يواش يواش ميشينه با خودش فك كردن كه اره منم يجاهايي سخت كرفتم فلان جا ها هم من اشتباه كرده بودم منم اشتباهام زياد بوده يواش يواش اون خوبيهاتون يادش مياد دلش واست تنك ميشه ولي همه اينا وقتي اتفاق ميفته كه يه مدت ازت كاملا بي اطلاع باشه ببين تا اخر عمرش كه نميتونه بلا تكليف خودشو نكه داره حىاقل اين يه سال رو صبر كن طلاق بكيري وضعت بهتر ازاين نخواهد بود
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
پروانه جان امروز تاپیک شما رو خوندم. از اول تا آخر ! اصلا باورم نمیشه که کسی میتونه تا این اندازه اشتباهات فاحش داشته باشه.
صرف نظر از اینکه شما تو رابطه شخصیتون با نامزدتون تا چه اندازه اشتباه کردید ، تو درست کردن اون اشتباهات فاحش تری رو مرتکب شدید. اصلا به نظرم رسید که هدف شما از اومدن به این سایت صرفا وقت گذرونی بوده و سرگرم کردن خودتون و درد دل کردن .
من تمام جواب های دوستان رو خوندم ! هر چقدر دیگرون اصرار کردند که تماس نگیر ، شما کار خودت رو کردی و بعد دوباره اومدی اینجا نوشتی و بعدش هم که همه سرزنشتون کردند فقط توجیه کردید خودتونو و باز هم کار خودتون رو کردید.
همه گفتند کمی برای خودت احترام قائل شو ، عزت نفس داشته باش ، نه تنها این کا رو نکردی، بر عکس هی دوباره تماس گرفتی ! رفتی محل کار نامزدت که اون هم دست به سرت کرد ! کاری که در اصطلاح رسما بهش میگند آویزون کسی شدن ! تازه با وجود همه این برخورد ها و رفتارها خانوادت رو به زور خواستی ببری برای عید دیدنی خونشون ! حداقل برای خونوادت هم حرمتی نخواستی قائل شی !
خیلی از آدمها قدر همدیگه رو تو زمان دوری از هم میدونند ! زمانی که از هم فاصله گرفتند و فرصت کافی برای فکر کردن دارند. ولی علی رغم توصسه همه دوستان عوض اینکه به نامزدت فرصت فکر کردن بدی ، هی زنگ زدی ، اس ام اس زدی، مهریه ات رو که همه اینهمه بهت گفتند نبخش رفتی گفتی کم میکنی ! یعنی به نظر من مکرر در مکرر اشتباهات رفتاری خودت رو تکرار کردی. شاید هر کس دیگه ای هم بود جای نامزدت دیگه خسته میشد ! یعنی ببخشید حتی من خواننده هم از کارهات کلافه شدم چه برسه به نامزدت ! بعد عجیبه که میگی اومدی تو این سایت مهارت های زندگی یاد بگیری !!!
نه عزیز من ، شما نیومدی مشاوره بشی. این سایت بیشتر شده بود برای شما محل خاطره نویسی ، و راهنمایی های مشاور ها هم باد هوا و بی ارزش.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
پروانه جان امروز تاپیک شما رو خوندم. از اول تا آخر ! اصلا باورم نمیشه که کسی میتونه تا این اندازه اشتباهات فاحش داشته باشه.
صرف نظر از اینکه شما تو رابطه شخصیتون با نامزدتون تا چه اندازه اشتباه کردید ، تو درست کردن اون اشتباهات فاحش تری رو مرتکب شدید. اصلا به نظرم رسید که هدف شما از اومدن به این سایت صرفا وقت گذرونی بوده و سرگرم کردن خودتون و درد دل کردن .
من تمام جواب های دوستان رو خوندم ! هر چقدر دیگرون اصرار کردند که تماس نگیر ، شما کار خودت رو کردی و بعد دوباره اومدی اینجا نوشتی و بعدش هم که همه سرزنشتون کردند فقط توجیه کردید خودتونو و باز هم کار خودتون رو کردید.
همه گفتند کمی برای خودت احترام قائل شو ، عزت نفس داشته باش ، نه تنها این کا رو نکردی، بر عکس هی دوباره تماس گرفتی ! رفتی محل کار نامزدت که اون هم دست به سرت کرد ! کاری که در اصطلاح رسما بهش میگند آویزون کسی شدن ! تازه با وجود همه این برخورد ها و رفتارها خانوادت رو به زور خواستی ببری برای عید دیدنی خونشون ! حداقل برای خونوادت هم حرمتی نخواستی قائل شی !
خیلی از آدمها قدر همدیگه رو تو زمان دوری از هم میدونند ! زمانی که از هم فاصله گرفتند و فرصت کافی برای فکر کردن دارند. ولی علی رغم توصسه همه دوستان عوض اینکه به نامزدت فرصت فکر کردن بدی ، هی زنگ زدی ، اس ام اس زدی، مهریه ات رو که همه اینهمه بهت گفتند نبخش رفتی گفتی کم میکنی ! یعنی به نظر من مکرر در مکرر اشتباهات رفتاری خودت رو تکرار کردی. شاید هر کس دیگه ای هم بود جای نامزدت دیگه خسته میشد ! یعنی ببخشید حتی من خواننده هم از کارهات کلافه شدم چه برسه به نامزدت ! بعد عجیبه که میگی اومدی تو این سایت مهارت های زندگی یاد بگیری !!!
نه عزیز من ، شما نیومدی مشاوره بشی. این سایت بیشتر شده بود برای شما محل خاطره نویسی ، و راهنمایی های مشاور ها هم باد هوا و بی ارزش.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
بهتر بود کمی تحمل میکردی ، صبر میکردی تا نامزدت هم کمی تو تنهایی خودش به رابطه شما فکر کنه ! نه اینکه اون همش شما رو پس بزنه ، جوابتون رو نده و شما هی دنبال ایشون و جواب ایشون بدوید. این همه سماجت های شما نه تنها نتیجه مثبتی نداره که برعکس کارها رو خراب تر و خراب تر میکنه.
گذشت کردن تو زندگی خیلی خوبه ، کوتاه اومدن تو زندگی برای حفظ آرامش خیلی خوبه. ولی دوست عزیز باید بدونی از چی داری میگذری ، یه ذره بشین به کارهای خودت دقت کن !
پدر بزرگ شما رفته خونه نامزدت که از ایشون بخواد کوتاه بیاد؟ آیا واقعا این کار به نظرتون درست بود؟
نامزدت بخاطر لجبازی یا هر چیز دیگه شما رو وادار کرد مهرتون رو کم کنید ! با وجود اینکه همه بهتون گفتند این کار صد در صد اشتباهه ولی رفتی انجامش دادی و گفتی در مقابل حق طلاق رو میخوای ازش !!!! مگه تا حالا دنیال طلاق بودی شما؟
میگین بخاطر حرف مردم ! آخه دوست عزیز مگه شما میخواهید با مردم زندگی کنید؟ شما میخواهید با نامزدتون و این خواسته های نامعقولش زندگی کنید. نمیشه که به خاطر یه ناراحتی اشتباهات بزرگتری رو انجام بدین.
توصیه دوستانه ام به شما اینه.
1- قبل از هر چیزی سعی کن برخورداتون رو با هر کسی ، چه ایشون باشه چه هر کس دیگه بهبود بدین. شما سنتون کم که نیستش بخواهید حلقتون رو پرت کنید و ... . هدف از شروع یه زندگی مشترک رسیدن به آرامش طرفینه نه آزار همدیگه.
2- برای خودتون ، خانوادتون ارزش قائل شید. اون ها رو با سماجت هاتون به دنبال راه خودتون نکشونید.
3- راه درست کردن این زندگی بخشیدن مهریه نیست ! اگر نامزدتون دوباره برگشت به مسیر آشتی ، و این کار روازتون خواست بدونید بازی دیگه ای شروع شده. شما یه بار این بازی رو رفتین و میدونین بهونه گیریه. حتی اگر توافقی طلاف هم خواستین بگیرید مهریه رو از ایشون مطالبه کنید. بدون گذشت بی جا.
4- کمی تو برخورداتون با نامزدتون صبور تر و با تحمل تر باشید. اینقدر تصمیم های عجولانه و برخوردهای هیجانی نداشته باشید. زندگی باید با میل هر دو شما به مسیرش برگرده نه با اصرار شما و انکار ایشون. شاید ایشون دیگه واقعا تمایل به ادامه این رابطه نداشته باشند. شاید این همه اصرار شما ایشون رو زده کرده باشه. میدونم که مطمئنا شما به ایشون علاقه دارید و براتون سخته ولی بهتره بجای کوچیک کردن کمی هم به ارزش های خودتون فکر کنید. خودتون اگر تو شروع زندگی اینقدر با هم مشکل دارید بهتره دوباره روی شروع کردن یه زندگی زیر یه سقف فکر کنید. شاید صلاح در این نباشه. کمی آینده نگر هم باشید. سختی الان بهتر از سختی کل زندگیه.
5- اگر هم ایشون از شما خواست که به این زندگی برگردید به جای هیجان زده شدن دوباره از ایشون بخواهید که دوباره در مورد تصمیمشون فکر کنند. براشون توصیح بدید که شما در زمان خودش برای شروع این زندگی گذشت های کافی رو کردید ! و ننمیخواهید که دوباره بازی از اول شروع بشه. به ایشون هم گوشزد کنید که کاملا فکر هاشون رو بکنند و بعد برای شروع این رابطه اثدام کنید.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
دوست خوب...سرانجام کارتون چی شد؟
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
هر چند که خیلی سخته ولی انشالله که خیرتون در این بوده..(من امروز عضو این سایت شدم و تمام صفحات مطلب شما رو خوندم، خیلی دوست داشتم بدونم در نهایت این قضیه به کجا رسید، هرچند که با خوندن مطالبتون بنظرم خیر و صلاح شما در همین تصمیم شما بود.)
توکل به خدا
شاد و سالم باشید