RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
سحر عزیزم منم از همون اول گفتم مشکل ما خیلی حدی شده اما همه فکر میکردن من داری زیادی جدی میگیرم
سحر جان میتونم ازت بپرسم شما کدوم مشکل منو دیدید که فکر کردی خیلی هم ساده نیست
بچه های همدردی میشه شما یگید بزرگترین مشکل من از نظر شما چیه من الان خیلی گیجم
به نظرتون اون طراحی سرقت که بعدشم عفو شد بزرگترینه یا کارای دیگش؟
ممنون میشم اگه جواب بدید
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
چیکار کنم
دیشب بهم گفت نه من رفت وامد میکنم نه تو با خانوادت رفت امد کنم میدونستم دروغ میگه ولی گفتم باشه امروز من رفته بودم واسه خرید چیزی وقتی برگشتم دیدم رفته بود خونه مادرش میگفت نهار نداشتیم رفتم در صورتی که دیشب میگفت حتی دیگه از بابامم خرید نمیکنم اعصابم ریخت بهم
الانم اومد بالا از حرسم شام نزاشتم گفتم برو همونجا که نهار خوردی میگه تو انقد چشم نداری خانوادمو ببینی مامانم میگفت نیا اینجا برو خونه خودت
چقد بدبختم که مادرش بهش میگه برو خونت
چرا کسی به من اهمیت نمیده دارم دیونه میشم انقد فکر کردم
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
شاپرک جان سلام
من فقط راجع به یه مساله گفتم جدیه و منظورمم این بود که من ره کارش بلد نیستم نه اینکه غیر قابل حل باشه اونم مساله سرقت و رفت و امد با دوستای خلاف هست
راجع به مسایل دیگت همگی قابل حل البته و صد البته اگر به راهکار ها توجه کنی و از بین راهکارها بهترین و منطقی ترین انتخاب کنی و عمل کنی که متاسفانه تو مهارت کنترل هیجانت نداری و فقط میای اینجا پست هارو میخونی پست جدید میزنی و میری هرکاری میخوای میکنی نگو نه که عین حقیقت !!!.مثلا" خود من و بقیه بیش از 30 بار بهت گفتیم به رفت وامداش با خانوادش کاری نداشته باش ولی جنابعالی انگار نه انگار کار کار خودت و به شیوه خودت عمل میکنی واسه همین من شخصا" تصمیم گرفتم تا زمانی که تغییر رویه ندادی بشم خواننده خاموش تاپیک هات چون میبینم فقط الکی دارم حرص میخورم توام حرف گوش نمیدی اگر خواستی واقعا" تغییر کنی یه ندا بده و اونموقع شک نکن زندگیتم تغییر میکنه در غیر اینصورت هرروز اینجا میای یه تاپیک جدید میذاری و وضع هی بدتر و بدتر میکنی
امیدوارم به زندگیت یکم عاقلانه تر نگاه کنی نه افراط نه تفریط
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
شاپرک واقعا بعضی وقتا از رفتارت حرصم میگیره.
این همه مشکل واضح داری همه رو ولن کردی گیر دادی به اینکه نرو خونه مادرت؟
اصلا اینجوری درست نمیشه زندگیت، این خط ______ اینم نشون *
این همه بچها بهت مشاوره میدان ولی بازم حرف خودتو میزانی، از اول تایپکت فقط کلید کردی رو خانوادش
الان که حرفای سحر ۱۰۰ رو خوندم دیدم واقعا حق گفتم پس. چون همینکه پست شاپرک رو خوندم حرصم گرفت و فوری پست زدم برات بعدش رفتم سراغ پست سحر که دیدم اونم حق میگه. امیدوارم متوجه بشی.
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
من به رفت و امداش دیگه کاری ندارم
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
سلام یک خبر جدید دارم
طی تحقیقاتی که داشتم فهمیدم شوهرم وقتی بازداشتگاه بوده از اونجایی که شوهرم با یکی از همون دزدا توی یک اتاق بودن شوهرم نقشه کشیده بوده و از دزده خاسته بوده تا در این ماجرا شوهر من را بیگناه جلوه دهند در عوض شوهر من خرج زن و بچه دزده را بدهد (نمیدونم بهش میگن فکر کنم تبانی اگه اشتباه نکرده باشم)
(باید بگم در این ماجرا یکی از دزدا پسرخاله و یکی دیگر پسر عمه شوهر من هست)واینی که تو زندان با هاش بوده پسر عمش بوده.تمام این ماجرا رو امروز فهمیدم
تا الانم شوهرم به من چیزی نگفته بوده و من این حرفا رو از شاکی این ماجرا فهمیدم
همسر دزده رفته پیش شاکی این ماجرا وجریان رو براش تعریف کرده بوده و منم فهمیدم نقشه شوهرم چی بوده
الان که فکر میکنم فهمیدم چرا شوهرم بی دلیل رفته بود دادگاه تا بپرسه نکنه دوباره دزدا نظرشونو عوض کنن و بگن که شوهر منم بوده.میخاسته خیالش راحت شه اگه خرج زن و بچه دزد را ندهد دوباره دزده برخلافش حرف نزنه
شوهر من به زور خرج من را میده حالا میخاد خرج یکی دیگه هم بده.دارم دیونه میشم
همه میگن در طراحی نقشه سرقت شرکت داشته است.
برای فهمیدن حقیقت با کلی تلاش شماره همسر اون دزد رو پیدا کردم و باهاش قرار گذاشتم تا فردا باهم صحبت کنیم
یعنی راستشو بهم میگه؟من از کجا باید بفهمم؟شوهرم که یه چیزی راستشو بهم نمیگه
امروز جلوی در وایساده بودم دیدم یه نفر اومد با شوهرم حرف بزنه به خاطر من شیشه ماشین رو داد بالا تا نشنوم تا مرد رفت شیشه رو داد پایین نمیخاست بفهمم ببینید چقد منو غریبه حساب میکنه وقتی ازش علتو خاستم خنده تحویلم داد همه فامیلای شوهرم دزدن پسر خاله و پسر عمه.......
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
شاپرک عزیزم دخترم خانومم
خیلی آشفته ای
خیلی آشفته می نویسی
ازت سوال پرسیدم گفتم مشکلتو فهرست کن گوش نکردی دختر خوب
آخه اینطوری که آدم هر دفعه با یه مشکل جدید رو به رو میشه
بیا مشکلات رو دونه دونه فهرست کن تا به نوبت حل کنیم باشه؟
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
سابینا جونم خب در حال حاضر بزرگترین مشکل من جریان طراحیه سرقته شوهرم هستش که من دارم روش تحقیق میکنم و همه خبرارو براتون مینویسم
ولی در حال حاظر همه تو کف زرنگی شوهرم موندن که حتی زندان هم که رفت بازم تو اونجا واسه ازادیش نقشه کشید
ببینید من باید اخبار مربوط به شوهر خودم رو از ادمای دیگه بگیرم فعلا شوهرم تمام مشورتاشو با خانوادش میکنه تمام کاراشو خانوادش خبر دارن
منم که هیچ جای زندگیش نیستم
بچه ها دعا کنید برام تو رو خدا اگه شوهر من 1 درصد هم در جریان دزدی مقصر بوده شناخته شه و انقد زرنگ بازی در نیاره
من بیخیال خانواده و رفت و امدای شوهرم شدم فقط میخام حقیقت سرقت رو بفهمم و علاوه بر اون اگه نقشی داشته که داشته میخام تلاش کنم تا انفد ازادو بیخیال نگرده
با اینکه فعلا با نقشه ای که کشیده پاش اصلا گیر نیست برام دعا کنید
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
سلام با یه عالمه خبر جدید اومدم
امروز با همسر دزده قرار داشتم و فهمیدم تا الان در دروغهای شوهرم قرق بودم چقد این نامرد ارازل بوده من خبر نداشتم
خلاصه تمام حرفاش :من ازش خاهش کردم تا تمام حرفا رو بدقت و حقیقت بگه چون برام سرنوشت ساز ه
اون دورانی که شبا دیر می اومده نقشه دزدی میکشیده و میشستن با پسرعمش شیشه میکشیدن
شوهرم یک معتاده
شوهرم یک دزده خیلی زرنگه با اینکه تمام جریان رو اون نقشه کشیده هنوز اونطور گیر نکرده و من خیلی ازین بابت ناراحتم
بهم گفت که تو زندان به شوهرش(پسر عمه شوهرم) گفته اسم منو نیار من خرج زنو بچتو میدم
الان بدون اینکه شوهرم به من بگه زن دزده با شوهرم در ارتباطه شوهرم تا رای دادگاه و قاضی میخاد طوری نشون بده که میخاد خرج زنو بچه دزده رو بده ولی تا الان یه قرون هم خرج نکرده
منم به زن پسر عمش گفتم خیالت راحت هزار تومن هم بهت نمیده گفتم من که زنشم واسم خرج نمینه
گفت خودم میدونم شوهرم گول شوهرتو خورده
حالا برای بار دوم شوهرش تو دادگاه میخاد اسم شوهر منو بیاره تا اگه خدا بخاد شوهرم بره اب خنک بخوره
خدا جای حق نشسته و نمیزاره ظلمی رو زمین بمونه
منم به زنه دزده قول دادم تمام همکاریمو کنم تا نشون بدم شوهرم یک خلافکاره
تا الانم هیچی خبر نداشتم همه اطلاعاتو زن همین دزه بهم گفت
من میخام تمام سعیمو کنم تا نزارم شوهر دزدم ول ول تو کوچه ها بگرده و زبونشم برای من دراز باشه
اشتباه که نمیکنم؟
به خودم میگفتم چرا شبا (ساعت 1 نصفه شب)نمیخابه و میشینه تخمه میشکنه و تلوزیون نگاه میکنه انگار که سر شبه تازه فهمیدم چون شیشه میزنه
چقد من ساده ام میخام بره زندان تا پدرشو دربیارم
RE: شوهرم با خونوادش همدست شدند
سلام شاپرک
خوبی؟
شاپرک رفتی تحقیقاتتو کردی و به ما نتیجه رو گفتی
اگر حرفهای همسر دزده درست باشه خوب خیلی ناراحت کننده است ... ولی یه مسئله ای هم هست: همسر ایشون از همسر شما الان خیلی شاکیه؛ چون به قول خودش نشسته زیر پای شوهرش و اونو روانه زندان کرده، آیا ما میتونیم صد در صد به حرفهای ایشون اعتماد کنیم؟
آیا این احتمال وجود داره که ایشون برای اینکه تو رو تحریک کنه برعلیه شوهرت اطلاعات بدی این حرفها رو بزنه؟
من میگم آره، ما فعلا نمیتونیم صد در صد به حرفهای این خانوم اعتماد کنیم، بنابراین فقط باید صبر کنیم و تحقیق کنیم، اونم نه تجسس و پلیس بازی های خطرناک، بلکه سعی کن از طریق دیگه ای مطمئن بشی که شوهرت اعتیاد داره یا خیر!
برو تو اینترنت علائم مصرف شیشه رو سرچ کن ببین شوهرت این علائم رو داره، اگر داشت تازه میشه شک کرد، بازم ما نمی تونیم مطمئن باشیم
بعدشم شاپرک نمی ترسی وارد این بازی های خطرناک میشی؟ اون تصویری که برای من ساختی یه عده آدم مشکوک به اعتیاد و سارق هستند که از قانون نمی ترسند، چرا اینقدر راحت وارد بازی اونها میشی؟ چرا زن دزده رو تحریک کردی؟ فردا پس فردا بره بگه زن فلانی اومده بود فلان چیزها رو گفت بعد شوهرت اومد سراغت چیکار میخوای بکنی؟ شاپرک زیاد اشتباه می کنی! مواظب خودت باش...لطفا پاتو از این پلیس بازی ها بکش بیرون و بشین تو محیط امن خونه، نکن این کارها رو، اگر حقیقت چیز دیگه ای باشه دیر یا زود واسه ت اشکار میشه، نرو دنبال کسی که ممکنه بهت دروغ بگه یا کم کمش پیاز داغشو زیاد کنه... یکم حرف گوش کن!
مشکل با خانواده همسر کجا، خسیسی کجا، اعتیاد و جرم کجا، اینها رو باید سوا کنی...