RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خواهرخوبم...
چقدر خوب رفتار کردید...
دیدی داشتی اعصاب خودت رو خرد می کردی... با این کاری که کردی هم گفتی حواسم هست آقا! دست از پا خطا نکنی ها! هم شرمندش کردی با رفتارت... با اعتمادت! نمی خواسته ماسمالی کنه.. می خواسته مطمئنت کنه!
ازت می خوام از فردا شب، شبی 15 دقیقه، بعد از شام، بشینی و باهاش حرف بزنی و همدلی کنی باهاش...تاییدش کن! از فردا شب سر میز شام شمع روشن کن! برای بابا شدنش عجله نکن! عجله نکن!
شما وقتی بتونی احساسات شوهرت رو بشناسی موقعیتهاش رو پیدا می کنی.. مثلا می گی وقتی شمع سر میز باشه دوست داره! این یعنی شما یه موقعیت خوب رو پیدا کردی... احساساتش رو توجه کن و ببین اون احساسات ناشی از چه فکر یا افکاریه... و اون افکار تفسیر چه موقعیتهایی است؟ اون موقعیتها رو کنترل کن!!!
راستی برای ورزش نگفتی چه کار کردی؟ نکنه کاری نکردی؟
تمرینات یادت نره ..
سوالی داشتی بپرس...
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
برادر خوبم سلام
ازين كه با جواب هات كمك به بهبود و كنترل رابطم ميكني ازت ممنونم
اهاااااااان الان فهميدم بايد چجوري به احساساتش توجه كنم حتما" نتيجرو ميگم .
تمرين تنفس و بخشش هرروز و يكيشم يكروز در ميون دارم + اينكه اون اهنگم دانلود كردم . تمرن جديدمم شروع ميكنم به انجام فقط نبايد صحبت همون به سمت خاصي سوق بدم كه بعد يع مدت منجر بشه به كوتاه اومدن ازين لجبازي ؟؟
راجع به ورزشم راستش از 8 صبح تا 5 عصر كارخونم اونجام اينقدر ورزش فكري انجام ميدم :311: كه ديگه بيام خونه توان ورزش ندارم ولي سعي ميكنم خوابم منظم كنم بعد صبح ه نيم ساعت زودتر برم يه دور بزنم
راستي 2 تا مشكل خودم پيدا كردم
1- شبها تا صبح خوابم نميبره دوباره شب بعدم كه ميخوام بخوابم حالا با اينكه روز قبلش خوابم 2ساعت ماكزيمم بوده ولي باز 1 ساعت كه خوابم ميبره از خواب ميپرم دوباره تا صبح بيدارم
2- چندسال پيش تو يه بازه 7 ماهه من 4 نفر از نزديكاي فاميل از دست دادم بعداز اون گاهي يهو دچار تنگي نفس ميشدم و احساس ميكردم دارم بيهوش مي شم وقتي ميرفتم بيمارستان اكثرا" بهم ارامبخش ميزد خوب ميشدم تا اينكه يه دكتر خيلي باهام دعوا كرد و گفت ارامبخش مناسب سن تو نيست و ... خلاصه خودم تحقيق كردم ديدم دچار يه حمله هايي به نام حمله هاي وحشت ميشم يعني علايمم با اون خيلي ميخوند و سعي كردم تو اين موقعيت ها طبق گفته پزشك ذهنم معطوف كنم و بلند بلند حرف بزنم تا خوب شم اين حالت كنترل كردم ولي الان چندماهه اگه بخوايم از خونه دور شيم مثلا" مسافرت بريم نميدونم چه حسيه ولي همش استرس دارم يا وقتي ميرم كارخونه اگه برم كنار دستگاهها يهو دچار تپش قلب و تنگي نفس و ... ميشم اين حالتها واقعا" اذيتم ميكنه شما راهكاري ميدونيد واسش؟؟ نكنه دارم ديوونه ميشم :302:
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خواهرم
اگر فكر مي كني ورزش كردن وقت ازت مي گيره و خيلي هم خسته مي شي... سعي كن 20 دقيقه موسيقي گوش كني...
ببين الان هيچ كاري نبايد كني... لازم نيست اصلا فكر كني صحبتهاتون رو به چه سمتي سوق بدي... چيزي كه مهمه اينه كه بعد از يه مدتي اينكه لجبازي مي كنه و يا با خانواده شما رفت و آمد نمي كنه و بقيه مشكلات بصورت دائمي برطرف مي شه! ما دنبال حل مشكل به صورت پايدار هستيم نه دنبال يك جمله موثر كه ايشون رو برداره ببره خونه شما!
راستي بابا كارخونه... مبارك باشه! هميشه موفق باشي و سربلند...
اينكه شبها خوابت نمي بره واكنشت به استرس و اضطرابه.. چند شب سعي كن قبل از خواب حتما تمرين تنفس كني..
بعد يك كتاب شبك موقع خوابيدن بخون يا يك موسيقي در حدي كه خودت بشنوي پخش كن و تايم بده كه خودش خاموش بشه... (بعضي نرم افزارهاي موبايل كه با عنوان Sleepيا Relax هستند اين كار رو انجام مي دهند... ) هر چند تمرين تنفس رو اگر خوب انجام بدي تو همون تخت خواب با 5 نفس...راحت مي خوابي!
يك روش تنش تن آرامي يا همون ريلاكسيشن از هفته ديگه شروع مي كنيم... اين حالات برطرف مي شه
اين كه دچار تپش قلب مي شي در موقعيتهايي مثل دور از خونه و يا نزديك به يه اتفاق خاص... اگر همراه با تنگي نفس هست و درد در ناحيه قفسه سينه.. يعني احساس سنگيني مي كني و يا گاهي احساس گر گرفتگي.. توصيه مي كنم به يك متخصص قلب مراجعه كني و يه مشاوره بگيري
اما اگر اين علائم راندوم هست و همراه با درد و سنگيني نيست... صرفا واكنش به استرس و اضطرابه! همون مواقع با تمرين تنفسي كه به شما دادم با سه با تنفس در همون حالت حل مي شه...
از نوشيدن مايعات غفلت نكن... هوا خيلي گرمه!
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
برادرم سلام
تمرين هام دارم انجام ميدم . ولي خيلي جالب از وقتي كارم درست شده انگار همسرم 100 برابر دوستم داره !!!!!!
خيلي خوشحال شده !!!!
((راستي بابا كارخونه... مبارك باشه! هميشه موفق باشي و سربلند...)) خيلي ممنون :199: ولي كارخونرو كه نخريدم:199: مبارك صاحبش باشه من فقط مسول يكي از بخشام ( البته برا خودم خيلي مهم چون خيلي سخت بدستش اوردم:227:)
امشب يه اتفاقي افتاد : برادرم تماس گرفت گفت اگه موقعيتتون مناسب دوروز باهم بريم شمال منم به همسرم گفتم گفت باشه اگه ميخواي ميريم ولي خيلي حال ندارم حالا هرجور ميخواي البته برناممون بخاطر ترافيك جور نشد بهم خورد ولي فكر نمي كردم قبول كنه بياد ( البته با برادرم اينا مشكلي نداشت فقط با مامان بابام گير داره الان)
راستي امروز جاي 15 min نزديك 1 ساعت شنونده فعال بودم
يه سوال:
ميشه بهم بگي چرا همسرم وابسته نميشه؟؟يعني دل تنگ ميشه و ... ولي خيلي خوب ميتونه خودش كنترل كنه ؟؟ من چه جوري بايد بهش اعتماد كنم كه تو موقعيت هاي بحراني مثل گذشته بي خيال همه چي نميشه؟؟
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
sci برادر سلام
به نظرت اين طبيعيه ما غبر صحبت راجع به كار هيچ حرف ديگه اي باهم نداريم؟؟
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خواهرم سحرا،
فعلا خیلی هم خوبه و اصراری نداشته باشید که در رابطه با مسائل حساس و یا تنش زا صحبت کنید. فعلا دوست داریم شما دو نفر گفتگو رو به خوبی یاد بگیرید... می خواهیم حالا که نشسته اید و گفتگو می کنید این وضعیت رو در این هفته بهنر کنیم:
چند توصیه برای انکه شنونده خوبی باشید:
1. بسیار توجه کنید ( فعالیت اضافه نکنید/ به چشمان او نگاه کنید، زل نزنید/ دستانش را گاهی بگیرید/ وضعیت هماهنگ با او داشته باشید، اگر نشسته، بنشینید... ایستاده، بایستید)
2. به احساساتش و وضعیت بدنش و دستانش توجه کنید... بسیاری از احساسات از طریق زبان بدن به شما منتقل می شوند... به این احساسات نیاز داریم!
3. احساسات و افکارش را پیگیری کنید... کاوش کنید/ (عملا با این کاووش مناظر دیگری از بحث وارد موضوع می شود) مثلا در مورد پرواز خطرناکی صحبت می کند... اما نمی گوید چقدر خطر ناک بود! شما : خیلی بهت فشار اومد؟ شاید بگه : نه اصلا... با این چیزا به من فشار نمی اد! (اصلا مهم نیست جواب چیست! مهم اینه که شما دارید توجه می کنید)
4. به افکار و عقایدش اعتبار دهید. هم با زبان بدنتان هم با زبان و کلام. اعتبار دادن یعنی اینکه علاقه نشان می دهید، همراهش می شوید و احترام می گذارید... تجربه اش رو اهمیت می دهید حتی، حتی اگر موافقتی با او نداشته باشید... مثلا: چقدر پرواز مهمی بوده! چقدر تجربه با ارزشی بوده! توجه کن، شما تایید نمی کنید! شما موافقتی نمی کنید! شما اعتبار می دهید! آنچه مهمه اینه که نباید هیچ نیتی پشت این اعتبار بخشی باشه... مثلا بخواهید تغییرش بدهید و یا نظر خودتون رو بگید!
5. اطلاعات بخواهید.... بیشتر برام تعریف کن! نگفتی اون موقع تو کابین چی شد؟ اگر این کار رو می کردی خیلی خطرناک بود؟
6. حرفهایش رو خلاصه کنید و بهش برگردنید با بیان خودتون! چیزی کم و یا اضافه با سلیقه خودتون نکنید...
7.سوالهای بسته نپرسید و سوالهای باز بپرسید... سوالهای باز فرقشون با سوالهای بسته اینه که احتیاج به توضیحات بیشتری داره... مثلا: امروز کار خوب بود؟ (سوال بسته) امروز سر کار چه خبر بود؟ (سوال باز)
8. تفاسیر منفی نکنید
9. به سمت تشدید و بگو مگو نروید
10. گفتگو رو طولانی نکنید
- برای این هفته شما باید 2 درخواست موثر از همسرتون بکنید و جملات" من " استفاده کنید. فقط دو درخواست نه انتقاد!
درخواست موثر بدین ترتیب است که شما ابتدا 2 الی 3 نکته مثبت مربوط به درخواست که از خصوصیات مثبت شوهرتون هست رو عنوان می کنید: مثال : من خیلی بهت افتخار می کنم که می تونی مسئولیت های سنگین رو به عهده بگیری و همیشه می تونم روی تو حساب کنم... مثل اون روز... هیچ وقت بهت نگفتم اما احساس غرور کردم... می شه ازت بخوام ... درخواست شما!
درخواست شما باید شفاف باشه... به موقع گفته بشه و کوتاه باشه!
از جملات من استفاده کنید: "من خیلی بهت افتخار می کنم" بیانگر دقیق احساسات شماست... می شه هم گفت : این کار تو قابل افتخاره! (اما تاثیری نداره!) یا " می شه ازت بخوام" جمله " من " هست می شه جاش گفت: "می شه لطف کنی!" که اصلا تاثیر اولی رو نداره
- شما در این هفته پیش رو 2 بار ایشون رو کاملا تایید می کنید و بهشون می گید که بهشون افتخار می کنید! (2 بار فقط)
- شما 3 بار به طور صریح با استفاده از جملات "من" احساساتتون رو به ایشون می گید... مبهم گفتن و کنایه گفتن ممنوع
- تنوع در روابط زناشویی رو بی شک فراموش نکردید...
- تا هفته آینده آداب گفتگو رو تمرین کنید... فقط توجه داشته باشید شوهر شما دقیقا داره از شما الگو برداری می کنه و یاد می گیره... پس به هیچ وجه وارد تنش نشو و بحث های تنش زا و مهم رو می گذاریم برای هفته آینده...
- تمرینهای قبلی و توصیه های قبلی سر جاشه! گزارش کارهاتون رو برای اینکه یادتون نره بنویسید..
موفق باشید... هر سوالی داشتی بپرس!
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
sci برادر خوبم سلام
ممنون از راهنمايي هاي خوبت . حتما" اين هفته در كنار تمرين هاي قبل اين كارارو هم انجام ميدم وميام گزارشش رو مينويسم
اميدوارم از پسش خوب بر بيام :)
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خوبی صحرا جان اوضاع خوبه تا کجا پیشرفت داشتی؟
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام
اينقدر اين چندروز خسته ميام خونه ديگه نا نداشتم بيام اينجا سر بزنم . ولي انگار هرچي من گرفتار ترم شوهرم خوشحل تره اين چند روز تمرين كردم روي نحوه حرف زدن و گوش دادن البته تمربن بخشش و تنفسم ميكنم ولي نه چندبار تو روز يكي دوبار تو روز .ولي يه چيزي بينمون بده ما غير تعريف از كار هيچ حرفي باهم نداريم مثل دوتا همكار باهم حرف ميزنيم .
نميدونم اصلا" بايد باهم چي بيگيم . با خانوادمم كه اشتي نكرده منم ديگه هيچي نمي گم ولي كلافم صبح سر كار شب خواب اين شده زندگي ما
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام صحرا جان
زمان بده به خودت و همسرت
امروز همکارم یه حرف خوب بهم می زد
بهم گفت ما از اول زندگیمون دلامون هی لایه لایه روش روسوب می گیره با هر بحث یه لایه به لایه ها اضافه میشه
حالا باید با زمان هم این لایه ها رو یکی یکی بر داریم
ادامه بده و بدون تو فقط نیستی که ان مشکلات رو داری من و شمیم و خیلی از بچه های این جا این مشکلاتو داریم