RE: رفتار همسرم بعد از خیانت من....
تلاقی،
سلام،
فکر میکنم این رو خودت بهتر از هر کسی بدونی که همه ما با توجه به محیطی که درش بزرگ شدیم، رشد و پرورش پیدا کردیم، تعصباتی داریم، به یه سری مسائل حساسیم، و یک سری مسائل رو هم غیر قابل بخشش میدانیم...از دید خیلی از دوستان، موضوع شما یکی از این مسائل هست...
با توجه به برخوردهای دوستان اینجا که عموماً منفی بوده و با رویکرد محکوم کردن شما، فقط میخوام بدونی که، دوستانی که اینجا نظر میدهند، مشاور نیستند، بلکه اکثرا افرادی از جامعه هستند که هر کدام با توجه با مشکلی که زمانی داشتند وارد این محیط مجازی شدند،
قاعدتاً در چنین محیطی نمیتوان برخوردی غیر از این رو انتظار داشت...در جامعهای که خودت الان زندگی میکنی و عموم افراد حتی دیدگاه دینی هم ندارند، وقتی یک دختر و پسر که بدون هیچ تعهد یا پیوند خاصی با هم زندگی میکنند، به یکدیگر خیانت میکنند، این عمل بسیار نکوهش میشه، چه برسه به اینکه به یکدیگر تعهد رسمی هم داشته باشند...وقتی این مساله وارد جامعه ما میشه مساله به مراتب پیچیده تر میشه، چرا که این عمل نه تنها از نظر اجتمایی بلکه از نظر عقیدتی هم در جامعه ما منفور هست...
به هر حال، محیط اینجا نمونهای از جامعه ایرانی ما هست و با توجه به این امر قاعدتاً نمیشه انتظار برخوردی متفاوت از آنچه اینجا دیدی رو داشت.
من فکر میکنم، سختترین بخش مشاوره دادن همین مساله باشه، یعنی سعی در کمک به یک مراجع بدون پیش داوری و دخالت دادن عقاید شخصی در امر مشاوره...
تلاقی این واقعا کار سختی هست،
و من شخصاً خیلی خوشحالم که عناوینی چون مشاور، کارشناس یا ... رو در این محیط ندارم. چون این عناوین، مسئولیت سنگینی رو به همراه داره.
تلاقی، چیزی که من در این تاپیک برای شما نوشتم، چیزی بود که واقعا بهش اعتقاد دارم و البته برگرفته از عقاید شخصی من بود.
و اما در مورد حس غیرت و مردانگی، من شخصاً غیرت و مردانگی رو منحصر به جنسیت نمیدانم، کما اینکه زنانی دیدم بسیار با غیرت تر از خیلی از مردان.
غیرت از نظر من وقتی معنی پیدا میکنه که به حفظ و دفاع از حریم خانواده ما کمک کنه،
من شخصاً در مورد مردی که با چنین مسالهای در مورد همسرش مواجه میشه، غیرت رو در قتل، صدمه زدن یا ... به همسرش نمیدانم، چرا که اینها هیچکدام هیچ کمکی به حفظ حریم خانواده نمیکنه...
اما در این میدانم که این فرد رو از کانون خانوادش بیرون کنه، بیشتر به این علت که حضور چنین فردی در محیط خانواده، صدمات بیشتری برای اعضای آن خانواده به خصوص فرزندان خواهد داشت.
شاید در مورد تو، غیرت رو میشد در جدایی از همسرت معنا کرد وقتی متوجه شدی زندگی با او، برای تو و پسرت آسیب زا هست.
تلاقی، تو الان از شرایط بد زندگیت میگی، از ۱۱ سال تنهایی و بی کسی،
درک شرایط سخت تو کار سختی هست، من و خیلیهای دیگه میفهمیم که تو واقعا شرایط سختی رو تجربه کردی، اما این مساله رو واقعا نمیشه به عنوان توجیهی برای اشتباه تو در نظر گرفت، میدونی چرا؟
چون ما همیشه با بهترینها مقایسه میشویم و در همین جامعه ما زنان زیادی هستند که با شرایط خیلی سخت تر و بدتری از شما دارند زندگی میکنند، اما هیچوقت حتی به چنین اشتباهاتی فکر هم نکردند چه برسه به اینکه به مرحله اجرا برسانند.
این یک واقعیت تلخ هست، ما همیشه با بهترینها مقایسه میشویم!
من فکر میکنم شما با توجه به شرایط سختی که داری، در حال حاضر داری فرافکنی میکنی، این یک مکانیزم طبیعی در انسان هست که همیشه سعی میکنه اشتباهات خودش رو ناشی از شرایط و جبر بدونه. و البته، همه ما این مکانیزم رو داریم و این منحصر به شما نیست.
اما متاسفانه، این کمکی به شما نمیکنه، من فکر میکنم تو الان باید سعی کنی با واقعیات زندگیت رو به رو بشی،
فکر میکنم لازم باشه باز هم یاد آور بشم که به واقع، قصدم کوبیدن یا تخریب تو نبوده و نیست...
به هر حال، مشکلی که تو را امروز به این نقطه رسانده، شرایط سخت زندگیت نیست، ضعف تو در تصمیم گیری هست.
و البته بدبختانه، با توجه به شرایط که در زندگی داشتی، موقعیتهای زیادی بوده که تو باید تصمیم میگرفتی، آن هم تصمیمات قاطع و انقلابی! اما به خاطر همین ضعفت، با عدم تصمیم گیری و منفعل عمل کردن در چنین شرایطی، امروز به چنین مشکلی خوردی...
تصمیم گیری یک هنر هست!
و من فکر میکنم، تو به عنوان یک مادر، که آرامش فرزندت برات مهم هست، باید یاد بگیری تصمیم بگیری، و تصمیم گرفتن رو به فرزندت هم یاد بدی... راز آرامش تو و فرزندت در زندگی امروز، و البته آینده روشن برای فرزندت در همین هست.
امیدوارم روزی برسه که تو به شرایط زندگی دستور بدی، با تصمیم گرفتن آنها رو تغییر بدی، و بر خلاف همیشه خودت رو محصور به دایره شرایط زندگی و جبر نبینی.
فراموش نکن، خداوند خیلی بخشنده هست. سعی کن بهش نزدیک بشی.
از خداوند، برای تو و فرزندت آرامش عمیق قلبی میخواهم، و امیدوارم کمکت کنه تا در این شرایط با اتخاذ تصمیمات درست از سمت تو، شرایطی فراهم بیاد تا کمترین آسیب ممکن متوجه تو و فرزندت بشه.
موفق باشی،:72:
برادرت،
کامران
RE: رفتار همسرم بعد از خیانت من....
باز میگم تلافی جان ....این تنها نیستی که مشکل داری شاید خیلی از ماها حتی شهامت بیان مشکلات زندگیمونو نداشته باشیم ....احسنت بهت که این توانو داشتی ...و مطمئنم توان اینرا هم داری که بزرگترین و قاطعترین انتخاب زندگیتو بکنی ...و خودتو از این برزخی که درش قرار داری رها و ازاد کنی ...بابا ما یک بار بدنیا میاییم ..چرا باید زندگی که خرابه ...ساختمانی که درب و داغونه و با هیچ استانداردی ..هماهنگی نداره به زور در و دیوارشو رنگ کنیم .و پنجره هاشو دو جداره کنیم ...و سقف کاذب جدید بزنیم ..و نماشو سنگ کنیم ...اصل کار خرابه ...با این تزیینات هم صورت مسئله رو نمیشه عوض کرد ...با توجه به تخصصم ..که امور ساختمانیه مثالی در این باب زدم که ملموس باشه ........ پس با اراده برو جلو میدونی من فکر میکنم گاهی ما باید اتنخابی تو زندگی کنیم ..و عواقبش رو هم بپذیریم ......این رسم روزگاره .........البته من هم اعتقاد دارم که باید برای درمان خرابی ها تلاش کرد باید ساخت ...ساختن بهتر و بر تر از تخریبه اما جایی که نمیشه ...نمیشه بابا ...به زور که نمیشه چشماتو ببیندی و بگی همه چی ارومه ...من چقدر خوشحالم .......:316::310:..............شاد باشی
RE: رفتار همسرم بعد از خیانت من....
به نظر من شما آدم قابل احترامی هستید اما متاسفانه بزرگترین عیبتون ترس از جدایی بوده. شما یک جور الگو برای فرزندتون هستید. امیدوارم با تصمیم صحیح الگوی بهتری باشید و مطمئن باشید این خیلی قابل تحسین خواهد بود. فقط از خدا بترسید. اصلا فلسفه دین همین هست که کسی غیر از خدا مهم نیست. اگر یاد زندگی پیامبران بیفتید میبینید که همیشه این ترس از خدا بوده که اونها رو از همه متمایز کرده . مثلا نمیترسیدند که در مقابل همه اعتراف کنند که از این عمل متنفرند یا از چیزی خوششون میاد. شما اگر ترسها را کنار بگذارید مطمئن باشید که برنده خواهید بود. امیدوارم به زودی خبرهای خوبی بشنویم.:323:
RE: رفتار همسرم بعد از خیانت من....
خانم تلاقی سلام
من تا حالا یک خواننده خاموش شما بودم ولی یک نکته ای به نظرم رسید که شاید بهتون در تصمیم گیری کمک کنه.
من هم البته نه در شرایط سخت شما ولی در شرایط بدی در زندگی زناشوییم بودم در حالیکه همزمان از طرف مردهایی مورد توجه قرار گرفتم. ولی شاید به خاطر همین حس حمایتگری که شما هم دارید توی زندگیم موندم. و شاید به خاطر مذهبی بودنم دست به کاری نزدم.
اما الان من به شما می گم لطفا اگر می خواهید به این حس حمایتگریتون احترام بذارید اول از خودتون و بعد از پسرتون حمایت کنید. با حمایت بیشتر از همسرتون شما فقط به خودتون و مخصوصا پسرتون اسیب زیادی میزنید. الان که دیگه مشکلات مالیتون حل شده و مشکلات دادگاهی ندارید بیشتر به اینده پسرتون فکر کنید. ایا اینکه پسرتون یک زندگی مشترک بدون حضور پدر رو شاهد باشه یک تجربه مفید خواهد بود یا یک زندگی مجردی بدون حضور پدر؟ فکر می کنم شما باید از بین بد و بدتر یکیو انتخاب کنید، انتخابی که قبلا اشتباه انجام دادید و نتیجه اش رو الان می بینید. لطفا از گذشته عبرت بگیرید.
RE: رفتار همسرم بعد از خیانت من....
نقل قول:
تلاقی:
دوستان عزیز این تاپیک رو من تموم کردم .دیگه ادامش ندین لطفا .ادامه این بحث جالب نخواهد بود..با تشکر از همه دوستان خوب.
این تاپیک به نتیجه رسیده و به همین دلیل قفل می شود
.