RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
سلام.
دیدید خرابکاریمو؟اما فرید خسته نمیشه.به قوله سرافراز واس خودم مهندسیم این چه رفتاریه من دارم اخه؟(البته قازان داره)
باییز خزان=ازدواج سنتی بود.البته قرارشد3 ماه رفتو امدکنیموبعد از شناخت با اطلاعه خانواده هامحرم شیم.انقد عاشقه هم شدیم که دوس داشتیم سریع عقد کنیم.اقا ما محرم شدیم رفتیم اتاق برایه صحبت ومثلا شناخته بیشتر.تا درو بستن برید بغلم کردو بوسید!(واه واه دخترایه امروزی چقد هولن!)
نیکا=عجب شعری سرودیدا.میترسم قازان چو بیرون رود قذافی دراید!!
سانا=ایشون به من دروغ گفته بود.رفتارم 100 درصد اشتباه بود و قول دادم خودمو بسازم.ضمنا احساس میکنم بارانویید دارم.تمامیه تست ها وعلایمشو دارم.تو درمان بارانویید هم اطرافیان به خصوص همسر ادم باید خیلی مراعات کنه هرچند خودم هم باید تلاشم رو کنم وخوشبین باشم.(لیلی به جایه مراعات منو به شک میندازه)
تصمیم گرفتم تماس بگیرم ازدلش دربیارم.
انی=الان که من نمیخام وارده بازی باهاش بشم وبیشتر دوس دارم کنار هم باشیم تا مقابلودشمن هم چیکار کنم؟دایم داره امتحانم میکنه.دایم احساساتم وعقایدمو له میکنه ونقطه ضعفامو حساسیتامورعایت نمیکنه.میدونه از قذافی متنفرم میدونه بوششو دوس ندارم و.....انقد میخام تحمل کنم تا بفهمه دارم عوض میشم میخام بفهمه واسش هرکار میکنم.(انصافا قازان ساخته شده واسه قذافی!!!!نه لی لی)
ریشه ی تمامه بدبینیهامو بیدا کردم.(مادرم برادرم اطرافیانم بدرم و.....)
.بدرم با مادرم تفاهم ندارن دایم درگیری وکتکاری دارن.(تو خانواده ی ما رسم نیس زنا بی اجازه ی شوهر اقدامی کنن.)واما برادرم.26 سالشه اما شکسته شده به خاطره خیانت همسرش(خانومشو توبدترین شرایط با...)فجیع بود.اما چون عاشقش بود طلاقش ندادو بخشید.(برادرم میگه خانومه من این همه متدین بود ومطیع این شد..حالا تو با این وضع...بی غیرت)5 انگشت با هم برابر نیس اقایه قازان.
1 ساعت دیگه باهاش تماس میگیرم.
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farid.lili27
دیدید خرابکاریمو؟اما فرید خسته نمیشه
:104::104:
این خرابکاری ها طبیعیه کم کم قازان مجبور میشه باهات کنار بیاد فعلا لیلی رو رقیب خودش میبینه
باییز خزان=ازدواج سنتی بود.البته قرارشد3 ماه رفتو امدکنیموبعد از شناخت با اطلاعه خانواده هامحرم شیم.انقد عاشقه هم شدیم که دوس داشتیم سریع عقد کنیم.اقا ما محرم شدیم رفتیم اتاق برایه صحبت ومثلا شناخته بیشتر.تا درو بستن برید بغلم کردو بوسید!(واه واه دخترایه امروزی چقد هولن!
:311:
نیکا=عجب شعری سرودیدا.میترسم قازان چو بیرون رود قذافی دراید!!
:311:نترسید قذافی چه کاره ی زندگی شماست که بخواد دراید یا نیاید
سانا=ایشون به من دروغ گفته بود.رفتارم 100 درصد اشتباه بود و قول دادم خودمو بسازم.ضمنا احساس میکنم بارانویید دارم.تمامیه تست ها وعلایمشو دارم.تو درمان بارانویید هم اطرافیان به خصوص همسر ادم باید خیلی مراعات کنه هرچند خودم هم باید تلاشم رو کنم وخوشبین باشم.(لیلی به جایه مراعات منو به شک میندازه)
تصمیم گرفتم تماس بگیرم ازدلش دربیارم.
:104:
انی=الان که من نمیخام وارده بازی باهاش بشم وبیشتر دوس دارم کنار هم باشیم تا مقابلودشمن هم چیکار کنم؟دایم داره امتحانم میکنه.دایم احساساتم وعقایدمو له میکنه ونقطه ضعفامو حساسیتامورعایت نمیکنه.میدونه از قذافی متنفرم میدونه بوششو دوس ندارم و.....انقد میخام تحمل کنم تا بفهمه دارم عوض میشم میخام بفهمه واسش هرکار میکنم.:104:(انصافا قازان ساخته شده واسه قذافی!!!!نه لی لی)
ریشه ی تمامه بدبینیهامو بیدا کردم.(مادرم برادرم اطرافیانم بدرم و.....)
.بدرم با مادرم تفاهم ندارن دایم درگیری وکتکاری دارن.(تو خانواده ی ما رسم نیس زنا بی اجازه ی شوهر اقدامی کنن.)واما برادرم.26 سالشه اما شکسته شده به خاطره خیانت همسرش(خانومشو توبدترین شرایط با...)فجیع بود.اما چون عاشقش بود طلاقش ندادو بخشید.(برادرم میگه خانومه من این همه متدین بود ومطیع این شد..حالا تو با این وضع...بی غیرت)5
در این مورد هم بهتر میبینم کارشناسای محترم نظر بدن
انگشت با هم برابر نیس اقایه قازان.
1 ساعت دیگه باهاش تماس میگیرم.
سعی کنید خودتونو عادی و ریلکس نشون بدید نه خیلی هول و نه بی تفاوت اون الان نیاز به محبت کلامی شما داره.
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
فريد وقتي تو مديريت درستي بر روي احساسات و افكار و اعمالت به شكل همه جانبه داشته باشي لي لي هم متوجه مي شه اين وسط خيلي چيزها تغيير كرده .
اما در مورد قذاقي ببين فريد
آدمها را قضاوت نكن به قازان اجازه نده خوب و بد بكنه . اين حرف به معني تائيد قذاقي نيست به جوهر وجوديش توجه كن مي بيني كه از تنفرت نسبت به او هم كم ميشه وقتي كه از حساسيتت كم بشه خودت آرام تري حتي در مقابل لي لي و رابطه اش با قذاقي . به مرور خواهي ديد بدون اينكه لاز م باشه كسي را قضاوت كني و واكنشي نشان بدهي از رابطه ي لي لي هم با دوستانش كم ميشه و جذب تو ميشه . ببين لي لي با قذاقي به چي دست پيدا مي كنه كه حاضره او را براي دوستي انتخاب كنه در وجود قذاقي چه جذابيتي وجود دارد ؟ به اين چيزها فكر كن و جوابش را پيدا كن و برايش راه حل پيدا كن .
نبايد اجازه بدي با هر بايدونبايد ذهني كليدت بخوره و عصباني - متنفر - خشمگين بشي و از يك جاي ديگه دل پر داشته باشي جاي ديگه خالي كني و به لي لي گير بدي .
اين چيزها در رابطه با روابط انسان ها ظرافت داره . تو سهم خودت را از هر يك از اين آدمها ببين و روي همه ي آنها كار كن . مي بيني كه زندگي ات فوق العاده زيبا تر خواهد شد و خودت نفس راحتي مي كشي و از آرامش دروني تو ديگران هم صاحب آرامش مي شوند .
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
سلام.
با لیلی صحبت کردم.
ف:سلام لیلی قط نکن باید حرف بزنیم
ل:سلام.داشتم بهت فک میکردم.میخام حرف بزنم تو گوش کنی.داد نزنیا.بزاریه بارم من حرفامو بگم.
ف:جان بگو خانومم.
ل:تا حالا نتونستم حرفه دلم وواقعیتهارو بگم.اما الان ازت دورم وراحت حرفامو میگم.تاحالا شده بری انباری جعبه های میوه رو نگاه کنی؟توش پره کتابه.من خریدم.خوندم.انچه زنا باید بدونن.انچه مردا باید بدونن.راز خوشبختی.احترام.روشهای همسر داری.حریم.جدل.رازهای جنسیوهوارتاکوفتوزهره ماره دیگه.همه رو حفظم.واسه چی خریدم واسه کی؟چرا عاشقم شدی وهستی؟چون خوندمت چون مطالعت کردم.تورودنیاتووجنستو.سکوت تومیخونم.حرف نزده منظورتو گرفتم.به دکوراسیونه خونه توجه کردی؟اگه یه طرف ماهواره داریم طرفه دیگه به خاطره تو جانماز مهر وتسبیح هس.یعنی چی؟ یعنی به تو احترام میزارم.به عقایدت.هرچند خودم قبولش ندارم.با مادروخاهرت که هردو محجبه هستنومنو دوس ندارنو قبولم ندارن میرم نماز جمعه وچادر سرم میکنم.بهش اعتقاد ندارم اما احترام میذارم.برادرتو خانوادت کنایه بهم میزنن امامن هیچ وقت نمیگم قطعه رابطه چون خانوادتن.
اما تو؟اصلا من کافر.من خیار میپرستم.اتیش میپرستم.توهم به اندازه ای که من احترام میذارم احترام میذاری؟حریممو رعایت میکنی؟غیر از اینه تو جمع افکارمو عقایدمو مسخره میکنی؟برادره من اقایه من سروره من دینم عقایدم شخصیه.خودمو دوس داشته باش.تو هم غزاله رو قبول نداری درسته؟منم خانوادتو.ایا کاره تو خودخاهی نیس که میگی چون من غزاله رو دوس ندارم پس توهم باهاش نگرد؟
فرید کی زندگیی مثه ما داره؟بزار اول ازت تعریف کنم.حرفایی رو که به دلایلی هرگز نشد بهت بگم.تو پولداری.ما خونه داریم 2 تا ماشین.تو زیبا وخوشتیپی(زدم رو اسپیکر داشتم بشگن میزدمو بالا پایین میپریدم)مهربونوباشخصیت.مدی ر عاملی.تحصیل کرده(اخ جون اخ جون)هر دختری با یه لبخندت عاشقت میشه.(من چقد خوشبختم!!)من....من....من دوست داشتم.اره داشتم اما دیگه...اینو همه میدونن.اما تو نفهمیدی.زدی تو سرم.هی گفتی نکن نکن نکن.احترام گذاشتی به عقایدم؟حرفامو فهمیدی؟حالا از خودم تعریف کنم.تحصیلات زیبایی اخلاق اجتماعی بودن پر انرزی.هیچی واست کم نذاشتم.هر مردی ارزویه داشتنه منو میکنه.(انصافا راس میگه)ارایش میکردم واسه کی؟چقدر زدی تو ذوقم هی گفتی مامانم مامانم برادرم بابام خوششون نمیاد نکن.ناراحت نشیا داداشت انقد زد تو سره خانومش که اونم......همینو میخای؟چرا دایم ایمیلا وموبایلمو چک میکنی؟کی میفهمی ازدواج 1پیمانه محکمه که به این راحتی نمیشه بهش پشت کرد.(اخی)چرا میخای عوضم کنی؟اگه یه اتاق به سلیقه ی منه یه اتاقم به سلیقه ی تو هستش.چرا نمیتونی تو هم .....
بزار تیکه ککلمه هاتو بهت بگم:بزارتو موهاتو.اونو نپوش.برو تو.نکن.نخند جدی باش.دیدنت.نری بیرون.فقط با من.
کی تحمل میکنه؟من با تو برابرم.من بچه نیستم.بیشتر از تو میدونم.مگه بچم که غزاله روم تاثیر بذاره؟تو بچه ای.که هنوز راحتو نمیدونی.نمیدونی چی میخای چی نمیخای.
بابام اسم واسم گذاشت.بابابزرگمو اجدادم فامیلی انتخاب کردن.اما من خودم راهمو انتخاب میکنم.فک کن به حرفام.
اومدم مسافرت.خوشحال شدم گذاشتی.یعنی دوس داری تغییر کنی اما تو رودربایسی موندی.
فرید به خدا موندم.هیچی از اون فریده اولیه نمونده.فریده مقتدر فریده گل.حالا شده یه قول.(گریه میکرد)فرید نمیتونم دوست داشته باشم.لطفا طلاقم بده.به نفعه هردومونه.
ف:لیلی؟گریه نکن عزیزم.بمیرم که مثه خر نفهمیدمت.(گریه کردم)بهم فرصت بده.
ل:نه فرید.برو دنباله یکی دیگه.من برنمیگردم.(گریه میکردفشارم افتاد نشستم)
ف:دارم میام اونجا
ل:خدافظ
چیکار کنم؟قط کرد.خاموشه گوشیش.بادوستش در ارتباطم به صورته مخفی.گف حالش خوب نیس.
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
ممنون كه زنگ زديد. عجب فشاري بهش واردي كرديدا! گناه داره بنده خدا! طلاق نمي خواد نگران نباش! محبت مي خواد. برو سراغش. دلشو بدست بيار ولي نه با التماس و اينا... يجوري كاملا قاطع كه انگار راه ديگه اي جز درك ليلي وجود نداره. نذار فكر كنه فيلم بازي مي كني بذار متوجه بشه واقعا واقعا مي خواي دلشو بدست بياري.
جدا دختر تيزيه. مي دونه كي حرفشو بزنه. فهميده داريد تغيير مي كنيد. گفته تا تنور داغه بچسبونم :310:
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
فرید،لیلی بهت اعتماد نداره که با وجود این تغییر رفتارت بازم ازت طلاق می خواد.اینم به خاطر اینه که تو مکالماتتون حرف و
دلت یکی نبود آنی خانم م بهش اشاره کرد.لیلی فکر می کنه این تغییرات برای اینکه برش گردونی بعدش روز از نو روزی از نو.
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
لزومی نداره بری کیش!
داری باز میشی فرید قدیم ها!
میتونی از این فرصت سو استفاده کنی و بهش بگی: برای همین بود بود که نمیخواستم توی این اوضاع باهات تلفنی صحبت کنم که دلخوری پیش نیاد! حرفهایی رو که زدی بیشترش رو من هم قبول دارم و درکت میکنم. اما پشت تلفن نمیشه مسائل مهم زندگی رو حل کرد عزیزم! سفرت رو تموم کن برگرد بیا با هم می شینیم مثل دوتا آدم عاقل و بالغ حرف میزنیم. هر تصمیمی هم که بر همین اساس گرفتیم اگر قرار بر طلاق شد منظقی می پذیریم اگر هم قرار بر زندگی شد که باهم راجع بهش برنامه ریزی میکنیم.
حالا بنا بر اوضاع میتونی یه خورده کم و زیاد یا اینور اونورش هم بکنی این حرفها رو.
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
تا حالا اینجوری باهم حرف نزده بودیم.حرفاش به نظرم کاملا منطقیه.کتاباشو دیدم.کلی کتاب.اعتراف میکنم زنا واقعا بیچیده اند!!!!!!!!!!!!!
نه نمیرم کیش.صبر میکنم.تا وقتی که خودش بخادوبرگرده.یاسا جان تنها موردی که منو لی لی توش تفاهم داریم همین قذافی بودنه غذالس!!(البته بینه بن لادنو قذافی دو به شک بودیما!!)شوخی بود چشم دیگه نمیگم قذافی
تقریبا مطمعنم دوسم داره وفقط میخاد بهش احترام بزارمو قبولش کنم.همین.(چه حسه خوبی بود وقتی ازم تعریف کرد با اینکه چند ساعت از تماسش گذشته هنوز رو ابرام)[/code]
به نظر شما حرفاش منطقیه؟لطفا احساسی جواب ندید.
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
آقا تو رو خدا اين قدر به اين دختربنده خدا (غزاله) نگين قذافي :302:
لقب گذاشتن رو ديگران درست نيست. :302:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farid.lili27
به نظر شما حرفاش منطقیه؟لطفا احساسی جواب ندید.
به نظر من كه حرفاش منطقيه. باز هم تصميم با خودت!
RE: لیلی بازم طلاق میخاد!!!!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farid.lili27
ریشه ی تمامه بدبینیهامو بیدا کردم.(مادرم برادرم اطرافیانم بدرم و.....)
.بدرم با مادرم تفاهم ندارن دایم درگیری وکتکاری دارن.(تو خانواده ی ما رسم نیس زنا بی اجازه ی شوهر اقدامی کنن.)واما برادرم.26 سالشه اما شکسته شده به خاطره خیانت همسرش(خانومشو توبدترین شرایط با...)فجیع بود.اما چون عاشقش بود طلاقش ندادو بخشید.(برادرم میگه خانومه من این همه متدین بود ومطیع این شد..حالا تو با این وضع...بی غیرت)5 انگشت با هم برابر نیس اقایه قازان.
سلام آقا فرید
درست متوجه شدی . تمام اینا میتونه در بدبینی و بددلی و شکاک بودن شما تاثیر گذار باشه .
با خودت مبارزه کن و این بدبینی و شکاکی رو از بین ببر هروقت میاد سراغت حرفا و رفتارای لیلی رو با خودت مرور کن و خوشبین باش و دنبال سندهای پایبندی لیلی بگرد .
همین الان فهمیدی که چقدر لیلی دنبال حفظ زندگیش بوده ، مطالعه کرده و...........
متوجه خوبیات بوده و هست
این لیلی آدمی نیست که بخواد خیانت کنه .
خیلی خوبه که این مکالمه پیش اومده و حرفای دلشو زده .
از این فرصت بهترین بهره رو ببر و بهش بفهمون که درکش کردی . خودتم متوجه اشتباهاتت شدی .
بهش بگو که میخوای بشی همون فرید مقتدر همون فرید گل که لیلی دوسش داشت . بهش بگو اونوقت میتونی دوسم داشته باشی . پس به جای اینکه بگی طلاق کمکم کن ، همراهیم کن تا بشم فریدی که تو دوستش داشتی .
بله آقا فرید حرفاش منطقیه .
احترام ، عزت ، ارزش ، شخصیت ، بهادادن و متوجه خوبی های طرف مقابل بودن و اونو مهم دونستن .........
تمام اینا چیزیه که هر کدوم از شما بهش نیاز دارید . خودتو ببین لیلی از خوبیهات بهت گفته و با نوع حرف زدنش بهت ارزش و شخصیت داده و....
نتیجش اینه که الان تو ابرا هستی . این دقیقا همون حسی هست که تو هم باید به لیلی بدی . مگر اون مهم ترین شخص و با ارزش ترین شخص زندگیت نیست مگه خوبی هاش رو نمیدونی پس به زبون بیار بهش احترام بده ، شخصیت بده ، ارزش بده ، بزرگش کن و بچه نبینش ، بگو که چقدر برات مهمه ، بهش بکن و نکن نگو ، بهش گیر نده ... فقط خوبیاشو ببین و بگو .......
آزارش نده ، خشمتو و هیجانات منفیت رو کنترل کن .
اینا اون چیزاییه که لیلی نیاز داره و زندگی مشترکتون رو درست میکنه .
از خودش بخواه که کمکت کنه بگو میخوای تغییر کنی و میتونی این کار رو بکنی .