-
RE: فریب یا دروغ زنم2
سلام
شیوا خانم ممنونم به فکرم هستید 1- باید عرض کنم مهریه زنم اونقدر نیست یعنی در کل چیزی نیست که بشود یه زندگی دیگه جورکرد چون قبل ازدواج به علت توافق خانواده ها مهریه خیلی سبک بود
2- نامزد قبلی خانومه من وضعش خوبه و احتیاجی به مهریه من نداره
3-من تنها چیزی که تو این زندگی فکر نکردم خیانته زنمه... خانومه من اهل این سیاستا نیست... اون بیچاره هم داره این زندگیشو خراب میکنه و هم آینده اشو
کسیم فکرش تو آشیان دیگه است لااقل کمی خوشحال بود یا یه کاری میکرد که از رفتار و حرکاتش مشخص میشد
اون همش تو خودشه و گریه میکنه... سرد شده به همه چیز
احساس میکنم دسته خودش نیست
4- زیاد رو عقل منم حساب نکنید من آدم خیلی احساسیم و تشنه محبت
اما خدمت arix عزیز هم عرض کنم که من به مشاور رابطه قبلی و دوستی نامزد قبلیو زنمو گفتم و گفتم 50% مشکل ما برمیگرده به گذشته زنم و خانواده اش و نامزدش و اینکه خانومم با گذشته اش اومده تو زندگیم
ابتدا فکر کرده میتونه با من خوشبخت شه و زندگیشو درست کنه
اما بعد یه ماه فهمیده من اون آدمی نیستم که میخواد و در نتیجه دچار سرخوردگی شده و حتی گذشته ای که فراموش کرده بوده دوباره واسش زنده شده
گذشته تلخی که با خانواده اش داشته... شکست عشقی خورده و کلی چیزهای دیگه
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
آقاي زماني
خانم شما نياز به دكتر روانشناس باليني داره و در شرايط خوبي به سر نمي بره . او را و بيماري اش را جدي بگيريد و ذهن خودتان را براي كمك كردن به وي و زندگي و خودتان آماده كنيد . ايشان در مراحل بيماري به سر مي برند .
كمكش كنيد و از هزينه كردن به هر ترتيب ( مالي و معنوي ) دريغ نكنيد .
روزهاي خوب بعد از بهبود ايشان در راه است مطمئن باشيد . كار با مشاوره ي بهزيستي حل نمي شود .
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
سلام
اول اینکه مطمعن باش مشکلت حل شدنیه(چرا؟چون خودم تجربش کردم)باور کنید چند مدت دیگه(که برایه من 1 سال یا کمتر بود)به تفکرات ورفتاره الانه خودتون میخندید(هم شما هم خانومت)
من تو ازدواج شرطی که واسم مهم بود این بود که خانمم مثه خودم باکسی در ارتباط نبوده باشه.اولین سوالم هم از همشرم همین بود.ایشون به من گفتن من هیچ ارتباطی با هیچ احدی نداشتم!
بعد از عقدوطی اصرار از من وانکار ازایشون بالاخره گفت با بسری 1 سال رابطه داشته.احساس میکردم سرم کلاه گذاشتن.فریبم دادن.دروغ خیانت وهزار تا صفته زشته دیگرو به خانومم نصبت میدادم.به خانوادش گفتم(اولین اشتباه)رازشو که بهم اعتماد کردوگفت به همه فریاد زدم.از همه از خودش از خانواش علت خواستم.که چرا بهم نگفتید؟ دایم سوال بیچش کردم.دادو دعوا وحتا کتک کاری وطلاقو دادگاه بازی.مثه دیوانه ها خیابونگردی میکردم.دنباله طرف میگشتم که ببینمش که باهاش حرف بزنم تا بفهمم رابطشون در چه حد بوده.با خانومم که بودم طرفو با خانومم تصور میکردم.به خودش فک نمیکردم.فقط دنباله راهی واسه دست یافتن به ارامش بودم.قافل از اینکه داشت اب میشد سرد میشد افسرده میشد.دایم بهش کنایه میزدم همش از اون طرف ازش میبرسیدم.سیرابم نمبکرد.دوس داشتم همه چیو بدونم.بعد از چند بار مشاوره قرار شد بیشتر باهم باشیم مسافرتو....اما بیاده روی میکردیم اونو تصور میکردم که باخانومم دس تئ دس خندان دارن بیاده روی میکنن.کافی شابورستوران میرفتیم اونو تصور میکردم که دسته خانوممو گرفته وداره باهاش لاس میزنه.نمیدونستم که رابطه جنسی داشتن یا نه؟جوابم نمیداد.فقط خیره میشد.
خانومم10 کیلو لاغر شد تیک عصبی بیدا کرد وباقرص میخابید(شبهاحق حقشو میشنیدم)
الان یه کار بیش اومد میام بقیشو میگم به کارت میاد .فعلا
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
ببخشید.
بله اقا رامین.از یه طرف عشقو از یه طرف حسه خیانت داشتم.تا اینکه توروم وایستادو گفت اره عاشقشم.الانم دوسش دارم اگه طلاق بدی میرم باهاش ازدواج میکنم.ازت خسته شدم.همش (اسمه طرف محسن بود)میگی محسن محسن محسن.ما هرگز باهم تنها نبودیم چون تو همش میگی محسن محسن.میخابیم میگی محسن.میریم خرید میگی محسن.ابرومو بردی.من دنباله یه جرقه بودم که بهم بگه دوست دارم یا یه سیگنال که بگه اونو فراموش کردم اما....نگفت.
دسته خودم نبود تصوره بودنش با خانومم کلافم میکرد.دیگه حتا هیچ رابطه ی جنسی هم نداشتیم.میگفت ازم متنفره.با خودم میگفتم خدایا من با کسی نبودم ارتباطی نداشتم چرا باید با کسی ازدواج کنم که 1 سال با یه نامحرم...حتا نمیدونستم تا چه حد رابطه داشتن.چرا منو انداختی وسطه 2 تا عاشق؟تا اینجا داستانه مشکلم بود که با هم مشترکیم توش.حالا ببین چیکارا کردم.2حالت وجود داشت=1 طلاقش بدم2=بسازموبسوزم
1رفتم مشاور.گف عاشقشی گفتم بله.گفت میبخشیش گفتم بله(بماند که اول تا گفتم نه نمیتونم سخته گفت بس باشو برو وقتمو نگیر!!)گفتش از اول بهت راستشو نگفت چون میدونس که از دستت میده.ایا واست مهم هس که زنت به خاطره بدست اوردنت خودشو به ابو اتیش زده؟گفتم اره.گفت واست مهم هس که به علت وجدانش بهت حقیقتم گفته؟گفتم اره اما میگه محسنو دوس داره ومنو نمیخاد.خندید گفت ابروشو بردی اعصابشو بهم ریختی زجرش دادی فحش وتهمت(من فک میکردم دایم باهم رابطه ی جنسی داشتن)بس از تو 1 غول ساخته(به اینجا توجه کن اقا رامین)اره از تو هیولا ساخته و به جاش محسنو ادم خوبه کرده.هرکی بود تو این شرایط حرف اونو میزدوگرنه مرض نداشت که از اول میرف سراغ محسن. گفت تا وقتی بهت نگفته دوست دارم باهاش نخاب
2بی مشاوره سعی کردم خودم بسازم. هر وقت یاده محسن میوفتادم سریع مسیره فکرمو به یه چیز دیگه منعطف میکردم.با هم مسافرت میرفتیم.اولش تو تصوراتم تو حرفام باز اسمه محسن میومدوخانمم به هم میریخت.میخاست فراموشش کنم.یادمه یه بار گفت اگه اول بهت میگفتم مثه خوره فکرتو میخورد(درواقع اون به فکره من بوده که عذاب نکشم)کم کم اول اسمش از زبونم افتادو بعد از مدتی از ذهنم محو شد.خانمم میخاست مطمعن شه بخشیدمش یا نه با سیاست میگف من دوسش دارم در واقع عکس العمله منو میخاست ببینه.من تو دلم بخشیدمش اما توروش نگفتم.حرفی ازش نزدم تا مطمعن بشه محسن واسم مرده ومهم نبوده.در واقع خودشو میخاست با اینکار مجازات کنه.اوایل دیگه بهم اعتماد نداشتوحرفی نمیزدچیزی تعریف نمیکرد.کم کم بهش محبت کردم.مثه سابق شدم.با خودم گفتم میسوزمو میسازم.اما به خدا اینجوری نیس ونشد.اقارامین انقد زندگی عشق قشنگیوزیبایی داره که زوده زود فراموشش میکنی فقط یه دوره اس.
اقا رامین من رد شدم تو هم میتونی.از خانمت رابطه نخاه تا نگفته دوست داره.از بخشیدمتو از این حرفا نزن.غرورشو نشکن.اصلا دیگه حرفی از رابطه ی گذشتش نزن.
منو همسرم الان به حرفاوکارایه اونموقعمون میخندیموواسمون خاطره شده.به خوبیاش به مهربونیاش فک کن.میتونی خاطراتی رو که باهاش داشتی فراموش کنی؟اگه عاشقی بلند شو.ممکنه چند ماه طول بکشه تا دوباره بهت بخنده یا بگه دوست دارم.اما ارزششو داره.بجنگ.
برادر تضمینیه.مطمعنم ساله دیگه بچه بغلی!!!(اینا که گفتم درصورتی جواب میده که عاشقش باشیوبخای)
باتشکر داداشت فرید
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
مرسی داداش فرید
احساس کردم خودمید...احساس کردم چقدر بهم نزدیکیم... یه حسه مشترک
جوابی واسه نوشته هات ندارم... یعنی اونقدر قشنگ توصیف کردی که موندم چی بگم
ولی من هنوزم تصمیمو نگرفتم...خیلی دو دلم... تو 2 راهی پایان ناپذیر
امیدوارم بتونم راهه درستو انتخاب کنم
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
آقاي زماني محترم
حال كه فريد عزيز لطف كرد و با شرينگ كرد ن مسئله ي زندگي خودش را با شما و ما در ميان گذاشت و حتي راهي را كه براي درست كردن رابطه اش مطرح كرد شما با اميد بيشتر مي توانيد به اين نتيجه برسيد كه
1- تنها شما نيستيد كه اين مسئله برايتان پيش آمده و خيلي ها شما ها را درك مي كنند و شرايط مشابه را تجربه كرده اند و دنياي رابطه شان با اين دست موضوعات و.. به پايان نرسيده .
2- معجزه ي عشق و تدبير چه كارها كه نمي كند
3- با قدري صبوري و گام برداشتن در راه درست و پشتكار و منظور كردن فاكتور شگفت انگيز زمان و حمايت همه چيز قابل حل است
4- به پاكي همسرت باور داشته باش .
5- بها رابطه را هم تو و همسرت بپردازيد از آنچه به وجود آمده . همين . نه بيش از آن . بهايي كه بايد پرداخت شود نه هزينه كردني كه منجر به ضرر و زيان و بازنده بودن بشود .
بسم الله مرد مومن . زندگي را درياب . رابطه ات را درياب . دلت را درياب . دلش را درياب .
چرا ؟
براي اينكه مي تواني و از عهده ات ساخته است و همسرت را صميمانه دوست داري . كافي است خودت را پيدا كني و جمع و جور كني و از كل توانايي هايت استفاده كني . سخت هست اما ناممكن نيست . يا علي .
جواب مي گيري برادر م . جواب مي گيري . ما هم هر لحظه در كنارت هستيم . من مطمئنم كه زندگي به زودي تمام قد به روي تو و همسرت لبخند خواهد زد .
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
سلام داداش.
یه یارویی که الان هرجا هس خدا نگهدارش باشه وخودمو زندگیمو خانوممو مدیونه اون میدونم تو اون هیری ویریه سرگردونی ودو دلیم محکم زد تو گوشم 2 دور دوره خودم چرخیدم(الانم بهش فک میکنم گوشام سوت میکشه)کاش بیشت بودم تا میزدم تو گوشت تا بلند شی!البته با عرضه معذرتا.
مرده حسابی داداشه گلتر ازخودم داری از دستش میدیا.(ابن حرفیه که اون یارو به من گفت منم به تو میگم)از دس دادن فقط طلاقوجدایی نیست که.اکثره اقایونه مافقط جسمی خانومشونو دارن.روحشو از دس دادن.دیر نشده به دستش بیار.نشستی که چی؟معجزه بشه؟ورشدار برین درکه (درکه ودربند نمیریم ....یاده یه بنده خدا افتادم!!!)سینمایی مشهدی جایی. ...
اخی حالا راحت شدم حرفمو گفتم:227:.باشو زود باش ببینم.افساره زندگیتو بگیر دستت.دو دلم مودلم نداریما.از بس یه دختر برنمیای؟وامصیبتا.باشومرد:32 4:
یه کم تند بود اما خوب بود!!
باتشکر داداشه گلتر از خودت فرید
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
کاش هیشکی با دل هیشکی بازی نکنه
کاش هیشکی جایه من و امثال من قرار نگیره
واسه بعضی از دوستانم که اینجا دردو دل کردم و در ظاهر همدردی کردن ولی در باطن خندیدن واقعا متاسفم
درسته من الان تو مشکلم... درسته احساس تنهایی میکنم اما خدایی دارم که جبران تمام نداشته هامه
آقا farid.lili27که داداش خطابت کردم واقعا دست مریزاد...با بازی کردن با احساس من و دیگران چی نصیبت شد؟
از زجر کشیدن دیگران لذت میبری؟
بخند که امروز دنیا بکامته اما وای به حال روزی که ورق برگرده
تورو با خودت و وجدان تنها میذارم
در ضمن تایپیک "لیلی بازم طلاق میخادم" ادامه نده چون وقت سایتو میگیری و شاید کسی که همین الان واقعا به نظرات کارشناسا نیازمنده، مهجور واقع شه...
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
آقاي زماني محترم
خواهش مي كنم اينگونه به مسئله نگاه نكنيد
از راهنمايي فريد نبايد اينگونه برداشت كنيد كه به مسخره گرفته شده ايد . ابدا اينگونه نيست . ما به سهم ديگران كاري نداريم . اما يادتان باشد قصهي زندگي آدم ها تكرار است . پس فريد نه يك آدم ديگر ممكن است تجربه اي از جنس شما داشته باشد . لطفا دامنه ي يك سوتفاهم را گسترش نده و به خودت بند نكن و گير نده .
كسي به شما نخنديده . كاملا حال و روزت قابل درك است لطفا فوري با يك سو تفاهم در قالب بي اعتمادي فرو نرو .
ضمن اينكه اگر راهنمايي فريد را يك قصه همسان سازي شده بداني راهنمايي هايش راهنمايي هاي بدي نبود . شما استفاده ي خودت را از راهنمايي ببر به راست و دروغ بودن ماجرا كاري نداشته باشيد
ضمن اينكه مجددا از دوستان تقاضا مي كنم از ايجاد فضاي تشنج و تنش در فضاي عمومي تالار خود داري فرمائيد افرادي كه داراي مسئله و مشكل هستند درست مثل دوستمان آقاي زماني در چنين فضاي روحي قرار مي گيرند كه مي بينيد و فضاي بي اعتمادي براي مراجع مسئله دار آسيب زا ست .
-
RE: فریب یا دروغ زنم2
سلام آقای رامین
من تاپیکتون رو مطالعه کردم و واقعا از اینکه در زندگی تون تنش ایجاد شده متاسفم امیدوارم که به زودی به آرامشی برسید که هم خودتون و هم خانمتون از زندگیتون لذت ببرید .
الان شما در شرایط بحرانی هستید و ممکن هست صحبت های هر کدام از ما باعث ناراحتی شما بشود .
آقا فرید شاید خیلی عامیانه و راحت صحبت کردند ولی اصلا شما رو مسخره نکردند لطفا در راهنمایی افراد به ماهیت مشاوره توجه کنید دوست خوبمون.
ایشون و هر کسی که برای شما پستی می زنه قصد داره که با حرفهاش مشکل شما با خانمتون حل بشه و اینکه شما یک کمی سعی کنید که فکرتون رو عوض کنید شما خودتون هم می گوئید که حتی مشاور هم خانم شما را کمی مقصر دانسته و باهاشون صحبت کرده . البته مشاوره شما چون اصل واقعیت رو نگفتید به نظر من صحیح نبوده و اسمش رو هم رازداری نمی شه گذاشت چون مشاوره ها راز دار مراجعان هستند و با ندانستن اصل موضوع شما رو درست راهنمایی نمی کنند بعد هم من فکر می کنم خانم شما گناه داره و اگه که الان باهاتون راه نمی یاد چون از رفتارهای شما ناراحت شده .
به هرحال امیدوارم که خدا کمکتون کنه. من واقعا ناراحت هستم و گفتنی ها رو همه کارشناسان محترم به طور واضح و کامل بیان کردند . موفق باشید.