-
RE: آیا حدسم درست است؟
سلام به همه که اینقدر مهربونید و برای مشکل دیگرون وقت می ذارید:72:
والا اون روز من حسمو نسبت به شوهرم نوشتم، یه حس بدی سراغم اومده بود. اتفاق جدیدی نیوفتاده، اما این حس گاهی سراغم می یاد و نه همیشه.
راستش بعد سه سال هنوز نتونستم بهش اعتماد کنم.
گاهی فکر می کنم شوهرم فقط برگشته (بعد اون دوره دو سه ماه که دوباره برگشت)، که من و خانوادم رو خرد کنه. غرورم رو لگدمال کنه.
از اون روز که نیومد خونه مامانم اینا واسه افطاری،هنوز با هم قهریم و جای خوابمون سواست.
البته اس ام اسی اینبار با هم حرف می زنیم.
اس ام اسی قراره یه سفر گذاشته.
دفعه پیش که رفتیم سفر، اونقدر تحقیرم کرد که نگو. ولی من واسه کسی تعریف نکردم.
سن ما داره میگذره ولی هیچ خبری از خواستن بچه تو زندگیمون نیست. اونقدر مشکل داریم که راستش خودم هم صلاح نمی دونم.
اما من تو یه جاهایی از فکرم به جدایی هم فکر می کنم که حرف از بچه خواستن نمی زنم. اما شوهرم چی؟! اون تو فکرش چی می گذره که حرفی از بچه نمی زنه؟
اگه نهایت به این زندگی ادامه بدیم و سن من برای بچه دار شدن بگذره، چی؟
اگه واقعا قصد شوهرم انتفام باشه، چی؟
می دونید شوهر من چه اخلاقی داره؛
فرض کنید تو یه دعوا دو تا لگد زده و یه سیلی، حالا طرف مقابلش فقط یه مشت زده! حالا مدتها گذشته و بین این دو نفر صلح برقرار شده. آقا این بشر (شوهر من) اینقدر کینه ای هست که اون طرف حتی بعد صلح هم هر لحظه باید منتظر باشه که کی اون "مشت" رو باید نوش جان کنه!!!
اینه که ازش می ترسم...
-
RE: آیا حدسم درست است؟
امروز صبح، اولین روزی که بعد یه ماه می تونستیم با هم صبحانه بخوریم، پا شد و رفت خونه مامان جونش اینا...
پشتش کرد به من رفت اونجا، اینکار رو بدجوری انجام می ده، طوری که رو روان آدم راه می ره!!!
خدا لعنت کنه پدر و مادری که دست از سر پسرشون بعد اینهمه سال بر نمی دارن و نمی ذارن زندگی خودش رو بکنه!
مرتیکه بی غیرت همیشه زنش رو خونه تنها می ذاره و می ره خونه مامان جونش!
حالا خونه مامان من نمیاد. اون بنده خدا که زحمت می کشه و تدارک می بینه و رسما دعوتش می کنه. وقتی من خودم تنها می رم، خانوادم بهم بی احترامی می کنن که چرا با شوهرت نیومدی! اگه بگم نیومد که چجوری بگم.
خدایا من مُردم این وسط. خدا بر تربیت کننده این نامرد لعنت بفرسته. این اولین دعای عید فطر منه...:323:
-
RE: آیا حدسم درست است؟
سلام خاموش عزیز
معلومه که خیلی خسته ای. قبول دارم که خیلی سخته که روز عید تو رو تنها بذاره و بره خونه مامانش و تازه خونه مامان تو هم نیاد. می دونی عزیزم من به یه چیز اعتقاد دارم اونم اینکه وقتی یه طرفه به قاضی بری خوشحال بر می گردی کاش می شد یه جوری حرفای شوهر شما رو هم شنید شاید بهتر می شد قضاوت کرد اما خب ظاهرا محاله. می دونی قطعا اون هم از یه کار شما دلگیره که این طوری رفتار می کن وگرنه این رفتار یه ادم نرمال نیست منتها به قول شما شاید چون کینه ای هستن مشکل قبل و الان و به شکلهای مختلف داره جبران می کنه. نمی دونم.
اما خاموش عزیز یه کم به بجنب به قول خودت سنتون داره می ره بالا. بالاخره یا رومی روم و یا زنگی زنگ. اگر می تونی راضیش کن و به یه مشاور حضوری برید الان سه سال از زندگیتون گذشته به این فکر کن که اگه بشه 5.7. 10 . .... می خوای چه کنی؟
زودتر تکلیفت و با همسرت معلوم کن. سکوت زیاد و قهر زیاد هم خوب نیست.
گاهی باید اعتراض کنی حتی اگه جواب اعتراضت مشت و لگد اون باشه. ادما با هم فرق دارن شاید اگه من جای شما بودم این موضوع رو با خانوادش مطرح می کردم عواقب رفت و امد زیاد پسرشون و می گفتم و خطری که زندگیم و تهدید می کرد بهشون می گفتم و ازشون کمک می خواستم چون هر چقدرم که اونا سنگ دل باشن باز دلشون برای زندگی پسرشون می سوزه همین که در جریان قراربگیرن بدون اینکه شما بفهمید مسایلی رو با پسرشون مطرح می کنن و دنبال راه چاره می گردن شاید همسر شما برای اونا این طور جا انداخته که زندگیتون خیلیم خوبه. باهاشون مطرح کن اگه می تونی از عواقبش نترس فوقش عصبانی می شه و باز می خواد شما رو بزنه بازم دستت پره که تو زده حتی می تونی با خانواده خودت مطرح کنی.
به اینکه نفر سومی و در جریان زندگیتون بذاری برای کمک فکر کن
موفق باشی:323:
-
RE: آیا حدسم درست است؟
دوباره ازش کتک خوردم، سر و صورتم کبوده، اونقدر موهام رو کشید که سرم داره می سوزه.....
خدایا کاش قلم پام می شکست و تو این تالار نمی اومدم تا از طلاق منصرف نمی شدم. لااقل تا الان تکلیفم روشن شده بود.
دیگه بیشتر تحقیر نمی شدم.
میگه از مامانت کینه به دل گرفتم تا نکشمش دست بردار نیستم!
میگه طلاقت نمی دم، می خوام زجرت بدم تا به غلط کردن بیوفتی!
بخدا دارم زجر می کشم...
حالا فهمیدید علت کاراش چی بود؟ فقط داره زجرم می ده.
خدایا منم بندتم پس چرا منو نمی بینی؟ چرا فراموشم کردی؟
خدایا، خدایا، خدایا
من بی کسم تو خودت کس بی کسا باش...
-
RE: آیا حدسم درست است؟
خانم محترم مثل روز روشنه که این آقا میخواد شما تمام حق و حقوقتون رو ببخشید تا از شما جدا بشه. اصلا به ادامه این زندگی فکر نکنین. شما مثل همه آدمهای خوشبخت دیگه لیاقت داشتن زندگی خوب رو دارین.
در اولین فرصت به دادگاه خانواده برید و با یک وکیل مشاوره کنین. تا زمانی که آثار کبودی ها روی بدنتون هست، میتونین از اون آقا شکایت کنید.
-
RE: آیا حدسم درست است؟
هر وقت میشنوم که مردی(نامردی) زنش رو زده از مرد بودنم شرم میکنم...
شما باید تا دیر نشده و جای کبودیها هست به دادگاه خانواده برید.
اطمینان داشته باش هیچ ظالمی تو این دنیا هنوز نتونسته از دست خدا فرار کنه.
اگر به شما ظلم کرده حتما یه روز به سزاش میرسه.
-
RE: آیا حدسم درست است؟
فکر می کنید تا حالا کلانتری نرفتم؟
دو تا برگه پزشکی قانونی دارم. یه تعهد تو کلانتری داده که دست روم بلند نکنه. کلی مشاوره رفتم.
تو کلانتری گفتن جوری نزده که دیه بالایی داشته باشه که از لحاظ مالی گوشمالی بشه. اما روحم خیلی بیشتر از جسمم آسیب دیده.
الان سه سال دارم دعا می کنم که یا خدا درستش کنه یا تقاص منو ازش بگیره، اما خدا صدامو نمی شنوه...
پیش هرکس و ناکسی تحقیرم کرد..
خدایا کمکم کن. من دیگه طاقت ندارم. نمی دونید چقدر از دست دادم تا حالا...
می خواد من و مادرم رو بکشه، خدا جون خودشو مادر خودشو بگیره!
برام دعا کنید. به حق تمام مقدساتتون قسمتون می دم که برام دعا کنید. من دیگه طاقت ندارم.
روح و جسمم باهم درد می کنه. دست و پاهام نشکسته ولی روحم ، وجودم شکسته.
.
.
.
.
-
RE: آیا حدسم درست است؟
خوب توصیه من بهتون اینه که به ترتیب این کارهارو انجام بدین :
1- ترکش کنید و به خانه پدریتون (مادریتون) برگردید و در صورت ایجاد مزاحمت در محل با پلیس تماس بگیرید. رضایت ندید و بگین که میخواین به کلانتری برید. صورتجلسه یا گزارش پلیس رو به همراه داشته باشید. نود درصد مزاحمین وقتی سر و کارشون به کلانتری و پلیس بکشه سرجاشون میشینند.
2- درخواست مهریه بدین (لازم نیست درخواست طلاق بدین)
3- درخواست استرداد جهیزیه بدین
4- درخواست نفقه بدین
5- حتما با یک وکیل مشاوره کنین. وکلای خانم در مسائل خانوادگی مهارت بیشتری دارند.
پ.ن : برای خلاص شدن از دردسرهامون به چیزهایی بیشتر از دعا و نفرین نیاز داریم. باید کاری کرد...
-
RE: آیا حدسم درست است؟
خاموش عزیز سلام
نظر منم اینه که مدتی ترکش کنید تا جای کبودیها روی بدنتونه از پزشکی قانونی برگه ای بگیرید و ازش شکایت کنید شاید اگه صدای دادتون کمی بلندتر بشه سر جای خودش بشینه.
این خیلی بده که روی شما این طور دست بلند می کنه. من واقعا ناراحت شدم.
به نظرم برای خلاص شدن از دردسرهامون چیزی بیشتر از دعا نداریم و البته کمی همت.
ما رو بی خبر نذارید :323::72:
-
RE: آیا حدسم درست است؟
sisili و samanis عزیز
پست 97# من رو بخونید. پزشک قانونی رفتن دیگه کمکی بهم نمی کنه.
من تمام این راهها به غیر از اجرا گذاشتن مهریه و استرداد جهیزیه را دادم.
تو کلانتری ازش تعهد کتبی گرفتن (دادگاه ارجاعمون داد مجدد به کلانتری و اونجا پرونده داریم.)
درخواست نفقه دادم ولی ازش گذشتم و بهش گفتم که بخاطر زندگیمون گذشتم.
روشی که در ابتدای این تاپیک گفتم، یعنی بی توجهی و پناه بردن به یک اتاق دربسته، آخرین راهی بود که به ذهنم رسید.
منزل پدرم نمی توانم بروم، به دو دلیل؛
1- آنها هم رفتار خوبی با من ندارند. بی احترامی های همسرم، همه را نسبت به من بدرفتار و نامحترم کرده است.
2- می ترسم بروم و زن داخل خانه بیاورد. اعتمادم بهش کاملا سلب شده است. و از طرفی فکر اینکه او به همراه یک زن دیگر با وسایلی که من با صرف جوانی ام خریداری کردم، برایم دیوانه کننده است.
3- یک وامی من از محل کارم گرفتم که قسط سنگینی دارد و مستقیم از حقوق من کم می شود و او هر ماه پول قسط را به من می دهد. اگر بروم آنرا نمی دهد و آنوقت من دیگر پول تهیه یک جفت کفش را هم نخواهم داشت.
من برای زندگی ام همه کاری کردم ولی باز هم به شکست رسیدم.
راهی جز جدایی نمی بینم و برای آن دارم برنامه ریزی می کنم.
دعا کنید لااقل خدا در این راه کمکم کند.