در جستجوی عشق...

سلام دوستان ببخشید من چون نمیتونستم جای دیگه حرفم رو بزنم اینجا میزنم:
راستش میخواستم یه تشکر ویژه از آقای baby کنم.
جدا از اینکه راهنمایی های ایشون همیشه سنجیده و مفید بوده است.
این چند روز اخیر با خواندن بعضی از پست هاشون واقعا از ته دل خندیدم که خیلی وقت بود از نه دل نخندیده بودم.
نه فقط مطالب باغ بلکه مطالب تایپیک های "مطالب خوشحال کننده برا آقایون و خانومها"
مثلا همین دیروز داشتم مطالب این دو تایپیک رو برای شوهرم میخوندم و با هم کلی خندیدیم.
و بیشتر هم از مطالب آقای baby.
واقعا تشکر میکنم که گل خنده رو بر لبان من وشوهرم نشوندید.
امیدوارم همیشه لباتون خندون و قلبتون پر انرژی و کیسه جک و طنزتون هم پر باشه.
با اجاره...:72:

سلام دوستان خوبم!
فکر میکنم وقت آن رسیده که این تایپیک قفل بشه.اگه دست خودم بود که اصلا حذفش میکردم.چون الان از خوندن بعضی حرفهایی که در اول تایپیک زدم احساس شرم میکنم.(عاشق شدم و و و...) وای که چقدر از گفتن این کلمه در اون زمان ودر اون مکان بدم اومده.نه اون عشق نبود یه جور رفتن به بیراهه بود.پر کردن خلاء هام از راه اشتباه بود.آره باعث میشد که مشکلاتم رو نبینم دیگه غصه نخورم یه انرژی کاذب بهم میداد.اما خب کاذب بود دیگه.مشکلات بودن حل نمیشدن من مثل کبک سرم رو زیر برف کرده بودم.شاید اون موقع که اینا رو نوشتم دوست داشتم یکی بیاد بهم بگه تو هم حق داری عاشق بشی(اه اه اه...) چه خوب که یکی رو پیدا کردی که باهاش درددل کنی!!!!
راستش اصلا دلم نمی خواد اینا رو بنویسم از گفتنش هم حس خوبی پیدا نمیکنم اما حقیقت است.راه اگه اشتباه باشه اگه پاک نباشه درست نیست دیگه .
اینکه الان اومدم و میگم که تایپیک به آخر خط رسیده به خاطر اینه که به تازگی رها شدم از افکارم از احساسات گیج ومبهمم از یه سری وابستگی های غلط.از اون چیزی که باید رها میشدم.
آره رها شدم!:310::310::310:
در آخر از همه دوستانی که من رو توی این تایپیک همراهی کردند رهایم نکردند ممنونم اسم تک تک رو نمیارم که کسی از قلم نیفته.ولی ممنون و دوستتان دارم.
:72::72::72:
هر چند هنوز عشق را پیدا نکردم اما جایش را میدانم.شعر حافظ به حال و هوای من خیلی می خوره تقدیم میکنم:

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد.............. وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است............ طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش................. کو به تایید نظر حل معما می‌کرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست............. و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم .........گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد
بی دلی در همه احوال خدا با او بود.................... او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد
این همه شعبده خویش که می‌کرد این جا............. سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند..................... جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید......................... دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست................. گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد

وای m.m.a عزیزم

چقدر خوشحالم که تاپیک تو رو هم باید جزو به نتیجه رسیده ها قرار بدیم

واقعا از صمیم قلب بهت تبریک میگم:46::46::46::72:

باورت میشه از خوشحالی اشکم در اومد؟

همین جا از صمیم قلب دعا میکنم در کنار همسرت به اون عشق و آرامشی که مد نظرت هست به زودی زود برسی:323::323:

گل مریم:72:

سرمایه عمر آدمی یک نفس است
آن یک نفس از برای یک همنفس است
با همنفسی اگر دمی بنشینی
مجموع حیات عمر آن یک نفس است

( گفتی عشق را هنوز پیدا نکرده ای ؟! عشق خود تو هستی . خودت را عشق است و بعد از آن .... )

m.m.a نازنین و محترم و دوست داشتنی

از صمیم قلب برایت آرزوی سعادت - موفقیت می کنم و سبد پر از مهرم تقدیم به تو و همسر محترم و نازنین گلت و کانون گرم خانواده ات .