-
+از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
از فرهنگ ایرانی بدم میاد و حالم به هم می زنه.می دونید چرا چون فرهنگی داریم که در اون پسر هر کاری که دوست داشته باشه انجام میده ولی دختر باید بشینه شاید یکی اومد گرفتش.اگر هم با کسی دوست بشه تا بیشتر بشناستش واویلا میشه،فاسد میشه وهزار چیز دیگه بهش می بندن.برای ازدواج هم که اصلا جزءآدم نیست که خودش تصمیم بگیره.همه چیزها هم توی این فرهنگ زشت ما شده ظاهر.اگر پول دار باشی وخوب بتونی زبونبازی کنی تو دل مردم جا داری.دست همین پولدار و بگیر و برو به پدر و مادرت نشون بده نشناخته میگن خوبه ولی اگه یک پسر باشه که باهاش آشنا بشی و از همه نظر خوب باشه فقط پول نداشته باشه و تیپ آنچنانی نداشته باشه اصلا جزءآدم حسابش نمی کنن.اینارو گفتم چون میخوام پا بزارم رو این فرهنگ زشت خودم.می خوام آزاد باشم و آزادانه تصمیم بگیرم. من با نامزدم یا شوهرم تصمیم داریم ازدواج کنیم ولی نمی زارن و با حرفهاشون طوری اعصاب دوتامون رو ریختن به هم که تا همدیگر می بینیم بحثمون میشه.بهش توهین می کنن،منو تحریک می کنن که داهاتی این پسره ، با کلاس نیست.تصمیم گرفتیم هیچ وقت با هم ازدواج نکنیم و تا زنده هستیم دوست باشیم چون اگر ازدواج کنیم یک ثانیه هم نمی زارن آرامش داشته باشیم .کاش می شد برم به جایی یه سرزمینی که برای انسانیت انسانها ارزش قائل بودن اگر هم زمانی ازدواجی در کار بود بین این مردم ظاهر بین کور دل نباشم.اینو میگم برای اون خانمها و آقایونی که سر خونه و زندگیشون هستند اینقدر نق و نوق نکنید چون من و نامزدم این آرزو به دلمون خواهد موند که مثل شماها زیر یک سقف با هم تو این سرزمین جهالت زده زندگی کنیم.یک زمانی به ایرانی بودن خودم افتخار می کردم ولی حالا حالم از ایران و فرهنگش به هم می خوره.کاش یک نفر بود که می فهمید چی دارم میگم .که بعید می دونم کسی درکم کنه. فقط می خواستم دردل کنم تا خانم دخترها قدر زندگیشون رو بدونن و آسون از دستش ندن
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
امیدوارم تاپیکم حذف نشه.درد دل بود.خبری از سیاست و بحثای دیگه نیست
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سلام بر دوست گرامی "شادزی"...چرا کسی شما را درک نمی کند..اگر کسی هم درک نکند من می دانم از چه زبانی و با چه مفهومی سخن می گویید...
من هم زیاد دل خوشی از این فرهنگ ندارم....اما مگر این فرهنگ را چه کسانی می سازند خوب فرهنگ سازان..یعنی من و شما.... ولی خوشحالم که شما هم اعتراض و انتقاد خود را بیان می کنید تا بلکه گوشی شنوا باشد....
اما بخدا قسم ما (پسرا ها) آنقدر هم که شما می گویید آزاد نیستسم و هر کاری را به میل خود انجام نمی دهیم...می دانم کمی دلخور بودید این حرف را زدید وگرنه حرف دلتان نبود...
در مورد خواستگاری و این که می گویید باید در خانه بنشینیم تا کسی ما را پسندیده و به سراغمان بی یاد...اگر هم دوست پسری داشته باشیم هزار تهمت می زنند......حق با شماست... همه این مشکلات از فرهنگ و باور غلط سرچشمه می گیرد....باوری اگر دختری قدری با جنس مخالف صمیمی باشد و البته قصد بدی هم نداشته باشد همه افکار به سمت او جلب می شود و چه برداشت های نامناسبی که از او نمی کنند....اگر دختری در خیابان کمی از حق و حقوق خود دفاع کند و رفتار تدافعی داشته باشد چه برچسب هایی که به او نمی زنند....
متقابلا در مورد آقایان هم اینگونه هست....اما چون خانوم ها بخاطر وضعیت و احساسی که دارند بیشتر مورد آسیب قرار می گیرند.
اگر دختری از پسری خوشش بی یاد بر طبق رسم و رسوم غلط هرگز نباید احساس واقعی خود را بیان کند او نمی تواند آزادانه به خواسته اش برسد چرا؟؟ چون تهمت می زنند ...اول از همه طرف مقابل در پیش خود فکر می کند او حتما عیبی دارد که مرا دوست داشته و این گونه ابراز می کند و بعد هم نوبت دیگر افراد می رسد...
اصلا این چه رسمی هست که دختر در خانه بماند و اگر کسی در خانه او را زد که مبارک است وگرنه قسمتش این بوده!!! چرا این گونه هست....چرا وقتی دو جوان به فکر تشکیل زندگی هستند علاوه بر موانعی که بر سر راهشان قرار دارد خانواده ها هم مانع های جدیدی به آن اضافه می کنند....می خواهند بگویند آقا پسر دختر خانوم زندگی بچه بازی نیست و مشکلات خودش را دارد درست اما این راهش نیست....اگر کسی صورت زیبایی و مال زیادی داشت .....می تواند گزینه مناسبی باشدو زندگی در همین دو چیز خلاصه می شوند و دیگر آنها به مشکلی برنخواهند خورد؟
چرا فراموش کرده ایم سیرت خوب را؟؟؟
ما این موانع و مشکلاتی که بر سر راه ازدواج جوانان وجود دارد .........آیا جوانی می تواند بدون اینکه به مشکلی برخورد و بدون اینکه شخصیتش زیر سوال رود ازدواج کند...اصلا می تواند فکر ازدواج را در ذهن داشته باشد.... جوانی که(اصلا خود من) می داند اگر ازدواج کند کوهی از مشکلات و توقعات بر سر راهش سبز خواهد شد آیا انگیزه ای برای این امر مقدس دارد؟ نه!!!
و در آخر هم بخاطر عقده و نیاز ارضا نشده ام مجبورم تن به کارهای غیر اخلاقی دهم...اگر هم چنین کار نکنم این نیازها مرا به موجودی کسل کننده و پوچ تبدیل خواهد کرد...
ولی من هرگز کم نمی آورم همان گونه که اطمینان دارم دوست عزیزم "شادزی" نهایت تلاش خود را برای اثبات حرف خود بکار خواهد برد.
ما جوانان خواستار تغییریم.....ما در خود تغییرات را ایجاد کرده ایم ....پس حال نوبت شماهاست(خانواده ها...دولت) .
باور کنید با این اوضاع که من مشاهده می کنم و هر روز هم وضع بدتر می شود فکر نمی کنم در آینده حتی یک جوان هم انگیزه ای برای ازدواج داشته باشد اگر هم انگیزه باشد امکانات نیست. پس منتظر روز هایی آتی نبز هستیم...همان گونه که منتظر بوده ایم و خواهیم ماند.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
انگشت اتهام به سمت یک فرهنگ گرفتن کار خوبی نیست بهتر نیست جمله تان را تصحیح بفرمائید و بگوئید من با باورهای غلط حاکم در هر فرهنگی و خانواده ای مشکل دارم ؟! این چیزی که شما می فرمائید بسیار قابل فهم است ولی در هر خانواده ای عمومیت هم ندارد چه رسد به یک فرهنگ . جمله شما این پیام را به من می دهد که این باورهای غلط تنها در فرهنگ ایرانی یافت می شود و جاهای دیگر دنیا از این خبرهانیست . یک سری به کشورهای حوزه خلیج فارس و کشورهای عربی بزنید تا ببینید چه به روز زنان می آورند راه دور هم نروید همین کشور دوست و همسایه افغانستان . بالاخره باید به این مسئله هم فکر کنیم که این فضا یک فضای مجازی است و خیلی ها در سراسر دنیا امکان دست یابی به این اطلاعات را دارند . پس کمترین لطف در حق خود این است که بیش از این چیزی که به فرهنگ مان آسیب خورده و می خورد با سرنوشت یک ملت باز ی نکنیم . توهمات خانوادگی و رفتارها وباورهای غلط یک یا چند خانواده که نمی شود مجموعه فرهنگ یک ملت . در حالی که از دیدگاه بنده حقیر هم خیلی از مسائل باید مورد بازنگری قرار گیرد و قوانین تازه ای تدوین شود و به سختی و با جدیت هم اعمال شود .
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
نقاب جان
ممنونم ازت که باهام همدردی کردی.واز شما ani عزیز. شما درست میگی در خیلی جاهای دیگه وضع به همین شکل یا بدتر هم باشه ولی من فعلا دارم در مورد ایرانی که شهروندی از از این کشورم صحبت می کنم کاری به افغانستان و جاهای دیگه ندارم .من حق دارم تو کشوری که زندگی می کنم ضعفها و محسناتش رو بگم.بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی باید رو فرهنگ مردم کار بشه.فرهنگ ما فرهنگ ایرانی نیست. فرهنگی هست که عربها به زور شمشیر آوردند.باید تغییر کنه اگر نکنه من نمی تونم چنین فرهنگی رو بپذیرم .حال می خواد فقط تو ایران باشه می خواد تو کل دنیا.برای من قابل قبول نیست وزیر پا خردش می کنم.این فرهنگ هیچ ربطی به دولت نداره.دولت تلاش خودش رو می کنه این مردم هستند که فرهنگ رو میسازن.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سلام دوستان
لطفا شادزي جان ايراد ايرانيها را انقدر نندازيد گردن عربها
ما از همون اول هم مشكل داشتيم
در ضمن،هيچ كسي نميتونه حتي با زور شمشير فرهنگ يه كشور با فرهنگ رو عوض كنه
پس بدونيد كه از همون اول فرهنگ درست حسابي نداشتيم كه راحت تغيير رو پذيرفتيم
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
من هم با شما موافقم شادزی
من هم از این فرهنگ حالم بهم می خورد. در این فرهنگ هم به زنان ظلم می شود و آنها به مثابه عروسکی تبدیل شده اند که باید انتخاب شوند و هم به مردان که ارزششان به پولشان سنجیده می شود. در این فرهنگ دوستت دارم یعنی" من از تو متوقعم." در این فرهنگ دروغ پایه گذار همه چیز هست و ریا بنیان زندگی ها. به هیچ چیز و هیچ کس نمی توانید اطمینان کنید.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزی جان ما زنها تازه وقتی که پری رویاهای همسر آینده مون هستیم و با هزار ناز و غمزه افتخار میدیم و" بله" میگیم و میریم به خونه اون آدم, تازه برا گرفتن کوچکترین حقمون میشیم اون "زن نق نقو " اه که شما میگی و ویا اینکه به هر حال گاهی برا حفظ زندگی بسوزیم و بسازیم. حالا من موندم اون دختری که اونهمه بال بال میزنه با یه پسری ازدواج کنه و پسر هم اینو میبینه و عشق میکنه برا خودش, چی میشه! عزیزم این اشکال از جنس "مرد ایرانیه" که باعث شده در فرهنگمون اعتباری برای این عشقها قایل نشن. مردی که تاریخ نشان داده براحتی دروغ میگه و زیر قول و قرارهاش میزنه. تمام زور یک زن که میتونه بکار بگیره که در آینده بهش اجحاف نشه, قبل ازدواجشه که باید همه جوانبو بسنجه اینو هم بس که دخترای ما دل نازک و خوشباور و احساساتی اند خانواده ها مجبورند که انجام بدهند. آنچه جوان در آینه میبیند پیر در حشت خام میبیند. حتما چدر مادر شما یه چیزی میدونن که مخالفت میکنن!
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
پرتو تو هنوز تو توهمی
جنسش چطوریه؟ تو زن ایرانی چه گلی به سر مردت زدی؟
شب گذشته پاشو!!خداوند این مردها رو دروغگو خلق کرده؟ مزخرف نگو! قرصاتو نخوردی؟
از مدیر همدردی می خوای حتما برای من اخطار بفرسته یا منو لغو کاربری کنه. مهم نیست. مهم اینه که مهملاتی که تو به زبون اوردی جز این جواب نداره. "مشکل از جنس مرد ایرانیست" پس فرهاد عاشق پیشه و بیژن جز دیوان این سرزمین بوده اند؟ پس این همه مرد که تا پاسی از شب برای خانواده خوود تلاش می کنند و تازه برمی گردند همسرشان است و هزاران توقع آمریکایی هستند؟
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
من هم با شما موافقم شادزی
من هم از این فرهنگ حالم بهم می خورد. در این فرهنگ هم به زنان ظلم می شود و آنها به مثابه عروسکی تبدیل شده اند که باید انتخاب شوند و هم به مردان که ارزششان به پولشان سنجیده می شود. در این فرهنگ دوستت دارم یعنی" من از تو متوقعم." در این فرهنگ دروغ پایه گذار همه چیز هست و ریا بنیان زندگی ها. به هیچ چیز و هیچ کس نمی توانید اطمینان کنید.
سلامsorena_arman
حرف دل خيلي از ماها رو زدي....واقعا رياكاري و دروغ براي ما كه ادعاي اسلام و مسلموني مي كنيم خيلي دردناكه!
بگذاريد تجربه شخصي خودمو بگم
2 سال پيش خواستگاري رفتم..خانواده طرف مقابل اول گفتن برا ما فقط اين مهمه كه پسر خوبي باشي اما بعد از نامزدي فشارهايي تحمل كرديم كه نگو و نپرس...و اين عامل در كنار عوامل ديگر باعث شد نامزدي بهم بخوره!
اينها منفي نگري نيست بلكه واقعيتهاييست كه هستند و متاسفانه عرف شده
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
پرتو تو هنوز تو توهمی
جنسش چطوریه؟ تو زن ایرانی چه گلی به سر مردت زدی؟
شب گذشته پاشو!!خداوند این مردها رو دروغگو خلق کرده؟ مزخرف نگو! قرصاتو نخوردی؟
از مدیر همدردی می خوای حتما برای من اخطار بفرسته یا منو لغو کاربری کنه. مهم نیست. مهم اینه که مهملاتی که تو به زبون اوردی جز این جواب نداره. "مشکل از جنس مرد ایرانیست" پس فرهاد عاشق پیشه و بیژن جز دیوان این سرزمین بوده اند؟ پس این همه مرد که تا پاسی از شب برای خانواده خوود تلاش می کنند و تازه برمی گردند همسرشان است و هزاران توقع آمریکایی هستند؟
سلام
حق با sorena_arman هست،
نميدونم چرا بعضي از كاربرها ميان و با جبهه گيري بحث رو خراب ميكنن
1000 بار همه گفتن تو صحبتهاتون از گزينه ي جمع استفاده نكنيد
پرتو شما با اين حرفت همه مردها رو زير سوال ميبري
آيا پدر و برادر خودت رو هم شامل اين مردهاي مشكل دار ميدوني؟
چيزي رو كه براي خودت نميپسندي براي ديگران هم نپسند
اگر مردها ايراد داشته باشن زنها نماد اشتباه هستند،
چند نفر رو ميخواي بهت نشون بدم كه شوهر بدبختشون براي اينكه زنش از زندگي راضي باشه صبح تا شب جون ميكنه اونوقت زنش بهش خيانت ميكنه
پس من هم بايد بيام بگم همه ي زنها غير قابل اعتماد هستند؟
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
چند وقت هست که تمام نظرات خانم پرتو را به دقت رصد می کنم. و متاسفانه هیچ یک از عقاید و نظرات ایشان ارزش تره خرد کردن را هم ندارد. چه راحت مردان ایرانی را بی ادبانه متهم می کنید. اغلب نظرات شما به گونه ایست که دیگر بانوان محترم تالار هم در مقام دفاع از آن بر نمی آیند. لحنتان گستاخانه و دریده است و جالب اینجاست که گویا ازمذهبیون پروپا قرصید. چیزی که کاملاً با شماو جوهرکلامتان در تضاد است . اسلام را از نوعی که منافعتان را تامین می کند تفسیر می کنید و قبول دارید.صیغه را قبول ندارید اما مهریه را چرا. حال آنکه هر دو درست یاغلط در اسلام است. و هیچ نمی دانید که غیر از قران سیره ی پیامبر از منابع موثق استخراج احکام اسلامیست .منطق را نمی دانید و نمی پذیرید و هنگامی که از شما رعایت ادب طلب میشود با همان لحن گستاخانه که ناشی از تفکر پوچ و بی محتوایتان است پاسخ می دهید. تمام مواردی که عرض کردم چکیده ای است از مجموعه افاضات سر کار علیه است که در چند روز اخیر ارسال شده و به حق از وزانت و غنای تالار همدردی کاسته است.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سلام شادزی جونم.این جامعه ای که ازش حرف می زنی ما خودمان دختر و پسرا خرابش کردیم.و اینکه در مورد خواستگار پدر و مادرا تقصیر ندارن چونکه خرجای زندگی خیلی سخته و به نظر من پسر تو این دوره باید یه چیزی داشته باشه چون ما وا د ز ندگی نشدیم نمی فهمیم که چقدر سخته . و این به عنوان یک خواهر کوچکتر بهت می گم اگه می خوای ازدواج کنی با کسی ازدواج کن که هم سطح خودت باشه و هم زبون خودت چون اگر نباشه تو زندگی مشکل به هم می زنی:305:
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
اصل و اساس همه این مشکلات در فرهنگ ایرانی پرتوقعی هست.یک پسر بیچاره که می خواد زن بگیره اون قدر سنگ جلو پاش می ندازن که از زن گرفتن پشیمون میشه و میره دنبال همون دختربازی وگیریم با هزار بدبختی زندگیشو بسازه خانم هر ساعت یه توقعی داره و یا خود مرد خودش رو به آب و آتیش می زنه که قسطی یه ماشین و یا خونه با کلاس داشته باشه.ما مردان و زنانمون باید طرز فکر و عقیده خودشون رو عوض کنن.همه زندگی شده تظاهر و ریا.آقای سورنا من با شما موافقم ولی سعی کنید همیشه وقتی انتقادی ازتون میشه به نقطه جوش نرسید. یکی دیگه از مشکلات جامعه ما اینه که انتقاد پذیر نیستیم.من و شما و هر کس دیگه مملو از عیوبی هستیم که باید اصلاح بشه. نه اینکه اگر انتقادی شد با پتک بزنیم تو سرمنتقدتا دیگه صداش در نیاد وما بمونیم و عیوبمون.پرتو جان هم درست می گن و از نظرش ممنونم. راستش من اونقدر از ازدواج ترسیده شدم که ترجیح می دم با کسی که دوسش دارم و زمانی شوهر خطاب می کردم باهاش باشم ولی ازدواج نکنم.چون تو این فرهنگ ازدواج یعنی توقع اقوام و خویشاوندان رو برآورده کردن و زندگی کردن برای مردم.ولی می خوام برای خودم زندگی کنم اون جوری که خودم دوست دارم و لذت می برم.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
در ضمن بگم برای آقایون: مردان ایرانی مردانی خانواده دوست و عاشقی هستند زنان ما طرز برخورد با اونا را بلد نیستند.اینم یه مشکل دیگه
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
کاملا با شادزی عزیزم موافقم
توی این مملکت اگه خودت هم بخوای عاشق واقعی باشی اطرافیانت نمی زارن
همه چیز شده چشمو هم چشمی و به رخ کشیدن، هیچ محبتی بدون توقع انجام نمی شه
همه از اول زندگی دنبال حق و حقوقشونن خانواده ی دختر واسه مهریه و خرید عروسی و جشن عروسی حرص می زنن خانواده ی پسرم دنبال اینن که یه جوری سر ته قضیه رو هم بیارن و از هرچیزی بهانه بگیرنو اختلاف ایجاد کنن در نهایت هم این دختر و پسرن که زیر فشار دو خانواده به جونه هم می افتنو زندگیشون می شه جهنم
واقعا کاش می شد یه سری چیزها رو تو روابط حذف کرد اون وقت می دیدیم که چقدر زندگیمون قشنگ می شد
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
آره بلوم جان.ما برنامه ها داشتیم.ولی همه رو خراب کردن. تا قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرم فکر می کردم خودم تصمیم می گیرم و خودم زندگی می کنم ولی دیدم سخت در اشتباهم من تنها نقشی که این وسط دارم به عنوان عروسم یه تاج می زنن رو سرم ودورم بالا و پایین می پرن. دیگه اجازه ندارم نه شوهرم رو خودم انتخاب، نه مهره ، نه نحوه جشن، نه جهیزیه فقط اینجا یک عروسکی هستم که خانوادم می چرخون ومهریه شد 1358 تا سکه (حرف هم نمی شه بزنی چون مهریه رو خانواده میگن تو هیچی نمی فهمی،حالیت نیست، فلانی این قدر مهر کرده تو این قدر باشه)جهیزیه شد 15000000 تومان و جشن عروسی شد آنچنانی وگرنه آبروریزیه،پسر بیچاره هم گفت من خرم از کره گی دم نداشت. زن بی زن.حالا هم زدم به سیم آخر و می خوام همه چیز زیر پا بزارم و همه سنتهای غلط وجهالت زده رو بشکنم.هرکی هر چی می خواد بگه برام مهم نیست.چون می خوام از جوونیم لذت ببرم وبه حرف این و اون نباشم.این جور زندگی میشه زندگی برای مردم نه خودت.حاضرم شرط ببندم 95 درصد از مشکلات جوانهای این تالار به خاطر دخالتهای خانواده هاشون هست.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزی جان ساده بگم, من با عشقی ازدواج کردم که فکر میکردم اساطیری میشه. مردیکه به خاطرش جلوی همه ایستادم و هر کی هر چی گفت من یه جواب قانع کننده دادم. "توهمی" که اون آقا گفتند درسته بله توهم برم داشته بود. اتفاقا این آدم اصلا آدم بدی نیست و نبود و همه توجیهش بعد از اینکه ازدواج کردیم و ایشون زیر همه چی زد این بود که اونقدر عاشق من بوده که اون دروغها رو گفته که منو به دست بیاره. الان هم بعد ز n سال چنان عین عاشقهای تو کتابها با من برخورد میکنه که هر کی میبینه اعتراف میکنه که لنگه این عشق کمتر پیدا میشه. ولی همین آقا الان کجاست؟ با اون یکی خانمش! بابا آخه من نمیدونم چه جور حرف بزنم که به کسی بر نخوره. بابا تو کدوم قاموسی به این میگن عشق؟ به این میگن مذهب؟ اسلام همه چیش قبول! اما این دروغ که به راحتی هم با عشق توجیهش میکنیم کجای اسلامه؟ برادر و پدر نداشته م هم از همین جامعه هسنتد. من اسمی از مهر و ... نیاوردم اما بهترینشو بهم دادن, کسی ازم جهیزیه نخواست اما بهترینشو بردم, همه چی اونقدر رویایی و قشنگ بود شوهرم اونقدر همه چیش درست بود که من فکر میکردم تنها شرط خوشبختی من اینه که همون زنی باشم که شوهرم به عنوان یه آدم معتقد والبته تحصیلکرده و امروزی انتظار داره و همون بودم. و الان هم همیشه میگه و معتقده همون چیزیو که از خدا خواسته گرفته.اما من چی؟ منی که علیرغم فرمایشات جناب آقای wintersun 77 مذهبی پرو پاقرصی نبوده و نیستم حتی در ظاهر! هرچند که همیشه سعی کرده بودم درونم را پاک نگه دارم و بسیار دوست میدارم که مزین باشم به زینت اسلام نابی که منو نهی میکنه از اینکه به خاطر نفس خود حقوق الهی و انسانی را پایمال کنم. اما بابت اون دروغها حق طلاق هم به دردم نمیخورد چرا که حتی حق طلاقی که فکر نکرده بودم اصلا لازم باشدو نگرفته بودم هم تمیتوانست تسکینی بر دردهایم باشد که خود زخم کاریتری را بر روح و روانم میزد. عزیزم اعتماد من به یک مرد منو وارد یک شکلی از زندگی کرد که تصورش را هم نمیکردم. تا اومدم بفهمم چی شده بقول یکی از دوستان این تالار, تاولها زدم و چرکی شد و پوست روی پوست در اومد تا تونستم خودمو سازگار کنم.
قصدم از این نوشتار ناشکری نبود که راضی ام به آنچه خداوند از لطف و کرمش به این بنده کمترین عطا فرموده بلکه تلنگری است برای حضرتعالی تا روشن کرده باشم که عشق میتواند بهای سنگینی داشته باشد!
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شادزی
اصل و اساس همه این مشکلات در فرهنگ ایرانی پرتوقعی هست.یک پسر بیچاره که می خواد زن بگیره اون قدر سنگ جلو پاش می ندازن که از زن گرفتن پشیمون میشه و میره دنبال همون دختربازی وگیریم با هزار بدبختی زندگیشو بسازه خانم هر ساعت یه توقعی داره و یا خود مرد خودش رو به آب و آتیش می زنه که قسطی یه ماشین و یا خونه با کلاس داشته باشه.ما مردان و زنانمون باید طرز فکر و عقیده خودشون رو عوض کنن.همه زندگی شده تظاهر و ریا.آقای سورنا من با شما موافقم ولی سعی کنید همیشه وقتی انتقادی ازتون میشه به نقطه جوش نرسید. یکی دیگه از مشکلات جامعه ما اینه که انتقاد پذیر نیستیم.من و شما و هر کس دیگه مملو از عیوبی هستیم که باید اصلاح بشه. نه اینکه اگر انتقادی شد با پتک بزنیم تو سرمنتقدتا دیگه صداش در نیاد وما بمونیم و عیوبمون.پرتو جان هم درست می گن و از نظرش ممنونم. راستش من اونقدر از ازدواج ترسیده شدم که ترجیح می دم با کسی که دوسش دارم و زمانی شوهر خطاب می کردم باهاش باشم ولی ازدواج نکنم.چون تو این فرهنگ ازدواج یعنی توقع اقوام و خویشاوندان رو برآورده کردن و زندگی کردن برای مردم.ولی می خوام برای خودم زندگی کنم اون جوری که خودم دوست دارم و لذت می برم.
انتقاد داریم تا انتقاد
آخه من بشینم فحش بدم به خانوما می شه انتقاد؟!! می شه خانوم شادزی بفرمایید پرتو جان کجا رو درست می گن؟ کدوم حرفش درسته؟
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sara jojo
سلام شادزی جونم.این جامعه ای که ازش حرف می زنی ما خودمان دختر و پسرا خرابش کردیم.و اینکه در مورد خواستگار پدر و مادرا تقصیر ندارن چونکه خرجای زندگی خیلی سخته و به نظر من پسر تو این دوره باید یه چیزی داشته باشه چون ما وا د ز ندگی نشدیم نمی فهمیم که چقدر سخته . و این به عنوان یک خواهر کوچکتر بهت می گم اگه می خوای ازدواج کنی با کسی ازدواج کن که هم سطح خودت باشه و هم زبون خودت چون اگر نباشه تو زندگی مشکل به هم می زنی:305:
سارا جوجو
خرجای زندگی خیلی سخته؟!! و بنابراین پسرا باید یه سری چیزا رو داشته باشن! و در مورد خواستگارپدر و مادرای که عروسیی 10-20 میلیونی می خوان و در عین حال تقصیری ندارن!! چیا رو به هم می بافی. به نظرت یه دختر باید چی داشته باشه قبل از ازدواج؟ اندام زنانه کافیه ! نه؟
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
آقای سورنا
خوب بهتون حق می دم که بهتون بر بخوره ولی پرتو جان ناسزا یا فحش ندادند .اینجوری که پرتو گفت باید بهش حق داد که به همه مردها بدبین بشه.ولی با این حال پرتو جان خیلی متاسف شدم با این حال همه مردها مثل هم نیستند.شاید اشتباه شما این بود که قبل از ازدواج رویاپردازی کردی و چون به اون رویاهات نرسیدی فکر می کنی شوهرت دروغت گفته ورفتارت باهاش تغییر کرده و رفته سراغ یه زن دیگه.ازدواج با اون چیزی که ما دخترها فکر می کنیم خیلی تفاوت داره.تو خونه بابا می خوریم و می خوابیم ولی با ازدوج حلقه مسئولیت و سختیها رو به دست می کنیم.از پسر انتظار داریم بهترین زندگی رو برامون مهیا کنه ولی آیا در مشکلات و سختیهایی که کمر پسر خم میشه ما در کنارش هستیم یا همش می گیم چی شد اون قول و قرارات هاها!!!! ازدواج کار اسونی نیست و مسئولیت خیلی سختی زوجین به عهده دارن و این میون اون عشق واقعی هست که بهشون نیرو می ده تا به هدفشون برسن. 95 درصد عشقهای امروزی فقط به خاطر منافع شخصی هست،یکی برای رفتن به خارج از کشور،خلاصه اینکه فقط رویاپردازی هست و با حقیقت خیلی فاصله داره.من اگر روزی بتونم ازدواج کنم از شوهرم انتظار ندارم رویاهامو به حقیقت تبدیل کنه بلکه ازش می خوام در کنارهم باشیم تا حقیقت زندگیمون رویایی بشه.واما آقای سورنا من برای شما احترام زیادی قائلم و از صحبتها و حرفهاتون لذت می برم پس با حرفهای قشنگتون ما رو راهنمایی کنید وبه خاطر دردو دل یکی مثل پرتو جان فکر نکنید بهتون توهین شده. از همه دوستان ممنونم که تاپیک منومی خونید.باز هم منتظر نظراتتون هستم
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزی عزیز یه سوال؟؟
شما و همسرتون مگه عقد کرده نیستین؟؟
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
بلوم جان
من و به اصطلاح همسرم می خواستیم عقد کنیم که با مخالفتهای خانواده من و توقعات بیش از اندازشون از عقد و ازدواج پشیمون شدیم وفعلا با هم هستیم ولی زن و شوهر رسمی نیستیم(منظورم کاغذ بازی و رفتن اسم تو شناسنامه هست) ولی خطبه محرمیت رو خوندیم.گفتم که فعلا باهم هستیم و هر روز از دیدن هم خوشحال می شیم و زندگی به کاممون هست.مهم با هم بودن وازبودن باهم لذت بردن هست.تا موقعی که نامزد من یا شوهر من تونست با ماشین آنچنانی و جیب پراز پول بیاد شاید خانواده من قبول کنن البته اگر یه بهانه تراشی دیگه نکنن.راستش دوست ندارم برم یواشکی عقد کنم واعصاب خودمون رو بریزیم به هم.چون مشکلاتش اون قدر زیاد هست که هر چی عشق و دوست داشتن از یادمون می بره.بنابراین بهترین راه همینه.کسی هم نیستم که جلو پدر و مادرم وایسم چون احترامشون واجب.راهی به جز این برامون نمونده.کاریش هم نمی شه کرد.فقط اینو می دونم که زندگی رو دوست دارم و به خاطرکسی حاضر نیستم تلخش کنم.شاید بگید دختره از دست در رفته ولی برام مهم نیست.گفتم که زدم به سیم آخر.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزی عزیزم شرایطت کم و بیش شبیه خوده منه خانومی فقط جای خانواده ها با هم عوض شده
عزیزم منم دلم می خواد روهایی که همراه هم هستیم باهم خوش باشیم و بخندیم ولی همیشه یه غمی تهش هست
یه زمان هایی خیلی دلم می خواد که کنارم باشه ولی نمی شه من می دونم چی می گی و کاملا درک می کنم گلم و می فهمم وقتی می گی چاره ای ندارم جز این کار یعنی چی
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
عزیزم شادزی خانم! شوهر من نرفت سراغ یه زن دیگه اونزن از اول بوده و این آقا با دروغهاش تنها رویای منو که فکر میکردم در کنار هم لحظات خوبی رو خواهیم داشت کشت. دروغ خود این آدم! نه اینکه رفتار من باعث شه اون بره یه زن دیگه بگیره!
البته حالا که شما زدی به سیم آخر و کار خودتو کردی دیگه نمیشه چیزی گفت. به نظر من میرسه که اگه فقط پدر و مادرت بدونند که با این آقا تا کجاا پیش رفتی خودشون هر چی زودتر بساط عروسیتونو با شرایط حد اقلی فراهم میکنند. به هر حال هر که طاووس خواهد دعوای پدر مادر رو هم باید تحمل کنه! بذار بفهمن !حرفهات درست عین حرفهای من موقع ازدواجه اما امیدوارم هیچ وقت پشیمون نشی.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
پرتو جان ببخشید اگه حرفی زدم و دلخور شدی .خیلی برام عجیب که نفهمیدی . معلوم میشه آدم پستی بوده که اینجوری با احساسات تو بازی کرده. راستش خیلی دلم گرفت و از ته دلم از خدا می خوام که شوهرت رو به راه راست هدایت کنه.باهات همدردی می کنم ومتاسفم.معلوم خیلی توپت پر که اینجوری حرف می زنی.یه سوال؟ شوهرت نماز می خونه؟خوشتیپ؟ خوشکل؟ خوش زبون؟
به هر حال من با شناخت کامل انتخابش کردم.نه با عشق.عروسی هم قرار نیست کسی برامون بگیره چون خودمون از پسش بر میاییم و در ثانی اگر بزارنمون عروسی هم نمی گیریم و میریم مکه یا پولش خرج خیریه می کنیم.من با پدر و مادرم کوچکترین درگیری ندارم و نخواهم داشت چون برام ارزش دارن و به احترام اونها سکوت کردم تا با شرایط بهتری دوباره بیاد.من برای ازدواج عجله ندارم گفتم که با هم بودنش برام بیشتر ارزش داره .همین الان هم با سیاست خودت می تونی دست اون زن رو از زندگیت بیرون بکشی.فکر کنم شوهرت ظاهر خوبی داشته و با همین ظاهر خوب دروغهاش باور کردی.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزی جان شما چیزی نگفتی که منو ناراحت کنه عزیزم! شوهر من آدم پستی نبوده و نیست نمار هم میخونه و انواع و اقسام کارهای خیر هم میکنه و البته عین همه مردهای ایرانی دروغ هم میگه اما من هم خیر سرم مثلا با شناخت ازدواج کردم و ...
ببین شوهر من اتفاقا در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما یکی از اون هدایت یافته هاشه! چون به فکر عدالت در زندگی دو همسری و این مزخرفاته. ایشون همه چیزای خوب و صفات خوبو داره جز اینکه مثل خیلی از مردهای ایرانی فکر میکرده حقشه برا بدست آوردن دختر مورد علاقه اش بهش دروغ بگه. بعد در مقابل عمل انجام شده قرارش بده. من با این مشکل دارم!
عزیزم فقط یه خورده واقع بین باش و پدر و مادرتو در جریان کارهات بذار و به خاطر ترس از برخوردهاشون خذفشون نکن. اینکه بدون اطلاعشون کار خودتو بکنی که احترام نیست. حد اقل برو پیش ی مشاور راهکارشو بپرس.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزی جان از ماست که برماست.
جامعه ای شده که اگر یک پسر رو بایک دختر دیدن ، متاسفانه هزاروصله به اون دختر می چسبونن.
من با اینکه پسر هستم ولی همیشه از این مساله رنج می برم.
چند بارهم برخورد فیزیکی و لفظی کردم.
همیشه چندتا گوجه گندیده داخل یک صندوق گوجه چیدا میشه.بدل نگیر.محکم باش.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزي جان سلام
از مشكلاتي كه داري خيلي ناراحت شدم اما مي گن سختيها انسان را مي سازند
نقل قول:
به هر حال من با شناخت کامل انتخابش کردم.نه با عشق.عروسی هم قرار نیست کسی برامون بگیره چون خودمون از پسش بر میاییم و در ثانی اگر بزارنمون عروسی هم نمی گیریم و میریم مکه یا پولش خرج خیریه می کنیم.من با پدر و مادرم کوچکترین درگیری ندارم و نخواهم داشت چون برام ارزش دارن و به احترام اونها سکوت کردم تا با شرایط بهتری دوباره بیاد.
خيلي خوبه كه هم با چشم باز انتخاب كردي و هم اينكه براي پدر و مادرت احترام قائلي:73:
اما گفتن حرفت و با احترام اعتراض كردن به آنها معني اش بي احترامي نيست.
مطمئن باش هيچكس به خوبي خودت نمي تونه براي آينده ات تصميم بگيره اما به شرط اينكه از تجربيات ديگران به خوبي استفاده كني.
پيشنهادات من اين است:
1- حتماً بهمراه نامزدت به يك مشاور ازدواج مراجعه كنيد.
2- با پدر و مادرت (هركدام راحت تري) با نرمي و ملايمت صحبت كن و سعي كن فقط بشنوي(شنيدن نشان دهندة تاييد تو نيست) و علت خواسته هايشان را جويا شو و از آنها بخواه كه صادقانه به تو بگويند چرا اين رفتارها را دارند و چرا مخالفت مي كنند.
3- به نامزدت بگو براي رسيدن به تو بايد نظر خانواده ات را جلب كند و تمام سعيش را بكند كه نقاط مثبتش را به آنها نشان دهد و نقاط منفي اش را اصلاح كند. اگر گفت من نمي تونم، خواستة اونها منطقي نيست و ... هزاران دليل ديگه آور مطمئن باش كه بدرد حتي فكر كردن هم نمي خوره چه برسه به زندگي اما اگر تلاش كرد و از هيچ تلاشي خودداري نكرد حتي اگر هم موفق نشد نشون مي ده كه واقعاً تو رو مي خواهد و حتماً خدا هم كمكتون مي كنه و موفق مي شيد.
مطمئن باشد هيچكس به اندازة پدر و مادرت خير و صلاحت را نمي خواهند فقط ممكنه بعضي وقتها معيارهاشون اشتباه باشه و تصور كنند خوشبختي تو در اين است.
برايت بهترينها را آرزو مي كنم
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سلام
شادزی جان منم با شما موافقم وخودمم یکی از اون کسانی هستم که ضربه اش راخوردم وحالاکه به این سن وسال رسیدم وخانواده ام متوجه شدند اشتباه کردند میگویند می تونی با یکی دوست بشی تا بشناسی اورا ایا واقعا تو این سنو سال من نیاز به دوست پسر دارم البته خوشحالم که این سختگیری ها حالا کمتر شده وخانواده ها دیدشون باز شده
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
پرتوی گرامی بسیارند دخترانی که برای رسیدن به پسر مورد نظر خود از روابط قبل از ازدواج خود نمی گویند. جراجی پرده بکارت می کنند و مهمترین مسئله را دروغ می گویند. یک طرفه نیست قضیه
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سورنای عزیز! من میگم روابط قبل ازدواج اگه قبل از ازدواج تموم شده باشه و اثراتش به زندگی فعلی کشیده نشه هیچ اشکالی نداره ( گرچه از بیخ با روابط خارج از ازدواج مخالفم) و اگه بده برا هر دو جنس بده! چه دختر چه پسر! و شرع هم زن و هم مردو یکسان گناهکار میدونه. منتها عرف مزخرف و جاهلی ما مردو کامل آازد گذاشته و حتی کارهای گناه آلودشم عیب نمیدونه.
اما اینکه اون شخص ثالث بعد از ازدواج همچنان حضور داشته باشه و ما قضیه رو هی بخوایم مخفی کنیم یا یه شکل دیگه نشونش بدیم غلطه! حتی اگه مرد حق داره تا 4 تازن بگیره باید با صداقت اینکارو بکنه. و اون دخترا هم گناهشون به خاطر عدم پذیرش جامعه است تازه در مورد اون دخترا هم پسرایی که بعد از ارتباط نزدیک ولشون میکنند مقصرترند.
در کل حرف من ان که فرهنگ جامعه مون یه تحول اساسی نیاز دازه! حالا لطفا شما بازم دلخور نشید که من فمینیستی حرف زدم! دروغگو دروغگوه چه دختر چه پسر! ولی درکل اوضاع بیشتر به نفع آقایونه!
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
این نظر شماست که روابط قبل از ازدواج اشکالی نداره. شما مشکل خود رو می بینید و بنابراین مطابق مشکل خود صحبت می کنید و دیگر مسائل را مشکل نمی دانید.
منم بیام بگم اون مردا گناهشون عدم پذیرش جامعه است و مجبورن مخفیانه این کار رو انجام بدن. غلط غلطه!
من به عنوان پسر هراسانم از اینکه کسی که او را می خواهم انتخاب کنم دختر است یا زن!!! این حق من است بدانم که دختر را به عنوان همسرم انتخاب می کنم یا زن!
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سلام شادزی عزیز
به نظر من این من و شما و خانواده های ما که اعضای کوچکی از این جامعه هستند فرهنگ مون رو میسازیم پس بیایید از درون خودمون و خانواده خودمون شروع به فرهنگ سازی کنیم زود ناامید نشید و با همین پسر به اصطلاح بی کلاس با تمام مشکلاتی که میدونید سرراهتون هست شروع کنید تا درسی باشد برای دیگران تا بتونیم از دورن خودمون فرهنگ مون را اصلاح کنیم
خوشبخت باشید
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سلام خانم محترم
به نظرم اینکه به دلیل مخالفت خانواده های شما کل فرهنگ ایران را زیر سوال ببرید کار صحیحی نیست.
در بیشتر شهرهای بزرگ ایران دیگر اینکه خانواده ها برای پسر یا دختر تصمیم بگیرند وجود نداره و حرف اول را پسر و دختر می زنند.
در زندگی امروزه در ایران و بخصوص شهرهای بزرگ، خانواده ها بیشتر نقش راهنما را بازی می کنند و فقط همین.
امیدوارم موفق باشید :72:
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
از همه دوستانم ممنونم که تنهام نزاشتید وبا حرفهای قشنگتون کمکم کردید.شما درست میگید که هر پدر و مادری صلاح فرزندش رو می خواد.متاسفانه پدر و مادر من فقط مخالفت می کنند و کلمه ای با من حرف نمی زنند و نمی خوان حرفهای منو بشنوند و وقتی حرفی می زنم با مخالفت شدیدشون روبرو میشم و باز سکوت می کنند و من می مونم و یک کوه غصه.دلم می خواست بتونم با مادرم درد و دل کنم وبرای یک بار هم که شده بیاد ببینه دخترش چی میگه.چرا این مرد رو برای زندگی انتخاب کرده.معیارام چیه؟برای یک بار به این بشر زنگ بزنه و باهاش دو تا کلمه حرف بزنه.دیروز نامزدم گفت بیا غیابی عقد کنیم بعد زندگیمون رو که ساختیم بهشون بگو عقد کردم تا بفهمن که اشتباه می کردند .من کوچکترین حمایتی از طرف خانوادم نمی شم.خانواده نامزدم هم فشار گذاشتن که این چه وضعی اگه دختر نمی دن این روابط دیگه چیه؟به نظر شما چیکار کنم؟دارم دیونه میشم و کسی به دادم نمی رسه.توی خانواده ما ظواهر حرف اول می زنه همه عقلشون به چششون هست به جز من بخت برگشته
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سلام شادزی عزیزم
خانومی الان مرحله ایه که شما باید تصمیم بگیری و انتخاب کنی ببین کدومش برات آرامش بیشتر داره قرار یه عمر زندگی کنی اگه می بینی دوری از نامزدت برات غیر ممکنه پس با خانوادت جدی صحبت کن بهتره کمی بترسونیشون اونا هیچ وقت نمی خوان که تورو از دست بدن اگه می دونی مخالفت خانوادت غیر منطقیه و به همسرت شناخت کامل داری و ازش مطمئنی خانوادت رو متقاعد کن
موفق باشی گلم
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
بلوم جان ممنونم این حرف تو فقط نمی زنی همه می گن .خوب وقتی قانع نمی شن چیکار کنم؟ خودم حلق آویز کنم؟وقتی حاضر به صحبت با پسر نیستند و این رو کسر شان می دونن تقصیر من چیه؟کسی هم نیستم که وایسم روبه روشون و جنگ و دعوا راه بندازم.اگر متقاعد می شدند که این وضع نداشتم.همه می گن برو یه چیز پولدار و خوبی بزن تو تور ولی یکی نمی گه آیا اخلاق داره یانه؟ درست باهات حرف می زنه یانه؟ای بابا کار من از این حرفا گذشته.من باید تنهایی آستین بالا بزنم.
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
خوب پس باید بترسونیشون
بگی خودم تنها اقدام می کنم حالا که راضی نمی شین منم خودم می رم جلو
البته این در صورتیه که به همسرت اعتماد صد در صد و شناخت کامل داشته باشی
جدی وایسا بگو من نامزدمو دوست دارم شما هم اگه منو دوست دارین باید قبول کنین در غیر این صورت منو از دست می دین
شاید این حرفت یکم اونا رو بترسونه
-
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزي جان سلام
فكر مي كنم شما و پدر و مادرت با هم خيلي راحت نيستيد و رك و راست صحبت نمي كنيد چون هر سه نفر فقط حرف خودتان را مي زنيد و سعي نمي كنيد يكم كوتاه بياييد به نظر من تنها راهش انتخاب يكي از دوستان يا آشنايان بعنوان واسطه است كسيكه هم شما بتوانيد راحت حرفتان را به او بگوييد و به او اعتماد داشته باشيد و هم پدر و مادرتان
اگر پيدا نكرديد به دنبال يك مشاور خوب باشيد.
باور كنيد مشاور خيلي خوب مي تونه به شما كمك كنه امتحان كردنش ضرر ندارد.
درمورد پيشنهاد نامزدتان كه گفتند پنهاني ازدواج كنيد دقيقاً تجربة تلخ يكي از دوستان است كه در سايت نوشتند و ايشان 6 سال در فقر و تنگدستي زندگي كردند (فكر مي كنم عنوانش «خيلي تنهام » بود) اصلاً به آن فكر نكنيد
موفق باشي