-
عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام
من دوست پسرمو از دست دادم نه ونیم ماهه
وقتی خبر و شنیدم شوکه شدم اصلا باورم نمیشد
20 روز پس از مرگش باورم شد
به خیلی ها اعتماد کردم که بهم ثابت کنن اون زنده س یا مرده
بعد عذاب وجدان داشتم
اولاش برا اون گریه میکردم که رفت اون دنیا نگرانش بودم اون دنیا جاش خوبه یا نه
بعضی وقتا وقتی خانوادش یادم می افتاد برا اونا گریه میکردم که چطوری داغ پسرشون رو تحمل میکنن
بعدش فکر میکردم خانوادش از م راضی نیستن منو مقصر مرگ پسرشون میدونن
بعد بعضی شبا میترسیدم
الانم بعضی شبا یهو از خواب بیدار میشم سردرد میگیرم
بعد از چند ماه حس میکردم دیگه ازم راضی ان
ولی برادرای مرحوم رو باعث مرگش میدونستم
حالا هم بیشتر وقتا دلم میگیره داتنگش میشم
اصلا تا حالا سر قبرش نرفتم چون یه شهر دیگه اس یک ساعت راهه
اخه اونجا استانه من دختر تنها چجوری برم
خواهرم هم اصلا به حرفام گوش نمیداد وقتی در مورد اون مرحوم حرف میزدم میگفت بسه دیگه
بیشتر وقتا دوس دارم بشینم گریه کنم
اولای مرگش راحت جلو اون یکیا گریه کردم
ولی بعدش بغضمو نگه میداشتم تا کسی ندونه وقتی تو خونه تنها میشم بعضی وقتا دلم میخواد گریه کنم
نمیتونم نمیتونم درس بخونم
کنکر نزدیکه ولی من هیچی نخوندم عمرمو تلف میکنم
کسی هم منو دلداری نمیده
تو این سوگ من تنها بودم
فقط به نت وصل میشدم و با این و اون چت میکردم
بعضی ها عصبانی میشدن که زیاد در مورد اون مرحوم حرف میزدم
بعضی ها میگفتن فراموشش کن
بعضی ها میگفتن قسمته
بعضی ها میگفتن خیلی سخته خیلی و با این حرفشون داغمو تازه تر میکردن
انگار منم مردم مثل مرده ی متحرکم
راستی قبل از فوت اون مرحوم هم یه ذره بی حوصله بودم و بعد مرگ اون حالم بدتر شد
مامان و بابام بعضی وقتا منو تو خونه بیمار مریض صدام میکنن
یا مامانم افسرده صدام میکنه
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
نمیدونم چرا از اینکه مشکلمو نوشتم پشیمونم
با خودم میگفتم شاید مشابه اش باشه
ولی تو تالار خیلی گشتم نتونسم پیدا کنم
کسی مثل من عشقش از دنیا رفته باشه
شک داشتم بنویسم یا نه
چون بعضی وقتا میگم خودم میتونم به خودم کمک کنم مشکلی نیست
بعضی وقتا واقعا میبینم دیگه نمیتونم
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
پرنده عزیز، چند سال پیش من هم کسی رو دوست داشتم که فوت کرد، البته باهاش دوست نبودم اما بهش علاقمند بودم.. اوایل همه چیز برام سخت بود اما گذشت. الان وقتی به یاد اون دوران می افتم احساس آرامش می کنم. احساس خوبی دارم نه برای اینکه اون شخص از دنیا رفته به این خاطر که تونستم اون زمان رو پشت سر بذارم. تنها چیزی که از اون فرد برام مونده حس احترام قلبی هست که بهش دارم..
:72:
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
خيلي سخته كسي كه عاشقشي همه آرزو هات همه دنيات همه زندگيته و همه اميدته و تو هم همه آرزو ها همه دنيا همه زندگي هم اميد اوني و با خوشحالي باهم هستين هزار تا آرزو داري برا روزي كه بهم رسيدين هزرا تا نقشه تو ذهنت داري يهوخبر بدن عشقت از دنيا رفته
چقدر سخته از عشقت دور باشي بعد از چند ماه همديگرو بيینین ولي نيم ساعت بعدش عشقت از دنيا بره
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
چشم من بیا منو یاری بده
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیر گریه مگه کاری می شه کرد
کاری از من نمی یاد جز ناله هام
اون که رفته دیگه نمی یاد
هر چی دریا رو زمین داره خدا
با تموم ابرای آسمونا
کاش که می داد این همه را به چشم من
تا چشام به حال من گریه می کرد
قصه ی گذشته های خوب من
خیلی زود مثله یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانو بزارم
تا قیامت اشک حسرت ببارم
دله هیچ کی مثله من غم نداره
مثله من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمم اشکشو کم می یاره
خورشید روشن ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین کشیدن
همه جا رنگ سیاه ماتمه
فرصت خوندمون خیلی کمه
سرنوشت چشاش کوره نمی بینه
زخم خنجرش می مونه رو سینه
لب بسته،سینه ی غرق به خون
قصه ی موندن آدم همیشه
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمی یاد
تا قیامت دله من گریه می خواد
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
من مقالات زیادی در این مورد خوندم
سوگ و فقدان سوگ
روشهای غلبه بر افسردگی ناشی از سوگ
زنان و رویارویی با سوگ عزیزان
اندوه ، سوگ ، افسردگي يا "غمها"
داغ عزيزانمان
احساس گناه ورنجش
مقابله با فقدان شناخت واكنش شخصي به سوگ
بعضی از این مقاله ها هم از این تالار بوده خوندم
اونیکی هارم تو گوگل سرچ کردم
ولی شرایطم و موقعیتم جوریه که
حالم خوب نشده
پدر و مادرم اصلا بهم محبت _ توجه نمیکنن
خیلی تنهام
راستی بعضی وقتا به خود کشی هم فکر میکردم
چون میدونستم بهترین راه نیست هیچ وقت اقدام به خود کشی نکردم
چون با این کارم جهنمی میشم
که جهنم بدتر از این درده
و مقالاتی هم در مورد خودکشی خوندم
و اینکه نا امیدم
دوست ندارم ازدواج کنم( بعضی وقتا برا اینکه روحیه پیدا کنم میگ به حال فکر کن به آینده فکر نکن شاید تو آینده نظرت عوض شه)
وقتی فکر میکنم میگم شاید تو آینده پشیمون بشم
خواستگارارو هم نذاشتم بیان
بیشتر وقتا حرفامو میام تو کامپیوتر مینویسم بعد خودم به خودم جواب میدم
ولی فایده ندارم
یه ذره امید پیدا میکنم
فرداش دوباره برمیگردم به حال اولم
مثلا خودمو دلداری میدم به خودم روحیه میدم
با یه رفتار پدر و مادرم و بقیه دوباره برمگیردم به حالت قبلی
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام بر دوست عزیز و مهربانم.... خوبید... اول از همه به شما تسلیت میگم انشالله غم آخرتون باشه.... دنیا رو سخت نگیر...
دوست عزیز می توانم درکت کنم اما در حد خودم....
اصولا وقتی نا امیدی سراغ آدم می یاد بد جوری توی دل آدما خونه می کنه....
شما قبل از فوت عشقتان کمی نا امید و افسرده بودید و از طرفی فشار روانی کنکور این وضع را بدتر می کرد.......و بعد از آنهم خبر از دست دادن محبوب ترین کستان شما را بیش از بیش افسرده و نا امید کرد..... و این کارو مشکل می کنه.
اما دوست عزیز این را بدان با غصه خوردن چیزی حل نمی شود یا خدا نظری بر ما نمی کند بلکه تنها تو ضعیف می شوی....
پرنده" دوست گرامی حل این مشکل نیاز به زمان دارد و نیاز به صبر و حوصله.....
شما باید تلاش کنید آرامش خود را بدست آورید بخصوص الان که برای کنکور درس می خوانید .....
همین کنکور باید انگیزه زیادی برای شما باشد و سخت گرم درس خواندن باشید... درسته که چیزی را از دست داده اید اما اگر تلاش کنید و در کنکور قبول شوید یک هدف و انگیزه تازه ای دارید....
وجه مشترک همه انسان ها در برخورد با مشکلات تغییر حالت روحی آنها از وضعیت طبیعی به وضعیت اظطرار یا هشدار است. این تغییر حالت روانی در بسیاری از مواقع طبیعی هم هست.
اما بسیاری اوقات مشکل یا مساله آن قدر هم تحمل ناپذیر نیست ولی خود شخص حالت غم و غصه شدید به خودش می گیره و با این تصور که غصه خوردن مشکلی رو حل می کنه.
مثلا: فردی بدهی بالای داره و بجای کار کردن و جبران بدهی ها کنج خونه نشسته و داره خودشو عذاب میده اما این مشکلی رو حل نمی کنه..... البته دیگران نیز در این مشکل سهیم اند آنها انتظار دارند وقتی فرد با مشکلی روب رو می شه بلافاصله شادی و خوشحالی رو کنار بذاره و در لاک غم فور بره. اگر آن شخص خوشحال باشد همه تعجب می کنند. چرا که ناراحتی و غصه خوردن حداقل انتظاری است که اطرافیان از او دارن....
حالا شما هم فرض کنید با از دست دادن عشقتان کارتان شود فقط غصه خوردنو گریه کردن....و در آخر هم متوسل شدن به چند قرص آرام بخش تا کمی ناراحتی تان کم شود...اما شما به این فکر نمی کنید دقیقا همان چیزها و تحملی که باید داشته باشید صرف ناراحتی و غصه خوردن شده است.
پس نکته این است :
""همین خاصیت معجزه آسای روحیه شاد و نفوذ ناپذیر در مواجهه با مشکلات به ظاهر سخت و موانع غیر قابل عبور در زندگی است.
اگر با پیش اومدن هر مشکلی غمگین شویم نه تنها مشکلی حل نمی شود بلکه اندک توان و نیروی مقابله با مشکلات نیز از بین می رود.
و این را هرگز فراموش نکن دوست عزیز و مهربانم آدم های وفق آدم هایی هستند که:
"تنها وقتی غصه می خورند که مشکل بزرگی برای دست و پنچه نرم کردن و مقابله با آن در اختیارشان نباشد.""
امیدوارم همیشه و در هر جا که هستی با نشاط و سربلند باشی.
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام نقاب عزیز ممنون از راهنماییتون
من 2 ساله پشت کنکورم 2 بار دادم چون هیچی نخونده بودم قبول نشدم
امسال هم یه سری از کتاب ها عوض شده بود
به خودم کلی روحیه دادم رفتم سراغ کتاب منت اونو بکش اینو بکش
خلاصه آخرش از نت دانلود کردم
شروع کرده بودم به خوندن
که نوحه ای که پارسال محرم هم شنیده بودم تو خونه گذاشتن
منم برگشتم دوباره به حالت قبلی
اگه کنکور قبول نشم حالم بدتر میشه
چون کتابا داره عوض میشه
فرصتای زندگیمو از دست میدم
راستی با دلتنگیم چیکار کنم بعضی وقتا بدجوری دلتنگش میشم که دلم میخواد گریه کنم
بیشتر وقتی دلم میگره که میبینم کنکور نزدیکه و لی من هیچی نخودنم هیچ کاری نکردم
نمیدونم چرا تو خونه خودمون دلم میگره انگار تو زندونم اما وقتی میرم خونه پدربزرگم حالم نسبتا خوبه
همیشه روحیه و انرژی برا درس خوندن و بقیه کارا ندارم ولی نمیدونم چرا 12 شب به بعد دلم میخواد درس بخونم یا صبح زود بیدار شم درس بخونم حتی بعضی وقتا نمیتونم بخوابم
ولی الان دیگه اراده 12 شب به بعد هم نیست دارم به سالگردش نزدیگ میشم برا همین حالم خوب نیس
راستی به نظر شما برم سر قبرش؟
تاثیر داره
اگه اره چجوری
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
میخوام تغییر کنم به زندگیم برسم به هدف هام ولی انگار انرژی روحیه ندارم
خیلی خسته ام
خیلی احساس خستگی میکنم
انگار از همه چی خسته شدم
هر کاری رو شروع میکنم یا هر تصمیمی میگیرم اول راه خسته میشم
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام دوست من!
موقعيت شما رو درك مي كنم.از اينكه تو اين موقعيت سخت هنوز هم هدف خودتونو مي دونيد بهتون تبريك مي گم اين نشون از صبر بالا و همت بالاي شما داره.
توصيه خاصي به شما ندارم چون هدفتونو ميدونيد ولي:
شما بيش از هز چيز نياز به يه منبع انرژي داريد تا بتونه بهتون بيشتر كمك كنه
فصل مسافرت نزديكه يه مسافرت سعي كنيد تو برنامتون بگنجونيد.
اگر بتونيد يه ورزشي كه مورد علاقتون هست رو شروع كنيد خيلي بهتون كمك ميكنه
موفق باشي
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام دوست عزیز قبول دارم از دست دادن کسی که دوسش داری سخته چون خودم تجربش کردم اما کسی که من دوسش داشتم نمرده اگه بخوام خلاصه داستانش رو بگم به این شکل میشه من تا3سال پیش هیچ دختری تو زندگیم نبود تا اینکه تو محیط کار با دختری اشنا شدم که از خودم 1 سال بزرگتر بود اوایل برام مثل یه خواهر بود اما کم کم روابطمون بیشتر شد جوری بود که اگه یه روز نمیدیدمش یا بهش زنگ نمیزدم از غصه دیونه میشدم براش خیلی کارا کردم (اما اینو هم باید بگم رابطه ما کاملا سالم بود )شب و روزم شده بود اون دختر بهش پیشنهاد ازدواج دادم اونم قبول کرد قرار شد زمانی خانواده هامون رو در جریان بزاریم که من از نظر مالی یه کم دیگه روبراه بشم خدا هم کمکم کرد و من بعد 2 ماه ترفیع گرفتم و به بخش دیگه ای منتقل شدم اما رابطمون ادامه داشت تا اینکه یهو اخلاق خانوم عوض شد حتی بعضی اوقات جواب سلامم رو هم نمیداد من ساده به خیال اینکه چون دیگه تو یه قسمت کار نمیکنیم برا همین ناراحته رفتم پیش رئیس شرکت درخواست انتقالیمم بردم بیچاره داشت از تعجب خوشکش میزد هزار تا باهانه اوردم تا راضی شد برگردم توی قسمت قبلیم همه تعجب کرده بودن میگفتن یا دیونه شدم یا....؟؟اما اون بازم باهام سرد بود بهش گفتم به خاطر تو اون مقام رو ول کردم تا پیش هم باشیم ام اون با نامردی تمام پستی رو که من ازش استعفا داده بودم رو با پارتی بازی گرفت سرتونو درد نیارم حالم بد گرفته شد جوری که همه تقریبا فهمیده بودن یه مشکلی دارم؟؟ اما من ساده لوح بهش هم تبریک گفتم براش هدیه گرفتم اما اون دیگه مثل سابق نبود بعد یه روز که رفتم سرکار (البته اون خانوم یه هفته مرخصی گرفته بود به من هم گفت این یه هفته رو اصلا با هم تماس نگیریم تا فکراشو بگنه)داشتم میگفتم بعد اون یه هفته که رفتم سر کار دیدم یکی از دوستای صمیمی خودم یه جعبه شیرنی گرفت جلوم گفت شیرنی عروسیشه وقتی گفت با کی ازدواج کرده انگار تمام وجودم اتیش گرفتو..... دیگه نمیخوام از بقیه قضایا حرفی بزنم از مریض شدنم 1سال سر کار نرفتنم اما عاقبت برگشتم تو اون شرکت اما مجبورم حداقل روزی 1بار هم شده اون خانوم رو برا مسائل کاری ببینم تو اون یه سال حتی ازنگ هم نزد( الان شوهرش اون خانوم به شرکت دیگ های رفته )این خانوم هم از تمام کارایی که من انجام میدم ایراد میگیره خدا رو شاهد میگیرم حتی به 1 نفر هم نگفتم (تو شرکت)که این خانوم چه شکنجه روحی به من داده( میدونم از دست دادن عشق سخته این موضوع رو هم برات تعریف کردم که بدونی از شما بدتر هم هست ببخش که نتونستم راهنماییت کنم اما کاملا درک میکنم چی میگی)
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام به "پرنده" دوست عزیزم.... گفتید که با دلتنگی خود چه کنم.....
دوست من این حالت دل تنگی طبیعیه و در همه هم وجود داره و با شرایط که شما گفتید به طبع در شما بیشتر است....تنها راهش گذر زمان است و صبر.......
همه چیز حل می شود.....
راستی حتما درس هایتان را بخوانید.....چون بر فرض به این باور برسید که کتاب ها عوض شده یا وقت کم مونده الان بخونم هم تاثیری نداره .....و در این مدت کوتاه هم فکر خود را مشغول چنین مسایلی کنید خواهید دید که فردا وقت کنکور دادن است و شما هیچ چیزی نخوانده اید....شما تلاش خود را بکنید بقیه را به خدا بسپارید
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
به این لینک هم یه سر بزنید انشاالله که بهتر شین.
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5988
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام از همه کسانی که راهنماییم کردن ممنونم
نقل قول:
نقاب گفته:
راستی حتما درس هایتان را بخوانید.....چون بر فرض به این باور برسید که کتاب ها عوض شده یا وقت کم مونده الان بخونم هم تاثیری نداره
خب منم اینو میگم دیگه میخوام بخونم با اینکه وقت نمونده کتاب هم پیدا کردم میخوام بخونم ولی منظور من اینه که چیکار کنم بتونم بخونم با این روحیه ای که دارم
چون نمیخوام برا سال بعد بمونم
اون تو یه تصادف از دنیا رفت
اصلا مراسم سوگواریش شرکت نکردم
سر قبرش نرفتم
همیشه هم بغضمو خفه کردم
قایمکی گریه کردم
چون خانواده ام خبر ندارن
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام
شما چند ساله که غم اندوه رو تو خودت درونی کردی و نگه داشتی بنظر من با توجه به داشتن آزمون کنکور بد نیست یه مدتی دارو درمانی کنید تا بتونید دوباره روحیه ی خودتون رو بازسازی کنید،
هرچه سریع تر تکلیفت رو با خودت معلوم کن تا ضرر و زیان مسائل روحیتون تساعدی بالا نرفته.
موفق باشی
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام
نقل قول:
سلام
شما چند ساله که غم اندوه رو تو خودت درونی کردی و نگه داشتی بنظر من با توجه به داشتن آزمون کنکور بد نیست یه مدتی دارو درمانی کنید تا بتونید دوباره روحیه ی خودتون رو بازسازی کنید،
هرچه سریع تر تکلیفت رو با خودت معلوم کن تا ضرر و زیان مسائل روحیتون تساعدی بالا نرفته.
موفق باشی
اخه پدر و مادرم بهم توجه نمیکنن
یکی باید باشه منو ببره پیش روانشناس و..........
بابام حتی بهم پول هم نمیده
به اون یکی ها میده ها به من نمیده
مثلا از بچگی هر وقت میگفتم مامان حالم خوب نیست یا مریضم میدونین چی میگفت : میگفت که خب من چیکار کنم مگه دکترم؟
مثلا هفته پیش جمعه تب داشتم اصل حالم خوب نبود رفته بودیم خونه مادربزرگم عمه ام اینا هم اومده بودن
هی میگفتم مامان حالم خوب نیس تب دارم و...... میگفت من چیکار کنم(انقد اینجوری کردن هر وقت مریض میشم خودم شک میکنم که مریضم) برا همین دستمو گذاشتم تو دست عمه ام گفتم عمه دستای شما هم داغه عمه ام گفت وای تو تب داری فلان دارو رو بخور خوب میشی
:
:
:
برا همینه که کنار اومدن با مرگ عشقم سخته(30 فروردین امسال (87)از دنیا رفته)
بعضی وقتا میگم چرا فرصت نشد بهش بیشتر محبت کنم اخه چرا چرا
بیشتر وقتا میگم من باعث مرگش بودم
ولی بیشتر برادراشو باعث مرگ عشقم میدونم الان میگم اونا باعث مرگش شدن اونا باعث مرگش شدن اونا اونا اونا
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
دوست عزیز فقط می خوام یه جمله بهت بگم اونم اینکه:
"این نیز بگذرد"(صبر داشته باش)
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
نقل قول:
دوست عزیز فقط می خوام یه جمله بهت بگم اونم اینکه:
"این نیز بگذرد"(صبر داشته باش)
به قیمت چی تلف شدن عمرم
مگه میشه حال آدم خود به خود خوب بشه
همیشه عقلمو احساسم در حال جنگن
ولی میخوام این وضعیتو تغییر بدم
میخوام مشکلاتمو بنویسم ولی هی مینویسم پاک میکنم مینویسم پاک میکنم مینویسم پاک میکنم مینویسم پاک میکنم
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
چند روز پیش دنبال تاپیک مشابه مشکل خودم بودم(عشقش رو از دست نداده بود ولی بهش نرسیده بود)
پیدا کردمو خوندم ولی حالمو بدتر کرد داغم تازه تر شد
نمیدونم چیکار کنم
فقط 3 _4 نفر جواب دادن کسی جوابمو نمیده
میخوام برم سر قبرش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تا قبرشو نبینم آروم نمیشم
از shad _ نقاب_ايراني _دانش _mohajer_ pooarot _ ممنونم که راهنماییم کردین خیلی خیلی ممنون باز شما راهنماییم کردین
اینجا کسی رو سراغ ندارین که این تجربه تلخ رو کرده باشه؟ چجوری کنار اومده
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
هر مشکلی که در زندگی ما آدمها پیش میاد موجبات یک درس بزرگ رو به همراه داره؛شما یاد گرفتید که از این به بعد با اطرافیانتان رابطه بهتری داشته باشید,که مبادا با هر رفتنی حسرت روزهای برباد رفته را بخورید!البته حسرتی هم در کار نیست ,گذشته ها گذشته به فکر امروز باش؛شما توان این رو دارید که از این وضعیت بیرون بیاید,چون خودتان میخواهید؛بله خواستن ؛توانستن است؛این شمایید که میتوانید به خودتان کمک کنید؛ونه هیچ فرد دیگر!
دوست عزیز این را بدانید که کنترل ذهن و افکار ما در دست خود ما است؛اگر ذهن ما به موضوعی مشغول میشود؛خودمان بانی این ماجرا هستیم؛ذهنتان را به افکار جدید که باعث رشد شما میشود متمرکز کنید,من هم یکی از دوستان نزدیکم را از دست دادم ؛سخت بود ودرد ناک!اما به خودم آمدم دیدم ای دل غافل با رفتن او من هم دارم میروم و فقط مرده ای متحرک شده ام و بس! مرگ او تلنگری بر من بود ؛که فرصت بیشتری به خودم بدهم تا اشتباه نکنم و حق زندگی را از خودم نگیرم و......،مرگ و زندگی در اراده خدا هست ونه بنده ،پس ما نباید شخص یا اشخاصی را مقصر مرگ کسی بدانیم.آیا اراده ما انسانها برتر از اراده خدا است؟
فکر میکند یک روانشناس به غیر از راهنمایی های چه کمکی به شما میکند,هیچ!این وجود شما است که به شخص شما کمک میکند.زندگی ومشکلات آن را به خودتان سخت نگیرید روزی هم فرا میرسد که میگوییم ای کاش محبت بیشتری به خودم میکردم!
چرا خودتان را از فرصتهای که خدا در اختیار شما گذاشته محروم میکنید؟ زندگی واقعا" زیبا و جذاب است ما بیشتر از آنچه که شما فکر میکنید توان لذت بردن از آنها را داریم،چرا خود را بی نصیب بگذاریم؟شاید فکر کنید که من نفس از جای گرم بلند میشود که چنین مینویسم ,اما اینطور نیست چون این را میدانم که اگرمشکلاتم از شما بیشتر نباشد که هست؛ کمتر نیست؛آیا تقدیری را که رقم خورده میتوان تغییر داد؟این از توان ما خارج است ؛پس بیاید زندگی را همانگونه که هست بپذیریم و از بودن در ان لذت ببریم ؛عاشق زندگی باش ......
مشکل اصلی شما اندوه از دست رفتن دوستتان نیست بلکه خانواده شما است,در این زمینه به دنبال راه حل باشید.
اگر خانواده شما در حق شما کوتاهی میکنند عیب را اول در خود جویا شوید.و اگر هم در رابطه با شما کوتاهی میکنند شما این مسیر را ادامه ندهید,شما به انها محبت کن,تا بازتاب آن را به گرمی احساس کنی؛به خودتان محبت کنید,ما به خانواده و اجتماع نیاز داریم اما میتوان روی پای خود ایستاد و به اصطلاح محبت نکرده انها را خودمان در حق خودمان داشته باشیم.
کتابی را به شما معرفی میکنم حتما" آن را مطالعه کنید.
نام کتاب :چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد
نویسنده: دکتر اسپنسر جانسون
قیمت":10000ریال
من مطمئنم که شما میتوانید از این وضعیت خارج شوید,گذر زمان را هم در نظر بگیرید.
به این لینک هم مراجعه کن .
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5753
بهترین بهترینها را برایت آرزومندم.
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام
ممنون آقا کیوان کتاب « چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد» رو دانلود کردمو خوندم تو روحیه ام تاثیر گذاشت
من با توجه به راهنمایی های شما دوستان و عقلم فکرامو کردم و راه حل هایی رو برا مشکلم پیدا کردم
ولی اگه دوباره تفکراتی اومد سراغم میام تو ین تاپیک و اونارو بیان میکنم تا شما دوستان عزیز راهنماییم کنید
خیلی خیلی ممنون از راهنمایی ها تون:72:
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام دوست عزیز...بسیار خوسحال شدم که توانستید راه حلی برای مشکلاتان پیدا کنید.....امیدوارم همیشه شاد و سرافراز باشید.
ما منتظر خبرهای خوش هستیم.
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
بابام با کمربندش کتکم زد با خواهرم دعوامون شد البته اون شروع کرد و مقصر هم اون بود ولی بابام اومدو منو کتکم زد همش توی تصوراتم به این فکر میکردم که خودکشی میکنم فقط تخیله در واقعیت نه چون میدونم خودکشی بهترین راه نیست با این کارم جهنمی میشم
آقای کیوان شما میگید محبت کنید من نمیتونم به خانواده ام محبت کنم غرورم نمیذاره بابا و مامانم خیلی پرتوقع هستند
پس از مرگ اون فراموش کار و حواس پرت شدم تازگی ها بعضی وقتا معده درد و سردرد هم دارم
با فراموشکاری و حواس رتیم چیکار کنم؟
صبح که از خواب بیدار میشم بد جوری احساس تنهایی و دلتنگی میکنم تو خونه هم تنها باشم دلم میخواد گریه کنم با این حس تنهایی چیکار کنم
نمیذاره درس بخونم
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام
ریشه همه مشکلات در درون ماست. یک سر به خودت بزن. کار از تو خرابه نه از بیرون. سرچشمه رو پاک کن، رود پائین دستش خودبخود پاک می شه.
قوی باش مشدی! مردی ناسلامتی!
قوی باش و قاطع، و با احتیاط جلو برو. حتما ریشه اشکالات رو پیدا می کنی.
دوست تو هستم.
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
:72:سلام عزیز دلم چطوری؟ تونستی واسه مشکلت راه حلی پیدا کنی؟ راستش اومدم حرفی بزنم دیدم دوست گرامی آقا کیوان، نکات خیلی خوبی رو ذکر کردن.
...عزیزم دنبال همدردی چه بسا کسانی که از تو بیشتر درد کشیدن و سکوت کردن میگن قشنگی زندگی به همیناست دیگه...
گلم از خدای بزرگ می خوام کمکت کنه:203: اما خودتم باید بخوای. سعی کن یه تغییر مثبت تو زندگیت ایجاد کنی و از جونیت لذت ببری مثلا برو باشگاه و ورزش کن...تو کارهای گروهی و اجتماعی شرکت کن انگیزه و شوق زندگی کردن و بودن رو در خودت ایجاد کن.
دوست خوبم نبینم در مقابل مشکلات زانو بزنی. تو می تونی خوشبخت باشی قربونت برم پس به خودت کمک کن.
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام
اینم بگم من از سا ل 86 اینجوری شدم یعنی حوصله هیچ کاری رو نداشتم حتی تا اون موقع اصلا من تکی نیاورده بودم ولی سال 86 که سوم دبیرستان بودم خرداد ماه 3 تا تجدید داشتم (برای اولین بار در دوران تحصیلاتم تجدید شدم) حتی بیرون هم نمیرفتم اصلا برا خرید لباس و..... حوصله نداشتم
من با خوشحالی و خنده عشقم خوشحال میشدم و با ناراحتیش هم ناراحت میشدم من فقط با خنده اون میخندیدم
حالا باز حالم خوبه میرم بیرون و... اونم به خاطر عشقمه چون وقتی اون از دنیا رفت اونی که کمکم کرده بود تا مطمئن بشم و باور کنم دوست پسرم واقعا از دنیا رفته وقتی حقیقت رو بهم گفت که آره راسته از دنیا رفته بهم گفت برو بیرون ، پارک و.......... منم به حرف اون عمل کردم
حالم یکمی خوب بود هاااااااا ولی از وقتی به این تالار اومدم داستان بعضی هار خوندم حالم بدتر شد داغم تازه تر شد ولی با راهنمایی شما دوستان خوب شدم
بد جوری احساس خستگی میکنم از همه چی خسته شدم حتی حوصله نوشتنم ندارم که کامل مشکلمو بنویسم نماز میخونم ولی انگار نمیخونم
چرا من انقد خسته ام اخه چرا چرا انرژی ندارم چرا چرا چرا
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام estar7 عزیز
خب میگم دیگه من خیلی کارا کردم اوایل مرگ عشقم هر روز میرفتم مسجد نماز میخوندم نماز جمعه میرفتم _ اردو .... گردش و..........
میرفتم بیرون پارک بازار
ولی دیگه از همه چی خسته شدم دیگه بدم میاد برم بیرون (تکراری شده)
3 ماهی میشه دیگه پایگاه(بسیج) محله مون هم نرفتم تنها جایی که میرفتم اونجا بود هفته ای 2 بار پایگاه داریم از اونجا به اردو میبردن برنامه های مختلف ...
قران میخوندم _ دعا میخوندم ولی دیگه اینا رو هم نمیکنم
2 هفته پیش خواستم برم سر کار با کلی شور شوق شروع کردم تمرین کردن شبکه و............... شبکه خوندیم ولی چون تا حالا عملی انجام نداده بودم گفتم تمرین کنم مطمئن بشم که بلدم -------------> یه تاپیکی زده بودم به نام <برم یا نرم> هنوزم که هنوزه زنگ نزدن تو یه شهر کوچیک کار کجا بود آخه http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5817
2 _3 ماهی میشه اینجوری شدم
پارسال هم این موقع حوصله نداشتم برا عیدم اصلا خرید نکردم هر چی گفتن من گفتم نمیخوام
خیلی خسته ام دیگه هیچی برام لذت بخش نیست :302:( ولی حوصله گشت تو این سایت رو دارم یا اینترنت:shy:)
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام دوست عزیز,ظاهرا" حدس بنده درست بود که: مشکل اصلی شما با خانواده تان میباشد و با خود تا به بخاطر مرگ دوست تان
اگر شما به آنچه که در پست قبلی برایتان نوشتم ؛به دقت توجه میکردید به گمانم الان وضعیت شما بهتر بود و باز به خانه اول بر نمی گشتید. وضعیت شما را درک میکنم و در مورد خانواده تان به شما تاحدودی حق میدهم.اما خواهشا" هر مشکلی که پش می آید با این مشکل درگیر نکنید
شما در این شرایط احتیاج به تکیه گاه دارید , بیشتر به خاطر فشاری که از مرگ دوستتان به شما وارد شده که متأسفانه خیلی بیشتر از آنچه که هست به خودتان فشار می آورید.در این شرایط به عقیده من؛ خانواده شما رفتارتان را غیر معقول و به دور از واقعیت میپذیرند؛بدین خاطر آنچه که شما توقع دارید را از خود بروز نمیدهند.دوست گرامی آیا شما تا به حال با تمام وجود و بدون توجه به افکار منفی جهت بدست آوردن اعتماد به نفس و امید از دست رفته گامی برداشته اید؟یا اگر موفق نشده اید باز هم دگر بار و دگر بار؟
این انتظار کمی بدور از واقعبینی است که شما توقع داشته باشید خیلی زود بازتاب برخورد صحیح خود را ببینید ,در پست قبلی براتان نوشتم " گذر زمان را هم در نظر بگیرید"اما توجه نکردید!مسئولیت پیش امدهای زندگیتان خود بر عهده بگیرید,ابتدا از خودتان شروع کنید ضعفهای خود را برطرف و در طرز فکر خود تجدید نظر داشته باشید.بعد از خانواده انتظار کمک و یا نقش تکیه گاه داشته باشید ؛در این شرایط.برای حل مشکل خود به دنبال راه حل باشید نه،راه فرار از واقعیت!نا امید نشوید ؛شما نباید بازنده این بازی باشید.به این فکر کنید که شما در اینده میخواهید ؛همسر یک مرد شوید وبرای او آرامش و خوشبختی به ارمغان بیاورید.و.....
کتابی را که به شما معرفی کردم ؛(تردید ندارم که باعث تغییر در روند زندگی شما میشود ؛)که در خود تغییر ایجاد کنید,اما ظاهرا" فقط آن را روزنامه وار مطالعه کرده اید؛و به نکات کلیدی آن توجه نکرده اید!
دنبال منبع محبت از سوی خانواده خود هستید؛آیا نباید تغییری در مسیر دست یافتن به محبت و درک شما از سوی خانواده حاصل کرد؟و راه دیگری را در پیش گرفت؟
شما به جای اینکه از مقالات و مطالب کلیدی و مفید تالار جهت رفع مشکل استفاده کنید،پیگیر مشکلات(قدیمی) دوستان دیگر هستید تا در لابه لای نوشته های دوستان راه حلی بیابید.البته در بعضی موارد این کار را توصیه میکنم اما نه برای شما در این شرایط.
بد نیست مدتی ذهن خود را از این کش مکش های درونی دور کنید ؛و به پستsedmammadنیز بیشتر توجه کنید
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
اخه من مرگ اون هنوزم که هنوزه بعضی وقتا باورم نمیشه
اخه خبر مرگ اونو یه جوری دادن که من فکر میکردم دروغه
یکی میگفت زنده اس
یکی میگفت نه مرده
و.......
و اینکه اون قبل از مرگش همش از تصادف حرف میزد و.....................
دو هفته مونده بود به مرگش فکر اینکه یه روزی مرگ مارو از هم جدا میکنه دیوونه ام میکرد هر روز غروبا دلم میگرفت به خاطر همین غروبا بهش زنگ میزدم با اینکه بود ولی انگار نبود که دو هفته بعد وقتی اومده بود منو ببینه برگشتنی تصادف میکنه روز پنجم بهم خبر دادن منم شوکه شدم
باور کردنش مشکل بود
اخه آقای کیوان من اتفاقات رو کامل ننوشتم در مورد خودمو دوست پسرم
باشه حتما به حرفای شما عمل میکنم (اینم بگم وقتی اون از دنیا رفت همه چی رو به مامانم گفتم چون نمیذاشت به اینور اونر زنگ بزنم میگفت چقدر با تلفن حرف میزنی )
ایندفعه میرم با تمام وجود تلاش کنم
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام.
یک سوال...
قبل از این اتفاقات (مرگ دوست تان و)رابطه شما با خانواده تان چطور بود؟
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
الهی قربونت برم. همینم خوبه که حوصله گشت تو این سایت و اینترنت رو داری
کاش با یه مشاوره خوب مشورت می کردی گلم من نمی دونم چطور کمکت کنم. امیدوارم زودتری حالت خوب شه.
واست پیام خصوصی می گذارم
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
نقل قول:
سلام.
یک سوال...
قبل از این اتفاقات (مرگ دوست تان و)رابطه شما با خانواده تان چطور بود؟
نه زیاد خوب نبود
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
آقا کیوان شما همش میگید مشکل شما از خانوادتونه نه مرگ دوستتون
ولی نزدیکای عید 87 اون میخواست منو ول کنه فکر میکرد دوستش ندارم انقد اصرار کردم تا برگشت اون موقع هم اینطوری شده بودم حالم بدتر از این بود با برگشتنش حالم خوب شد
ولی بعده 2 هفته از دنیا رفت
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام دوست عزیز.
مرگ دوستتان برای شما مشکل ایجاد کرده ,اما اگر با خانواده خود رابطه بهتری داشتید بدون تردید اوضاع از این بهتر بود.من با توجه با آنچه نوشتین این نظر رو دادم ؛اگر مشکل شما خانواده تان نیست چرا هر پستی که میزنید به خانوداه و کم اهمیتی و.. اشاره میکنید,
دوست گرامی سعی کنید اگر مشکلی برایتان پیش می آید آن را در کل زندگی درگیر نکنید, به قول .....(من از دنیای سیرم,که در آن اسیرم)نه از تمام دنیا.
به هر حال تمام سعی بنده بر این بوده که شما را از این وضعیت خارج کنم البته با کمک خود شما.اگر هم این زحمت را به خود بدهید واز مقالات تالار استفاده کنید نتیجه میگیرید.
چند توصیه دیگر:
هر روز از که از خواب بلند میشید ,اول از همه لبخند را از یاد نبرید ,خودتان انتخاب میکنید که آن روز شاد باشید یا غمگین و بیحال؛
شما رو درک میکنم که از یاد بردن وقایع و یا عزیزی سخت است اما شما هنوز فرصت زندگی کردن را دارید,پس خودتان انتخاب کنید.
در دکوراسیون اتاق خود تغییراتی ایجاد کنید,و بدور از این حالات از هر آنچه که موجب خوشحالی شمااست و در روحیه شما تأثیر گذار است استفاده کنید.,حتی در رنگ لباس و نوع آن هم این کار را انجام دهید.بدون شک هر روز همه ما هر کدام به نوعی از موسیقی استفاده میکنیم در این شرایط گوش سپردن به بعضی آهنگها تأثیرات مخربی بر روی شما میگذارد پس سعی کنید از آهنگهای شاد استفاده کنید.
به خودتون فکر کنید و ببیند از چه چیزی لذت میبرید (که باعث خوشحالی و مثبت اندیشی شما میشود),از طبیعت,؛گردش همنشینی با دوستان و...... همان کار را انجام دهید.ورزش کنیدو یا اگرمیتوانید در رشته مورد علاقه خود فعالیت داشته باشید.چون ورزش کردن تأثیر بسزایی در حالات روانی ما انسانها دارد.در این مورد به این انجمن تأثیر متقابل ورزش وروان مراجعه کند.مطالعه را هم از یاد نبرید.
موفق باشید
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
ببخشید پرنده عزیز که تاپیک شما رو اشغال کردم راستش خیلی تحت تاثیر حرفهای زیبا و راهنمایی های آقا کیوان قرار گرفتم ...
چرا که ایشون با دید باز و پر از تجربه صحبت و نصیحت می کنن.
از سر فضولی خواستم در موردشون بدونم. اما اشتباهی در تاپیک شما این پست را ارسال کردم.
معذرت می خوام گلم. اما منم خواهش می کنم به حرفهاشون فکر کن. خیلی خوب راهنمایی کردن.
امیدوارم زودی مشکلتون حل بشه.
از طرف یه فوضوله شرمنده
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام
بعضی وقتا احساس میکنم خودم نیستم خودموگم کردم
یا اینکه دارم میشم اون اخلاق و رفتاری که اون داشته یواش یواش منم اخلاق و رفتارای اونو انجام میدم دارم از خودم دور میشم
چیکار کنم؟
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
؛اگر خودتان را گم نمیکردید قطعا" این مشکل را نداشتید ؛هدف من و دوستان از نوشته هایمان این بوده که شما خودتان را پیدا کنید. همانطور که قبلا" عزیزانی اشاره کرده اند که......
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sedmammad
ریشه همه مشکلات در درون ماست. یک سر به خودت بزن. کار از تو خرابه نه از بیرون. سرچشمه رو پاک کن، رود پائین دستش خودبخود پاک می شه.
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام پرنده عاشق
با صمیم قلب باهات همدردی می کنم و درکت می کنم که چه احساسی داری.می دونی با مردن کسی نابود نمی شه. بامردن عشقی تموم نمیشه.اگر عشق عشق واقعی باشه هرگز و هیچ وقت فراموش نمی شه.فکر نکن اون مرده و دیگه تو رو نمی بینه و رفته که رفته.دوست پسر تو عمرش تموم شده بوده و زندگیشو باید در یک دنیای دیگر شروع می کرده.مردن تولدی دوبارس ،کاری از دست ما ساخته نیست. ادم زنده باید زندگی کنه ادم مرده هم زندگی میکنه منتها توی یک دنیای دیگه.پس برای شادی روحش و برای داشتن یک شروع خوب در اون دنیا فراموشش نکن وبه یادش باش تا روحش شاد باشه.
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
پرنده قشنگم. خب تو چی؟
تو که حق زندگی کردن داری
به خاطر خودت بیا کمتر بهش فکر کن.
قربونت برم دوستان عزیز حرفهای خوبی زدن. اما خودتم باید بخوای که حالت بهتر شه؟
دوست داری فقط یکی بگه شرایط تو رو داره تا فکر کنی درک شدی؟ عزیزم خیلی ها از تو هم شرایطشون سخت تره.
می دونی من خودم وقتی مشکل بزرگی دارم و می خوام یکی درکم کنه میام اینجا مشکلات دیگرون رو می خونم. یادم می ره و می فهمم که خیلی خوشبختم.
هر انسانی شرایطش خاص خودشه مهم اینه که تو سربلند از پسش بیرون بیای گلم مطمئن باش هر کسی خودش طبیب خودشه و بهتر می تونه خودشو درمان کنه. فقط کافیه به قدرت درونیت و خدا ایمان داشته باشی.
مدتی بهش فکر نکن گذر زمان همه چی رو درست می کنه
تو می تونی. پاشو بایست و زندگی کن.
امیدوارم به قدرت درونیت پی ببری و زودی بیای بگی حالت خوب خوب شده.
در پناه خدا جونی
-
RE: عمرم داره تلف میشه(مرده متحرک)
سلام ممنون از راهنماییتون
شادزی عزیز فراموشش تکردم به یادشم
و استار 7 عزیز این روزا خودمو زدم به فراموشی نه اینکه اونو فراموش کنم هااااا نه وقتی میخوام ناراحت بشم خودمو میزنم به بی خیالی
دارم برا خوب شدن وضعم تلاش میکنم
روحیه ام کم کم داره خوب میشه البته با راهنمایی های شما دوستان و عقلم و به کمک خودم
نقل قول:
دوست داری فقط یکی بگه شرایط تو رو داره تا فکر کنی درک شدی؟
نه عزیز نه این که فکر کنم درک شدم میخوام بدونم اون چطوری با مرگ عشقش کنار اومده چطوری این دوران سوگ رو گذرونده میشه گفت استفاده از تجربه
نقل قول:
می دونی من خودم وقتی مشکل بزرگی دارم و می خوام یکی درکم کنه میام اینجا مشکلات دیگرون رو می خونم. یادم می ره و می فهمم که خیلی خوشبختم
تو یکی از پست هام هم گفتم خوندن ماجرای دیگران باعث میشه داغم بیشتر بشه
من این تاپیک رو باز کردم که قبول کنم من باید بدون اون زندگی کنم اون این دنیا نیست به زندگی بدون اون عادت کنم چون هنوزم که هنوزه عادت نکردم(ما باهم زندگی نکردیم ولی دوست بودیم) درسته از دنیا رفته ولی انگار برای من زنده است (برا همین وقتی به این فکر میکنم که یه روزی باید ازدواج کنم نگار اون زنده اس و منو اون از هم جدا میشیم)
برای من این سخته که به جای اون یکی دیگرو تو قلبم را بدم (شاید بگین چرا به جای اون درکنارش)ولی عشق من برا اون انقد زیاده که نمیتونم به کسی دیگه ای عشق بورزم
<به قول اون مرحوم دله دیگه دروازه نیست که>
ولی عقلم میگه تو به امروز فکر کن شاید زمان باعث شه نظرت عوش بشه یعنی بتونی یکی دیگه رو به جای اون قبول کنی یعنی قبول کنم که من در آینده با یکی دیگه به جز اون قراره ازدواج کنم
ولی از این میترسم که با گذشت زمان نه تنها یکی دیگه رو به جاش قبول نکنم بلکه عشق من نسبت به دوستم بیشتر و بیشتر بشه
برا همین ازتون میخوام کمکم کنین
عقلم راست میگه زمان حل میکنه یا باید الان خودمو قانع کنم؟
خودمم دارم سعی میکنم که زندگی بدون اون و قبول کنم
من میخوام اون احساسی که غلطه رو با کمک شما درستش کنم چون من یکمی کم تجربه ام
******************
راستش یه شب خواب دیدم رفتم سر قبرش روحش اومد با من حرف زد بهم میگفت من زنده ام من میگفتم نه باور کن تو دیگه این دنیا نیستی اونم سرم داد زد و گفت نه من زنده ام تو خودت مردی منم گفتم خب اگه مردم پاشو بیا سرقبرم اونم گفت نه نمیتونم بیام
یاد 3 هفته قبل از مرگش افتادم که میخواست ازم جدا شه من ناامید بودم بهم گفت چرا انقد ناامیدی تو ناامید نباش کسی که ناامید باشه یعنی مرده
یه بار هم وقتی اومد به خوابم بهم گفت به خواب مامانم رفته بودم الان اومدم به خواب تو کلی باهاش حرف زدم بهم گفت گریه های مامانش اینارو میدیده گفتم من چی گریه های منو میدیدی میدونی وقتی خبر از دنیا رفتنت رو شنیدم چی کشیدم سرشو انداخت پایینو گریه کرد هیچی نگفت برا اولین بار تو خواب گریه اش رو دیدم
تا 40 امش که تقریبا هر شب خوابشو میدیدم بعد 40 امش هفته ای 1 بار بعد ماهی 1 بار الان هم اگه اون ماهی یه بار هم که بببینم خواب میبینم رفتم سر قبرش
وای ببخشید شروع کردم به تعریف کردن خاطرات
دلم میخواست بگم دیگه برا همین
***************