با سلام
گفتید «دوسش دارم نمیخوام با همه بدیاش ازش جدا بشم بگید چکار کنم
». اگر تمایل به درست شدن زندگی تون دارید مهریه اجرا نزارید و مسیر دادگاه رو نرید ، درسته که برای مهریه گفتید «هدفم از درخواست اینه که بیاد حداقل حرف بزنه
» ولی دیگران و مخصوصا شوهرتون اینجوری تفسیر نمی کنن و چرخه ای از اقدامات منفی و تلافی جویانه شروع میشه. راستش رو بخاید از نظر من هم کارتون معنای خوبی نداره و آدم برای اینکه با همسرش حرف بزنه نیازی نیست مهریه اجرا بزاره!
نوشتید «البته میگه باید پدرت بیاد از ما بخاطر رفتار تو معذرت خواهی کنه
»
به هیچ عنوان اینکه پدرتون باید عذرخواهی کنه ، حرف درستی نیست و این تیپ حرفا نشون میده که دخالت های گسترده ی خانواده شوهرتون وارد مرحله ای شده که میخان به هر شکلی که شده با حالت برنده این بازی رو تمام کنن . خوب این روحیه بسیار مخرب هست و درخواست هاشون هم نامشروعه .
گفتید «میگه هیچکاری دست من نیست دست خانوادمه بهم میگن تو دخالت نکن و کنار بکش ما میدونیم چکار کنیم
»
این بسیار حرف بدی هست که یک «مرد» بزنه. اگر زن هم این حرف رو بزنه غلطه ولی اگر مرد اینو بگه واویلاس اون زندگی. دخالت دیگران خیلی مخرب هست ولی اگر خود زوجین بگن چیزی دست ما نیست و دست فلانی هست دیگه به نظر من وارد یک منجلاب خواهید شد . به نظر من باید مدتی صبر کنید تا قضایا از این حالت بد و اشتباه خارج بشن و کم کم طرفین به خودشون بیان . بعد از یکی دو ماه شاید یک ریش سفید بتونه 4 کلمه حرف عاقلانه رو به این آدم ها بزنه . خودتون هم وارد فاز التماس نشید بهتره ولی اگر بتونید تنها با شوهرتون صحبت کنید ، میتونه مفید باشه.
به خانواده شوهرتون بد نگید حتی اگر بدترین آدم ها باشن! سعی کنید با سیاست ، مانع از دخالت ها و دامنه دار شدن مساله بشید . از توضیحات شما اینطور به نظر میرسه که خانواده شوهرتون رفتارهای خیلی درستی ندارن. سعی کنید دیدارهاتون فقط در حد حداقل ها باشه و تا جایی که ممکنه از دیدار با اونها خودداری کنید تا مسائل کمتری بین تون پیش بیاد. اصلا نباید بدون شوهرتون با اونها به سفر می رفتید . البته قبول دارم که رفتار اون آقایی گه گفتید خیلی گستاخانه و زشت بوده و حق نداشته به شما حرفی بزنه.
گفتید «مشکل اینه که هر وقت در این مدت ما دو تا اختلافی داشتیم و حل شده رو فراموش نکرده گویا و اون رو در ذهنش نگه داشته و پرورش داده و حل نکرده
» . اینا رو یکم باز کنید . همسرتون دقیقا از چی ناراحته و در انتقاد به شما دقیقا چه چیزهایی رو میگه؟
در مورد رابطه ی جنسی اصلا نباید با این رابطه شوخی کنید و باید کاملا همدیگه رو راضی کنید و هیچ یک از طرفین از این موضوع به شکل ابزار باج خواهی هم استفاده نکنه. شوخی کردن با رابطه ی جنسی کار رو به بد جاهایی میرسونه . البته شما گفتید که مراقب بودید . . .
من متوجه نشدم که شوهرخواهرتون مرتکب چه کاری شده بود و چرا شوهرتون رو حساس کرده بود؟ شرط هایی رو که شوهرتون گذاشته من درک می کنم و این تصمیم با خود شماست که اونها رو رد یا قبول کنید . اگر می خواستم به دختر یا خواهر خودم توصیه ای بکنیم ، می گفتم که این شرط ها رو قبول کن و شوهرت رو راضی کن . ولی ممکنه شما ترجیح بدید شوهرتون ناراضی باشه یا حتی زندگی تون تمام بشه ولی همچنان درس خوندن یا کار کردن رو رها نکنید . اینکه همکلاسی پسر شما ، شماره موبایل تون رو داره و زنگ هم میزنه ، از نظر من اگر همسرم این کار رو بکنه ، نابخشودنی هست و یک بحران بسیار جدی و شاید لاینحل خواهیم داشت. کلا با ارتباط داشتن با جنس مخالف ، شوهرتو رو تحریک نکنید و روح و روانش رو ناآرام نکنید . من میدونم که شما حتما پاکدامن هستید ولی صرف ارتباط داشتن هم از نظر من یکی ، غیر قابل تحمل هست . ظاهرا شوهرتون هم بی شباهت به بنده نیستن
یک جمله نوشتید «درباره همین همکلاسی پسرم ، میگفت اون ماشین داره اخر وقت که تا اخر شب کلاس داری باهاش برگرد خونه
» آیا واقعا شوهرتون این توصیه رو کرده؟؟ اگر اینطور هست که بنده سعی می کنیم دیگه در تاپیک شما چیزی ننویسم!! چون من نمیتونم همچین مردی رو درک بکنم و احتمالا هیچ کمکی هم نمی تونم بکنم . شاید هم در جمله بندی اشتباهی داشتید و بهتره توضیح بدید
اینکه زن و شوهر گوشی هم رو چک کنن کار خوبی هست و بین زن شوهر چیزی به نام حریم خصوصی نداریم. همونطور که در دنیای واقعی زن و شوهر روی رفتار هم حساس هستن و دقت دارن ، این مساله باید در فضای مجازی هم وجود داشته باشه و ایرادی نیست. به نظر من لازم هم هست . شما هم که خدا رو شکر مشکل اخلاقی ندارید و از چک شدن ترسی هم نباید داشته باشید. بزارید انقدر چک بکنه تا مطمئن بشه از نحوه ی رفتار شما در فضای مجازی
نوشتید «من تو کلاسام بچه های مهندسی رو تدریس میکنم که اکثرا پسر هستن و اونهم با چادر پا تخته هستم یعنی تو کلاس چادرم رو تحت هیچ شرایطی در نمیارم» به شخصه ، بنده تحت هیچ شرایطی راضی نمیشم همسرم این کاری که شما دارید رو داشته باشه . اگر هم همسرم اصرار بکنه ، میزارمش کنار! مجبورم رک بگم و زیاد حاشیه نرم چون پست من داره طولانی میشه. در کل باید حساسیت های همسرتون رو رعایت کنید . من برای همسرم فقط با شغل معلم بودن در مدرسه دخترانه ، پزشک جراح زنان و این تیپ شغلا میتونم کنار بیام . البته اگر شوهر شما روی کارتون حساسیت نداشت ، میتونستید ادامه بدید ولی ظاهرا ایشون هم به شدت حساس هستن و باید در این خصوص تصمیم بگیرید چون این حساسیت با گفتگو قابل حل نیست
گفتید «هرچند خواسته خودش رو متفاوت نشون بده اما گذشت زمان ذاتش رو نشون داده و نمیتونه از اعتقاداتی که یه عمر در خانوادش حکمفرما بوده فاصله بگیره» به نظرم این صحبت شما هم درسته و مساله جدی هست . به نظر من بهتره کار کردن رو با تمام توضیحاتی که دادید کنار بزارید و به مساله مهمتر (=زندگی مشترک تون) به عنوان اولویت اول توجه کنید. فقط یک جمله بگم که بنده سال 93 در رشته ی مهندسی از یکی از دانشگاه های خوب تهران دکترا گرفتم و بنده که دارم این حرفا رو میزنم مثلا مثل شوهرتون تحصیلات کمتر از شما ندارم ولی باز مثل ایشون با این مسائل برخورد می کنم . . .
اگر شوهرتون اصرار داره فعلا درس خوندن رو هم رها کنید شاید بعدا اجازه داد که برید و درس تون رو چند سال دیگه تمام کنید . گفتید «اشاره کرد که پدرت و بزرگاتون باید بیان خونمون عذرخواهی کنن» این خواسته غیر مشروع و بسیار زشت هست و تحت هیچ شرایطی خواسته درستی نیست .
نوشتید «حقیقت همه اطرافیان از مشاور و خانواده میگن که ادامه این زندگی ممکنه عواقب بدتری رو در پی داشته باشه و بزار طلاق بگیری ولی حقیقت از زندگی بعد طلاق میترسم » بنده با اون همه که گفتید مخالفم! به خصوص مشورت کردن با وکیل رو مخرب می دونم.
نوشتید «اما میدونید فکر زندگی خوبی که داشتم البته با همه مشکلاتش اما داشتم میساختم و پیش میرفتم » امیدوارم کار شما درست بشه و به زندگی بهتری با همسرتون برگردید .