-
مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
"خدايا درست زندگي كردن را به من بياموز كه درست مردن را خودم خواهم آموخت"
"آري،باش و زندگي كن...كه دوست داشتن از عشق برتر است ومن هرگز خود را تا سطح بلندترين قله هاي عشق هاي بلند، پايين نخواهم آورد"
"عشق جنون است وجنون چيزي جز خرابي وپريشاني در فهميدن وانديشيدن نيست، اما دوست داشتن در اوج معراجش، از سرحد عقل فراتر مي رود وفهميدن وانديشيدن را نيز از زمين مي كند وبا خود به قله اي بلند اشراق مي برد"
"عشق زيباي هاي دلخواه را در معشوق مي آفريند ودوست داشتن زيباي هاي دلخواه را در دوست مي بيند ومي يابد"
"عشق يك فريب بزرگ وقوي است ودوست داشتن يك صداقت راستين وصميمي،بي انتها ومطلق است ."
"عشق در دريا غرق شدن است ودوست داشتن در دريا شنا كردن است ،عشق عشق بيناي را ميگيرد و دوست داشتن مي دهد "
"عشق خشن است وشديد ودر عين حال نا پايدار ونامطمئن ودوست داشتن لطيف است ونرم ودر عين حال پايدار وسر شار از اطمينان"
"عشق همواره با شك آلوده است ودوست داشتن سراپا يقين است وشك ناپذير"
"از عشق هرچه بيشتر مي نوشيم،سيراب تر مي شويم و از دوست داشتن هر چه بيشتر ، تشنه تر، عشق هر چه ديرترمي پايد كهنه تر مي شود ودوست داشتن نوتر،"
"دوست داشتن ايمان است وايمان يك روح مطلق است، يك ابديت بي مرز است از جنس اين عالم نيست،"
دکتر علی شریعتی
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
1- آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند عمده ی آدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند .
۲- آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند. بی شخصیت اند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمی آیند. مرده و زندهاشان یکی است .
3- آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوست شان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم .
۴- آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمی توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک می کنیم. باز می شناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند . اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که می روند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد
*********************
استاد دانشگاه با این سوال شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند:آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد : بله او خلق کرد.استاد گفت: اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است!!
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست .شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟ استاد پاسخ داد: البته .شاگرد ایستاد و پرسید: استاد, سرما وجود دارد؟؟
استاد پاسخ داد: این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟
مرد جوان گفت: در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست،در واقع سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد .شاگرد ادامه داد : استاد تاریکی وجود دارد؟
استاد پاسخ داد: البته که وجود دارد
شاگرد گفت: دوباره اشتباه کردید آقا! تاریک هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان ، تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد .در آخر مرد جوان از استاد پرسید: آقا, شیطان وجود دارد؟؟
استاد که زیاد مطمئن نبود پاسخ داد: البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست
و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریک که در نبود نور می آید...
آن مرد جوان آلبرت اتشتین بود
***********************
وقتی 4 ساله بودم: بابا هر کاری می تونه انجام بــده.
وقتی5 ساله بودم: بابام خیلی چیـــز ها می دونه.
وقتی6 ساله بودم: بابام ازبابا ی تو باهوش تره.
وقتی 8 ساله بودم: بابام هر چیزی رو دقیقاً نمی دونه.
وقتی 10 ساله بودم: در گذشته زمانی که بابام بزرگ می شد همه چیز مطمئــناً متفاوت بود.
وقتی12 ساله بودم: خب طبیـــعیه پدردر مورد آن مورد چیزی نمی دونه،اون برای به خاطر آوردن کودکی اش خیلی پیــر است
وقتی14 ساله بودم : پدرو خیلی توجه نکن، او خیلی قدیمی فکـــــر می کنه.
وقتی 20 ساله بودم: آه خدای من!اواز جریان روز خیــلی پرت اســــــــت.
وقتی 25 ساله بودم: پدر کمی در باره ی آن اطلاع ندارد .باید این طور باشد،چون او تجربه ی زیادی دارد.
وقتی 35 ساله بودم: بدون مشورت باپدرم کوچکترین کاری نـــــمی کنم.
وقتی 40 ساله بودم: متــعجبــم که پدرم چگونه آن جریان راحل کرد!او خیلی عاقل ودانا بودودنیایی تجربه داشت.
وقتی 50 ساله بودم: اگر پدراینجا بودهمه چیـــز رادراختیار اوقرار می دادم ودراین باره بااومشورت می کردم.
خیلی بد شدکه نفهمیدم اوچقدرفهمیده بود.می توانستم خیلی چیز ها رااز او یاد بگیرم.
***************************************
مدت زیادی از تولد برادر الهام کوچولو نگذشته بود . الهام مدام اصرار می کرد به پدر و
مادرش که با نوزاد جدید تنهایش بگذارند .
پدر و مادر می ترسیدند الهام هم مثل بیشتر بچه های چهار پنج ساله به برادرش حسودی
کند و بخواهد به او آسیبی برساند . این بود که جوابشان همیشه نه بود . اما در رفتار الهام
هیچ نشانی از حسادت دیده نمی شد ، با نوزاد مهربان بود و اصرارش هم برای تنها ماندن
با او روز به روز بیشتر می شد ، بالاخره پدر و مادرش تصمیم گرفتند موافقت کنند .
الهام با خوشحالی به اتاق نوزاد رفت و در را پشت سرش بست . اما لای در باز مانده بود و
پدر و مادر کنجکاوش می توانستند مخفیانه نگاه کنند و بشنوند . آنها الهام کوچولو را دیدند
که آهسته به طرف برادر کوچکترش رفت. صورتش را روی صورت او گذاشت و به آرامی
گفت : نی نی کوچولو ، به من بگو خدا چه جوریه ؟ من داره یادم میره !
*************************
ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي؟ فقط خواستم بگويم تولدت مبارك. پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود!
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
" مسئله ای در خور توجه "
سقراط می گه: یونانیان دروغگواند؛ خود سقراط یونانیست، پس سقراط دروغ می گه که یونانیان دروغگواند؛ بنابراین یونانیان راست گواند؛ پس سقراط راست می گه که یونانیان دروغ می گن.
حالا شما بگین: یونانیان راستگویند یا دروغ گو؟
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
الفبای زندگی
الف: اشتياق براي رسيدن به نهايت آرزوها
ب: بخشش براي تجلي روح و صيقل جسم
پ: پوياپي براي پيوستن به خروش حيات
ت: تدبير براي ديدن افق فرداها
ث: ثبات براي ايستادن در برابر باز دارند ه ها
ج: جسارت براي ادامه زيستن
چ: چاره انديشي براي يافتن راهي در گرداب اشتباه
ح: حق شناسي براي تزكيه نفس
خ: خودداري براي تمرين استقامت
د: دور انديشي براي تحول تاريخ
ذ: ذكر گوپي براي اخلاص عمل
ر: رضايت مندي براي احساس شعف
ز: زيركي براي مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بيني براي شكافتن عمق درد ها
س: سخاوت براي گشايش كار ها
ش: شايستگي براي لبريز شدن در اوج
ص: صداقت براي بقاي دوستي
ض: ضمانت براي پايبندي به عهد
ط: طا قت براي تحمل شكست ظ: ظرافت براي ديدن حقيقت پوشيده در صدف
ع: عطوفت براي غنچه نشكفته باورها
غ: غيرت براي بقاي انسانيت
ف: فداكاري براي قلب هاي درد مند
ق: قدر شناسي براي گفتن ناگفته هاي دل
ك: كرامت براي نگاهي از سر عشق
گ: گذشت براي پالايش احساس
ل: لياقت براي تحقق اميد ها
م: محبت براي نگاه معصوم يك كودك
ن: نكته بيني براي ديدن ناديده ها
و: واقع گرايي براي دستيابي به كنه هستي
ه: هدفمندي براي تبلور خواسته ها
ي: يك رنگي براي گريز از تجربه دردهاي مشترك
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم تا دوست را به ياري نخوانيم،
براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند.
طعم توفيق را مي چشاند.
و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن
و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن
و چه بدبختي آزاردهنده اي ست "تنها" خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است.
در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند ياد "تنهايي" را در سرت زنده ميكند .
"تنها" خوشبخت بودن خوشبختي رنج آور و نيمه تمام است .
" تنها" بودن ، بودني به نيمه است
و من براي نخستين بار در هستي ام رنج "تنهايي" را احساس کردم.
دکتر علي شريعتي
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو "شام آخر" دچار مشکل بزرگی شد: می بایست "نیکی" را به شکل عیسی" و "بدی" را به شکل "یهودا" یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیاش را پیدا کند.
روزی در یک مراسم هم سرایی, تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از جوانان هم سرا یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرحهایی برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود ؛ اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود.
کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند , چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت. گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگهاش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد.
وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشم هایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: "من این تابلو را قبلاً دیده ام!"
داوینچی شگفت زده پرسید: کی؟! گدا گفت: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه هم سرایی آواز می خواندم , زندگی پر از رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی بشوم!
"می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
ظهر يك روز سرد زمستاني، وقتي اميلي به خانه برگشت، پشت در پاكت نامه اي را ديد كه نه تمبري داشت و نه مهر اداره ي پست روي آن بود. فقط نام و آدرسش روي پاكت نوشته شده بود. او با تعجب پاكت را باز كرد و نامه ي داخل آن را خواند:
«اميلي عزيز، عصر امروز به خانه ي تو مي آيم تا تو را ملاقات كنم. با عشق، خدا»
اميلي همان طور كه با دستهاي لرزان نامه را روي ميز مي گذاشت، با خود فكر كرد كه چرا خدا مي خواهد او را ملاقات كند؟ او كه آدم مهمي نبود. در همين فكر ها بود كه ناگهان كابينت خالي آشپزخانه را به ياد آورد و با خود گفت: «من، كه چيزي براي
پذيرايي ندارم.»
پس نگاهي به كيف پولش انداخت. او فقط 5 دلار و 40 سنت داشت. با اين حال به سمت فروشگاه رفت و يك قرص نان فرانسوي و دو بطري شير خريد. وقتي از فروشگاه بيرون آمد،
برف به شدت در حال بارش بود و او عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر كند. در راه برگشت، زن و مرد فقيري را ديد كه از سرما مي لرزيدند.
مرد فقير به اميلي گفت: «خانم، ما خانه و پولي نداريم. بسيار سردمان است و گرسنه هستيم. آيا امكان دارد به ما كمكي كنيد؟»
اميلي جواب داد: «متاسفم، من ديگر پولي ندارم و اين نان ها را هم براي مهمانم خريده ام.»
مرد گفت: «بسيار خوب خانم، متشكرم» و بعد دستش را روي شانه هاي همسرش گذاشت و به حركت ادامه دادند.
همانطور كه مرد و زن فقير در حال دور شدن بودند، اميلي درد شديدي را در قلبش احساس كرد. به سرعت دنبال آنها دويد: «آقا، خانم، خواهش مي كنم صبر كنيد»
وقتي اميلي به زن و مرد فقير رسيد، سبد غذا را به آنها داد و بعد كتش را در آورد و
روي شانه هاي زن انداخت. مرد از او تشكر كرد و برايش دعا كرد.
وقتي اميلي به خانه رسيد، يك لحظه ناراحت شد چون خدا مي خواست به ملاقاتش بيايد و او ديگر چيزي براي پذيرايي از خدا نداشت. همانطور كه در را باز مي كرد، پاكت نامه ديگري را روي زمين ديد. نامه را برداشت و باز كرد:
«اميلي عزيز، از پذيرايي خوب و كت زيبايت متشكرم ، با عشق ، خدا »
منبع : http://god_is_here.persianblog.ir
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
خود را از ديگران كمتر دان .
خلق را به خير خود اميدوار گردان .
به چشم حقارت در هيچكس منگر.
دنيا پرست مباش .
سبكبار و آزاده باش .
حريص مراقبه ونيايش باش .
زبان به دشنام مگشاي .
با نيكي و نيكويي ، دلها را اسير خود كن .
كسي را به افراط ستايش مكن .
تا نخوانندت ، مرو .
مفروش آنچه را نخرند .
در گذار تا در گذرند.
آنچه ننهاده اي ، بر مدار .
ناكرده را كرده مدان .
لاف گناهان خود را مزن .از داده خدا بخور و به ديگران بخوران .
براي مال، سخن خود را مفروش .
امانت نگاه دار .
از صحبت فرو مايگان بپرهيز.
غم دل با كسي گوي كه از غمت بكاهد .
دوستان رابه عيبشان آگاه كن .
سلاحي بساز از سخاوت و مدارا.
دل پاك دار تا به مراد دل رسي .
به عيب خود بينا باش.
به ديدار زنده و مرده برو.
خلوت را دوست بدار.
داشته هايت را با ديگران تقسيم كن .
بكوش تا دوباره متولد شوي .
منبع:http://reikienergy.persianblog.ir
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
گوهر مي خواهي ؟ دل دريايي طلب كن .
هيچكس از جوي حقيري كه به مردابي
مي ريزد مرواريدي صيد نخواهد كرد .
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
كيوان عزيز سلام....
مثل هميشه خوب و پر از انرژي هاي مثبت.....
من فعلا يه نوشته از مرحوم حسين پناهي رو اينجا مينويسم اميدوارم بتونم در آينده نزديك مطالبي كه شايسته اينجاست ارائه بدم...
********************
ما تماشاچياني هستيم. كه پشت درهاي بسته مانده ايم!
دير آمده ايم! خيلي دير....... پس به ناچار.....
حدس ميزنيم . شرط مي بنديم. شك ميكنيم ......
و آنسوتر .... در صحنه بازي به گونه اي ديگر در جريان است.......
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
عده ای از انسان ها در جوانی می میرند،
اما تا هفتاد سالگی هم دفن نمی شوند.
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
گوهر خویش را هویدا کن .کمال این است وبس .
خویش را در خویش پیدا کن کمال این است وبس.
چند میگوی سخن از عیب ودرد دیگران /خویش را اول مداوا کن.
پند من بشنو جز با نفس بد سرشت .
با همه عالم مدارا کن کمال این است وبس / چون بدست خویشتن بستی تو پای خویشتن
هم بدست خویشتن باز کن کمال این است وبس
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
به نام خدا با سلام
راش، یکی از بنیانگذاران علم روان پزشکی می گوید:
مذهب آنقدر برای پرورش و سلامت روح و روان آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس ...
یونگ می گوید: من صدها تن را که به من مراجعه کرده اند معالجه و درمان کرده ام اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سر می برند یعنی از 35 سالگی به بعد حتی یک بیمار را ندیدیم که اساساً مشکلش نیاز به یک گرایش دینی از زندگی نباشد. آنها به این دلیل گرفتار بیماری روانی شده بودند که جوهر دین و باورهای دینی را در نیافته بودند لذا با بازگشت به این دیدگاههای دینی به طور کامل درمان شدند.
مورخ معروف آرنولدتوئین می گوید: بحرانی که اروپائیان در قرون حاضر دچار آن شده اند اساساً به فقر معنوی آنها باز می گردد. او معتقد است که تنها راه درمان این فقر و پاشیدگی اخلاقی بازگشت به دین است.
ویلیام جیمز معتقد است باور به وجود ارزشهای بالاتر و یک قدرت برتر برای بهداشت روانی انسان ضروری است
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
به نام خدا با سلام
اديسون ميگويد: « مشكل افرادي كه شكست خوردهاند و دست از تلاش برداشتند ، اين بود كه نميدانستند كه در يك قدمي پيروزياند » و ميگفت: راز توفيقم اين بود كه هرگاه براي باز كردن دري تلاش ميكردم و باز نميشد ، بارها و بارها تلاش ميكردم و با خود ميگفتم: حتماً اين كليد ، درب را در صدمين بار، باز خواهد كرد
ويليام جيمز" روانشناس معروف مىگويد: "يك نه گفتن به عادت بد موجب مىشود شخص براى مدّتى تجديد قوا كند و بدين وسيله ضعف اراده خود را به تدريج بر طرف سازد
دکتر علی شریعتی : و اكنون، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آوردهاي. اسماعيل توكيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ شغلت؟ پولت؟ خانهات؟ باغت؟ اتومبيلت؟ خانوادهات؟ علمت؟ درجهات؟ هنرت؟ روحانيتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانيت؟ زيباييات؟ و .... من چه ميدانم؟ اين را بايد خود بداني و خدايت. من فقط ميتوانم نشانيهايش را به تو بدهم، آنچه تو را در راه ايمان ضعيف ميكند، آنچه تو را در راه مسئوليت به ترديد مي افكند،آنچه دلبستگياش نميگذارد تا پيام حق را بشنوي و حقيقت را اعتراف كني، آنچه تو را به توجيه و تاويلهاي مصلحتجويانه و ... به فرار ميكشاند و عشق به او كور و كرت ميكند و بالاخره آنچه براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل تو است! اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد يا يك شيئي، يا حالت، يا يك وضع، و يا حتي يك نقطه ضعف! تو خود آنرا هر كه هست و هر چه هست بايد به مني آوري و براي قرباني انتخاب كني.
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
به نام خدا با سلام
سخنان زیرین به گمانم , سخنان دکتر شریعتی که مقداری خلاصه شده ا ست :
هرکس - در هر سطحی از تفکر علمی - با اعتقاد به هر مکتب و مذهبی، باید خویشتن را در برابر این پرسش بیابد که: “ اعتقادم، چه مسئولیت هایی را متوجهم می کند؟ “
ذوست داشتن از عشق برتر است... عشق جوششي يك جانبه است. به معشوق نمي انديشد كه كيست؟ اما دوست داشتن در روشنايي ريشه مي بندد و در زير نور، سبز مي شود و رشد مي كند و از اين رو است كه همواره پس از آشنايي پديد مي آيد...
مسئولیت هر خانواده شیعی، پیرو خانواده ای بودن که در آن، علی پدر است و فاطمه مادر و زینب دختر و حسین پسر!
حسین بیشتر تشنه لبیک بود اما افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت
خداوند دوستدار اشناست : عارف عاشق می خواهد نه مشتر ی بهشت .
معشوق من چنان لطیف است که خود را به بودن نیالوده است که اگر جامه ی وجود برتن می کرد
نه معشوق من بود
-خدایا تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم-
...مرا به ابتذال ارامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ ٫ غم های ارجمند ...را به روحم عطا کن . لذتها را به بندگان حقیرت ببخش و درد های عظیم را به جانم ریز.
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
به نام خدا با سلام
سخنان دکتر شریعتی که مقداری خلاصه وجابه جا شده است : آنها كه روي اراده و عقل خودشان تكيه مي كنند يك غرور جبارانه و فرعوني پيدا مي كنند. ناپلئون مي گفت: " براي من"غير ممكن"، غير ممكن است. هر چيزي در برابر اراده من ممكن است". ببينيد يك چنين غول وحشي كه به اينجا رسيده چه چيزهايي را در زير پايش مي تواند به سادگي قرباني كند. تروتسكي كمونيست مي گويد:" اگر خورشيد بر مراد من نگردد، خورشيد را به زانو در مي آورم" بعد نگشت وخودش به زانو در آمد.
ولي كسي كه در وي چنين غروري به وجود مي آيد و چنين تكبر و تفرعني دماغش را مي گيرد به سادگي مي تواند همه كس را در راه منافع خودش و در راه هدفش قرباني كند. روح، لطافتش را از دست مي دهد.و از آن طرف نيز آدم هاي عاجزي بار مي آيند كه مگس را نمي توانند از روي صورتشان برانند و عاجزاند. اگر روح بتواند باهمه قدرت خودش و با همه تسلط خودش، و در اوج قهرمان بودن و ذوالفقار داشتن اش، در همان جا "سجاد" باشد اين است كه عالي ترين چهره انساني را همچون يك تابلو نشان مي دهد و اين روح اين قدر خاضعانه حرف مي زند. اين است كه مي گويم تلطيف روح، لطافت روح:......
......ولي ما زيباترين چهره ها را نديده ايم كه در اوج شعور، اوج آگاهي، در اوج مسئوليت،تا قله ي شهادت رفتند، و در همان حال كه الهام بخش شهامت، دليري، صبر، شمشير زدن و شمشير خوردن و در اوج نبوغ و شعور بودند، آري در همان حال عاجزانه، خاشعانه نيز به خاك افتادند، و در برابر معبود نيايش كردند. خضوع و خشوع دعا و پرستش، در چهره ي سري كه به دنيا و عقبيٰ فرو نمي آيد، چقدر زيباست. ما هميشه آدم هاي عاجز را در دنيا ديده ايم كه دعا مي كنند، و در قيافه ي آدم عاجز هيچ چيز زيبا نيست، اگر متملق و عاجز باشد، اصلاً انسان نيست. آن وقت در چهره ي او دعا چگونه مي تواند زيبا باشد؟ دعا در چهره ي مرداني مثل "علي" زيباست، كيست كه احساس نكند، كه به همان اندازه كه خواستن، كرنش، ذلت و عجز انساني در برابر انسان ديگر زشت است و نفرت آور، اظهار خضوع و خشوع و فروتني و عاجزانه التماس كردن و ستايش و سپاس انسانی كه مظهر دلاوري در برابر قدرت هاي ديگر است، چقدر زيباست. زيرا اين انسان در برابر معشوق و در برابر معبودِ خود به خشوع و خضوع افتاده و ستايش و سپاس مي گزارد و اين نهايت است. آنچه كه زشت است، تملق از قدرت است، اما در برابر عشق و دوست داشتن، هر اندازه كه انسان خاكسار است، خدائي است.
دعا را در متن اسلام، و در متن چهره هاي بزرگي مثل امام سجاد، مثل امام علي، مثل پسرانش، مثل خانواده اينها ببينيد كه آن قدرت عظيم در عالم به وجود آوردند و بهترين و گدازان ترين متون نيايش را به وجود آوردند، آن وقت پي مي بريد كه " نيايش در طول تاريخ، يك عامل بزرگ تلطيف روح آدمي است." يعني همانطوري كه عقل بزرگترين عامل در تمدن سازي جامعه هاي بشري بوده ...
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
به نام خدا با سلام
دکتر شریعتی : درس احد چيست؟ پيغمبر اسلام خودش رهبر است، پرچمدارش علي است؛ و سربازانش مهاجرين و انصارند، پنجاه نفر تيرانداز را در يك گوشه گماشته و گفته: "شما بايد اين كار را بكنيد". اين پنجاه نفر فقط ديسيپلين نظامي را انجام نداده اند، پيغمبر به آن شدت شكست مي خورد. در صورتي كه در همان احد، پيغمبر بعد از اينكه همه مقدمات را انجام داد، به كناري رفت و براي موفقيت مسلمين دعا كرد.اين پنجاه نفر، يك ديسيپلين را انجام ندادند، فقط يك ديسپلين نظامي را.
دعاي علوي همين است تمامي مقدمات را به انجام مي رسانند. حتي در جنگ خندق، پيغمبر از يك ماه پيش، از دو ماه پيش، دستور مي دهد كه علف هاي بيابان هاي اطراف مدينه را جمع كنند، خارها را جمع كنند، مزرعه ها را پيش از وقت درو كنند، ميوه ها را كال بچينند، حتي برگ هاي خرما را ، نخل ها را بكنند، بعد خندق بكنند. خودش هم براي خندق خاك و سنگ مي كشيد و تمام مقدمات را به انجام مي رساند، حتي از "بني قريظه" يهودي، بيل و كلنگ و وسايل فني قرض كرد، خريد، قبلاً بودجه اين كار تهيه شد. پايگاه ها درست بود، صف درست و مشخص بود. تمام قدرتي كه در فكر مسلمين و در امكانات اجتماعي و اقتصادي مسلمين و امكانات انساني آنها بود، انجام شد، بسيج گرديد، بعد دعا شد. همانجا هم اگر باز يكي از طرفداران و پيروانش - كه پشت سر خود پيغمبر به جبهه آمدند - يكي از وظايفشان را درست انجام نمي دادند، و لياقت مجاهد بودن در اين صف را نمي داشتند، دعاي خود پيغمبر اسلام اثر نمي داشت. چرا علي شكست مي خورد؟ چرا پيغمبر شكست مي خورد؟
- چند نکته از ارسال کنند ه : شکست مردانی که درراه حق می جنگند و د ست از حق برنمی دارند شکست واقعی نیست . شکست واقعی هنگامی است که انسان در جنگ درون خویش ببازد .
میلیاردها انسان را دریک کفه نهید و مردی بزرگوار را درکفه دیگر , کفه به سوی مرد بزرگوار سنگینی می کند .
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
به نام خدا با سلام
علی علیه السلام : در دگرگونی روزگار , گوهر شخصیت مردان شناخته میشود
بدترین توشه برای قیامت ستم بر بندگان است
جسم از سختی خار و خاشا ک و رنج ها فرو بند تا همواره خشنود باشی با سکوت , وقار انسان بیشتر شود ...و با شکیبایی برابر بی خرد , یاران انسان زیاد گردند
اگر کوهی مرا دوست بدارد در هم فرو می ریزد ( یعنی مصیبت ها به سرعت به سراغ او اید )
هر گاه نیکوکاری بر روزگار و مردم ان غالب اید, اگی کسی به دیگری گمان بد برد , د رحالی که از او عمل زشتی اشکار نشده , ستمکار است , و اگر بدی برزمانه و مردم ان غالب شود و کسی به دیگری خوش گمان باشد , خود را فریب داد
.....
بهترین بی نیازی , ترک ارزوهاست
صبر به اندازه مصیب فرود اید و انکه در مصیبت بی تاب بررانش زند , اجرش نابود می گردد
روزی را با صدقه دادن فرو د اورید
کمک الهی به اندازه نیاز فرود می اید
ان کس که میانه روی کند تهیدست نخواهد شد
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
آندرو متیوز : هرکسی درس مخصوص به خود را می گیرد. ما می توانیم به سه طریق واکنش نشان دهیم
زندگی من مجموعه ای از درسهایی است که به آن نیاز دارم، درسهایی با نظم و ترتیب تمام در زندگی ام روی می دهد.( این سالمترین برخورد است و حد اکثر آرامش ذهن را تامین می کند.)
زندگی یک مسابقه بخت آزمایی است اما من از هر اتفاقی که در زندگی روی می دهد نهایت استفاده را می برم (این دومین انتخاب خوب است و کیفیت متوسطی را به زندگی می بخشد)
چرا همیشه همه بلاها سر من می آید؟ (این طرز برخورد نهایت ناکامی و بدبختی را تضمین می کند)
ما در زندگی مرتبا با درسهای تازه ای روبرو می شویم و تا زمانی که درسی را یاد نگیریم مجبور به گذراندن دوباره آن هستیم.
http://www.sayehboon.net/yaf_postst93_----.aspx
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
هیتلر و ناپلون
هیلتر به ناپلون میگه : مابرای شرف می جنگیم ولی شما برای پول .
ناپلون می گه : هركس برای چیزی كه نداره میجگد
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
آزمودگی انسانها ، از زر هم با ارزشتر است . اُرد بزرگ
هر ملتی دو نوع دشمن خونی دارد . دسته ای که به قانون پشت پا می زنند و دستۀ دیگر کسانی که با دقت بیش از حد آن را اجرا می کنند . آلفرد کاپو
اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود . فردریش نیچه
آدم خودباور ، هیچ گاه برای رسیدن به مادیات ، ارزشهای آدمی را زیر پا نمی گذارد . اُرد بزرگ
بهترین راه برای اثبات صفای ذهنی ما نشان دادن خطاهای ان است . نهر آبی که ناپاکیهای بستر خود را نمایش می دهد به ما می فهماند آب پاک و صاف است . پوپ
از خصوصیات زمان ما این است که متأسفانه فقط افراد پست و پلید ، صاحب اراده و پشتکار می باشند . آلفرد کاپو
برای آنکه همواره دوستانمان را نگاه داریم بهتر است همواره فاصله و بازه ای میان خود و آنها داشته باشیم . اُرد بزرگ
اگر نمی خواهی در حق تو داوری شود درباره دیگران داوری نکن . ابراهام لینکلن
دهش (بخشش )، آنگاه که از ثروت است و از مکنت ، هر چه بسیار ، باز اندک باشد ، که واقعیت بخشش ، ایثار از خویشتن است . جبران خلیل جبران
از تمام صفاتی که برای پرورش جان و جسم شما سودمند است هیچ یک به سودمندی تصمیم و اراده نیست . پوشه
اگر دانش ما این همه به بی طرف بودن خود می نازد، از آن روست که جز کنجکاوی ناسالمِ ناتوانان چیز دیگری ندارد . فردریش نیچه
آنکه پرسشهای پراکنده در وادی های گوناگون را همزمان می پرسد ، تنها می خواهد زمان و نیروی استاد را تباه کند . اُرد بزرگ
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
دوستان خودشون هم به این سخنان اعتقاد دارند؟
"اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود . فردریش نیچه"؟
یا"از خصوصیات زمان ما این است که متأسفانه فقط افراد پست و پلید ، صاحب اراده و پشتکار می باشند . آلفرد کاپو"
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
به نظر من اگر مرگ در دنيا نبود،بشر به آن محتاج بود و مي بايست آن را خلق کند تا از چنگال کسالتهاي زندگي رهاي يابد.در حقيقت بسياري از ما پيش از مردن ،مرده هستيم؛براي اينکه همه چيز خود را از دست داده ايم(موريس مترلينگ)
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
افزايش ناگهاني مردم سبب کاهش ادب ،فرهنگ وفرهيختگي ميگردد؛آنهم از آن رو که نسل وتبار پيش از آن نميتواند بايستگي ها و وظايف خويش را همچون آموزگار به درستي انجام دهد(ارد بزرگ)
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
*تا زماني كه تصميمي گرفته شود. ترديد وجود دارد....
شانس. عقب مي نشيند. بدون آنكه هيچ گاه موثر باشد.....
درباره ي همه ي فعاليت هاي مبداء و خلقت. يك حقيفت مسلم وجود دارد.
غفلت. ايده هاي بيشمار و طرحهاي بي پاياني را مي كشد:
لحظه اي كه تصميم گرفته ميشود.... آن گاه.... مشيت الهي جاري ميشود!!!
چيزهايي اتفاق مي افتند تا به كمك بشتابند. كه تا كنون اتقاق نيفتاده اند.....
يك تصميم...
طوفاني از وقايع به پا ميكند......
اتفاقات. ملاقات ها و امدادهاي غيبي در جهت خواسته ها
كه هيچ كس در روياهايش هم نديده است....
هركاري كه ميتواني انجام دهي يا در ذهن تصور كني را شروع كن!!!!!
بي پروايي در درون خود : نبوغ. قدرت و نيرويي سحرانگيز دارد......
از هم اكنون بي پروايي را آغاز كن!!!!
********
از نوشته هاي فيلسوف آلماني : گوته.
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
روزی پادشاهی اعلام کرد به کسی که بهترین نقاشی صلح را بکشد، جایزه بزرگی خواهد داد.
هنرمندان زیادی نقاشی هایشان را برای پادشاه فرستادند. پادشاه به تمام نقاشی ها نگاه کرد ولی فقط به دوتا از نقاشی ها علاقه مند شد.
در نقاشی اول، دریاچه ای آرام با کوه های صاف و بلند بود. بالای کوه ها هم آسمان آبی با ابرهای سفید کشیده شده بود.
همه گفتند: این بهترین نقاشی صلح است. در نقاشی دوم هم کوه بود ولی کوهی ناهموار و خشن، در بالای کوه آسمانی خشمگین رعد و برق می زد و باران تندی می بارید و در پایین کوه آبشاری با آبی خروشان کشیده شده بود.
وقتی پادشاه از نزدیک به نقاشی نگاه کرد، دید که پشت آبشار روی سنگ ترک برداشته، بوته ای روییده و روی بوته هم پرنده ای لانه ساخته و روی تخم هایش آرام نشسته است. پادشاه نقاشی دوم را انتخاب کرد.
همه اعتراض کردند ولی پادشاه گفت: صلح در جایی که مشکل و سختی ای نیست، معنی ندارد. صلح واقعی وقتی است که قلب شما با وجود همه مشکلات آرام و مطمئن است. این معنی واقعی صلح است
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
«برنده» هر امتيازي را که بتواند بدهد، مي دهد، جز اينکه اصول بنيادي خود را فدا کند. ولي «بازنده» به خاطر هراس از دادن امتياز به لجاجت خود ادامه مي دهد و اين در حاليست که اصول بنيادي اش رفته رفته از بين مي رود.
«برنده» ضعف هاي خود را به خدمت توانايي هايش مي گيرد. اما«بازنده» توانايي هاي خود را هدر مي دهد، زيراکه آن ها را در خدمت ضعف هاي خود بکار مي گيرد.
«برنده» در برابر افراد سودمند و ناتوان، يکسان عمل مي کند ولي «بازنده» به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعيفان را تحقير مي کند.
«برنده» مي خواهد مورد احترام ديگران باشد، اما ذهنش را درگير آن نمي کند. «بازنده» براي رسيدن به اين هدف، دست به هر کاري مي زند، اما سرانجام، با شکست روبرو مي شود و به هدفش نمي رسد.
«برنده» حتي زمانيکه ديگران وي را به عنوان يک خبره مي شناسند، مي داند که هنوز خيلي چيزها را نمي داند. «بازنده» مي خواهد که ديگران او را يک خبره بدانند، و اين نکته که: «بسيار کم مي داند» را، هنوز نياموخته است.
«برنده» گشاده روست، زيراکه مي تواند بي آنکه خود را تحقير کند، بر خطاهاي خويش بخندد و «بازنده» چون حتي در خلوت خويش، خود را پست و حقير مي شمارد، در حضور ديگران نيز قادر به خنديدن بر خطاهاي خود نيست.
«برنده» نسبت به ضعف هاي ديگران، غمخواري مي کند، زيرا ضعف هاي خود را درک کرده و آنها را پذيرفته است. «بازنده» ديگران را به دليل ضعف هايشان خوار و خفيف مي شمارد، زيرا وجود ضعف در درون خود را، انکار کرده و پنهان مي کند.
«برنده» هر کاري که از دستش برآيد انجام مي دهد و اگر سرانجام شکست خورد به معجزه اميد مي بندد. «بازنده» بدون آنکه کوچکترين تلاشي کند، به انتظار معجزه مي نشيند.
«برنده» تا دم مرگ بيشتر از آنچه که از ديگران مي گيرد، مي دهد. «بازنده» تا پاي جان از اين توهم دست برنمي دارد که، «پيروزي» يعني بيش از آنچه که مي دهي، بستاني.
«برنده» هنگاميکه مي بيند راهي را که در پيش گرفته، با مسير زندگاني او سازگار نيست، هراس از ترک کردن آن ندارد، اما «بازنده» نيمه راهي را در پيش گرفته و آن را ادامه مي دهد و اهميتي نمي دهد که به کجا منتهي مي شود.
منبع:http://www.saidyan.blogfa.com/
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
بیایید قوانین هستی را بشناسیم.
از طبیعت الهام بگیریم وسنتهای الهی را زندگی کنیم
که به لطف الهی شایسته عشق وهدایتیم وسزاوار افزونی وبرکت...
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
داستان کوتاهی از غرور وتکبر
یک روز گرم ،شاخه ای مغرورانه وبا تمام قدرت خودش را تکاند وبه دنبال آن برگهای ضعیف جدا شدند وآرام بر روی زمین افتادند.شاخه چندین باراین کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا اینکه تمام برگها جدا شدند .شاخه از کارش بسیار لذت میبرد .برگی سبز ودرشت وزیبا به انتهای شاخه محکم چسپیده بود وهمچنان از افتادن مقاومت میکرد.در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت وگذاربود وبه هر شاخه خشکی میرسید آن را از بیخ جدا میکرد وبا خود میبرد.
وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد.بعد از رفتن باغبان مشاجره بین شاخه وبرگ بالا گرفت وبالاخره دوباره شاخه مغرورانه وبا تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند تا اینکه به ناچار برگ با تمام مقاومتی که از خود نشان میداد از شاخه جدا شد وبر روی زمین افتاد....
باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد بی درنگ وبا یک ضربه آن را از بیخ کند شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد .
ناگهان صدای برگ جوان را شنید که میگفت :
اگرچه به خیالت زندگی ناچیزم در دست توبود ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم
بر گرفته از : http://god_is_here.persianblog.ir
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
چارلی چاپلین اعتقاد دارد که : انسانها بسیار می اندیشند و کمتر احساس می کنند . ما بیشتر از تکنولوژی ، نیاز به انسانیت داریم ، بیشتر از نبوغ و هوش ، نیاز به رأفت و مهربانی داریم ، چرا که بدون مهربانی و انسانیت زندگی پر از خشونت و از دست رفته است
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
کنار پارک نشسته بود و عصای سفیدش را محکم در دست جمع کرده بود.صدای غرش آسمان را شنید.بلند شد ودستش را برای گرفتن قطرات باران دراز کرد.
ناگهان سردی چیزی را در کف دستش احساس کرد.
دختر بچه در حالی که به سرعت از کنارش میگذشت.
فریاد زد:
-مامان !پول رو دادم به اون گداهه.....
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
شهامت بزرگ ترین کیفیت دینی است.دیگر چیزها پیامد آن هستند.تو اگر شهامت نداشته باشی نمیتوانی راستگو باشی.اگر شجاع نباشی نمیتوانی عاشق باشی.نمیتوانی با ایمان باشی.نمیتوانی در راه جستجوی حقیقت گام بگذاری.
شهامت مقدم بر همه چیز است.عشق از شهامت بر میخیزد از شهامت است که میتوانی به جستجوی نهایت بروی .سفر ،طولانی است.سفری است به سوی ناشناخته.ترسوها نمیتوانند ساحل را ترک گویندودین یعنی شهامت رهسپار شدن به ساحل ناشناخته ای که از این ساحل نمیتوان دید.«اشو»
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
پوریای ولی گفت:
که صیدم به کمند است..........افتادگی آموز گر طالب فیضی
از همت داوود نبی بخت بلند است........هر گز نخورد آب زمینی که بلند است
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
معلم ٬وارد کلاس درس مي شود و به دانش آموزان مي گويد که مي خواهد از آنها امتحان بگيرد. سپس صندلي اش را بلند مي کند و روي ميزش می گذارد و مي رود پاي تخته سياه، روي تابلو چنين مي نويسد: «ثابت کنيد که اصلا اين صندلي وجود ندارد»! دانشجويان، مات و منگ و مبهوت هرچه به مغزشان فشار مي آورند و هرچه فرضيه ها و فرمول هاي فلسفي و رياضي را زير و بالا مي کنند، نمي توانند از اين امتحان سربلند بيرون آيند. تنها يک دانش آموز، با دو کلمه، پاسخ استاد را مي دهد. او روي ورقه اش مي نويسد: «کدام صندلي؟!»...........
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
پیرمردی لاغر و رنجور با دسته گلي بر زانو روي صندلي اتوبوس نشسته بود. دختري جوان، روبروي او، چشم از گل ها برنمي داشت. وقتي به ايستگاه رسيدند، پيرمرد بلند شد، دسته گل را به دختر داد و گفت: «مي دانم از اين گل ها خوشت آمده. به همسرم خواهم گفت: که آنها را به تو دادم. به گمانم او هم خوشحال مي شود.»دختر جوان دسته گل را گرفت و پيرمرد را نگاه کرد که از پله هاي اتوبوس پايين مي رفت و وارد قبرستان کوچک شهر مي شد.........
http://www.saidyan.blogfa.com/post-231.aspx
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
آقا کیوان ممنون
بخصوص متن مربوط به اوشو عالی بود
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
هی فلانی
شاید زندگی همین باشد!!!!
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
بسیاری از سیاستمداران این مطلب را به خوبی میدانند که هیچ ملتی نباید آزاد باشد؛مگر آنگاه که شایستگی نگهداری واجرای آن این آزادی را داشته باشد
این اندرز مانند دیوانه ای در یک داستان کهن است که تصمیم گرفته بود در آب نرود؛مگر آنگاه که شنا کردن را آموخته باشد.((مکولی))
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
و شما اي زندگان از نور زنده بارور شويد وكودك الهي را در درون خود بپرورانيد و براي فارغ شدن از خود آماده شويد.
منتظر زاييدن ملكوت الهي در خود باشيد و براي تولد دوباره مهيا شويد...
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
ز مکالمات و پرگویی بیجا نجات پیدا نخواهید کرد،اگربه خاطر بیاورید که مردم هرگز نصایح شما را قبول نمیکنند؛
مگر اینکه وکیل مدافع ویا دکتر باشیدوآنها برای شنیدن صحبتهای شما پول خرج کرده باشند«برنارد شاو»
-
RE: مجموعه مطالب زیبا وپر محتوا
نخست بیاموز از شناخته به ناشناختنی سفر کنی تا زندگی ات پر از شور وهیجان وشگفتی شود.تا هر لحظه با ماجرایی تازه روبرو شوی.وسپس روزی به آخرین خطر اقدام کن:از ناشناخته به ناشناختنی سفر کن.تفاوت در اینجاست که ناشناخته روزی شناخته خواهد شداما ناشناختنی هرگزشناختنی نیست.آن ناشناختنی همان خداست.
سفر از شناخته به ناشناخته،یعنی شنا کردن درآبهای عمیق.شنا کردن را که آموختی ،بدون هیچ ترسی به دل دریا بزن.با شهامت کامل به دریا بزن تا زندگی ات با سرمستی اشنا شود.ناشناخته تو را با شگفتی وهیجان اشنا خواهد کرد و ناشناختنی باسر مستی.«اشو»