رتبه برتر کنکور ارشد خواستگار من است

با سلام.. من در یک سمینار شرکت کردم و با کسی آشنا شدم...
ایشون دانشگاه تهران روزانه دارن یک رشته سخت مهندسی رو میخونن
مرتب سمینار میدن... مقاله و ثبت اختراع دارن... فوق العاده از نظر اخلاقی خوب و بافرهنگ هستن
درست رفتار میکنن.. همش درس میخونن و به هیچ وجه به من پیشنهاد خانه خالی و ... ندادن
و به خانوادشون در مورد آشنایی ما اطلاع دادن... مسئله اینجاست که ایشون شرایط ازدواج نداره نه سربازی نه کار فعلا... نه خانه... من بدبخت که الان برام موقعیت پیش آمده باید چکار کنم؟؟؟

من 23 و ایشون 25... من نمیخوام این موقعیت خوب رو تو این قحطی خواستگار از دست بدم
خواهش میکنم کمکم کنید....

یعنی ایشون با اینکه اصلا موقعیت ازدواج رو نداره بهت پیشنهاد ازدواج داده؟ یا همینکه با هم ارتباط دارین میگین خواستگارمه؟ بین این آشنایی ها و ازدواج خیلی راهه. سعی کن آروم باشی و این مساله که از نظر علمی بالاست خیلی تو رو تحت تاثیر قرار نده. اکثر کسانی که توی تحصیل خیلی موفقند متاسفانه توی بعضی دیگه از جنبه های زندگی عقب میفتند (مثل ایشون که از نظر کاری و اقتصادی عقب افتاده) هر چقدر هم یک نفر در این زمینه موفق باشه باز هم برای زندگی نیاز به یک شرایط اولیه ای هست که نمیشه ازش گذشت. پس چندتا چیز رو در نظر بگیر:
هر وقت ایشون با خانواده به منزلتون اومد ایشون رو یک خواستگار محسوب کن و جدی بهش فکر کن.
زندگی شعار نیست. اگه کار و پول برات مهم بوده همیشه ب ببین که خانوادش حاضر به حمایت هستن یا نه و خودت چقدر توی این زمینه میتونی صبور باشیو با شرایط کنار بیای تا اوضاع درست بشه؟
خوب بودن در زمینه ی علمی دلیل نمیشه توی همه ی زمینه ها بشه یک نفر رو تایید کرد. دقت کن که شناختت تحت الشعاع این مساله قرار بگیره

سلام

نقل قول:

---

الان برام موقعیت پیش آمده باید چکار کنم؟؟؟

---

نقل قول:

---

مسئله اینجاست که ایشون شرایط ازدواج نداره نه سربازی نه کار فعلا... نه خانه...

---

یکم بیشتر در مورد این موقعیت توضیح میدید؟!

نقل قول:

---

و به هیچ وجه به من پیشنهاد خانه خالی و ... ندادن

---

این جمله یعنی چی؟؟!! شما با همین واحد سنجش به نتیجه زیر رسیدید؟؟

نقل قول:

---

فوق العاده از نظر اخلاقی خوب و بافرهنگ هستن
درست رفتار میکنن

---

و اینم توضیح بدید که اون اقا با نداشتن موقعیت ازدواج حداقل توی 2 سال اینده میزان موقعیت ازدواج شما پایین تر میاد یا اینکه یه دختر به دور از هر گونه وابستگی(عاطفی،وابستگی،تعه� �،و....) باشید و بذارید انواع خواستگار بیاد براتون ؟؟

شما به این سوال جواب بده:ایا میخوای با خوده شخص ازدواج کنی یا با موقعیت اجتماعی ،معروفیت،موفقیتش یا رتبه کنکورش؟!

از اینکه یک فرد که در ظاهر ادم موفقی به نظر میرسه احساس با حالی به ادم دس میده که من اسمشو میذارم طمع

بهتون توصیه میکنم که هوشیار باشید نذارید عنوان شخص شمارو گول بزنه و به یک رابطه دوستی و عاطفی بکشونه
اینکه خانواده اون میدونه که با شما اشناس دلگرم نباشید دو فردا شمارو گذاشت و رفت با یه قلب شکسته خانواده اون جزء گفتن جمله (پسرم چرا دختر مردمو اذیت کردی دیگه اینکارو نکن قربونت بشم گناه دارن)چیزی واسه شما ندارن

در پاسخ جمله

نقل قول:

---

من بدبخت که الان برام موقعیت پیش آمده باید چکار کنم؟؟؟

---

باید بگم اگه میتونن بیان خواستگاری و ازدواج .... که حله و اگرن نمیتونن وایسن به وقتش که همه شرایط جور شد بیان
در این مدت هیچگونه ارتباط احساسی برقرار نکنید با فکر اینکه به زودی ازدواج رخ خواهد داد
:81:دوستی و رابطه عاطفی و عاشقنه .... به هیچ وجه چون = جدی جدی بدبختی:81:

احساستون همیشه بهاری

سلام گل گیسو جان. :72:

سارا و احساس بهاری خیلی راهنمایی های درست و منطقی بهت کردند. به جز اینکه حرفهای آنها حرف های من هم هست. من از پستت احساس خوبی در مورد اینکه به پختگی در ازدواج رسیده باشی حس نکردم. و خیلی حس می کنم هیجان زده ای. انگار مدتی با هم بودین و همین امروز بهت پیشنهاد داده و تو هم بلافاصله تاپیک زدی. دقیقا این حس بهم دست داد.

تاپیک قبلیت تا حدودی تو ذهنم هست. یادمه از ازدواج می ترسیدی . کلا حس می کنم آدم احساساتی و هیجانی باشی.

یکم آروم باش و سعی کن با آرامش تمام جنبه ها را در نظر بگیری. و معیارهایت را بشناسی و درست ارزیابی کنی.

این که می گی پسر خوبیه چون پیشنهاد خونه خالی بهت نداده واقعا خیلی سطحی نگریه!!! یعنی تو همین سطح را خوب ارزیابی می کنی؟

بعد در انتها می گی:

نمی خوام این موقعیت خوب را در این قحطی خواستگار از دست بدم!

الان من نفهمیدم. چون خواستگار نداری می خوای ازدواج کنی یا چون موقعیت خوبیه؟

و اینکه واقعا نمی خوای از دستش بدی؟

راستی تحصیلات و سطح علمی خودت در چه سطحی است؟

و اینکه به نظر من از نظر طرز تفکر و تحصیلات یکم باید هم سطح باشید. نمی گم مخترع باشی ها! ولی وقتی یکی مخترعه همسرش باید تحصیلاتش مثلا دانشگاه خوبی باشه یا فوق لیسانس یا چیزی باشه. نکنه فردا باهاش ازدواج کنی و تحقیرت کنه یا اینکه همش حس کنه بهتر از توست و تو درکش نمی کنی و...

از معیارهای خودت در مورد ازدواج بگو و اینکه در مورد ازدواج چقدر با این آقا صحبت کردین؟

و آیا قصد خواستگاری آمدن به منزل شما را داره یانه و اینکه زیر نظر خانواده ها با هم آشنا بشین؟

این را هم بگم درک مشترک تو زندگی مشترک خیلی مهمه.مهمترین قسمتش مشترک بودن درکه! اگر دو نفر دیدگاهشون شبیه نباشه حتی هر دو خیلی هم نابغه و تیزهوش باشن، درک مشترک ندارن و اصلا به هیچ دردی نمی خوره.

پیشنهاد می دم در ادامه این تاپیک عمیق شدن در چرایی ازدواج و معیارهای یک انتخاب درست را در پیش بگیری.

موفق باشی

با تشکر که راهنماییم کردین.. بله من همخ امسال رتبه برتر کارشناسی ارشد شدم و به امید خدا میرم ارشد در یک دانشگاه دولتی
سر کار هم میرم... الان که اکثر دوستام بیکار هستن من در یک موسسه هم زبان و هم کامپیوتر درس میدم... یعنی در واقع آدم کمی نیستم من هم برای خودم
ما هفته ای یک بار میریم بیرون فوقش 2 ساعت و با هم صحبت میکنیم... از اول خرداد آشنا شدیم... ببینید من که الان نمیتونم بگم با خانوادش بدوه بیاد
آخه اول باید ببینم خودم میتونم باهاش کنار بیام... نمیتونم....میگم که...پسرهایی که دیدم قبلا.. همه منحرف بودن اکثرا...همه رابطه جنسی میخواستن... اینجور که از دوستام دیدم و شنیدم
ولی همهههه از ایشون خیییلی تعریف میکنن... از نظر اخلاقش و طرز برخوردش... حالا من باید چکار کنم....
دیدگاه همون هم تا این جا شبیه هست..هر دو اهل درس و کار و پیشرفت هستیم...
تو خیلی مسائل دیدگاه مشترک داشتیم... تورو خدا بگید چکار کنم:203:

خوب بهشون بگید زیر نظر خانواده ها باشدی و ایشون بیان جلو قرار نیست اتفاق خاصی بیوفته میرید مشاوره با هم حرف میزنید دیدید تناسب دارید مراسم را رسمی تر برگزار میکنید یک یا دوسال عقد بمانید بعد هم ان شاء الله ازدواج کنید.

ولی رابطه ای که زیر نظر خانواده ها نباشه و احساسی باشه :81: شما دختر هستی و 23 سالته و احساساتی لطفا به حرف دوستان و نظر مدیر همدردی توجه کنید و اجازه بدید این رابطه از مسیر درست و عقلانی پیش بره همه دوستان هم موافق هستند.ایشالله هم به نتیجه برسید :323:

نقل قول:

---

ما قصدا و عمدا چنین روابط عاشقانه ای رو تخریب می کنیم!!!!

http://www.hamdardi.net/images/icons/thumbsdown.gif سئوال بعضی دختران و پسران جوان از همدردی :
آیا ندونسته روابط عاشقانه رو تخریب نمیکنین ؟؟؟



با سلام و احترام
ما کاملا دونسته و قصدا و عمدا روابط عاشقانه رو تخریب می کنیم

البته روابط عاشقانه ای که متداول هست و خصوصیات ذیل را دارد:
1- احساسات برانگیخته دختر و پسر نسبت به هم به صورت مخفی کاری

2 - احساسات برانگیخته دختر و پسر بدون پشتوانه خانوادگی و تعهد افراد به آن

3- احساسات برانگیخته در غیاب شناخت سایر فرایندها و معیارهای لازم برای ازدواج

4 - احساسات برانگیخته بدون هدف گذاری رابطه که ادامه پیدا می کند شاید یه چیزی یه روز ازش در بیاید!

5 - احساسات برانگیخته که مدت محدود، مشخص و تعیین شده ای ندارد. و جای شناخت را می گیرد.

6 - احساسات برانگیخته که خانواده های دو طرف مخالف هستند. و در نهایت به درگیری و مشکلات با خانواده ها می انجامد.

7 - احساساتی برانگیخته که مانع روند طبیعی پیشرفت تحصیلی، شغل، ارتباطات، تفریحات شده و صرفا فرد را به سوی خود می کشاند و به صورت تومور وار این چنین روابط عاشقانه یک فرد را فلج و بی خاصیت می سازد.

8 - احساسات برانگیخته ای که به صورت موجی بین دختر و پسر بالا و پایین می شود و مانند یک بیمار دوقطبی، در فواصلی خلق بالا می رود و شاد می شود، و در لحظاتی هم خلق پایین می آید و توان فرد را می گیرد.

9 - احساسات برانگیخته ای که همه معیارهای ازدواج را ذبح می کند. و تنهایی جای همه را می گیرد. بسان کسی که چشمان قشنگی دارد. اما دیگر بینی ، لب، صورت، پیشانی و گوش یا ندارید یا ریز هستند. در حالیکه باید هر چیزی وزن خودش را داشته باشد.

10 - احساسات برانگیخته ای که وقتی راهش سد می شود. به افسردگی، فشارهای آسیب زای روانی، خودکشی، درگیری، اخراج از کار، ترک تحصیل ، به انزوا رفتن و .... را به فرد تحمیل می کند.

11 - احساسات برانگیخته ای که اگر با اصرار و فشار که فرد دارد خانواده ها کوتاه بیایند و ازدواح کنند، بعد از ازدواج منشاء بدبینی، پشیمانی، و درگیری هایی می شود که به خاطر عدم شناخت کافی پیش آمده است.

12 - احساسات برانگیخته ای که موجب می شود به خاطر طول کشیدن دوستی ها پیش بیاید و این توهم را ایجاد کند که دختر و پسر همدیگر را کاملا می شناسند. در حالیکه چنین احساساتی اساسا شناخت را به زیر صفر می رساند.

13 - احساسات برانگیخته ای که کنترلش کم کم از دست طرفین می رود و از صحبت های عاطفی، به شوخی های عاطفی، لمس و گفتگوهای جنسی و کم کم به رفتار جنسی کشیده می شود.

14 - احساسات برانگیخته ای که آن چنان سرعت می گیرد که اگر یکی از طرفین متوجه آسیب آن شد، قدرت ترک و قطع و فراموشی را از دست می دهد. و درمانده می شود.

15 - احساسات برانگیخته ای که ساعت ها با چت، پیامک، ایمیل، فسبوک، تلفن، گشت و گذار، وقت دختران و پسران را می کشد. و در عوض به آنها توهم یک زندگی به جای یک زندگی می دهد.

16 - احساسات برانگیخته ای که لذتهای آنی را برای مدتی به طرفین می دهد، لیکن در زندگی دراز مدت آنها نقش رنج دهنده ای را بازی می کند.

17 - احساسات برانگیخته ای که اسم عشق یدک می کشد. اما قبله آن حس لذت درونی فرد هست. و هر وقت این احساس کم می شود. فرد مفعول عوض می شود. یا کس دیگری کنار آن می نشیند.

18 - احساسات برانگیخته ای صفات دروغ و مخفی کاری را در پسر و دختر عادی و ارزشمند جلوه می دهد. و برای رسیدن به این هیجان حتی مادر وپدر و خانواده را به راحتی می فریبند.

19 - احساسات برانگیخته ای که با قدرت خود حتی یک خانم تحصیل کرده، استاد دانشگاه، با موقعیت اجتماعی را هم به خطا می اندازد و او را ناتوان در هدایت مسیر زندگی و ازدواجش می کند.

20 - احساسات برانگیخته ای که توقعات و انتظارات انتزاعی دختر و پسر را (اگر به ازدواج ختم شود)، به زندگی مشترک می برد و چون آنجا قابل انجام نیست. با یاس و سرخوردگی آنها را روبرو می کند.

21 - احساسات برانگیختگی که دختر و پسر در قفل می کند و آنها را مقاوم نسبت به مشاوره و تجربه دیگران می کند. و آنها در برابر هر چیزی گارد گرفته ومقابله می کنند.

22 - و اگر فرصت باقی بود به ازای هر کدام از این احساسات برانگیخته ای که بین دختر و پسری جریان داشت می شد مشکلش در بندی آورد....



به نظرم من کسانی که در بند چنین احساسات برانگیخته ای قرار می گیرند و ازدواج هم می کنند و زندگی مناسبی هم دارند مانند کسانی هستند که با چشم بسته از عرض یک اتوبان و آزاد راه عبور کرده و سلامت به آن طرف رسیده اند. البته امکان ضعیفش هست. لیکن هر کس چنین ریسکی می کند باید عواقبش را بپذیرد. (چشم بسته در اینجا همان احساسات برانگیخته یا روابط عاشقانه ای هست که ما تخریبش می کنیم عمداً)



=============
لینک مرتبط:
چرا در دوستی دختر و پسر وابسته می شویم

---

لطفا به تجربه و تخصص مدیر همدردی توجه کنید و بکار ببندید:72:
آشنایی زیر نظر خانواده ها و با کمک و راهنمایی مشاور واقعا عالی و مورد تایید همگی دوستان و مشاورین سایت هستش.موفق باشید بانو

سلام الان دقیقا نگرانی تو چیه ؟
این که رسمی بیاد خواستگارت ؟
یا اینکه می بینی کار نداره سربازی نرفته ؟
مورد اول رو خیلی راحت بهش بگید من دوست دارم آشنایی مون با اطلاع انواده ها باشه اگه قبول کرد که خانواده ها رو در جریان می ذارید و بیشتر اشنا می شید تا ببینید رفتارهای همو می پسندید یا نه
مورد دوم هم حتما باید ازش بپرسی هدفت چیه؟ و اگر می تونی تو عقد صبر کنی تا ایشون سربازیش تموم شه یا کار پاره وقت داشته باشه و شما هم صبوری کنید
چون این موقعیت سختی هست و بعدها ممکنه بیای بگی خسته شدم شوهرم نه کار داره نه سربازی
ببین قدرت تحمل خودت چقدره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گل گیسو

دیدگاه همون هم تا این جا شبیه هست..هر دو اهل درس و کار و پیشرفت هستیم...
تو خیلی مسائل دیدگاه مشترک داشتیم

---

آیا تنها دیدگاه های شما درس، کار و پیشرفت هست؟
دو تا پست گذاشتید ولی بنده هنوز نه اصول شما رو برای ازدواج فهمیدم و نه چیزی از ابعاد شخصیتی ایشون متوجه شدم در حالی که در شرایط عادی، هفته ای دو ساعت تویه یک ماه و نیم باید اطلاعات زیادی تونسته باشید بدست بیارید .لغت های مبهم وکیفیه پیشرفت،خیلی،مسائل و ... تویه پست شما هست؛ لطفا اینا رو دقیق توضیح بدید تا بشه بهتر معیارهای شما رو فهمید و وضعیت ایشون رو با این معیارها تطبیق داد. همون طور که میدونید توی دروس دانشگاه و یا قبل از اون در تحصیلات عمومی زندگی کردن رو یاد نمیدند(البته به سیستم عالی ایرادی نیست بلکه به سیستم عمومی ایراد هست و اونم ایراد جدی)،پس تحصیلات میتونه فقط و فقط یک امتیاز مثبت تلقی بشه البته در شرایط فرهنگی کشور ما دو طرف از این نظر باید به هم نزدیک باشند و این نزدیک بودن میتونه یه معیار در نظر گرفته بشه.
مسئله ی بیکاری رو دسته کم نگیرید. فرض کنید عقد کردید و بعد عقد با توجه به اینکه شما سر کار هستید هزینه های جاری ( مثل رستوران ، سینما و...)رو شما متقبل بشید. خودتون بگید بعد یه سال چه اتفاقی ممکنه بیافته. مورد مشابهی رو از نزدیک دیدم که این مسئله باعث دعوا و قهرهای شش ماهه شده یا ایشون بعد عروسی چه برنامه ای داره برای تامین مالی خانواده؟ البته موقعیت تحصیلی ایشون روند پیدا کردن کار رو تسهیل میکنه ولی مسئله اینه که میخواد بعد از تموم شدن ارشد کار پیدا کنه یا اینکه بره دکتری بخونه شایدم بره خارج و تازه شما رو مانعی سر راه خودش بدونه؟
خوب دقت کنید بعد تصمیم بگیرید.

با سلام و با تشکر... مشکل ما این است که ایون 1 سال و نیم از درسشون مونده و بنده 2 سال ارشد مونده... ایشون میگن کار برای ایشون بسیار فراوان است به دلیل مهارت های زیادی که دارن
. کلی هم آشنا دارن به خاطر سمینار های علمی که شرکت میکنند...هم خانواده ایشون میدونن و هم خانواده من و ایشون با مادر من هم صحبت کردن مادر من نگرانیشون اینه که باید 3 4 سال به پای این پسر بمونم... نگرانیشون همینه... معیار هام رو باید بگویم؟؟؟

سلام عزیزم
به نظر من داری اشتباه و عجولانه تصمیم میگیری
منم موقعیت ازدواجم مثل تو بود یعنی شوهر من آدمی بود که ثبت اختراع داشت ربات اختراع میکردن و توی مسابقات رباتیک همیشه مقام اول میاوردن و توی سمینارها بود و میگفت استادام منو برای استادی میخوان به محض اینکه مدرکم به دستم برسه کار برام هست . وقتی اومدن خواستگاری گفتن تا 20 روز دیگه کار دارم برام کار ریخته . ازدواج کردم کلا 2 ماه بیشتر نتونستم اخلاقشو تحمل کنم فروردین رفتم شکایت کردم ازش الان کلا 6 ماهه گذشته هنوز که هنوزه بیکاره هر جا میره استخدام نمیشه .
واسه اخلاق و شخصیت طوری با من رفتار میکرد قبل ازدواج که فکر میکردم این پسر چقدر با ادب و با شخصیته ..
روزی که برای پا گشا منو توی خونه شون دعوت کردن باورت نمیشه انقدر حرفای نامربوط و فحاشیای زشت من شنیدم که از خجالتش صورتم قرمز میشد .
میخوام بهت بگم چشماتو خوب باز کن عجولانه تصمیم نگیر و به ظاهر اهمیت نده . اینو بدون خیلی ها بازیگران خوبی هستن و برای جلب توجه فرد مقابلشون دست به هرکاری میزنن تا توجه طرفو بدست بیارن بعد که ازدواج کردن و همه چی تموم شد هر کاری دوست داشته باشن میکنن.
به شخصیت توجه نکن به ریشه و ذات اون فرد و خانواده توجه کن .
بعدشم هیچ وقت با مرد بیکار ازدواج نکن اونم هنوز سربازیشو نرفته .
موقعیت های بهتری هم هست فکر نکن با 2 تا ثبت اختراع اینا یک شبه پولدار میشن نه .
پدر شوهر من انقدر حرف مفت میزد شب خواستگاری دفتر چکهای پسرشو آورده بود . خب این یعنی چی ؟ یعنی بگه ما داراییمون زیاده و من پسرمو ساپورت میکنم .
ولی بخدا دریغ از یک هزار تومان به پسرش نداد که خرج زنشو بده . مستقیم جلوی خودم میگفت دیگه ازدواج کرده به من چه من خرجیشو نمیدم برو بگرد دنبال کار ...
ما دخترا چرا انقدر خودمونو دست کم میگیریم .
فقط عجله نکن هنوز 23 سالته منم 23 سالمه ولی به خاطر تصمیم عجولانه م شدم مطلقه ...
( میتونستم با تحقیق بیشتر یک جواب نه محکم به اون خانواده بگم و حداقل شرافت مجرد موندن خیلی بهتره تا زن مطلقه باشی )
درست و عاقلانه تصمیم بگیر من تجربه مو در اختیارت گذاشتم نذار خودت تجربه کنی دوستان هم راهنماییت کردن .
اگه بازم نمیتونی و نمیدونی چطوری تصمیم بگیری برو پیش مشاوره .
مشاوره رفتن قبل از ازدواج خیلی بهتره تا گرفتن وکیل بعد از ازدواج .
(اگه این حرفارو زدم بخدا خودم درد زیادی رو تحمل کردم و خیلی صبوری کردم تو اشتباه منو نکن اینی که میگی موقعیت خوبی نیست ..)
موفق باشی عزیزم . :72:

سلام
نگرانی مادر شما کاملا بجاست این گل پسر تادرس و سربازیش تموم نشه نمیتونه درست وحسابی بره سرکار حالاهرچقدر هم اشنا داشته باشه(کاش منم اشنا داشتم!!!)
ینی شماباید 4سال منتظر این اقا باشیدو موقعیتهای دیگه زندگیت رو رد کنی حالا اگه تواین مدت خیلی چیزا عوض نشه انسان قابل تغییره اومدیم و 4سال گذشت وایشون نظرش عوض شد حالا بشین گریه زاری رو شروع کن
نمیخوام فاض منفی بدما ولی باید همه جوانب رو سنجید

بنده موج منفی در قبال طرفتون نمیدنم چون اصلا شناختی در مورد ایشون ندارم که قضاوت کنم. مواردی که خودم تجربه دارم رو بهتون انتقال میدم شاید دیدتون باز تر بشه.

در مورد اینکه ایشون مهندس هستند خب بستگی داره در چه رشته و تخصصی در حال فعالیت هستند، به علاوه برای کار در دانشگاه های دولتی هم میتونند از طریق لابی داخل دانشگاه به سازمان ها یا ارگان هایی معرفی بشند ،توی سمینار ها و همایش ها هم میشه رابط پیدا کرد به روابط عمومی طرفتون هم برمیگرده البته آدم زبون باز هم خیانتشون بالاست. ( آدم میتونه 1 مقاله بنویسه و 100Kبار cite شه یا 100 تا مقاله بده هیچ جا بهش رجوع نشه به کیفیت سمینار و مقاله های طرفتون هم بستگی داره، الله علم)
اگر ایشون جز TOP های ایران باشند و اسمشون رو هم خبر داشته باشم بله جا برای مستقر شدنشون هست ولی اگر اسم و رسمی ندارند بالا بیاید پایین بیاید اگر بخوان جایی استخدام بشند با کارگر هیچ تفاوتی نداره عرض میکنم چرا، به این دلیل که کار مال خودش نیست و همیشه یک آقا بالاسر داره (مهندسی همینه مادامی که کار مال خودت باشه) هر چقدر هم بریزند تو جیبشون هم باز این آقا بالاسرها با آدم کار دارند. شما ایران هستید که جهان سومه و 5S در پایین ترین سطح یعنی دبیرستان اصلا اجرا نشده چه برسه به مباحث مدیریتی که اصلا در موردش در دانشگاه آموزش ندیدیم. اون شعراتی که در دانشگاه به اسم مدیریت استراتژیک و منابع انسانی به خورد آدم میدند 2 زار به درد نمیخوره چون پروتوکل هامون خرابه.

در مورد سربازیشون هم باتوجه به cv شون که شما تا قسمتی انتقال دادید میتونند از بنیاد پروژه بگیرند و به این طریق سربازی خودشون رو سپری کنند، البته بستگی داره که بخوان برند خارج از کشور یا نه چون بعضی از پروژه ها ممنوعیت خروج از کشور داره منهای بعضی ها.
گرفتن امریه هم باز از همون لابی ها و آشنایان فامیل هم امکانپذیر هستش. البته خدا به دادش برسه چون مورد بالا هم مد نظر باید بگیرید.

در مورد ثبت اختراع در ایران لفظ ثبت اختراع خنده داره به این دلیل که کسایی که گزارش های و مدارک اختراع رو میبینند و شما باید از طرحتون دفاع کنید اصلا نمیفهمند شما چی کار کردی و دوم اینکه به راحتی فردی هم میتونه از ایده های شما (یا قستمتیش) در پروژه های خودش استفاده کنه و از نظر حقوقی دستتون به هیچ جا بند نیست. حالا اختراعاتی که انجام دادند میتونه در حوزه الکترونیک یا مکانیک باشه که دزدی در این 2 بخش بیداد میکنه اگر در مورد شیمی بود باز جای بحث داره، به هر حال اگر اختراعشون رو در امریکا register کردند که دیگه مو لای درزش نمیره (بنده فکر نکنم ایشون تا این حد درز کار رو گرفته باشه)

زندگی همش درس خوندن نیست، بذار بهت بگم من هزار جور کتاب خودم که مریض ام رو درمان کنم ولی تا زمانی که خود مریض رو نبینم اون همه کتابی که خوندم کشک بوده مثل این میمونه که شناکردن رو داری یاد میگیری اون هم بدون دریا!
حالا این تحقیقاتی که میکنند برای خارج رفتن باشه که به نظر من همکاریش رو باید بین المللی کنه که اینقدر دویدن نداشته باشه وگرنه اگر میخواد همین ایران بمونه که مشخصه که اصلا تو باغ نیستند چون احتیاجی به تحقیقات نیست (با توجه به لابی که فرمودید)


شما باید ببینید طرفتون اصلا مهارت عاطفی و مدیریت زندگی رو داره؟ حالا از این طرف هم به قضیه نگاه کن خودت چطور؟


به خدا شما ها خیلی جرات دارید که میخواید ازدواج کنید...

سلام.
یه حرفی میخوام بزنم امیدوارم ناراحت نشی.
خیلی جدی داشتم تاپیکتونو میخوندم یهو دیدم نوشتین " بهم پیشنهاد خونه خالی ام نداده" راستش وقتی اینو خوندم خندم گرفت،
که چرا بعضی از ما دخترا انقدر ساده تشریف داریم. :47:پیشنهاد ندادنش دلیل بر خوب بودنش نیست عزیزم.
موفق باشی و خوش بخت:72::323:

سلام
من اگر جای شما بودم مراحل خواستگاری و نامزدی و شناخت رو طی میکردم و در نهایت اگر ازش خوشم میومد ازدواج میکردم

اولا همه چیز پول نیست و خیلیا از صفر شروع کردند و در نهایت یک زندگی خوب ساختند
ثانیا مطمئنا با کمی صبر و تحمل همسر شما میتونه به جایگاه مناسبی برسه فقط باید روی ایشون سرمایه گذاری کنید
ثالثا دستور خداست که از شرایط مالی نترسید و ازدواج کنید چون خداست که روزی رسانه و خودش تضمین داده روزی شما رو تامین میکنه

مطمئنا اکثر دخترها دوست دارند که با فرد تحصیلکرده ازدواج کنند و این مورد که برای شما بوجود آمده بنظر گزینه خوبیه

دوستان شما رو تشویق میکنند که منتظر یک لقمه حاضر و آماده باشید

شما چه با این فرد ازدواج بکنید چه نکنید باید مدتی پدرتون مخارج شما رو تامین کنند ، و حداقل نفعی که داره اینه که شما از تنهایی رهایی پیدا میکنید و تن به گناه و روابط مخرب نمیدید

در ضمن همونطور که خودتون هم میدونید امکان اینکه مجددا خواستگاری با این شرایط که رتبه برتر ارشد باشه بیاد سمت شما خیلی کمه
آیا شما یک مغازه دار پولدار رو به این آدم ترجیح میدید ؟

اگر جوابتون مثبته که هیچ اما اگر تحصیلات همسرتون برای شما معیار بسیار مهمیه پس به راحتی ازش نگذرید

مطمئنا پسری که در رشته مهندسی رتبه برتر شده در آینده میتونه کار مناسب پیدا کنه و برای سربازی هم مشکلی نخواهد داشت

الان به شما یک فرصت داده شده تا با کمی تحمل با فردی که به نظرتون همسر مناسبیه ازدواج کنید پس این فرصت رو از دست ندید

.................................................. .........................
پ.ن : تا جایی که من میدونم تحصیلات برای بعضی از دخترا خیلی مهمه و شاید 100 تا خواستگار داشته باشند که به همین علت ردشون کردند (نمونه اش در اعضای همین تالار بسیار زیاد به چشم میخوره) پس این فرصت مناسب رو از دست ندید

دوست عزیز توجیهت برای خوب بودن این شخص منطقی نیست
اینکه پیشنهاد خونه خالی نداده!
احتمالن پسر خوبیه ولی استدلال شما درست نیست
من فکر می کنم موقعیت تحصیلی و اجتماعی ایشون شما رو تحت تاثیر قرار داده اشتباهی که من قبلا کردم
خواستگاری داشتم که رتبه های ملی زیادی داشت در تخصص خودش واقعا خبره بود و تمام سفارش پروژه هاش از تهران بود الان هم خارج از کشور توی یه کمپانی بزرگ که همه من و شما ها میشناسیمش مشغول به کار شده و من هم تحتت تاثیر قرار گرفته بودم و میخواستم قبول کنم ولی این فقط یه طرف قضیه است چون اون آقا کارش جزو اولویتهای اولیه اش بود و چون همیشه به تحصیل و کار مشغول بود فرصت خودسازی نداشت و هیچ آمادگی برای ازدواج نداشت فقط یه نیاز درونی و احساس علاقه باعث شده بود اقدام کنه ولی میتونم بگم حتی یه ذره هم در مورد شخصیت خانم ها شناخت نداشت و مهارت زندگی زناشویی پایینی داشت
تا اینجا فقط بحث موقعیت اجتماعی هست
سعی کن موقعیتش رو نادید بگیری و از لحاظ اخلاقی ایشون رو بررسی کنی
تجربه من نشون میده بعضی مردهایی که موقعیت اجتماعی یا شغلی بالایی دارن توی زندگی خصوصی واقعا مهارت کمی دارن و ناموفق عمل می کنن
نمیدونم بگم خوشبختانه یا متاسفانه چندین مورد خواستگار این چنینی داشتم کسایی که حداقل توی شهر خودمون همه می شناختنشون و موقعیت علمی و شغلی بالایی داشتن ولی مهارت های رفتاری و زندگیشون بسیار پایین بود
وقتی این شخصیت ها رو از دور می بینیم با این دید که آینده شغلی ایشون تامینه خیالمون راحته ولی واقعا اینطور نیست به قول دوستان توی کشورهای جهان سوم از این خبرا نیست
توی کشور ما متاسفانه رابطه و پارتی حرف اول رو می زنه پس اختراع و مقاله تاثیر چندانی نداره:81:
اینکه خانواده هارو در جریان گذاشتید به نظرم کار بسیار خوبی کردید من هم به مادرتون حق میدم
بهتره تمام جوانب رو درد نظر بگیرید اینکه دو سال برای سربازی و بعد هم دنبال کار بودن و در بهترین حالت که بتونند در عرض یک سال کار مناسب پیدا کنن و در محل مناسب شرایطشون اوکی بشه (مصاحبه - استخدام و ..)
به نظرم اگر با این وضعیت خانواده ایشون شما رو حمایت می کنن و شرایط ایشون کاملا اوکی هست میتونید قبول کنید
پیشنهاد می کنم حتما با اون آقا پیش یه مشاور خوب هم برید
من با توجه به تجربم میگم حتما ایشون رو در زمینه مهارتهای زندگی بررسی کنید اینجور اشخاص به دلیل مشغله و موقعیت خوبی که دارن دچار غرور میشن و معمولن در این زمینه سطح پایینی دارن
"اینا فقط تجربیات من بود دوستان مخترع و فرهیخته به دل نگیریدا":311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط معاون کلانتر

سلام
من اگر جای شما بودم مراحل خواستگاری و نامزدی و شناخت رو طی میکردم و در نهایت اگر ازش خوشم میومد ازدواج میکردم

اولا همه چیز پول نیست و خیلیا از صفر شروع کردند و در نهایت یک زندگی خوب ساختند
ثانیا مطمئنا با کمی صبر و تحمل همسر شما میتونه به جایگاه مناسبی برسه فقط باید روی ایشون سرمایه گذاری کنید
ثالثا دستور خداست که از شرایط مالی نترسید و ازدواج کنید چون خداست که روزی رسانه و خودش تضمین داده روزی شما رو تامین میکنه

مطمئنا اکثر دخترها دوست دارند که با فرد تحصیلکرده ازدواج کنند و این مورد که برای شما بوجود آمده بنظر گزینه خوبیه

دوستان شما رو تشویق میکنند که منتظر یک لقمه حاضر و آماده باشید

شما چه با این فرد ازدواج بکنید چه نکنید باید مدتی پدرتون مخارج شما رو تامین کنند ، و حداقل نفعی که داره اینه که شما از تنهایی رهایی پیدا میکنید و تن به گناه و روابط مخرب نمیدید

در ضمن همونطور که خودتون هم میدونید امکان اینکه مجددا خواستگاری با این شرایط که رتبه برتر ارشد باشه بیاد سمت شما خیلی کمه
آیا شما یک مغازه دار پولدار رو به این آدم ترجیح میدید ؟

اگر جوابتون مثبته که هیچ اما اگر تحصیلات همسرتون برای شما معیار بسیار مهمیه پس به راحتی ازش نگذرید

مطمئنا پسری که در رشته مهندسی رتبه برتر شده در آینده میتونه کار مناسب پیدا کنه و برای سربازی هم مشکلی نخواهد داشت

الان به شما یک فرصت داده شده تا با کمی تحمل با فردی که به نظرتون همسر مناسبیه ازدواج کنید پس این فرصت رو از دست ندید

.................................................. .........................
پ.ن : تا جایی که من میدونم تحصیلات برای بعضی از دخترا خیلی مهمه و شاید 100 تا خواستگار داشته باشند که به همین علت ردشون کردند (نمونه اش در اعضای همین تالار بسیار زیاد به چشم میخوره) پس این فرصت مناسب رو از دست ندید

---

سلام جناب معاون کلانتر.
داشتن تحصیلات امتیاز مثبتی محسوب میشه. از این جهت که می تونه نشانه ای باشه که فرد وقتش را بیهوده هدر نکرده ولی وقتی کسی صرفا به خود تحصیلات و اسم و رسم و... نگاه می کند باید متوجهش کنیم که نگاهش را روی خیلی چیزها نبنده.

به آیه خوبی از قرآن اشاره کردین. اتفاقا من یه مدتیه همش دارم روی این آیات قرآن در مورد ازدواج فکر می کنم که چرا گاهی براورده نمیشه.

مثلا همون آیه پاکی.(مردان پاک برای زنان پاک....). که تو همین تالار فهمیدم تقصیر خود فرد تو شناختش بوده و گرنه خدا بهش قبل عقد فهمونده حتی در حد زمزمه که این آدم پاک نیست ولی خودش توجه نکرده یا به امید درست شدن اون فرد و با علم به گذشته اون فرد باهاش ازدواج کرده.یا اون فرد فی نفسه ناپاک بوده و اعتقادی نداشته فقط چون شرایطش نبوده پاک مونده. پس این آیه درست بوده و ما تعبیرمون اشتباه!

داشتم اتفاقا به همین آیه ای که شما ذکر کردین فکر می کردم که چرا خدا که گفته نترسید و ازدواج کنید اما واقعا چرا بعضی ازدواج ها با مشکلات اقتصادی بسیار مشکل و... مواجه می شن.

پیش خودمفکر کردم یعنی واقعا یکی ازدواج کنه دیگه با توجه به این آیه نگران نباشه و مسائل اقتصادیش حله؟

البته بگم به عینه دیدم چقدر برادرانم بعد ازدواج موفقیت های شغلی و واقعا مسکنشون خیلی خوب و عجیب حل شد. اما باز هم برام سوال بود که چرا همه این جور نمی شن؟ تو ذهنم همش دنبال پیدا کردن دلیلی مثل همون دلیل پاکی بودم که شاید تقصیر از تعبیر ما از آیه است و نه خود آیه.

الان هنوز به جمع بندی کامل نرسیدم و همین هم که رسیدم نمی دونم در چه حد درسته.

به آیه نگاه کنید:
خداوند می‌فرماید: وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ...؛

بی همسران خود و غلامان و کنیزان درست کارتان را همسر دهید. اگر تنگ دستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی‌نیاز خواهد کرد، زیرا خدا گشایش‌گر داناست. کسانی که [وسیله‌ی] زناشویی نمی‌یابند، باید عفت ورزند تا خدا، آنان را از فضل خویش بی‌نیاز گرداند.

من معتقدم یا نباید چیزی را به کسی بگیم یا اگر می گیم باید کامل بگیم . چون طرف مقابل برهمان مبنا داره جلو می ره و ممکنه اشتباه کنه. که متاسفانه فقط به جوانان می گن ازدواج کن خدا خودش گفته درست می کنه.

الان این آیه کاملا درسته و وعده خدا هم حتما اتفاق میفته. اما اگر دقت کنید خدا این وعده را به همه نداده! به صالحین داده! و به نظرم درواقع اینو میگه اگر با فرد صالحی ازدواج کنید نترسید من از فضل خودم آنها را غنی می کنم!

پس این آیه برای تمام ازدواج ها صدق نمی کنه برای ازدواج هایی صدق می کنه که با ملاک صالح بودن طرف مقابل شکل بگیره.

پس من خودمو گول می زنم اگر ملاکم تحصیلات باشه و با اون آدم ازدواج کنم و امید داشته باشم که کار و وضع مالیش درست بشه. چون خدا اینو وعده نداده.
ولی بله ملاکم صالح و بااخلاق بودن طرفم باشه و تحصیلاتش هم مثبت تلقی بشه در این راستا، قطعا خدا به وعده اش عمل خواهد کرد و هیچ شکی نیست.

مشکل اینجاست که خیلی وقت ها این آیات در مورد ما صدق نمی کنه چون مثلا ملاک هامون این میشه:طرف مقابل پیشنهاد خونه خالی نداده آدم خوبی بوده. یا چون نخبه است اسم و رسم دارد و... پس درک زندگی داره و ....

دارم حتی به این فکر می کنم ممکنه کسی اتفاقی با فردی ازدواج کنه که صالح باشه اما چون بر این اساس انتخاب نکرده و تو ذهنش به خاطر قیافه و مدرک و... باهاش ازدواج کرده، ممکنه این گروه هم جزء اون گروهی که خدا زندگیشون را تضمین کرده نشن و بعد ازدواج مشکلات اقتصادی که می بینیم پا برجا باشه. یعنی همون حدیث انما الاعمال بالنیات. یعنی نیت در انجام عمل مهمه .

اگر این فرد با ملاک های سطحیش به امید براورده شدن این آیه ازدواج بکنه از نظر اقتصادی خدا شروع زندگی بر مبنای این ملاک را تضمین نکرده.
خدا گفته زندگی صالحین را تضمین می کنه! یعنی ملاک را صالح بودن قرار داده.

حالا اینجاش را هنوز فکر نکردم که صالحین که در اینجا گفته شده دقیقا از نظر خدا یعنی چه کسانی.یعنی افراد درستکاری که کلا همه حرف های خدا را گوش می دن و گزینشی عمل نمی کنند. یا کسانی که فقط همین آیات را عمل می کنند هم شامل میشه؟ نمی دونم.

فقط خواستم بگم این آیات درسته ولی وقتی نتیجه نمی ده این ماییم که اشتباه برداشت کردیم.

این ها فکر های شخصی من بود. شاید هم درست نباشه. اما اگر کسی اطلاع بیشتری داشت خوشحال می شم به من بگه.

- - - Updated - - -

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

"اینا فقط تجربیات من بود دوستان مخترع و فرهیخته به دل نگیریدا":311:

---

:54:

میس مرجان عزیزم وقتی پست می نویسی لطفا یکم رعایت اعضاء اینجا را بکن!
من که خیلی به دل گرفتم!!! :47: بقیه را نمی دونم! :311:

ولی جدای از شوخی این طوریا هم که می گی نیست. خیلی از افراد نخبه و... هم بودند که ابعاد دیگر زندگیشون خیلی عالی بوده. ولی اگر این جنبه از زندگیشون براشون اولویته باید با کسی ازدواج کنه که او هم اولویت ها را اینگونه ببینه و درک مشترک داشته باشند.

خانم گل گیسو همونطور که مطلعید معیارهای یک ازدواج موفق تحصیلات و ظاهر خوب نیست از طرفی شناخت شما نسبت به ایشون هم کاملا محدود ، آمیخته با احساسات و ترس از آینده هست.

شما از راه منطقی برای ازدواج وارد نشدید احساسات مسیر شناخت رو منحرف میکنه در ضمن ازدواج کردن از ترس اینکه نکنه دیگه ازدواج نکنم کار درستی نیست همینطور که ازدواج نکردن با مورد مناسب از ترس اینکه نکنه مورد بهتری باشه کار درستی نیست

علاوه بر همه موارد فوق به نظر میرسه شما درباره ویژگیهای یک ازدواج موفق نیاز به اطلاعات بیشتری دارید


البته من برخلاف دوستان معتقد نیستم مورد مناسب ازدواج رو صرف اینکه بالفعل شاغل نیست باید رد کرد!

- - - Updated - - -

با توجه به پست خانم مصباح و بیربط به موضوع اصلی مختصر بگم که :

مردان پاک برای زنان پاک و ... یک امر تکوینی نیست یعنی اینطور نیست که اراده خداوند بر وقوع خارجی این امر بوده باشه کما اینکه میبینیم خلاف این موضوع زیاد رخ داده! خدا فقط توصیه میکنه برای ازدواج چه کسانی مناسب چه کسانی هستند فقط همین ولی تصمیم گیرنده اصلی خود ما و اراده ما انسانهاست نیازی به توجیه خاصی نیست.

البته دربیشتر موارد این کوتاهیهای ماست که باعث میشه مورد نامناسبی نصیب ما بشه از طرفی خیلیها صرف اینکه فردی گذشته ناپاکی داشته ولو اینکه توبه کرده باشه باز هم فرد رو ناپاک میدونن در حالی که اصلا اینطور نیست!

بله اگر شخصی تمام تلاش خودش رو کرده باشه ولی باز هم فریب خورده باشه و مورد نامناسبی نصیبش شده باشه این میشه قسمت فرد که در واقع آزمایش و امتحان الهی هست . البته باز هم میگم اکثر موارد خود ماییم که در انتخاب همسر دقت نمیکنیم.


درباره ازدواج و مشکلات مالی هم بگم در دین ما یکی از راههای رفع فقر، ازدواج هست! یعنی اینجا خدا قول صد درصد داده مشکل مالی رو من حل میکنم!

اما نباید فراموش کنیم هیچ چیز جای تلاش و کوشش ما رو نمیگیره نمیشه تو خونه نشست و انتظار فرج داشت! یا ندانم کاریها بیفکریها تنبلیها و اشتباهات خودمون رو پای خدا بذاریم و بدون تلاش مناسب از طرف خودمون منتظر وعده های الهی باشیم

مساله بعدی و مهم تر اعتقاد آدم هست باید ار ته دل باور داشته باشیم خدا روزی رسونه این خیلی مهمه خیلیها قلبا این اعتقاد رو ندارند.

با سلام
و با تشکر از راهنمایی های خواهرانه و برادرانه شما... نمیدانم چگونه تشکر کنم

دوستان من همیشه پدرم نصیحتم میکنه که در زندگی همیشه از شک به یقین برس
من هم در مورد این آقا نمیگم که هنوز به یقین رسیده ام ... اما همه شما دوستتان دارید به من دید بد میدید و میگید چون برای ما این اتفاق افتاده پس ایشون هم همینطوره و بیخیال شو!!!

از یک طرف دختران رو تشویق میکنید به رفتاری که باعث جذب خواستگار برای آن ها بشه و از طرفی به منی که برایم خواستگار پیش امده میگویید ردش کن.... منظور از خانه خالی این بود که در این یک ماهی که ایشون رو میشناسم... خیلی مودبانه رفتار کردن و به هیچ وجه جوری نشون ندادن که من حس کنم اهل این برنامه ها هستن... حالا من نمیگم که به یقین رسیدم نه... فقط میگم اینطوری بوده
ایشون تک بعدی هم نیستند... در مورد مسائل مختلف و کتاب های مختلف اظهار نظر میکنند
فقط با توجه به این که ایشون 4 سال دیگه موقعیت پیدا میکنن من بدبخت باید چه خاکی بر سر کنم....

شما نمیتونی 4سال انتظار بکشید همونطور ک گفتم انسان قابل تغییره مواظب باش کسی ب شما نمیگه بیخیال شو وقیداین اقارو بزن
شما بیشتر زیر نظر خانواده این اقارو بشناس وسعی کن منطقی عمل کنی اگه روحیات و اخلاقتون باهم جور بود بگو بیاد خواستگاری
وقتی عقد باشید ایشون نسبت به شما تعهد بیشتری داره تا اینکه زبونی نامزد باشید و این اقا بخواد4سال دیگه بیاد خواستگاری شما

صدفدریا،کی گفته اول باید روحیات جور باشه بعد خاستگاری شکل بگیره؟

بهش م القا نکن خاستگاری به معنای عقده،بعد از عقد هم نامزد نیستن،

زن و شوهرن.

گلگیسو،به این پسر یک فرصت محدود بده تا بیاد خاستگاری،هر بهونه ای م اُورد

قبول نکن،بگو تا زمانی خاستگاری انجام نشده و من و تو مورد تایید خانواده همدیگر

قرار نگرفتیم،این رابطه معلق می مونه.

کسی نگفت انتخابشون نکن، بقیه گفتن یکم احتیاط بیشتری داشته باش.
آخه آنچنان ذوق و شوق تو نوشته هات هست که انگار روزشماری کردی برای همچین روزی .
من هم عنوان تاپیکتو خوندم جمله بالا اومد بذهنم که چقدر خوشحال شده!!

حالا شاید همین حس بدیگران هم منتقل شده فکر کردن شاید خیلی احساسی عمل کنی، برای اینکه این اتفاق نیوفته هشدارهای لازم و دادن که حواست و جمع کنی

عزیزم بهترین راه اینه که این آقا بیاین خواستگاری شما خیلی رسمی، اگه قراره جهار سال باهم باشین زیر نظر خانواده باشین.قول و قرارتون هم بذارین تا تکلیف شما کامل مشخص باشه.

نمیشه که شماها چهار سال بدون تعهد اونم رو حساب یک حرف ایشون کل موقعیتاتو از دست بدی.

بعدشم آقایون تو اینجور روابط بی تعهدانه معمولا زود جا میزنن ممکنه این اتفاق نیوفته اما معمولا دیگه تحمل نمیتونن بکنن، خسته میشن جا میزنن.

تازشم شماها نمیتونین برای خودتون ببرین و بدوزین ، خانواده ها چی؟
اگه بعد چهار سال اونا مخالفت کردن میخواین چکار کنین؟

اگه میخواین انتخابشون کنین اول رابطه رو رسمی کنین تا تکلیف شما مشخص بشه.

بببین اگه اینکارو نکنی چهار سال با این آدم باشی، بعد اتفاقی بیوفته و باهم ازدواج نکنین حتی خواستگاری هم نیاین، شما آسیب بیشتری میبینی.
چون شما باید بشینی تو خونه منتظر خواستگار بشی.
اما آقا راحت خواستگاری هر کسی میتونه بره در حالی که شما بخاطر ایشون چهار سال موقعیتاتو از دست دادی.

دگه خوددانی.

سلام
من فکرمیکنم دوستان زیادی تجربه های تلخشون روتوی این تاپیک گفتن.فک میکنم یکی دوتاکافیه.تقریبا همه پستها به ایشون انرژی منفی انتقال داده.من خودموگذاشتم جای ایشون راستش ازازدواج و...ترسیدم...
اماتوی همه پستهااین حرف مهم بودکه این رابطه رسمی بشه بهتره وتوی نامزدی همدیگه روبشناسید.بقیه اش هم برمیگرده به صبروطاقت خودتون که میتونید چندسال منتظرش بمونید یانه؟
درضمن این هیجان شماباعث شدهمه فکرکنن داری عجولانه تصمیم میگیری.

من به شخصه تا بحال ندیدم کسی که رتبه برتر ارشد باشه بیکار بمونه یا با حقوق کم یا متوسط کار پیدا کنه نمیدونم این حرف ها از کجا در میاد ؟ بله شاید به ازای هر 1000 نفر یک نفر استثنا هم باشه !!!!

مثل این میمونه که یک نفر موقع آب خوردن خفه بشه و بغیه با دیدن این صحنه به هر کسی که آب میخوره توصیه کنند که دیگه لب به آب نزنه چون یه نفر قبلا به این خاطر مرده !!!؟؟؟؟؟

دوستان گرامی فقط تا حالا موج منفی فرستادید و ایشون رو به دادن جواب منفی تشویق کردید

باشه حق با شماست ولی اگر یک کارخانه دار ثروتمند بیاد خواستگاری ایشون شما تضمین میدید که اون فرد هیچوقت برشکست یا بیکار نمیشه !

شما پیشگو هستید و از اتفاقات اینده با خبر هستید که با این قاطعیت ایشون رو از ازدواج باز میدارید؟

فردی که پتانسیل ساختن یک زندگی مرفه را داره ولی باید از صفر شروع کنه از دید اقتصادی مورد مناسبی برای سرمایه گذاری و اعتماد برای ازدواجه


حالا که قراره زندگی افراد معمولی که پولدار نیستند رو مثال بزنیم و خوشبختی رو در پول مثال بزنیم پس چرا یکی از هزاران تاپیکی که هر روز توسط کاربرا ارسال میشه رو مثال نزنیم :

نقل قول:

---

http://www.hamdardi.net/thread-33651.html

---

من از این تاپیک ها فراوان سراغ دارم ...

.................................................. ................................
گفته های یکی از کاربران رو هم تایید میکنم ولی نمیشه هم خدا رو خواست هم خرما رو

پسری که سرش توی درس و کتابه و در این زمینه جز افراد موفق بوده ممکنه در خیلی از مهارت های زندگی مشکل داشته باشه

چون هیچ انسانی در همه زمینه ها موفق نیست و کمال مطلق فقط خداست

اگر بزرگترین معیار این خانم تحصیلاته و همسری رو مناسب میدونه که در این زمینه موفقه پس باید با تبعات احتمالی این ماجرا کنار بیاد که همسر ایشون نمیتونه در تمام زمینه ها در این حد باشه

پسری که در درس موفق شده قطعا از تفریحات یا ورزش یا فعالیت های اجتماعی یا هر چیز دیگه ای زده که تونسته به این موفقیت برسه

مثلا بجای دیدن مسابقات فوتبال و دنبال کردن سریالهای تلویزیون باید تا دیر وقت بیدار میمونده و درس میخونده

.................................................. .......................................
پ.ن :
من از خدامه که دخترای گرامی تحصیلات تکمیلی رو جز معیارهای اصلیشون قرار ندند ولی این دختر خانم تحصیلاتش در حدیه که قطعا در آینده خواستگار لیسانس یا دیپلم راه نمیده (مثل خیلی از اعضای خانم تالار)و این مسائل براش مهمه ، حالا که فردی اومده به خواستگاری ایشون که این معیار رو تمام و کمال داره چرا دارید ایشون رو از ادامه راه منع میکنید بذارید بیشتر با هم آشنا بشند و همدیگه رو بشناسند

کد PHP:

---

خانم مصباح الهدی خدا در قرآن با قاطعیت گفته که روزی رسان من هستم و اگر شرایط ازدواج رو دارید و از فقر میترسید ازدواج کنیدمن روزی شما رو تامین میکنم (ضمانت و تضمین داده)

این مسئله کاملا با آیه دیگه ای که شما بیان کردید فرق داره 

خدا در آیه دیگه گفته که زن و مرد پاک باید با هم ازدواج کنند

 ولی هیچوقت نگفته که من زن و مرد پاک رو به ازدواج هم در میارم یا تضمین میدم که مردی که پاکه براش زن پاکی پیدا میکنم و به ازدواجش در میارم اگر کسی چنین آیه ای سراغ داره خوشحال میشم اینجا بیان کنه

پس یعنی اگر مرد و زنی بدنیال ازدواج با همسر ناپاک هستش نباید اینکار رو انجام بدند (فرمان و دستور خدا نقض میشه)

پس در مورد اول خدا یک تضمین به ما داده که روزی ما به عهده اوست اما در مورد دوم خدا از ما یک خواسته داشته که باید به اون عمل کنیم

متاسفانه در ایران باب شده که مردم مهریه های سنگین طلب میکنند صرفا چون دستور خدا و سنت پیامبره 
یا خیلی از مردها به همین دلیل صیغه رو حق طبیعی خودشون میدونند 

اما خیلی راحت روی این آیه چشم پوشی میکنند که نباید ثروت مانع ازدواج باشه

یعنی هر فردی فقط بخشی از قرآن رو قبول داره که به او نفع میرسونه !!!!
که این مسئله خیلی نگران کننده است

متاسفانه بیشتر افرادی هم که در خصوص ازدواج مشاوره میدند هم هر کدام به سلیغه خودشان مباحث شرعی و دینی رو در نظر میگرند 


---

آقای معاون کلانتر کسی پیشگو نیست اما قطعا مجرد موندن بهتر از یک ازدواج بد هست ما نمیگیم فرد مورد نظر خانم گل گیسو حتما مورد بدی هست فقط نگرانیم احساسات مسیر شناخت رو منحرف کرده باشه واین با توجه به سن خانم گل گیسو و شیوه آشنایی ایشون بعید نیست.

خانم گل گیسو گفتن : من در یک سمینار شرکت کردم و با کسی آشنا شدم... ما هفته ای یک بار میریم بیرون فوقش 2 ساعت و با هم صحبت میکنیم...)

این نوع آشناییها معمولا با غلبه احساسات انسان رو دچار خطای شناختی میکنه: (...فوق العاده از نظر اخلاقی خوب و بافرهنگ هستن...درست رفتار میکنن...)

خب همه مردها دو ساعتی که با جنس مخالف هستن خوب و با کلاس رفتار میکنن و خودشون رو با فرهنگ نشون میدن اصلا این راه شناخت نیست تازه در بسیاری موارد چون احساسات غلبه دارد و دو طرف چوب و سنگ که نیستن انسان هستن باعث میشه بدیهای طرف مقابل رو نبینند یا اگر دیدند توجیه میکنند . در خیلی موارد خانواده ها مخالفت میکنند حالا اینها چه کنند یا مقابل خانواده ها بایستند یا جدایی و لطمات روحی که بیشتر آن هم برای دختر است....

آسیبهای این شیوه شناخت یکی دو تا نیست و من نمیخوام وارد این مقوله بشم که هم در انجمن مقالاتش هست هم تجربه های زنده و عینی مراجعان

نگرانی دیگه من این هست که حس میکنم خانم گل گیسو فکر میکنند اگر همسرشون تحصیلات در رشته خوب و مدرک و سمینار و ... داشته باشن ازدواج موفقی دارند در حالی که اصلا و ابدا اینطور نیست که گاهی برعکس هم هست.

فرد مورد نظر خانم گل گیسو میتونه گزینه خوبی باشه به شرطی که کاملا رسمی زیر نظر خانوادها مراحل شناخت رو طی کنند بدون دخالت احساسات

البته معاون عزیز من هم مثل شما موافقم که درست نیست کسی که بالفعل کار نداره رو سریع رد کنیم گاهی فردی شاغل نیست اما نوع تحصیلات و مدرک شخص پرتلاش بودن جربزه داشتن و سایر ویژگیهاش خیلی آینده روشن تری داره تا نسبت به شخصی که شغل هم داره اگر بخواهیم وارد احتمالات عقلی بشیم که نکنه فلان درصد شاغل نشه و .. خب همین احتمالات در کسی که شاغل هست هم وجود داره که نکنه شغلش رو از دست بده و ...

فرهنگ 27عزيز منظور من کلي بود (روحيات )وقتي اسم از شناخت بين طرفين مياد يني شناخت کلي ماشاالله خودتون ک استادي دوست من.فقط خواستم زیادی شلوغ نشه متن
منم ميگم همو خوب بشناسن از هر لحاظ بعد ادامه ماجرا (حالا ادامه ماجرا میتونه عقد باشه،عقدنباشه ولی باهم بودنشون زیر نظر والدین باشه و....)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گل گیسو

فقط با توجه به این که ایشون 4 سال دیگه موقعیت پیدا میکنن من بدبخت باید چه خاکی بر سر کنم....

---

لطفا یکم دقت فرمایید، بنده در مورد 2 سالی که سربازی اجباری دارند گفتم که میتونند پروژه بگیرند از بنیاد و هر 2 3 ماهی گزارشی در مورد پیشرفت پروژه به بنیاد ارئه کنند که در طول این مدت میتونند توی خونه باشند و تحقیقات کنند. (اختراع هم توش خلاصه میشه ولی تبصره داره)
امریه هم که کار رو ساده کرده چون بعد از اینکه دوره اش تموم بشه بهشون پیشنهاد داده میشه که در اون سازمان یا موسسه به کار خودشون ادامه بدند.

رفقای من همون 1 سال که از زیر سر درب دانشگاه رد شدند خبر ازدواجشون برام میمومد حالا شما نگران 1.5 سال آخرید ؟ شما که مشتاق هستید طبق گفته بقیه دوستان که عرض کردند ازشون بخواید بیان خواستگاری.

واسه اینکه اخلاق و رفتار طرف دستتون بیاد حداقل 6 ماه زمان براش بذارید، با تلفن و فلان منظورم نیست حضوری و سفر و غیره البته با supervision خانواده ها

سلاااااااااااااام
طی جلسات خواستگاری همدیگروبشناسین و باهم آشناشین. اینجوری هم زودتر قضیه جدی میشه که فک نکنم شما بدتون بیاد و هم اینکه این آقاپسر بیشششتر خودشو به خاطر شما به آب و آتیش می زنه.یعنی تلاشش هدفمندتر میشه. و هم اینکه وقتی باهاش وارد رابطه ی دوستی نشید شأن شما در نظر ایشون بیشتر میشه و جلب اعتماد وعلاقه هم می کنید.

یک گزینه ی دیگه هم هست اینکه آقاپسر با این پیشنهاد شما پا پس بکشه و شما با وجود این علاقه نگران این قضیه باشید که نیاز به تجزیه و تحلیل بیشتر داره خودم خیلی ایده ندارم دراین زمینه دوستان دیگه نظر بدن لطفا. (حالا یکی بگه تو که ایده نداری چرا نظر می دی؟؟:18: )


موفق باشی :72:

با سلام
بهترین تعبیری که به ذهنم میرسید برای توصیف این رابطه اینه

شمام اگه حرفای بچه هارو یه نگاهی بکنید خارج از این توصیف نیست و هرکدومشون نکاتی رو از همین تعبیر میگن تا شمارو از نقاط مثبت و منفی قسمت های مختلف اگاه کنن تا هوشیارانه تصمیم بگیرید...


از نقطه ای شروع کردید و از مسیری باید عبور کنید تا به مقصدی بنام وصال(اردواج) برسید

شروع :با پسری به صورت تصادفی و در محیطی با هم اشنا شدید و شماره رد و بدل شد و ...

خطرات:
ایا شروع نا به هنجاری داشتید؟
ایا این شروع میتونه ناخوداگاه شمارو بکشونه به مسیر و مراحل بعدتر ؟
نقاط مثبت و منفی این شروع (خوبیات این ارتباط در چیه از نظر خودتون)
چطور میشه از خطرات مربوط به شروع جلو گیری کرد
و ......
از نظر اخلاق و رفتار در مدت حدود یک ماه تا حدودی ازشون شناخت پیدا کردید خودتونو هم هدف میبینید حتی مکانی که بودید نشان دهنده یک نوع اشتراکه و نمیخوایید این فرصت خوبو به راحتی و مفت از دست بدید شایدم دلتون یه جورایی گیر کرده باشه



مسیر :
الان میخوایید در مسیری قدم بذارید(شاید تاحدودی گذاشته باشید و مسیری رو پیموده باشید) که با هم ارتباط دارید و حتی قرار میذارید تا از هم شناخت پیدا کنید

خطرات:
ایا ممکن هست در مسیر قدم بذارید اما به مقصدی بنام وصال نرسید؟
ایا واقعا به شناخت درستی میرسید؟
چه خطراتی شمارو تحدید میکنه؟
و.....

شما باید هوشیار باشید که ناخود اگاه مسیری رو طی نکنید که راه برگشتی نداشته باشید

بزرگترین ایرادی که میشه به این رابطه گرفت اینه که بحث زمان توش مطرحه یعنی الان هیچ تعهدی نیست و نمیتونه باشه و بزرگترین خطر و تحدید این رابطه به همینجا ختم میشه

اگر تمام فاکترهارو به صورت خوب فرض کنیم
باید این سوال از خودتون بپرسید که ارزش عبور از مسیرو داره؟اگه اره چرا ؟واگر نه بازم چرا؟

نکته ای که باید یادتون باشه اینه: چون حداقل به مدت چند سال میخوایید باهم در ارتباط باشیدو فراز و نشیب های زیادی رو باید پشت سر بذارید که هر کدومشون میتونه جدایی بیاره و یه دل سوخته بجا بذاره پس باید تعهدی بینتون باشه که به شما اسیبی وارد نشه

وصال :
(این قسمت بیشتر به اینده نگری خودتون بستگی داره مثلا کاریو انجام میدید که در اینده در موردش خوشبین هستید )



خطرات :
ایا این فرد ارزش اینو داشت که من این همه مدت بپاش وایسادم و چه فرصت هایی رو از دست دادم
این رابطه به هداف من و ایشون ایا میتونه لطماتی وارد کنه یا نه

من به شما توصیه میکنم خودتونو گول نزنید با این تفکرات که ادم مناسبی الان پیدا شده و شاید تا اخر عمر دیگه چنین موردی نیاد و اینم بپره بره و شما بدبخت بشید این افکارتون اشتباس و این احساس شماست که افکارتونو داره مطابق چیزی که میخواد میسازه!
اگه قرار به پریدن باشه و شما بخوایید نگهش دارید که نپره مطمئن باشید که بعدا اگه موردی بهتر از شما پیدا کرد میپره(دیر و زود داره پریدنش اما سوخت و سوز نداره) پس بهتون توصیه میکنم این جمله رو بهش بگید و به این رابطه که داره تبدیل به یه رابطه عاطفی و احساسی میشه که بعدا میتونه تا همینجاش بهتون اسیب برسونه خاتمه بدید
بهش بگید من حرفی برای ازدواج با شما ندارم و خانواده منم اگه شمارو مناسب بدونن و در محیط خواستگاری(بعده تحقیق میپذیرن)اما تنها مشکل من موندن با کسی توی چندین ساله که این اصلا عاقلانه نیست و یه ریسک مساوی با درصد بالایی از شکسته که حتی اگه تبدیل به ازدواج بشه به زندگی ما ضربه میزنه و اگرم نشه چنان ضربه ای به ما(مخصوصا من)وارد کنه که شاید هرگز نشه جبران کردپس الان به این رابطه احساسی پایان میدیم
مطمئن باشید اگه شمارو بخواد میاد سراغتون و خواستگاری میکنه بعده مدتی اما اگه نیاد بدونید که ریسک شدیدی رو که در حد صد درصد شکست بودو پشت سر گذاشتید چون شمارو واقعا نمیخواست چون ادمی نبود باهاتون در مدت حداقل 2 سال بمونه( اصلا از تصمیم عاقلانتون ناراحت نباشید(
بچه ها راهنمایی میکنن تا درست ترین انتخاب انجام بدید در هر صورت انتخاب با شماست

--------------------------------------------------------------------------------
------------------------------------------------------------------------------------------

جگر شیر نداری سفر عشق مرو !

سلام
گل گیسوعزیز من وقت نکردم کل تاپیکت روبخونم چندتاتاپیک اولی روخوندم شماروتوشرایط شمادیدم من هم مثل شمافکرمیکردم اول بایدخودم اشنابشم اقاپسرهم باخواستگاری جلوامد ولی بعدازچندسال بهم گفت چون نمیتونم جلوبیام بروبه زندگیت برس چون من خواسته بودم جلوبیادبهش گفته بودم اگرخواهرخودت بودقبول میکردین؟بهم گفت هیچی نشده به خانوادم بدوبیراه میگی
میدونم همش بهانه بوددنبال یه راه فراربود چون خواستم جلوبیاداین حرف روزد بااحساساتت تصمیم نگیر اگرواقعاشمارومیخوادباخواس تگاری رسمی اقدام کنه بعد چندسال نامزدبمونیدبعدازدواج
خواهشا اشتباه من روتکرارنکنید شماهم مثل من نشیدشب تاصبح گریه ،نیش وکنایه اطرافیان و......

نقل قول:

---

دوستان عزیز حداقل یک فرصت به این پسر بیچاره !! بدید که چند جلسه با این خانم رفت و آمد کنه و همدیگه رو بشناسن

---

جلسات یواشکی مثل آب خروشان می مونه،معلوم نیست آدمو به آبشار می بره

یا به ساحل می رسونه.کسی نمی گه این پسر کلاهبرداره،ولی ماهیت این روابط

طوریه که عوارض وابستگی و تحریف شناختی در پی داره.

نقل قول:

---

به خانوادشون در مورد آشنایی ما اطلاع دادن

---

مورد داشتیم خانواده پسر اطلاع داشتن،ولی بعد مدتی با دختر مثل یه مزاحم رفتار

کردن.بعضی خانوادها برای اینکه سر پسر گرم باشه،مانع ارتباطش با دخترا نمی شن.

با سلام و قبولی طاعات و عبادات شما...
دوستان آشنایی من با ایشون خییلی هم اتفاقی تصادفی و توی کوچه و خیابون نبود... ایشون در دوره کارشناسی در دانشگاه ما بودن فقط چون ترم بالایی بودند بنده ایشون رو ندیده بودم
اما شماره ایشون رو هم از قبل داشته و برای مسائل علمی و آموزشی ازشون سوال میپرسیدم... این که همدیگرو در سمینار دیدیم بله اتفاقی بود... دوستان دیدار های ما به هیچ وجه یواشکی و در ماشین و مکان های خلوت نیست.. من که گفتم.. با اطلاع کامل خانوادست... آن هم 2 3 ساعت... اون هایی که دوست دختر و دوست پسر هستن... فرق دارن... به هم مهمانی میرن... منزل هم میرن... تا ساعت 1 2 شب!!! غیر از اینه.. ضمن این که من راجع به ایشون بسیار تحقیق کردم.. از دوستاشون ...هم دوره ای هاشون... خییلی خییلی از نظر اخلاقی از ایشون تعریف میکنند ضمن این که رفتار خوب ایشون رو خودم هم شاهدش بودم... دوستان من رتبه برتر ارشد این مملکت هستم... چرا فکر میکنید ساده ام یا گول میخورم.. من باز هم میگم باز هم امکان شک وجور داره امکان غلط بودن هممممممه تعریفایی که ازشون کردن وجود داره... ولی تا نرم و صحبت نکنم با ایشون... از کجا باید بفهمم؟؟؟؟؟

سلام به همگی
"من آنچه شرط بلاغست با تو می‌گویم/// تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال"
کسی نگفت شما ساده اید ؛ تمام حرف اکثر دوستان اینه که از روش رسمی برای شناخت ایشون اقدام کنید و هر چقدر هم که وقت خواستید برای این کار بگذارید تا شانس آسیب به شما به حداقل برسه؛ در هر حال "صلاح مملکت خویش خسروان دانند".
پیروز باشید.

دوستان عزیز سوء تفاهم نشه من در مورد این تاپیک نظر شخصی خودم رو اعلام کردم
توی متنی که نوشتم عنوان کردم "بعضی از این افراد..." یعنی نوشته های من شامل همه نمیشه
بلکه چند موردی که من برخورد داشتم به این صورت بودن:54:
دلیلم هم این بوده که صاحب تاپیک فقط جنبه های اجتماعی و موقعیت ایشون رو در نظر نگیرن بلکه سایر معیارها رو هم در نظر بگیرن
همینجا از دوستانی که نوشته من ناراحتشون کرده عذرخواهی می کنم قصد جسارت نداشتم:72:
نظر شخصی بود

سلام

یه جورایی با نظر همه موافق هستم.
با نظر آقای معاون کلانتر هم موافق هستم.


می دونید گاهی ما وقتی یک مطلب را می خونیم نسخه ای که برای خودمون خوبه را می پیچیم.ولی هر کسی نسخه خودش را داره.
مثلا من خودم اگر جای گل گیسو بودم اصلا فعلا ازدواج نمی کردم! چون حس می کردم معیارهام پخته نیست! و نمی دونم چرا باید ازدواج کرد.

یا این آقا را انتخاب نمی کردم. وقتی حیا در خواستگارم را بتونم در حدی که گل گیسو گفت توصیفش کنم.

اما می بینم گل گیسو هم یک طرف دیگر قضیه است و باید دید خود او چه کسی هم کفوش هست.

این را هم زاویه نگاهش به ازدواج و درجه ای که برای معیارهاش داره مشخص می کنه.

به نظر من از این چیزی که از دیدگاه گل گیسو متوجه شدم شاید این پسر خیلی هم خوب باشه! مثلا همین که دوست دختر نداشته باشه برای گل گیسو ok باشه! و یه پسری که خیلی فراتر از این حرف ها باشه براش اصلا خوب نباشه چون بعدا ممکنه اون پسر برای مثال به حجاب و... او گیر بده.و ممکنه مثلا تحصیلات برای گل گیسو خیلی مهم باشه و ...


گل گیسو جان
من با آقای معاون کلانتر موافقم که این آقا برای بررسی شدن شما جا داره!


اما حتما حداقل ابتدای آشناییتون را با یک جلسه خواستگاری کاملا معمولی! یعنی فقط پدر و مادر پسربه همراه پسرشون بیان خواستگاری شما و خانواده ها به خصوص خانواده پسر برای ادامه روند آشناییتون مخالفتی نداشته باشن.و یه تحقیقات اولیه هم انجام بشه. فقط تقریبا نظرات شما دو نفر مونده باشه.این جوری نیت ایشون کاملا به شما اثبات میشه.
گل گیسو جان حتما از نظر مثبت خانواده پسر مطمئن باش. چون خیلی تاپیک بوده که بعد از مثلا چندین مدت آشنایی پسر گفته خانوادم تازه مخالفت کردند.

حیفه این همه زمان را بگذرانی و در آخر با مخالفت خانواده ها مواجه بشین.در صورتی که همین اول میشه فهمید.
این مسائل کار و... هم همین اول پدر و مادرت حل و فصل کنند بهتره. یعی ممکنه اینجا مثلا خودت بگی مشکلی نداری.ولی در آخر پدرت مخالفت کنه!


تو ایران موافقت خانواده ها خیلی مهمه!

موفق باشی.:72:

- - - Updated - - -

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mis-marjan

دوستان عزیز سوء تفاهم نشه من در مورد این تاپیک نظر شخصی خودم رو اعلام کردم
توی متنی که نوشتم عنوان کردم "بعضی از این افراد..." یعنی نوشته های من شامل همه نمیشه
بلکه چند موردی که من برخورد داشتم به این صورت بودن:54:
دلیلم هم این بوده که صاحب تاپیک فقط جنبه های اجتماعی و موقعیت ایشون رو در نظر نگیرن بلکه سایر معیارها رو هم در نظر بگیرن
همینجا از دوستانی که نوشته من ناراحتشون کرده عذرخواهی می کنم قصد جسارت نداشتم:72:
نظر شخصی بود

---

میس مرجان یه وقت برای شما هم سوء تفاهم نشه!!!

من اون قسمت پستم فقط جنبه شوخی و مزاح با شوخی آخر پست خودت داشت!

وگرنه من که اصلا نخبه نیستم به دل بگیرم.( البته این جوری می گم ریا نشه ها!) :58:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Less Than Nothing

بنده موج منفی در قبال طرفتون نمیدنم چون اصلا شناختی در مورد ایشون ندارم که قضاوت کنم. مواردی که خودم تجربه دارم رو بهتون انتقال میدم شاید دیدتون باز تر بشه.

در مورد اینکه ایشون مهندس هستند خب بستگی داره در چه رشته و تخصصی در حال فعالیت هستند، به علاوه برای کار در دانشگاه های دولتی هم میتونند از طریق لابی داخل دانشگاه به سازمان ها یا ارگان هایی معرفی بشند ،توی سمینار ها و همایش ها هم میشه رابط پیدا کرد به روابط عمومی طرفتون هم برمیگرده البته آدم زبون باز هم خیانتشون بالاست. ( آدم میتونه 1 مقاله بنویسه و 100Kبار cite شه یا 100 تا مقاله بده هیچ جا بهش رجوع نشه به کیفیت سمینار و مقاله های طرفتون هم بستگی داره، الله علم)
اگر ایشون جز TOP های ایران باشند و اسمشون رو هم خبر داشته باشم بله جا برای مستقر شدنشون هست ولی اگر اسم و رسمی ندارند بالا بیاید پایین بیاید اگر بخوان جایی استخدام بشند با کارگر هیچ تفاوتی نداره عرض میکنم چرا، به این دلیل که کار مال خودش نیست و همیشه یک آقا بالاسر داره (مهندسی همینه مادامی که کار مال خودت باشه) هر چقدر هم بریزند تو جیبشون هم باز این آقا بالاسرها با آدم کار دارند. شما ایران هستید که جهان سومه و 5S در پایین ترین سطح یعنی دبیرستان اصلا اجرا نشده چه برسه به مباحث مدیریتی که اصلا در موردش در دانشگاه آموزش ندیدیم. اون شعراتی که در دانشگاه به اسم مدیریت استراتژیک و منابع انسانی به خورد آدم میدند 2 زار به درد نمیخوره چون پروتوکل هامون خرابه.

در مورد سربازیشون هم باتوجه به cv شون که شما تا قسمتی انتقال دادید میتونند از بنیاد پروژه بگیرند و به این طریق سربازی خودشون رو سپری کنند، البته بستگی داره که بخوان برند خارج از کشور یا نه چون بعضی از پروژه ها ممنوعیت خروج از کشور داره منهای بعضی ها.
گرفتن امریه هم باز از همون لابی ها و آشنایان فامیل هم امکانپذیر هستش. البته خدا به دادش برسه چون مورد بالا هم مد نظر باید بگیرید.

در مورد ثبت اختراع در ایران لفظ ثبت اختراع خنده داره به این دلیل که کسایی که گزارش های و مدارک اختراع رو میبینند و شما باید از طرحتون دفاع کنید اصلا نمیفهمند شما چی کار کردی و دوم اینکه به راحتی فردی هم میتونه از ایده های شما (یا قستمتیش) در پروژه های خودش استفاده کنه و از نظر حقوقی دستتون به هیچ جا بند نیست. حالا اختراعاتی که انجام دادند میتونه در حوزه الکترونیک یا مکانیک باشه که دزدی در این 2 بخش بیداد میکنه اگر در مورد شیمی بود باز جای بحث داره، به هر حال اگر اختراعشون رو در امریکا register کردند که دیگه مو لای درزش نمیره (بنده فکر نکنم ایشون تا این حد درز کار رو گرفته باشه)

زندگی همش درس خوندن نیست، بذار بهت بگم من هزار جور کتاب خودم که مریض ام رو درمان کنم ولی تا زمانی که خود مریض رو نبینم اون همه کتابی که خوندم کشک بوده مثل این میمونه که شناکردن رو داری یاد میگیری اون هم بدون دریا!
حالا این تحقیقاتی که میکنند برای خارج رفتن باشه که به نظر من همکاریش رو باید بین المللی کنه که اینقدر دویدن نداشته باشه وگرنه اگر میخواد همین ایران بمونه که مشخصه که اصلا تو باغ نیستند چون احتیاجی به تحقیقات نیست (با توجه به لابی که فرمودید)


شما باید ببینید طرفتون اصلا مهارت عاطفی و مدیریت زندگی رو داره؟ حالا از این طرف هم به قضیه نگاه کن خودت چطور؟

---

واقعا راست بودن این حرفا
الان فقط کسایی باید ازدواج کنن که پول دارن
درس و اینا کشکه
من قبلنا یه خواستگار داشتم که اولش از یه دانشگاه علمی - کاربردی فوق دیپلم بعد ذره ذره لیسانس و بعدشم ارشد عمران توی یه دانشگاه که تا حالا اسمش رو نشنیده بودم و الانم یادم نیست تو خوزستان
و من چون خودم ارشد داشتم دانشگاه تهران می خوندم و البته 1001 دلیل دیگه ایشون رو نپسندیدم
ولی اون با 29 سال سن دیگه زندگیش رو جمع کرده بود و تو یکی از مناطق رو به مرفه تهران خونه و ماشین خریده بود
و وقتی می اومد خواستگاری اطمینان داشت مشکل مالی بره شروع و اداره ی زندگی نداره
ولی دانشجوی دکتری می شناسم دور و برم به این سن که هنوزم می ناله از وضعیت کار
از دم قسط لیسانس تا دکتری دانشگاه تهران درس خونده
تو ایران درس خوندن = بی پولی

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گل شب بو

سلام.
یه حرفی میخوام بزنم امیدوارم ناراحت نشی.
خیلی جدی داشتم تاپیکتونو میخوندم یهو دیدم نوشتین " بهم پیشنهاد خونه خالی ام نداده" راستش وقتی اینو خوندم خندم گرفت،
که چرا بعضی از ما دخترا انقدر ساده تشریف داریم. :47:پیشنهاد ندادنش دلیل بر خوب بودنش نیست عزیزم.
موفق باشی و خوش بخت:72::323:

---

الان نمیدونم چرا اینجوری شده
چند وقت پیش یکی از دوستای دخترم بهم میگه تو واقعا دوست پسر نداری؟
میگم نه ( البته من کسی رو یک طرفه دوست داشتم و ارتباط آنچنان باهاش نداشتم که دلیل اومدنم به اینجا هم همون بود)
بعد دوستم برگشته میگه تو چرا اینجوری هستی؟ میدونی 90 درصد پسرا از آدم ..... میهوان و باید بگردی اون 10 درصد رو پیدا کنی؟
من هم گفتم خوب شاید اونایی که تا حالا باهات دوست بودن اینجوری بودن و یعنی تو میگی 90 درصد پسرا اینقدر کثیفن؟ من که فکر نمیکنم
البته دوستم دختر آنچنان نامعقولی هم نیس و این یه شوخی بود که بهش گفتم
ولی واقعا نمیفهمم چرا اینجوری شده؟
دیگه پسری که این پیشنهاد رو بده کلا آدم نیس و باید فی الفور ازش دور بشی
و اصلن رو خوبی بدیش نباید بحث کنی چون این کلن پسر و بلکه آدم نیس
حالا اگه نداد تازه باید فک کنی بده یا خوبه؟؟؟

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گل گیسو

با سلام و قبولی طاعات و عبادات شما...
دوستان آشنایی من با ایشون خییلی هم اتفاقی تصادفی و توی کوچه و خیابون نبود... ایشون در دوره کارشناسی در دانشگاه ما بودن فقط چون ترم بالایی بودند بنده ایشون رو ندیده بودم
اما شماره ایشون رو هم از قبل داشته و برای مسائل علمی و آموزشی ازشون سوال میپرسیدم... این که همدیگرو در سمینار دیدیم بله اتفاقی بود... دوستان دیدار های ما به هیچ وجه یواشکی و در ماشین و مکان های خلوت نیست.. من که گفتم.. با اطلاع کامل خانوادست... آن هم 2 3 ساعت... اون هایی که دوست دختر و دوست پسر هستن... فرق دارن... به هم مهمانی میرن... منزل هم میرن... تا ساعت 1 2 شب!!! غیر از اینه.. ضمن این که من راجع به ایشون بسیار تحقیق کردم.. از دوستاشون ...هم دوره ای هاشون... خییلی خییلی از نظر اخلاقی از ایشون تعریف میکنند ضمن این که رفتار خوب ایشون رو خودم هم شاهدش بودم... دوستان من رتبه برتر ارشد این مملکت هستم... چرا فکر میکنید ساده ام یا گول میخورم.. من باز هم میگم باز هم امکان شک وجور داره امکان غلط بودن هممممممه تعریفایی که ازشون کردن وجود داره... ولی تا نرم و صحبت نکنم با ایشون... از کجا باید بفهمم؟؟؟؟؟

---

منم یه چیزی بگم
چند شب پیش خونه ی عموم بودیم که دوس دختر پسر عموم زنگ زد و جلو ما باهاش حرف زد
حرفاشون احساسی و عشقولانه نبود که نتونن جلو ما حرف بزنن
بعد ما شروع کردیم مسخره بازی که عمو حسین دوست دختر داره و عموم حتی اسم دختر رو که من تو موبایل دیدم گفت
ولی خوب من میدونم حسین حالا حالا ها زن بگیر نیست و با شناختی که ازش دارم و سنش احتمال نمیدونم در آینده با این خانم ازدواج کنه
چون برادر بزرگش که میخواست ازدواج کنه عموم اینا گفتن غلط میکنی و اول سربازی و کار و ول کن دختره رو
بعد ما کلا فامیل بدی نیستیم ها؟ هممون تو دانشگاه های دولتی درس میخونیم و من خودم رتبه ی ارشدم دو رقمی شد و الان دانشگاه تهران درس میخونم
ولی یه دیدی هس بینمون؟ پسرها و دخترهامون رو راحت میذاریم تا دوستی کنند البته نه بی بند و بار و خوب خیلی از دخترها هم الان دیگه احساسی عمل نمی کنند
که این نسخه ی فامیل بره من چون آدم احساساتی هستم جواب نمیده
میخواستم بگم صرف اینکه ایشون به پدر و مادرشون بگن که با شما دوستن نشون نمیده مسئله جدی هست و ایشون خواستگارن
آیا تا حالا صریحا به شما گفتن که دوست دارن با شما ازدواج کنند؟ تا شما هم بتونید موافقتتون رو اعلام کنید و بگید بره آشنایی بیشتر باید با خانواده بیاید منزل ما بره آشنایی اولیه
این آشنایی اولیه برای خانواده ها حداقل این دید رو به شما میده که اگه شما و پسرشون کامل به توافق برسی اونا مشکلی ندارن و شما رو عروس خودشون میدونن و بعد 4 سال دوستی به خاطر خانواده ها از هم جدا نمی شید
آیا تا حالا مادرشون به دیدن شما اومدن؟
فرهنگمون جوری هس که اینا مهمه و شما تازه 2 ماه هس آشنا شدید

نقل قول:

---

بعد دوستم برگشته میگه تو چرا اینجوری هستی؟ میدونی 90 درصد پسرا از آدم ..... میهوان و باید بگردی اون 10 درصد رو پیدا کنی؟
من هم گفتم خوب شاید اونایی که تا حالا باهات دوست بودن اینجوری بودن و یعنی تو میگی 90 درصد پسرا اینقدر کثیفن؟ من که فکر نمیکنم

---

نمیدونم چرا برای بیشتر دخترا این حالت وجود داره که وقتی که پسری کاری رو انجام میده به همه پسرا ربطش میدن !!

در ضمن پسرا معمولا پیشنهاد دوستی رو به دختری میدن که در لباس پوشیدن و آرایش و رفتارهاش داره داد میزنه که من یک دختر ... هستم و خیلی کم پیدا میشه پسری که سراغ یک دختر سالم بره و پیشنهاد دوستی بده

اما در مورد دوست شما و شما حالا که به این دید رسیدید ،چرا باید تمام پسر های روی کره زمین رو امتحان کنید

در مورد کثیف بودن پسرا نوشتید ولی اینو در نظر بگیرید که دختری که تن به دوستی میده و نیت پسرا رو میدونه مطمئنا از پسر کثیف تره نمیدونم چرا توی این سایت مد شده از این دختر ها بعنوان فردی یاد میکنند که مورد فریب واقع شده و قربانی پسرا هستند

اما شما فکر کردید پسری که پیشنهاد دوستی میده دنبال گردش علمیه !!! خوب معلومه که پیشنهاد دوستی چه مفهومی داره !!! کدوم آدم عاقلی پیشنهاد دوستی و ازدواج رو یکی میدونه ؟؟؟

متاسفانه روزی چند تا دختر توی همین سایت عضو میشن و از اعضا درخواست راهنمایی میکنند که ما با پسرای زیادی قبل از ازدواج رابطه داشتیم و حالا خواستگارمون از ما درمورد گذشتمون سوال پرسیده و ما اگه حقیقت رو بگیم دیگه این ازدواج سر نمیگیره و تنها کاری که از دست مشاورین و اعضا برمیاد اینه که بگن دروغ بگو

متاسفم که خیلی از دخترا که زندگی رو با دروغ آغاز میکنن در حالی که همون اوایل میتونستن بجای امتحان کردن کل پسرای زمین و مورد فریب و ظلم قرار گرفتن و اصطلاحاتی که فقط برای توجیح کاراشون دارن یکم نجابت پیشه کنن واقعا انقدر کار سختیه!!!!!!!!!!!!!!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط معاون کلانتر

نمیدونم چرا برای بیشتر دخترا این حالت وجود داره که وقتی که پسری کاری رو انجام میده به همه پسرا ربطش میدن !!

در ضمن پسرا معمولا پیشنهاد دوستی رو به دختری میدن که در لباس پوشیدن و آرایش و رفتارهاش داره داد میزنه که من یک دختر ... هستم و خیلی کم پیدا میشه پسری که سراغ یک دختر سالم بره و پیشنهاد دوستی بده

اما در مورد دوست شما و شما حالا که به این دید رسیدید ،چرا باید تمام پسر های روی کره زمین رو امتحان کنید

در مورد کثیف بودن پسرا نوشتید ولی اینو در نظر بگیرید که دختری که تن به دوستی میده و نیت پسرا رو میدونه مطمئنا از پسر کثیف تره نمیدونم چرا توی این سایت مد شده از این دختر ها بعنوان فردی یاد میکنند که مورد فریب واقع شده و قربانی پسرا هستند

اما شما فکر کردید پسری که پیشنهاد دوستی میده دنبال گردش علمیه !!! خوب معلومه که پیشنهاد دوستی چه مفهومی داره !!! کدوم آدم عاقلی پیشنهاد دوستی و ازدواج رو یکی میدونه ؟؟؟

متاسفانه روزی چند تا دختر توی همین سایت عضو میشن و از اعضا درخواست راهنمایی میکنند که ما با پسرای زیادی قبل از ازدواج رابطه داشتیم و حالا خواستگارمون از ما درمورد گذشتمون سوال پرسیده و ما اگه حقیقت رو بگیم دیگه این ازدواج سر نمیگیره و تنها کاری که از دست مشاورین و اعضا برمیاد اینه که بگن دروغ بگو

متاسفم که خیلی از دخترا که زندگی رو با دروغ آغاز میکنن در حالی که همون اوایل میتونستن بجای امتحان کردن کل پسرای زمین و مورد فریب و ظلم قرار گرفتن و اصطلاحاتی که فقط برای توجیح کاراشون دارن یکم نجابت پیشه کنن واقعا انقدر کار سختیه!!!!!!!!!!!!!!!!

---

نه من به این دید نرسیدم و تاکنون هم رابطه دوستی آنچنان نداشتم و فقط یک مورد ناراحتی پیش اومده که در توی یک تاپیک بهش پرداخته شده
من این حرف رو به دوستم گفتم که یعنی تو با این پوششت کاری میکنی که چنین پسرایی دنبالت میان و فرار نیست این رو تعمیم بدی به 90 درصد پسرا
و اینکه ما باید از الان تلاش کنیم و پسر خوب پیدا کنیم!
ولی خوب در حال حاضر دید بدی تو جامعه هست
و حتی مادرها هم از ترس اینکه برای دخترهاشون خواستگار مناسب پیدا نشه اون ها رو تشویق به دوستی با پسری میکن که حالا یه مقدار اندک اظهار علاقه کرده
و یا اینکه شما باید پسرها رو خوب بشناسید و بتونید تمییز قایل بشید مثلا همین دختر ( دوستم ) که میگفت اگر دوستی نکنی فردا که 2 تا خواستگار برات اومد اصلن فرقی نمیکنه برات با کدومشون ازدواج کنی!!!
چون اکثر مادرهای ما هم صرفا به شکل سنتی فدیم ازدواج کردن
در مورد خود من وقتی اولین خواستگار برام اومد خانواده اونقدر خوشحال بودن که من واقعا کلافه شده بودم و دلیل خوشحالی رو اصلن نمیدونستم
مثلا پدرم میگفت آدم هر فرصتی رو از دست نمیده در حالی که من هنوز پسر رو ندیده بودم
همه ی اینا میدونید به خاطر چی بود؟ چون خواهر بزرگم خواستگار سنتی پر و پا قرص نداشت

والا مطمئنا 90 درصد پسرای جامعه نمیتونن اینطور باشن؟
و اگه اینطور باشن پس همه تو منجلاب داریم زندگی میکنیم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط معاون کلانتر

نمیدونم چرا برای بیشتر دخترا این حالت وجود داره که وقتی که پسری کاری رو انجام میده به همه پسرا ربطش میدن !!

در ضمن پسرا معمولا پیشنهاد دوستی رو به دختری میدن که در لباس پوشیدن و آرایش و رفتارهاش داره داد میزنه که من یک دختر ... هستم و خیلی کم پیدا میشه پسری که سراغ یک دختر سالم بره و پیشنهاد دوستی بده

اما در مورد دوست شما و شما حالا که به این دید رسیدید ،چرا باید تمام پسر های روی کره زمین رو امتحان کنید

در مورد کثیف بودن پسرا نوشتید ولی اینو در نظر بگیرید که دختری که تن به دوستی میده و نیت پسرا رو میدونه مطمئنا از پسر کثیف تره نمیدونم چرا توی این سایت مد شده از این دختر ها بعنوان فردی یاد میکنند که مورد فریب واقع شده و قربانی پسرا هستند

اما شما فکر کردید پسری که پیشنهاد دوستی میده دنبال گردش علمیه !!! خوب معلومه که پیشنهاد دوستی چه مفهومی داره !!! کدوم آدم عاقلی پیشنهاد دوستی و ازدواج رو یکی میدونه ؟؟؟

متاسفانه روزی چند تا دختر توی همین سایت عضو میشن و از اعضا درخواست راهنمایی میکنند که ما با پسرای زیادی قبل از ازدواج رابطه داشتیم و حالا خواستگارمون از ما درمورد گذشتمون سوال پرسیده و ما اگه حقیقت رو بگیم دیگه این ازدواج سر نمیگیره و تنها کاری که از دست مشاورین و اعضا برمیاد اینه که بگن دروغ بگو

متاسفم که خیلی از دخترا که زندگی رو با دروغ آغاز میکنن در حالی که همون اوایل میتونستن بجای امتحان کردن کل پسرای زمین و مورد فریب و ظلم قرار گرفتن و اصطلاحاتی که فقط برای توجیح کاراشون دارن یکم نجابت پیشه کنن واقعا انقدر کار سختیه!!!!!!!!!!!!!!!!

---

نه من به این دید نرسیدم و تاکنون هم رابطه دوستی آنچنان نداشتم و فقط یک مورد ناراحتی پیش اومده که در توی یک تاپیک بهش پرداخته شده
من این حرف رو به دوستم گفتم که یعنی تو با این پوششت کاری میکنی که چنین پسرایی دنبالت میان و فرار نیست این رو تعمیم بدی به 90 درصد پسرا
و اینکه ما باید از الان تلاش کنیم و پسر خوب پیدا کنیم!
ولی خوب در حال حاضر دید بدی تو جامعه هست
و حتی مادرها هم از ترس اینکه برای دخترهاشون خواستگار مناسب پیدا نشه اون ها رو تشویق به دوستی با پسری میکن که حالا یه مقدار اندک اظهار علاقه کرده
و یا اینکه شما باید پسرها رو خوب بشناسید و بتونید تمییز قایل بشید مثلا همین دختر ( دوستم ) که میگفت اگر دوستی نکنی فردا که 2 تا خواستگار برات اومد اصلن فرقی نمیکنه برات با کدومشون ازدواج کنی!!!
چون اکثر مادرهای ما هم صرفا به شکل سنتی فدیم ازدواج کردن
در مورد خود من وقتی اولین خواستگار برام اومد خانواده اونقدر خوشحال بودن که من واقعا کلافه شده بودم و دلیل خوشحالی رو اصلن نمیدونستم
مثلا پدرم میگفت آدم هر فرصتی رو از دست نمیده در حالی که من هنوز پسر رو ندیده بودم
همه ی اینا میدونید به خاطر چی بود؟ چون خواهر بزرگم خواستگار سنتی پر و پا قرص نداشت

بعد الان یه چیز دیگه هم هست و قبول دارم دخترها نجابت پیشه نمی کنن به قول شما
مثلا همین دوست من با یه پسری هم گروه درسی شده بود و برای اینکه اون آقا بهش پیشنهاد نده رفته بود دوست پسرش رو که یه دانشگاه دیگه بود آورده بود با این آقا آشنا کرده بود
در حالی که اون بدبخت هنوز پیشنهاد نداده بود!!!!

والا مطمئنا 90 درصد پسرای جامعه نمیتونن اینطور باشن؟
و اگه اینطور باشن پس همه تو منجلاب داریم زندگی میکنیم

سلام دوستان... در جواب دوست عزیز نفیسه..
بله ایشون چندین بار صراحتا اعلام کردن که قصدشون بسیار جدی برای ازدواج هست و حتی گاهی اوقات که من به شوخی به ایشون میگم قصد ازدواج ندارم و میخوام تنها زندگی کنم به ایشون برخورده و و میگن من رو سر کار گذاشتی؟؟؟؟ اگر نمیخواهی واقعا ازدواج کنی بگو.... با مادر من هم تلفنی صحبت کردند چند بار و در ضمن من پوششم اصلا جوری نیست که بخواد جلب توجه کنه برای دعوت کردن به منزل.. یک آرایش بسیار ملایم دارم که اون هم حق منه... من 23 سالمه و حق دارم آراسته و مرتب باشمم!!!! با تشکر

گل گيسو جان بالاخره چه تصميمي گرفتين؟
اينكه اول همديگه رو بررسي كنيد و بعدش اگه مناسب هم بودين چهار سال صبر كنيد؟
الان دو ماه از آشنايي شما ميگذره ، قراره آشنايي و بررسيتون چند ماه طول بكشه؟ زماني رو تعيين كرديد؟ همچنان هفته اي دوساعت باهم صحبت ميكنيد؟
اين تاپيك رو دنبال ميكنم و دوست دارم بدونم تصميمتون چيه :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گل گیسو

سلام دوستان... در جواب دوست عزیز نفیسه..
بله ایشون چندین بار صراحتا اعلام کردن که قصدشون بسیار جدی برای ازدواج هست و حتی گاهی اوقات که من به شوخی به ایشون میگم قصد ازدواج ندارم و میخوام تنها زندگی کنم به ایشون برخورده و و میگن من رو سر کار گذاشتی؟؟؟؟ اگر نمیخواهی واقعا ازدواج کنی بگو.... با مادر من هم تلفنی صحبت کردند چند بار و در ضمن من پوششم اصلا جوری نیست که بخواد جلب توجه کنه برای دعوت کردن به منزل.. یک آرایش بسیار ملایم دارم که اون هم حق منه... من 23 سالمه و حق دارم آراسته و مرتب باشمم!!!! با تشکر

---

نه من اصلن منظورم شما نبود
اون جواب دوست عزیز معاون کلانتر بود
حتی به اون دوست منم تا حالا کسی پیشنهاد خونه خالی نداده
این پیشنهاد شرم آور هس
و فقط عده ی بسیار کمی از پسرها چنین پیشنهادی میدن
ولی دخترها بزرگ میکنن از نظر من

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گل گیسو

سلام دوستان... در جواب دوست عزیز نفیسه..
بله ایشون چندین بار صراحتا اعلام کردن که قصدشون بسیار جدی برای ازدواج هست و حتی گاهی اوقات که من به شوخی به ایشون میگم قصد ازدواج ندارم و میخوام تنها زندگی کنم به ایشون برخورده و و میگن من رو سر کار گذاشتی؟؟؟؟ اگر نمیخواهی واقعا ازدواج کنی بگو.... با مادر من هم تلفنی صحبت کردند چند بار و در ضمن من پوششم اصلا جوری نیست که بخواد جلب توجه کنه برای دعوت کردن به منزل.. یک آرایش بسیار ملایم دارم که اون هم حق منه... من 23 سالمه و حق دارم آراسته و مرتب باشمم!!!! با تشکر

---

نه من اصلن منظورم شما نبود
اون جواب دوست عزیز معاون کلانتر بود
حتی به اون دوست منم تا حالا کسی پیشنهاد خونه خالی نداده
این پیشنهاد شرم آور هس
و فقط عده ی بسیار کمی از پسرها چنین پیشنهادی میدن
ولی دخترها بزرگ میکنن از نظر من