-
من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام ترو خدا کمک کنید
من و اون قرار بود ازدواج کنیم یه سال پیش اما پدرش مخالفت کرد
مادرش از همون اول در جریان بود و موافق بود
قرار شد دوباره صحبت کنه
پریشب بازم پدرش مخالفت کرد گفته یا من یا خانوادش
من بهش گفتم من تورو با خانوادت میخوام
دارم داغون میشم
پدرش نه منو میشناسه نه دیده
چرا
اره ما مال تو شهر مختلف هستیم
کمکم کنید
من چکار کنم
درسته ما از طریق اینترنت با هم اشنا شدیم اما من اون کاملا خانواده ها رو میشناسیم
من اونو خوب میشناسم
من ادم احساساتی نیستم اما دارم دیونه میشم
کمککم کنید
اخه چککار کنه که پدرش راضضی بشه
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام دوست من
فکر میکنم این حسی که تو گرفتارش شدی شبیه همون حسیه که اکثر دخترا گرفتارش میشن و خودشونو اخر خط می بینین.
چطور خونواده اون تورو نمی شناسن اما تو اونا رو میشناسی؟؟ تو به یه مشت حرف برای شناخت بسنده میکنی؟؟؟
ببین دوست من من حس تو رو کاملا درک میکنم و باید در این وضعیت پریشون باشی وگرنه باید به این دوست داشتن شک کرد.
اما اینم بهت بگم تو از کجا اینقدر مطمئن هستی که تمام حرفای اون اقا راسته ؟؟ و تو دیگه کاملا اونو و خونواده شو میشناسی؟
اینو همیشه یادت باشه وقتی دو نفر با هم دوست میشن (دختر و پسر ) بیشتر اوقات (بالغ بر 80 درصد ) برای نگه داشتن هم دروغ میگن. حالا بگذریم که شما توی دنیای صفر و یک با هم اشنا شدین . کسی که بخواد دروغ بگه چه دنیای صفر و یک چه دنیای واقعی دروغ میگه .اما دنیای اینترنت زمینه بییشتری برای کتمان حقیقت برای ادما فراهم میکنه.
تو قرار نیست کاری بکنی که پدرش راضی بشه.تو مگه به خوب بودن خودت شک داری که اینو میخوای به اونا یا هر کس دیگه ای ثابت کنی؟؟ به نظر من با اون اقا خیلی منطقی حرف بزن و بگو اگه منو میخوای خودت باید خونواده تو راضی کنی.
اینم بهت بگم توی زندگیت مثه یه غورباقه با دید 360 درچه نگاه کن که فرصتهای دیگه زندگی تو ازدست ندی.
اینم بهت بگم بهتره اصراری به اثبات خودت نداشته باشی.این ارزش تو رو بیشتر میکنه.
چرا ادمای مغرور جذاب ترن ؟؟؟
امیدوارم درست تصمیم بیگیری و الان هم که اینو میخونی اروم شی
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام ممنون اره اروم شدم
میدونید من باید بهتون بگم که
اون دروغ نمیگه خوب من تو یه فروم که اون مدیرش بود اشنا شدم منم از این دخترا نیستم که با یه حرف شیفته کسی بشم از دوستی دختر و پسر هم بیزارم
نه که مانع کسی بشم نه اما خودم حتی دلم نمیخواسته اینو تجربه کنم
23 سالمه بچه هم نیستم
که بگید احساساتی تصمیم گرفتم نه
اون همون اول ازم خاستگاری کرد نه این که پیشنهاد دوستی بده
اما من بهش گفتم بهتره با خانوادش صحبت کنه وکمی وقت خواستم تا بهتر بشناسمش
مادرش از اول در جریان بوده
پارسال پدرش مخالفت خودشو بر مبنای اینکه ما شناختی نداریم گفت منم بهش حق دادم حتی الان هم بهشون حق میدم
اما مادرش خواست که صبر کنه تا دوباره با پدرش صحبت کنه
تو این مدت یه سال خیلی به هم وابسته شدیم
من حتی با خواهرش هم در ارتباط بودم اما خیلی کم
ارتباط ما به تلفن و اس ام اس وایمل ختم شد حتی هم رو ندیدیم
تا اینکه مادرش میخواد که بره جواب رو بشنوه و پدرش میگه یا این یا خانوادت منم بش گفتم که تو حق بی احترامی به اونا رو نداری
باید بهشون احترام بزاری اما داشتم اتیش میگرفتم
تو خونه تعادل روحی ندارم
دلم نمیخواد مادرم بفممه چمه دارم دیونه میشم
اون خیلی خوبه من مدتها به خاطر مسائلی روحی از خدای خودم دور بودم اون تواین یه سال منو با خدام اشتی داد
به نظرتون میتونه دروغ بگه من از لحظه لحظه زندگیش با خبر بودم
منم بهش دروغ نگفتم
حالا من چکار کنم
بهش میگم بره دنبال زندگیش اون از اون و ر اتیش میگره من خودم تو دلم داغون میشم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
شما بگو من بهش چی بگم
به خدا دیگه نمیدونم چکار کنم
من خودم همیشه دیگرون رو راهنمایی میکردم به شاگردام گوش زد میکردم اما الان خودم به یه مشاور نیاز دارم
دلم میخواست میتونستم الان انلاین با یه مشاور صحبت کنم
تو این دنیا مگه فقط چت واسه وقت گذرونیه نه به نظرم بهترم میشه استفاده کرد
کمکم کنید
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام gharibe
یه كمی صبر خیلی حالتو جا می آره...
آروم باش...
نكته a_b بسیار كاربردی،ظریف و مهم هست. یعنی تو در راضی كردن خانواده آنها مسئولیتی ندارید.
اتفاقا همین اتفاقات بین او و خانواده اش و نوع نگرش آنها ،ابزار مناسبی برای شناخت شما نسبت به آنهاست.
یعنی تو از الان روش تفكر آنها را متوجه می شوید.
همچین میزان دخالت احتمالی آینده آنها را در زندگی شما و انتخاب پسرشان را شاهد هستید.
اگر فرزندی نتواند رابطه تعاملی و انعطاف پذیر و مناسبی با خانواده اش در انتخاب همسر كه امر مهمی هست ایجاد كند، به عنوان یك نقطه ضعف اساسی محسوب می شود و شما باید با توجه به این مسئله تصمیم بگیرید.
به هر حال صبر كن ، تا ایشون خودش رو در رابطه با خانواده اش نشون دهد. بی شك افراد به همان نحو با خانواده خود عمل می كنند در آینده با همسر و فرزندان خود عمل می كنند.(این نكته طلایی هست،راحت از كنارش نگذر= باور كن صد میلیون می ارزه:58:)
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
من امروز به این نتیجه رسیدم که اگه به نصیحت اقای سنگتراشان توی 6 ماه پیش گوش میکردم ؛ الان پشیمون نبودم.
بهت نصیحت میکنم به راهنمایی های اقای سنگتراشان گوش کن و عمل کن.ازت خواهش میکنم از این حرف من سر سر ی نگذر
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
خوب اقای سنگتراش من چی بهش بگم
دیروز به هش اس ام اس زدم گفتم
گفتم ببین اگه منو میخوای باید خودت تلاش کنی و خانوادتو راضی کنی
گفت نمیخوام تو اذیت بشی فعلا نمیخوام باهاشون حرف بزنم
گفتم پس تکلیف منو مشخص کردی ممنون
گفت چه تکلیفی تو داری فرار میکنی
گفتم تو فکر کن دارم ازت فرار میکنم
بهم یه اره نشون بدید
اقای سنگتراش من چی بهش بگم
اخه نمیخوام حرفی بزنم که بعدا پشیمون بشم و انو از خودم برونم و خودمم نمیخوام این قدر بیچاره نشون بدم
شما بگید من چی بگم
اومد اینجا که کمکم کنید من به کمکتون نیاز دارم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام gharibe
مشکل و شرایطی که الان شما دارید دقیقاً مشکل 2 ماه پیش منه .
منم توی شرایط شما بودم . و اینجا هم مشکلم رو مطرح کردم و با کمک آقای سنگ تراشان بهترین تصمیم رو گرفتم و الان اصلاً پشیمون نیستم .
پدر طرف مقابل من هم بدون کوچکترین شناختی از من مخالف بود . اینم بگم که شرایط من حتی از پسر ایشون هم ایده آل تر بود ولی چون غریبه بودم و انتخاب پسرشون مخالفت کردن و کار به جایی رسید که پدرش گفت : یا ما و یا اون و گفتند که در صورت انتخاب من اسم این آقا رو از شناسنامشون پاک میکنن .
وقتی دیدم ارزش چیزی رو که میخوام از دست بدم با ارزش چیزی رو که میخوام بدست بیارم قابل مقایسه نیست پس تمومش کردم .
مخالفت خانواده ها چیزی نیست که به همین راحتی بشه از کنارش رد شد .
هدف فقط به هم رسیدن و با هم بودن نیست ؟
مگر هدفتون از ازدواج چیزی غیر از رسیدن به آرامشه ؟
فکر میکنید با این اوضاع آرامشی هم داشته باشید ؟
عزیزم خودت رو دست کم نگیر .
میدونی به اون آقا من چی گفتم ؟
گفتم : شما آدرس و شماره محل کار و منزل من رو دارید ، اگر تونستید خانوادتون رو راضی کنید میتونید اقدام کنید مشروط بر اینکه من اگه ازدواج نکرده باشم ، اگرم که نتونستید خوب میرسیم به این نقطه ای که الان هستیم پس چیزی رو از دست نمیدیم و دیلیل نداره که به همین منوال ادامه بدیم .
میدونی بیشتر از هر چیزی برای یه دختر چی مهمه ؟ عزت نفس ، شخصیت و ارزش اون دختر در خانواده همسر .
پس برای خودت ارزش قائل باش و منطقی تصمیم بگیر .
وقتی درست تصمیم بگیری شاید روزهای سختی رو به خاطر دلتنگی بگذرونی ولی پیش خودت سر بلند و سرافرازی که تصمیم عاقلانه و درستی گرفتی .
همین که حس کنی شخصیت و ارزشت حفظ شده بهت روحیه و انرژی میده .
موفق و پیروز باشی
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
منم واسه همین مخالفت کردم باهاش چون گفتم که من حاظر نیستم تورو بدون خانوادت داشته باشم
اره راست میگی منم همین حرف رو الان بهش اس ام اس میکنم
ممنون
امیدوارم تو اینجا بتونم خودمو کنترل کنم
و بتونم که با این مسئله کنار بیام
راستی اون اقا نتونست
پس بهش میگم دیگه با من تماسی نداشته باشه اخه دیگه درست نیست این تماسا
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
بهش همینو گفتم تازه گفتم
که اگه موافقت کردن مادرش باهام تماس بگیره
ترو خدا کمکم کنید
یعنی کار درستی کردم الان
اگه یه وقت منو ترک کنه چی
ترکم که کرده
یعنی اگه واقعا من و دوست داشته باشه نمیتونه خانوادشو راضی کنه
یعنی خودش نمیتونه تصمیم بگیره
خدایا امیدوارم کار درستی کرده باشم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
میترسم از دستش بدم
اون الان تصادف کرده
براش نگرانم
اقای سنگتراشان به نظرتون درست بود اینو بهش گفتم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
الان بهم اس ام اس داد که باشه قبول من درستش میکنم میگم مادرم بهت بزنگه
گفتم پس تا اون موقع دیگه باهام هیچ تماسی نگیر
البته اگه تا اون موقع دیر نشه و من ازدواج نکنم
گفت باشه
دیگه تصمیم با اونه
یه زره اروم شدم یه زره
اما بازم به کمک و همفکری شما احتیاج دارم
توکلم به خدا
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
1 روز گذشت
چقدر برام سخته
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
امروز 2 روزه
کارم شده تو وبلاگ زوجای جون رفتن و خوندن اینکه چقدر خوشبختن
و براشون ارزوی خوشبختی کردن
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
1هفته شد
هر وقت دلم میگیره میام اینجا نمیدونم چرا
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
کار خوبی می کنی که میای اینجا:72:
اینجا یه خاصیتی داره اونم اینه که آدم مشکل خودش یادش میره:D
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام دوست عزیز
دقیقا منم مشکل شما رو دارم.
آره ما باید برای خودمون ارزش قائل باشیم دوست عزیز،خودمونو دوست داشته باشیم.
منم الان دقیقا حس تو رو دارم.
توکل میکنیم به خدا.
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
نیلوفر جان بیشتر بیا اینجا من ازوقتی اومدم اینجا یه نمه حالم بهتر شده
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
دلم خیلی هواشو کرده یعنی اون الان هم به من فکر میکنه؟
هر جا رو نگاه میکنم یاد حرفاش میافتم
میگفت نمیتونه فراموشم کنه
اما الان نزدیک 15 روزه ازش بیخبرم
البته خودم گفتم که تا راضی نشدن مامانتم فقط زنگ بزنه تو هیچ تماسی نگیر
دیشب واسم خاستگار اومد بازم خاستگار
از این که یه عده مثل گوسفند بیان نگات کنن بدم میاد
چون مامانم بهم نگفته بود منم خودمو تو اتاق حبس کردم
خوبی این ازدواج ها سنتی اینه البته فقط 1 خوبی که خانواده اش راضی ان
اما پسره معلوم نیست
دلم دیشب خیلی
گرفت میخواستم بهش اس ام اس بدم
اما جلوی خودمو گرفتم
خیلی احساس تنهایی میکنم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام روز عید فطر خواهرش بهم اس ام اس داد
و عید و تبریک گفت
خلاصه خیلی با هم اس ام اس دادیم
فهمیدم که تو این همه مدت بهم خواهرش اس ام اس میداده ولی به من نمی رسیده
خیلی خوشحال بود م که فراموشم نکرده
خواهرش از اون برام گفت
گفت که خیلی تو دار شده دوشیف داره کار میکنه نمیخواد با پدرش روبرو بشه
به قول خواهرش داره لجبازی میکنه
گفتم خوب داره منو فراموش میکنه گفت نه اون از من میخواد که حال تورو بپرسم همش میگه میترسه دیر بشه اما نمیدونه از چی میترسه
من میدونم از چی
خواهرش از م خواست که به برادرش زنگ بزنم اما من قبول نکردم گفتم نمیتونم
دیشب به خواهرش گفتم میدونی چرا خانوادت با من مخالفن
گفت این مخالفت از جانب فقط پدرمه اونم میگه باید با فامیل وصلت کنه
دیشب باز دلم گرفت
کاشکی اون به جای فرار از پدرش میتونست با هاش صحبت کنه
خواهرش میگفت تو واسم مهمی گفتم چرا گفت خوب چون واقعا دوست دارم
بهم گفت هرشب داره خواب عروسی منو و برادرش رو میبینه
نمیدونم چکار کنم توکل کردم به خدا
چون غیر اون هیشکی نمیتونه به داد من برسه
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام
فکر نمیکنی کسی که حاضر نیست به خاطر مهمترین موضوع زندگیش یه کاری انجام بده حتی با پدرش صحبت کنه (پدر و مادها هرچی باشن لولو خرخره که نیستند) با مشکلات روبرو بشه و برای خواستش تلاش کنه تو زندگی چه جوری میخواد از تو حمایت کنه و واست یه کاری انجام بده و مسئولیت قبول کنه ؟
همه چیز فقط دوست داشتن نیست
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
کاشکی از طریق خواهرش میتونستم یه کاری بکنم
اما فکر نکنم از من کاری بر بیاد
به خواهرش گفتم به کسی نگه که به من اس ام اس میده اونم قول داد
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
اقای مدیر خوشحال میشم کمکم کنید
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام غربیه. مشکل منم مثل مشکل دوست پسر شماست. شما باید به اون حق بدید چون کنار امدن با خانواده و راضی ساختن انها خیلی سخته. بنظر من شما باید باهاش در تماس باشید وبه او نیرو بدهید تا با تلاش خانوادرو راضی بکنه نه این که کنار بکشید اونوقت اون فکر می کنه شما هم بی خیال شدید شما هم باید تلاش بکنید البته اگر ایشون شما رو دوست داشته باشن به هر طریقی که شده خانوادرو راضی می کنن ولی زمان میبره. تورو خدا تنهاش نذارید بهش امید بدید.
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
سلام نقاب جان
میدونید خیلی سخته خیلی من دلم براش غش میره
اما نمی تونم بش زنگ بزنم
اون باید خودش تصمیم بگیره
حس میکنم دیگه دوسم نداره
اگه داشت به جای در رفتن از پدرش باهاش صبت میکرد
من بهش فرصت انتخاب دادم
بعدشم یه سال تمام نتونست یعنی پدرشو راضی کنه؟؟؟
خیلی برام سخته دوریش خیلی
اما چاره ای ندارم
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
خواهرش هم گفت بهش زنگ بزنم اما اگه زنگ بزنم
و بازم هم نتونه موافقت اونارو لجب کنه
اون بیشتر زجر میکشه من
طاقت ناراحتی شو ندارم
توکل کردم به خدا
فقط اون میتونه کمکم کنه
اون حتی تو این مدت یه زنگ هم به من نزده:(
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
دوسته عزيز در چه حالي ؟
من داستانتو خوندم . خيلي ناراحت شدم .
الان در چه حاليد ؟ باباش راضي شد يا نه :-(
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
چندان رفتار ایشون طبیعی به نظر نمیاد.همین طور شما. عدم تماس که چی؟ درسته که اون وظیفه داره که خونوادش رو راضی کنه اما تو شرایطی که برای راضی شدن خونوادش ایجاد می شه تنشهایی به اون وارد می شه که تنها عامل کمکی برای کم کردن این تنشها شمایید. می شه گفت اون مرده و باید خودش خونوادشو راضی کنه و کسی که اینکارو نکنه...اما واقعا همه ماها به همین صلابت برخورد می کنیم-بدون نیاز به کمک؟ بهش بگید کمکی نمی تونید کنید به اون برای راضی کردن خونوادش اما نگید که باهاتون تماس نگیره. بهش بگید که بعد از صحبت هاش با پدرش رو شما به عنوان عزیزترینش که می تونه رنجهای اونو تسلی بده حساب وا کنه.
تاپیکی بود که در اون من چند راهنمایی به خانومی به اسم کاربری bloom کردم. امیدوارم به دردتون بخوره."اسم تاپیکم یادم نمیاد. آخر شبه و منم شدیدا آشفته و پریشون) در پناه ایزد یگانه
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط santatian
چندان رفتار ایشون طبیعی به نظر نمیاد.همین طور شما. عدم تماس که چی؟ درسته که اون وظیفه داره که خونوادش رو راضی کنه اما تو شرایطی که برای راضی شدن خونوادش ایجاد می شه تنشهایی به اون وارد می شه که تنها عامل کمکی برای کم کردن این تنشها شمایید. می شه گفت اون مرده و باید خودش خونوادشو راضی کنه و کسی که اینکارو نکنه...اما واقعا همه ماها به همین صلابت برخورد می کنیم-بدون نیاز به کمک؟ بهش بگید کمکی نمی تونید کنید به اون برای راضی کردن خونوادش اما نگید که باهاتون تماس نگیره. بهش بگید که بعد از صحبت هاش با پدرش رو شما به عنوان عزیزترینش که می تونه رنجهای اونو تسلی بده حساب وا کنه.
تاپیکی بود که در اون من چند راهنمایی به خانومی به اسم کاربری bloom کردم. امیدوارم به دردتون بخوره."اسم تاپیکم یادم نمیاد. آخر شبه و منم شدیدا آشفته و پریشون) در پناه ایزد یگانه
درسته این اشتباه من بود الان که دوباره باهام در تماسه
فهمیدم که چقدر اشتباه کردم تو اون شرایط تنهاش گذاشتم
خودش بهم گفت که چقدر این کار من تو روحیش اثر بد داشته
اما واقعا حال خودم هم خراب بود کار بهتری نمیتونستم و به فکرم نمیرسید
خدارو شکر پدرش از مادرش در خواست کرده که بیاد همراه پسرش که منو ببینه
خدا خیلی کمکم کرد
تا ببینم سرنوشت چی برام در نظر داره
کاشکی شما اون چند ماه پیش میومدید و این حرفو میزدید
مثل ادمای متحرک بود م که هر کی هرچی میگفت گوش میکردم هر کاری میکردم اما خدارو شکر ضرر نکردم
اقای محسن فعلا که توکل کردم به خدای مهربون
تا ببینم چی میشه
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
دوست خوبم اول خواستم چیزی نگم و بروم ولی دلم نیومد.
اول از همه برات ارزو می کنم هر چی خیر و صلاحته برات پیش بیاد و همیشه طعم خوشبختی رو بچشی.
عزیزم فقط می خواهم بهت بگم حواست به چهارچوب ها باشه. یادت باش سنگ تا وقتی سنگینه که از جاش تکون نخوره. موفق باشی
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
غریبه عزیز، خوشحالم که یک پله جلوتر رفتی، خیلی خوبه و صبر و حوصله شما ستودنیه، عزیزم برات آرزوی لحظاتی سرشار از آرامش رو دارم..
به خدا توکل کن عزیزم، همه چیز همونطور که باید بشه میشه...
:72:
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
از همه دوستای خوبم به خاطر راهنمایی هاشون ممنون
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
خیلی ناراحتم دیگه منو نمیخواد پریشب با هم دعوا کردیم اما اون برعکس همیشه دیگه بهم محل نداد دیروز هر چی زنگ زدم فایده نداشت
اون دیگه منو نمیخواد
-
RE: من احتیاج به یه مشاور دارم خواهشن کمک کنید دارم داغون میشم
یعنی چی دیگه منو نمیخاد خودش اینو گفت یا شما برداشت کردین. شاید الان اعصابش خورده نمیخاد تو عصبانیت حرف بزنه. یه کم صبر کن گلم ببین عکس العملش چیه