سلام:72:
خسته شدم بس که تلاش کردم اما نشد.
حالا مشکل اصلیمو پیداکردم.اما نمیدونم چطور حلش کنم.من فقط وفقط میخوام راهی نشونم بدید بتونم ازدواج کنم.
صبرم تموم شده.خسته ودرمونده ام.
میخوام این تاپیکو به آخر برسونم.
فقط نا امیدم نکنید.
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام:72:
خسته شدم بس که تلاش کردم اما نشد.
حالا مشکل اصلیمو پیداکردم.اما نمیدونم چطور حلش کنم.من فقط وفقط میخوام راهی نشونم بدید بتونم ازدواج کنم.
صبرم تموم شده.خسته ودرمونده ام.
میخوام این تاپیکو به آخر برسونم.
فقط نا امیدم نکنید.
سلام دوست عزیز
من تاپیک قبلیت رو جسته و گریخته دیدم. اما انقدر طولانیه که همه ش رو نخوندم.
بهتره یه خلاصه ای از خودت بگی.
شما چند سالته؟
دانشجویی؟
شاغلی؟
بیکاری؟
و...
دوست عزيز هر چى بيشتر در اين زمينه استرس داشته باشى كمتر به نتيجه ميرسى، حتى باعث ميشه نتونى درست انتخاب كنى.
كيفيتش مهمه ديرو زودش مهم نيست.
با سلام و احترام
قبلا در این مورد مقالات و تاپیک های مشاوره ای ایجاد شده است، لطفا در تالار همدردی جستجو کنید و مطالعه فرمایید.
به عنوان نمونه:
http://www.hamdardi.net/thread-9311.html
با سلام ازدواج مسئله پیچیده ایه نمی دونم قسمتی که همه ما آدما همیشه می گیم رو باید چه جوری معنی کرد یا اصلا حکمت خدا رو... چرا خدا برا بعضی دختر خانم بدون اینکه حتی به فکر راهکار و یا مقاله ای باشند همسر خوب نصیب می کنه این تفاوت دلیلش چی می تونه باشه؟؟؟؟؟ چرا فقط بعضی از دختر خانم ها مثل نویسنده این تاپیک یا امثال من باید شب و روزمون دعا و خواستن این نیاز از خدا باشه مگه خانمهایی که ازدواج کردن ( حالا به موفق یا ناموفق بودن ازدواج کاری ندارم) چی بیشتر از ما داشتن. چرا این ازدواج برا من و امثال من مارتون شده؟؟؟ من خودم از یه خانواده اصیل ام و حتی می تونم بگم بهتر جای شهرمون زندگی می کنم از نظر ظاهری هیچ مشکلی ندارم و همیشه هم مرتب و تا حدودی مد روز می گردم ولی چرا انتخاب نشم خودم هم دلیلش رو پیدا نکردم. شاید پاک زندگی کردنم بوده!!! گناه مادرامون چیه که اینقدر باید غصه من و امثال منی که از سن ازدواجشون گذشته رو بخورن. همه دوستام بدون اینکه حتی غصه ازدواج رو هم بخورن الان ازدواج کردن و تا حدودی زندگی موفق دارند. وقتی نگاه می کنم می بیننم نه برتری نه کاستی نسبت به من دارند ولی ازدواجشون به راحتی اتفاق افتاده. تا حالام جواب این سوال که چرا من و یا نویسنده این تاپیک تا این سن ازدواج نکردیم رو پیدا نکردم ...
با سلام و احترام
تنهای خسته گرامی، لطفا شما برای سئوالتون تاپیک جداگانه ای ایجاد کنید.
در تاپیک مراجعین فقط می توانید جواب بدهید و اگر سئوال داشتید باید جداگانه اقدام کنید.
========
پاورقی:
به طور کلی اگر بخواهیم از این سئوالها که شما پرسیدید ، ما هم بپرسیم می توانیم میلیاردها سئوال داشته باشیم؟!!!!
- چرا بعضی بچه ها عقب مانده متولد میشوند؟
- چرا بعضی بچه ها خوشگل و بعضی زشت متولد می شوند؟
- چرا بعضی بچه ها در خانواده عالم و پولدار متولد می شوند، بعضی در خانواده یک معتاد؟
- چرا عقاب می تونه بپره؟ ولی لاک پشت راه رفتن هم به سختی انجام می ده؟
- چرا و چرا؟!
در لینک ذیل می توانید در این خصوص اطلاع پیدا کنید.
آرامش و نحوه مواجهه افراد با مسائل و مشکلات زندگي
سلام عزیزم
خواستگارهای دیگه ای در این مدت داشتی؟
اگر داشتی دلیل رد کردن اونها چی بود؟
سلام:72:
خواستگار که تا دلت بخواد داشتم.اما الان کمترن که من نمیخوامشون.معتاد یا سیگاری شدید بودن.
اما چند وقته (از وقتی اومدیم خونه جدید)هرکس میخواد بیاد یه چیزی میشه نمیتونه بیاد.
یعنی انگار فقط وفقط خدا نمیخواد.من خیلی به خودم میرسم.هم تو خونه وهم وقتی مهمون میاد یا میرم مهمونی.
بیشتر از این ناراحتم که هر کسی منو میشناسه ازم خواستگاری میکنه وتب تندی دارن اما یهو یه چیزی پیش میاد که کلا همه چی فراموش میشه.منم غرور دارم ونمیخوام خودمو پیش کسی کوچیک کنم.اگه بگمم جنبه ندارن.سواره از پیاده خبر نداره.
عزیزم، اون چیزایی که میگی پیش میاد و هرکسی میخواد بیاد نمیشه، چیا هستن؟ دقیق بگو چیا هستن؟
منظورت از رسیدگی به ظاهرت چیه؟ در حد فقط مرتب و زیبا بودن به همراه حفظ نجابت و حجاب؟ یا بیشتر از این حد؟
قبلا هم خواستگارها سیگاری بودن یا این آخری ها اینطوری بودن؟
خب چی میشه که مثلا اول معرفی میشن بعد نمیان.
من اینو میخوام بدونم. ولی برای همش سه تا نقطه گذاشته ای.
- - - Updated - - -
جمله اولم سوالی بود. علامت سوال آخرش رو یادم رفته
عزیزم بایدبنویسیم چراخواستگارموردعلاقه خودرانداریم
برای هردختری خواستگارمیادولی خواستگاری که معیارهای موردنظرماروداشته باشه کمه
به نظرمن دختراگربه امیدخواستگارامدن خانه بنشیندامیدواهی است چون خواستگاربیچاره ازکجامیداندکدام خانه دختردم بخت دارد پس نیازهست که یک نفرواسطه شودبرای واسطه شدن حضوردخترخانم درمجالس ودرکل اجتماع ضروری به نظرمیرسدتا دیگران یک شناخت نسبی ازدخترخانم داشته باشند وبتوانندمعرف فردشوند
راستی عزیزم توکل بخدا کلیدهمه درهای بسته است بخداتوکل کن ازخودش مددبخواه
یوسف گمگشته ببخشید یه سوال داشتم(امیدوارم سوالم نرنجونت)
پدرت یا برادر سیگاری داری ؟
و اینکه وقتی برات خواستگار میاد، تو باهاشون صحبت میکنی و بعدش دیگه اونا نمیان؟؟
یا اینکه همون اول منتفی میشه؟
چطوری کنسل میشن خواستگاریهات؟
چقدر از موردهایی که برات پیش اومده بدون واسطه بوده؟ یعنی خود آقاپسر تو رو دیده و انتخاب کرده....؟
عزیزم اگه این موارد رو قبلا توی تاپیکهات گفتی ،من فراموش کردم یا اصلا نخوندم! ببخشید اگه سوال تکراری پرسیدم
- - - Updated - - -
خب بیشتر از یه سوال شد!!:303:
سلام:72:
هیچی دیگه.هر راوی واسش مشکلاتی پیش میاد که نمیتونن قولی که دادن عملی کنن.یکی مادر شوهرش مرد وشوهرش ناراحتی اعصاب گرفت وگرفتار شد.وهمش میگه ببخشیددست خودم نبود.
یکی دیگه گرفتاری شدید واسش ایجاد شد وبه طرز عجیبی مسافرتش طولانی شد.
بیشتر از این ناراحتم که خب چرا آدم وقتی نمیتونه واسه کسی کاری کنه حرفشو میزنه؟این راوی دومی خودش بامن تماس گرفت وگفت من وظیفه دارم که واسه ازدواج تو کاری کنم.آخرش 2ماه پشت سر هم تماس میگرفت عزیزم تو خیلی خوبی هرکی باتو ازدواج کنه خوشبخت میشه.هزارتا حرف زد اما وقتی گرفتاریش برطرف شد کلا انگار این آدم حرف نزده.من نمیگم کسی واسه من کاری کنه اماچرا همشون حرف میزنن اما این مسائل پیش میاد؟خب چرا همشون اینطور میشن؟
من میخوام بدونم چکار کنم؟
شوهر خواهرمم هرچند وقت یکبار دوستاشو معرفی میکنه بعد خودش میگه نه میترسم بدبخت بشن اونوقت من مسئولم.
من مسئولم یعنی چی؟شمامیتونیدبه صراحت عنوان کنیدکه شمامعرفی میکنیدوماتحقیق میکنیم وچشم وگوش بسته جواب مثبت نخواهم دادتااونهاهم معرف شماباشند
سلام:72:
این توکل که گفتی خیلی عالیه و میدونم توکلم کمرنگتر شده.اما من دنبال راه حلم.شاید خدا میخواد راهی پیداکنم.
- - - Updated - - -
سلام:72:
پدرم نه اون از دود متنفربود وهیچکس حق سیگار کشیدن توخونه مارو نداشت.
اما برادرام تازگی سیگاری شدن اما هیچکدوم به ما نشون ندادن وفکر میکنن ما نمیدونیم.
خواستگار که میاد میخوان وخیلی هم میخوان اما من نمیتونم با وجود تمام خوبیهاشون وقتی دندوناش از شدت سیگار زرد شده بهش جواب بدم.
خب من حالم بد میشه کسی به بهداشتش اهمیت نده.دندون یه چیز مهم توصورته.تازه من نمیتونم نفس سیگاری رو تحمل کنم.حالم بد میشه وخیلی سرفه میکنم.شوهر خواهر اولم سیگاریه اما توخونه ما نه.خواهرم میدونست سیگاریه اما واسش مهم نبود چون خیلی دوسش داشت.فامیله.
در هیچ موردی خود آقا پسر ازم خواستگاری نکرده.خانوادش به صورت سنتی اومدن.
- - - Updated - - -
سلام:72:
پدرم نه اون از دود متنفربود وهیچکس حق سیگار کشیدن توخونه مارو نداشت.
اما برادرام تازگی سیگاری شدن اما هیچکدوم به ما نشون ندادن وفکر میکنن ما نمیدونیم.
خواستگار که میاد میخوان وخیلی هم میخوان اما من نمیتونم با وجود تمام خوبیهاشون وقتی دندوناش از شدت سیگار زرد شده بهش جواب بدم.
خب من حالم بد میشه کسی به بهداشتش اهمیت نده.دندون یه چیز مهم توصورته.تازه من نمیتونم نفس سیگاری رو تحمل کنم.حالم بد میشه وخیلی سرفه میکنم.شوهر خواهر اولم سیگاریه اما توخونه ما نه.خواهرم میدونست سیگاریه اما واسش مهم نبود چون خیلی دوسش داشت.فامیله.
در هیچ موردی خود آقا پسر ازم خواستگاری نکرده.خانوادش به صورت سنتی اومدن.
- - - Updated - - -
اتفاقا همین امروز به خواهرم گفتم به شوهرت بگو شمارمونو بده بقیش با خودمونه.اون فقط معرف یک آدم درست باید باشه.عاقبت هر کس دست خودش وخداست.
با سلام
به نظرم توکلت کمرنگ نشده. بلکه کاملا رنگ باخته!!!!
توکل یعنی اینکه بدون استرس و فشار راهکارها را بررسی کن و دنبال کن و امیدت به خدا باشه و نتیجه را به او واگذار کن.
اما شما تا مرز مردن پیش رفتید که به نتیجه ای که دوست دارید برسید چون عنوان کرده اید:
پیشنهاد میدهم مدتی انرزی خودت را از تمرکز روی ازدواج کاهش بدهی و خود را احیا کنید.نقل قول:
من دارم از فکر ازدواج میمیرم.
پیشنهاد می کنم ازدواج را یک چیز معجزه گر نبین که اگر همین الان اتفاق نیفتد بلایی سر شما می آید. اتفاقا اگر قدر دوران مجرد بودنت را دانستی و خودت را آماده کردی و بعضی کارهایی که به شما آسیب می زند کنار گذاشتی ( خودت می دانی کدام کار را می گویم ) آن وقت ازدواج موفق خواهی داشت. عزیزم الان جوان و با نشاط و زیبایی. الان ازدواج بکنی یا نکنی جوانی ات می گذرد و به دوران میانسالی می رسی. دورانی که می نشینی و گذشته را مرور می کنی تا ببینی چه به دست آورده ای و آن وقت...
سلام مدیر محترم.
درسته حق باشماست وایمان وتوکل من رنگی نداره.یعنی رنگ قبلو نداره.
چند سال با کمک مشاور این راهکار تمرکز زدایی رو انجام دادم اما اگر جواب میداد حتما ادامه میدادم.
من میخوام کمکم کنید بتونم هر چه زودتر ازدواج کنم.
- - - Updated - - -
سلام نوپو عزیز:72:
دیگه فکر کنم به اندازه کافی مجرد موندم.
من قرار نیست خودمو بدبخت کنم.پس نگید ازدواج بده.اگر بد باشه هیچکس چند باره ازدواج نمیکنه.اما اگر همشون خوب بودن هم هیچکس طلاق نمیگرفت.
این موضوع مثل اینه که من بگم تو دریا نمیرم چون غرق میشم.امامن میدونم اگر ازحدی که واسم مشخص شده جلوتر برم غرق میشم.
ازدواج واسه من یک بهشت نیست اما هم از لحاظ روحی وهم جسمی بهش نیاز دارم.
- - - Updated - - -
یکی خودشو جای من بزاره واز دید من به قضیه نگاه کنه بعد بگه ازدواج واسه من خوبه یا بده؟
بهتره تمام زندگیمو مطالعه کنید.
من اینجا اومدم کمکم کنید موفق بشم وگرنه فراموشی راحتترین راهیه که میشه پیشنهاد داد.اما سختترین راهیه که میشه انجامش داد.
از همه کسانی که نظر میدن سپاسگذارم:72:
- - - Updated - - -
من از هیچکس اینجا طلب ندارم ومیدونم دوستان خوبم الان حال خوبی ندارن که امیدوارم خیلی زود خوب بشن.
میشل عزیزم چند روزه منتظر ایمیلت بودم اما بعد متوجه شدم خودت خیلی به تنهایی نیاز داری.امیدوارم زودترخوب شی.
فکر نکنید من فکر آخرتم نیستم.من خیلی گناهکارم وخیلی بدم اما من گناهکار بد راهی پیدا نمیکنم تا خوب بشم جز اینکه بتونم ازدواج کنم.
میگفتن زمان پیامبر دختری میره پیششون ومیگه من همسر خوب میخوام همونجا پیامبر با یک پسر عقدش میکنن.(شبیه این داستان بود)
اما حالا که ما دم از اسلام میزنیم کجاست کسی که بدون چشم داشت کاری واسه یه دختر بکنه.
درسته کسانی مثل برادر من با دخترا دوست بشه وبعد بگه همشون بدن؟؟
من که میخوام خوب زندگی کنم وپاک بمونم باید به کی بگم واسم کاری کنه؟
پیامبر از تمام آدما پاکتر بودن وخیلی متوکل تر اما چرا نگفتن برو دعا کن وفراموشش کن؟چون میدونستن این نیاز فراموشی نداره.شاید بتونم یک ماه کنترلش کنم اما نمیشه فراموشش کرد اگر میشه شما بگید با چه دارویی؟شما وقتی به آب احتیاج داریدوآب ندارید بهش فکر نمیکنید؟تازه میگیم چند روز بهش فکر نکنیدوهیچکس پیشتون آب نخوره اما زنده میمونید؟؟؟؟
من روم نمیشه برم به دکتر بگم این مساله رو دارم کما اینکه به مشاور خانوم گفتم رفتارش باهام تغییر کرد.
یک مشاور آقا که خیلی هم معروفه وتو تلویزیون صحبت میکنه با پیام مسالمو گفتم وگفت بیا پیشم بهت راهکار بدم.منم باترس رفتم پیشش.حرفای زشتی زد که فقط میخواستم فرار کنم.
من فراموش میکنم اما به من اسم دارو بگید.هر چی باشه میخورم بمیرم اما دیگه این رنجو تحمل نکنم.
واسه ترحم اینا رونمیگم.من فقط وفقط خسته ام.وخودم نمیتونم کاری بکنم.
سلام دوست عزيز حق با شماست زمان پيامبر ازدواج خيلي راحت تر بود ولي مهمترين دليلش رواج چند همسري بود!!!يعني يك مرد اگه شرايطشو داشت واهل عدالت بود به راحتي ميتونست(بدون اينكه عرف جامعه بد بدونه ) در آن واحد 2 يا 3 يا حتي 4 تا زن داشته باشه مثل تعدد زوجات خود حضرت رسول ص كه خداوند بهشون اجازه داده بود... البته به مردهاي مومن و عادل ديگه هم اجازه داده ولي در زمان ما اين حكم قرآني براي تمامي مردان حتي عادلان با شرايطش هم توسط ما انسانها منسوخ شده و نتيجش ايني شده كه ميبينيم!!!!................اينهمه دختران دسته گل پاك دامن بي همسر ( مث شما و من) كه نميتونيم همسر همكفومونو تو مردان مجرد بيابيم!!!
سلام. شما دختر با شهامتی هستی. کسی که این چنین به اشتباهش اعتراف میکنه قدر مسلم باید نیروی زیادی درونش موج بزنه.
چند نکته به ذهنم میرسه.( البته خودت به خوبی میدونی که من تنها یک کاربرم. و گفته های من رو اگر مفید نمی بینی به اندازه نصیحت یک کاربر بکار ببر.)
در رابطه با سیگار که متنفری. به خواستگار سیگاریت بگو یکی از شروط من ترک سیگاره. شاید کنار گذاشت. ( من خودم از دوران نوجوانی می کشیدم. اما 16 ساله ترک کردم.) سیگار مشکلی نیست که چاره نداشته باشه.
دوست نداشتم راجب مشکل دوم صحبت کنم اما اجازه بده به عنوان یک دوست به خودم این اجازه رو بدم .
اگر نمیتونی به صورت کامل عادتی که داری را کنار بگذاری. هر بار سعی کن مدتی که برای انجامش مقاومت بخرج میدی رو بیشتر کنی. یک قرآن کوچک همراه داشته باش. هر وقت افکار اشتباه به سراغت آمد . به قرآن رجوع کن و ذهنت رو از اینگونه مسائل دور کن.
سلام به همتون:72:
نظراتتون خیلی کمکم میکنه.
ممنون قطره طلا عزیز:72:
اما مگه 30سال پیش هم دخترا همسر مناسب نداشتن؟
به نظر خودم وچیزی که خودم این سالها دیدم اینه که کمتر کسی دلش به حال جوونی میسوزه که شرایط ازدواجو داره اما نمیتونه همسر مناسب پیداکنه.
من خودم چه الان وچه قبلا هر وقت دختر وپسری رو توآشناها میدیدم به درد هم میخورن معرفی میکردم.الانم همینطورم.هیچوقت فکر اینو هم نمیکنم که چون خودم ازدواج نکردم واسه کسی کاری نکنم.خیرشم تو زندگیم دیدم.البته بارهاشده اول خودمو خواستن وشرایط نمیخورده(سن )ومعرفی کردم.
الانم هستن آدمای اینجوری اما کمن کسانی که چشم داشتی نداشته باشن.توشهر ما افرادی هستن که واسه اینکار پول میگیرن وبدتر از همه اینکه هرکی پول بیشتری میده خواستگار بهتر گیرش میاد.به نظر من آدما از امر خیر نباید کارو کاسبی راه بندازن واسه خودشون.
ممنونم مجید محترم.شما همیشه واسم نوشتین وهمیشه حرفای خوبی زدید اما اینبار همش حرفاتونو با خودم تکرار کردم تا یادم نره.از دیشب حرفاتونو مرور میکنم.مخصوصا وقتی گفتید باشهامت هستم.من باشهامتم؟
اما من فکر میکنم کسی باشهامته که بتونه برنفسش پیروز بشه وظاهرش وباطنش یکی باشه.من چادر میپوشم اما گناه کبیره چی؟امیدم کمی بیشتر شده.اما باز هم تازه لب مرزم.
- - - Updated - - -
از کجا بفهمم که کسی که خواستگارمه ومن واسش شرط ترک گذاشتم واقعا سیگارو ترک کرده ودروغ نمیگه یا موقتی نیست وبا کوچکترین مشکلی دوباره نمیره طرفش؟
من با تیتر سئوالتان مشکل دارم! کسی نه تا به حال از فکر ازدواج مرده نه از مجرد بودن نه از متاهل شدن!
کلاً احمقانه است که ما زندگی و وجود داشتن مان را با تاهل تعریف کنیم!
سلام زمین جان!
لطفا لینک زیر را بخون.وتحلیلت را اینجا بنویس.
8 توصیه شهاب مرادی برای دختران مجرد در سن بالا
- - - Updated - - -
زمین جان یکی از دوستام این ایمیل زیبا را برام فرستاده.لطفا بخونش خیلی قشنگه!
سخنرانی ونه گات در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT
گاهي شما جلو هستيد و گاهي عقب.
مسابقه طولاني است و سر انجام، خودتان هستيد كه با خودتان مسابقه ميدهيد.
ناسزا ها را فراموش كنيد.
اگر موفق به انجام اين كار شديد راهش را به من هم نشان بدهيد.
نامه هاي عاشقانه ي قديمي را حفظ كنيد.
صورت حسابهاي بانكي و قبضها و ... را دور بياندازيد.
اگر نمي دانيد مي خواهيد با زندگيتان چه بكنيد، احساس گناه نكنيد.
جالبترين افرادي را كه در زندگي ام شناخته ام در 22 سالگي نمي دانستند مي خواهند با زندگيشان چه كنند.
برخي از جالبترين چهل ساله هايي هم كه مي شناسم هنوز نميدانند.
تا ميتوانيد كلسيم بخوريد.
با زانوهايتان مهربان باشيد.
وقتي قدرت زانوهاي خود را از دست داديد كمبودشان را به شدت حس خواهيد كرد.
ممكن است ازدواج كنيد، ممكن است نكنيد.
ممكن است صاحب فرزند شويد، ممكن است نشويد.
ممكن است در چهل سالگي طلاق بگيريد، احتمال هم دارد كه در هشتاد و پنجمين سالگرد ازدواجتان رقصكي هم بكنيد.
هرچه مي كنيد، نه زياد به خودتان بگيريد، نه زياد خودتان را سرزنش كنيد.
انتخابهاي شما بر پايه ي 50 درصد بوده، همانطور كه مال همه بوده.
دستورالعملهايي كه به دستتان ميرسد را تا ته بخوانيد، حتی اگر از آنها پيروي نمي كنيد.
از خواندن مجلات زيبايي پرهيز كنيد.
تنها خاصيت آنها اين است كه بشما بقبولانند كه زشتيد.
با خواهران و برادران خود مهربان باشيد.
آنها بهترين رابط شما با گذشته هستند و به گمان قوي تنها كساني هستند كه بيش از هر كس ديگر در آينده به شما خواهند رسيد.
به ياد داشته باشيد كه دوستان مي آيند و مي روند، ولي آن تك و توك دوستان جان جاني كه با شما مي مانند را حفظ كنيد.
براي پل زدن ميان اختلافهاي جغرافيايي و روشهاي زندگي سخت بكوشيد، زيرا هرچه بيشتر از عمر شما بگذرد، بيشتر پي مي بريد كه به افرادي كه در جواني مي شناختيد محتاجيد.
سفر كنيد
برخي حقايق لاينفك را بپذيريد:
قيمتها صعود مي كنند، سياستمداران كلك ميزنند، شما هم پير ميشويد.
و آنگاه كه شديد، در تخيلتان به ياد مي آوريد كه وقتي جوان بوديد قيمتها مناسب بودند، سياستمداران شريف بودند، و بچه ها به بزرگترهايشان احترام ميگذاشتند.
به بزرگترها احترام بگذاريد.
توقع نداشته باشيد كه كس ديگري نان آور شما باشد.
ممكن است حساب پس اندازي داشته باشيد.
شايد هم همسر متمولي نصيبتان شده باشد.
ولي هيچگاه نمي توانيد پيش بيني كنيد كه كدام خالي ميشود يا بشما جاخالي مي دهد.
خيلي با موهايتان ور نرويد وگرنه وقتي چهل سالتان بشود، شبيه موهاي هشتاد ساله ها ميشود.
نخ دندان به کار ببرید .
در شناخت پدر و مادرتان بکوشید ،هیچ کس نمی داند که آنان را کی برای همیشه از دست خواهید داد.
دقت كنيد كه نصايح چه كسي را مي پذيريد، اما با كساني كه آنها را صادر مي كنند بردبار و صبور باشيد.
نصيحت ، گونه ي ديگر غم غربت است.
ارائه ي آن روشي براي بازيافت گذشته از ميان تل زباله ها، گردگيري آن و ماله كشيدن بر روي زشتي ها و كاستي هايشان و مصرف دوباره ي آن به قيمتي بالاتر از آنچه ارزش دارد، است.
اما اگر به اين مسايل بي توجه هستيد لااقل حرفم درمورد كرم ضد آفتاب بپذيريد.
- - - Updated - - -
زمین جان یکی از دوستام این ایمیل زیبا را برام فرستاده.لطفا بخونش خیلی قشنگه!
سخنرانی ونه گات در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه MIT
گاهي شما جلو هستيد و گاهي عقب.
مسابقه طولاني است و سر انجام، خودتان هستيد كه با خودتان مسابقه ميدهيد.
ناسزا ها را فراموش كنيد.
اگر موفق به انجام اين كار شديد راهش را به من هم نشان بدهيد.
نامه هاي عاشقانه ي قديمي را حفظ كنيد.
صورت حسابهاي بانكي و قبضها و ... را دور بياندازيد.
اگر نمي دانيد مي خواهيد با زندگيتان چه بكنيد، احساس گناه نكنيد.
جالبترين افرادي را كه در زندگي ام شناخته ام در 22 سالگي نمي دانستند مي خواهند با زندگيشان چه كنند.
برخي از جالبترين چهل ساله هايي هم كه مي شناسم هنوز نميدانند.
تا ميتوانيد كلسيم بخوريد.
با زانوهايتان مهربان باشيد.
وقتي قدرت زانوهاي خود را از دست داديد كمبودشان را به شدت حس خواهيد كرد.
ممكن است ازدواج كنيد، ممكن است نكنيد.
ممكن است صاحب فرزند شويد، ممكن است نشويد.
ممكن است در چهل سالگي طلاق بگيريد، احتمال هم دارد كه در هشتاد و پنجمين سالگرد ازدواجتان رقصكي هم بكنيد.
هرچه مي كنيد، نه زياد به خودتان بگيريد، نه زياد خودتان را سرزنش كنيد.
انتخابهاي شما بر پايه ي 50 درصد بوده، همانطور كه مال همه بوده.
دستورالعملهايي كه به دستتان ميرسد را تا ته بخوانيد، حتی اگر از آنها پيروي نمي كنيد.
از خواندن مجلات زيبايي پرهيز كنيد.
تنها خاصيت آنها اين است كه بشما بقبولانند كه زشتيد.
با خواهران و برادران خود مهربان باشيد.
آنها بهترين رابط شما با گذشته هستند و به گمان قوي تنها كساني هستند كه بيش از هر كس ديگر در آينده به شما خواهند رسيد.
به ياد داشته باشيد كه دوستان مي آيند و مي روند، ولي آن تك و توك دوستان جان جاني كه با شما مي مانند را حفظ كنيد.
براي پل زدن ميان اختلافهاي جغرافيايي و روشهاي زندگي سخت بكوشيد، زيرا هرچه بيشتر از عمر شما بگذرد، بيشتر پي مي بريد كه به افرادي كه در جواني مي شناختيد محتاجيد.
سفر كنيد
برخي حقايق لاينفك را بپذيريد:
قيمتها صعود مي كنند، سياستمداران كلك ميزنند، شما هم پير ميشويد.
و آنگاه كه شديد، در تخيلتان به ياد مي آوريد كه وقتي جوان بوديد قيمتها مناسب بودند، سياستمداران شريف بودند، و بچه ها به بزرگترهايشان احترام ميگذاشتند.
به بزرگترها احترام بگذاريد.
توقع نداشته باشيد كه كس ديگري نان آور شما باشد.
ممكن است حساب پس اندازي داشته باشيد.
شايد هم همسر متمولي نصيبتان شده باشد.
ولي هيچگاه نمي توانيد پيش بيني كنيد كه كدام خالي ميشود يا بشما جاخالي مي دهد.
خيلي با موهايتان ور نرويد وگرنه وقتي چهل سالتان بشود، شبيه موهاي هشتاد ساله ها ميشود.
نخ دندان به کار ببرید .
در شناخت پدر و مادرتان بکوشید ،هیچ کس نمی داند که آنان را کی برای همیشه از دست خواهید داد.
دقت كنيد كه نصايح چه كسي را مي پذيريد، اما با كساني كه آنها را صادر مي كنند بردبار و صبور باشيد.
نصيحت ، گونه ي ديگر غم غربت است.
ارائه ي آن روشي براي بازيافت گذشته از ميان تل زباله ها، گردگيري آن و ماله كشيدن بر روي زشتي ها و كاستي هايشان و مصرف دوباره ي آن به قيمتي بالاتر از آنچه ارزش دارد، است.
اما اگر به اين مسايل بي توجه هستيد لااقل حرفم درمورد كرم ضد آفتاب بپذيريد.
با سلام وارزوی توفیق وکامیابی!!!مطالب شماراخوندم ناراحت شد .زمونه خیلی بد شده .هرجا دختر پاک ونجیبی باشه یک معتاد وخونه به دوش بی شخصیت شکار میکنه وهرجا یک مرد متشخص باشه یک دختر بی شخصیت بی خانواده شکار میکنه وبعد هردو غرق زجر حیاتی میشوند ولذا دخترای که بوی صداقت را نچشیده ند واصلا وجدان ابرو حیا سرشون نمیشه وهرروز بایک پسر میچرخند تا سنشون 16 نشده ازدواج میکنن بااونهمه بی لیاقتیشون ودخترای که پاکند تا سن 40 هم کسی سراغشون نمیاد اخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مگه پاک بودن جرمه؟؟پاکی یک زن ارزش معنوی داره که اصلا قبل قیاس با هیچ موارددنیوی نیست پن پاک را باید ستود ولی واقعا متاسفم به انتخاب این جوانها !!!!!!!!حتی من یک خانم متین ابرومند که جز بافندگان من هست وبعنوان دستمزد بافت قالی ازم پول میگیره انقد صادق هست که نگو .اما یه شوهر داره سربرج نشده میاد پول حقوقشو میگیره میبره تا یه ساعت دود میکنه میره هوا وتازه زنش انقد عاشقش هست که والله نمیدانم این چه سری هست ؟!چه حکمتی ؟؟!این معتادان بی شخصیتان انقد سلیقه خوب درازدواج دارند که نگو ....
دوست خوب وخواهر گلم!!خداوند درمورد ازدواج رسم انصاف رارعایت نمیکند بااین همه شهرت عدالت مداریش!!میشه یک بد بایک خوب!!!!
ناراحت نباش درمورد اون ادم سیگاری هم دوربرش نرو من هم توخونه زیر سیگارندارم وحساسیت به دودددارم علی الخصوص بوش /ادم سیگاری دستشویی بره اونجا را با بوی بند به گند میکشه تو خونه بخوابه خونه راالوده میکنه من حتی سوار ماشین نمیکنم /اینو بدان یک عمرزیستن درکنار یک سیگاری لجن بهترهست که تو خونه بمونی //الان 7 سال با بابام که بصورت تفریحی گاه گذری با دوستاش مشغول تریاک میشند حرف نمیزنم بش گفتم ترکش کن هرچی ماشین بگی برات میخرم البته معتاد هم نیست ولی میوه سر سفره دوستاش شده اون تریاک زهرمار../اخه قانون هم عرضه نداره از هرکی یک مثقال تریاک بگیرند اعدامشون کنند اخه مرد معتاد چه بهترزود بمیره چون جامعه را الوده میکنن ..کاش قانونگذار من بودم اول پدر خودم سر داربود تاهمه ببینند ولی خب چی کنیم.
بخودت فشار نیاور شاید حکمتی تو کارهست هیچ چیز بدون علت نیست.درضمن شماازکدام شهرستان هستید؟
- - - Updated - - -
با عرض پوزش اشتباهات تایپی زیادداشته ام که بعد متوجه شدم(درسطر4 بجای زن(پن)نوشته ام درسط 10 بجای (بد بند )تایب شده ودرسط 8بجای همیشه ناقص میشه نوشته ام.
پدر شما می خواست که مشخصات شما را به کسی بدهد که کارش همین است و برای دختر خانم ها خواستگار می فرستد. گفتی حاج اقا هم هست. پس چرا از این راه وارد نمی شوی؟
من هم یک لینک به شما در تاپیک قبلی ات معرفی کردم که مثل همین پیشنهاد پدرت بود . چرا آن را پیگیری نکردی؟
خوب اگر نمی خواهی مجرد بمانی اینها راه های خوبی هستند. منتظر چه هستی ؟
سلام:72:
مصباح الهدی عزیز ممنونم.خیلی مطالب خوب وآموزنده ای بود.کمی حالم بهتره اما مساله سر جاش هست.
شهریارمحترم ممنون.داستان زندگی تلخ اما آموزنده ای بود.من نمیتونم اسم شهرمو بگم.
نوپو عزیز از شما هم ممنونم که به فکرمین.اما اونجا پسر ناجور هم هست.خواهرم دیده بعضیها میان واسه پیدا کردن دوست دختر ودوست پسر.پس نمیتونه محیط سالمی باشه.
در مورد اون سایت هم که گفتید همینجا هم توصیه میکنن مکان مناسبی واسه ازدواج نیست.
کجا مکان مناسبی نیست ؟ آن سایتی هم که من معرفی کردم ، از طریق اینترنت این کار را انجام نمی دهد. بلکه سایتش معرفی موسسه شان و خدمات و شرایطش است. این تنها موسسه ای است که من در تحقیقاتم فهمیدم مناسب است و مدیرش هم یک روحانی تحصیلکرده است. شما اصلا رفتی که حالا داری این را می گویی ؟
نه نرقتم.
قصد جسارت یه شما یا کسی رو ندارم.امایه چیزی تو وجودم میگه رفتن به این موسسات دور از شان یک دختره.
من این حسو دارم.
دور از شان یک دختر اینه که هر کسی را واسطه ازدواجش کند و آنها هم هر پسری را دیدند به خانه دختر بفرستند.
با این کار شما یک واسطه درست و حسابی انتخاب می کنی که هر کس و ناکسی را برای شما نمی فرستد.
این در شان شما است که هر کسی بیاید به شما پیشنهاد ازدواج با پسرش را بدهد بعد هم یک عیبی روی شما بگذارد و بگوید ای ببخشید نمی دانستم سنتان زیاد است !!!!! و شما را با احساس خرد شده رها کند ؟ فکر می کنم راجع به این در تاپیک قبلی مفصل صحبت کردم.
اگر می خواهی از طریق سنتی ازدواج کنی گفتم که باید چکار کنی تا خواستگار مناسب بیاید. گفتم که باید با اطرافیانت مفصل صحبت کنی و معیارهایت را بگویی. گفتم که باید قبل از اینکه خواستگار بیاید تلفنی صحبت کنی و یک شناخت اولیه پیدا کنی و اگر مناسب بود راه بدهی که اینقدر از دست خواستگارهای نامناسب سرخورده نشوی.
در تاپیک قبلی ات مفصل راجع به ازدواج سنتی توضیح دادم. اما شما هر دفعه یک جواب دادی.
در این تاپیک هم گفتم اگر از راه سنتی نمی توانی خوب عمل کنی از این راه برو که باز هم یک بهانه دیگر می آوری.
بالاخره می خواهی چکار کنی ؟ می خواهی همین طور دور خودت بگردی و از درون خودت را خرد کنی ؟
ازدواج سنتی که می گویی نمی توانی درست مدیریت کنی . ازدواج نیمه سنتی را هم اصلا حاضر نیستی به آن فکر کنی و پیشداوری می کنی. می شود بپرسم می خواهی از چه راهی ازدواج کنی ؟
از ما انتظار داری دقیقا چه راه حلی برایت پیشنهاد دهیم ؟
شما توی نقش قربانی فرو رفته ای و حاضر نیستی از آن بیرون بیایی. چرایش را نمی دانم اما بدان به جایی نمی رسی.
اصلا . نگران نباش! . مادر من در سن سی و پنج سالگی ازدواج کرد ( تولد 1328 . ازدواج 1363 ) . اونم تو شرایط اون موقع که سن ازدواج پایین بود . شوهر خوبی هم گیرش اومده . تو فقط دلت بده به خدا و پاک باش . خدا خودش همه چی رو ردیف می کنه
سلام نوپو عزیز.:72:
من کاملا حرفای شما روقبول دارم.
اما من نمیخوام شخصیت قربانی داشته باشم.
پدر خودم تو اون مرکز دنبال همسر مناسب میگرده.اما تا الان هر کی بهش معرفی شده یه مشکل روانی داشته.
من نمیگم همه بدن اما اگر کمی شناخت از خانوادش داشته باشم بهتره.
دیروز عقد یکی از اقوام بود وقتی همه مهمونا اومدن اومد به من گفت من هیچ حسی نسبت بهش ندارم.اونجا خیلی دلداریش دادم اما واقعا ترسی تمام وجودمو گرفت وباخودم گفتم یعنی اگر من جای اون بودم چکار میکردم؟
دنبال یه همدم هستم اما خیلی سخته.
- - - Updated - - -
سلام آقا امیرحسین.
ممنون به خاطرپیام خوب وامیدوار کننده تون.
وقتی خوندم خوشحال شدم ودارم سعی میکنم ایمانمو قویتر کنم.
لطفاشما دوستان خوب هم واسم از ته دل دعاکنید.
نمیدونم چمه!
ازصبح که بیدارمیشم خسته ام.شبا خوابهای عجیب میبینم.
من مثل تمام شماها دنبال دست نوازش خانوادمم اما پیداش نمیکنم.مامانم پیش دیگران خیلی تحویلم میگیره وازم تعریف میکنه اما تو خونه همش بین من وخواهرم فرق میزاره.تاحالا بهم نگفته دوستت دارم.اما پیش دیگران میگه از دختر گلم خیلی راضیم.من شدم الهه خوبی توفامیلش.اما من خوب نیستم.حالم بده.حالم خیلی بده.دیگه صبر سابقو ندارم.زود ناراحت میشم.زود عصبانی میشم وبرای اینکه به مامانم بی احترامی نکنم باهاش حرف نمیزنم.میرم تو اتاقم وتاشب باهاش حرف نمیزنم.
- - - Updated - - -
ببینید من جایی واسه درددل ندارم.نمیخوام کسی واسم دل بسوزونه بعد بگه شخصیت قربانی داری.همین که اینجا بنویسم کافیه.
هیچکدومتون حرفی نزنید.
- - - Updated - - -
من به این تبعیضها خیلی اهمیت نمیدم.یعنی خیلی سعی کردم وخیلی بهتر ازقبل شدم اماگاهی واقعا دلم میشکنه.میبینم هر کار میکنم باز توقع بیشتری دارن.روزی 10 بار هم برادرم بهم میگه چادرتو بزار کنار خجالت بکش.ازطرفی فکر ازدواج ورفتن از این شرایط خیلی بهم فشار آورده.
- - - Updated - - -
میدونم خدا میخواد خوشبخت بشم اما دیگه طاقتم تموم شده.
سلام :72:
بنده با یه تحلیل لحظه ای به این نتیجه رسیدم که در این جملتون از افعال معکوس (مختص زبان برره ای) استفاده شده.پس می نویسم.:311:نقل قول:
هیچکدومتون حرفی نزنید.
یه پیشنهاد دارم.نمیدونم به درد بخوره یا نه.من خودم که از بس دیگه تو این تالارهای مختلف مقاله خوندم و تاپیک دوستان رو بررسی کردم یه جورایی دچار دلزدگی شدید شدم.دلزدگی از روانشناسی منظورمه.(یکی از علاقمندی هام مقوله روانشناسیه).اصلا همه چیز برام تکراری و قاطی شده.
نمیدونم شما تا چه حد اهل شعر هستین.من به فراخور شرایطی که الان دارم یه بوستان و گلستان گرفتم و میخونم.راستش خیلی بیشتر از اونی که فکر می کردم تو روحیم اثر مثبت گذاشت.حالا حافظ (واسه عاشق جماعت خوبه)و مثنوی(واسه عارف مسلک ها خوبه) هم هستن.شاهنامه رو چرا نگم.خوندن شاهنامه به خاطر سبک حماسیش روحیمون رو قوی می کنه.البته اینها از تفاسیر بندست و در هیچ سند تاریخی یا مقاله علمی تایید نشده(البته فعلا).
شما هم یه کتاب شعر بگیرید و بخونید.اصلا سهراب بخونید.فوقالعاده این بشر.
البته منم شعر می گم.اما هنوز کتابی بیرون ندادم!!!!! چون تعداد اشعارم همه همه 5 تاست!!!!! ولی یه روز کتابمو چاپ می کنم و تو همین تالار معرفیش می کنم.
البته باید یه اعترافی بکنم.هدف اصلیم از گذاشتن این پست فقط مخالفت با خواست شما مبنی بر نذاشتن پست بوده و هست.و لا غیر..... .
:311:
شاید با خوندن این پست فکر کنید حال و روزم خیلی خوبه.اما واقعیت این نیست.دارم دست و پا میزنم که مثلا خوبم ............. .
فقط خدا :72::72::72:
سلام. نمیدونم شاید اصلا صلاح نباشد که اینجا نظری ندم.من سنم حدود 20 ساله و تجربه ای ندارم در مقایسه با سن شما و نظرم هم سبک خواهد بود. فقط یک چیز به نظرم میرسه. من هرچیز مهم رو خواستم، به واسطه نماز، ارتباط با مسجد ،و نذر امام هشتم بدست آوردم. همچنین کم کردن گناهان (یعنی اینکه هر روز بهتر بشی و شده حتی یه جای کوچیک از خودتم شده رو درست کنی و گناهان که به واسطه ازدواج نکردن به وجود میان رو هم به نظرم بتونی کم کنی خیلی خوبه) هر روز صبح و بعد از هر نماز آیت الکرسی رو فراموش نکن...خواهش می کنم اگر انجام ندادی یا نتیجه نگرفتی(که اگر خدا بخواد می گیری)زیر سوال نبرشون.یادت باشه خدا نخواد یک قدمی نتیجه هم باشی ناکام می شی... .. ممن هرچی خواستم از خدا به واسطه دعا،رفت ممم مکم کردن گناهانمنکننکشونشش
- - - Updated - - -
یه چیز دیگه ،من اگر اشتباهی می کنم مشکل از من هست نه از خدا و دینش...
سلام. خوبین شما؟:72:
تنهایی واقعا سخته و کسی نمی تونه منکر این قضیه بشه و حتی من جایی می خوندم که مسبب خ از بیماریهاست( البته الان خاطرم نیست متاسفانه)
همشهری آنلاین: افسردگی و تنهایی به بیماری جسمی میانجامد
اما دوست نازنین من اگه بخاین این رنج کاهش پیدا کنه و اگه فکر می کنین با ازدواج این امر امکان پدیره پس باید شجاعت تغییر شرایطت رو داشته باشی! اگه سنتی هستی رفتار غ سنتی کردن سخته! اما اگه کانال ارتباطی دیگه ای نداری باید حتما رنج تغییر روش رو بپدیری! سعی کن به حرفهای خانم نوپو گوش بدی! اگه واقعا از طریق سنتی مایوسی پس حتما روشهای جدید رو امتحان کن! ایا وجهت خراب بشه بهتره یا اینکه ازدواج نامناسبی و به خاطر فشار نیاز روحی و جسمیت داشته باشی؟
چون شاید این روشها رو نپسندی اما به هرحال اگه این مدت تنهاییت طولانی تر بشه شاید تشنه تر بشی و همین مساله در انتابت خ تاثیر بزاره و واسه فرار از تنهایی خ به کیفیت خاستگارت توجه نکنی! پس تا هنوز خسته نیستی روشهای جدید رو امتحان کن!
متاسفانه من موارد زیادی دیدم که در ازدواجشون هم حس تنهایی رو دارن! و مطمین باش اگه خدای ناکرده این اتفاق واسه شما بیفته ( خدای نااااااااااااکرده البته) اون موقع چه می خاهی بکنی!؟؟؟
من حس می کنم که احتمال اینکه ازدواجت تو دوقت بزنه خ زیاده چون انتظارت از ازدواج اینکه از تنهایی در می ای و مشکلاتت کمتر میشن( دلگیر نشو اگه اشتباه می کنم) وقتی توقع زاید بشه احتمال رنجش خ بالاتر خاهد بود هر چند که ازدواج بی عیب و نقصی هم داشته باشی
پیشنهاد من به شما همان توصیه های خانم نوپو!
در مورد مشکل سابقتون جناب بی بی پیشنهاد خوبی دارن من نقل قول می کنم
-========================================نقل قول:
بهتون تبریک میگم که اولین قدم رو برا ترک این عادت برداشتید.
باید بدونی بهترین کسی که می تونه به شما کمک کنه خود شما هستید. تصمیم نهایی با شما هست.
- عادات سالم را در خود تقویت کن ، از تصاویر محرک جنسی دوری کن ، فکر کردن برای نگاه کردن به این چنین محرکهایی مساوی با خود ارضایی مجدده .
تمایل به خودارضایی اول به ذهن شما حمله ور می شن. باید بتونی در مقابلشون ایستادگی کنی و اجازه ندی که به ذهنت نفوذ کنن. البته ممکنه شروع کار قدری سخت باشه اما با تلاش می تونی اونو تحت کنترل خودت در بیاری. سعی کن که حتی فکر این هم به سرت نزنه .
این یک نکته ی خیلی مهم هست برای ترک کردن .به نظر من ساده ترین راه ترک خود ارضایی همینه. در نطفه فکرهای پوچ و بیخود و وسوسه انگیز را خفه کن. ذهنت را با چیزهای مفید مشغول کن.
بعضی ها نگاه می کنن و میگن مقاومت می کنیم ، این تصور غلطیه ، در واقع مقاوت کردن در این مرحله خیلی سخت هست .پس اگر قصد ترک خود ارضایی دارید دنبال راه حل های عاقلانه باشید
دوستی یک مثال خیلی قشنگ زد گفت که : این کار مثل این هست که شخصی موزی را بخورد و پوست ان را جلوی خود بندازد و بگوید ای وای چیکار کنم الان دوباره میخورم زمین.
دوستان سالمی برای خودت انتخاب کن . بعضیا میگن ترک خود ارضایی ممکن نیست. از افرادی که موج منفی بزرگی دارن دوری کن چون این موجها نا خود اگاه روی شما تاثیر میگذاره . برید طرف افرادی که موفق هستند و از انها انرژی مثبت بگیرید. اگر میخواهید قربانی افراط و تفریط ها نباشید فکر کنید و بهترین را انتخاب کنید. از انتخابتون لذت ببرید .
غذاهای محرک کمتر بخورید ، گوشت ، پیاز و... کمتر مصرف کنید.
روزه بگیر ، اگرچه اعتقاد مذهبی نداشته باشی ، روزه اراده شما رو تقویت می کنه ، در وهله اول بعنوان دارو و درمان بهش نگاه کن.
یه سایت خیلی خوب هست که در طی 40 روز در کنار شما خواهد بود این مقدمه سایت هست:
"طبق تجربه ای که پس از سالها بدست آمد، به این نتیجه رسیدیم که جهت ترک این عمل باید چهل روز مبارزه کرد.
این عدد هم به تجربه بدست آمده است و هم طبق نظر پزشکان بر آن است و هم مورد تایید معصومین بوده است
در این 40 روز مشاوران ما بصورت ارتباط ایمیلی در کنار شما هستند، بدین صورت که هر روز و یا یک روز در میان با شما در ارتباط هستند و مشکلات احتمالی را با کمک خودتان حل میکنند.
اینطور شما هم 40 روز مبارزه کرده اید و هم یک همراه خواهید داشت و تنها نخواهید بود."
و این هم اظهار نظر یه فردی که 8 سال مبتلا بوده:
ترک خود ارضایی »» درد دلهاي شما »» رهايي من
""بچه ها الان من 147 روزه که خلاص شدم یعنی حدودا5 ماه
توی این مدت 8 ساله ای که مبتلا بودم خیلی بارها ترک کردم 10 روز 40 ،80،120 و خیلی بارهای دیگه اما الان کلا فرق میکنه چون اصلا توی تنهاییام بهش فکرم نمیکنم که بخواد اذیتم کنه و به این رسیدم که باید یه جوری توبه کنید که این گناه خیلی بزرگ رو خدا ببخشه
بچه ها بخواهید و به خدا و ائمه باالاخص باالاخص امیر المومنین توکل و توسل کنید حتما میشه . چرا که نه ما همه کار میتونیم بکنیم ما اشرف مخلوقاتیم .
از همین حالا به خدا قول بدبد به امیر المومنین قول بدید که این کار رو نمیکنید.
من روز 133 که توی ترک بودم روز عید غدیر بود شما این عدد رو فکر منم بشناسین(به حروف ابجد میشه ابالفضل)
توکل ، توسل ، باور ، توبه واقعی = راهـــــــایی همتون رو دوست دارم و براتون دعا میکنم .
امیدوارم تا 40 روز دیگه خبرهای خوبی ازتون بشنویم:104:
بدترین اتفاقی که تو هر مشکلی می تونه بیفته این که ادم صبرش رو از دست بده! میگن اون دعاهایی دیرتر مستجاب میشن که واسشون عجله بیشتری دارین!
البته صبر به معنای فقط دست روی دست گداشتن نیست! همون طور که واسه هرچیز ساده ای باید یه مقدار هزینه کرد واسه خوشبختی هم باید هزینه کرد. روشهای خلاقانه تر که شما رو در معرض تعاملات اجتماعی بیشتر قرار بده!
چیزی که مشخصه روش خودتون تا الان جواب نداده! درسته؟
سلام نوپو عزیز:72:
لطفا شماره اون مرکزو واسم بنویس.
esrth جان، من نمیدونم این مرکز فعالیتش چه جوری هست.
اما اگه نوپو از جاش مطمئنه (که اینجوری که تعریف میکنه هست) و اگه تلفنی هم قبول میکنن، زنگ بزن و خودت رو مثلاً خواهر بزرگتر یا یکی از اقوام معرفی کن و مشخصاتت رو بده.
هر چند فکر نمیکنم اون مرکز براش مهم باشه خود دختر خانم داره مشخصات میده یا یکی از اقوام و آشناهاش.
بیشر برای خودت میگم که یه وقت حس بدی بهت دست نده.
امیدوارم که یه زندگی خوب داشته باشی.:72:
ممنونم دختر مهربون:72:
فقط خدا محترم من میدونم شماتو شرایط سختی هستید.خوش به حال کسی که از ته دل دوستش داشتید.امیدوارم خودتونم زودتر از این بحران بیرون بیاین وخوشبخت بشید.
دوست دارم همسر آیندم خیلی دوستم داشته باشه.منم همینطور.
مهراد عزیزم خیلی خیلی ممنونم به خاطر مطالب خوبت.متاسفانه فعلا فقط میتونم تو اون سایت برم چون اگر عضو بشم خواهرم بفهمه بیچاره میشم.اون گاهی لپ تاپو چک میکنه.هیستوریشو پاک میکنم اما بازم اسم سایتهایی که عضوم میاد.