سلام من یه دختر 22 ساله ی دانشجو هستم.شدیدا به یکی از پسرهای ترم بالایی علاقه مند شدم . حالا نمیدونم چیکار کنم و یا چه طوری بفهمم اون چه حسی نسبت به من داره؟ تا حالا با پسری دوست نبودم. دلم میخواد اونم من رو دوست داشته باشه.اگه کسی راه حلی داره بگه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام من یه دختر 22 ساله ی دانشجو هستم.شدیدا به یکی از پسرهای ترم بالایی علاقه مند شدم . حالا نمیدونم چیکار کنم و یا چه طوری بفهمم اون چه حسی نسبت به من داره؟ تا حالا با پسری دوست نبودم. دلم میخواد اونم من رو دوست داشته باشه.اگه کسی راه حلی داره بگه؟
سلام
اول از همه به خانواده تون بگین . پدر و مادر هم اگه روتون نشد برادر یا خواهر یا دائی و ...
دخترا همین جوری اشم احساساتی هستن حالا اگه علاقه ای هم داشته باشن به کسی دیگه آسون تر میشه سو استفاده کرد خدا نکرده
سلام ستاره جان :عشق وعاشقي بالاترين و بهترين و با ارزشترين موهبت و دستاورد و اندوخته و انرژي انساني است . اما نشناخته عاشق شدن احساس و حقارت و تنبلي و ناچيزي است . سريع سعي نكن اسم عشق به هر احساسي بگذاري، هم به خودت و هم به عشق و ديگران توهين ميكني؟ تو از بعضي خصوصيات فردي خوشت آمده كه ممكن است براي عاشق شدن كافي باشد يا نه خيلي مسخره و بي مقدار و شرم آور؟اگر شما يك پوسته خوشگل ببيني با اطمينان ميتوني به ايدآل بودن محتوا وكيفيت آن اطمينان كني مثل گوشيهاي طرح اصلي مثلاًتا يكدهم و يكششم قيمت . سرتو نو درد نيارم شايد چندين خصوصيت مغاير و متضاد هم داشته باشد كه عمراً قصد انتخاب آن را نداري پس شناختتو بيشتر و اساسي وكامل كن آنوقت با هر بهانه اي ميتواني با اون فرد رو برو چشم درچشم سوال و جواب و همصحبت و هم گروه و... باشي اگر تناسب وتناسخ دو طرفه بود مطمئناً كشش از طرف اون هم اتفاق ميافتد و گرنه نبايد بزور دنبال كسي باشي كه معيارهايش با تو يكي نيست و انتخابش تو نيست فرقي نميكند انتخاب مشترك نباشد زندگي براي هيچكدام چه حاكم و چه محكوم هيچ شيريني و لذت و عشقي نخواهد داشت.
اين جمله را داشته باش ( همه عاشق خودشون و خواسته هاي دلشون هستن كه جلوه آن را در قالب افراد مي بينند .) پس تفكر كن .
دوست داشتن هم مقدمه عشق است ولي ميتواند در حد دوست داشتن علمي و كاري و شخصيتي باشه نه احساسي قبلاً بايد نشانه هاي دوستي باشد تا بفكر ااحساس ديگر باشيم.
با تشکر از حسین 40
راستش حس من واقعا عشق نه چیز دیگه.نمیدونم چرا همه همین حرف رو می زنند شاید به خاطر اینه که الان عشق واقعی کم پیدا میشه ولی باور کنید احساس من واقعیه .از همه ی دوستان میخواهم راهنماییم کنند چون شاید بتونم با کمک شما به چیزی که میخوام برسم.
- - - Updated - - -
و اگه راستش رو بخواید من از وقتی وارد دانشگاه شدم اصلا تو جمعهای مختلط نرفتم.یا کلی بگم من حتی با پسرهای ورودی خودمون حرف هم نمیزنم.مشکل هم دقیقا همین جاست که اگه الان یدفعه برم و از یه پسر ترم بالایی جزوه بگیرم یا در مورد موضوعی ازش کمک بخوام به نظرتون خیلی بد نیست منظورم اینه که خیلی موضوع تابلو نمیشه؟
سلام دوست عزیز
من متوجه هدف شما از اینکه اونم شما رو دوست داشته باشه نشدم.....
برای ما از هدف و انگیزتون بگید تا دوستان راهنمایی کنند.
چه نکات مثبتی در اون دیدی خانمی ؟
[- - - Updated - - -
سلام از توجهتون ممنون :
نوشتي (اصلا تو جمعهای مختلط نرفتم.یا کلی بگم من حتی با پسرهای ورودی خودمون حرف هم نمیزنم.-- اگه الان یدفعه برم و از یه پسر ترم بالایی جزوه بگیرم یا ... به نظرتون خیلی بد نیست منظورم اینه که خیلی موضوع تابلو نمیشه؟)
ستاره عزيز تو داري عاشق شريك زندگيت ميشي يعني بزرگ شدي، ميخواي برا زندگيت تصميم اساسي بگيري و استقلال و اختيارتو اعلام كني ، پس اولين قدم باور استقلال خودت است ، لذا نظر ديگران نبايد تعيين كننده براي تصميمات اساسي تو باشد.
من مجدداً ميگم بفرموده خودتون هنوز تو، ارتباطي با افراد جنس مخالف نداشتي كه بتواني معيارهاي عشق را بشناسي و بر اساس آن عاشق بشي بنظرم با ساده ترين و ظاهري ترين معيارها تو ادعاي احساس عاشقي ميكني و دروغ هم نميگي چون بيشتر از اين نميدوني گرچه نشناختن تو دليل بر كامل نبودن يا ناقص نبودن طرف نيست .خلاصه كلام اينكه اين مقدار شناخت و احساس تو برا عاشقي خيلي خيلي كم است و احتمال اشتباه و عدم سنخيت با طرف زياد ه. لذا قبل از ابراز عشق بايد به شناخت برسي تو به شناختن نياز داري نه توجه و احساس و عشق . تا نوبت عشق هم برسد جون عشق ظاهراً خيلي عجول ميرسد ولي ماندنش داستانها دارد؟؟
كسي كه عاشق شود ملاحظه موضوعات پيش پا افتاده نميكند . عاشق خود را تابلو ميكند و از ابراز عشقش نمي هراسد بنظرم تو قدمهاي اول انتخاب را برداشتي و چون مثبت بوده ميخواي قدمهاي بعدي را برداري توكل بر خدا و به پيش ، زمينه فعاليت و ارتباط را فراهم كن ، در بحثها و موضوعات مختلف علمي و... مشاركت كن تا عمداً يا اتفاقي كارتون به هم برخورد بكنه و اون وقت سرعت رابطه را بيشتر كن اينكه با هيچكس حرف نميزني و رابطه كار و آموزشي هم با كسي نداري نشانه هاي خوبي از فرد ايده آل و اجتماعي و مورد پسند نيست . ( رهبانيت امت مسلمان جهاد و در ميان جمع بودن است نه انزوا ) لذا خودت را هم بايد شايسته انتخاب بكني احساس يكطرفه بهت ضربه ميزند و تو نازتو داشته باش تا برات دست و پا بشكنند ولي مغرور نشو باناز باش. اجتماعي و مقتدر باش يار بگير منتظر انتخاب يار ديگري نباش و مديريت كن هر محفلي ، گروهي ، تيمي يا جمع خودماني و خانوادگي را . منتظر به چشم و دهن كسي نباش تا توجهت كنند ثقل ساطح توجه به ديگران باش...و ببخشيد طولاني شد.
با سلام به همه ی دوستان واقعا لطف کردید.
در جواب سوال( ویدا) دوست دارم اونم من رو دوست داشته باشه تا بتونیم یه رابطه ی سالم و یه عشق دو طرفه داشته باشیم.نمی خواهم امید واهی داشته باشم اما شایدم ازدواج.
نسبت به جواب (asemani) من عاشقش شدم چون پسر خوبیه در مقایسه با پسرهای امروزی خیلی از هر نظر بالاتر.از نظر اخلاقی نه پسر خشکیه نه بی جنبه. در ارتباطش با دخترها خیلی محترمانه برخورد میکنه و توی دانشگاه با هیچ دختری دوست نیست یعنی ارتباطش در حد همکلاسی بودن.در کل شاید یه کیس ایده ال برای اکثر دخترها باشه.و از حسین هم خیلی ممنونم نصف حرفهات درسته.اما من منظورم از حضور نداشتن در جمعهای مختلط این نبود که کلا تو جامعه نیستم.من حتی مدتی توی محل کارم همه ی همکارام مرد بودند.نسبت به حرفت که میگی عاشق باید تابلو باشه من دقیق منظورت رو نفهمیدم؟ تا اونجا که فهمیدم فکر نکنم تو محیطی مثل دانشگاه درست باشه که یه چنین موضوعی رو همه بدونند.ولی در کل تمام حرفات رو قبول دارم.شاید مصداق حرفات این جمله باشه که ((وقتی عشق فرمان می دهد محال سر تسلیم فرود می اورد)).
یکی بهم پیشنهاد داد که خودم بهش همه چی رو بگم .نمی دونم چیکار کنم یه دوراهی بزرگ جلوی راهم هست .لطفا راهنماییم کنید.
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
با سلام به همه ی دوستان واقعا لطف کردید.
در جواب سوال( ویدا) دوست دارم اونم من رو دوست داشته باشه تا بتونیم یه رابطه ی سالم و یه عشق دو طرفه داشته باشیم.نمی خواهم امید واهی داشته باشم اما شایدم ازدواج.
نسبت به جواب (asemani) من عاشقش شدم چون پسر خوبیه در مقایسه با پسرهای امروزی خیلی از هر نظر بالاتر.از نظر اخلاقی نه پسر خشکیه نه بی جنبه. در ارتباطش با دخترها خیلی محترمانه برخورد میکنه و توی دانشگاه با هیچ دختری دوست نیست یعنی ارتباطش در حد همکلاسی بودن.در کل شاید یه کیس ایده ال برای اکثر دخترها باشه.و از حسین هم خیلی ممنونم نصف حرفهات درسته.اما من منظورم از حضور نداشتن در جمعهای مختلط این نبود که کلا تو جامعه نیستم.من حتی مدتی توی محل کارم همه ی همکارام مرد بودند.نسبت به حرفت که میگی عاشق باید تابلو باشه من دقیق منظورت رو نفهمیدم؟ تا اونجا که فهمیدم فکر نکنم تو محیطی مثل دانشگاه درست باشه که یه چنین موضوعی رو همه بدونند.ولی در کل تمام حرفات رو قبول دارم.شاید مصداق حرفات این جمله باشه که ((وقتی عشق فرمان می دهد محال سر تسلیم فرود می اورد)).
یکی بهم پیشنهاد داد که خودم بهش همه چی رو بگم .نمی دونم چیکار کنم یه دوراهی بزرگ جلوی راهم هست .لطفا راهنماییم کنید.
سلام
نه اصن این کارو نکن چون اگه یه درصد هم احتمالش باشه ک اونم خوشش بیاد با این کار ممکنه کلا بدبین بشه به شمانقل قول:
یکی بهم پیشنهاد داد که خودم بهش همه چی رو بگم
نه عزيزم ستاره خانم شما نبايد بهش همه چيو بگي ولي لازم است كه در معرض شناخت و تعامل با ايشان باشي اگر ايشان هم شمارو با معيارهاي اوليه خودش هماهنگ ديد حتماً سيگنالهايي را بشما ميفرستد و ارتباطتون گسترش مي يابد و گرنه انتخاب يك طرفه عاقبتي ندارد و فرقي هم نميكند انتخاب كدام از روي عشق نبوده باشد دو طرف مثل هم زجر ميكشند فقط شكلش فرق مي كند؟
شما باید تو موقعیتای مختلف با توجه به اون موقعیت سر صحبت با اون آقا رو در مورد مسایل مختلف باز کنید این دیگه بستگی به استعداد و توانایی خودتون داره که با توجه به هر موقعیت سر صحبت رو باز کنید سوال بپرسید چون این آقا هم باید به یه نحوی متوجه شما بشه مطمعن باشید اگر اونم از شما خوشش اومد شما از رفتاراش و کاراش متوجه میشید که ایشونم نسبت به شما کشش داره
خواهش میکنم این اشتباه رو نکن:
معمولا ما دخترا چون خیلی احساساتی و رویا پرداز هستیم حتی واکنش ها یا حرکاتی که از سوی طرف مقابلمون صورت میگیره ( حتی اگه از روی علاقه باشه ) رو به دید ابراز علاقه میگیریم و بعدش ادعا میکنن که من هیچ احساسی به تو نداشتم و تنها ما خورد میشیم و غرورمون رو میشکونیم.
حتی اگه کوچکترین توجهی نکرد سعی نکن قدم اول رو تو برداری ، در مورد بقیه راه که دیگه باید از تجربیات و راهنمایی بزرگترها استفاده کنی
از نگاهش بفهم . چشم ها از هر کلامی گویا تر هستن .حتی اگر هیچ کلامی رد و بدل نشه . درضمن ما دختر ها با وجود احساساتی بودن قدرت تشخیص اینو داریم که بفهمیم کسی واقعا دوستم داره یا این احساسی یک طرفه هست . اون پیشنهاد جزوه هم پیشنهاد خوبی بود . چون کار جلف و سبکی نیست .
سلام ستاره خانم. چندتا سوال1.یعنی تو این مدت این آقا هیچ حرکتی انجام نداده که شمارو به خودش جلب کنه؟ 2.اگه با هم کلاس داشته باشید شاید بشه یه راهکارهایی داد با توجه به این که گفتید طرف ترم بالاییه؟
سلامcapitanعزیر، ببخشید اینجا امدم.من خودم 1 مشکل دارم میخام سوال کنم. ولی بلد نیستم کجا باید مطلبم رو بنویسم.لطفا کمکم کنید.
سلام .ممنون از توجه شما
اره با هم یه کلاس داریم. از طرف ایشون هم متوجه حرکتی نشدم.من دوسش دارم ...
میتونید تو زمینه درسی با هم همکاری داشته باشید. ولی یادتون باشه هیچ وقت مستقیم چیزی بهش نگید . اگر هم خواستید بهش علاقتونو نشون بدید غیرمستقیم این کارو بکنید. یعنی به قول معروف با دست پس بزنید با پا پیش بکشید.
با توجه به حرفایی که زدید اگه پسری نباشه که سواستفاده کنه جواب میده. ببینید تو جامعه ما این چیز بدی نیست که دختر هم گاهی یه علاقه ای نشون بده ( که حتی گاهی دخترخانما چه بعد از ازدواج چه قبلش خیلی تو این زمینه تفریط میکنن ) اما باید به جامعه هم حق داد چون آدم فرصت طلب هم زیاده که بخوان سواستفاده کنن.
مثلا میتونید دوستتونو بفرستید بره جلو و ناراحتیتونو نشون بدین وقتی با بقیه دخترا معاشرت میکنید. یعنی یه جورایی غیرت زنونه
سلام دوست عزیز
به نظر من اصلا قشنگ نیست که یک خانم اولین بار پا پیش بذاره و رابطه رو شروع کنه...
چون ذاتا این مرد هستش که باید نیاز کنه زن که باید ناز کنه..و زیبایی نظام آفرینش بر این تکامل روحی و تضاد رفتاری بین زن و مرد استواره..
به نظر من بجای اهمیت دادن به این موضوع و خیالپردازی سفت و سخت بچسب به درسها و فعالیت هایت.
جناب كاپتان ؟ من منظورتونو ازين نميفهمم چه پيشنهادي براي چي داري به ستاره ميكني؟ مثلا میتونید دوستتونو بفرستید بره جلو و ناراحتیتونو نشون بدین وقتی با بقیه دخترا معاشرت میکنید. یعنی یه جورایی غیرت زنونه
ستاره بايد زمينه ارتباط و شناخت و رودر رويي را بيشتر كنند با عجله و شتاب و تابلو هم نه عادي ولي مصمم؟
سلام . من منظورم این بود که وقتی این آقا با بقیه دخترا هم صحبت میشه .ایشون یه حالت دلخوری به خودش بگیره شاید آقاپسر متوجه این حالت بشه.
وقتی با بقیه دخترا معاشرت میکنید=معاشرت میکنه
چون ستاره خانم گفتن ایشون رو تا حدودی میشناسن ولی نمیدونن ایشون چه حسی نسبت بهشون دارن.
ازتون متشکرم .اما متاسفانه دیروز اخرین جلسه درس مشترک ما بود و ایشون نیومدند. تنها امیدم برای دیدن ایشون سر جلسه امتحان. اصلا حالم خوب نیست احساس بدی دارم.اون داره میره و من فقط باید رفتنش رو تماشا کنم چون دخترم باید سنگین باشم باید غرورم رو حفظ کنم.این روزها خیلی به ادمهای دور اطرافم دروغ گفتم همش میگم حالم خوبه .ولی واقعیت نداره من دارم از درون داغون میشم دارم میشکنم و هیچ کسی این رو درک نمیکنه.همیشه سعی کردم دختر خوبی باشم تا کسی در موردم فکر بد نکنه.اما حالا من فقط از بقیه دخترها عقبم.من اصلا سیاست دخترونه ندارم من اصلا طرز برخورد با پسرها رو بلد نیستم من اصلا بلد نیستم چه جوری باید با اون حرف بزنم. من خسته ام دلم میخواد فریا د بزنم دلم میخواد انقدر گریه کنم که از حال برم.دوست دارم از این همه قید وبند فرار کنم.من تنهام و هیچکس این رو درک نمی کنه هیچ کس نمیدونه من چرا دارم میسوزم.
عزیزم اینقد خودتو ناراحت نکن واسه همه از این عشق و عاشقیای دوران دانشگاه پیش میاد سعی کن وقتی فکر اون پسره اومد به ذهنت سرتو با یه چیزی گرم کنی به مرور زمان همه چی فراموش میشه این احساقط تو نیستی که نسبت به یه نفر داشته. ولی خیلیاش بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشه
شما میتونید به بهونه سوال پرسیدن از هر موضوعی باهاش ارتباط برقرار کنی ببینی چطور باهاتون برخورد میکنه. بعدا هربار میبینیش از دور سلام کن بهنوان یه آشنا. تاببینی اون چکهر میکنه و بهت پیشنهاد میده یا نه
از همتون متشکرم .ولی ایکاش کسی میتونست درکم کنه.به چی قسم بخورم من عاشقشم.من مثل یه سری از افراد نیستم که امروز عاشقند و فردا فارق.اصولا تا به این سن این اولین بارمه که عاشق شدم.ازتون خواهش میکنم تمنا دارم بهم راهی رو نشون بدید که بتونم بهش برسم؟؟؟؟؟؟؟
چرا کسی من رو درک نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:54:
دوباره می بینیش ؟
آیا آخرین فرصت دوباره دیدنش روز امتحانته /؟ یا اینکه دوباره از ترم بعد میبینیش ؟
ببین خانمی می تونی روز امتحان یه سوال که جوابش هم آسون باشه رو قبلش ازش بپرسی . بعد امتحان هم به همین بهونه بیای بیرون و بپرسی امتحان چطور بود . تا ببینی برخوردش چطوره .
اگه درس سختیه می تونی عنوان کنی که به خاطر یه مشکل نتونستی بخونی و تمایل داری بعدا اگه براش مقدور باشه جزوه اش رو بگیری . بعد یه ایمیل یا شماره تلفن یا یه چیزی ازش بگیر. مثلا می تونی بعد اینکه پرسیدی امتحانش چطور بود و ..... اینو بگی : من اصلا این درس رو خوب نخوندم و نمی دونم که قبول میشم یا نه . اگه ممکنه من ایمیلی ، چیزی از شما داشته باشم که اگه نیاز شد بعدا جزوه های شما رو بگیرم استفاده کنم.
این فعلا فقط برای اینکه یه نشونی ازش داشته باشی که اگه دارید فارغ التحصیل میشید لااقل بتونی بعدا پیداش کنی. فعلا حتما لازم نیست ازش استفاده کنی. امتحانتون چه روزیه ؟
سلام ستاره جون منم شرایط تورو دارم
البته یه کوچولو مشکلم فرق میکنه
درکت میکنم کاملـــــاً
دلیل اینکه اینجا عضو شدم همینه میخواستم راهنماییم کنن چون واقعاً دارم داغون میشم
...
سلام عاطفه جان. برو به انجمن مربوط به سوالت و گزینه ارسال موضوع جدید رو بزن و مشکلت رو بنویس تا راهنمایی بشی.
خواهش عزیزم .
این کار فعلا فقط برای اینه که یه نشونه یا یه آدرس تو دستت داشته باشی ، فقط برای اینکه استرس برای همیشه ندیدنش در تو از بین بره . اما بعد از اینکه شماره تلفن یا ایمیل رو گرفتی هیچ اقدامی نکن و بیا اینجا برای مشورت تا ببینیم چی میشه .
در ضمن بشین خوب درست رو بخون. چون روز امتحان باید همزمان یا حتی ترجیحا زودتر از اون از جلسه امتحان خارج بشی. آقایونم که دو دیقه بیشتر سر جلسه نمیشینن. ;)
دیروز روز امتحان مشترکمون بود . متاسفانه از شانس بد من امتحان به قدری سخت بود با اینکه خیلی خونده بودم اما اصلا نمیدونم قبول میشم یا نه.از جلسه هم که اومدیم بیرون همه ی بچه ها هم اومده بودند و من نتونستم به هیچ عنوان با ایشون صحبت کنم.از شانس من هم همه تصمیم گرفتند که با هم تا پایین خیابون بریم که سوالها رو مرور کنیم.نتونستم در مورد موضوعی که گفته بودید با ایشون صحبت کنم.حالا چیکار کنم؟ میشه مثلا از جای دیگه شمارشون رو پیدا کنم به نظرتون اشکالی نداره؟
ببخشیدا ولی خیلی بی دست و پایی !!!! :mad:
یعنی چی که همه بودن یا همه تصمیم گرفتن که با هم تا ته خیابون بریم ؟؟؟ شما مگه نمی دونستی که کار داری؟ به دوستات می گفتی منتظر کسی هستی ، یا منتظر استادی یا جای دیگه ای داری میری یا ....
بعدشم من گفتم هم قبلش هم بعدش صحبت کن. آخه یه صحبت ساده چه مشکلی داشت ؟؟؟؟ حالا همه بودن یا نبودن !!!!
نمی دونم که دیگه راهی هست یا نه . اگه نظر من باشه نه نیست. شمارش رو از یکی بگیری بگی چی ؟ من عاشقت شدم ؟ اونم با این کمرویی که تو داری :D
از همون اول مشخص میشه که چی میخوای بگی و این اصلا برای یه دختر خوبیت نداره . ضمن اینکه پسرا هم به این مسائل روی خوشی نشون نمیدن.
ما قصدمون این بود که یه نشونی ازش داشته باشی که یا ایمیل بزنی یا اس ام اس در مورد درس که ببینی چطور برخورد می کنه .
دوست خوبم بیشتر از این خودتو اذیت نکن .. هیچ کاری هم نکن .. فراموش کن .. حرفم شاید از نظرت ظالمانه ، بی رحمی یا هرچی بیاد
فراموش کن همین ..
خیلی خیلی خیلی از لطفت ممنونم. شاید تو نوشته قبلیم ایهام وجود داشته.
1) ایشون خودشون جز دوستانی بودند که پیشنهاد دادند تا سر خیابون پیاده بریم
2)ساعت امتحانی ما دیر وقت بود یعنی ساعت 7 شب بود و اصولا تو اون ساعت اون طرفها ادم پیدا نمیشه مخصوصا که ما اخرین گروه دانشجوها بودیم پس اگه جا میموندم بقیه شو خدا میدونه.
3)قبل از امتحان هم با بچه ها داشتیم درس کار میکردیم و ایشون یکم دیر رسیدند
4)تیکه ی اخر کلامتون درسته من ادم کم رو یی هستم.
گفتم اگه بشه شمارش رو از کسی بگیرم به همون بهانه ی درس ؟؟؟؟؟
تو زندگیم بهم یاد دادن که همه ی پسرهارو به چشم برادرم نگاه کنم و اینکه با جنس مخالف صحبت نکنم این روش تربیت چه غلط چه درست من باهاش بزرگ شدم.اگه کم رو نبودم یا خودم میدونستم چه جوری میتونم باهاش صحبت کنم الان وضعیتم اینجوری نبود.به هر حال از مشورتهاتون ممنونم. همیشه میدونستم تو این دوره و زمونه کسی ادمهایی مثل من رو درک نمیکنه ولی باز ناامید نشدم.
:heart: "کنار حوصله ام بمان (تو ) که نباشی دل من که هیچ (دل دنیا ) هم برایت تنگ میشود.....:heart:
سلام عزیزم. خب شرایط رو خوب توضیح ندادی. من هم اگه بد برداشت کردم معذرت می خوام.
نمی دونم چی بگم.
اما چیزی که مسلمه اینه که اون اگه احساس خاص یا حرف خاصی داشت خودش می تونست پیشقدم بشه و حرفش رو بزنه . حتی اگر تو کمرو باشی اون یه پسره . شاید هم دوستت داشت. اما به خاطر اینکه شرایط ازدواج رو نداشت و اهل دوستی نبود نتونست پیشقدم بشه . در هر حال اگه دفعه بعدی دیدیش می تونی همین کار رو بکنی. اگه ندیدیش هم به نظر من درست نیست شمارش رو از کسی بگیری. باز هم خودت بهتر می دونی .
راستی فیس بوک نداره ؟
حالا شایدم باز دوباره ببینیش .
یه چیزی رو بدون. همه اینا کار خداست. پس ناراحت نباش :46:
اتفاقا من کسیم که شما رو خیلی خوب میفهمم .. میخوای چکار کنی .. نا اشنا که نبودین با هم فرصت برای صحبتم که بوده
منم شاید تجربه ای مشابه داشتم با این تفاوت که طرف مقابل صحبت رو با من شروع کرد برای کارای درسی .. توجه وکمک زیاد از حدش
این تفکرو برای من ایجاد کرد که به من علاقه داره .. منم خب حس خوبی بهش پیدا کردم یه روز به خودم اومدم دیدم یک ساله این ارتباط وجود داره
اما معلوم بود برای اون من فقط همکلاسیم همین .. اشتباه از من بود
حالا تو میخوای خودتو وارد بازی کنی که بفهمی طرف بهت علاقه داره یا نه ؟؟ میدونی اگه به نتیجه من برسی چقدر لطمه میخوری ؟!!
میدونی من بعد یک ماه کامل هنوزم نتونستم فراموش کنم .. نکن دختر خوب .. همون جوری که شما اونو میبینید ایشون هم شما رو
اگه چیزی باشه بزار اون اقدام کنه نه شما
شاید بهم بخندی شاید بگی دیوونه است اما ایکاش میشکستم ایکاش از این احساس لطمه میخوردم ولی فقط تجربه ی تو رو داشتم.کاش فقط میفهمیدم نظرش در موردم چیه کاش اون قدمی برمیداشت و سمتم میومد تا من هزارتا قدم بر میداشتم.من 2 سال از عشقش میسوزم ولی به روی خودم هم نیاوردم.ایکاش هیچوقت اون رو سرکلاس موتور نمیدیدم. من دوسش دارم در حد وجودم.من عاشق پسری شدم که شاید به اندازه ی ستاره ها ازم دوره.کاش توی جامعه ای زندگی میکردم که ابراز علاقه ی دختر اشکالی نداشت. نمیدونم ته این عشق چی میشه.میدونی دلم از چی میسوزه از اینکه اون میره و نمیفهمه که من عاشقش بودم.
"عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد زیبا بود اما شوخی بود.در این میان نه تو مقصری نه خدایت تقصیر کار منم که شوخیها را جدی میگیرم"
می دونی چرا این همه اصرار داشتم که یه جوری شماره یا ایمیلی ازش داشته باشی ؟
چون خودم هشت سال پیش شرایط تو رو داشتم.
دو سال کسی رو دوس داشتم و هرگز بهش نگفتم. گفتم اگر بره فراموشش می کنم. الان شش سال گذشته . نمیگم حال و هوای اون روزا رو دارم هنوز. نه . اما هنوز که هنوزه روزی نیست که یادش نکنم. خوشبختانه یا متاسفانه ایشون اون قدر آدم بزرگی شد که نخوام هم پیشرفت هاش رو می بینم. چه برسه به اینکه خودم هم پیگیری می کنم. الان شش ساله که از نزدیک ندیدمش.
شاید اگه باهاش حرف می زدم ، شاید اگه ازش جواب نه می شنیدم تو اون برهه از زمان خیلی اذیت می شدم. اما بهتر از این بود که این قضیه کش بیاد تا هشت ســــــــــــــــال
گفتم شمارش رو بگیری یا ایمیلی داشته باشی که اگر شد حرفت رو بزنی.
اما انگار قسمت نبود.
ببین اگه این آقا احساسی بهت داشت ، به احتمال زیاد پیشقدم می شد. اما نشد. می دونم شاید این حرف اشتباه باشه . اما الان تنها راه آروم کردن ذهنت همینه . کم کم بهتر میشی. مطمئن باش.
- - - Updated - - -
دنیا پره از این ماجراها . تو اولین نفر نبودی و آخرین هم نخواهی بود. پس سعی کن زندگی جدیدی رو شروع کنی. قضیه رو همین جا تموم کنی راحت تری. با خودت سالها جا بجاش نکن. اشتباه منو نکن.
- - - Updated - - -
شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که فکر کنم همه خوندن یا شنیدن :
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
و از اونا جالب تر واسه من جوابیه که یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر داده
که خیلی جالبه بخونید :
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
- - - Updated - - -
راستی نظریاتم اصلا کارشناسی نبود. بیشتر جنبه درد و دل داشت
به نظر من که هیچکاری نکن...اون پسر اگه بفهمه ذرره ای بهش علاقه داری دیگه واویلاست ...صبر کن اگه اونم به اندازه تو و حتی بیشتر از تو عاشقت باشه یه اقدامی میکنه...
به نظرم اگه از درد عاشقی رنج بکشی خیلی بهتر از اینه که پس فردا به بهانه اینکه عاشقشی هزارو یک سو استفاده ازت بکنه و روح یا حتی جسمتو داغون کنه(البته من بدترین حالشو در نظر گرفتم)
asemani جان وقتی شعرهات رو میخوندم فقط گریه کردم.
راستش باید یه چیزی رو اعتراف کنم من یه مدت توی بخشی از دانشگاه کار میکردم که پرونده ی اون زیر دست من بود.من شمارشو از اونجا برداشتم اما هیچوقت جرات نکردم که بهش زنگ بزنم به دلایل مختلفی یکی اینکه ممکنه اون در موردم فکرای بد کنه.بعضی وقتها با خودم میگم شاید روزی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم و وقتی مطمین شدم که نمیتونه هیچوقت پیدام کنه بهش زنگ بزنم و احساسم رو بهش بگم.دلم نمیخواد دل من قربونی غرورم بشه........
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
- - -
بله دقیقا میگم فکر اشتباهی داری میکنی یعنی چی میشکستم !! غرور به جا برای ادامه زندگی هر انسانی لازمه .. تجربه ی من چیزه خوبی نیست که ارزوشو داشته باشی
خدارو شکر منم تجربه سنگینی ندارم .. من دچار سوء تفاهم شدم که همشم تقصیر من نبود رفتارش این ذهنیتو برام ایجاد کرد .. در هر صورت من اشتباه کردم
علاقه یک طرفه اصلا چیز خوبی نیست ، انرژیت یه جایی یه وقتی تمام میشه ..
مطئن باش اینو میگی که ای کاش نظرشو میدونستم .. من هم جنس خودتم منم همین فکرو میکردم ولی حتی اگه به روتم اورده نشه پس زده شدن هیچ
حس خوشایندی به انسان نمیده .. دیدم تاپیک هایی که دختر خانم ها با ذهنیتی که میگفتن مهم نیست نظرش چیه فقط بدونم چیه ؟ ولی بعد فهمیدن چقدر غرورشونو شکسته شده دیدن .. تازه چیزی نشده حس علاقه برات ایجاد شده فقط میتونی رفتارهای سنگینی که نشان دهنده حست باشه رو داشته باشی
ولی تماس گرفتن شما از نظر من جالب نیست اصلااااااا
میدونم گفتی ترم اخرت هست .. منم مثل شما درکت میکنم .. ولی بهش فکر نکن زمان همه چیزو درست میکنه ..
بزار منم برات یه متن موسیقی بزارم وقتی دلم میگیره این موسیقی رو گوش میدم ( این ترجمه متن موسیقی هست )
کی می تونه بگه که انتهای جاده ها به کجا ختم میشه؟
و یا بگه که گردش روزها به کجا میرسه؟
فقط زمان می تونه بگه...
و همینطور کی می تونه بگه که عشق شما رشد می کنه یا نه؟
همچنین قلب شما بعدها چی رو انتخاب می کنه؟
فقط زمان می تونه بگه...
ما فقط همین امروز و داریم...
کی می تونه بگه که چرا از ته قلب حسرت می خورید؟
چون عشق شما، شمارو ترک می کنه؟
فقط زمان می تونه بگه...
و همچنین کی می تونه بگه چرا شما از ته قلب گریه می کنید؟
وقتی که عشق شما دروغه؟
فقط زمان می تونه بگه...
ما فقط همین امروز و داریم...
کی می تونه بگه آیا وقتی که جاده ها به هم می رسند عشق شما هنوز درقلبتون می تپه؟
و کی می تونه بگه که وقتی روزها به خواب برند شب ممکنه قلب شمارو حفظ کنه؟
شب قلب شما رو حفظ می کنه
ما همین امروز و داریم
کی می دونه که آیا عشق شما رشد می کنه
همچنین قلب شماچه چیز را انتخاب می کنه؟
فقط زمان می تونه بگه...
و چه کسی می تونه بگه که جاده ها به کجا می رسند؟
فقط زمان می تونه بگه...
کی می دونه؟ فقط زمان ...
از همه معذرت میخوام خیلی حرف زدم ..