-
ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
سلام دوستان نمیدونم تاپیک قبلیم رو خوندین یا نه .. در واقع میخوام سوالم رو جامع تر و کامل تر مطرح کنم .
http://www.hamdardi.net/thread-25800.html
شرایطم رو میدونین فقط میخوام چند تا نکته که فک میکنم مهمه رو بهتون بگم.
اول اینکه خانمم با مشاور صحبت کرده ( البته من حدود 10 روزه اصلا نه دیدمش نه چیزی به خواست خودش ) من با مشاور صحبت کردم و گفت خانم شما بدون علاقه و کشش اولیه با شما ازدواج کرده و منتظر بوده بعد از عقد این علاقه و مهر بوجود بیاد که بعد از 2 ماه هنوز به وجود نیومده. اینو بگم که خانمم ده سالگی پدرش رو از دست داده و فک کنم یه جورایی دوست داشته مث پدر به یکی تکیه کنه.
بهش گفتم چرا نخواسته بیشتر اشنا بشیم گفت خانوادش ازت تعریف کردن و روی اون تعریف ها تصمیم گرفته ( البته به زور و اجبار نبوده ) و اینکه مادرش مخالف نامزد شدن بوده و گفته از اول عقد که دختره مخالفت کرده ولی به جایی نرسیده .
حالا ایراد کار اینه که این علاقه اولیه بوجود نیومده و به این دلیل تمام رفتارای من زیر ذره بین بوده و سوالایی تو ذهنش بوجود اومده :
چرا شوهرم زیادی انعطاف داره ؟ من چطوری میتونم به همچین مردی تکیه کنم ؟ چرا همه خواسته هامو قبول میکنه ؟ چرا همش دنبال منه و همش اون احوال میپرسه...
که البته مشاور گفت اگر علاقه اولیه بود این فکرا رو نمیکرد چون باید بدونه تو تجربت کمه و به مرور این تجربه ها و مردونگیت بهتر میشه .
حالا قرار شده اون معیار هاشو روی کاغذ بنویسه و خوبی های من رو هم بنویسه و باز با مشاور صحبت کنیم . فقط خواهشم اینه که اگر دوستان باتجربه چیزی یا راهی به ذهنشون میرسه که ممکنه به ذهن ما نرسه حتما بگن .
با تشکر قبلی
تو پست قبلی هم گفتم مثلا سر حجابش اوایل بحث میکردیم ولی من کوتاه اومدم و یا سر رفت و امد با دوستانش و ... که من واقعا مشکلی نداشتم و بهشم گفتم
ولی چون اولش مقاومت کردم فک میکنه دربرابرش زود تسلیم شدم و مرد نیستم..
واقعا موندم چکار کنم ...
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
دوست عزیز زنها بر خلاف مردها خیلی وقتها حرفهاشون رو مستقیم نمیزنند و در لفافه یا رفتار یا غیر مستقیم سعی میکنن پیام خودشونو برسونن. این خانوم غیر مستقیم داره به شما میگه بهتون علاقمند نیست ، مشاور هم داره همینو بهتون میگه. به نظر من دنبال کالبد شکافی ماجرا نباشین. آینده بهتری در انتظار شماست
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
دوست عزیز درست ممکنه بگی ولی ایشون داره همه تلاشش رو میکنه که زندگیش رو بسازه... و این به معنی خوبیه..
ما میخوایم ( ینی هردومون ) میخوایم این مشکل حل بشه و هیچ کس این وسط حتی یه درصد هم نمیخواد که اتفاقی بیفته.
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
بهتره مطالعه و آگاهیت را در خصوص ویژگیهای یک مرد موفق بالا ببری و سعی کنی رفتار جرأتمندانه از انفعال را باز شناسی . به نظر میرسه شما به خاطر علاقه زیاد در رابطه با همسرت انعال نشون می دهی و این دقیقاً برای رابطه یک زن و شوهر آفت هست . زنها نیاز به استحکام و قوت و ثبات و قاطعیت در مردشون دارند تا احساس امنیت کنند چون در ذهنشان بنا به واقعیت یک مرد قوی که در همه موقعیتی میتواند تکیه گاه مطمئن و حامی خوبی باشد را می بینند .
زنها از اینکه حتی مرد خیلی احساساتی باشد و مثل خانمها مرتب ابراز احساس کنه یا رمانتیک بازی دربیاره نگران میشند چون قرابت با روحیه زنانه در او می بینند و احساس مرد بودن را در او ضعیف می بینند ، مگر اینکه مرد در کنار این عواطف و رمانتیک بازی ها در جاهای دیگه و لازم خیلی قاطع و محکم و جرأتمند باشه .
حتی مردها هم از زن منفعل و ضعیف خوششون نمیاد چون نیاز به قدرت را در آنها تأمین نمی کند .
در هرصورت حرفهای خانمتون به مشاور نشان می دهد با شما مشکل حادی ندارد اما خوب تونسته نیازش را بیان کند و شما می توانی به کمک مشاور بررسی داشته و ضعفهایت را دریابی و روی آنها کار کنی . در همین تالار هم گارگاه رفتار جرأتمندانه داریم می توانی مراجعه کنی و استفاده کنی .
دوام این ازدواج بستگی زیادی به شما داره ، مشاوره را ادامه دهید و فعال باشید برای تغییر .
موفق باشید
.
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
بهتره مطالعه و آگاهیت را در خصوص ویژگیهای یک مرد موفق بالا ببری و سعی کنی رفتار جرأتمندانه از انفعال را باز شناسی . به نظر میرسه شما به خاطر علاقه زیاد در رابطه با همسرت انعال نشون می دهی و این دقیقاً برای رابطه یک زن و شوهر آفت هست . زنها نیاز به استحکام و قوت و ثبات و قاطعیت در مردشون دارند تا احساس امنیت کنند چون در ذهنشان بنا به واقعیت یک مرد قوی که در همه موقعیتی میتواند تکیه گاه مطمئن و حامی خوبی باشد را می بینند .
زنها از اینکه حتی مرد خیلی احساساتی باشد و مثل خانمها مرتب ابراز احساس کنه یا رمانتیک بازی دربیاره نگران میشند چون قرابت با روحیه زنانه در او می بینند و احساس مرد بودن را در او ضعیف می بینند ، مگر اینکه مرد در کنار این عواطف و رمانتیک بازی ها در جاهای دیگه و لازم خیلی قاطع و محکم و جرأتمند باشه .
حتی مردها هم از زن منفعل و ضعیف خوششون نمیاد چون نیاز به قدرت را در آنها تأمین نمی کند .
در هرصورت حرفهای خانمتون به مشاور نشان می دهد با شما مشکل حادی ندارد اما خوب تونسته نیازش را بیان کند و شما می توانی به کمک مشاور بررسی داشته و ضعفهایت را دریابی و روی آنها کار کنی . در همین تالار هم گارگاه رفتار جرأتمندانه داریم می توانی مراجعه کنی و استفاده کنی .
دوام این ازدواج بستگی زیادی به شما داره ، مشاوره را ادامه دهید و فعال باشید برای تغییر .
موفق باشید
.
ممنون فرشته مهربان
حرف های شما کاملا درسته.
الان یه مدت وقت خواسته و یه جلسه مشاوره هم داریم با همدیگه و اینکه بگم مشاورمون دختر عموی منه که تجربه بالایی داره ( البته روانشناسی بالینی) و هر دومون قبولش داریم. ولی قرار مشاوره غریبه هم بریم
یه سری نکات هم هست که باید بگم اول اینکه اره مشکل حادی با من نداره و اتفاقا پیش مشاور خیلی از من تعریف کرده و گفته از همه لحاظ خوبه وبسیار پسر خوب و پاکیه ( که این از معیار های اصلیشه به گفته خودش ) ولی اون بهم علاقه نداشته و من شدید ابراز علاقه کردم و این باعث دلزدگی شده . الان حدود دو ماه سعی کرده که بهم علاقه پیدا کنه ولی چون من زیاد ابراز میکردم نمیتونسته و باعث استرس شدید میشده . در حدی که غذاش کم شده بوده و حتی توی عادت ماهیانش هم تاثیر داشته ( نظر خودم اینه که این استرس شدید باعث بی میلی و بی علاقگی میشده و نمیتونسته علاقه پیدا کنه .
گفته از تظاهر خسته شده و دنبال راهی میگرده که زندگیش رو بسازه و مشاور هم به من گفت اون میخواد تلاشش رو کنه و هرچقدم طول بکشه مهم نیست براش . بهم گفت 100 جلسه هم بخوای مشاوره میریم و حتی بیشتر ولی اگر نشد باید بپذیری گفتم باشه می پذیرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samanis
دوست عزیز زنها بر خلاف مردها خیلی وقتها حرفهاشون رو مستقیم نمیزنند و در لفافه یا رفتار یا غیر مستقیم سعی میکنن پیام خودشونو برسونن. این خانوم غیر مستقیم داره به شما میگه بهتون علاقمند نیست ، مشاور هم داره همینو بهتون میگه. به نظر من دنبال کالبد شکافی ماجرا نباشین. آینده بهتری در انتظار شماست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad2012
دوست عزیز درست ممکنه بگی ولی ایشون داره همه تلاشش رو میکنه که زندگیش رو بسازه... و این به معنی خوبیه..
ما میخوایم ( ینی هردومون ) میخوایم این مشکل حل بشه و هیچ کس این وسط حتی یه درصد هم نمیخواد که اتفاقی بیفته.
سلام کاربر عزیز
با همه احترام باید بگم به هیچ وجه حرف شما مورد قبول هیچ کارشناسی نیست و اصلا کارشناسی و روی تفکر بیان نشد . خودم میدونم علاقه نداره ولی همین که خصوصیت های مثبت زیادی رو توی من میبینه ینی میخواد ولی دوست داره علاقه ایجاد بشه . به دلیل تجربه بسیار کمش میترسه از ادامه و میترسه علاقه ایجاد نشه.
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
دوستان... التماس دعا...
میدونم این جا جای درد دل نیست ولی واقعا اعصابم خورده .. گاهی حوصله خودمم ندارم . یکی امید میده بهم یکی نا امیدم میکنه..
دورو برم پر شده از حرف و حرف و حرف ..
رک و راست بگم تا الان تو این 24 سال عمرم با اینکه پدر و خواهرمو از دست دادم اینقد داغون نبودم و اینقد تحت فشار نبودم..
یه وقتایی امیدم به خدا خیلی زیاد میشه .. یه وقتایی کم..
ایمانم خیلی ضعیفه میدونم..
بین خودتون و خدای خودتون هر زمانی باهاش حرف زدین واسه این بنده بد هم دعا کنین ... اصلا شرایط خوبی ندارم ..
واقعا حس میکنم برام قابل تحمل نیست این وضع ولی من قول دادم توکلم به خدا باشه چون اول ازدواجمم با خدا حرف زدم و گفتم خدایا به تو توکل میکنم که میرم جلو چون تو قول دادی که مارو حمایت کنی بعد از ازدواجمون...
الانم میگم توکل به خدا ولی میترسم بشکنم.. میترسم توکلم رو از دست بدم.. میترسم بد بشم..
:316::302::302:
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
محمد عزیز،این یک امتحان الهی هستش که باید ببینی چطور ازش بیرون می یای.کاملا درکت می کنم...خیلی سخته
ولی حل می شه.تو باید ریشه یابی کنی مشکل نامزدت رو...انعطاف پذیری نه کمش خوبه نه زیادش...نامزد من بر عکس تو هستش...حرف ،حرف خودشه.منم داشتن اقتدار مردانه رو دوست دارم...دقیقا من هم همین رو توی نامزدم حس می کنم ولی اون دنبال تغییر تو خودش نیست.تنها کسی که باید تغییر کنه منم.اگر خیلی سخت باشی هم بد می شه.من از این که می دیدم نامزدم به خاطر منم که شده حاضر نیست نظرش رو عوض کنه ناراحت می شدم و همین باعث برخورد تند منم می شد.من 3 هفته با نامزدم بودم ولی تو این مدت یادم نمی یاد یک روز خوش داشتم.ولی هنوز امیدم به خداست هر چی مصلحته همون می شه.
حتی در مواقعی که فکر می کنی هیچ امیدی نیست،خدایی هست که داره نگات می کنه و همش همونی می شه که اون می خواد پس خودت رو دیگه بسپار به اون
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
ممنون واقعا با جمله اخرت اشک تو چشمام جم شد..
راس میگی بخدا همه اینا که میگی عین حقیقته
دوست دارم این قد با ایمان میبودم که تمام توکلم به خدا باشه.. به خدا میگم خدایا دنیای من واسم خیلی بزرگه ولی کاش اینقد دنیا دوست نبودم..
ینی دنیا که نه.. به خدا میگم از تمام دنیا حس میکنم اونو داشتم ...میگم خدایا هر کاری میکنی ولی اونو ازم نگیر.. دنیامو نگیر.. عشقمو نگیر..
هر زمان از جلوی حرم امام رضا رد میشم بغض میکنم... امشب تو اتوبوس هم اشکم میومد دست خودم نبود... تا حالا عشق رو حس نکرده بودم..
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
خيلى خوبه كه شما هم با مشاور حرف مى زنيد و تلاش مى كنيد من شوهرم گفت مشاور نمى ياد! گفت مشاور رفتن مسخرس!
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
اره خوبه.
ولی مشکلم اینه که یه سری مسایل هست که حس میکنم اون ناامیده.. نمیخواد و مشاوره هم بیاد ...
نمیدونم.. اخه همش میگه هر کار بگی میکنم ولی اگه نشد باید بپذیری...
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
نمیدونم چرا اینطوری شده زمونه..
به یکی خوبی کنی .. میگه مرد نیستی .. بدی کنی میگه ظالمی .. من که موندم چکار کنم..!!!
خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااا
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
1- بعضی از خانومها و آقایون مسئولیت ناپذیر هستند. یعنی کارهایی رو انجام می دهند و بعدا تازه فکر می کنند که علاقه داشته اند یا نداشته اند!! به نظر من خانوم شما علاوه بر عدم علاقه تا حدودی مسئولیت ناپذیر هستند. توجیهات مناسبی هم ندارند. شخص خردسالی که نیستند که تشخیص ندهند آیا توان علاقه مند شدن به کسی را دارند یا ندارند! به دقت به این مسئله فکر کنید. من یک مورد چنین تجربه ای را داشتم و درگیر ارتباط با دختر خانومی شدم که حتی ابراز علاقه می کرد ولی بعدا متوجه شد که شخص با مشخصات دیگری را می خواهد.
2- برادرم محمد جان، بذار یک نصیحت دوستانه کلی به تو کنم. این رابطه چه به جاهای خوبی ختم بشه چه نشه، هیچ انسانی، به واسطه عشق تا کنون نمرده است! مگر اینکه خود خود را به مرحله ضعفی فراگیر رسانده است. بانوان عزیز برخلاف مواردی که بیان می شود ترجیح می دهند مردی مقتدر و قدرتمند را در کنار خود داشته باشند تا کسی که ابراز عاطفه بسیار می کند. البته ابراز عاطفه نیز بد نیست. ولی بهتر است از همسر خود پیشی نگیرید در این زمینه! من برادر تو و بسیاری دیگر از آقایان این مراحل را پشت سر گذرانده اند. زنان به شیوه قابل توجهی از جذابیت مرد بسیار بیشتر لذت می برند تا مهربانی و عاطفه او! مهربانی شما بایستی نمک زندگی شما باشد یعنی چاشنی که به غذای اصلی رفتار خود ( محکم بودن، با ارده بودن و مصمم بودن) می زنید. هر چقدر هم که همسرتان را دوست دارید سعی کنید گاهی از رفتارهایی که می بینید به او بی تفاوتی کنید. به خدای لاشریک ممکن نیست که اتفاق بدی بیفتد. متاسفانه انسانها وقتی محبت زیادی می بینند طرف را در مظان اتهام و نقطه ضعف می پندارند. در مورد خانومها این مسئله بسیار شدیدتره. به صورت سنتی، مردان جذاب مردانی تعریف شده اند که ضمن حفظ اقتدار خود هر از چند گاهی نرمش از خود نشان می دهند. فمنیست ترین زنان نیز این رفتار توام با ابراز علاقه آنچنانی را از سوی مرد برنمی تابد! به شما اکیدا توصیه می کنم فیلم برباد رفته را یک نگاه بیندازید تا معنی و مفهوم یک مرد جذاب را برای یک زن بسیار زیبا بدانید.
به همسرتان اجازه دهید نفس بکشد، به شما ابراز علاقه کند رها کنید او را تا خود به شما علاقه مند شود. اگر نشد هیچ کاری از دست شما برنمی آید و قسم می خورم که اتفاق مرگ آوری نیز در انتظار شما نیست! پس از ترس دست بردارید که ترس موجب تمام اتفاقات نامیمونی شده است که برای شما رخ داده است. در نهایت قدرت ببخشید و از نتایج کار خویش لذت ببرید.
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
سلام دوست عزیزم
برادر عزیزم
ممنون از حرفای خوبت...
میدونم راست میگی ولی الان چکار کنم؟
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
الان خیلی خونسرد باش! یعنی بیا تو سایت گریه کن برای دوستات اشک بریز ولی پیش همسرت ضعف نشون نده. دفعه بعدی که گفت واقعیت رو بپذیر، بگو باشه عزیزم، من هم فکر می کنم ما یک اشتباهاتی رو مرتکب شدیم و شاید بهتر باشه برای من که با دختری باشم که جذابیت عاطفی بیشتری داشته باشه. اصلا نگران این نباش که اون چی جواب می ده. حس حسادتش رو تا اونجایی که می تونی و به خیانتت تبدیل نمی شه تحریک کن. بذار لذت ببری از اینکه قدرتمندی. دیدی تغییر می کنه سعی کن نرم رفتار کنی یعنی اگر حس حسادتش تحریک شد و واکنش نشون داد اصلا نری بگی قربونت برم و... کماکان سرد برخورد کن.
الان برای شرایط تو بهترین کار اینه.
قدرت در اعتماد به نفس بالای تو نهفته هست نه زور بازوی تو. دوست داشته باش ولی حقیر نباش! محکم و منطقی برخورد کن. از فردا که راه می روی شانه هایت را خم نکن. اشک مطلقا پیش همسرت نریز.
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
سلام آقا محمد
منم از دید یک خانم صحبت های آقا مهران رو تایید می کنم. خانم ها به ابراز مجبت همسرشون خیلی نیاز دارن اما نه بیش از حد
من به شما پیشنهاد می کنم ابراز محبت خودتون رو به این شکل نشون بدین که اگر همسرتون خواست در مورد چیزی با شما صحبت کنه حوب به حرفاش گوش بدین و اگر فکر می کنین که حق داره بهش حق بدین و حتی باهاش همدردی کنین. اگر هم فکر می کنین که اشتباهه بگین که من فکر می کنم که این طور نیست پس بذار هر دو بیشتر در موردش فکر کنیم و بعدا بیشتر صحبت کنیم. این کار خیلی بیشتر محبت و در عین حال قابل اعتماد و قابل تکیه بودن شما رو می رسونه تا اینکه با هر حرف همسرتون شما نظر خودتون رو زیر پا بذارین و باهاش موافقت کنین یا اینکه برعکس برای اینکه بهش زیاد محبت نکرده باشین با هر حرفش مخالفت کنین.
سعی کنین نگرانی و ترسی که الان به خاطر این مشکل حس می کنین رو کم کنین چون ناخداگاه ایشون این نگرانی رو توی رفتار شما می بینن و برداشت قوی نبودن ازش خواهند داشت.
سعی کنین برای تصمیماتون خوب فکر کنین و دلایل خوبی داشته باشین تا هم بتونین برای همسرتون توضیح بدین و هم دچار تردید نشین و نظر خودتون رو عوض نکنین که باز برداشت اشتباه بشه
به همسرتون اطمینان بدین که در مورد این مشکل خیلی فکر کردین و به نظرتون قابل حله و صبر می کنین تا ایشون به نتیجه برسن و خیلی امیدوارین که همه چیز حل بشه و بتونین زندگی مشترکتون رو به خوبی شروع کنین
بذارین همسرتون ببینه که در مورد مسائل خوب فکر می کنین و وقتی تصمیم می گیرین مصمم هستین و همه تلاشتون رو می کنین. همین مشکلی که الان براتون به وجود اومده به نظر من بهترین راهه که این مسئله رو به همسرتون ثابت کنین
توکلتون به خدا باشه و به خودتون اعتماد داشته باشین. همه چیزو لازم نیست مستقیم به همسرتون بگین تا متوجه بشه. شما محکم قدم بردارین. مطمئن باشین همسرتون اینو می بینه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehran21
شاید بهتر باشه برای من که با دختری باشم که جذابیت عاطفی بیشتری داشته باشه. اصلا نگران این نباش که اون چی جواب می ده. حس حسادتش رو تا اونجایی که می تونی و به خیانتت تبدیل نمی شه تحریک کن.
:81::81::81::81::81::81::81::81:
سلام مجدد
من همین الان پست جدید آقا مهران رو دیدم. من با پست جدیدشون اصلا موافق نیستم. مواظب باشین از اون ور بوم نیفتین. هیچ وقت به همسرتون نگین که بهتره من با یکی دیگه که فلان جوره باشم. شاید حتی این حرفتون الان نتیجه خوبی بده که به نظرم نمی ده ولی حرف هایی که شما به همسرتون می زنین همیشه تو ذهنشون می مونه و بعده ها توی زندگی مشترک ممکنه باعث مشکل دیگه ای بشه
هیچ وقت حس حسادت همسرتون رو تحریک نکنین:305:
خانم ها هرگز چنین کاری رو برای مرد قدرت نمی بینن
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
خانم زهرا، شرایط فعلی محمد ، شرایط یک مرد فاقد هرگونه جذابیت هست. دقت کنید! فاقد هرگونه جذابیت برای همسرشون
عرض هم کردم اگر همسرشون گفتند که واقعیت مبنی بر عدم علاقه من به خودت رو بپذیر چنین پاسخی را بدهند! نه اینکه خیانت کنند واقعا! به کسی که اعلام عدم علاقه به شما را می کند، اصرار مبنی بر اینکه من به تو فرصت می دهم چندان کارساز نیست. آن زن باید بداند که مردش توان انتخاب کسی دیگر را هم داشته ولی خب او را انتخاب کرده است. البته آقا محمد عزیز ما هم باید توجه کنند زنها به شکل عجیبی در این زمینه باهوش هستند. این را باید به نحوی ابراز کنند که نشان دهند واقعا از این وضعیت خسته شده اند نه اینکه منتظر فید بک همسرشان باشند.
در نهایت محمد عزیز، بهت قویا پیشنهاد می کنم در کلیه روابط خود مرز شفافی را بین استقلال فکری و محبتهای خود به هر انسانی قرار بده. شما زندگی خودت را داشته باش، به کسی که به تو محبت می کند محبت کن. این داستانهای عاشقانه لیلی ومجنون رو هم فراموش کن. جذابیت در عدم یکنواختی همیشگی است. چیزی که تو نیاز داری، نه پول بیشتر، نه ابراز علاقه بیشتر است. از یکنواختی کسالت آور خارج شو.
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehran21
خانم زهرا، شرایط فعلی محمد ، شرایط یک مرد فاقد هرگونه جذابیت هست. دقت کنید! فاقد هرگونه جذابیت برای همسرشون
عرض هم کردم اگر همسرشون گفتند که واقعیت مبنی بر عدم علاقه من به خودت رو بپذیر چنین پاسخی را بدهند! نه اینکه خیانت کنند واقعا! به کسی که اعلام عدم علاقه به شما را می کند، اصرار مبنی بر اینکه من به تو فرصت می دهم چندان کارساز نیست. آن زن باید بداند که مردش توان انتخاب کسی دیگر را هم داشته ولی خب او را انتخاب کرده است. البته آقا محمد عزیز ما هم باید توجه کنند زنها به شکل عجیبی در این زمینه باهوش هستند. این را باید به نحوی ابراز کنند که نشان دهند واقعا از این وضعیت خسته شده اند نه اینکه منتظر فید بک همسرشان باشند.
در نهایت محمد عزیز، بهت قویا پیشنهاد می کنم در کلیه روابط خود مرز شفافی را بین استقلال فکری و محبتهای خود به هر انسانی قرار بده. شما زندگی خودت را داشته باش، به کسی که به تو محبت می کند محبت کن. این داستانهای عاشقانه لیلی ومجنون رو هم فراموش کن. جذابیت در عدم یکنواختی همیشگی است. چیزی که تو نیاز داری، نه پول بیشتر، نه ابراز علاقه بیشتر است. از یکنواختی کسالت آور خارج شو.
اقا مهران و زهرا خانم
از هر دوی شما ممنونم . حرف های زهرا خانم از دید یک خانم گفته شده و به نظرم منطقی میاد . من الان دارم همین کار رو میکنم ینی بر ترسم غلبه میکنم
ترس از جدایی که دارم رو سعی میکنم کنار بذارم و خیلی محکم حرفامو بزنم..
یه سوال دارم. !
حالا سر مسایلی که باهاش کنار اومدم و به قول اون خیلی انعطاف زیادی نشون دادم الان چکار کنم؟ بگم نظرم عوض شده که باز مردونگی نمیشه..
به نظرتون درسته که توجیه کنم کارام رو که چرا انعطاف نشون دادم؟
فرض کنین فردا قراره همو ببینیم و صحبت کنیم در حضور مشاور به نظر خانم ها که باز بیشتر درک میکنن این مساله رو چطور رفتار کنم بهتره ؟ حرفامو محکم بزنم.؟
-
ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط 2
تاپیک های قبلیم رو احتمالا خوندین ..
ازدواج بدون علاقه و با توجه به شرایط.. و میگه نمیتونم ادامه بدم..
با بررسی های خودم و خوندن این انجمن متوجه شدم رفتار من منفعلانه بوده در مقابل اون در حالی که رفتار خانمم تقریبا جرات مندانه بوده..
حالا سوالم اینه که چطوری میتونم خودم رو تغییر بدم ؟ که البته خودمم میخوام
و دوم اینکه این تغییر چقد میتونه نتیجه بخش باشه و چقدر به نظر شما زمان میبره تا نتیجش رو ببینم ( ینی جذاب بشم براش )
اون هیچ علاقه ای بهم نداشته از اول و الانم تو این دو ماه ایجاد نشده..(اوضاعم رو میدونین )
در ضمن گفته اس ام اس ندیم یه مدت و ارتباط نداشته باشیم و قبول کردم ( آیا این رفتارم منفعلانه بوده ؟)
:323:
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
سلام
من فکر می کنم شما باید اول بشینین خودتون فکر کنین در مورد اون مسائل که انعطاف نشون دادین. به این فکر نکنین که همسرتون دوست داره چی بشنوه یا مشاور چی انتظار داره. شما ببینین خودتون چی فکر می کنین. شما قصد دارین که ان شاالله بعد از حل شدن مشکل الانتون تا آخر عمر کنار همسرتون زندگی کنین. بنابراین نباید الان حرفی بزنین که بعدا نمی تونین قبولش کنین. البته انعطاف پذیری و پذیرفتن نظرات متقابل توی زندگی مشترک لازمه و خیلی هم خشک جبهه نگیرین ولی کلا ببینین که با کدوم حرفایی که زدین موافقین و کدوم نه.
بعدش ببینین اگر حرفی زدین یا قولی دادین که الان هم باهاش مشکل عمده ای ندارین دیگه حرفتون رو عوض نکنین و بذارین انعطافتون سرجاش بمونه
اما اگر بعد از انعطاف نشون دادن حرفی زدین که فکر می کنین بعدها نمی تونین بهش عمل کنین اون رو باید درستش کنین و توضیح بدین در موردش.
محکم و قوی بایستید و صبر داشته باشید
برای هر دوتون دعا می کنم که مشکلاتتون رو بشناسین و حل کنین و راهتون رو پیدا کنین.
:323:
اگر دوست داشتین می تونین با همدیگه نذری هم بکنین که ان شااله با تلاش خودتون و کمک خدا راه درست رو پیدا کنین.
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
سلام
ممنون زهرا خانم
ولی مثیکه دقیقا مشکل من رو نخوندین . خانمم میگه هیچ علاقه ای نتونستم بهت پیدا کنم و مشکل اصلی اینه...
الانم 12 روزه اصلا ندیدمش و حدود یه هفته است حتی صداش رو نشنیدم .
فعلا خواسته بهش فرصت بدم . منم دارم فرصت میدم بهش .. با اینکه دلتنگشم ولی باید تحمل کنم این راه رو.. برای حل مشکل...
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
دوستان نوشته های شما بهم دلگرمی میده...
ممنون از همتون...
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
سلام
ببخشید من یه کم از ارسالها رو خوندم فرصت نداشتم همش رو بخونم بنابراین شاید نظراتم تکراری یا نادرست باشه به هرحال خودتون در مورد درست و غلط بودنش تصمیم بگیرید.
معمولا اوایل ازدواج از این فراز و نشیبها در احساس وجود داره خیلی چیزها مطابق با اون چیزی که به نظر میومدند نیستن حالا بعضی آدما تا رسیدن به تعادل اینجور احساسات خودشونو مخفی می کنند و بعضی آدما توانش رو ندارند و بیان می کنند خانم شما باید بدونه که اگه با هر کس دیگه ای هم ازدواج میکرد این فراز و نشیب رو تجربه میکرد و زندگی رویایی که تو ذهنش بوده هیچوقت از آب درنمیامد.فکر می کنم مشاور یا چند تا دوست که این مرحله رو طی کرده باشن بهتر بتونن بهش بفهمونن.
اینکه شما به خواسته هاش اهمیت میدادید و گذشت میکردید خیلی هم باید جذاب باشه و به نظر میاد در حد یک بهانه برای کسی هست که هنوز به تعادل احساسی نرسیده.
من از تجربه شخصی خودم میگم توی اوایل ازدواج با اینکه همسر من هیچ مشکلی نداشت و من هم بهش علاقه داشتم ولی گاهی وقتها دلم میخواست شب که بیدار میشم صبح که از خواب بیدار میشم ببینم همه چیز خواب بوده این اتفاق بیشتر مواقعی می افتاد که می دیدم اصلا از زندگی رویایی خبری نیست ما در زمان نامزدی کلی دو نفری بیرون میرفتیم ولی بعد عقد برای خوردن یک خوراکی ساده بیرون از خونه همسرم عذاب وجدان میگرفت و می گفت بخریم ببریم خونه همه بخورن یا مثلا گاهی که میدیدم خانوادش محدوده های عاطفی من رو رعایت نمیکنن موجی از احساس پشیمانی به من هجوم می آورد و با خودم میگفتم اولش که اینجوریه خدا به داد آخرش برسه ولی چون انتخاب خودم بود هیچوقت اعتراض نکردم و فقط خودم رو غرق درس خوندن میکردم از طرفی هنوز به ثبات اقتصادی نرسیده بودیم و آینده اقتصادی مبهم عذاب آور بود.
این تجربه شخصی من رو خیلی از اطرافیانم هم به همین ترتیب تجربه کردند مثلا دختر خاله خودم میگفت ما تو دوران عقد معمولا دعوا میکردیم و بیشتر سر خانواده هامون با اینکه الان جزو افراد واقعا خوشبخت هستند ولی به هر حال اولش اونجوری بودند.
من خودم شخصا الان به افکار و احساسات اوایل ازدواجم میخندم و الان احساس میکنم بهترین زندگی مشترک رو دارم و خیلی افراد دیگه رو با این شرایط میشناسم.
البته سن کم همسر شما در نپخته بودن و صبور نبودنش بی تاثیر نیست من هم یکی دو سال از همسر شما بزرگتر بودم و البته نمیدونم اگه سرگرم درسم نبودم و دایم به این قضیه فکر میکردم چه ضرباتی به زندگیم میزدم.
در مورد من چون معمولا به خاطر درسم که در شهر دیگه بود دو هفته یکبار همسرم رو میدیدم این دوری باعث دلتنگیم میشد و باعث میشد اون احساسات منفی رو برای مدتی فراموش کنم و به زندگیم بچسبم تا دوباره اون احساسات به علتی رو بیاد و آزارم بده
به نظر من اون مشاور باید عادی و طبیعی بودن این احساسات متناقض رو به همسر شما نشون بده تا همسرتون متوجه بشه که در همه زندگیها این احساسات اوایل تشکیل زندگی وجود داره البته کمی دور بودن هم میتونه همسرتون رو دلتنگ شما کنه ولی من احساس میکنم اگه پیشنهادش از طرف شما باشه همسرتون احتمال دلتنگ شدنش بیشتر بشه اگه احساس کنه شما هم متزلزل شدید و ممکنه به اختیار خودتون مدتی ازش کناره بگیرید و یه جورایی احساس کنه یه مدتی شما رو از دست داده بیشتر ممکنه به سمتتون برگرده تا اینکه احساس کنه خودش فعلا شما رو کنار گذاشته
مثلا اگه میتونید یک مسافرت کاری جور کنید یا تحقیقاتی (و نه تفریحی که اون کفر خانما رو در میاره) بعدا برید بهش بگید راست میگی من هم فکرامو کردم باید هردومون دوباره تصمیم مون رو ارزیابی کنیم و مثلا امروز دارم به فلان مسافرت کاری میرم گفتم در جریان باشی ولی تو این مدت خودم و تو باید فکرامون رو بکنیم که یه جورایی احساس کنه شما رو ممکن هم هست از دست بده اون موقع احتمال رو آمدن احساسات مثبتش بیشتر میشه.
با آرزوی موفقیت و خوشبختی
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط 2
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad2012
تاپیک های قبلیم رو احتمالا خوندین ..
ازدواج بدون علاقه و با توجه به شرایط.. و میگه نمیتونم ادامه بدم..
با بررسی های خودم و خوندن این انجمن متوجه شدم رفتار من منفعلانه بوده در مقابل اون در حالی که رفتار خانمم تقریبا جرات مندانه بوده..
حالا سوالم اینه که چطوری میتونم خودم رو تغییر بدم ؟ که البته خودمم میخوام
و دوم اینکه این تغییر چقد میتونه نتیجه بخش باشه و چقدر به نظر شما زمان میبره تا نتیجش رو ببینم ( ینی جذاب بشم براش )
اون هیچ علاقه ای بهم نداشته از اول و الانم تو این دو ماه ایجاد نشده..(اوضاعم رو میدونین )
در ضمن گفته اس ام اس ندیم یه مدت و ارتباط نداشته باشیم و قبول کردم ( آیا این رفتارم منفعلانه بوده ؟)
:323:
من تمام پستای شما خوندم خواستم نظرم اینجا بدم
ببین دوست عزیز اگه من مثلا به نامزدم بگم ارتباط نداشته باشیم و اون هم بپذیره من خیلللییی تو حالم میخوره و ناراحت میشم و مرتب با خودم میگم چطور میتونه تحمل کنه؟!!
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
ممنون فکور عزیز
سوال من اینه که الان من باید چکار کنم که بتونه دوسم داشته باشه.. میگه هیچ علاقه ای پیدا نکرده تو دو ماه..
میدونم دو ماه فرصت کمیه ولی واسه اون نمیدنم چرا اینقد داره عجله میکنه...
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
احیانا خانم شما نیش و کنایه ای از خانواده شما نشنیده؟
آیا مرزهای عاطفی رعایت شده مثلا اعضای خانواده شما نزدیکی بیش از اندازه به شما ندارند؟
مشکل مالی نداشتید؟
به اندازه کافی به تفریح دو نفری رسیدید؟
اگه اختلافی با هم داشتید آیا مثل بچه ها زود از کوره در رفتید یا با صبوری مشکل رو حل کردید؟
اگه میتونید پیش مشاور برید و ازش بخواین مشکلات اوایل ازدواج رو براش تبیین کنه و بهش بفهمونه که زوده برای تصمیم گیری به اینکه به شخصی علاقه مند میشه یا نمیشه!!!!!!!! ضمنا اگه از چیز دیگه ای ناراحته هم مشاور میتونه از زیر زبانش بکشه قبل اومدن ایشون خودتون با مشاور صحبت کنید
اینا مال بعدا هستش
اگه اختلافی بین ایشون و مادر یا خواهر شما به وجود آمده باشه اگه حق با ایشون هست بهش حق بدید و به ارامش دعوتش کنید.
در رابطه با همه مسائل با صبوری و آرامش برخورد کنید.
تا میتونید حمایتش کنید حتی مثلا زمانهایی که میخواد بره خرید یا دکتر یا ... با محبت همراهیش کنید.
حرفهای امیدوار کننده از آینده بزنید و اگه در رابطه با مشکلی متزلزل شدید تا حد امکان این تزلزل رو نشون ندید.
به خانواده ایشون احترام بذارید و به مشکلاتشون اهمیت بدید و سعی کنید برای نزدیکان همسرتون هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدید.
اگه توی بحثی یا اختلافی حق با شماست خیلی منطقی نپذیرید و دلایلتون رو عنوان کنید با محبت کامل نظر خودتونو پی گیری کنید نه با پرخاش
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
بازم ممنون
مشکل مالی نداریم ولی خوب میدونه که من دانشجو ام ینی از اول میدونست و خودشم گفت توقع نداره کار کنم ولی با این حال کاری پیدا کردم و میخوام مشغول شم.. به صورت نیمه وقت
ببینید من رفتارای نادرست نمیگم نداشتم
مثلا اگه خونده باشین نوشتم یه بار دیگه مساله بی علاقگی رو مطرح کرده ولی من بچه بازی در اوردم و اون گفت شوخی کردم ( گفت دلم سوخته )
ولی باز بعد سه هفته این بار به خواهرم گفت که علاقه نداره...
یه مسایلی پیش اومده که مثلا اون بار که گفت بهم علاقه نداره بهم تلفن زد و دید گریم گرفته
میگه هنوز بزرگ نشدی ولی بازم میگم برای شناخت زوده..
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
به نظر من یکی از اطرافیانتون که عاقل و صبور هست رو به عنوان الگو در نظر بگیرید و موقع اینجور عکس العمل ها در نظر بگیرید که اگه اون فرد عاقل بود الان چه برخوردی رو داشت؟و عکس العملی مشابه نشون بدید.
اگه اون گفته بی علاقه است شما باید اول می پرسیدید علت خاصی داره چون گاهی وقتا که آدم ناراحت و عصبانی هست احساس بی علاقگی میکنه و بعدش که عقلش سر جاش اومد احساس میکنه اشتباه کرده اگه بدون ناراحتی از چیزی این جملات رو میگفت باید یه مقدار تو هم میرفتید و کمی سرسنگین می شدید گریه اصلا مناسب یک مرد نیست. اگه هم بخواد گریه وجود داشته باشه نباید اون خانم بفهمه میتونستید جواب تلفن رو تا زمان آروم شدنتون ندید.
کلا غرور و صلابتتون رو حداقل در ظاهر حفظ کنید حتی اگه کار سختی هست و یه سری احساسات رو مجبورید به دل بکشید و دم نزنید این کار رو بکنید...
از خدا بخواین بهتون آرامش بده تا شتابزده و با احساسات آنی عمل نکنید یاد خدا آرومتون میکنه
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
تمام حرفاتون درسته ولی بازم میگم دو ماه برای این کار و این حرکت ها خیلی زوده...
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
متاسفانه دخترا عجولن...دوست دارن زود معجزه بشه و علاقه به وجود بیاد(البته این با همه دخترا مطابقت نمی کنه)...اخه می دونی چیه؟بزرگترا به ما میگن عشق وعلاقه بعد از عقد به وجود می یاد...عقد می کنی و یک مدت می گذره بعد می بینی می گی پس این علاقه که می گن ایجاد می شه کو؟
این جاست که احساس شکست می کنی...شکست روحی و هر روز با خودت فکر می کنی:کاش با این ازدواج نمی کردم ،کاش بیشتر صبر می کردم و هزاران کاش دیگه...این حالت برای من دقیقا موقع که من و نامزدم بله رو گفتیم و همه دست و هوراا کشیدن ایجاد شد...نمی دونم چرا می خواستم گریه کنم ولی نه از خوشحالی از ناراحتی...
ناراحت نشی ها ولی من از مردی که گریه کنه جلوم خوشم نمی یاد...این نشانه بزرگترین ضعفه...همون لحظه تو خودم می گم با یک مشکل کوچیک این طوری شد،فردا پس فردا چه طوری می تونم با این زندگیمو بگذرونم...
مرد باید صبور باشه...گریه رو بیشتر (دقت کن ،بیشتر) گذاشتند واسه زن ها.
من خودم هنوز با خودم درگیرم...هنوز نتونستم خودم رو با شرایط جدید وفق بدم...ولی همش به خودم امید می دم که حل می شه...این ها عادیه...ولی نامزدم می گه اینا عادی نیست...هر چقدر هم براش دلیل می یارم قبول نمی کنه
ولی یادت باشه:جنگ اول به از صلح اخر
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
جنگ اول به از صلح اخر..
به خاطر گریه اون روزم براش توضیح دادم یه بار که واقعا شرایط خوبی نداشتم و مادرم هم مریض بود و یهویی این خبرو بهم داد خیلی بهم ریخته بودم..
به نظرم درک باید میکرد..
اره قبول دارم باید اقتدار داشته باشم.. تو این مدتی که به هم کار نداریم ( ینی قراره نداشته باشیم) که حدود 2 هفته ای شده فک میکنم مرد شدم و واقعا دارم منطقی تصمیم گرفتنو یاد میگیرم.
تو این تالار هم واقعا انرژی گرفتم...
فقط کاش اون هم اینجا رو میدید..
امیدوارم بهم فرصت بده بازم...
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
خیلی دوست دارم بیبینم الان می دونی نامزدت در چه حال و شرایطیه؟
خانوادش نمی گن که چرا ازت خبری نیست؟یعنی کسی پیگیر هست به جز خود شما دو تا؟
فکر کنم دیگه دو هفته واقعا مدت کافیه...باید بالاخره یک ارتباطی با هم داشته باشین اخه می ترسم این همه بی خبری هم سردش کنه نسبت به شما
اگر مشکلت حل شد که ان شا الله به زودی خواهد شد، حتما بگی ها...... :72::72::72:
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
اره
ببینید ... اون خودش یه ماه زمان خواسته..
از دوستان پرسیدم گفتن چون زمان خواسته به خواستش احترام بذار .
دیگه از این سرد تر نمیشه.. هیچ علاقه ای میگه نداره.. زیر صفر که نمیره...
منم علاقم کم نشده بهش..
باید بریم مشاور خانواده
من که مشکلی ندارم ..
اها راستی مادرش دیروز زنگ زد خونمون گفت دخترش غذا نمیخوره زیاد همش گوشه گیره و میخوابه بیشتر..
بی حوصله و پرخاش گر شده
البته هفته قبل جمله بهش زنگ زدم
گفتم من همه جوره پشتتم
باهاتم و جلوی هر چیزی و یا هر کسی که لازم باشه وایمیستم
گفتم این مشکل رو حل کنیم کار کردیم . درست کردن سخته ولی خراب کردن راحته
همه اینا رو بهش گفتم...
ولی فقط میگفت.. خوب.. اره ..درسته.. همین..
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
یه سوال از دوستانی که جریانمو میدونن..
یه بار پرسیدم از دوستان که الان اگر برم سر راهش و بخوام ببینمش گفتن اینطوری میشی براش به چشم مزاحم برا همین منم کار ندارم بهش و بهش وقت فکر دادم.
میخوام با فکر پیش ببرم قضیه رو و از طرفی میترسم که با این دور بودن به خودش بگه ای بابا یه خبری هم نمیگیره ( که فک نکنم بگه چون دوسم نداره )
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
میتونید گاهی ایمیل یا sms جالب و نه عاشقانه فقط جالب براش بفرستید که تا حدی حضورتون رو حس کنه. ولی کلا در مورد دوری یک ماهه که اونم به خواست اون باشه من واقعا شک دارم چندان مفید باشه
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
اره میدونم .. البته قراره بریم مشاوره..
تاریخش هفته دیگست روزش معلوم نیست..
نمیدونم چی تو سرشه..
اس ام اس جالب براش یه بار فرستادم گفت لطفا اس نده مگه قرار نذاشتیم؟
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
میدونم اون پیشنهاد دوری رو داده ولی واقعا من الان موندم چکار کنم !!
برم سمتش ..
بهش مهلت بدم
؟؟
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
می دونی الآن خانمت به چی فکر می کنه؟من یه تارف کردم یه مدت رابطه نداشته باشیم اونم از خداخواسته قبول کرد.
نامرد یه زنگم نمی زنه حالمو بپرسه.
پاشو برو یه زنگ بهش بزن حالشو بپرس.همون زنگیدن مادرشم به سفارش خودشه که تو رو از حال و احوالش با خبر کنه.
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
فرهنگ جان درسته که این حرفو زده ولی تارف نکرده...
اون وقت میخواد برای فکر کردن..
من باید رو عقلم تصمیم بگیرم نه احساسم..
بهش زنگ زدم هفته قبل و بهش گفتم پشتتم و ازت حمایت میکنم
ولی خوب.. نمیدونم چی میخواد.
رو حرفش هست و میگه علاقه نداره بهم... و هنوز بوجود نیومده
به نظرم دو ماه خیلی کمه ولی اون فک کرده کم نیست..
باید بریم مشاور حضوری شاید اگه زنگ بزنم حرفی بزنیم با هم که بدتر کنه اوضاع رو
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
شما می تونین به طور غیر مستقیم ازشون باخیر بشین و بشون نشون بدین که فراموش نکردین و در عین حال سر قول فرصت دادنتون هستین. می تونین خودتون به مادرشون زنگ بزنین و احوالشون رو بپرسین. بپرسین اگر چیزی لازم داره براش بخرین یا هر چیز دیگه ای که می دونین. البته نگین که سلام بهش برسونین و اینها یا اگر هست گوشی را بدین که با دخترتون صحبت کنم. فقط احوال پرسی کنین.
البته باز خودتون شرایط رو بسنجین ببینین می شه این کار رو کرد یا نه.
پیشنهادی که فکور عزیز داده بودند هم خیلی خوبه اجرا کنین. البته بعد از جلسه مشاوره اگر دیدین لازمه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فکور
مثلا اگه میتونید یک مسافرت کاری جور کنید یا تحقیقاتی (و نه تفریحی که اون کفر خانما رو در میاره) بعدا برید بهش بگید راست میگی من هم فکرامو کردم باید هردومون دوباره تصمیم مون رو ارزیابی کنیم و مثلا امروز دارم به فلان مسافرت کاری میرم گفتم در جریان باشی ولی تو این مدت خودم و تو باید فکرامون رو بکنیم که یه جورایی احساس کنه شما رو ممکن هم هست از دست بده اون موقع احتمال رو آمدن احساسات مثبتش بیشتر میشه.
البته اگر دیدین توی جلسه مشاوره همه چیز خوب شده دیگه لازم نیست این کار رو بکنین ولی اگر تردید هنوز وجود داشت می تونین این کار رو بکنین. اگر امکان مسافرت کاری نیست می تونین همون توضیح خوبی که فکور جان داده بودند رو بدید و مثلا بگین تا آخر هفته فکرامونو بکنیم و بعد با هم صحبت کنیم ببینیم چه تصمیمی بگیریم. طوری رفتار کنین که یه مقدار تردید توی شما ببینه. چراییش هم اینه که نه اینکه عشق شما به ایشون کم شده باشه ولی یک طرفه بودنش باعث تردیده.
البته در مورد این پیشنهادا فکر کنین و شرایط رو بسنجین.
بازم می گم محکم و صبور و امیدوار باشین ان شاالله درست می شه
-
RE: ازدواج بدون علاقه اولیه بر اساس شرایط
سلام آقا محمد
منم نرسیدم همه پستهای بقیه رو بخونم اما یه چیزی کاملا مشخصه
ترس و اضطرابت باعث شده نتونی درست عمل کنی وگرنه تو همون تاپیک قبلی دوتا پست عالی بود برات
http://www.hamdardi.net/thread-25800-post-239794.html#pid239794
http://www.hamdardi.net/thread-25800-post-239898.html#pid239898
با حرفهای فکور هم موافقم و حرفهای مهران 21 تا حدودی
کاش یه جمع بندی از حرفها میکردی و یه تصمیم درست میگرفتی
شما هردو سنتون و مهارتهاتون کمه
اون خانم یه سری تصورات قشنگ و عاشقانه داشته و اصلا بزرگ نشده و شما هم با رفتارای نپخته به تصوراتش دامن زدی
این که میگه نمیخوام و نمیتونم یه حرفه که تو باعثش شدی
به همون دوتا پست خوب دقت کن اونم تو آرامش بخون
حرف طلاقو نزن
باهاش تو حرفهای منفی همراهی نکن
الان فکر میکنی داره تو تنهایی متحول میشه وقتی هیچ رفتار مردونه ای به اصطلاح ازت نمیبینه؟
نمیگم برو و هی اصرار و گریه و.. کن اینا همه رفتارهاییه که ازش دورت میکنه اما مردونه بهش بفهمون زندگیت بازیچه نیست و باید هردو بسازینش
اصلا نشون نده از جدایی میترسی اما دلیلی برای تکرار این کلمه نیست اصلا واژه ای به این نام نمیشناسی
یه جوری رفتار کن که تو هم داری سرد میشی و رفتارش بچه گانه است.بزار احساس کنه باید به دستت بیاره نه اینکه همه چی آماده در خدمتشه
گاهی تماس بگیر و انگار نه انگار اتفاقی افتاده حالشو بپرس در همین حد
من موافق نیستم با فاصله طولانی مدت چون نه شما مهارت زندگی داری نه اون و بیشتر فاصله میندازه بینتون
غرور مردونه تون رو نشون بدید بهش که به خودش اجازه نده به خواهرتون یا کسی بگه علاقه نداره بهتون
منظورم ایجاد ترس نیست یه جور حس احترام براتون قایل بشه
آقا محمد همه چی تو دست شماست
باور کن یه دختر چیز زیادی از همسرش نمیخواد اما این که کنار کسی راه بره که حتا کمکش کنه اتباهاتشو درست کنه حس خوبی بهش میده
حس اطمینان و پشتیبان داشتن
حرفهاشو بشنوید اما اصلا راهکار ارایه نکن که تو درست میگی یا باشه قبوله یا ...
اصلا دنبال اینا نیست اما متاسفانه بلد نیست هر حرفیو نباید بزنه
اونم کم کم یاد میگیره
فکر میکنه به همسرش حق داره بگه چون نزدیکترین کس بهشه اما نمیفهمه همین باعث میشه همسرش اضطراب پیدا کنه
کتابهای باربارا دی آنجلیس خیلی خوبن هرچند تو یه فرهنگ متفاوته اما تشابه زیادی با ما دارن
حتما براش بخر و هدیه بده بهش
کنارش خودتم مهارت پیدا کن
تو این مدت هم نه خیییلی کنارش باش نه بی تفاوت باش
ازش خبر بگیر و تلفن بزن و گاهی اس تا دلش تنگ بشه
نترس
اول راهی
کلی مهارت هست که باید هر دو یاد بگیرید اما متاسفانه وقتی یه نفر خیلی مشتاق یا کودکانه رفتار کنه طرف دیگه ماجرا سست میشه تو حد وسط رو رعایت کن و تاثیرشو تو رفتار همسرت ببین
موفق باشی:72: