-
زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام دوستان
آیا از بین شما کسانی هستند که خیانت همسرشان را بخشیده باشند و زندگی خوبی داشته باشند؟ منظورم این است که همسرشان دیگه این کار رو تکرار نکرده بشند؟
من کسی هستم که شوهری که عاشقم بود، بهم خیانت کرد، البته نه در حد رابطه جنسی.
همیشه این جمله " کسی که یک بار خیانت کند دوباره خیانت می کند" توی ذهنمه و باعث می شود که نتونم ببخشمش و موضوع را فراموش کنم.الان 6 ماه از قضیه می گذره و من همچنان فکرم درگیره
اگه دوستان تجربیات خوبی از بخشش خیانت همسرانشون دارند می شه اینجا بگویند تا من دلم آروم بگیره؟
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
براي اينكه بتوانيد با مشكل مواجه شويد و بررسي كنيد كه ببخشيد يا نبخشيد
يك بار موقعيت و مساله رو دقيقا بررسي كنيد و با واقعيت ها مواجه شويد
راستي، خيانت رو تعريف كنيد! به چه عملي خيانت مي گويند و شما به چه عملي خيانت مي گوييد؟
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام دوست عزيز...
خوشحالم كه ميخاي قدم در راهي بزاري كه بيش از همه موجب ارامش وسعادت خودته!
حقيقت اين كه من تجربه ي بخشيدن همسرم و صد البته خودم رو در موضوع ديگه اي(كه براي من كم ازخيانت نداشت) دارم!اما قبل از هر چيز بايد چندموضوعو از باب دوستي بهتون بگم:
1.وقتي بحث بخشش پيش مياد اينو بايد از اطمينان به اين كه اون فرد اون كارو بازم تكرار ميكنه يا نه بايد جدا كرد.در حقيقت هيچ تضميني نيست كه بشه به هيچ آدمي روي كره زمين اطمينان صد در صد داشت!اما بايد حاضر به اعتماد بود(خانم آني پستهاي زيادي در اين مورد داره،بگرد پيدا كن وبخون)
2.پس به اين ترتيب چرا بايد بخشيد؟به نظر من ميبخشيم چون احتمال خطا كردن براي هر آدمي وجود داره،حتي خود من وشما هم ازاين اصل مبرا نيستيم،ميبخشيم تا روح خودمونو از چنگال ناراحتي،ياس ونااميدي رها كنيم،چون تمام زندگي مثل يه رود در جريانه و اين اشتباهات مثه قلوه سنگهاي توي راه اين رود،تاحالا هيچ رودي روديدي كه از برخورد با يه قلوه سنگ از حركتش وايسه؟
3.با توجه به دونكته ي بالا همسرتو ببخش،اما ريشه يابي مشكل يادت نره،با كمك مشاور مجرب سعي كن تا مشكلات خودت،همسرت وزندگي مشتركتو ريشه يابي كني،تا درصد احتمال خطا رو كم وكمتر كني.
4.من به شخصه وقتي همه ي سنگا مو باخودم واكندم،يعني از نظر غقلي هم به اين نتيجه رسيدم كه بايد ببخشم از مراقبه بخشش كه آقاي sci بهم گفته بود استفاده كردم،اينم لينكش
http://www.hamdardi.net/thread-16935-page-4.html
5.يك موضع ديگه كه بايد در پس ذهنت بهش فكر كني اين هست،ما به عنوان يك انسان(صرف نظر از نقشي كه توي زندگي مشترك داريم) موظفيم كار درست رو انجام بديم،معمولا هم انتظار داريم كه كار درستمون توي زندگيمون بازتاب داشته باشه،خوب اين موضع كاملا منطقيه!اما گاهي بايد نتايج وبازتابهاي اين كار درست رو بسپاريم به دست خدا...خانم بالهاي صدافت در تاپيكم خيلي خوب اين موضوعو شرح دادن،بخون....اينم لينكش
http://www.hamdardi.net/thread-25013-post-233352.html#pid233352
6.و اما نتايج اين بخشش...براي خودمن قدم بزرگي بود به سمت انسان بهتر شدن،بايددريچه ي نگاهت رو يه كم دورتر بگيري،زندگي مشترك خوب،همسر خوب همه وهمه مهمه...اما اصل نيست،اصل اينه كه آدم بهتري بشيم،به سمت خدايي شدن قدم برداريم،اگه با اين ديد بهش نگاه كني (نه تنها دراين مورد بلكه همه ي كارهات تو زندگي)خداوندآرامشي در دلت قرار ميده كه تا نچشيش نميدوني چقدر خوش طعم وماندگاره.
برات آرزوي موفقيت ميكنم
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
براي اينكه بتوانيد با مشكل مواجه شويد و بررسي كنيد كه ببخشيد يا نبخشيد
يك بار موقعيت و مساله رو دقيقا بررسي كنيد و با واقعيت ها مواجه شويد
راستي، خيانت رو تعريف كنيد! به چه عملي خيانت مي گويند و شما به چه عملي خيانت مي گوييد؟
sci عزیز
خیانت از نظر من بعنی هر گونه رابطه مخفیانه خارج از عرف با جنس مخالف که همسرتون رو در صورت اطلاع برنجونه
مشکلم رو به طور مفصل در پست قبلیم گفتم. اینم لینکشه
http://www.hamdardi.net/thread-24901.html
شوهر من با این حال معتقده که کارش خیانت نبوده، به دو دلیل:
1- رابطه جنسی باهاش نداشته
2- هیچ ابراز احساسات و حرف عاشقانه ای از طرف شوهر من صورت نگرفته
شوهرم اصرار داره که این کارش فقط یه شیطنت بوده و بیشتر می خواسته اون زن رو که شوهر و بچه هم داره، سر کار بزاره
به هر حال همونطور که گفتم 6 ماه از این قضیه می گذره و من تبدیل شدم به یه آدم بسیار شکاک که هم دارم خودمو خیلی اذیت می کنم و هم شوهرمو
ممنونم " یک زن امیدوار" عزیز
حرفات آرامش بخش بود. اما منظورت رو از ریشه یابی مشکل نفهمیدم
من به خاطر این حرکت شوهرم اقدام به خودکشی کردم و یکی دو روزی هم بیمارستان بستری بودم. بعد از اون من و شوهرم هردو به روانپزشک مراجعه کردیم تا مشکلمونو حل کنیم.ایشون به من دارو تجویز کردند که هنوز دارم مصرف می کنم.شوهرم هم خیلی داره باهام راه میاد و سعی می کنه اعتماد منو به خودش جلب کنه. اما چند بار تو این مدت بهش تهمت خیانت مجدد زدم که بعد از روشن شدن موضوع فهمیدم که اشتباه می کنم و از کارم پشیمون شدم. اما این موضوع خیلی کش دار شده و شوهرم دیگه از دست کارهای من خسته شده و بهم گفته که از زندگیش داره دلسرد می شه.میگه بدترین چیز تو زندگی اینه که همسرت بهت اعتماد نداشته باشه و با تو مثل یه دزد رفتار کنه و دائم منتظر باشه تا یه روز مچتو بگیره.میگه شخصیت من هر روز داره له می شه
منم البته معتقدم که بدترین چیز تو زندگی اسنه که بدونی کسی که 7 سال عاشقش بودی و بخاطر اون به کس دیگه ای حتی نگاه هم نکردی، بهت وفادار نباشه. می دونی چیه؟ الان دیگه از یادآوری خاطرات خوب 7 سالمون عذاب می کشم و دیگه هیچ کدومشون برایم شیرین نیستند. خیلی حس بدیه.خییییییییییییییلی
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
shabe niloofari...
اگر تصميم داري ببخشي يعني ديگه قرار نيست كه مدام گذشته رو كنكاش كني ،شخم بزني وتكرار كني،مگر اين كه بخاي ازش درس بگيري...
توي تاپيك قبليتون هم گفتم از روانشناسي كه بهش مراجعه كردي بخواه كه كمكت كنه،
اما نكته ي مهم اينه كه قبل از اون خودت هم بايد كاملا وقلبا بخاي كه اين كاروبكني،در پست قبلي هم گفتم من كاملا سنگامو با خودم واكندم،همه جانبه با خودم فكر كرد،اما شما هنوز پر از ترديد و علامت سوالي!علامت سوال براي سوالهايي كه اساسا شايد خيليهاشون غلط ياشه،چيزي كه از خيانت همسرت گفتي از نظر من هم به اون بزرگي وزشتي كه در ذهنت ساختي نيست(رفتار همسرت غلط بوده اما نوع واكنش شما هم بيش ار حد بوده)،پس بايد بپذيري كه ابعادي كه به كار همسرت دادي ابعاد واقعي اون نيست،تا زماني كه اين موضوعو قبول نكني وخيانت رو عملا غير قابل بخشش بدوني، و مدام بخاي تمام كارها ورفتارهاشوزير سوال ببري چيزي حل نميشه...
بازم بهت توصيه ميكنم ازروانشناست بخواه كه در اين مورد باهات كار كنه...
اميدوارم اون لينكهايي كه بهتون گفتمو خونده باشيد،پاسخهاي فرشته مهربان هم در لينك دوم ميتونه خيلي برات راهگشا باشه،به شرط اين كه با دقت وبا قصدانجام دادن بخوني ...
موفق باشي
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
shabe niloofari...
اگر تصميم داري ببخشي يعني ديگه قرار نيست كه مدام گذشته رو كنكاش كني ،شخم بزني وتكرار كني،مگر اين كه بخاي ازش درس بگيري...
توي تاپيك قبليتون هم گفتم از روانشناسي كه بهش مراجعه كردي بخواه كه كمكت كنه،
اما نكته ي مهم اينه كه قبل از اون خودت هم بايد كاملا وقلبا بخاي كه اين كاروبكني،در پست قبلي هم گفتم من كاملا سنگامو با خودم واكندم،همه جانبه با خودم فكر كرد،اما شما هنوز پر از ترديد و علامت سوالي!علامت سوال براي سوالهايي كه اساسا شايد خيليهاشون غلط ياشه،چيزي كه از خيانت همسرت گفتي از نظر من هم به اون بزرگي وزشتي كه در ذهنت ساختي نيست(رفتار همسرت غلط بوده اما نوع واكنش شما هم بيش ار حد بوده)،پس بايد بپذيري كه ابعادي كه به كار همسرت دادي ابعاد واقعي اون نيست،تا زماني كه اين موضوعو قبول نكني وخيانت رو عملا غير قابل بخشش بدوني، و مدام بخاي تمام كارها ورفتارهاشوزير سوال ببري چيزي حل نميشه...
بازم بهت توصيه ميكنم ازروانشناست بخواه كه در اين مورد باهات كار كنه...
اميدوارم اون لينكهايي كه بهتون گفتمو خونده باشيد،پاسخهاي فرشته مهربان هم در لينك دوم ميتونه خيلي برات راهگشا باشه،به شرط اين كه با دقت وبا قصدانجام دادن بخوني ...
موفق باشي
یک زن امیدوار عزیز
لینک هایی که گذاشته بودی رو خوندم و سعی می کنم به کار بگیرمشون
الان حدود دو هفته است که سعی می کنم به زندگی عادیم برگردم و باز به شوهرم اعتماد کنم
ظاهرا همه چیز خوبه و این روزها شوهرم که از سرکار برمی گرده بهم می گه که چقدر برای اومدن به خونه لحظه شماری می کرده و دلش برایم تنگ شده بود
تنها مشکلی که وجود داره اینه که می ترسم خدایی نکرده بعدا از این اعتماد دوباره پشیمون
بشوم
امیدوارم خدا کمک کنه که اولا این حس رو از خودم دور کنم و بعد این که این اتفاق هرگز نیفته
یه مشکل دیگه این است که معمولا خانم هایی که مورد بی وفایی شوهرشون قرار می گیرند، اقرار می کنند که یه مدتی به زندگیشون بی توجه بودند و یا با هم مشکل داشتند. اما اون دورانی که شوهرم اون خطاها رو مرتکب شد دورانی بود که ما در عاشقانه ترین دوره رابطمون بودیم و قبل از اینکه من از اون ماجراها مطلع بشوم شوهرم تقریبا هرشب با صدای بلند خدا رو به خاطر این که من و سرراهش قرار داده شکر می کرد و بهم اقرار می کرد که چقدر احساس خوشبختی می کنه. اگه تو اون دوران برایش چیزی کم گذاشته بودم حداقل دلم به این خوش بود که از این به بعد سعی می کنم زن کاملی باشم و این طوری شوهرم و از هرنوع خطایی دور می کنم. اما الان چی؟ از این به بعد چی؟ تمام لحظاتی که من همه انرژیمو برای همسرم و زندگیمون می گذارم و سعی می کنم زن ایده آلی باشم، آیا نباید این فکر به سراغ من بیاید که نکند مثل دفعه پیش شوهرم سرش به یه جای دیگه هم گرم است؟
خدایا کمکم کن:316:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام عزیزم. من کسی هستم که شوهرم رو بعد ار خیانت بخشیدم ولی نمیتونم فراموش کنم. شوهر من هم میگه با اون رابطه جنسی نداشته و فقط یک شیطنت بوده ولی خود دختره به من تلفن کرد و گفت که همه جور رابطه با اون داشته و من نمیدونم حرفشو قبول کنم یا نه. ولی هنوز هم در عذاب هستم. چیزی به روی شوهرم نمیارم. ولی فکرم پر از چیزهای بد در موردشه.
من یک تعریف کوچیکی از داستانم برات میکنم شاید برات مفید باشه:
اردیبهشت ماه امسال به خیانت شوهرم پی بردم. راستش دو هفته قبل شوهرم بهم گفته بود که یک کارمندی داره که اگه دوست داری بهت معرفی کنم و با هم برید بیرون چون دختر خیلی خوبیه ولی من خوش خیال اصلا این حرف رو جدی نگرفتم. باید بگم که اعتماد کامل به شوهرم داشتم و توی این 16 سالی که با هم زندگی کردیم اصلا اهل این حرفا نبود. خلاصه وقتی فهمیدم کاملا انکار کرد و گفت هیچی نبوده و فقط یک شیطنت بوده من فقط برای سرگرمی به دختره اس ام اس زدم و با دختره هم حرف زدم و اون هم تایید کرد که هیچی بینشون نیست ولی ماجرا به اینجا ختم نشد. اکه دوست داشتی بگو تا بقیه ماجرا رو بعدا برات تعریف کنم. نمیخوام سرتو درد بیارم برو حتما صفحه من رو بخون
شب نیلوفری عزیز
شرایط من و شما خیلی شبیه همه و کلمه به کلمه حرفاتو با تمام وجودم درک میکنم. به نظر من اگر هم بهش شک داری نباید به روش بیاری بلکه هر چند وقت یکبار به صورت ناحسوس کنتریش کنی. من هم عاشقانه شوهرم رو دوست داشتم و اون هم یک جوری رفتار میکرد که انگار عاشقمه! وقتی داشت بهم خیانت میکرد هیچ مشکلی نداشتیم. حتی بیش از حد بهم محبت میکرد. الان هم خیلی هوامو داره و بهم محبت میکنه ولی نمیدونم راستکی یا فقط میخواد منو از سرش باز کنه نه ناری بهش نداشته باشم. خیلی دلم میخواد همه جیز رو فراموش کنم ولی نمیتونم امیدوارم خدا کمکم کنه
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط زیبا کردستانی
سلام عزیزم. من کسی هستم که شوهرم رو بعد ار خیانت بخشیدم ولی نمیتونم فراموش کنم. شوهر من هم میگه با اون رابطه جنسی نداشته و فقط یک شیطنت بوده ولی خود دختره به من تلفن کرد و گفت که همه جور رابطه با اون داشته و من نمیدونم حرفشو قبول کنم یا نه. ولی هنوز هم در عذاب هستم. چیزی به روی شوهرم نمیارم. ولی فکرم پر از چیزهای بد در موردشه.
من یک تعریف کوچیکی از داستانم برات میکنم شاید برات مفید باشه:
اردیبهشت ماه امسال به خیانت شوهرم پی بردم. راستش دو هفته قبل شوهرم بهم گفته بود که یک کارمندی داره که اگه دوست داری بهت معرفی کنم و با هم برید بیرون چون دختر خیلی خوبیه ولی من خوش خیال اصلا این حرف رو جدی نگرفتم. باید بگم که اعتماد کامل به شوهرم داشتم و توی این 16 سالی که با هم زندگی کردیم اصلا اهل این حرفا نبود. خلاصه وقتی فهمیدم کاملا انکار کرد و گفت هیچی نبوده و فقط یک شیطنت بوده من فقط برای سرگرمی به دختره اس ام اس زدم و با دختره هم حرف زدم و اون هم تایید کرد که هیچی بینشون نیست ولی ماجرا به اینجا ختم نشد. اکه دوست داشتی بگو تا بقیه ماجرا رو بعدا برات تعریف کنم. نمیخوام سرتو درد بیارم برو حتما صفحه من رو بخون
شب نیلوفری عزیز
شرایط من و شما خیلی شبیه همه و کلمه به کلمه حرفاتو با تمام وجودم درک میکنم. به نظر من اگر هم بهش شک داری نباید به روش بیاری بلکه هر چند وقت یکبار به صورت ناحسوس کنتریش کنی. من هم عاشقانه شوهرم رو دوست داشتم و اون هم یک جوری رفتار میکرد که انگار عاشقمه! وقتی داشت بهم خیانت میکرد هیچ مشکلی نداشتیم. حتی بیش از حد بهم محبت میکرد. الان هم خیلی هوامو داره و بهم محبت میکنه ولی نمیدونم راستکی یا فقط میخواد منو از سرش باز کنه نه ناری بهش نداشته باشم. خیلی دلم میخواد همه جیز رو فراموش کنم ولی نمیتونم امیدوارم خدا کمکم کنه
زیبای عزیزم
ممنون از پستی که دادی. منم دقیقا توی اردیبهشت امسال این مشکل برایم پیش اومد.چه اردیبهشتی!
آره. اگه ممکنه همه چیزو برایم تعریف کن. از منم هر سوالی داشتی بپرس. شاید با همفکری در خصوص درد مشترکمون بتوانیم به نتیجه برسیم.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام شب نیلوفری عزیز
ببخشش کار بزرگیه و این کار تنها از آدمهای بزرگ بر میاد.
و اینکه شما همسرت رو بخشیدی نشانه بزرگی شماست اما چند تا نکته خوب لازمه تا شما به آرامش برسین!
1- باید بدونی هر انسانی ممکنه خطا بکنه و انسان موجودی حتم الخطاست! پس ممکنه همه ما خطا بکنیم! اما مهم
اون هست که از انسانها یک بت بی نقص نسازیم که مجبور بشیم روزی اون رو بشکنیم. پس بپذیر که همسر شما هم
یک انسانه که خطا کرده و حالا پشیمانه! اگر قرار بود به آدمهای خطاکار فرصت داده نشه که اصلا عدالتی وجود نداشت
کل زندگی یک ریسکه و در زندگی هر چیزی ممکنه پیش بیاد اما با رعایت نکات ایمنی این اتفاقات رو میشه به حداقل
رسوند. یکی از راه های واکسینه شدن در برابر خطاهای اینچنینی ، افزایش ایمان و ارتباط با خدا و رعایت
حریم های الهی در زندگی هست که زندگی شما رو دچار یک مصونیت خوب می کنه!
ضمنا قرار نیست زندگی همه مثل هم باشه و نشه اعتماد کرد. وقتی خدا می بخشه چرا ما که بندشیم نبخشیم؟
2- مطمئنا زندگی شما حفره هایی داره که شاید خودت ندونی. پس بد نیست به روانشناسانی در این باب به
اتفاق همسرت مراجعه کنی که در زمینه موضوع خیانت و پس لرزه های درمانی آن تبحر دارن تا این حفره ها ریشه
یابی بشن و اعتماد شکسته شما دوباره بازسازی بشه.
به هر روی این خود شما هستین که باید به کمک همسرتون گل اعتماد زندگیتون رو آبیاری کنین تا انشالا دیگه این
مسائل دیده نشه. اما شک و تردید رو بهش اجازه رشد ندین چون به سان یک پیچک میتونه توی ذهن شما رشد
کنه و ناخودآگاه مسائل دیگه ای رو به دنبال بیاره. به جای انرژی گذاشتن روی افکار منفی ، بیشتر وققتون رو روی
ساختن زندگیتون و همسرتون بذارین که هیچ زنی نتونه جای شما رو براش بگیره.
موفق باشین.
:72:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
شب نیلوفری عزیز شرایط بقیه ماجرا از این قراره که بعد از رو شدن ماجرا من میخواستم برم شرکتش و دختره رو با فضاحت بیرون کنم ولی شوهرم خیلی باهام صحبت کرد و گفت که پشیمون شده و من خوش خیال هم باور کردم و بخشیدمش. دوباره روابطمون خیلی خوب شد. چند روز بعدش باید یک سفر کاری خارج کشور میرفت و من ساده فکر نکردم کاسه ای زیر نیم کاسه باشه و با خیال راحت راهیش کردم. نمیدونی از اونجا چه ایمیلهای عاشقاده ای برام فرستاد و من هم عاشقانه تر جوابشو دادم. ولی غافل از اینکه در همون موقع برای اون دختره هم ایمیل عاشقانه میفرستاده!! هنوزم باورم نمیشه که شوهرم اینکارارو کرده باشه. توی این 16 سال اصلا اهل دروغ و اینکارا نبود انگار یکی دیگه توی جلدش رفته بود!! بعد هم فهمیدم که میخواسته با دختره دو روز بره دبی ولی در آخرین لحظات کنسلش کرده. خودش میگه که دلم نیومده اینکارو بکنم.ولی خداعالمه. خلاصه من خوش خیال از همه جا بی خبر فکر میکردم همه چیز تموم شده. دو هفته بعد من همیک مسافرت خارج ازکشور برام پیش اومد و رفتم. عافل از اینکه این دو نفر هنوز به رابطه شون ادامه دادند. هنوز هم حسرت میخورم که چرا از همون روز اول دختره رو ازشرکت بیرون نکردم. باید بگم که حریف قدری داشتم یک دختر تحصیل کرده، خوشگل، خوش سروزبون، مطلقه؛ 20 سال از شوهرم جوونتر و بسیار وارد به حال و روز مردا!!!
خلاصه اواسط خرداد دوباره به اینکه رابطه شون تموم نشده پی بردم و نمیدونی چه حالی داشتم در عرض یک هفته 6 کیلو کم کردم باورم نمیشد که بعد فهمیدن ماجرا توسط من هدوز وقیحانه به رابطه شون ادامه بدند و حتی با هم بخوان مسافرت برن!!!
باز هم ماجرای من تموم نشده عزیزم بقیه اش رو بعدا میگم که خسته نشی.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام شب نیلوفری عزیز من دوباره اینجام که بقیه ماجرامو برات تعریف کنم. خواهش میکنم شما هم باهام از ماجراتون صحبت کنید.
خلاصه دفعه دوم که فهمیدم اینها هنوز باهم رابطه دارند، پی بردم که رابطه شون جدی تر از این حرفاست.باز هم به هیچ کس چیزی نگفتم. راستش فکر میکردم اگه ماجرا علنی بشه و قبح ماجرا بریزه دیگه نمیشه جمع و جورش کرد.ولی الان تاسف میخورم کاشکی میرفتم شرکت و کارو یکسره میکردم. خلاصه دختره شانس آورد که موقعی من فهمیدم که یک هفته مرخصی بود. توی این یک هفته هم شوهرم تا دلت بخواد مخ من رو زد و گفت هر دومون پشیمون شدیم و اون الان رفته مسافرت که یکی رو ببینه و ازدواج کنه و خیلی حرفای دیگه و گفت از واحد خودم منتقلش میکنم و میفرستمش به واحد دیگه! که نبینمش. دختره هرزه هم یک اس ام اس برام فرستاد و عذرخواهی کرد و گفت دیگه این کارونمیکنه و حتی تلفنی باهام صحبت کرد.این جریان مال اواسط خرداد بود. خلاصه بعد از اون من مرتب شوهرمو چک میکردم و ایمیلهاشو چک میکردم. غافل از اینکه اکانت دیگه ای برای خودش باز کرده. باید بگم در این دوره روابطمون خوب بود ولی من همش دلشوره و نگرانی داشتم و حالا میفهمم که بیمورد هم نبوده چون روابطشون رو قطع نکرده بودند. به هم اس ام اس نمیزدند که مبادا من متوجه بشم ولی ایمیلی با هم چت میکردند.
این کارها تا اواسط تیر ادامه داشت و من داشتم کم کم فکر میکردم رابطه شون تموم شده. در این مدت شاید بیش از 10 بار با شوهرم حرف زدم و اون هر بار اصرار داشت که روابطشون فقط در حد کاریه و به ندرت همدیگه رو میبینند. ولی حالا میدونم که هر روز همدیگه رو میدیدندو روزهای تعطیل هم ایمیل های عاشقانه به هم میدادند. من فکر میکنم حتی با هم سکس چت هم میکردند! هنوزم باورم نمیشه اینجوری از پشت بهم خنجر زده باشه اگه ببینیش باور نمیکنی که اهل این حرفا باشه. هیچوقت نمازش ترک نمیشه. نمیدونم این دختره شیطان از کجا پیداش شد که دین و ایمان و حیثیتش رو بر باد داد!! عزیزم خسته ات کردم ولی ماجرای من بیچاره هنوز تموم نشده. بقیه اش رو بعدا بهت میگم. خواهش میکنم شما هم باهام حرف بزنید. خوشحالم که اینجا با هم دردام صحبت میکنم.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام من تازه امروز عضو این سایت شدم . یه کمک می خوام . امیدوارم بتونید کمکم کنید .
من و شوهرم هر دو کارمند بانک هستیم من در بخش اداری و اون تحویلداره و خیلی برخوردش با همه خوبه کمی هم خوش قیافست جوون هم که هست من 26 و اون 29 سالست (6 سال پیش ازدواج کردیم ). دخترای این دوره و زمونه واقعا بی حیا شدن . شوهرم به آشنا ها و اونایی که مشتری ثابتشونن اگه کاری داشته باشن شماره موبایلشو می داده ( که البته الان قول داده دیگه این کار رو نکنه و فهمیده که اشتباه کرده ) . می گه خیلی از دخترا بهش اس ام اس می دن و ابراز علاقه می کنن و ازش تعریف می کنن و اونم خیلی محترمانه بهشون می گه که زن و بچه داره و تموم می شه . اما چند مورد بوده که براتون تعریف می کنم (نسبتها رو بخونید خندتون می گیره ):
یکی از اون مشتریا بچه دخترعمه مامان منه . یه روز دیدم اون اس داده شوهرمم بهش جواب داده البته اس معمولی نه عاشقانه . گفت دیدم فاملیه یه اسی داد منم جوابشو دادم . بعد از کلی داد و دعوا اون پرونده بسته شد .
یکی دیگه بچه پسرعموی باباشه . اونم دقیقا مثل بالا .
یکی دیگه خواهرشوهر دختر داییشه . یه مدتی زنگ می زد و ازش در مورد کارش مشورت می گرفت چون فاملیه و از این حرفا راهنماییش می کردم . اونم بعد از کلی داد و دعوا تموم شد .
یکی دیگه معلم کلاس زبانی بود که با هم می رفتیم من در جریان بودم که با هم اس می دادن خوب همه ما بچه های کلاس با هم صمیمی شده بودیم ولی یه بار دیدم که یه اس ام اس تقریبا بد فرستاد دیگه قاطی کردم و اونم پروندش بسته شد .
چیزای دیگه هم بوده که شاید الان یادم نیست .
شاید هر زن دیگه ای جای من بود نمی ساخت ولی نمی دونم شایدم دارم اشتباه می کنم بهش اطمینان دارم می دونم دروغ نمی گه و توی دلش چیزی نیست .
این اخریه مهمه و ذهن منو به خودش مشغول کرده و اون بتی که ازش ساختمو خراب کرده و اعتماد منو از بین برده
9 ماه پیش تو Draft گوشیش یه اس ام اس دیدم تقریبا عاشقانه . پرسیدم این چیه گفت همکارش که خیلی شیطونه ( البته عوضیه ) و با زنای مختلف رابطه داره با گوشیش این اسو داده خواسته دختره رو سر کار بذاره بالاخره با کلی داد و دعوا و قول و قسم اونم تموم شد و بازم تونست منو گول بزنه .
هفته پیش برای همون دوستش مشکل حراستی پیش اومده و حراست شوهر منو هم به خاطر اینکه با اون صمیمی بوده به عنوان شاهد و مطلع خواسته اون روز شوهرم می ترسید بره حراست ازش پرسیدم چی شده مگه تو کاری کردی اونم اعتراف کرده که 9 ماه پیش اون اس مال خودم بود از این قرار :
زن داداش جاری خواهرشوهرم که از شوهرش می خواست طلاق بگیره به شوهرم اس می داده و درد دل می کرده و شوهرمم براش راه حل و جوک و گاهی جوکهای بد مردونه می فرستاده اونم ازش تشکر می کرده که خوشحالش می کنه و نمی دونم کار به کجا می رسه که شوهرم ازش می پرسه loving می خوای ؟ اونم می گه من کسی رو می خوام که هم از نظر مالی تامینم کنه هم جنسی . شوهرمم دیگه رابطه اس ام اسی رو باهاش قطع می کنه
( شوهرم به من گفته برای این ازش این سوالو کردم که بدونم این کارست یا نه و قصدش چیه و وقتی دیدم اینجوری می گه دیگه رابطمو قطع کردم )
الان هم کلی گریه کرد و اظهار پشیمونی کرد و التماس کرد که می دونه کارش خیلی اشتباه بوده ولی دیگه توبه کرده و با گریه نماز می خونه طلب بخشش می کنه و قول داد که دیگه شمارشو به کسی نده قول داد دیگه به هیچکی حتی به خود من اس نده به جون مامانش (که خیلی دوسش داره ) قسم خورد .
من الان یه هفتست که هر شب می بخشمش ولی روزا به این ماجراها فکر می کنم دوباره می رم سر خونه اولم اونم هر شب اظهار پشیمونی و قسم و گریه و قول .
نمی دونم جی کار کنم . ته قلبم اطمینان دارم که کاری ( منظور رابطه جنسیه ) نکرده ولی دیگه بهش اون اعتماد قبلی رو ندارم همیشه فک می کردم بهم دروغ نمی گه ولی حالا دیگه از چشمم افتاده . فک می کنم که توی این همه سال من چقد احمق بودم .
تو رو خدا کمکم کنید .
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
عسل عزیز
من کارشناس نیستم و خودمم مشکلی مشابه مشکل تو دارم و امیدوارم کارشناسان بیایند و کمکمون کنند.اما اینو بگویم که شوهر من هم دقیقا همینو گفت: می خواستم ببینم این کارست یا نه. نمی دونم واقعا این که بدونند طرف این کارست یا نه به چه دردشون می خوره!
راستی. چرا همه فامیلاتون شماره شوهرتو دارند؟سعی کن جلوی این کارو بگیری که بعدا دردسر نشه.ولی فکر نکنم شوهر تو خطای بزرگی ازش سر زده باشه. این روزا مردا (و الته زن ها) انقدر اشتباهای بزرگ می کنند که این جور خطاها دیگه به چشم نمی آید و باید زودتر بخشید.به خصوص که شوهر شما ابراز پشیمونی هم کرده
زیبای عزیزم، ممنون که پست می دی. منم وقتی پستای تو رو می خونم و می بینم یکی هست که با من همدرده کمی آرامش می گیرم.ولی امیدوارم هیچ کس به این درد دچار نشه.
خانمی که با شوهر من در ارتباط (تلفنی و اس ام اسی) بوده، خانمی متاهل و دارای یک دختره 6 ساله است که اتفاقا خودش ادعا داره که عاشق شوهرشه! من نمی دونم که این دیگه چه نوع عشقیه. این زن هم دانشگاهیه شوهر من بود که 10 سال پیش شوهرم بهش علاقه داشته و موضوع رو غیر مستقیم مطرح می کنه باهاش و اونم جواب رد نمی ده. اما بعد چند ماه با کس دیگه ای ازدواج می کنه و این موضوع شوهر منو عصبانی می کنه که چرا بازیچه قرار داده شده. بعد 10 سال (که 7 سالشو منو شوهرم با هم بودیم) اتفاقی توی face book همدیگه رو پیدا می کنند. شوهرم میگه تنها قصدش از این ارتباط این بوده که اون خانم اعتراف کنه که از اینکه اون موقع با شوهرم ازدواج نکرده پشیمونه و یه جوری تلافی کار 10 سال پیش اونو سرش در بیاره. شوهرم قسم می خورد که الان از همه چیز اون زن حتی قیافه و صداش بدش می آید و هرروز خدا رو شکر می کنه که باهاش ازدواج نکرده.
جالب اینه که بعد از اینکه ماجرا رو فهمیدم به زنه اس دادم که پاتو از زندگی من بکش بیرون وگرنه به شوهرت می گم و اونم زنگ زد و با پررویی هرچه تمام تر گفت که رابطشون فقط یه دوستی ساده بوده و عاشق شوهرشه.بهش گفتم پس اس ام اس هایی که بینتون رد و بدل شده به شوهرت نشون می دهم و اونم قول داد که دیگه کاری به شوهرم نداشته باشه. اما چند هفته بعد تو F.B به شوهرم مسیج داده بود و به شوهرم موضوع تماس من و اونو گفته بود و به شوهرم گفته بود که فکر نمی کردم انقدر ترسو و زن زلیل باشی. جالبه! انتظار داشت که شوهرم رابطه اشو با اون ادامه بده و تو این چند هفته منتظر تماس شوهرم بوده
شوهرم اونو از لیست دوستانش حذف کرد و جواب مسیجشو نداد.اما زنیکه دست بردار نبود و هی به شوهرم ایمیل (البته فورواردی) می داد. منم یه روز وارد ایمیل شوهرم شدم و آی دی زنه رو اسپم کردم.
خلاصه مطمئنم که دیگه شوهرم با اون هیچ رابطه ای نداره اما اعتمادم و بهش از دست دادم و از رابطه های جدید می ترسم
زیبا جان تو الان در چه حالی؟ زندگیت به حالت عادی برگشته؟ راستی شما بچه دارید؟
شوهرم این روزا اصرار داره که برای بچه دار شدن اقدام کنیم. ولی من شدیدا از اینده وحشت دارم
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
عسل جان اینجور که معلومه شوهرت سرو گوشش میجنبه. دخترهای این دوره زمونه هم اونقدر بد شدن که حد نداره! نمیدونم مال ماهواره است که قبح خیلی از کارا از بین رفته!!!
عزیزم تو احمق نیستی. تو با تمام وجودت به شوهرت اعتماد کردی و اون اگر به اعتمادت خیانت کنه احمق است.
به نظر من یک تاپیک برای خودت باز کن و داستانت رو بگو تاکارشناسان کمکت کنم. راستش فقط میتونم بگم که داستان من رو توی این تاپیک دنبال کن تا شاید ازش درس بگیری. چون من خودم زخم خورده خیانتم و دیگه به هیچ مردی اعتماد ندارم شاید نتونم خوب راهنمایی ات کنم. ولی به نظر من توی موضوع خیانت زنهای طرف مقابل شوهرت بیشتر مقصرند. چون مرد تا یک حدی میتونه مقاومت کنه. و اگردختره کارشو بلد باشه به راحتی به دام می افتند. برای همین من به همه خانمها توصیه میکنم خیلی حواسشون به زندگیشون باشه.
از شب نیلوفری عذرخواهی میکنم که این همه توی تاپیکش وراجی میکنم. اگه مزاحمم کافیه بهم بگی عزیزم.:43:
شب نیلوفری عزیزم، فکر میکنم موضوع تو ساده تر باشه از داستان من. خدا رو شکر تو خیلی زود فهمیدی و جلوی همه چیز رو گرفتی. مطمئن باش شوهرت رابطه جنسی با اون نداشته چون زنهای شوهردار از این کارا بیشتر میترسند. اگر شوهرت موافقه جریان رو تا حدودی به شوهرش بگو ولی جوری باشه که پای شوهرت گیر نیفته و حتما حتما شوهرت از این کار راضی باشه!! من هم میخواستم برم جریان رو به پدر ومادر دختره بگم ولی شوهرم ازم قول گرفت که اینکارو نکنم چون ممکن بود اون هم بیاد شرکت و آبروریزی کنه!! عزیزم من یک دختر 15 ساله دارم و 39 سالمه و خدا رو شکر نگذاشتم که دخترم از این موضوع بویی ببره. الان زندگیمون خوبه. شوهرم میگه خیلی پشیمونه و بیشتر از قبل قربون صدقه ام میره هر روز برام اس ام اس عاشقانه میفرسته و من سعی میکنم که دیگه موضوع رو به روش نیارم فقط اون دختره هرزه چند بار ایمیل های قبلی شوهرمو که بهش داده بود، برای من فوروارد کرده و خلاصه داره پته شوهرمو میریزه روی آب!! و سر این موضوع خیلی اعصابم خرد شد. الان سعی میکنم ایمیلهاشو بدون اینکه بخونم حذف کنم که اعصابم خرد نشه. حتی وابط جنسیمون هم بهتر از قبل شده ولی نمیدونم چرا نمیتونم فراموش کنم. میدونی خیلی پستی و رذالت میخواد که تمام مدت با زنت صحبت کنی و بگی که دوستش داری و رابطه ای با هیچکس نداری و از اون طرف جلوی چشم زنت بشینی با یکی دیگه چت عاشقانه بکنی!! اینکارا اصلا به شخصیت شوهری که من 16 سال باهاش زندگی کردم نمیخورد. یادمه قبلا میگفت آدمایی که با کارمندشون روی هم میریزند آدمای چیپی هستند. انچار شوهرم عوض شده بود و آدم دیگه ای جاش نشسته بود!! خودش میگقت دفعه دومی که موضوع را فهمیدی با دختره صحبت کردم و گفتم کاری که ما میکنیم صحیح نیست و اون در جواب گفته بود مثل اینکه تورمو باید دوباره پهن کنم!!! خلاصه هنوز تمام بدبختیهامو برات تعریف نکردم عزیزم. به نظر من شوهرتو ببخش و بیشتر از این به صورت محسوس چکش نکن چون با این کارات بعد از یک مدت بیزازش میکنی. هر چند وقت یکبار به صورت نامحسوس اینکارو بکن. من خودم هفته دیگه میخوام پرینت تلفن ها و یا اس ام اس هاشو بگیرم تا مطمئن بشم. فردا بقیه داستانمو برات تعریف میکنم.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
زیبا جان چرا دیگه سر نمی زنی به تاپیک من؟ منتظر پست های جدیدتم
راستی امشب با شوهرم رفتیم سینما و فیلم "من همسرش هستم" رو دیدیم.پیشنهاد می کنم کسانی که مشکلی مثل مشکل من و تو دارند حتما ببینند این فیلم رو(البته با شوهرشون). موضوع کلی اش درباره زنی است که می خواد در مقابل شوهرش که بهش خیانت کرده مقابله به مثل کنه. این کارش شوهرشو داغون می کنه و نهایتا شوهرش ارتباطش رو با زن دومش کاملا قطع می کنه و می چسبه به زندگی خودش! خیلی از فیلمش خوشم اومد.یه جورایی دلم خنک شد!
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام شب نیلوفری عزیز،
ممنون حتما اینکارو میکنم و میرم این فیلمو میبینم. راستشو بخوای شوهرمو به این کار که تلافی کنم تهدید کرده بودم ولی اون منو از خودم بهتر میشناسه و میدونه اهل اینکارا نیستم. عزیزم میخوای بقیه داستانم رو تعریف کنم؟
تقریبا اواسط تیر بود که شوهرم بهم گفت که یک ماموریت کاری داره و باید دو روزه بره رشت!! من پرسیدم که با کی میری؟ کدوم هنل میری؟ با اون دختره میری یا نه؟ که دیدم عصبانی شد. و گفت چرا مثل مجرم ها منو سین جین میکنی؟ من این طوری نمیتونم باهات زندگی کنم! باید فقط به من اعنماد کامل داشته باشی. حتی به من گفت که شاید مجبور باشه با اون دختره برای کار بره ماموریت خارج از کشور و من فقط باید به اون اعتماد داشته باشم!! خلاصه احساس بدی داشتم. مطمئن نبودم دختره باهاش میره با نه ولی دلم آشوب بود. الان میدونم که قرار بوده با دختره بره و خوشحالم که نگذاشتم بره. بعدا فهمیدم که بابت این دختره چند روز باهاش قهر کرده بود و شوهرم هم براش نوشته بود" عزیزم به خاطر خودت نیامدم" خلاصه از فرداش شوهرم با قیافه حق به جانب باهام قهر کرد انگار که من خطایی مرتکب شدم!!! واقعا نمیدونم چه جوری باید این مردا رو شناخت و تجزیه و تحلیل کرد!؟ خلاصه بعدش به شک افتادم که نکنه اشتباه کردم و به اون تهمت زدم. براش اس ام اس زدم و معذرت خواهی کردم و اون هم گفت که اینطوری نمیشه بریم پارک و سنگهامونو با هم وابکنیم. ابن تیکه رو با جزییات برات میگم چون به نظرم مهمترین قسمت داستان منه و بدردت میخوره!خلاصه تو پارک به من گفت که بعد از چند سال زندگی زن وشوهر ممکنه خیلی دیگه بهم وابسته نباشن. انقدر احساس مالکیت نسبت به من نکن و برو با دوستات بیرون و یک زندگی برای خودت داشته باش!! شاید چند وقت دیگه من مجبور بشم برم خارج از کشور! تو باید بتونی زندگی بدون من رو تجربه کنی!! و خلاصه از این جور مزخرفات. راستی گفت که من دیگه به اون دختره به چشم خواهر کوچکترم نگاه میکنم. توی زندگیش خیلی سختی کشیده واون داره کارشو میکنه و ما با همدیگه کاری نداریم!! اون موقع نمیدونستم و تقریبا حرفاشو باور کردم و الان میدونم که یک مشت دروغ بارم کرد. البته من هم کاملا مخالفت کردم که هر کدوم بریم دنبال زندگی خودمون و گفتم اینکه زندگی زناشویی نمیشه و بهتره اینجوری طلاق بگیریم و هر کیبره سر زندگی خودش و اون هم به ظاهر قبول کرد و دیگه چیزی نگفت! خلاصه الن که باهات حرف میزنم میدونم دقیقا منظورش چی بوده!! میخواست منو نگه داره تازندگی و بجه شو نگه دارم و نجابت کنم و یک زندگی پنهانی هم با اون دختره تشکیل بده و بره کیف و حالشو با اون بکنه!! ببخشید اینو میگ مولی ببین پایین تنه یک مرد چقدر میتونه اون رو از انسانیت به دور بندازه و اخلاق و وجدانشو زیر پاش بگذاره!! باید بگم که ما توی این 16 سال مشکلی با هم نداشتیم. به تدرت با هم دعوا میکردیم و تا دلت بخواد قربون صدقه ام میرفت و منم توی زندگیم هیچی کم نمیگذاشتم. البته قبول دارم که زندگیمون خیلی هیجان انگیز نبود و این آخرا مشغله کاریم زیاد شده بود و خیلی وقتا خسته بودم و حتی بعضی موقعا روی کاناپه خوابم میبرد ولی اون هم هیچوقت گلایه ای نمیکرد و من فکر میکردم از زندگیش راضیه. اینو بگم که توی حرفاش اخیرا فهمیدم که یک مقداری جلوی من احساس حقارت میکرده! باید بگم که من زن موفقی در زمینه شغلی هستم در خالیکه شوهرم این چند سال اخیر ورشکست شد و از لحاظ کاری خیلی سقوط کرد. من از لحاظ قیاقه، تحصیلات و موقعیت شغلی خیلی ازش بالاترم. اون فقط سرزبون خیلی خوبی داره و با همین زبون منو گول زد که زنش بشم!! عزیزم بازم پرحرفی کردم ولی ماجرای من هنوز ادامه داره. بقیه اش باشه برای فردا.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام شب نیلوفری عزیز بازم اینجام که بقیه ماجرامو تعریف کنم. شاید کسان دیکه ای در موقعیت من هستند کمکی بهشون بشه سعی میکنم قضاوت نکنم و فقط ماخرا رو تعریف کنم. قضاوت با شما!!!
میخواستم با ساده لوحی تمام حرفای شوهرم رو باور کنم و اینکارو کردم!! دیگه نه موبایلشو چک کردم، نه سئوال پیچش کردم و به خودم قبولوندم همه چیز تموم شده. سالگرد ازدواجمون بود. سعی کردم یک مهمونی 3 نفره خوب برگزار کنم حتی لباس عروسیمو بعد از سالها درآوردم و پوشیدم. رفتم و یک کادوی خوب با دقت و وسواس براش خریدم. با اینکه ماه رمضان بود و من خیلی خسته و ضعیف بودم!! در این چند ماه حداقل 8 کیلو وزن از دست دادم. کارم هم خیلی زیاد بود ولی با تمام قدرت باقیمانده ام سعی کردم شب خوبی درست کنم. ولی میدونی در عوض اون چه کار کرده بود؟ همون شب با اون دختره چت کرده بود!!! برای همین الان هم که این چیزها روبهتون میکم بغض گلومو گرفته و میدونم که اون رابطه دیگه تموم شده ولی خیلی سختمه که فراموش کنم:302:
چند روز بعد، عصر بود که باهاش تماس گرفتم و دیدم که میخنده و میگه من تهران نیستم و رفتم شمال چون اونجا همایش شرکتمون بوده ولی به تو نگفتم که نگران نشی! من جا خوردم ولی به روی خودم نیاوردم. در واقع صبح بعد از اینکه من رفته بودم سرکار مثل دزدا وسایلشو جمع کرده بود و با اون دختره و دو تا از همکارای دیگه اش رفته بود شمال!! من سعی کردم به دلم بد نیارم. روزه بودم و رفتم نماز خوندم تا شاید آروم بشم. خیلی بهش زنگ نزدم بقط براش اس ام اس میفرستادم. خلاصه قرار بود که شب بمونند ولی آخر شب از اونجا برگشته بودند و 4 صبح رسید خونه!! حالا میگه که به خاطر تو اینکارو کردم که نگران نشی ولی خدا عالمه من که دیگه به هیچ کدوم از حرفاش اعتماد ندارم!! خلاضه من خیلی خوب باهاش برخورد کردم و حسابی ببش رسیدم و پس فرداش که جمعه بود صبح گفت که با همکاراش میخواد بره کلاس انرژی درمانی که ببینه چه جوریه!! رفت و من داشتم خونه رم تمیز میکردم که برگه های ماموریت دختره رو دیدم! انگار آسمون رو سرم خراب شد. مطمئن شدم که کلاس هم با دختره رفته بود!!! دیگه به محل کار قانع نبودند و بیرون هم قرار گذاشته بودند. باهاش صحبت کردم سرش داد کشیدم و اون بازم انکار کرد انکار انکار و انکار!!!! دیگه مستاصل شده بودم نمیدونستم باید چکار کنم. همش فریاد میزدم که چرا ولش نمیکنی؟ بلا خره به من قول داد ظرف یک هفته بیرونش کنه. ولی من دیگه نمیتونستم بهش اعتماد کنم. باورم نمیشد که این بلا رو سرم آورده باشه!! چند تا اس ام اس و ایمیل برای دختره زدم و هر چل که لایقش بود بارش کردم. دختره هم در جواب نوشت که من شوهر دارم و مزاحم من نشید و من هیچ ارتباطی با شوهر شما ندارم و کالبه که بدونید به من گفت چون تو خودت کثیفی همه رو ناپاک میبینی !! همونجور که گفته بودم بسیار وقیح بود و تازه یک چیزی هم طلبکار شده بود!! و شوهر بی معرفت من هون شب اونقدر مخ منو زد که بازم منو وادار کرد که از اون هرزه عذرخواهی کنم و یک ایمیل براش بفرستم. حالا میفهمید چرا هنوز نمیتونم ببخشمش!!!
شب نیلوفری عزیز خیلی پرحرفی کردم ولی دوست دارم برات درددل کنم. این حرفارو تا به حال به هیجکس نزدم. بقیه داستان بمونه برای بعد امیدوارم حوصله تونو سر نذرده باشم!! تو رو خدا برام دعا کنید که به آرامش برسم.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shabe niloofari
زنی است که می خواد در مقابل شوهرش که بهش خیانت کرده مقابله به مثل کنه. این کارش شوهرشو داغون می کنه و نهایتا شوهرش ارتباطش رو با زن دومش کاملا قطع می کنه و می چسبه به زندگی خودش! خیلی از فیلمش خوشم اومد.یه جورایی دلم خنک شد!
سلام شب نیلوفری عزیزم
دنبال بخشش هستی یا تلافی در دلت؟
این حرف که قرمز کردم از نقل قول خودت خیلی خطرناکه. مقابلــــــــه به مثل یعنی زنگ خطــــــــــــــر!
مگه ما پیرو و عاشق امامی (امام علی (ع) ) نیستیم که گفت جواب بدی رو با بدی ندید و با نیکی کردن
در مقابل بدی دیگران فرد را شرمنده و مدیون خودتون کنین؟
پس بدون دست مایه فیلم های سینمایی ما از دنیای واقعیات و اخلاقیات به دور هستن.
پس به جای فکر کردن به چنین مواردی سعی کن آتش دلت رو با آب خنک و پاک بخشش و گذشت
خاموش کنی نه با شعله مقابله به مثل و انتقام. حتی فکر کردن در ناخودآگاه هم باعث میشه شرایط
روحیت بدتر بشه و سخت تر وارد اصل پذیرش و بخشش بشی گلم.
گو اینکه توصیه کردم بهت برای درمان پس لرزه های این مشکل حتما با همسرت به مشاور متبحر در این
زمینه مراجعه کنی. نمیدونم این کار رو کردی یا نه؟
======================
و اما چند کلامی با زیبای عزیز و نازنینم
زیبا جان دل پر دردی داری و میدونم نیاز داری به تخلیه احساسات منفی.
اما بازگو کردن و مرور این خاطران تاثر بسیار بدی بر روح و روان زندگی آتی شما میگذاره و بسیار برای
شما مخرب هست. پس اگر به دنبال آرامشی بهتره این خاطرات منفی رو جایی بنویسی و بعد اون
نوشته ها رو آتش بزنی و با بخشش خودت و همسرت و کنترل افکار منفی به زندگی عادی هر چند
سخته برگردی و حتما هم برای این راه به یک مشاور مراجعه کنی برای درمان روح آسیب دیدت.
آرامش رو خودت باید به خودت برگردونی و تنها راه رسیدن به آرامش "بخشش" و "تخلیه کامل احساسات
منفی" هست و بعد می بینی که با "بخشش واقعی و قلبی" هر چند هنوز ناراحت هم باشی ، چقدر
سبک تری و راحت تر! چون افکار منفی ، قلب و ذهن ما رو سیاه می کنن گلم :46:
برات دعا می کنم به آرامش برسی به شرطی که شما هم زمینه استجابت دعا رو با بخشش و درمان
تالمات روحیت فراهم کنی بانوی مهربان :43:
:72:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام بهار شادی عزیز و دوست داشتنی:43:
واقعا حرفاتون بهم آرامش میده و خیلی دوست دارم از نزدیک باهاتون صحبت کنم. اگر مرکز مشاوره ای دارید که بتونیم از نزدیک با هم صحبت کنیم خیلی خوشحال میشم که تلفن و آدرسشو برام ایمیل کنید.
از حرفاتون اینجور دستگیرم شد که اینجا ماجرای زندگیمو ننویسم! راستش من اینکارو به دو دلیل انجام میدم اول اینکه شاید با خوندن ماجرای من به افراد دیگه کمک کنم که از داستان زندگی من درس بگیرند و دوم اینکه من این داستان رو تا به حای برای هیچکس تعریف نکردم. فکر کردم با بازگو کردن آن در اینجا یک کمی از بار غصه هامو خالی میکنم. روزی نیست که اون خاطرات تلخ به سراغم نیاد!! نمیدونم چه جوری از دستشون خلاص بشم!! راستش نوشتن دلتنگیام رو که گفتین چند بار انجام داده ام برای شوهرم و حتی اون دختره نامه نوشتم ولی نمیدوم چرا سبک نمیشم!! نامه ها رو به شوهرم دادم که بخونه ولی قبول نکرد. گفت هر چی میخوای بگی شفاهی بگو!! ولی نمیدونم چرا رودررو نمیتونم حرف دلم و گلایه هامو بهش بگم. اون سخنران بسیار خوبیه و در مذاکره همیشه برنده است. اگه شما بفرمایید ،دیگه اینجا چیزی نمینویسم. ولی اگر اینکار کمکی به من و دیگران میکنه اجازه بدید که ادامه اش بدم.
ممنون از همه چیز و التماس دعا دارم:323:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
زیبای عزیز
من مشاور و روانشناس نیستم و تنها در این باب مطالعه می کنم و البته مشاور مسائل آموزشی هستم گلم.
اما در مورد این که گفتم افکار منفیت رو بنویس برای این بود که برای خودت بنویسیشون نه برای همسرت.
هر ناراحتی ای که داری و همه افکار منفیت رو روی کاغذ بیار واسه خودت فقط و بعد بسوزونشون.
بعد هم با تکنیک هایی نظیر توقف فکر جلوی افکار منفی رو بگیر.
این که میگم ادامه نده برای اینه که یادآوریش مثل تازه کردن زخمه و باعث میشه هی داغت تازه بشه گلم.
یکبار بشین و تمام دق و دلی ها و گلایه هات رو روی کاغذ بیار واسه خودت و بعد آتیشش بزن و دیگه به ذخنت اجازه
نده بهش فکر کنه با تکنیک توقف فکر.
تنها و بی کار نمون و در تاپیک های خیانت شرکت نکن و هر چیزی که تو رو به یاد اون موضوع میندازه سمتش نرو!
باید به ذهنت یاد بدی که بایگانی کنه اون خاطرات رو.
نباید با یادآوریش خودت رو عذاب بدی.
مطمئن باش همسرت هم پشیمونه و اینکه میخواد باهات صحبت کنه واسه اینه که شما از دستش ناراحتی و دنبال
راهی برای جبرانه اما شما درها رو به روش بستی و ناراحتی و میخواد که به حرف بیارتت.
پس بیاین به جای گلایه و مباحثه با هم ، دنبال کمبود ها و ریشه مسائل بگردین به کمک یک روانشناس خوب و
بعد انرژیتون رو روی بهبود زندگیتون بذارین.
بخشش از صمیم قلب ، دلت رو خیلی آروم می کنه. حرفام رو یک بار امتحان کن ببین چه نتیجه ای می گیری.
نکته بعدی اینه که دیوار اعتماد شما به همسرت فرو ریخته و باید بازسازی بشه و این بازسازی به کمک روانشناس
کاملا امکان پذیره به شرط مشارکت هر دو نفر شما.
آدمها جایز الخطا هستن عزیزم.همه ما ممکنه اشتباه کنیم اما اینکه بهم فرصت جبران بدیم خیلی مهمه :46:
اینکه میگم دیگه ادامه نده برای همینه عزیزم. برای اینکه شما و شب نیلوفری باید از این فضاها دور بشین.
باید درهای شادی و آرامش رو با بخشش به روی خودتون باز کنین و به همسرانتون فرصت جبران اشتباه بدین.
باید برای همسرانتون کسی باشین که هیچ کس نتونه جای شما رو بگیره!
سعی کن فیلمهای شاد ببینی و با افراد شاد بگردی.
خوندن این مقاله هم مفیده عزیزم.
این هم شماره های چند دکتر خوب در تهران اگر تهرانی هستی برای روان درمانی مسئله خیانت :
دکتر اخوان :
آدرس مطب(1) : خیابات ظفر شرقی- بین نفت و مدرس- پلاک 214 تلفن 22227170 صبح روزهای زوج
آدرس مطب (2) : نارمک- خیابات آیت- نبش جویبار غربی- پلاک 2 تلفن 77926913 چهارشنبه عصر
===============================
دکتر دارابی :
آدرس سایت : http://www.dr-darabi.com
آدرس کلینیک : تهران -آریاشهر- بلوار آیت ا... کاشانی- روبروی شهرداری منطقه 5 (یا روبروی بوستان زنبق)-مجتمع
افرا (پلاک432) طبقه 2 -واحد 212 . تلفن کلینیک = 44030719 / رزرو نوبت همه روزه (به جز ایام تعطیل) از ساعت
14 تا 20
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
ممنون بهار عزیزم
حتما کارایی رو که گفتین انجام میدن و به اینجا نمیام مگر اینکه کاملا آروم شده باشم و یا در موردی مشاوره بخوام.
همسرم میگه پشیمون شده وظاهرا هم طوری رفتار میکنه که انگار پشیمون شده و خیلی دوستم داره! میگه که اون جریانات باعث شد که تو رو بهتر بشناسم و واقعا عاشقت بشم در حالیکه قبلا اینطور نبود!! خیلی دلم میخواد بهش اعتماد کنم ولی توی مدت این 6 ماه چند بار اینکارو کردم و دیدم که از اعتمادم سواستفاده کرده!! البته الان بهتر شده! اکثرا موبایلشو خاموش میکنه و وقتی بیرونه مرتب برام پیام میفرسته که کجا هستش. روزی حداقل یک بار برام پیام عاشقانه میفرسته و توی خونه هم خیلی بهم میرسه!! من هم اصلا به روش نمیارم که توی ذهنم چی میگذره. بعصی موقعها که منو در حال گریه میبینه هیچی نمیگه فقط میاد نوازشم میکنه و من هم هیچی بهش نمیگم. حتما پیش مشاور میرم ولی شوهرم قبلا که میگفت نمیاد ولی حالا نمیدونم که میاد یا نه!! دفعه اول خودم تنهایی میرم اگه لازم بود بهش میگم که بیاد.
یک دنیا ممنون از همه راهنمایی هاتون:43::46:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
بهار عزیز سلام
منم ماجرامو چند روز پیش نوشتم . دلم می خواد شما راهنمائیم کنی :
( قبلش از شب نیلوفری عزیز عذر می خوام ، من هنوز یاد نگرفتم یه تاپیک جدا برای خودم باز کنم لطفا راهنمائیم کنید)
چیزایی که از بقیه شنیدم و از بقیه همکارام می بینم باعث شده فک کنم که گناه شوهرم خیلی هم بزرگ نبوده و چون خیلی هم پشیمونه بخشیدمش ولی ته دلم باهاش صاف نمی شه . دیوار اعتمادم فرو ریخته ، داغون شده . همش بهم می گه من دیگه فرد دیگه ای شدم . همین دیروز یه مشتری اومد که خیلی تیپ زده بود بعدش که رفت بچه های شعبه راجع بهش صحبت می کردن شوهرم به اونا گفته من به خاطر تعهد و قولی که به خانمم دادم اصلا نگاش نکردم . این حرف زیاد خوشحالم نکرد . به خودم گفتم اینو به من گفتی ، اگه نگاش می کردی که نمی گفتی . نمی دونم چون فک می کردم اصلا به من دروغ نمی گه حالا فک می کنم همش بهم دروغ می گه . ذهنم پاک نمی شه . چه کار کنم ؟:302:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام عسل جان
توصیه های من رو به زیبا کردستانی خوندی؟ تا حدودی برای شما هم مفیده. اما برای راهنمایی بیشتر
لطفا برو به انجمن زیر :
درگیری و اختلاف زن و شوهر
بعد روی دکمه "موضوع جدید" کلیک کن و برای خودت یک تاپیک باز کن.
بعد یک عنوان مناسب برای تاپیکت بذر و شرح مشکلت رو که در پست قبلیت گفتی کپی کن توی تاپیک خودت.
اونجا برات صحبت میکنیم و کارشناسای خوب تالار هم میان برات نظر میذارن!
منتظرم گلم.
سوالی بود بپرس.
:72:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام به همه دوستان
من چند روزی نبودم و در واقع با شوهرم رفته بودیم سفر (استانبول)
احساس کردم این سفر برایم یه شروع جدید بوده، اعتماد به نفسم و به دست آورده بودم و همه مشکلاتم و فراموش کرده بودم.همه حساسیت هایم هم از بین رفته بود.فهمیدم که این طوری چقدر آرامش بیشتری دارم. رابطه ام با همسرم هم خیلی بهتر شده بود.
تصمیم گرفته ام زندگی ام رو از نو شروع کنم(از همین سفرمون).امیدوارم بتونم به همسرم دوباره اعتماد کنم و امیدوارم که او هم هرگز به اعتماد من خیانت نکند.برای من دعا کنید دوستای خوبم. من هم از صمیم قلب برای کسایی که مشکلی مثل مشکل من داشته اند آرزو می کنم مشکلشون حل شه
فکر می کنم وقتشه که این تاپیک بسته شه(البته اگه دوستان صلاح می بینند)
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
شب نیلوقری عزیز برات آرزوی خوشبختی و شادی روزافزون میکنم. سعی کن تمام افکار منفی رو از مغزت بیرون کنی و به چیزهای مثبت و امید بخش فکر کنی. من هم دارم اینکارو انجام میدم! از اینکه اینجا باهات آشنا شدم خیلی خوشحالم و به خدای بزرگ میسپارمت عزیزم.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
نقل قول:
این هم شماره های چند دکتر خوب در تهران اگر تهرانی هستی برای روان درمانی مسئله خیانت :
دکتر اخوان :
آدرس مطب(1) : خیابات ظفر شرقی- بین نفت و مدرس- پلاک 214 تلفن 22227170 صبح روزهای زوج
آدرس مطب (2) : نارمک- خیابات آیت- نبش جویبار غربی- پلاک 2 تلفن 77926913 چهارشنبه عصر
بهار شادی عزیزم
من امروز پیش دکتر اخوان بودم و ایشون حرفای عجیبی زد که من کاملا گیج شدم و دو تا داروی هومیوپاتی به من داد! گقت اصلا لازم نیست با شوهرم صحبت کنه! گفت باید دوباره رابطه تونو از اول شروع کنی و لازم نیست که ببخشیش و اون دوباره باید خواستگاریت و بعد از اینکه اون تعهدش رو شکست تو هم هیچ تعهدی به اون نداری و میتونی هر کاری میخوای بکنی! حداقل من از حرفاش این چیزا دستگیرم شد. من گفتم میخوام بهش اعتماد کنم. ولی گفت اون باید تلاش کنه که اعتماد من رو به دست بیاره! دو هفته دیگه بهم وقت داد. شایدم از این حرفاش منظوری داره!! که بعدا متوجه میشم. شما میگید بازم پیشش برم؟ یک جورایی گیج شدم. نمیدونم پکار کنم. توی خونه دارم سعی میکنم رابطه مونو اصلاح کنم ولی دکتر مشاور چیز دیگه ای میگع خواهشا راهنماییم کنید.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
این مورد رو با مدیر همدردی مطرح کن.
حقیقتش من ایشون رو زیاد نمی شناسم و شیوه درمانش رو. اگر تفکر مذهبی ندارن و با عقاید شما نزدیک نیستن
بهتره مشاورت رو عوض کنی و به دکتر دیگه ای که گفتم هم سر بزنی.
البته این پست رو به مدیر اعلام می کنم تا ایشون نظرشون رو بگن!
چون همسر شما اگر هم تعهدش رو بشکنه باز شما مجاز به انجام هر کاری نیستی عزیزم.
دین ما به ما همچین اجازه ای نمیده و متاسفانه برخی روانشناس ها تعهد مذهبی ندارن.
اگر دچار تردیدی و خوشت نیامده دیگه نرو پیشش و دکتر دارابی رو هم تست کن.
اما اگر میشه پیش مشاور خودم آقای دکتر لواسانی هم برو
اینم شماره دفترشه :
22546088
ایشون چون آدم مذهبی و قابل اعتمادی هستن مسلما بهتر میتونن به یک فرد معتقد مشاوره بدن.
به ایشون هم سر بزنی بد نیست. به من که خیلی کمک کردن.
مشکلت رو به مدیر هم میگم
:72:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام دوستان
من همون عسل (assal_fm) هستم که نام کاربری ام رو عوض کردم
برای خودم یه تاپیک جدا باز کردم
راستی چطور می شه به مدیر همدردی پیام بدم و از ایشون نظر بخوام ؟
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
مهتاب جان
فکر میکنم ما که عضو عادی هستیم نمیتونیم به صورت مستقیم بهشون پیام بدیم! حداقل من که نتونستم. به نظر توی تاپیکت مورد خطابشون قرار بده حتما جوابتو میدن.
عزیزم تاپیکتو خوندم امیدوارم زودتر مشکلت حل بشه.:72::72::72:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام مجدد زیبا جان
عینا پاسخ جناب مدیر رو براتون نقل می کنم :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام
همانطور که گفتید توصیه اشتباه هست.
اگر واقعا دقیقا همین توصیه را کرده است می تواند ضمن ترک کردن او به نظام روانشناسی شکایت کند.
به هیچ وجه جواب خیانت خیانت نیست حتی در فرهنگ غرب
اگر زوجی خیانت کرد باید رابطه به کمک مشاوره اصلاح شود و فرد ابراز پیشمانی کند و اصلاح شود. یا اگر ممکن نبود جدا شوند.
اما خیانت با خیانت جواب داده نمی شود
با تشکر
زیبا جان
بهتره روانشناست رو عوض کنی. در مسئله خیانت تا جایی که من میدونم هر دو طرف فراخوان میشن!
میتونی با دکتر لواسانی مرکز مشاوره پویا که از مراکز معتبره و شمارش رو دادم وقت بگیری و راهنمایی بخوای.
ایشون دکتر بسیار خوبی هستن و بسیار معتقد گلم.
ضمنا شما هم سعی کن رابطت رو با همسرت بهبود بدی و روند خوبت رو ادامه بدی!
دیگه هم به این دکتر قبلی مراجعه نکن لطفا!
بازم سوالی بود بپرس عزیزم.
:72:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
ممنون بهار عزیز
با دفتر دکتر لواسانی تماس گرفتم و بهم وقت دادند. البته برای اواخر مهر ماه. ممنون از همه لطفتون!!:43:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام
من هم یکسال پیش درگیر مشکل خیانت همسر شدم. تاپیک من الان بسته شده.
www.hamdardi.net/thread-17401.html
اینم لینکشه با عنوان خیانت همسر....نمیتونم با خودم کنار بیام.
اما اون روزای سخت گذشت. با استفاده از تجربه دوستای تالار و سعی و تلاش خودم، این مرحله رو پشت سر گذاشتم و تونستم ببخشمش. الان هم داریم نی نی دار میشیم و 10 روز دیگه پسرمون به دنیا میاد.
شما هم میتونی این مشکلو حل کنی. مطمئنم.
براتون آرزوی موفقیت میکنم...........
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
ممنون علی آقا از پیامتون، داستان شما رو خوندم و از جنبه هایی خیلی شبیه ماجرای من بود فقط میخواستم بدونم چه جوری تونستید دوباره به همسرتون اعنماد کنید و مطمئن بشید که دیگه همه چیز تموم شده؟ شوهر من الان خیلی اظهار پشیمونی میکنه و بهم خیلی محبت میکنه ولی قبلا چند بار اینکارو کرده و بعد فهمیدم که هنوز رابطه شو قطع نکرده! الان هم مطمئن نیستم. چه جوری میتونم مطمئن بشم؟ ممنون میشم اگه کمکم کنید. :325:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
ممنونم علی آقا
شما اولین نفری هستید که به عنوان کسی که بهش خیانت شده و الان زندگی خوبی داره؛ توی تاپیک من مطلب نوشتید. خیلی از مطلبت انرژی گرفتم.ممنون، ممنون، ممنون
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shabe niloofari
ممنونم علی آقا
شما اولین نفری هستید که به عنوان کسی که بهش خیانت شده و الان زندگی خوبی داره؛ توی تاپیک من مطلب نوشتید. خیلی از مطلبت انرژی گرفتم.ممنون، ممنون، ممنون
خواهش می کنم دوست عزیز...
خیلی خوشحالم که میبینم شما دارین تلاش میکنین که همسرتونو ببخشین... و این موضوع رو فراموش کنین...
زیبای عزیز:
من تا 3-4 ماه بعد از بخشش همسرم، همش درگیر این موضوع بودم... از ذهنم پاک نمیشد. یعنی هیچوقت کامل پاک نمیشه. ولی هر روز کمرنگ تر میشه. این موضوعیه که ممکنه برای هر کسی پیش بیاد. شاید این اتفاق برای منم میفتاد. اونوقت معلوم نیست همسرم چیکار میکرد. شاید هم نمیبخشید. اما یه چیز مهم تر هست، اونم اینه که این زندگی منه. خودم دارم میسازمش و براش تلاش میکنم. هر کاری هم که بکنم نتیجش به خودم بر میگرده. من اگه بخشدیمش، واسه این بود که فقط با این افکار داشتم خودمو از بین میبردم. شایدم بعضی رفتارهای من باعث خیانتش شده باشه. سعی کردم بهتر باشم. بهرحال چیزی رو نمیشه تضمین کرد. هر چیزی ممکنه و هیچ کس علیه السلام نیست!
تو زندگی خیلی نباید به همسر سخت گرفت. چک کردن های مداوم اصلا خوب نیست و جواب معکوس میده. اینکه رها کنیش به حال خودش هم خوب نیست. هر چیزی باید در حد تعادل باشه.
واقعیت اینه که این نیاز، ( شایدم بشه بهش گفت تنوع طلبی)، تو وجود همه انسان ها هست. کسی نیست که مدعی بشه، بعد از ازدواجش، حتی برای یک لحظه هم به کسه دیگه ای فکر نکرده باشه. خود منم این احساس نیاز رو دارم. اما مسئله اینه که باید هدایت و کنترلش کرد که به مسیر درستی هدایت بشه. شاید بعضی مرد ها با یه گپ و گفت ساده و بدون منظور حتی با همکار (خانم) این احساس رو کنترل و هدایت کنند. و خانم ها هم همینطور.......
ولی بازم میگم بعد از اون اتفاق، من هر کاری کردم ( بخشش و کنار اومدن)، فقط به خاطر خودم بود. البته یاد گرفتم که مثل قبل دیگه خیلی وابسته نباشم بهش. که وقتی همچین مشکلاتی پیش میاد، نتونم خودمو جمع و جور کنم. اینا به این معنی نیست که دوسش نداشته باشم. نه مثل همون موقع دوسش دارم و بهش محبت می کنم. و کم نمیذارم. اما زیاده روی هم نمیکنم. افراط و تفریط تو هر زمینه ای سمه.
زیبا و شب نیلوفری عزیز
هر کمکی از دست من بر بیاد، در خدمتم.
به امید روزای روشن تر:323:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط زیبا کردستانی
شب نیلوفری عزیز شرایط بقیه ماجرا از این قراره که بعد از رو شدن ماجرا من میخواستم برم شرکتش و دختره رو با فضاحت بیرون کنم ولی شوهرم خیلی باهام صحبت کرد و گفت که پشیمون شده و من خوش خیال هم باور کردم و بخشیدمش. دوباره روابطمون خیلی خوب شد. چند روز بعدش باید یک سفر کاری خارج کشور میرفت و من ساده فکر نکردم کاسه ای زیر نیم کاسه باشه و با خیال راحت راهیش کردم. نمیدونی از اونجا چه ایمیلهای عاشقاده ای برام فرستاد و من هم عاشقانه تر جوابشو دادم. ولی غافل از اینکه در همون موقع برای اون دختره هم ایمیل عاشقانه میفرستاده!! هنوزم باورم نمیشه که شوهرم اینکارارو کرده باشه. توی این 16 سال اصلا اهل دروغ و اینکارا نبود انگار یکی دیگه توی جلدش رفته بود!! بعد هم فهمیدم که میخواسته با دختره دو روز بره دبی ولی در آخرین لحظات کنسلش کرده. خودش میگه که دلم نیومده اینکارو بکنم.ولی خداعالمه. خلاصه من خوش خیال از همه جا بی خبر فکر میکردم همه چیز تموم شده. دو هفته بعد من همیک مسافرت خارج ازکشور برام پیش اومد و رفتم. عافل از اینکه این دو نفر هنوز به رابطه شون ادامه دادند. هنوز هم حسرت میخورم که چرا از همون روز اول دختره رو ازشرکت بیرون نکردم. باید بگم که حریف قدری داشتم یک دختر تحصیل کرده، خوشگل، خوش سروزبون، مطلقه؛ 20 سال از شوهرم جوونتر و بسیار وارد به حال و روز مردا!!!
خلاصه اواسط خرداد دوباره به اینکه رابطه شون تموم نشده پی بردم و نمیدونی چه حالی داشتم در عرض یک هفته 6 کیلو کم کردم باورم نمیشد که بعد فهمیدن ماجرا توسط من هدوز وقیحانه به رابطه شون ادامه بدند و حتی با هم بخوان مسافرت برن!!!
باز هم ماجرای من تموم نشده عزیزم بقیه اش رو بعدا میگم که خسته نشی.
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
سلام واقعا متاسفم که شوهرت اینقدر پسته. من نزدیک به3سال پیش به شوهرم خیانت کردم البته فقط چندبار تلفنی. که طرف اشنا درامد منم طی این مدت در جهنم وجدان خودم میسوزم که چرا این کارو کردم و ای کاشها. البته شوهرم هنوزم هیچی از این ماجرا نمیدونه و منم واقعا نمیدونم برای اینکه از این جهنم درونی بیام بیرون پیشش اعتراف کنم یا نه. به هر حال واقعا امیدوارم زندگیه خوبی در اینده داشته باشی:43:
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط AYTAK
سلام واقعا متاسفم که شوهرت اینقدر پسته. من نزدیک به3سال پیش به شوهرم خیانت کردم البته فقط چندبار تلفنی. که طرف اشنا درامد منم طی این مدت در جهنم وجدان خودم میسوزم که چرا این کارو کردم و ای کاشها. البته شوهرم هنوزم هیچی از این ماجرا نمیدونه و منم واقعا نمیدونم برای اینکه از این جهنم درونی بیام بیرون پیشش اعتراف کنم یا نه. به هر حال واقعا امیدوارم زندگیه خوبی در اینده داشته باشی:43:
هیچ وقت بهش نگو.هیچ وقت.چون من می دونم که چطوری داغون می شه اگه بفهمه
اتفاقا کسی که شوهر من باهاش در ارتباط بود یک زن متاهل بود که یه بچه هم داشت.همیشه دلم برای شوهر اون هم خیلی می سوخت. تو رو خدا دیگه این کار و با همسرت نکن
اگه از زندگیت راضی نیودی یه روزی بشین و صاف و پوست کنده بهش بگو.حتی اگه می بینی نمی تونی باهاش زندگی کنی ازش جدا شو.ولی خیانت، هرگز..
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
ممنونم منم یه دختر3ساله دارم راستش اونقد شوهرم اواخر بارداریم بهم کم محبتی میکرد و چند بار هم سر چیزهای الکی کتکم میزد وحشتناک.که وقتی یاد اون روزها میافتم دلم واسه خودم میسوزه اون همیشه تحقیرم میکرد و میگف از من خیلی سرتره چندین بار هم گفته که خیلی خودشو دست کم گرفته ومیتونست با درجه یکترین کیسها ازدواج کنه همیشه خانواده وفامیلهامو مسخره میکنه البته الان که6سال از زندگی مشترکمون میگذره این رفتارهاش کمرنگتر شده نمیخوام خیانتمو توجیح کنم اما اونم بیتقصیر نبود واما منی که هم تحقیر شدم و هم الان این جریان مث خوره داره نابودم میکنه ما همدیگه رو خیلی خیلی دوس داریم اما دلیل این رفتارهاشو نمی فهمم ونمیخام زندگیم ب خاطر چند مکالمه تلفنی خراب بشه اون موقع که اینکارو کردم زود پشیمون شدم وتوبه کردم و بهیچ مزاحم تلفنی جواب ندادم وباخدای خودم عهد بستم که تا اخر عمر به شوهرم وفادار بمونم چون خیلی دوسش دارم کاش همه ما قدر همو بدونیم وبا رفتارهامون همدیگه رو اذیت نکنیم:305:
خیلی دوس دارم علی ایرانی بهم بگه چیکار کنم راستش شوهرم چندین بار که گریه های یواشکیمو دیده تهدیدم کرده که اگه چیزی رو ازش مخفی کنم واز کسه دیگه بشنوه ب بدترین شکل باهام برخورد میکنه.جریان منم خیلی از همسایه ها ودوستامون میدونن البته نه کامل چون همه منو گناهکار میدونن وباهام قطع رابطه کردن و اون یکی طرف که پیش همه گفته که اون مزاحمم میشد ومیگف عاشقتم رو بیگناه درحالی که برعکس بود ای کاش قول سرزبونیهاشو نمیخوردم وتلفنو قطع میکردم الان میترسم شوهرم ازکس دیگه بشنوه وباور کنه که من مزاحم بودم
-
RE: زندگی خوب بعد از بخشش خیانت همسر
lاقای علی ایرانی راستش شما خیلی خیلی خوبید ای کاش همه مرد ها مث شما بودن.اگه شوهر من جای شما بود3طلاقم میکرد اون خیلی به ابروش حساسه.بخصوص اینکه طرفش دوستشه که از بچگی هم محله ای بودند اما توف به این جور رفقا که از 100تا دشمنم بدترند.کسی که هم سواستفاده میکنه وهم خودشو پاک جلوه میده از وقتی این بلا سرم امده قدر شوهرمو با تمام توسری زدنهاش بیشتر دونستم.البته شوهرم خیلی رفقاشو قبول داره