-
چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
من هم یکی از زنانی هستم که بهم خیانت شده
هر چند با خوندن مطالب دوستان که موضوعی مشابه من داشتند کمی احساس تنهایی ازم دور شد ولی فکر می کنم موضوع من از همه حادتره.
از این جهت که من درست زمانی که تازه عروس بودم و کلی عاشق زندگی و تازه دامادم این بلا سرم اومد.
الان که دارم مینویسم نمیتونم جلوی اشکهامو بگیرم واقعا دوستش داشتم یا نمیدونم هنوز دارم
اگه توی روز روشن می گفت الان دلم میخواد شب باشه خودم رو به آب و آتیش میزدم که به خواسته اش برسه
هنوزم نمیدونم چرا بهم خیانت کرد؟
تقریبا چیزی تو زندگی کم نداشت: یه خونه در حد متوسط. کار، تحصیلات، شخصیت اجتماعی، خانواده و ظاهرِ فیزیکیِ معقول هر دومون.
قضیه اینطور شروع شد که اولین بار حدود هشت ماه از ازدواجمون میگذشت که اسم چند تا دختر رو توی کامپیوترش دیدم . ازش توضیح خواستم، منکر شد. خیلی منطقی بهش گفتم برام توضیح بده بخدا اگه زندگیمونو دوست نداشته باشی یا اصلا کسِ دیگه رو بخوای بی سروصدا از زندگیت بیرون میرم و نمیذارم کسی بفهمه فقط صادق باش و با من بازی نکن. باز هم انکار کرد ، منم یکی دو روز قهر کردم و رفتم پیش خانواده ام. تا اینکه اومد و کلی قسم و آیه که هیچی نبوده، من از خدا خواسته توجیه هاشو باور کردم یعنی نمیتونستم هضم کنم کسی که این همه اظهار عشق بهم میکرد خیانت کنه آخه چرا؟. برگشتم با اینکه یه شک کوچیک آزارم میداد گفتم حتی اگه قرار بوده بترسه ترسیده و دست از کاراش میکشه.
بار دوم و آخر وقتی مطمین شدم که انگار خیلی دیر بود، تقریبا یک سال و سه ماه بعد از ازدواج: وقتی به عکس العملش موقع دریافت پیامک شک کردم در حضور خودش با خواهش و تمنا و تهدید و ... اس ام اس هاشو خوندم . دنیا رو سرم خراب شد. جدا از تمام حرفای عاشقانه و رابطه ی عاطفیشون در تمام این مدت دیدم چندین ماهه چه پیام های کثیف و رکیکی برای هم میفرستادند فوق العاده رکیک .
شرع و اخلاق و عشق و زندگی که هیچ حتی انسانیت رو هم زیر پاش له کرده بود .
تمام اون شب هایی که میگفت کتاب تو گوشیم ریختم و دارم میخونمشون سرشو پیش من میذاشته و با یکی دیگه یه همچین پیام های زننده ای ردو بدل میکرده.
خیانتش خردم کرد داغون شدم حس میکنم پنجاه سالمه و دنیای اطرافم اینقدر کثیفه که نفسم توش میگیره
نمیدونم چرا حتی پشیمون نیست یا نشون نمیده که زندگیمون براش مهم بوده؟
نمیدونم اگه ازش جدا بشم میتونم فراموشش بکنم ؟
ممنونم که درد و دلمو خوندین و ممنون تر میشم اگه با راهنماییتون کمکم کنید
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
روسا91 خوش اومدی به همدردی.
متاسفم که همچین اتفاقی برات افتاده و درکت میکنم.
چند سالته؟ همسرت چند سالشه؟
چند وقت از این آخرین باری که فهمیدی میگذره و چه عکس العملی نشون دادی؟
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
سلام دوست عزیز
چندسال سن دارید وهمسرتون چندسالشونه.؟
چگونه باهم آشناشدید.؟
شغل همسرتون چی هست؟
دور از خانوادها زندگی میکنید.؟
چندوقت نامزد بودید.؟
در دوران نامزدی به رفتارهاش شک نکردید . یا در اون دوران هم با گوشی زیاد کارمیکرد. ؟
فاصله فرهنگی تون چقدر هست .؟
وضع مالی تون .خانواده همسر وخانواده شما.؟
همسرتون چقدر مذهبی یا احل نماز عبادت هست.؟
همسرتون مشروبات چیزی مصرف میکنه.؟
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
سلام hamdardi1390
ممنونم که نوشته امو خوندین و پاسخ دادین
من 26 سالمه و همسرم 29 ساله حدودا یک سال و نیم از ازدواجمون میگذره
آخرن بار فروردین همین امسال بود که مطمین شدم
واقعیت اینه که از عکس العمل خودم راضی نیستم
ابتدا ازش خواستم توضیح بده اما مثل دفعه قبل دروغ گفت .
بار اول اجازه نداده بودم کسی بفهمه اما اینبار درمونده شدم برای اینکه آبروش جلوی خانواده ی خودم نره با مادرش تماس گرفتم ، آروم براش توضیح دادم. از اونجاییکه با مادرش رابطه ی خوبی داشتم گفتم الان یا ازش توضیح میخواد یا نصیحتش می کنه ، ایشون اول به من گفت تو دروغ میگی (که برام طبیعی بود بهر حال اونم یه مادره) اما بعد که فهمید فقط از پسرش طرفداری کرد و خیانتش رو اینقدر کوچیک جلوه داد که انگار ناراحت شدنِ من خیلی غیرطبیعیه.
هر دو خیلی آروم و راحت توجیه میکردن احساس کردم شاید واقعا من دیوانه شدم. با پدرم تماس گرفتم (میدونم که شاید شلوغش کردم ولی واقعا نمیدونستم در مقابل اون همه بی خیالی و اینکه این همه مدت حتی به قسم بار قبلش پایبند نبوده چه کنم)
پدرم کمی نصیحتش کرد اما من گفتم که نمیتونم تحملش کنم. انگار تمام اون همه عشقی که بهش داشتم یهو شد نفرت. نمیتونستم بپذیرم کسی که همیشه عشق اول و آخر صداش میکردم اینقدر راحت ...
هر کدوم از پیام ها رو که میخوندم با اون کلمه های فوق العاده زشتی که هر دوشون استفاده کردن انگار یه دیوار رو سرم میریخت
وقتی گوشیشو برداشتم که بیام بیرون خیلی التماس کرد، قسم خورد، حتی به پای من و پدرم افتاد. بهش گفتم که بلند شه و خودش رو تحقیر نکنه. چون بار اول علاوه بر قول دادن قسم هم خورده بود و دیگه نمیتونستم باورش کنم
البته ناباوریم درست بود ؛ دقیقا همونجا و همون روز در موقع ِ بحث ها دوباره به اون دختر اس ام اس داده بود تا باهاش هماهنگ کنه یه وقت خطشو جواب نده (اینو از س ام اس خط اعتبارش فهمیدم: وقتی یکی از گوشی هاش دست من بوده از اون خط اس ام اس داده که مبادا طرف لو نده)
بهر حال از خونه اومدم بیرون. دو سه روز بعد برای برداشتن یه سری وسایل رفتم دیدم از تلفن خونه دوباره با همون شماره ها تماس گرفته. باز تمام امیدهام نا امید شد انگار اصلا پشیمون نبود.
اما چیزی که داغونم کرد این بود که زمانی که من منتظر بودم بیاد ازم دلجویی کنه یا یه تعهد رسمی بده، شکایتش مبنی بر عدم تمکین به دستم رسید؛ با این دروغ که چون به من گفته نباید بیرون کار کنم منم خونه رو بدون اطلاعش ترک کردم
از این همه دروغش دارم شاخ درمیارم کاش مرد و مردونه قبول میکرد تا حداقل شهامتش رو تحسین کنم ولی واقعا برام سواله این همه دروغ برای چیه؟
میدونم حرفام طولانی شد ممنونم از حوصله تون
و پیشاپیش ممنونم از راهنماییتون
سلام پدر بزرگ عزیز ممنونم که به نوشته ام توجه کردین
من 26 سالمه و همسرم 29 ساله
ازدواجمون سنتی بود و ایشون از اقوام دور ما هستند
همسرم لیسانس فنی دارن و مشغول در یکی از کارخانه های بزرگ
من هم تحصیلاتم کارشناسی و شغل نسبتا خوبی دارم
با مادر ایشون در یک مجتمع بودیم. البته علی رغم شرطم برای اینکه کنار هیچ کدوم از خانواد ها نباشیم به خاطر علاقه زیاد به ایشون قبول کردم توی همون مجتمعی زندگی کنیم .
حدودا یک سال و نیم عقد بودیم و یک سال و نیم هم از ازدواجمون میگذره.
تنها چیزی که توی نامزدی آزارم میداد این بود که فهمیدم دوستی هایی که حتی در سنین خیلی پایین داشته هنوز فراموش نکرده هنوز از اونا کینه داشت یا یه سری یادگاری
ظاهرا فاصله فرهنگی با توجه به فامیل بودن منتفی میشه اما من بعد از ازدواج فهمیدم چیزهایی که شاید برای این خانواده عادی تره مثل دوستی و ... برای ما بدون قبح نبود
وضع مالی خانواده ها خدا رو شکر خوبه یعنی یه متوسط رو به خوب. البته ما حدود یکی دو ماه بعد از عروسی بدلیل اتفاقات خاصی که برامون افتاد به مشکل مالی برخوردیم و خدا رو شکر ازش رد شدیم . حتی از خانواده هامون به اصرار من کمکی نگرفتیم.
نماز و روزه رو که داشتند. تا همین اواخر که مثلا یکبار که ازش پرسیدم نماز خوندی گفت نه . فکرم مشغول شد ولی به خودم اجازه ندادم تو مسایلش دخالت کنم بخصوص که این اواخر بهانه گیری هم می کرد
مصرف مشروب و سیگار هم نداشتند
بازم ممنونم جوابمو دادین و منتظر راهنماییتون هستم
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
روسا،
مشخصه که دختر فهمیده و منطقی ای هستی و این خیلی خوبه.
توی اتفاقی که برات افتاده اولین چیزی که مهمه، خود تویی.
اینکه چرا این اتفاق افتاده و . . . هم مهمه. ولی توی مراحل بعد.
نقل قول:
خیانتش خردم کرد داغون شدم حس میکنم پنجاه سالمه و دنیای اطرافم اینقدر کثیفه که نفسم توش میگیره
میدونم که خیلی سخته و میدونم چه افکار مزاحمی شب و روزتو پر کرده.
ولی عبور کن از این افکار و بریزشون دور.
خیانت یک اشتباهه و در بدترین حالتش یه مریضیه.
هیچ وقت، هیچ وقت به خاطر اشتباه دیگران و یا مریضیشون، خودت رو نباز.
یه آدمی به هر دلیلی اشتباه کرده. تو نباید روحیه ات رو از دست بدی. نباید خرد بشی، نباید داغون بشی، نباید حس کنی 50 سالته. نه تو هنوز هم 26 سالته ولی با تجربه تر شدی.
دنیای اطرافت کثیف نیست. دنیا خیلی هم خوب و قشنگه ولی پره از اشتباه. اشتباه ما آدم ها که شامل من و تو هم میشه. ما ها هم اشتباه کردیم. حالا کوچیک یا بزرگ.
هنوز زوده به جدایی فکر کنی. ولی شل هم نباش. محکم باش، جدی باش.
باید این قضیه رو ریشه یابی کنین. شاید خودتون نتونین این کار رو بکنین و به کمک مشاور احتیاج داشته باشین.
خونه ات رو ترک نکن. هنوز هم جای تو توی اون خونه اس. ترک کردن خونه اشتباس.
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
همدری عزیز
ممنون از جواب آرامش دهنده ات :72:
واقعیت اینه که هیچ راهی برای برگشت به خونه ندارم یکی از دفعاتی که برای سر زدن رفتم به یکی از اقوام (نه حتی به خودم) زنگ زد و گفت میره به جرم دزدی ازم شکایت می کنه. میدونم که اینکارو نمی کنه ولی بنظر شما برگشتن ِ من با تمام این اوصاف (توهینش، خیانت و شکایت دادگاهی که ازم کرده) تحمیل و تحقیر خودم نیست؟ (اگه کارم غرورم رو میرسونه لطفا بهم بگید.)
البته باید بگم که یک ماه بعد از شکایت ایشون من هم مجبور به شکایت شدم (برای رابطه اش) چون اگه ترک کردن خونه توسط من بی دلیل می بود ایشون با حکم عدم تمکین اجازه ازدواج دوم پیدا می کرد. در حضور خودش هم گفتم که شکایتِ من فقط جنبه ی دفاع از خودم داشت
یک مسئله ی بزرگِ دیگه اینه که انگار هیچ تمایلی واسه حفظ زندگیش نداره دیروز بعد از حدود چهارماه (از وقتی که خونه رو ترک کردم) تو دادگاه دیدمش اینقدر راحت دروغ های شاخ دار به قاضی می گفت که من واقعا زبونم بند اومده بود . تا دیروز به خودم امیدواری میدادم این دروغها رو خانواده اش یادش دادند اما خودش در کمال خونسری جلوی چشمای من تمام این مدت رابطه وزندگی رو برد زیر سوال تمام اون عشق و محبتی رو که بهش داشتم
مثلا گفت اون خط موبایل که پر از اس ام اس های کثیفه دستِ زنم بوده (یعنی من او چیزارو نوشتم WOW) در صورتی که اصلا پرینت تماسهاش همه هست؛ یا اینکه گفت من خونه رو بدون اطلاعش ترک کردم ،وقتی که حضور نداشته، در حالیکه موقع اومدنِ من نه تنها خودش بلکه مادرش هم بود.
نمیتونم هضم کنم کسی که حتی این اوخر با تمام بهانه گیری و سردیش، هرچند کم، ولی از ته دل می گفت دوستت دارم چطور خودش رو توجیه میکنه. اگه حتی یک بار به خودش یا خانواده اش عمداً بدی کرده بودم تعجب نمیکردم از کارهاش
منتظر راهنماییتون هستم
راستی در مورد مشاوره هم باید بگم اواخر که عوض شده بود ازش خواستم که بریم ولی نیومد بعد از این ماجرا خودم تنهایی پیش یه مشاور رفتم وقتی همه چیزو براش گفتم بهم گفت جدا شو البته من اون موقع بازهم اقدامی نکردم تا اینکه شکایت همسرم به دستم رسید و برای رابطه اش ازش شکایت کردم
بازم ممنون که گوش شنوا و همدرد دلسوزی هستین
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
روزا عزیز،
اگر فکر می کنی خیانتش برات قابل بخششه و می خوای برگردی به زندگیت، زیاد مسایل دادگاه را دنبال نکن و جدی نگیر. همسرت می خواد از خودش دفاع کنه، چهار تا دروغ هم ممکنه بگه.
اگر قصدت جداییه که مساله جداست.
اما اگر قصدت برگشت هست و هنوز امیدی داری، سعی کن دادگاه بازی را تمامش کنی. نذار حرمت ها بیشتر از این بریزه.
تصمیم خودت چیه؟ برگشت؟
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
روزا عزیز،
تصمیم خودت چیه؟ برگشت؟
پیدای عزیز
واقعیت اینه که نه میتونم فراموشش کنم (چون اولین مردی بود که وارد زندگیم شد) نه میتونم خیانت رو تحمل کنم
در ثانی خیلی برام مهمه که ببینم خودش اصلا علاقه ای داره به ادامه یا نه؛ ولی هیچی نشون نمیده به جز دروغ تو این چهار ماه هیچی ازش به گوشم نرسیده حتی وقتی من خونه رو ترک کردم باز با اون دختر تماس داشته. گاهی وقتها حس میکنم اصلا از خداش بوده که من بفهمم و بیام از زندگیش بیرون تا راحت تر باشه
واقعا مستاصلم تو رو خدا یکی بگه چه کار کنم موندم سر دوراهی. به جز همون موقع که فهمیدم حتی یک بار هم اظهار پشیمونی نکرد
از اینکه میگم مطمئن نیستم ولی شنیدم حتی خونه رو فروخته که من مهریه ازش نگیرم در صورتی که من بهیچ وجججججججججه توی این عوالم نبودم از وقتی شنیدم دارم شاخ درمیارم انگار تا تهِ قضیه رفته
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
از طریق بزرگتر ها و ریش سفید و اینا هیچ اقدامی کردین؟
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
دوست عزیزم سلام
نمی دونم که درسته که اینطور واضح نظر میدم یا نه.اما با توجه به چیزهایی که نوشتید همه چیز واضحه.شما دنبال چی هستید؟اینکه یکی بیاد و کارای شوهرتون رو توجیه کنه و دل شما آسوده بشه و راهی برای برگشت باز بشه.درسته که فداکاری و گذشت در زندگی لازمه اما اونم حدی داره.خیلی دنبال چرایی مساله نباشید و دنبال ایراد تو خودتون و زندگیتون برای توجیه کار شوهرتون نباشید.اون زندگی جایی برای ساختن نداره.خودتو نجات بده .با روح و روان خودت بازی نکن.شاید اگه بری اذیت بشی که حتما هم میشی وقطعا از لحاظ عاطفی خیلی خیلی برای سخت خواهد بود اما من فکر میکنم این مسئله ضربه ای بسیار کمتر از ماندن و تحمل اون زندگی به شما خواهد زد.مصمم و بدون تردید به فکر جدایی باش.تمام حق و حقوقتم بگیر.چرا که نه؟حداقل چیزی که در اون زندگی گذاشتی روح و جوونیو و احساست بوده چرا باید شوهرت اینقدر خوش به حالش بشه.وبه راحتی به ادامه کیف و حالش برسه؟انشالا آینده بهتری انتظارت رو خواهد کشید.اما به نظر من اصلا کوتاه نیا و خودت رو کوچیک و حقیر نکن.اون زندگی ارزش موندن نداره.شاید به خاطر حرفایی که نوشتم پستم حذف بشه.اما من احساس واقعیم از زندگیتون رو نوشتم.اگه میخوای خودتو گول بزنی و دلتو خوش کنی بحثش جداست.موفق باشید
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamdardi1390
از طریق بزرگتر ها و ریش سفید و اینا هیچ اقدامی کردین؟
همدردی عزیز
تا بحال دو نفر از بزرگترهای فامیل اومدن ولی به گفته ی خودشون همسر من اول ازشون نخواسته بلکه اونا خودشون اقدم کردن که باصطلاح با آشتی دادن ما ثواب ببرن . همین باعث شد حالِ من بدتر بشه چون دیدم حتی به بزرگترها هم خودش نگفته بلکه وتی اونها گفتن ما بریم یا نه ایشون هم مخالفت نکرده همین
مهربان جان
اتفاقا ممنونم که مستقیم و بی تعارف نظرت رو گفتی
دروغ چرا اصلا بدم نمیاد یه معجزه رخ بده و تمام زندگیم به حالت نرمالش برگرده . زمانی که فکر میکردم هیچکس از من عاشق تر نیست؛ اما اگه این اتفاق نیفته حداقل حقمه که بدونم آخه چی شد چطور این اتفاق مثل یه بمب زندگیمو منفجر کرد چطور اون آدم که حتی وقتی نگاهش نمیکردم حرکاتش رو میتونستم پیش بینی کنم اینقدررررر برام غریبه شد باور کنید توی دادگاه احساس کردم واقعا یکی دیگه است هیچی از اون آدمی که من میشناختم توش نبود
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
رزا عزیز
بینهایت بابت اتفاقی که در زندگیت افتاده متاسفم و احساست رو درک میکنم میفهمم که چقدر سخته من حتی از فکر کردن بهش قلبم درد میگیره.میدونم مثل کابوسه.میدونم دلت میخواد بیدار شی و ببینی این همش یه خواب بوده.اما عزیزم باید قوی باشی.این مرحله از زندگی هم با همه سختی هاش میگذره.خودت رو نباز و اصلا کوتاه نیا.یعنی جایی هم برای کوتاه اومدن نیست.شوهر شما حتی پشیمون هم نیست از کارش.دیگه شما چی کار میخوای بکنی؟اصلا چیکار میتونی بکنی؟فکز کن اگه اون جای شما بود و شما اینکارو باهاش میکردی چیکار میکرد باهات؟احساستو کاملا درک میکنم بلاخره کلی زندگی کردی باهاش.بهش عادت کردی.عشقی بوده.اما متاسفانه...
قوی باش.اصلا خودتو کوچیک نکن.سفت و محکم بیاست.وقتشه اگه همسرت هم این زندگی براش ارزش داره یه کاری بکنه براش.بذار اگه میخواد هنوزم این زندگی ادامه پیدا کنه اگه هنوزم عشقی مونده حداقل یه قدم برداره.محکم باش عزیزم.خودتو با این حرف اروم کن که اون لایق عشق شما نبوده.مطمئن باش در اینده نزدیک میفهمه که چه اشتباهی کرده.اما تو منتظر اون آینده نشین.خودتو نجات بده.اون اقا لایق شما و عشق شما نیست.موفق باشی
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
میدونم که خیلی جاها دیگه نمیشه کاری کرد یا باید بین بد و بدتر انتخاب کنی
اما قضیه اینه که اگه من ذهنم مشغوله برای اینه که
راستش بیانش سخته
اما فکر میکنم همسرم به خاطر یه اختلال مرتکب این کار شده
اینطور که من مطمئن شدم ایشون اعتیاد به خودارضائی داشته و داره
یه حسی بهم میگه ارتباطش با اون زن در حد اس ام اس و ... بوده و رابطه ی فیزیکی نداشتن (هرچند مطمئن نیستم)
توی روابط خودمون گاهی متوجه این مسئله می شدم که رفتارش شاید طبیعی نباشه اما چون تجربه ای به جز با اون نداشتم نمیتونستم قضاوت کنم و معمولا تسلیمش بودم
می گفتم اون یه مرده و بیشتر دیده در حالیکه من بی تجربه ام . حالا که از یکی دو نفر مشاوره گرفتم بهم گفتن کارهاش طبیعی نبوده
آخرین بار که خونه سر زدم (وقتی نبود) و کامپیوترش رو چک کردم پُرررررررررررر بود از عکسها و نوشته های واقعا وحشتناک نه تنها عکسهای غیراخلاقی بلکه مثلا عکس رابطه ی زنها با حیوانات و ...
همین ها باعث میشه هر روز بیشتر سردرگم بشم و بخوام بدونم چی واقعا زندگیمو از هم پاشید
میل اون به خود ارضائی؟ و اینکه اون زن با پیامهاش باعث می شد اون بهتر و با لذت بیشتری عادتش رو انجام بده؟ یا نه واقعا به اون آدم علاقه داشته؟ و تمام حرفاشون ریشه ی عاطفی داشته؟ (این خیلی برام مهمه که بدونم)
از کارشناس ها خواهش می کنم چون کمی مسئله ی من پیچیده تره بهم کمک کننن واقعا گیر کردم لحظات سختی رو میگذرونم روزی چند بار میام اینجا تا نظرات مشاوران با تجربه رو بدونم اما ...
بهرحال پیشاپیش ممنونم ازتون
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
تازه از دادگاه اومدم
با دروغهاش داره همه چیزو به نفع خودش تموم می کنه
عشقمو که ازم گرفتن زندگیم که از هم پاشید اسمم داره رو زبون فامیل می چرخه که شوهرش با یکی دیگه بوده حقمو هم نمیتونم قانونی بگیرم نمیدونم زنده بودنم چه فایده داره به جز غصه واسه پدر و مادرم
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Rosa91
تازه از دادگاه اومدم
با دروغهاش داره همه چیزو به نفع خودش تموم می کنه
عشقمو که ازم گرفتن زندگیم که از هم پاشید اسمم داره رو زبون فامیل می چرخه که شوهرش با یکی دیگه بوده حقمو هم نمیتونم قانونی بگیرم نمیدونم زنده بودنم چه فایده داره به جز غصه واسه پدر و مادرم
عزیزم شما الان مطمئنی که صد در صد میخوای جدا شی؟ تصمیمت قطعیه؟
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
[/quote]
تصمیمت قطعیه؟
[/quote]
همه چیز داره منو به همین سمت می بره. پشیمون که نیست. شکایت هم که ازم کرده .منم مجبور شدم شکایت کنم.
نتیجه ی این همه چی میشه؟ انگار همه چیز برخلاف قصه ها به نفع ادم بدها تموم میشه. اون تو دادگاه هر چی دروغه میگه و میره با دختری که ...
فقط موندم چطور یهو همه چیز به هم ریخت
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
الان دادگاه شما برای چی هست؟
کی شاکیه؟
خواسته اش چیه؟
شوهرتون درخواست طلاق داده؟
چرا نمی تونی حقت را بگیری؟ مهریه و جهیزیه ات را می تونی بگیری. قانونی هم هست.
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
تا بحال دو نفر از بزرگترهای فامیل اومدن ولی به گفته ی خودشون همسر من اول ازشون نخواسته بلکه اونا خودشون اقدم کردن که باصطلاح با آشتی دادن ما ثواب ببرن . همین باعث شد حالِ من بدتر بشه چون دیدم حتی به بزرگترها هم خودش نگفته بلکه وتی اونها گفتن ما بریم یا نه ایشون هم مخالفت نکرده همین
رزای عزیز
من احساس می کنم کمی برای شکایت و دادگاه بازی و این حرفها با شتاب عمل کردی ..همینکه شوهرت مخالف نبوده که کسی میانجی گری کنه نشانه خوبی هست ..اگر تصمیمش برای جدایی قطعی بود حتی اجازه نمی داد کسی وارد داستان شما بشود ...یک کم صبور تر باش و عجله نکن .شکایت بازی فقط حرمت ها رو از بین می بره .بذار اگر هم اقدامی برای جدایی باشه از سمت ایشون پیش بره ..شما بهتره مدتی به حال خودش رهاش کنی و مهاجمانه برخورد نکنی .البته اینو میگم چون شما شوهرت رو دوست داری وگرنه اگه علاقه ای نداشتی شک نکن این شرایط شرایط مناسبی برای یک زندگی نبود....
این نظر شخصی منه .شاید درست نباشه.موفق باشی عزیزم
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نتیجه ی این همه چی میشه؟ انگار همه چیز برخلاف قصه ها به نفع ادم بدها تموم میشه. اون تو دادگاه هر چی دروغه میگه و میره با دختری که ...
فقط موندم چطور یهو همه چیز به هم ریخت
[/quote]
رزا خانم خواستم بهتون بگم این موضوعی نیست که شما بخوای بهش فکر کنی و عذاب بکشی به این فکر کن که از اوش هم همه چیز به هم ریخته بوده فقط شما فکر میکردی همه چیز خوب و درسته!
فکر میکنم مشاور حضوری بهتر جواب بده چون شما اینجا خیلی از جزییات رو نمیتونی بیان کنی و قضاوت و نظر دادن سخت میشه
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
الان دادگاه شما برای چی هست؟
کی شاکیه؟
خواسته اش چیه؟
شوهرتون درخواست طلاق داده؟
چرا نمی تونی حقت را بگیری؟ مهریه و جهیزیه ات را می تونی بگیری. قانونی هم هست.
پیدا جان سلام
تو پست های قبلی هم گفتم من که خونه رو ترک کردم منتظر بودم تا بیاد و اظهار پشیمونی کنه اما نیومد و دیدم به خاطر عدم تمکی از من شکایت کرده ( اگه مردی این حکم رو بگیره یعنی اجازه ی ازدواج دوم پیدا می کنه و مسئولیتی در قبال همسر اولش دیگه نداره) منم برای دفاع از خودم و اینکه بگم خونه رو الکی ترک نکردم مجبور شدم بخاطر رابطه ی نامشروعش و ندادن نفقه ازش شکایت کنم. اما هر بار میره و کلی دروغ تحویل میده.
من اصلا مطالبه ی مهریه نکردم چون بنظرم خیلی زود بود . آره جهیزیه و مهریه ر و میتونم بگیرم ولی چه فایده داره اگه اونا رو بگیرم و مجبور باشم به همین زندگی با خیانت و بدون پشیمونی ادامه بدم؟ اگه نتونم ثابت کنم باید باهاش ادامه بدم من این طرف بلاتکلیف و ایشون هم اون طرف پی خوش گذرونیش
f_z عزیز ممنون از جوابت
موضوع اینه که متاسفانه میدونم چرا بزرگترها رو از اومدن و پادرمیونی منع نکره
بشدت به حرف مردم اهمیت میده هم خودش هم خانواده اش تقریبا مطمئنم که برای این که تو فامیل نگن مقصر اون بوده که نخواسته آشتی کنه اجازه داده بیان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فکور
.... از اوش هم همه چیز به هم ریخته بوده فقط شما فکر میکردی همه چیز خوب و درسته!
فکر میکنم مشاور حضوری بهتر جواب بده چون شما اینجا خیلی از جزییات رو نمیتونی بیان کنی و قضاوت و نظر دادن سخت میشه
فکور عزیز سلام
بنظرم از اول همه چیز اینطور نبود: ما روزهای خوب هم با هم داشتیم. واسه همین ذهنم پر از سواله کسی که توی حنابندون و عروسی چندین بار دست عروسش رو ببوسه و ازش تشکر کنه . وقتی بعد از ازدواج ازش میپرسیدم اگه کمبودی تو زندگیمون هست بهم بگو اون محکم و قاطع می گفت هیچی. حتی تا همین چند ماه پیش طوری با من رفتار می کرد فکر می کردم یه شاهزاده ام. منم خواشحال بودم و سردی های این اواخر رو به حساب کار و .. میذاشتم که دیدم نه اینطور نبوده
مشاوره ی حضوری خودم تنها یک بار رفتم بهم گفت جدا شو
بازم ممنون میشم اگه یه مشاوره ی ماهر بهم معرفی بکنید خودم که الان گیجم و نمیدونم کی خوبه کی بد
باز ممنون از جوابهاتون
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
رزا جون نمیتونی مداراکی به دادگاه ارائه بدی که روابط نا مشروع همسرت رو ثابت کنی؟
مثلا پرینت موبایل یا اس ام اس
یه همچین اتفاقی برای خانمی از دوستان من افتاد و این خانم به دادگاه گفت که همسرش روابط نا مشروع داشته و از دادگاه خواست برای اثبات حرفهاش حکم قضایی بده که از شماره موبایل همسرش پرینت گرفته شه
بعدشم همین کارو کرد و اس ام اس هایی که همسرش داده بود و شماره ای که با اون خانم تماس گرفته بود نشون داده شد و همسرش محکوم شد
یا همینطور که گفتی تو کامپیوتر همسرت نشونه هایی دیدی از روابطش با دخترهای دیگه از اونها استفاده کنی؟
به نظرم با یه وکیل صحبت کنی بهتره تا مشاور شرایط شما الان نیاز به وکیل داره که حقت پایمال نشه تا یه مشاور که بهت بگه چطور خیانت همسرتو فراموش کن یا راههای آشتی کردنو بهت بگه
اگه الان با این همه وقاحت اون اقا کوتاه بیای بعدن دیگه نمیتونی جمعش کنی همین الان عزیزم محکم وایسا واعتماد به نفستو حفظ کن مرد خیانتکار لیاقت بخشش و عشق نداره و با خودت هم بگو اون لیاقت منو نداشت مطمئن باش کسی که میبازه و پشیمون میشه همسرته نه شما
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
رزا جان
از این نظر گفتم همه چیز سر جاش نبوده که شما عنوان کرده بودی همسرت رو مطمئنی که معتاد به خودارضایی هست خوب این زمینه ساز خیلی از مشکلات هست.
البته میدونم این حرفا کمکی برای بهبود وضعیتت نیست ولی از این نظر که افسوس اون روزها رو نخوری گفتم.اون طو که از متنت مشخصه احتمالا اون موقع هم این مشکلات بوده ولی شما متوجه نشده بودی
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
taranee جان ممنون از جوابت
وکیل دارم . پرینت تماسهاش هم هست منتها همونطور که گفتم داره از بیخ و بن دروغ میگه ادعا کرده که اصلا گوشیش دست ِ من بوده . یه دردم اثبات واقعیتیه و درد بزرگترم اینه که هر بار دادگاه میرم ببینمش دیوونه میشم انگار یکی دیگه است هیچ شباهتی به اونی که من می شناختم نداره.
هنوز توی ذهنم گاهی با همون کسی که میشناختم و عاشقش شدم درد و دل میکنم؛ و وقتی این دروغها رو میشنوم انگار تمام کهکشانها رو سرم خراب میشن و هیچی دیگه تو زندگی برام معنی نداره
فکور عزیزم
آره در مورد اون عادتش تقریبا مطمینم اما چرا همین آدم روزهای اول ازدواج این عادت رو نداشت یا کنار گذاشته بود؟
چرا دوباره سراغش رفت؟ چرا با اون دختر؟ با اینکه از نظر زناشویی هیچوقت نشد که دست رد به سینه اش بزنم اما فکر میکنم شاید من یه جایی کم گذاشتم. چرا کسی که یه زنِ جوون داره که هر وقت هم بخواد در اختیارشه باید بره سراغ خودارضائی با اس ام اس و عکس و ... ؟ دیگه داره باورم میشه که شاید من یه مشکلی دارم که خودم و خانواده و دوستام نمیبینن اما اون فهمیده بوده. دائم تو خودم دنبال اون ایراد می گردم
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
باز سلام
راستش واقعا برام سوال شده چرا جواب درستی از اینجا نمی گیرم چند روز از آخرین ارسالم می گذره ولی خبری نیست.
ولی امشب قصدم از اومدن به اینجا این بود که ازتون بخوام تو این شبهای قدر برام دعا کنید نمیدونم واقعا چی میخوام یا چی درسته . اما برام دعا کنید آرامش پیدا کنم یا اگه قرار دیگه جدا بشم بتونم با جداییش کنار بیام میدونم که کار سختیه
با اینکه جوابمو نمیدین ولی ممنون
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
دوست عزیزم از شنیدن این اتفاقات متاسفم به شدت و توی این شبها به یادت خواهم بود.
امیدوارم دوستای باتجریه و مشاورا بیان و راهنمایی های خوبشون رو ارائه بدن.
من فقط نظر شخصیم رو میگم.
الان توی یه بهت و شوک هستید،
نگذارید این بهت و شک مسیر تصمیماتتون رو تحت تاثیر قرار بده.
به هر حال هرکسی دیگه هم جای شما بود فشار شدیدی رو با این توصیفاتی که کردید تجربه میکرد،
حتی مایی که میخونیم بهت زده میشیم... .
ولی اینها رو باید تحمل کنید.
دیگه به این فکر نکنید که چرا اینطوری شد یا توی رویای هیچ معجزه ای نباشید.
همسر شما، اشتباهاتش رو قبول نمیکنه، دروغ میگه، سعی در پوشوندن کارهاش و فریب بقیه داره، قبحی از کارهاش ندارهريا، توی هر شرایطی باز کارهاش رو ادامه داده،
حتی از خود شما شخصا و خصوصی عذرخواهی نکرده، خصوصی ازتون طلب بخشش نکرده، سعی نکرده دلتون رو به دست بیاره، اینها همه نشون از مشکل اساسی داره،
یعنی یا از خداش بوده این جدایی اتفاق بیفته یا در نهایت براش فرقی نداشته که چی میشه...
چون از دروغ و فریب ابایی نداره و با این روش کار خودش رو پیش میبره،
اون پیش شما که همسرش بودید و عاشقانه دوستش داشتید ذره ای خجل نیست،
پس از اینچنین آدمی چه انتظاری دارید؟
میتونید اطمینان کنید دو سال دیگه، سه سال دیگه باز همین کارها رو تکرار نکنه؟ میتونید اطمینان کنید با بازگشت و کوتاه اومدن شما از این بدتر هم نکنه؟
الان جوونید فرصت پیش روتونه... خوب به اینها فکر کنید... .
هیچ آدمی زیر و رو نمیشه اونم با این مشکلاتی که ایشون داره...
به نظر من ابدا به تغییر و اصلاح ایشون و برگشت به این زندگی امیدوار نباشید.
دیگه چرا ها رو تموم کنید.
شما دل پاکی داشتید و عشق پاکی رو نثار همسرتون کردید...
گناه و اشتباهات اون حتی اگر ریشه در مشکلات با شما رو داشته، توجیه پذیر نیست،
بخشودنی نیست به اعتقاد من.
حتی اگر ببخشیدش، اعتماد به آینده تون و عدم خیانت ایشون، یه ریسک بزرگ خواهد بود.
پس بپذیرید که شما در مقابل فردی قرار گرفتید که به هر دلیلی انسان شریفی نبوده.
این رو بپذیرید، و با چرا پرسیدن ها خودتون رو اذیت نکنید. آدمی که اخلاقیات نداره چرا سرش نمیشه،
آدمی که این مسائل خیانت براش قبح نداره نمیفهمه عشق شما رو، نمیفهمه وفاداری مفهومش چیه، هرچی بهش بگید کارت بد بوده اصلا درکی از این بد بودن نداره، ....
اون شوهری که شما میشناختید، شخصیت واقعی این مرد نبوده.
تمام... .
الان فقط با وکیل و مشاور خوب مشورت کنید که بتونید حقوقتون رو تمام و کمال و هرچه زودتر بگیرید.
دروغهای ایشون هم سودی نداره، دادگاه مدرک میخواد، حرف باد هواست.
میگه گوشی دست شما بوده، خب از حرفای توی مسیج ها میشه فهمید که دو تا زن مسیج میدادن به هم یا یه مرد و زن!
همینطور از روی شماره ی اون طرف میشه فهمید طرف زن بوده یا نه،
نگران نباشید قاضی هم اونقدر تجربه داره که بازی این آقارو نخوره.
توی موضع عاطفی ابدا قرار نگیرید در این شرایط ، که موضع ضعفه فقط.
همه چیز رو قانونی طی کنید.
به حق همین شب ها که از این بحران با آسیب هرچه کمتر بیرون بیایید
و زندگی پر آرامشی پیش روتون قرار بگیره.
نگران نباشید این یکی از سخت ترین جاده های زندگی شما خواهد بود، اما تموم میشه. بالاخره به آخر میرسه...
ممکنه تصاویر این جاده تا ابد توی ذهنتون بمونه... اما قطعا مسیرهای دیگه ای هم پیش رو دارید که از زیباییش محو بشید و لبریز لذت...
هیچ چیز تموم نشده. شما جوونید... اتفاقاتی رو پشت سر میذارید و قطعا فرصت های جدید در زندگی پیش روی شما خواهد بود.
این شرایطیه که شما درش قرار گرفتید... ازین به بعد رو مدیریت کنید که آسیب کمتری به روح و جسم و زندگی شما زده بشه.
حرف مردم رو هم گرچه سخته اما سعی کنید بهش فکر نکنید.
چیزی که مهمه خود شما هستید. خود خود شما که از این بحران درست و سنجیده خارج بشید.
خداوند پشت و پناهتون... .
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
سلام روسا جان نمیدونم منی که این اتفاق رو تجربه کردم چی باید بگم فقط میگم مواظب خودت باش منطقی رفتار کن خودتو عذاب نده,نشین و همش فکرنکن که چرا که چطور تونست که چرا من؟؟؟این سوالا داغونت میکنن فقط جواب این سوال رو پیدا کن که برای بهبود آینده ام چه عملی انجام دهم بهتر است؟؟ بازم تاکید دارم که آروم باشی. اگه قصد برگشت داری خودتو آماده ی هر نتیجه ای کن.خودتو به قسمها و قولهاش امیدوار نکن شوهر منم قول داد و قسم خورد ولی باز تکرار کرد امکان تکرار هست از نظر روانشناسها خیانت اغلب دو تا دلیل داره یکی اعتیاد و عادتشون که از تنوع طلبیشون شکل میگیره و یکی هم اختلال شخصیتیه.دوست داشتن شما خیلی باارزشه امیدوارم شوهرتون زودتر ارزشها و خواستنهای شما رو به یاد بیاره . دعا میکنم هرچی مصلحت خداست براتون رقم بخوره
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Rosa91
چرا با اون دختر؟ با اینکه از نظر زناشویی هیچوقت نشد که دست رد به سینه اش بزنم اما فکر میکنم شاید من یه جایی کم گذاشتم. چرا کسی که یه زنِ جوون داره که هر وقت هم بخواد در اختیارشه باید بره سراغ خودارضائی با اس ام اس و عکس و ... ؟ دیگه داره باورم میشه که شاید من یه مشکلی دارم که خودم و خانواده و دوستام نمیبینن اما اون فهمیده بوده. دائم تو خودم دنبال اون ایراد می گردم
هنگامی که سقراط به اتهام بی اعتقاد بودن به خدایان محاکمه میشد، یکی از سوالاتی که از او پرسیده شد چنین بود: وقتی کسی کاری ناشایست (پلید) انجام میدهد، اگر خدا را ناراضی نمیکند و فرمان خدا مبنی بر نیک بودن را نمیشکند، پس او اخلاقیات و نیک بودن را از کجا می آورد؟
سقراط - که در انتها نوشیدن زهر (مرگ) را پذیرفت (درصورتی که میتوانست فرار کند) - در پاسخ چنین گفت: وقتی کسی کاری ناشایست انجام میدهد، فردی را گول میزند، یا دروغی به کسی میگوید...، ندایی در وجودش به او خواهد گفت: "عمل زیرکی انجام دادی، اما انصاف و شایسته نبود و نباید چنین میکردی!".
آدام اسمیت به این ندا که در وجود انسانها جای دارد "شاهد درون" نام داده و سی اس لوئیس آن را وجدان یا ضمیر اسم گذاشته. آن همان چیزی است که ما در خلوتمان دائماً با وی در حال مکالمه هستیم و یکی از علت های نیک بودن انسانها، آن هم زمانی که هیچکس شاهد اعمالمان نیست وجود وجدان یا شاهد درونمان است. هنگامی که کیف پولی پیدا میکنید، انتخاب برداشتن آن برای خود را دارید، ولی وجدان به شما پیشنهاد میدهد کیف را به قصد یافتن شواهدی از صاحب اصلی باز کنید تا به او کیف را بازگردانید.
اما هستند کسانی که نسبت به این ندا (وجدان) ناشنوا هستند و مثل سوسیوپاتیکها تنها به منفعت خود فکر میکنند.
چون سوال شما "چرا او به من خیانت کرد" بود، نظرم را نوشتم، در صورتی که من تجربه ای در این زمینه ها ندارم.
- - - - - - -
به عنوان فردی فوق العاده کنجکاو، یک سوال از دوستان باتجربه انجمن دارم: به نظر شما آیا برگشتن این خانم به زندگی مشترک با شوهری که خیانت کرده، دروغ گفته، و حتی بدور از انسانیت از خانمش که گناهی مرتکب نشده شکایت کرده چراغ سبزی برای او نیست که باز به کارهای اشتباهش ادامه دهد؟ چرا برگشتن به آن زندگی به نسبت سرد و بی اعتماد مهمتر از جدایی و خلاص شدن است؟
از همتون ممنونم. :-)
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
عزیزم سلام
دارم برات مینویسم تابدونی احساست رو درک میکنم و میدونم که واقعا روزهای سختی رو میگذرونی.من از همون ابتدا هم بهت گفتم دنبال چرایی مسئله نباش اینجور فقط و فقط خودتو اذیت میکنی و نه چیز دیگه.به این فکر کن که شاید اون تصویری که تو از اون به عنوان عشق ساخته بودی واقعی نبوده اون واقعی نبوده و اینا واقعیه.سعی کن اصلا به خاطرات خوب فکر نکنی.حقیقت اینه شوهر شما راهی برای برگشت شما نذاشته.اون اصلا تمایلی برای برگشت شما نداره.اصلا شاید از خداشم بوده که شما بری و کار به اینجا برسه.وقتی اون حتی یه قدم برنمیداره برای برگشتن شما میخوای چیککار کنی؟اونی از اینی که هست وقیح تر نکن.نذار اینقدر عذابت بده.خودتو اول از همه دوست داشته باش.به خودت احترام بذار.به خودت بگو که لیاقت تو این نبوده و نیست.پس به چیزی که استحقاقشو داری خودتو برسون.عمر ما کوتاهه و زندگی یک باره .ازش لذت ببر.زندگی رو به خودت سخت نگیر.سر بخور از کنار این مسائل.آینده بهتری انتظارت رو میکشه.این روزها هرچند سخت میگذره.اما اصلا از کوچکترین حقتم نگذر.تا آخرین قطره شم ازش بگیر.بذار به خاک سیاه بشینه.اصلا کوتاه نیا.و دنبال چرایی نباش.مواظب خودت باش.موفق باشی
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Simko
به عنوان فردی فوق العاده کنجکاو، یک سوال از دوستان باتجربه انجمن دارم: به نظر شما آیا برگشتن این خانم به زندگی مشترک با شوهری که خیانت کرده، دروغ گفته، و حتی بدور از انسانیت از خانمش که گناهی مرتکب نشده شکایت کرده چراغ سبزی برای او نیست که باز به کارهای اشتباهش ادامه دهد؟ چرا برگشتن به آن زندگی به نسبت سرد و بی اعتماد مهمتر از جدایی و خلاص شدن است؟
از همتون ممنونم. :-)
سلام
دوست عزیز، این خانم زندگیش رو دوست داره، و براش اهمیت داره، خودش ،بچه، و زندگیش، اینها چیز ساده ای نیستند، و قرار بر این نیست هر کدام از طرفین مرتکب خطائی شد بدون هیچ درنگی جدائی را به میان اورد،
این خانم حق دارند، ناراحت باشند،آشفته حال باشند و نگران، و این حق را نیز دارند برای از دست ندادن زندگیش بجنگد و اگر خلاف این بود به این تالار مراجعه نمیکرد،
ما توصیه مکنیم، ایشان به مشاوره حضوری نیز مراجعه نمایند،تا نتیجه بهتری عاید شود.
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Simko
به عنوان فردی فوق العاده کنجکاو، یک سوال از دوستان باتجربه انجمن دارم: به نظر شما آیا برگشتن این خانم به زندگی مشترک با شوهری که خیانت کرده، دروغ گفته، و حتی بدور از انسانیت از خانمش که گناهی مرتکب نشده شکایت کرده چراغ سبزی برای او نیست که باز به کارهای اشتباهش ادامه دهد؟ چرا برگشتن به آن زندگی به نسبت سرد و بی اعتماد مهمتر از جدایی و خلاص شدن است؟
از همتون ممنونم. :-)
سلام
دوست عزیز، این خانم زندگیش رو دوست داره، و براش اهمیت داره، خودش ،بچه، و زندگیش، اینها چیز ساده ای نیستند، و قرار بر این نیست هر کدام از طرفین مرتکب خطائی شد بدون هیچ درنگی جدائی را به میان اورد،
این خانم حق دارند، ناراحت باشند،آشفته حال باشند و نگران، و این حق را نیز دارند برای از دست ندادن زندگیش بجنگد و اگر خلاف این بود به این تالار مراجعه نمیکرد،
ما توصیه مکنیم، ایشان به مشاوره حضوری نیز مراجعه نمایند،تا نتیجه بهتری عاید شود.
درود و احترام به شما آقا کیوان و ممنونم از راهنمایی که کردید.
مسلماً هر انسان و حتی جانداری خود و زندگی اش را دوست دارد و هر لحظه برای بقا و بهبود وضعیتش در تکاپوست. دقیقاً به همین علت سوال پرسیدم که چرا برگشتن به زندگی با فردی که خیانت کرده، دروغ گفته و بی ملاحظه نیز هست اقدامی مثبت قلمداد میشود.
بگذارید از دید متفاوتی سوالم را مطرح کنم: اگر همین خانم قبل از ازدواج به این انجمن مراجعه میکردند و دروغگویی و نیز ارتباط نامشروع داشتن خواستگارش با دیگر خانمها را ذکر مینمودند، 9 از 10 اطمینان دارم که همه متفق القول میبودند که به خواستگار پاسخ رد دهد. اما بعد از ازدواج این مسئله و چگونگی برخورد با این مشکل تقریباً کاملاً متفاوت است. چیزی که من را کنجکاو نموده این است: چگونه کوتاه آمدن و برگشتن به زندگی مشترکی که برای یکی از طرفین قرارداد ازدواج و تعهد تقریباً کاملاً بی معناست میتواند وضعیت را بهبود بخشد؟ جاهل بودن من را در این زمینه ببخشید، قصد گستاخی ندارم، به نظرم باید مکانیزمی اعمال گردد که بین این خانم و شوهرش تعادل را برقرار سازد و به عبارتی ساده تر قدرت برتر بودن فعلی شوهر را کاهش دهد... اما این راه حل چیست را نمیدانم و مایلم بدانم :-).
احتمالاً این پست نوعی بی نزاکتی به صاحب اصلی ترد باشد، شاید. اگر صلاح میدانید این پست و نیز قسمت Bold شده پست قبلیم را حذف کنید. :72:
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
Simkoگرامی
سوال شما نیاز به بحث دارد، و متأسفانه در این تاپیک نمیتوان ادامه داد، چون تاپیک از مسیر اصلی خود خارج میشود، شما میتوانید در انجمن آزاد این سوال را مطرح نمائید.
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
آوین، etemade shekaste ،Simko، mehrban عزیز
حرفاتونو چند بار خوندم و دلگرم شدم از اینکه درد ودلمو خوندین
[/quote]
سلام
دوست عزیز، این خانم زندگیش رو دوست داره، و براش اهمیت داره، خودش ،بچه، و زندگیش، اینها چیز ساده ای نیستند، و قرار بر این نیست هر کدام از طرفین مرتکب خطائی شد بدون هیچ درنگی جدائی را به میان اورد،
این خانم حق دارند، ناراحت باشند،آشفته حال باشند و نگران، و این حق را نیز دارند برای از دست ندادن زندگیش بجنگد و اگر خلاف این بود به این تالار مراجعه نمیکرد،
ما توصیه مکنیم، ایشان به مشاوره حضوری نیز مراجعه نمایند،تا نتیجه بهتری عاید شود.
[/quote]
keyvan گرامی
من بچه ندارم. هرچند با خودخواهی تمام یه وقتهایی دلم میخواست که بچه داشتم تا بشه یه دلیل محکم برای جنگیدنم .
درست گفتید برای از دست دادن زندگیم خیلی دلم میسوزه : تو تمام این سه سالی که شناختمش با خیلی مشکلات کنار اومدم یه جاهایی واقعا به خاطر دوست داشتنش جون می کندم که زندگیم حفظ بشه یا اون احساس کمبودی نداشته باشه، حالا دلم می سوزه که تمام زحماتم شد پودر و به باد داده شد. این همه زحمت و مراعات کردن و ... برای هیچی بود.
هنوزم وقتی می بینمش برای اینکه به خودم مسلط باشم و یه وقت بی احترامی نکنم تو صورتش نگاه نمیکنم . از اول برام مهم بود پرده ها بینمون از بین نره، حتی اگه قراره با هم نباشیم، تا حالا کوچکترین توهینی بینمون رد و بدل نشده. اما میترسم از روزهای بعدی
نمیدونم جنگیدن فایده داره یا نه . از روزهای بعد جدایی میترسم. از برخرود همکار و فامیل گرفته تا دورتر. از اینکه بشنوم با اون دختر داره زندگی میکنه تو همون خونه ای که من این همه براش آرزو داشتم حالم بد میشه. هر چند یه وقتهایی هم اینقدر برام بی اهمیت میشه که فکر میکنم فقط یه عکس بوده که یه زمانی دیدم و مچاله اش کردم و دورش انداختم و دیگه هیچیش برام مهم نیست. پرم از احساسات ضد و نقیض و سوال
نظر شما چیه مبارزه کردن و برگشتن فایده داره؟
امشب آخرین شب قدر امساله:72:
:323:من یادتون هستم اگه قابل باشم ، برام دعا کنید که تصمیم خدایی بگیرم که به هیچ کس ضرر نرسه
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
سلام عزیزم
کل تاپیک را با دقت خوندم . نکته ی خیلی خیلی خیلی خوب دراین است که حرمتها شکسته نشده .
عزیز م
از ابتدا بد و شتابزده و بدون درایت عمل کردی .
از همان روز که مادرش را در جریان گذاشتی تا وقتی که پدرت را در جریان گذاشتی و از خانه بیرون آمدی و....... تا همین امروز که همسرت را متهم به دروغگویی می کنی اما به دلائل این دروغگویی نمی اندیشی و چرایی آن را دنبال نمی کنی ..........
نکته ی مهم در این است
که تو شناخت جنسی از همسرت نداشتی و تجربه ی جنسی هم نداشته ای . به مرور این شناخت از همسرت حاصل شده . انحراف جنسی او را فهمیده ای و بعد هم شلوغ کرده ای و........... ( هم دفعه ی اول بد عمل کردی که به حالت بازخواست با او رو به رو شدی و هم قهرت از خانه به امید ایجاد ترس . تو رفیق شوهرت نبودی که به تو هم ایراد نمیشه گرفت چون دختری کم تجربه بودی و امروز زن کم تجربه ای هستی که در مسیر تجربه قرار گرفته ای )
حال برات توضیح می دهم چه اتفاقی افتاده تا تو دستکم موقعیت خودت رو بهتر درک کنی و این چنین دربه در " آخه چی شد که اینجوری شد ؟!! نباشی .
آنچه اتفاق افتاده به دلیل کم تجربگی تو و همسرت و " ترس از دست دادن تو و........ در همسرت" و تعریف نجابت و شرم و احترام به غلط و......... منجر به یک فضای بسته ی جنسی شد که در طی این سه سال شناخته نشده باقی مانده بود و علی رغم اینکه بار اول متوجه شدی همسرت کارهایی می کند کار و اقدام جدی برای این فضای بسته و باز کردن آن با کلید خودت نکردی .
شاید راه حل خیلی ساده تر از این می بود که فکر می کردی . مثلا در اس ام اس ها گفتی حرفهای رکیک رد و بدل شده و..........
باید به جای قهر و سرزنش و بازخواست و........ امتحان می کرد ی ببینی اگر تو این حرفهای رکیک را به همسرت بزنی واکنش او چگونه خواهد بود ؟! ( البته این نوع گفتگو فقط در پشت درهای بسته ی اتاق خواب ) که به معنای بی احترامی نبود ه و نیست . بلکه بسیاری از انسان ها با عوامل ثانویه قابلیت تحریک و ارضا دارند .
با دیدن اس ام اس ها در نگاه تو کلید و تعریف خیانت خورده . در حالی که روش شما دو نفر در تحریک پذیری و ارضا یا متفاوت بوده و یا شناخته نشده و ..........
و معمولا به دلیل ناشناخته ماندن مسائل جنسی به دلیل مسائل فرهنگی و مذهبی بسیاری از زندگی ها به این دلیل دچار فروپاشی می شوند .
و همسر تو بنا به دلیل ترس و پیروی از باورهای غلط خودش را برای تو باز نکرده و تو هم سعی نکردی خودت را به او نزدیک کنی که البته نکته ی خیلی مهم ترس از واکنش های تو بوده که تو هم بر اثر بی تجربگی الحق خیلی خوب ترس های او را محقق کردی .
بقیه ی قصه ی دادگاه و دعوا و دروغ و ..............همه و همه زیر مجموعه ی این نارضایتی جنسی بوده و هست که شناخته نشده . تو فکر می کردی در حال تمکین هستی اما به روش خودت ، نه به روشی که همسرت می خواسته و نیاز داشته .
در نتیجه این مرد در تمام مدت این سه سال با تو حتی ارضا کامل هم نشده . ( این حرفها ابدا معنی بد بودن همسرت یا تو را نمی دهد حتی طیف اتفاقات جاری بین شما دو نفر نشان دهنده ی این موضوع ست که مشکل از کجا آب می خورده و کاملا با درک قابل حل و مدیریت است )
بهترین کلید و سرنخ برای تو دانسته هایت از فضای اس ام اس ها و ............است .
حال اگر همسرت را دوست داری . باید روی زندگی جنسی خودت سرمایه گذاری کنی . و خیلی زود این مباحث را جمع و جور کنی و بری سر زندگیت . تا دستکم این تجربه با همسرت را تکمیل کنی و ببینی دستکم به لحاظ جنسی با هم همخوانی دارید یا نه .................
چیزی که نیاز امروز تو و همسرت هست زیر چتر رفاقت رفتن و شکستن دیوار شرم دروغین و اشتباهی که برایتان تعریف شده است ، هست .
تمامی واکنش های همسرت از نگاه من قابل درک است و اگر در نظرم بنا به نوشتار تو اشتباه نکرده باشم تو هر چه از او دورتر باشی فضای ترس هایش و انجام کارهای عجیب و غریبش بیشتر خواهد بود ..............در نتیجه اگر اوضاع را آرام نکنی از هیچ واکنش او نباید دچار تعجب شوی . ضمن اینکه تو حریم جنسی او را روی دایره ریخته ای بدون اینکه خودت در این ماجرا سهمی داشته باشی . در حالی که سهم داری اما از آن مطلع نیستی و به غلط آن را خیانت می خوانی .
البته این حرف من دلیل بر تائید همسرت نیست . او باید با تو روشن و بدون ترس حرف می زد و از تو درخواست مستقیم می کرد و در نهایت شهامت به خرج می داد و نقاب های جنسی اش را بدون ترس کنار می زد . اما به هر حال دنیای انکار و سرکوب در جایی که می دانی سرزنش و قضاوت در کمین توست وجود دارد . و نتایج عملکرد بد را به همراه می آورد .
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
ani عزیزم
خیلی ممنونم از اینکه اینقدر با حوصله و دقت به مسئله من توجه کردید و جواب دادید:72:
واقعیت اینه که راه حل شما واقعا منطقیه اما دوست دارم یه چیزایی رو بازتر بگم (خدا رو شکر که اینجا دنیای مجازیه)
فقط خواهش می کنم اگه دارم خودمو توجیه می کنم بهم گوشزد کنید:
مسئله اول: در مورد رابطه اش با اون خانم و قهر من از منزل، به هیچ کس چیزی نگفتم تا زمانی که شنیدم خودشون بین اطرافیان پخش کردن. وقتیکه فهمیدم چقدررر دروغ پشت سرم گفتن منم واقعیت رو گفتم. کاملا قبول دارم رفتارم اشتباه و شتابزده بوده ولی واقعا اون لحظه هیچ کار دیگه ای به ذهنم نمیرسید اینکه زیر قسم و قول دفعه ی پیشش زده بود دیوونه ام میکرد اینکه بعد از چندین هفته هیچ سراغی ازم نگرفته بود اینکه یادم می افتاد تمام بداخلاقی های اخیرش بخاطر یه همچین رابطه ای بوده.... حتی قبل از اینکه متوجه رابطه اش بشم یه روز بدون هیچ اختلافی به من گفت که باید به فکر یه شوهر دیگه باشم که خوشتیپ و ... باشه (هنوزم یادآوری این حرفش آتیشم میزنه)
مسئله ی دوم: فضای جنسی بین ما دو نفر اونقدر هم بسته نبود، من بنا به خواسته ی همسرم براش از همین مدل پیام ها می فرستادم که خیلی هم استقبال می کرد ( پیام هامون بیشتر مواقعی بود که از هم دور بودیم من سر کار بودم یا ایشون ماموریت بود. که این اواخر کمتر شده بود چون ایشون خیلی سرد شده بود و میگفت از کار بیرون خسته است منم زیاد پا پی اش نمیشدم که مزاحم خلوتش و باصطلاح غار تنهاییش نشم ).
یا زمانی که متوجه شدم از این تیپ فیلم ها خوشش میاد یکی دو تا گیر آوردم و بهش گفتم دوست دارم با هم قبل از رابطه مون ببینیم؛ تا کم کم خودش هم فیلم هایی رو که داشت بهم نشون داد . اون واقعا می گفت چی از من میخواد .
صادقانه بگم صد در صدِ موارد نه ، ولی خودش هم می دید که من به بیشتر از هشتاد درصد خواسته هاش تن میدادم. اون بیست درصد رو واقعا نمیتونستم چون خواسته هاش واقعا فضایی بود مثلاً (ببخشید میدونم زیادی دارم مسئله رو باز می کنم ولی دوست دارم روشن تر بگم تا بفهمم واقعا راهی هست یا نه ) مثلاً چه زنی قبول میکنه موقع رابطه با طناب به تخت ببندنش؟ اون واقعا اینو میخواست و من زیر بار نمیرفتم. اگه اشتباه کردم خواهشاً بهم بگید خیلی بروی خودم نمی آوردم اما حرفش هم تمام روح و جسممو آزار میداد و از فکرش احساس بدبختی تمام وجودمو می گرفت .
دیگه اینکه دوست داشت من دائماً و بدون وقفه مثل خودش حرفهای رکیک بزنم : تا جایی که من خوندم موقع رابطه جنسی خانم ها بیشتر دوست دارن صحبت های عاطفی و عاشقانه داشته باشن و آقایون بیشتر حرف های جنسی میزنن . خب صحبت های ایشون برای من عادی بود و هیچوقت سرزنشش نمیکردم حتی چون میدونستم لذت میبره ستایشش میکردم که خجالت نکشه. اما برای من سخت بود تمام مدت اونطوری حرف بزنم حتی باز تمام سعیمو میکردم هرچند بنظر میاد ناموفق بودم
البته رابطه اش با اون خانم فقط در حد پیام جنسی نبوده رابطه ی عاطفی هم داشتن، به کرات به هم اظهار عشق و دلتنگی و ... کردند حالا نمیدونم این واقعی بوده یا لازمه ی همون حرفهای جنسیشون
ani جان برام مهمه بدونم که اصلا کارهای من و تصمیماتی که توی مسائل زناشویی گرفتم از اول مسیرش اشتباه بوده ؟
بازم ممنونم از حوصله تون
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
پشیمون شدم یه سری مسائل رو زیادی باز کردم. چطوری باید درخواست بدم آخرین پستم حذف بشه؟
علی الخصوص که امیدوار بودم از این حرفها یه جواب کارشناسی بگیرم که ... خواهش می کنم یکی از کارشناس ها بیاد کمکم کنه. بازم مشاوره حضوری رفتم ولی میگن باید شوهرت بیاد منم که نمیبینمش . خیلی سر در گمم بخدا
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
سلام روسای عزیزم
من هم خیانت دیدم و جدا شدم
همسن هم هستیم
نصیحت من به تو کمی تند و شتابزده است اما مطمئنم راه دیگه ای نداره
اگر میخوای بگم
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
عزیز دلم میدونم خییییییییییلی سخته ولی به نظر من همسرت مریض از لحاظ جنسیه و همش فکرش در مورد همین جور چیزاست. ببین عزیزم فکر کن تو برگردی اصلا بیاد ازت معذرت خواهی کنه ولی همیشه استرس داری کسی که مریضه هیچ وقت نمیتونه حس شهوتشو کنترل کنه ولی شاید بچه دار بشی اون وقت اگه دوباره......فهیدی میخوای چیکار کنی شاید دیگه خودتو محکوم کنی و به خاطر بچه به اون زندگی ادامه بدی و اینو بدون که خودتو تباه میکنی الان جوونی اصلا ناراحت نباش چرا عمر با ارزشتو میخوای به خاطر اون خراب میکنی کسی که حتی برای زندگیش تلاش نمیکنه. برات دعا میکنم محکم باش عزیزم...:72:
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
تن ها ی عزیز
منتظرم
و البته با این اوصاف کنجکاو هم شدم
مژگان 2
مرسی از جوابت اما من برای اون زندگی خیلی زحمت کشیدم و البته اون هم اولین مردی بود که تو زندگیم راه دادم و بهش علاقمند شدم خییییییلی برام سخته از این دو تا بگذرم
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
اینطور که رزا جان میگن تقریبا همه اونچه درخواست همسرشون بوده انجام دادن. حالا اگر یکی دو مورد رو مثل
موردی که گفتن انجام ندادن همسرشون باید بپذیرن چرا که رضایت دو طرف مهمه.
چرا رزا متهمه به کوتاهی و عدم درک نیاز جنسی همسرش؟
یه کم بهتر نگاه کنیم. به رزا خیانت شده. بدون دلیل منطقی و صرفا بخاطر حق ناشناسی و تنوع پذیری غیر قابل توجیه. همسرش تلاشی نمیکنه که نشون بده حد اقل پشیمونه. حتی میره دادگاه و شکایت میکنه! اینا نشونه های خوبی نیست.حد اقل رزا نمیتونه برگرده.حد اقل همسرش باید یه بار از رزا بخواد که عفوش کنه و رزا بعد باید تصمیم بگیره میخواد برگرده یا نه.
رزا جان دلت به اون زندگیه؟ چرا؟ بشین فکر کن و ببین به چه چیزی در همسرت هنوز علاقه مندی. صادق باش با خودت. سعی کن به مورد خیانت اصلا فکر نکنی. اونو فاکتور بگیر و جواب بده.منتظریم عزیزم
-
RE: چرا به من خیانت کرد؟ میتونم با جداییش کنار بیام؟ چرا دست از دروغ برنمیداره؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran 2012
رزا جان دلت به اون زندگیه؟ چرا؟ بشین فکر کن و ببین به چه چیزی در همسرت هنوز علاقه مندی. صادق باش با خودت. سعی کن به مورد خیانت اصلا فکر نکنی. اونو فاکتور بگیر و جواب بده.منتظریم عزیزم
دلم به اون زندگی نمیدونم هست یا نه . فقط میدونم روزهای خوبمونو و اولین بودنش رو نمیتونم فراموش کنم.
آدم مهربونی بود. احساساتی مثل یه بچه. برام خیلی مهم بود که بد دهن و بی ادب و عصبی نباشه و اون نبود . هر چند این اواخر یاد گرفته بود با کارهاش به خانواده ام بی احترامی کنه اما اولین بودنشو و اینکه مطمینم اون اوایل زندگیمونو دوست داشت و بهش اهمیت میداد رو نمیتونم نادیده بگیرم