-
می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام
من گل یاس هستم
به علت طولانی شدن تایپکم قفل شد.
من تازه واردم و سعی می کنم تو این تایپک رعایت کنم.
فعلا مشکل من حل نشده.از نظراتی که دوستان عزیز در تایپک قبلی دادند ارا گرفتم و به این نتیجه رسیدم که باید صبر کنم و هیچ تماسی با شوهرم نداشته باشم.از کارشناسها هم خواسته بودم به بنده نظر بدن که نشد.
دیگه زیاد تایپک نمی زنم و در صورت نیاز از دوستان نظر می خوام.
-
RE: چرا شوهرم دنبالم نمیاد؟
با تشکر
بنده 23 سالمه و 3 ساله ازدواج کردم.یک ماه پیش با شوهرم سر اینکه دیر به خونه اومد دعوا کردیم و و تو این دعوا بنده نا خواسته یک سیلی به صورت شوهرم زدم :302:بعد از اون شوهرم از خونه رفت و فردا برای اینکه وسایلشو جمع کنه اومد خونه و به من گفت طلاقت میدم.بعد از اون من اومدم خونه پدرم تا تنها نباشم فردا برگشتم خونه دیدم قفل درو عوض کرده.:302:منم بهش زنگ زدم التماس کردم معذرت خواهی کردم ولی اون گفت من تصمیم اخرم طلاقه.منم الان یک ماهه خونه پدرم هستم و دیگه نه هیچ تماسی با شوهرم نداشتم.در تایپک قبلی یک تعداد از دوستان گفتن که هیچ تماسی نداشته باشم.منم خودم دوست ندارم با شوهرم تماس بگیرم چون با هر بار تماس من بیشتر فاصله میوفته بینمون.من تو این دعوا مقصرم و می خوام ایرادهای خودمو برطرف کنم بعد به زندگیم برگردم.حالا سوالی که از کارشناس ها دارم اینه که ایا بنده بعد از اینکه ایرادهای خودمو اصلاح کردم با همسرم تماس بگیرم یا منتظر باشم اون تماس بگیره؟
در ضمن فکر کنم عنوان تایپکم(می خوام به زندگیم برگردم)باشه بهتره:325:
-
RE: چرا شوهرم دنبالم نمیاد؟
بهتره شما تماس بگیری و ازشون بخواید به شما کمک کنه که ایرادتون رو مرتفع کنید.
در این برهه بتونید با کمک هم زندگی رو دوباره شروع کنید.
اوهم الان داره به این فکر می کنه که چرا همسرش تماس نگرفته.
البته بعد از تماس لازم نیست عجز و ناله کنید. تماستون کوتاه باشه و فقط وقتی رو تخصیص بدید که همدیگه رو از نزدیک ملاقات کنید.(هیچ گله گذاری ، برچسب زدن ، یادآوری گذشته و.... نباید در این تماس و ملاقات صورت بگیره فقط قول و قرار برای رفتن نزد یه مشاور)
بجز این سیلی و قهر همسرتون ، بنظر میاد مشکلات لاینحلی در طول این سه سال تلنبار شده که باعث واکنشهای اینچنینی شده. لذا بهترین اقدام اینه که با هم نزد مشاور برید و برا بهبود اوضاع وقت مشترک بگذارید.
-
RE: چرا شوهرم دنبالم نمیاد؟
خیلی ممنون که زود جواب دادین.
یه مشکلی که من تو این 3 سال داشتم همینه دیگه.
ایشون میگن من به مشاوره احتیاج ندارم.همیشه به من میگه مشکل از خودته و تو باید اصلاح بشی:302:
اگه تماس بگیرم مطمئنم نمیاد.اون واسه هر کاری از مامانش مشاوره میگیره:302:
-
RE: چرا شوهرم دنبالم نمیاد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل یاس
اگه تماس بگیرم مطمئنم نمیاد
دوست عزیز با دست روی دست گذاشتن مشکلی حل نمیشه
بهتر نیست ایشون رو حضوری ببینید و باهاش حرف بزنید
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس عزیزم ، شما هر چی زنگ نزنی.همسرت علاوه بر اینکه از شما ناراحته که بهش سیلی زدی ، به اینم فکر میکنه که زن من علاوه بر اینکه من و کتک زده ، هم مغرور و لجبازه و به اشتباه خودش پی نبرده ....مطمئن باش اون مرد هست و غرورش برای این کار تو خیلی شکسته و الان ناراحته .علاوه بر همه این موارد نزار این خاطره بد هم همیشه در ذهنش بمونه که همسر من چند ماه (2 ماه .3 ماه ...)با من قهر بود و ما جدا زندگی می کردیم ...
زمانی شما در قهر منتظر باش شوهرت برای آشتی پا پیش بزاره که تو بی تقصیر بودی یا حداقل کمتر مقصر بودی . با این کارت بیشتر اذیتش نکن .خوب نیست زن و شوهر انقدر از هم دور باشن بینشون سردی و فاصله می افته
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام
خیلی ممنون که به فکر من بودید و راهنمایی کردید.
راستش من 2 هفته بعد از دعوامون خیلی بهش اس ام اس و زنگ زدم حتی مامانم به مامان بزرگش زنگ زد(یه هفته بعد از دعوا)
شوهر دوستم که خودش یه ادمه خوب و محترمی هست اونم زنگ زد بهش گفته بود من شمارو نمی شناسم.
من بعضی موقعها خیاطی می کنم حتی سر این موضوع که پارچه مشتری مونده تو خونه ازش خواهش کردم که برگردم و اونو پس بدم ولی قبول نکرد.
دوستان به نظر شما این همه تحقیر شدن خوبه.من واسه زندگیم تلاش کردم اونم تا 2 هفته بعد از دعوا.قبول دارم که اشتباه از منه ولی عصبانیت 2 هفته طول میکشه.؟
باور کنید پاشم الان بهش زنگ بزنم همون حرفها رو می زنه و قبول نمی کنه که برگردم.3 ساله سر هر موضوعی من کوتاه اومدم و این زندگی رو نگه داشتم باور کنید الان که 1 ماهه از خونه اومدم بیرون و فاصله داشتیم منم به طلاق فکر می کنم و دوست ندارم بیشتر از این تحقیر بشم.
نمیدونم تو تایپک کی می خوندم که زن و شوهر مثل 2 پا هستن که باید با هم دیگه قدم بردارن.میشه یه پا هی حرکت کنه ولی اون یکی یه جا بایسته؟
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
feranchiعزیز
حرف شما درسته.اما باید دنبال راهی باشیم تا گل یاس هم بتونه با همسرش ارتباط برقرار کنه و هم تحقیر نشه.
برای هر گونه ارتباطی باید زنگ بزنه به همسرش دیگه.درسته؟
که ممکنه اونم باز قبول نکنه و روز از نو روزی از نو
گل یاس جان
ببین میتونی بری با مادر بزرگش صحبت کنی و بهش بگی که به همسرت نگه که شما پیش قدم شدی؟ ازش بخوای یق قراری تو خونه اش بذاره تا شما دوتا همدیگرو ببینید؟
اونم طوری که مثلا شما هم بی خبر باشی؟
انقدر با مادر بزرگش صمیمی هستی؟
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام مریم عزیز
خیلی ممنون که حرف دلمو زدی.
با مادربزرگش صمیمی نیستم و می دونم اونا نمی تونن مشکل منو حل کنند.
در ضمن یه چیزی هم می خواستم بگم و از راهنماییتون استفاده کنم:325:
این دعواها بهونه هست.من هر بار سر هر چیزی با شوهرم دعوا کنم اخر سر ختم میشه به مامانش.
الان دعوای این دفعه که اصلا به مامانش مربوط نیست بازم ختم شده به مامانش.
می دونید چیه شوهرم من تصمیم داره پدر و مادرشو بیاره خونه خودش پیش ما زندگی کنند.
الانم این اتفاق نیفته در اینده اگه پدر شوهرم در قید حیات نباشه شوهرم می خواد مامانش پیش ما زندگی کنه.
حالا اونا منتظرن تا اقدام واسه اشتی از طرف من باشه تا با شرط و شروط منو ببرن به خونم.
اخه تو خونه 90 متری جور در میاد 2 تا خانواده زندگی کنند؟
من بارها به شوهرم گفتم که چرا تو خواستگاری این مسئله رو مطرح نکردی.
اگه برم خونه مادربزرگش اونا یه کاری می کنند که من باید تسلیم بشم و تا اخر عمر بسوزم و بسازم.
من موندم چیکار کنم؟اگه شما هم تایید می کنید می خوام منتظر باشم تا اقدام از طرف اونا باشه؟
حالا من از الان قبول کنم بعدا نمی تونم نه بیارم
چون می گن خودت خواستی.خودت برگشتی به این زندگی.و می خواستی منت کشی نکنی و واسطه نیاری وسط.
به نظر شما این دعواها بهونه نیست که به قول معروف شوهرم حرفشو به کرسی بنشونه؟
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل ياس عزيز فقط صبر كن بدون هيچ ارتباطي. بگذار خودشون اقدام كنند.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل ياس عزيز
متاسفانه شما اون چيزي را كه دوست داريد بشنويد را ميشنويد.
پس راهنمايي چرا ميخواييد.
تو.ي پست قبلي تون خيلي از دوستان گفتند كه ارتباط برقرار كن ولي هوشمندانه و زيركانه كه هم شما تحقير نشيد و هم اينقدر قطع رابطهتون طول نكشه.
تاپيك شما قفل شد بدون اينكه نتيجهاي بگيريد.
اين تاپيك را باز كرديد
قريب به اتقاق دوستان به شما ميگن كه پا پيش بزاريد
چون مقصر شما بوديد
اما شما همه اونها را سانسور ميكنيد.
مريم عزيز درست ميگن
بايد راهي پيدا كرد كه هم به عزت نفس شما لطمه نخوره و هم اين تماس برقرار بشه
هر چقدر طول بكشه بدتره پاي فاكتورهاي ديگه ميآد وسط
لازم نيست شروع تماس با حالت التماسگونه و منت كشي باشه.
شما با يك حرف احساسي (حربه احساسي) ميـونيد شوهرتون را از اين رو به اون رو كنيد.
براي بعدها هم خدا بزرگه
با اين روحيه شما هر وقت ديگهاي هم اونا خواستند از حدشون تجاوز كنند با پاسخ دندانشكن شما مواجه ميشن. ( كه البته اگر همراه با سياست باشه خوبه در غير اينصورت مثل همين اتفاق ميشه) پس چرا نگران چند سال بعد هستيد كه هنوز نيامده. ما از فردامون خبر نداريم كه چي پيش ميآد اون وقت شما فكر پس مادرشوهرتون را در نبود از پدرشوهرتون ميكنيد.
شما فعلاً الان را درست كنيد تا بعد
ميبخشيد كه كمي تند صحبت كردم.
آرزوي همه ما حل شدن مشكل شماست.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
امید زندگی خیلی ممنون که نظر دادین.
من با توجه به شناختی که از همسرم دارم اگه هر جور تماسی باهاش داشته باشم دست رد به سینم میزنه.
در ضمن من جزئیات زندگیمو اینجا مطرح نکردم که شما بدونید همسر من چه جور ادمیه و اگه پاشم مطرح کنم باید یه کتاب بنویسم.پس به من فرصت بدین که فعلا با همسرم تماس نداشته باشم.
من بعد از این دعوا هر بار با همسرم تماس داشتم مثلا اس ام اس با توجه به اینکه شوهر من خونه مامانش نهار می خوره می دونید کی جواب اس ام اسمو میده؟
زمانی که رفته خونه مامانش با اون صلاح مشورت کرده بعد.
حالا اگه مدیران فکر می کنند جای من تو این تالار نیست می تونند تایپک منو قفل کنند.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل ياس عزيز
نظر من اين نيست كه خدايي ناكرده جاي شما اينجا نيست. مطمئنم مديران نيز همينگونه فكر ميكنند.
بلكه نظر من اينه كه
شما نتيجه كلي از راهنماييها بگيريد.
اگه لازمه شما همه مشكلاتتون را عنوان كنيد شايد در نحوه راهنماييها كمك كننده باشه. به همين ميزاني كه شما مطرح كرديد، اين راهنماييها به نظر ميرسند.
پس براي جواب خوب و واضح و شفاف، نياز به يك پرسش و طرح مشكل واضح و شفاف است. اين راه را در پيش بگيري نتيجه بهتري ميگيري انشاءا..
گلم
ياس عزيز اينقدر زودرنج و حساس نباش و همينطور پيشداوري و قضاوت نكن.
به نظرم ميرسه اين يكي از فاكتورهاي اخلاقي شماست كه در صورت بكار گرفتن آن در زندگي ممكنه مشكلساز بشه.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
امید زندگی
من از شما ناراحت نیستم:228:
حقیقتش الان فکر می کنم من اینجا بهتره درد دل کنم تا راهنمایی بخوام.
می دونید چیه چون تصمیم خودم اینه که اصلا تماس نگیرم.شما درست می گید من زود رنج هستم ولی به من هم حق بدین.من الان تو شرایط خوبی نیستم.
اینم بگم که من اول باید خانوادمو راضی کنم بعد تماس بگیرم.
حقیقتش دفعه پیش که به مدت یک هفته موندم خونه بابام خودم تماس گرفتم و رفتم.اون موقع پدرم به مادرم گفته بود که این کار خوبی نکرده و بازم قهر می کنه میاد.الان می بینم پدرم درست می گفته و من دوباره برگشتم.خانوادم می گن مرد و زن هر دو با هم باید زندگی رو مدیریت کنند.الان من تماس بگیرم با توجه به شناختی که از شوهرم دارم بازم این بلا سرم میاد و الان که اومدم به فرض 3 ماه موندم خونه بابام و بعد با تماس خودم رفتم دفعه بعد باید بیام 1 سال بشینم.نمی دونم تایپک از بلا تکلیف ماندن خسته شدم رو خوندین؟
اونجا میترا جان عرض کردن که هر بار میومدن خونه پدرشون خودشون تماس می گرفتن و بر می گشتن.دوست عزیز من نمی خوام هر لحظه برم و برگردم.تجربیات اطرافیان هم نشون میده که هر زنی خودش رفته بازم برگشته و بهتر نشده هیچ بدتر هم شده.
من تصمیم خودمو گرفتم و در هیچ شرایطی تماس نمی گیرم حتی اگه زندگیم از هم بپاشه و کارم به جدایی بکشه.
من از این به بعد می خوام تو این تالار درد دل کنم و از اتفاقهایی که میوفته شما رو با خبر کنم و اگه اقدامی باشه از طرف اونا از شماها کمک بگیرم.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
دوست عزيزم...اون خانمي كه خودش تماس گرفته و رفته و دوباره برگشته(كه صد البته درصدشم زياده) وقتي تماس گرفته كه همه چيزو ياد نگرفته بوده فقط برگشته به اميد تغييرو البته بيشتر تغيير همسرش. و در نتيجه همون آش و همون كاسه.
منم صد بار خودم تماس گرفتم و خودم برگشتم ولي بازم قهر كردم اما بار آخر ياد گرفتم كه بايد چه كار كنم تماس گرفتم برگشتم و حالا به جايي رسيدم كه همسرم خودش مياد منو ميزاره خونه ي پدرم و خودشم زودتر از موعد مقرر مياد دنبالم(چون من خونه ي پدرم شهرستانه).در حاليكه در قهر آخرمون تا پاي جدايي پيش رفته بوديم.
پس:ياد بگير كه چطور بايد عمل كني و تماس بگير.و بعد گامهاي درست رو بردار.
موفق باشي
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
تماس نگير. فقط صبر كن. و در طي اين مدت فقط روي خودت كار كن و رفتارات را اصلاح كن. تا وقتي برگشتي دوباره همون آش نشه و همون كاسه.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
یه سیگنالی سمت شوهرت بفرست که نشون بده از کرده خودت پشیمونی
تو کار بدی کردی
خیلی بد
تو غرور اونو شکوندی
تو در حقش بدترین کارو کردی
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط يك زن اميدوار 2
دوست عزيزم...اون خانمي كه خودش تماس گرفته و رفته و دوباره برگشته(كه صد البته درصدشم زياده) وقتي تماس گرفته كه همه چيزو ياد نگرفته بوده فقط برگشته به اميد تغييرو البته بيشتر تغيير همسرش. و در نتيجه همون آش و همون كاسه.
منم صد بار خودم تماس گرفتم و خودم برگشتم ولي بازم قهر كردم اما بار آخر ياد گرفتم كه بايد چه كار كنم تماس گرفتم برگشتم و حالا به جايي رسيدم كه همسرم خودش مياد منو ميزاره خونه ي پدرم و خودشم زودتر از موعد مقرر مياد دنبالم(چون من خونه ي پدرم شهرستانه).در حاليكه در قهر آخرمون تا پاي جدايي پيش رفته بوديم.
پس:ياد بگير كه چطور بايد عمل كني و تماس بگير.و بعد گامهاي درست رو بردار.
موفق باشي
سلام دوست عزیز.
شما که تجربهشوداری بهش یاد بده خوب.
فقط میگید یاد بگیر چطوری یاد بگیره.
مثل کسی که خواندن بلد نیست .هی بهش بگی بخوان چطوری بخواند.
دوستانی که اینجور شرایطهارو تجربه کردن لطفا دوست عزیزمون را راهنمایی اساسی کنند.
یکی میگه فقط صبرصبرصبر تاکی صبر کنه.
یکی میگه برو ارتباط برقرارکن چطوری بره راهشو بگید.
این دوست ما الان دومین تایپی هست که بازکرده.
یعنی یکی پیدا نمیشه یک راه هل درست حسابی بده.:324:
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
كبوتر عزيز...
من نظرمو گفتم و منتظر بودم كه اگر ايشون نظر موافقي در اين مورد داشت ادامه بدم.اما ايشون حتي از اين پست تشكر هم نكردن.(البته غرض من از پست زدن كسب تشكر يا رتبه نيست ) پس من نتيجه گرفتم كه ايشون تمايلي براي فكر كردن در مورد پيشنهاد من ندارن.
در تاپيك قبلي هم ايشون بازهم تمايلي براي تماس نداشتن.
آيا ميشه كسي رو به زور راهنمايي كرد؟
اما اگر مايل بودن(يا حتي خود شما مايل بوديد) كه شمه اي از راهنماييهايي كه من در اون زمان از دوستان دريافت كردم رو ببينيد و ياد بگيريد روي لينك هاي زير كليك كنيد:
http://hamdardi.net/thread-18064.html
http://hamdardi.net/thread-17164.html
http://hamdardi.net/thread-18311.html
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
دوست عزیز ممنون از راهنماییتون.
من عرض کردم که شوهرم چه اخلاقی داره.و من باهاش تماس نمی گیرم.به هیچ عنوان.
می دونید چیه هر کس طرف مقابلشو خوب میشناسه و منم شوهرمو خوب میشناسم و شوهرم منو.
پس با این حساب اون می دونه من تماس می گیرم و خوبم بلده چطوری تحقیرم کنه.منم انقدر تماس نمی گیرم تا بدونه تغییر کردم.
مگه قرار نیست من تو زندگیم اصلاح بشم.
خوب اینم یه جور اصلاح شدنه.
من از این به بعد اعتماد به نفسمو میبرم بالا و اولین تغییری که شوهرم از من میبینه همین تماس نگرفتنمه.
من با توضیح دادن نمی تونم نشون بدم که عوض شدم باید رفتارمو ببینه.به وقت خودش تماس گرفتم در هر زمانی در هر موقعیتی ولی به جز فحش و بد و بی راه چه سودی نسیبم شده.اون فکر می کنه من انقدر به اون وابسته هستم که بدونه اون نمی تونم زندگی کنم ولی می خوام بفهمه که منم ادمم و اول خودمو دوست دارم بعد اونو.
پس هیچ وقت تماس نمی گیرم.هیچ وقت.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل یاس
دوست عزیز ممنون از راهنماییتون.
من عرض کردم که شوهرم چه اخلاقی داره.و من باهاش تماس نمی گیرم.به هیچ عنوان.
می دونید چیه هر کس طرف مقابلشو خوب میشناسه و منم شوهرمو خوب میشناسم و شوهرم منو.
پس با این حساب اون می دونه من تماس می گیرم و خوبم بلده چطوری تحقیرم کنه.منم انقدر تماس نمی گیرم تا بدونه تغییر کردم.
مگه قرار نیست من تو زندگیم اصلاح بشم.
خوب اینم یه جور اصلاح شدنه.
من از این به بعد اعتماد به نفسمو میبرم بالا و اولین تغییری که شوهرم از من میبینه همین تماس نگرفتنمه.
من با توضیح دادن نمی تونم نشون بدم که عوض شدم باید رفتارمو ببینه.به وقت خودش تماس گرفتم در هر زمانی در هر موقعیتی ولی به جز فحش و بد و بی راه چه سودی نسیبم شده.اون فکر می کنه من انقدر به اون وابسته هستم که بدونه اون نمی تونم زندگی کنم ولی می خوام بفهمه که منم ادمم و اول خودمو دوست دارم بعد اونو.
پس هیچ وقت تماس نمی گیرم.هیچ وقت.
سلام گل یاس عزیز
پس شما بعداز دو پست به این نتیجه رسیدید که هیچ تماسی نداشته باشید تا همسرتون به سراغ شما بی آید.
از دوستان تشکر میکنم که دراین تایپ به دوست عزیزمون راهنمایهای ارایه کردند.
و انشاالله منتظره خبرهای خوبی از طرف گل یاس عزیز هستیم.
همگی دوستان خسته نباشید.:104::104:
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس عزیز منم یه زمانی شرایط شما رو داشتم.همسر منم مثل همسر شما بود.یعنی میدونستم اگه یک قدم برم سمتش اون 100 قدم از من دور میشه.متاسفانه هیچ بزرگتری هم نبود که کمکمون کنه.حتی پدرش که تقریبا در فامیل بزرگترین فرده (حد.د 70 سال) شدیدا مشتاق به جدایی ما بود و برای بخشیدن مهریه من دست به هرکاری هم زد !!
من هم مثل شما نمیدونستم باید چیکار کنم و واقعا به بن بست خورده بودم.
تا اینکه من به خاطر ناراحتی قلبیم در بیمارستان بستری شدم و برای انجام عملم نیاز به رضایت همسرم بود.با این حال خودم بازهم بر خلاف عقیده خانوادم نمیخواستم همسرم رو ببینم چون واقعا از دستش عصبانی بودم
پدر شوهرمم هم با اینکه میدونست من کارم به بیمارستان کشیده اما به همسرم چیزی نگفت !!
تا اینکه مشاوری که من و همسرم قبل از ازدواج رفته بودیم خیلی اتفاقی از حال من خبردار شد و زنگ زد به همسرم.
(علی رغم اصرارهایی که من کردم که به همسرم چیزی نگه)
همسرم هم ساعت 3 نصفه شب خودش رو به بیمارستان رسونده بود.و کم کم دوباره زندگی پاشیده شده ما شکل گرفت
گل یاس عزیز من شرایط تورو کاملا با استخونام درک میکنم.
شبهایی که همه خواب بودن و من برای اینکه خانوادم بیشتر ازین غصه منو نخورن تا صبح زیر پتو گریه میکردم...
من در اون زمان در عرض 3 هفته 11 کیلو وزن کم کردم.
پس بدون که من خوب درکت میکنم.
توکلت به خدا باشه.سعی کن رابطه ات رو با خدا درست کنی تا یه راه درستی رو جلوی پات بذاره
نگران مسائل آینده هم نباش
تو الان به اندازه کافی مشکل داری که بخوای بهش فکر کنی.فعلا به زندگی با مادر شوهرت فکر نکن.
اگر هم روزی قرار شد اونا بیان و با شما زندگی کنن بیا اینجا و از راهنماییی بچه های با تجربه در این زمینه استفاده کن
توکل به خدا کن.
منم برات دعا میکنم
و برات صلوات نذر میکنم.
:72:
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
مریم جان خیلی ممنون که به فکرم هستی.
حرفات خیلی ارومم کرد.امیدوارم هر کس مشکل داره مشکلاش حل بشه.
منم به خدا توکل کردم.:323:
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس عزیز ، من هم خوب درکت می کنم. پس در این مدت که باهاش قهر هستی سعی کن از هیچی تو باخبر نباشه.از هیچی... تا یکم کنجکاو بشه نسبت به تو و کنجکاوی آزارش بده ...
کاش صبری که مردها داشتن ما زنها هم داشتیم ، منم زمانی قهر بودم با خودم هزار تا فکر می کردم .که ای خدا این مرد چقدر صبرش زیاده؟ یعنی الان به منم فکر می کنه ولی به خاطر لجبازیش و اینکه می خواد من رو تربیت کنه طاقت میاره؟ یا اینکه از این که من نیستم خوشحاله و راحت داره زندگی می کنه؟ یا حتی خیلی وقت ها می گفتم یعنی جلو فامیل خجالت نمی کشه که این مدت با من قهره؟ هر فکری می کردم بیشتر اذیت می شدم :47:
ولی بعدا فهمیدم مردها هم مثل ما یا حتی بیشتر از ما توی قهر اذیت میشن ولی صبرشون زیادتره.
پس سر تصمیمی که گرفتی محکم بایست.اگر منم بهت اصرار می کردم که خودت برگردی به خاطر این بود که همون طور که خودت گفتی بیشتر خودت مقصر بودی .یعنی بهتر بود زمانی این قهر بزرگ رو می کردی تا اون برای آشتی پا پیش بزاره که خودت کمتر مقصر بودی ...
خوب حالا اشکال نداره .امیدوارم همسرت صبرش هر چه زودتر تموم شه و برگرده .ولی دوست خوبم این دفعه که برگشتی انقدر خوب باش و بهش محبت کن ...خیلی خیلی زیاد....تا اگه خدایی نکرده باهم قهر کردین دلش برای همه اون خوبی هات خیلی زود تنگ بشه و صبر و طاقتش برای دوری از تو و قهر بینتون کم بشه.
اون دفعه هم گفتم که زندگی تورو که می خونم انگار زندگی خودمه .من مثل تو توی این موقعیت بودم و دقیقا می فهمم چقدر بده .منم خیلی سعی داشتم تا انقدر صبر کنم تا بلاخره یک بار اون پا پیش بزاره تا من با دل و انگیزه بیشتری به زندگی برگردم ،ولی انقدر نیومد( 2 ماه) تا من صبرم لبریز شد و دیگه طاقت نیاوردم و خودم رفتم .
امیدوارم که صبر تو خیلی بیشتر من باشه .چون اگه همچنین تصمیمی گرفتی که انقدر پا پیش نزاری تا اون بیاد ،باید تا آخرش بری .چون بابات حرف قشنگ و حقیقی گفتند که اگه این دفعه بری قهر دفعه دیگه 1 سال باید قهر باشی .راست میگن .
پس بهتره یک کار خیلی مفید هم تو این مدت انجام بدی .مثلا کلاس زبان یا هر چیز دیگه ای که وقتی با همسرت آشتی کردی بهش بفهمونی که اگه تو هم نباشی من زندگیمو می کنم و روز به روز موفق تر هستم .(گرچه ته دلت این نیست ولی بهتر اینطور وانمود کنی) .چون همیشه گفتن که مردها بنده زنی میشن که روز به روز موفق تره .این یکی رو از من به تو نصیحت دوست خوبم .
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام دوستان به کمک فوریتون نیاز دارم
الان که دارم اینو مینویسم دستام یخ زده:302:
از اداره پرسیدم المثنی مدارکمو نداد منم امروز به شوهرم زنگ زدم گفتم که مدارک و کتابامو می خوام کی بیام ببرم؟
در کمال ناباوری برگشت گفت هیچ وقت بیا توافقی تمومش کنیم:302:
منم قبول کردم گفت پس فردا یا پس فردا بهت زنگ می زنم میریم تو دادگاهم مدارکتو میدم:302:
تو رو خدا کمکم کنید
اخه این چه زندگیه؟
اخه من در حقش چه بدی کردم؟
به خدا تعریف از خودم نمی کنم ولی از هر لحاظ ازش سرترم
از نظر قیافه انقدر خوبم که الان طلاق نگرفتم خواستگار دارم
فقط کمکم کنید که اگه گفت بیا دادگاه چیکار کنم:325::302::302::302::302:
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
خونسردي خودتو حفظ كن و با طلاق توافقي موافقت نكن.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
یاس عزیز شما در حق همسرت بی احترامی کردی
ولی یه بارم ازش معذرت خواهی نکردی
الانم داری با لجبازیهاش لجبازی می کنی
تو خودتو بذار جای اون اون مرده تو غرورشو شکوندی
حداقل اشتباه خودتو می پذیرفتی!!!!!!!!!!!!!
من نمی دونم اینکه سراغی ازش نگرفتی چه دردی ازتون دوا کرد
اون مال زمانی بود که شوهرت مقصر محض بود نه زمانی که تو مقصری
تو اشتباه کردی چطور توقع داری اون بیاد جلو
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
یاس عزیزم ، چرا قبول کردی توافقی بری؟ اگه فردا یا پس فردا زنگ زد بگو من فکرامو کردم دوست ندارم جدا بشم زندگیم برام ارزشمنده و .... و اگر هم تو میخوائی منو طلاق بدی برو خودت درخواست بده. عزیزم اصلا شاید شوهرت این حرف رو زده تا تورو امتحان کنه ببینه چند مرده حلاجی . تو هم که راحت گفتی باشه خب معلومه اونو بیشتر ناامید میکنی. مگه تو واقعا طلاق میخوائی که اینقدر راحت قبول میکنی؟ ببین طلاق توافقی فقط سه روز طول میکشه تا چشمتو بهم بزنی می بینی طلاق گرفتی فکر نکن وقتی بری و امضا کنی بازم وقت واسه فکر کردن داری.
تو باید برگردی سر زندگیت و بعد از طریق کمک دوستان و کارشناسان اینجا زندگیتو بسازی نه اینکه نشستی دورا دور میخوایی خودتو اصلاح کنی بعد برگردی.
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
اگه تو فکرته که می اد نازتو می کشه و برت می گردونه اینطوریا نیست
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
یاس عزیز..منم دستام داره میلرزه...
چرا دختر تو یکم سیاست نداری آخه؟بگیرم خفه ات کنم؟
میگفتی بذار فکرامو بکنم.همینجوری هرچی به ذهنت میرسه میگی آخه؟
تو خیلی اشتباه میکنی
زنگ زدی گفتی مدارکمو میخوام کی بیام ببرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
من جای شوهرت بودم درجا طلاقت میدادم
این حرف شما یعنی منم نمیخوام ادامه بدم.
تو بیخود کردی که قبول کردی.
نترس..چیزی نمیشه..اما گره دستو انداختی به دندون
اگر گفت طلاق و توافقی و از ین چرتو پرتا بگو خودت هرکاری که صلاح میدونی همونو انجام بده
بگو من زندگیمو دوست دارم و برای بهتر شدنش خودموم به آب و آتیش میزنم
از دادگاه نترس
من همه این راهارو رفتم
اگر کارتون به دادگاه بکشه حداقل یکسال برای جدایی طول میکشه.حتی مجبورت میکنن برگردی خونه شوهرت.
نگران دادگاه نباش
اما زیر بار توافقی هم نرو
مارو بی خبر نذار
هرچی شد بیا بگو
اگر چیزی رو نتونستی جواب بدی بهش بگو بذار فکر کنم.سریع بیا مشورت کن
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس چی کار کردی؟قرار شد حالا که نمی خوای معذرت خواهی کنی پس اصلا زنگ نزنی.حتی نیومدی اینجا مشاوره بگیری قبلش.
خونسردیتو حفظ کن .حالا اون هم همچین کاری نمی کنه.من می دونم اون فقط توقع داشته تو ازش معذرت خواهی کنی وگرنه وقتی زنگ می زدی حتی جواب تلفنت رو نمی داد.یا اگه واقعا می خواست طلاق بده خودش قبلا درخواست داده بود .اون الان با زنگ تو فقط توقع معذرت خواهی داشته.حتی بهت گفته فردا یا پس فردا بیا دادگاه مدارکت رو بهت میدم .عزیزم اون مرده غرورش شکسته .اگه باهاش لجبازی کنی اونم باهات لجبازی میکنه.عزیزم دوستم چرا با لجبازی می خوای زندگیت رو بهم بزنی .بهتره دست از لجبازی برداری .چرا وقتی اشتباه کردی حاظر نشدی اشتباهت رو قبول کنی .شاید از حرفام ناراحت شی ولی به خدا دلم می سوزه الکی الکی بخوای زندگیت رو از دست بدی.
از خر شیطون بیا پایین عزیزم .نکن این کارو .تو زمانی باید این کارو بکنی که اون تورو کتک زده بود و تو هیچ کار نکرده بودی .اونم داره از همین کارای تو الان حرص میخوره .
با خودت مهربون باش خودت رو دوست داشته باش چون اگه خودت رو دوست باشی با زندگیت این طوری رفتار نمیکنی
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام
مرسی که به فکرم هستین:72:
عزیزان من قبول کردم چون به من گفت مدارکتو تو دادگاه میدم
میدونید چیه منم خول و چل نیستم که
اگه گفت بیا دادگاه خوب این یه فرصت خوبه که رو در رو حرفمونو بزنیم اگه برم و دیدمش توی دادگاه نمیرم
بهش می گم من زندگیمو دوست دارم و می خوام زندگی کنم
میرم مدارکمو بگیرم
نظرتون چیه؟اگه فردا یا پس فردا زنگ زد میرم و رو در رو بهش می گم که طلاق نمی خوام و بهتره بریم پیش مشاور.
می گم شاید اونم می خواد با من حرف بزنه و از این طریق می خواد با من حرف بزنه
در ضمن وقتی بهش زنگ زدم صداش می لرزید معلوم بود اونم اضطراب داره
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
نه اصلا پاتون به دادگاه باز نشه بهتره .به نظرم یک فکر دیگه کن.یعنی تو دادگاه یا حتی دم در دادگاه باهاش حرفاتو نزنی .قبلش این کارو کن .از پدر و مادرت کمک بگیر
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
حقیقتش مادرم در جریانه
اگه برم اون که نمی خواد منو به زور بکشونه تو دادگاه
شاید اونم دنباله بهانه هست تا با من حرف بزنه
اگه نرم دیگه رو در رو نمی تونم ببینمش
به خدا توکل می کنم میرم:323:ولی تو دادگاه نمیرم
اگه بابام بفهمه قیامت میشه
منم می خوام از یه طریقی شوهرمو ببینم و بگم یبریم پیش مشاور
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
آخه دختر خوب الان بگی باشه من میام دادگاه که اونم یه ذره امید داشته باشه که ناامید میشه
میگه ببین گفتم بیا دادگاه گفت باشه.اونوقت با توپ پر میاد.مگه علم غیب داره اخه؟از کجا نیت تورو بفهمه؟
اصلا به حرف گوش نمیدی ها !!میای حرفاتو میزنی ما هی میگیم نکن نکن.اخرشم همونی رو انجام میدی که بهت گفتیم نکن
نذار پاتون به دادگاه بکشه
نذار قبحش بریزه
نذار نذار نذار
اره باید ببینی وشوهرتو اما نه به هر طریقی
باهاش تو یه پارکی...جایی قرار بذار
اگه گفت دادگاه و اینا بگو اول حرفامونو بزنیم بعد
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
آخه دختر خوب الان بگی باشه من میام دادگاه که اونم یه ذره امید داشته باشه که ناامید میشه
میگه ببین گفتم بیا دادگاه گفت باشه.اونوقت با توپ پر میاد.مگه علم غیب داره اخه؟از کجا نیت تورو بفهمه؟
اصلا به حرف گوش نمیدی ها !!میای حرفاتو میزنی ما هی میگیم نکن نکن.اخرشم همونی رو انجام میدی که بهت گفتیم نکن
نذار پاتون به دادگاه بکشه
نذار قبحش بریزه
نذار نذار نذار
اره باید ببینی وشوهرتو اما نه به هر طریقی
باهاش تو یه پارکی...جایی قرار بذار
اگه گفت دادگاه و اینا بگو اول حرفامونو بزنیم بعد
:104::104::104::104:
:104::104::104::104:
خواهره من گل یاس
یکم به حرفهای آبجیمون مریم خانم گوش بده دیگه .خوب راست میگه چرا سر خود کارهای انجام میدی.
پس بچه های تالار واسه چی اینجاهستند؟؟ واسه راهنمایی وراه حل به دوستانی که مشکل دارند:305:.
خدایش انقدی که مریم خانم حرس میخوره میگه اینکارو نکن .مادرت انقدر حرس نیخوره.
گوش کن دیگه بچه که نیستی.:324:
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط کبوتر
خدایش انقدی که مریم خانم حرس میخوره میگه اینکارو نکن .مادرت انقدر حرس نیخوره.
:311::311:
خداييش كبوتر جان راست ميگن! بگو بيا اول با هم حرف بزنيم و تو يه جاي ديگه باهاش قرار بذار
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
با سلام دوباره...
گفتم زنگ بزن و درست عمل كن،گفتي زنگ نميزنم و شوهرمو خوب ميشناسم و از اين حرفا!
ما هم گفتيم چشم و ديگه حرفي نزديم.
بعدش ور داشتي زنگ زدي گفتي من مداركمو ميخام؟:163:
اين حرفت يعني: آقاي عزيز،شوهر گرامي شما براي من (ببخشيدا) به اندازه ي بوقم ارزش نداري! من فقط به فكر مداركم هستم و بس.بيا مثه بچه ي خوب پس بده و برو!!
نوشتي ميخام خودمو اصلاح كنم و به زندگيم برگردم،بعد ميخاي زنگ نزني و دورا دور خودتو اصلاح كني!
نميشه،ولله نميشه.حالا هي من ميگم هي شما گوش نكن!
گوشيتو بردار به همسرت زنگ بزن،خيلي با مهرباني و ازش بخواه توي يه محل خوب همديگرو ببينيد و راجع به حل و فصل مشكلاتتون با هم صحبت كنيد.و بعدم باهاش برگرد سر خونه و زندگيت.و در اولين فرصت با هم بريد پيش يك مشاور مجرب(حتي اگر هم همسرت نمياد،فعلا خودت تنهايي برو.)
حرفي از طلاق و دادگاه نزن،ابراز دلتنگي كن و خيلي ملايم باهاش صحبت كن.اگرم حرفي از دادگاه زد(كه به نظر من خيلي بعيده) بدون عصبانيت بگو تمايلي به جدايي نداري و حتما بايد قبلش با همسرت جايي به جز دادگاه(حتي نه دم درش يا پشت سرش!) صحبت كني.
الان همسرتو انداختي روي دنده ي لج!
ديگه بستگي به خودت داره كه زندگيت چقدر برات ارزش داره،بيشتر از لج و لجبازي يا نه؟
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
دوستان سلام
خیلی ممنون که راهنمایی کردید
باشه اگه زنگ زد که برم دادگاه بهش می گم قبل از دادگاه یه جا دیگه همدیگرو ببینیم و بعد تصمیم بگیریم
اگه قبول کرد یه جا قرار میزارم و تو این قرار بهش می گم که من تو و زندگیمو دوست دارم و نمی خوام ازت جدا بشم در اخر بهش می گم من از کرده ی خودم پشیمونم و می خوام به زندگیم برگردم
یه چیز دیگه می خوام بگم و گریم در میاد
فکر می کنم باردارم می گید چیکار کنم:302:
-
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل یاس
دوستان سلام
خیلی ممنون که راهنمایی کردید
باشه اگه زنگ زد که برم دادگاه بهش می گم قبل از دادگاه یه جا دیگه همدیگرو ببینیم و بعد تصمیم بگیریم
اگه قبول کرد یه جا قرار میزارم و تو این قرار بهش می گم که من تو و زندگیمو دوست دارم و نمی خوام ازت جدا بشم در اخر بهش می گم من از کرده ی خودم پشیمونم و می خوام به زندگیم برگردم
یه چیز دیگه می خوام بگم و گریم در میاد
فکر می کنم باردارم می گید چیکار کنم:302:
اگه باردار باشی قضیه خیلی فرق میکنه
خیلی زیاد
باید مطمئن شی
اول مطمئن شو که بارداری تا بعد..............