-
چند سال عشق بچگانه و بی نتیجه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه دوستان عزیزم
عرض شود که من هم یه مشکل عاشقانه دارم اومدم اینجا با کمک هم حلش کنیم ان شا ا...
من متولد مرداد سال 72 هستم که دقیقا از روز 3 تیر سال 85 احساس خاصی نسبت به دختر دایی مامانم که متولد مهر 71 هست دارم
تا دی ماه سال 89 هیچ حرفی نمیزدم کلا شاکی نبودم از عشقم دی ماه سال 89 کم کم با خواهرش ارتباط پیدا کردم و کامل بهش گفتم که جریان چیه این داستان ادامه داشتو ن حدودا یک سال شب ها ساعت ها گریه میکردم الان بهترم اما بازم گریه میکنم
خلاصه 22 خرداد سال 90 به خاله ام زنگ زدم جواب نداد به همون دخترهکه دوسش دارم زنگ زدم تا با خالهام حرف بزنم و اینطور یه ارتباط کوچولو باهاش پیدا کردم. اون چند روز ازمون های سنجش داشتیم واسه امادگی کنکور و پدر و مادرش تهران بودن (بچه شهرستان هستیم ) اومده بودن مراسم خاک سپاری یکی از اقوام ، صبح روزی که ازمون داشتیم رفتم در خونه خاله ام که کارتمو بردارم برم ازمون بدم که اونجا بود اونم ازمون داشت (نیمه دوم هست با خودم کنکور داشت) بیدارش کردم تا سر مسیر هم با هم بودیم یخرده صحبت کردیم و سوار تاکسی شد رفت ازمون بده منم رفتم ازمون دادم و زود برگشتم خونه خاله ام که ببینمش، این اتفاق یه ارتباط سطحی بینمون ایجاد کرد البته اون از قبل فهمیده بود دوسش دارم دختر خالمو فرستاده بود که این موضوع رو از زبون من بشنوه (البته من نمیدونستم چرا دختر خالم انقد اصرار داشت ) بعدافهمیدم، کم کم ارتباطمون طوری شد که شبها به هم اس ام اس میدادیم و هرکاری داشت ازم کمک میخواست ولی نه به این طور که اونم عاشقم باشه اما تحملم میکرد هرطور بود، کنکور رو دادیم و تموم شد من اون خیلی با هم حرف میزدیم اونا یه سفر مشهد رفتن برگشتنی توی ساری داشت بهم اس ام اس میداد و گفتم بیا خیالی کنار دریا قدم بزنیم و... اون شب بهم گفت دوستم داره اما نه به عنوان کسی که همسرش باشم کلا میگفت پسر خوبی هستم اما به عنوان همسر منو نمیتونست قبول کنه بهش میگفتم چراجوابتمنفیه میگفت نمیدونم یا میگفت پسرا همه اینطوری هستن فقط ادعای عاشق شدن دارن (یه دوست داشت که از دوستی ضربه خورده بود همش بهش میگفت پسرا فلان هستن پسرا بهمان هستن اینم ذهنیتش خراب شده بود نسبت به من بی اعتماد بود )
اون شب بهم گفت قلبم مال تو باشه قبوله اما وقتی رسیدن خونه دیگه جواب تلفنمو نداد تا یک هفته هرکاری میکردم جواب نمیداد نه خودش نه اون خواهرش که با هم ارتباط داشتیم (البته هیچ کس از ارتباط ما دوتا خبر نداشت )
دیگه طاقت نیاوردم زنگ زدم خونه با خواهرش صحبت کنم که مثلا احوال پرسی کنم
بعد تلفن من خواهرشو باز جویی میکنن که چرا با این پسره انقد زیاد ارتباط داری اونم به همه میگه که من "فاطمه" رو دوست دارم و اون شب همه بجر باباش میفهمن که چرا من همیشه توی جمع ساکت هستم و اصلا سرمو بالا نمیکنم
بعدش دیگه ارتباط نداشتیم تا اینکه چند روز از دی ماه90 گذشته بود دیدم داره زنگ میزنه تعجب کردم گفتم بعد سه ماه چی شده
برداشتم یکم باهاش حرف زدم گفت همینطوری یادت افتادم گفتم یه احوالی ازت بپرسم
و اینطور دوباره ارتباطمون شروع شد اما یکم تفاوت داشت مثلا قبلا هروقت میرفت بیرون کلی با هم قدم میزدیم اما این بار اصلا بهم خبر نمیداد رفته بیرون یا بهش میگفتم میخوام ببینمت میگفت وقت ندارم بیام بیرون یا میگفت " بیخیال" کلا از کلمه بیخیال زیاد استفاده میکنه هروقت من دارم درد دل میکنم
تا چند روز قبل یه مزاحم داشت کهبهش میگفت من بهعنوان یه خواهر دوستت دارم و رفته بود اونو دیده بود وقتی برگشت کلی ناراحت بود و گریه کرد که چرا رفته ببینتش
منم خیلی حسودیم شد که واس خاطر یه غریبه رفته بیرون ببینه اش اما واسه من که بیشتر از 5 ساله عاشقشم همش میگفت وقت ندارم و...
بگذریم بعدش زیاد اذیت میکرد یه سیم کارت دیگه واسش گرفتم روز بعدش دیگه مزاحمش نشد
کلا سیمکارتاشو خودم واسش میخریدم وقتی میدیدمش بهش گل میدادم حتی شارژ هم خودم براش میگیرم!
هر مشکلی داره ازم کمک میخواد من با تمام توانم بهش کمک میکنم مثلا چند روز پیش موبایل دوستشو انداخته بود توی آب نمیخواست دوستش بفهمه من بردم زود درستش کرم
اما بااین همه صحبت که کردم بازم جوابش منفیه مشکل بدتر اینه دلم نمیاد ازش جدا شم اخه عاشقشم
الان که با هم ارتباط داریم خیلی اذیت میشم
مثلا ساعت یازده بهش اس ام اس میدم میگه خوابم میاد شب بخیر اما ساعت دو نصف شب اس میده میگه واسم شارژ بفرست و بعدش دیگه جواب نمیده تا دفعه بعدی که شارژ تموم کنه باز اس ام اس میده و بعضی وقتا هم که دلش به رحم میاد چند تا اس ام اس میده
امشب گفتم یه کم متفاوت باشم
بهم اس ام اس داد گفت شارژ بفرستم براش
منم دقیقا اینو نوشتم :
چند وقته دیگه سیمکارتمو شارژ نمیکنم اخه جز تو با کسی حرف نمیزنم تو همه کهبه زحمت جوابمو میدی دیگه شارژ لازم نداره ببخشید ندارم واست بفرستم"
بعدش اونم اینو فرستاد:
"آها. شبخوش .شرمنده مزاحم شدم منم یکم از دوستم گرفتم .بای"
حالا دوستان من نمیدونم چیکار کنم باید بازم به پاش بمونم ؟ احساس میکنم اون الان فقط شارژ منو میخواد
از این که با یه پسر ارتباط داشتهباشه فقط 1 % احتمال میدم اخه میدونم تا دیر وقت با یه دوستداره که اسمش "غزل" حرف میزنه
از نظر قیافه زیباست اما من تا خرداد ماه امسال جرات نمیکردم نگاش کنم از چشاش میترسیدم ، میترسیدم زندگیمو تباه کنه که داره میکنه ظاهرا
اونقد عاشقشم که اگه اخم کنه اشکام سرازیر میشه
اما پسر لوسی نیستم حتی واسه مرده هم گریه نمیکنم اما تا اسمش میاد بغض میکنم
حالا از دوستان عزیز میخوام نظرشونو بگنکه چیکار باید کنم ؟
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
قطع ارتباط :72:
امروز بهش گفتم تو انگار منو فقط به خاطر شارژ و کارهات میخوای
اونم گفت که " واست متاسفم که اینطوری فکر میکنی و ...."
خلاصه قهر کرده چند بار هم خواهش کردم جواب بده گفت" ازت بدم میاد اگه زنگ بزنی به مامانم میگم "
منم دیگه زنگ نزدم
حالا نمیدونم چکار کنم اونقد دوسش دارم وعاشقشم که از صبح تا حالا دارم گریه میکنم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
شما یه مقدار احساسی رفتار نمودید با اینکه ایشان برای یک مدت شما رو رها کردن و دوباره برگشتند بدون اینکه در نظر بگیری که چه دلیل قانع کننده ای دارد دوباره به او دلبسته شدید بهتره که اینهمه به او ابراز وابستگی نکنید و رابطه تان را قطع کنید.
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط چشمک
شما یه مقدار احساسی رفتار نمودید با اینکه ایشان برای یک مدت شما رو رها کردن و دوباره برگشتند بدون اینکه در نظر بگیری که چه دلیل قانع کننده ای دارد دوباره به او دلبسته شدید بهتره که اینهمه به او ابراز وابستگی نکنید و رابطه تان را قطع کنید.
من این چند سال همیشه دعا کردم که برگرده و همیشه هر کاری از دستمبر اومده واش انجام دادم توی اون مدتی که قطع ارتباط کرده بود من هرشب گریه میکردم
کلا از شغلم دلزده شدم
یه شرکت فروش کالای دیجیتال داریم که دونفر مدیر هستیم و 20 نفر کارمند خلاصه دوستم خیلی شاکی شد یه مدت مسول آزمایشگاه یه سد خاکی بودم که بازم ازش دلزده شدم و این مدت همه چیزمو باختم فقط بخاطر اون
الان هم که باهام قهره منم دیگه اصرار نکردم و فقط چند بار زنگ زدم جواب نداد دیگه مزاحم نشدم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
ببینید با اینکه رابطه به این صورت درست نیست !
ولی خودت رو هم کوچک کردی ! وقتی کسی اینقدر بی محلی می کنه ، یعنی فکر می کنه شما اینقدر بی ارزش هستید و دختره هم با ارزش !
رابطه اشتباهه از اول ، ولی اگر هم می خواهی به دستش بیاری ، یکبار رک صحبت کن و دیگه حرفی نزن ! همین
هرچه بیشتر جلو بری ، بیشتر عقب می ره ! الان احساس می کنه یه چیز فرا زمینی هست که تو داری خودتو می کشی براش ! عادی باش ، خونشون برو ، بیا ، تو مهمونی ها باش ! سلام و علیک ! همین و بس !
تا وقتش نشده اصلا فکر نکن بهش به هیچ عنوان
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داود.ت
ببینید با اینکه رابطه به این صورت درست نیست !
ولی خودت رو هم کوچک کردی ! وقتی کسی اینقدر بی محلی می کنه ، یعنی فکر می کنه شما اینقدر بی ارزش هستید و دختره هم با ارزش !
رابطه اشتباهه از اول ، ولی اگر هم می خواهی به دستش بیاری ، یکبار رک صحبت کن و دیگه حرفی نزن ! همین
هرچه بیشتر جلو بری ، بیشتر عقب می ره ! الان احساس می کنه یه چیز فرا زمینی هست که تو داری خودتو می کشی براش ! عادی باش ، خونشون برو ، بیا ، تو مهمونی ها باش ! سلام و علیک ! همین و بس !
تا وقتش نشده اصلا فکر نکن بهش به هیچ عنوان
رک و راست چی بهش بگم ؟ خب بهش گفتم دوست دارم تو دوستم داری گفت نمیدونم ، دوست دارم اما نه به عنوان همسرم!
الان هم که سراین مسئله امروز بهم گفت "ازت بدم میاد دیگه مزاحمم نشو"
عادی شدن رو که حتما باید بشم راجب مهمونی ها و سلام علیک هم مرسی انجام میدم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
سلام كتاب در مورد ازدواج معرفي كنم ميخوني ؟؟آيا تو آن گم شده ام هستي از باربارا دي انجليس شايد با فرهنگ ما كمي متفاوت باشه اما مارو از اشتباه كردن در ارتباطات باز ميداره موفق پيروز باشي
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط myheavenstar
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داود.ت
ببینید با اینکه رابطه به این صورت درست نیست !
ولی خودت رو هم کوچک کردی ! وقتی کسی اینقدر بی محلی می کنه ، یعنی فکر می کنه شما اینقدر بی ارزش هستید و دختره هم با ارزش !
رابطه اشتباهه از اول ، ولی اگر هم می خواهی به دستش بیاری ، یکبار رک صحبت کن و دیگه حرفی نزن ! همین
هرچه بیشتر جلو بری ، بیشتر عقب می ره ! الان احساس می کنه یه چیز فرا زمینی هست که تو داری خودتو می کشی براش ! عادی باش ، خونشون برو ، بیا ، تو مهمونی ها باش ! سلام و علیک ! همین و بس !
تا وقتش نشده اصلا فکر نکن بهش به هیچ عنوان
رک و راست چی بهش بگم ؟ خب بهش گفتم دوست دارم تو دوستم داری گفت نمیدونم ، دوست دارم اما نه به عنوان همسرم!
الان هم که سراین مسئله امروز بهم گفت "ازت بدم میاد دیگه مزاحمم نشو"
عادی شدن رو که حتما باید بشم راجب مهمونی ها و سلام علیک هم مرسی انجام میدم
نمی دونم چرا بن شدی !
ولی این احساسی که الان داری ، بعدا بهش خواهی خندید و ناراحت خواهی بود که چرا خودت رو کوچک کردی به خصوص جلوی فامیل !
سعی کن زندگیتو پیدا کنی ، اول راه هستی ، بخواهی شخصیتت رو از الان با این مسائل کوچک ، ضعیف کنی کم می یاری !
نمی گم عشق و عاشقی موضوع کمی هست یا به کل منکر بشم ، ولی بدون هر نگاه و شخصی ارزش این همه محبت و توجه رو نداره !
فراموشش کن بره ، مطمئن باش تو آیندت با خانم هایی آشنا می شی که خدا رو شکر می کنی با این دختر رابطه شما بیشتر نشده بوده !
فکر درست باش
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
خیلی ممنونم مدیر محترم.
کسی دیگه نظری راجب مشکل من نداشت؟!!!
کمک کنید لطفا
اتفاقات امروز:
غروب یهم اس ام اس داد و گفت که از من خوشش نمیاد و تلفنی هم باهاش حرف زدم گفت که دیگه هیچ وقت شماره اش رو موبایلم نمیوفته
منم بهش گفتم "اون اندازه که لازم میدونستم بهت اصرار کردم اون اندازه که لازم دونستم غرورمو زیر پا گذاشتم
و اونقد که لازم بود واست اشک ریختم حالا هم اگه احساس میکنی بدون من خوشبختی برو خدا نگهدار امیدوارم یه روز بفهمی چقد عاشقت بودم
عشق که زورکی نیست هرطور که خودت دوست داری انتخاب کن موفق باشی خدا حافظ"
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
این رابطه کجاش عجیبه؟! من نفهمیدم! ببین آقای myheavenstar شما سنتون کمه و بالطبع کم تجربه هستین.مخصوصا اینکه از سیزده چهارده سالگی به قول خودتون عشق به ایشون رو تجربه کردین.چهارده سالگی از نظر رشدعاطفی برای یه پسر سن کمیه. شما الان ایشون رو به هر قیمتی می خواین و دختردایی مامانتون اینو فهمیده.
اون فهمیده که شما چشمتون در مقابل بدی های ایشون کور،و گوشتون کر شده.و میدونه که امکان نداره شما رو از دست بده.
الان انگار دارین بهش باج میدین با فرستادن شارژ! انگار دارین میگین تو رو خدا با من بمون به هر قیمت ممکن.آقای عزیز مگه شما غیرت یا غرور نداری که میگی یازده شب میگه خوابم میاد،شب بخیر و دیگه جواب اس ام اس هاتون رو نمیده.ولی ساعت دو نصفه شب اس میده میگه شارژ لازم دارم!!!
و حتما هم داره با غزل خانوم،دوستش اس ام اس بازی میکنه ساعت دو نصفه شب!!!
چی بگم من آخه؟!!
آفرین!:104:
کار درست رو کردی.هر چند یه کم دیره ولی ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست.
سعی کن برای کسی وقت و ارزش قائل بشی که اونم ارزش تو رو بدونه و با احترام باهات برخورد کنه.
هیچوقت نگو بدون اون نمی تونم.اون همه زندگیم بود.بدون اون نابود میشم...
این جمله ها فقط روحیه ت رو خراب تر میکنه. نمی تونم یعنی چی؟!
بگو اون لیاقت من رو نداشت.من تلاشم رو کردم ولی وقتی اون انقدر آدم کم ارزشیه که من رو پا در هوا نگه میداره،پس به چه دردی می خوره؟
وقتی از یه رابطه ای، شور زندگی، حس خوب، اعتماد به نفس، حس همدلی و همراهی و از همه مهمتر حس اعتماد رو نمیگیری، دگه اون رابطه به چه دردی می خوره؟
معلوم نیست چند روز زنده ایم.پس قدر زندگیتو بدون
و هیچوقت نگو من بدون فلان دختر میمیرم.چون انسان در نهایت تنهاست.پس بیشتر از همه،واسه خودت،واسه روحت و جسمت ارزش قائل باش.:305:
موفق باشی:72:
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گیسو
این رابطه کجاش عجیبه؟! من نفهمیدم! ببین آقای myheavenstar شما سنتون کمه و بالطبع کم تجربه هستین.مخصوصا اینکه از سیزده چهارده سالگی به قول خودتون عشق به ایشون رو تجربه کردین.چهارده سالگی از نظر رشدعاطفی برای یه پسر سن کمیه. شما الان ایشون رو به هر قیمتی می خواین و دختردایی مامانتون اینو فهمیده.
اون فهمیده که شما چشمتون در مقابل بدی های ایشون کور،و گوشتون کر شده.و میدونه که امکان نداره شما رو از دست بده.
الان انگار دارین بهش باج میدین با فرستادن شارژ! انگار دارین میگین تو رو خدا با من بمون به هر قیمت ممکن.آقای عزیز مگه شما غیرت یا غرور نداری که میگی یازده شب میگه خوابم میاد،شب بخیر و دیگه جواب اس ام اس هاتون رو نمیده.ولی ساعت دو نصفه شب اس میده میگه شارژ لازم دارم!!!
و حتما هم داره با غزل خانوم،دوستش اس ام اس بازی میکنه ساعت دو نصفه شب!!!
چی بگم من آخه؟!!
ممنون از نظرت دوست عزیز
اره باید بگم حرفهای شما رو تایید میکنم
من اونو به هر قیمتی میخوام اخه چند ساله دارم باعشقش زندگی میکنم شاید با یه عادت !
ولی دیگه خسته شدم از بس غرورمو زیرپا گذاشتم
دوستان من خودمو معرفی نکردم ببخشید
محمد هستم دانشجوی رشته سخت افزار (دانشگاه پیام نور) و رشته مکانیک (دانشگاه آزاد) همزمان دوتا کارشناسی میخونم از نظر کامپیوتر و موبایل و رسیور اطلاعاتم خوبه با همه فامیل ارتباط زیادی دارم جز خانواده دایی مامانم و پیش اونا کاملا ساکتم اما توی بقیه جمع ها با همه بحث میکنم و خیلی از پیرمردای فامیل مث هم سن خودشون بهم احترام میزارن که خودم از رفتارشون خجالت میکشم
ادامه بحث :
من کلا دوستام همسن خودم نیستن همه بزرگتر از خودم هستن الان دوتاشون تازگیا شدن استاد دانشگاهم یا استاد مامانم !!
احساس میکنم از سن شناسنامه ایم چند سالی بزرگترم
فاطمه دختریه که خیلی ها بهش ابراز علاقه میکنن توی فامیل هم کم خاطر خواه نداره همین یکم مغرورش کرده
اما به این که فقط عاشق شدن منو باور داره اعتراف کرده و میگفت " کاش اونقد که تو دوسم داری منم دوست داشته باشم تا تکلیفم مشخص بشه "
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
آفرین!:104:
کار درست رو کردی.هر چند یه کم دیره ولی ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست.
سعی کن برای کسی وقت و ارزش قائل بشی که اونم ارزش تو رو بدونه و با احترام باهات برخورد کنه.
هیچوقت نگو بدون اون نمی تونم.اون همه زندگیم بود.بدون اون نابود میشم...
این جمله ها فقط روحیه ت رو خراب تر میکنه. نمی تونم یعنی چی؟!
بگو اون لیاقت من رو نداشت.من تلاشم رو کردم ولی وقتی اون انقدر آدم کم ارزشیه که من رو پا در هوا نگه میداره،پس به چه دردی می خوره؟
وقتی از یه رابطه ای، شور زندگی، حس خوب، اعتماد به نفس، حس همدلی و همراهی و از همه مهمتر حس اعتماد رو نمیگیری، دگه اون رابطه به چه دردی می خوره؟
معلوم نیست چند روز زنده ایم.پس قدر زندگیتو بدون
و هیچوقت نگو من بدون فلان دختر میمیرم.چون انسان در نهایت تنهاست.پس بیشتر از همه،واسه خودت،واسه روحت و جسمت ارزش قائل باش.:305:
موفق باشی:72:
اینو یادم رفت:
وقتی باهاش حرف زدم این بار نه بغض کردم نه گریه کردم و نه از حرف زدنم ناراحت بودم که نکنه ناراحت بشه خیلی راحت حرفامو زدم اما اون انگار تعجب کردهبود همش میخواست زودتر تلفنو تمومش کنه و خدافظی کنه انگار داشت تحقیر میشد
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
ببینید اون دخترخانوم غرور شما رو نادیده میگیره. این چیز کمی نیست.اون خوشکله؟ملکه زیباییه؟هزار هزااااااار خاطرخواه داره؟از همه نظر فوق العاده ست؟ باشه قبول. ولی این به هیچ عنوان دلیل نمیشه که شما خودتون رو به خاطرش نادیده بگیرین. دخترها اصولا از پسرایی خوششون میاد که کاریزما داشته باشن،قاطع باشن،زیاد دنبالشون نیفتن،به هر سازشون نرقصن...
اگه دختری ببینه که یکی خودشو واسش می کشه، بیشتر ناز میکنن.شما تا الان باید متوجه شده باشید.
بذارین یه مثال دز مورد خودم بگم.پسری بود که دو سال از من بزرگتر بود.همسایمون بود.وضع مالیشون فوق العاده بود. خوشتیپ بود.من دانشجو که بودم، چند بار بهم زنگ زد و گفت که عاشقم شده و شب و روز نداره.برام شعر می نوشت. شبا تا نزدیکیای صبخ تو کوچه مون قدم میزد.میومد پشت پنجره اتاق من وای میستاد. یه روز فقط به خاطر اینکه یه نظر منو ببینه کلی راه تا راه آهن اومده بود و به علت تاخیر مجبور شده بود از ساعت هشت شب تا چهار صبح تو اون سرما منتظر بمونه. می گفت من فقط می خوام تو باشی.
التماسم میکرد که صبح ها بهش صبح بخیر بگم با اس ام اس. نتیجه چی شد؟
نتونستم باهاش بمونم چون زیادی خودشو خورد کرد.شخصیت مردونه ش رو، قاطعیتش رو ندیدم
بفهم چی میگم
الان شما با این کارتون یه قدم در جهت مثبت برداشتین. اون الان شوکه شده و پیش خودش میگه یعنی چی شده که داره با من اینجوری رفتار میکنه؟ و مطمئن باش در درونش داره دنبال حل این مسئله میگرده حتی اگه به ظاهر بی تفاوت باشه.
الان هم غرور و شخصیت خودتون رو بالا بردین و هم اون به احتمال زیاد پشیمون شده.
اگه دفعه بعدی وجود داشته باشه صد در صد در رفتارش بازنگری می کنه
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
لطفا دیگه به اون دخترخانوم زنگ نزنید.اگه خودش بخواد حتما بر میگرده
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گیسو
ببینید اون دخترخانوم غرور شما رو نادیده میگیره. این چیز کمی نیست.اون خوشکله؟ملکه زیباییه؟هزار هزااااااار خاطرخواه داره؟از همه نظر فوق العاده ست؟ باشه قبول. ولی این به هیچ عنوان دلیل نمیشه که شما خودتون رو به خاطرش نادیده بگیرین. دخترها اصولا از پسرایی خوششون میاد که کاریزما داشته باشن،قاطع باشن،زیاد دنبالشون نیفتن،به هر سازشون نرقصن...
اگه دختری ببینه که یکی خودشو واسش می کشه، بیشتر ناز میکنن.شما تا الان باید متوجه شده باشید.
بذارین یه مثال دز مورد خودم بگم.پسری بود که دو سال از من بزرگتر بود.همسایمون بود.وضع مالیشون فوق العاده بود. خوشتیپ بود.من دانشجو که بودم، چند بار بهم زنگ زد و گفت که عاشقم شده و شب و روز نداره.برام شعر می نوشت. شبا تا نزدیکیای صبخ تو کوچه مون قدم میزد.میومد پشت پنجره اتاق من وای میستاد. یه روز فقط به خاطر اینکه یه نظر منو ببینه کلی راه تا راه آهن اومده بود و به علت تاخیر مجبور شده بود از ساعت هشت شب تا چهار صبح تو اون سرما منتظر بمونه. می گفت من فقط می خوام تو باشی.
التماسم میکرد که صبح ها بهش صبح بخیر بگم با اس ام اس. نتیجه چی شد؟
نتونستم باهاش بمونم چون زیادی خودشو خورد کرد.شخصیت مردونه ش رو، قاطعیتش رو ندیدم
بفهم چی میگم
الان شما با این کارتون یه قدم در جهت مثبت برداشتین. اون الان شوکه شده و پیش خودش میگه یعنی چی شده که داره با من اینجوری رفتار میکنه؟ و مطمئن باش در درونش داره دنبال حل این مسئله میگرده حتی اگه به ظاهر بی تفاوت باشه.
الان هم غرور و شخصیت خودتون رو بالا بردین و هم اون به احتمال زیاد پشیمون شده.
اگه دفعه بعدی وجود داشته باشه صد در صد در رفتارش بازنگری می کنه
قبلا یه بار دیگه با من قهر کرد که بعد از سه ماه برگشت و منم استقبال کردم یعنی از خدام بود اما هیچ فکر نکردم چرا برگشته و ازش نپرسیدم اما اون دفعه با التماس و گریه هم کارم درست نشد و قهر کرد تا سه ماه
این بار که مطمئنم بازم برمیگرده حالا به هر بهانه ای میخوام اون غرورشو زیر پا بذاره و یه دلیل بیاره که قانع بشم چرا برگشته وگرنه اگه بازم واسه برگشتنش هرشب گریه کنم و اون دلیل قانع کننده نداشته باشه قبول نمیکنم و همون تنهایی خودمو ترجیح میدم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
راستی باید حق عضویت پرداخت کنم تا بتونم موضوع جدید باز کنم؟
می بینید؟! اون به شما احتیاج داره. شما به اون حس خاص بودن، حس برتر بودن میدین و این چیز کمی نیست که با آدم مثل ملکه ها رفتار بشه. ولی اون واقعا این توهم واسش ایجاد شده که واقعا ملکه ست و حق داره هر کاری با شما بکنه!
من این تصمیمتون رو تحسین میکنم.آفرین
بهترین تصمیم رو گرفتین به نظر من. اگر برگشت ازش دلیل بخواین. بگین من بازیچه تو نیستم که هر طور دلت خواست باهام رفتار کنی.
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گیسو
بله بله دیدم! خیلی خیلی ممنون از لطفتون دوست عزیز:72:
لطفا دیگه به اون دخترخانوم زنگ نزنید.اگه خودش بخواد حتما بر میگرده
بهش زنگ نمیزنم
راستی اون خیلی این کلمه رو استفاده میکنه " بله بله " دیونه این جملاتشم
البته میدونم یه روز به خودم میخندم که چرا اینطور رفتاری داشتم
فعلا خنده ام نمیاد چیز مضحکی وجود نداره الان از خودم بدم میاد و تقریبا حالم از خودم به هم میخوره
با این حال یه لبخند واقعی رو لبامه عوض اشکی که هرشب میریخت حالا حس آزادی و پرواز دارم که تونستم واسه یه لحظه رو حرف کسی که قبلا اگه میگفت نفس نکش نمیکشیدم حرف بزنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گیسو
راستی باید حق عضویت پرداخت کنم تا بتونم موضوع جدید باز کنم؟
می بینید؟! اون به شما احتیاج داره. شما به اون حس خاص بودن، حس برتر بودن میدین و این چیز کمی نیست که با آدم مثل ملکه ها رفتار بشه. ولی اون واقعا این توهم واسش ایجاد شده که واقعا ملکه ست و حق داره هر کاری با شما بکنه!
من این تصمیمتون رو تحسین میکنم.آفرین
بهترین تصمیم رو گرفتین به نظر من. اگر برگشت ازش دلیل بخواین. بگین من بازیچه تو نیستم که هر طور دلت خواست باهام رفتار کنی.
بعضی از انجمن های اینجا واسه کاربران عادی اجازه دسترسی ندارن که با پرداخت حق عضویت میشه ازشون استفاده کرد.
راجب موضوع بعدی :
من خیلی تحویلش میگرفتم اونقد که حتی اگه از دست یکی دیگه ناراحت بود اجازه میدادم سر من خالی کنه و درددلشو بگه حتی اگه فحش هم میداد بهش میگفتم مرسی و نظر لطفته تا بدتر بشه !!!
با هیچ کس مث من رفتار نمیکرد یعنی اگه با کسی دیگه این رفتارو داشت جوابشم میدید اما من نه، خودش هم میگفت تو با بقیه فرق داری هیچ وقت منو ناراحت نمیکنی و هیچ وقت ازت دروغ نشنیدم اما برعکس من خیلی ناراحتت میکنم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
خاطره سازی نکنین! سعی کنین کمتر بهش فکر کنین. و فقط رو بدیهاش متمرکز بشین تا حداقل یه کم آتیش احساستون نسبت به ایشون کمتر بشه.
سعس کنین همیشه، حتی در مقابل اون دختری که می پرستیدش، با اقتدار رفتار کنید. غرورتون رو سر هیچ و پوچ نشکنید. الان ما تو یه جامعه واقعی زندگی میکنیم. نباید تو شعر و قصه و کلا ادبیات 1000سال پیش زندگی کرد. ما باید خودمون رو با شرایط تغییر بدیم. تغییر کن، پیش از آن که تعویض شوی
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گیسو
خاطره سازی نکنین! سعی کنین کمتر بهش فکر کنین. و فقط رو بدیهاش متمرکز بشین تا حداقل یه کم آتیش احساستون نسبت به ایشون کمتر بشه.
سعس کنین همیشه، حتی در مقابل اون دختری که می پرستیدش، با اقتدار رفتار کنید. غرورتون رو سر هیچ و پوچ نشکنید. الان ما تو یه جامعه واقعی زندگی میکنیم. نباید تو شعر و قصه و کلا ادبیات 1000سال پیش زندگی کرد. ما باید خودمون رو با شرایط تغییر بدیم. تغییر کن، پیش از آن که تعویض شوی
من هنوز عاشقشم پس سخته که فک کنم اون صفت بدی داره
تنها کاری که از دستم بر اومد تا اینجا همین بود بازم تلاش میکنم توکل بر خدا ببینم چی میشه
من میرم سراغ کارهام وقت بخیر شب برمیگردم
امیدوارم دوستان نظرات خوبی بدن منتظر هستم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
شما هنوز خيلي خيلي جوون و بي تجربه هستيد . توصيه من هم قطع ارتباط كامل هست و اينكه خودتون را با درس و چيزاي ديگه سرگرم كنين و تمام تمركزتون قبولي تو كنكور باشه. بعدش خواهيد فهميد كه چه اشتباه بزرگي مرتكب شده بودين!!!!!:305:
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط هما11
شما هنوز خيلي خيلي جوون و بي تجربه هستيد . توصيه من هم قطع ارتباط كامل هست و اينكه خودتون را با درس و چيزاي ديگه سرگرم كنين و تمام تمركزتون قبولي تو كنكور باشه. بعدش خواهيد فهميد كه چه اشتباه بزرگي مرتكب شده بودين!!!!!:305:
دوست عزیز ممنون از نظرت ولی من کنکور رو قبول شدم الان هم دو تا رشته با هم میخونم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
سلام
منم دقیقا یه تجربه مثل تو داشتم دختره مدام برای اینکه با من بیرون بیاد طاقچه بالا میگذاشت ومنم چون واقعا دوسش داشتم مجبور بودم غرورم را زیر پا بگذارم وقتی هم با هم بیرون میرفتیم مدام غر میزد و میگفت با تو اصلا بهم خوش نمیگذزه ولی من واقعا عاشقش بودم و دوسش داشتم با اینکه یکسال از من بزرگتر بود ، ولی از چند روز پیش که با این سایت آشنا شدم تصمیم گرفتم رفتارمو عوض کنم برای همین آخرین باری که با هم صحبت کردیم گفت من دیگه با تو بیرون نمیام منم بهش گفتم هرجور میلته و تماسو قطع کردم ، الان هم نزدیک یک هفتس که باهاش ارتباط ندارم و کلا از هر لحاظ راحت ترم.
میدونم ، قبول دارم سخته مدام بهش فکر میکنی مثل من ، که الان داره چیکار میکنه ، آیا به فکر تو هست
منم دقیقا تمام این شرایط را دارم ولی سعی کن خودتو سرگرم کنی
مدام به خاطراتی که باهاش داری فکر میکنی و حرفایی که بهت زده ، همه این چیزا هست ولی سعی کن حواستو با کار و درس پرت کنی
منم الان شرایط سختی دارم ولی تصمیم گرفتم تا خودش به سمتم نیامده ارتباط را قطع کنم
مگه یه مرد (خودمو میگم) چقدر میتونه پا رو غرورش بزاره
در ضمن تشکر میکنم از خانمهایی که اینجا نظرشون را دادند
یکی از دوستان گفته بود پسر باید کاریزما داشته باشه، قاطع باشه واقعا هم راس میگه من حالا درم به اشتباهاتم پی میبرم که اصلا اینطوری نبودم در مقابل دختره و چقدر هم ضرر کردم
ولی از امروز سعی کردم خودمو تغییر بدم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
بین محمد جان ، وضعیت کاری و اجتماعی من طوری بوده با دختر زیاد سر و کار داشتم !
بهترین کار ممکنو کردی ، نمی گم آسون بوده و فراموش می کنی !
نهایت 1 ماه هست و تمام !
اگه پیام نور نبودی و دانشگاههای دیگه بودی با خیلی دختر جدید آشنا می شدی ! یعنی کلی شخصیت جدید !
یه نصیحت برادرانه هم بهت کنم ، هیچ وقت دنبال دختر خیلی قشنگ نباش اونم تو سن پایین ! چون زیاد بهشون ابراز علاقه می شه و ... !
چون فکر می کنه قشنگی یه امتیاز خاص هست !
قیافه و چهره دختر برای آقایون خیلی کم تو بلند مدت تاثیر گذاره ، چرا یه مردی که زن قشنگی داره می ره با زنی دوست می شه که شاید یک صدم زنش قشنگی داشته باشه ؟ چون از لحاظ عاطفی و اخلاقی ارضا نشده !
الان وقت فکر کردن به این موضوعات نیست ، سفت و سخت برو دنبال درست و کار البته !
به خدا توکل کن و اصلا فکر برگشت این دختر رو نکن ! مطمئن باش ، مطمئن باش خدا صد برابر بهتر از این دختر رو بهت نشون میده و به الان خودت لعنت می فرستی و می خندی !
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داود.ت
بین محمد جان ، وضعیت کاری و اجتماعی من طوری بوده با دختر زیاد سر و کار داشتم !
بهترین کار ممکنو کردی ، نمی گم آسون بوده و فراموش می کنی !
نهایت 1 ماه هست و تمام !
اگه پیام نور نبودی و دانشگاههای دیگه بودی با خیلی دختر جدید آشنا می شدی ! یعنی کلی شخصیت جدید !
یه نصیحت برادرانه هم بهت کنم ، هیچ وقت دنبال دختر خیلی قشنگ نباش اونم تو سن پایین ! چون زیاد بهشون ابراز علاقه می شه و ... !
چون فکر می کنه قشنگی یه امتیاز خاص هست !
قیافه و چهره دختر برای آقایون خیلی کم تو بلند مدت تاثیر گذاره ، چرا یه مردی که زن قشنگی داره می ره با زنی دوست می شه که شاید یک صدم زنش قشنگی داشته باشه ؟ چون از لحاظ عاطفی و اخلاقی ارضا نشده !
الان وقت فکر کردن به این موضوعات نیست ، سفت و سخت برو دنبال درست و کار البته !
به خدا توکل کن و اصلا فکر برگشت این دختر رو نکن ! مطمئن باش ، مطمئن باش خدا صد برابر بهتر از این دختر رو بهت نشون میده و به الان خودت لعنت می فرستی و می خندی !
ممنون داود.ت عزیز
من شخصیت مغروری ندارم اما به تنها دختری که علاقه داشتم این بود و کلا دخترا رو تحویل نمیگیرم زیاد نمیدونم چرا
دنبال دخترای خوشگل و خوش تیپ هم راه نمیوفتم اخه میدونم بعد یه مدت عادی میشه و این اخلاق و رفتار که مهمه
کلا با کسی همنشینی دارم که حرفامو درک کنه
شغل خودمو هم دوباره پیدا میکنم ان شاء ا... یه چند هکتار زمین با کمک بابام گرفتم دارم طرح توجیحی واسش مینویسم که یه مجتمع تفریحی بزنم به امید خدا کلا زیاد روی زندگیم تاثیر نداره اگه اراده ام انقد که خودم فکر میکنم قوی باشه
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
دوباره سلام دوستان منو فراموش کردید دیگه ؟
هنوز انتظار کمک ازتون دارم
من همچنان دارم ادامه میدم
یه روز خواستم باهاش خدافظی کنم گفت الان جوابی ندارم واقعیت اینه واسه جواب دادن زوده حد اقل یه سال صبر کن
منم گفتم خب تا وقتی جوابت مشخص میشه خداحافظ اما خدافظی نمیکنه و بعضی وقتا اس ام اس میده
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
اگه الان کنارم بودی حتما یه تکون اساسی بهت میدادم و بهت می گفتم بیدار شو بفهم بازیچه نشو نذار باهات بازی کنه بهتر ازمن می دونی چه جور دختری هست ولی دلت نمی خواد باور کنی چه جوری باید به خودت بیای :302: به دردت نمی خوره یه روز میاد یه روز میره فکر میکنی چرا ؟ نگو نمی دونی حتما می دونی پس تمومش کن پا روی دلت بذار و از عقلت استفاده کن حتی اگه بهت التماس هم کرد توجه نکن امیدوارم بتونی با موفقیت از این مرحله عبور کنی
دلم نیومد نگم با اینکه میدونم میدونی میگم تا اگه کسی خوند اون هم بدونه فرد مقابل شما آدم نامردیه که به راحتی با احساسات همه بازی میکنه اولویت اولش شخص خودشه و منافعش که چه جوری تامین میشه بنابراین شما یا هرکس دیگه ای رو که بتونه استفاده کنه این کارو حتما باهاش می کنه .آدم نیست چرا؟ چون برادر من حتی اگه براش واقعا بمیری نهایتا 24 ثانیه برات اشک میریزه بعد میره سراغ نفر بعدی به خودت بیا و اینهمه انرژی رو برای کسی بذار که .....
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
myheavenstar گرامی
همدردی در زمینه ازدواج و مسائل خانواده راهنمایی می دهد نه روابط دختر و پسر ، و در این زمینه هم کسانی که میآیند و از مشکلاتی که در این رابطه ها براشون پیش آمده می گویند و اینکه چطوری حلش کنند راهنمایی می شوند . بنا براین چون همدردی به شدت با این روابط مخالف هست و شما هم به نمونه ای از تبعات این رابطه یعنی اختلال در کارت گرفتار هستی . لذا ضمن دعوت شما به قطع جدی و قاطع رابطه ، پیشنهاد می کنم در خصوص راهکارهای سازگاری با قطع ارتباط و جلوگیری از وسوسه ادامه ارتباط و همنطور کسب آمادگی برای ازدواج ( خودشناسی ، تنظیم معیارها ، آموختن مهارتها ) راهنمایی بخواهی
.
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
سلام سالی که نکوست از بهارش پیداست /دوست عزیز شما مدتی سر سنگین شده وقهر کنید شاید نتیجه بدهد.به نظر میرسه درصورت ازدواج بهانه جویی های این خانم برایت مشکل درست کنه شاید....:72:
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
دوست عزیز
مطالب مرتبط زیادی در سایت هست که کمی بگردی پیدا می کنی.کمی در مورد مفهوم عشق و علاقه فکر کن،مطمئنی که این احساس یک عشق اتشین نیست؟چطور بدون اینکه کسی رو بشناسی می تونی بگی عاشقشی؟مطمئن باش زود یادت می ره!
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
myheavenstar گرامی
همدردی در زمینه ازدواج و مسائل خانواده راهنمایی می دهد نه روابط دختر و پسر ، و در این زمینه هم کسانی که میآیند و از مشکلاتی که در این رابطه ها براشون پیش آمده می گویند و اینکه چطوری حلش کنند راهنمایی می شوند . بنا براین چون همدردی به شدت با این روابط مخالف هست و شما هم به نمونه ای از تبعات این رابطه یعنی اختلال در کارت گرفتار هستی . لذا ضمن دعوت شما به قطع جدی و قاطع رابطه ، پیشنهاد می کنم در خصوص راهکارهای سازگاری با قطع ارتباط و جلوگیری از وسوسه ادامه ارتباط و همنطور کسب آمادگی برای ازدواج ( خودشناسی ، تنظیم معیارها ، آموختن مهارتها ) راهنمایی بخواهی
.
اگر توجه کرده باشین این بخش نوشته "سوالات ارتباط دختر و پسر "
نیت من از این ارتباط هم ازدواجه و برای اون خودمو اماده میکنم نه برای سوء استفاده از احساس دیگران
و از دوستان عزیز ممنونم که تا این حد بهم کمک کردن
حرف زدن بسیار آسونه عمل کردن سخته شما انقد راحت میگید باهاش قطع ارتباط کن که انگار میخوام آب نباتمو بندازم دور خب این دختر رو دوست دارم نمیگم من با بقیه فرق دارم از اسم انجمن هم مشخصه "همدردی" یعنی همه هم دردیم و واسم سخته ازش جدا بشم وقتی میبینم وقتی باهاش خدافظی میکنم باز برمیگرده و اینکه مطمئنم پای کسی دیگه هم در میون نیست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
دوست عزیز
مطالب مرتبط زیادی در سایت هست که کمی بگردی پیدا می کنی.کمی در مورد مفهوم عشق و علاقه فکر کن،مطمئنی که این احساس یک عشق اتشین نیست؟چطور بدون اینکه کسی رو بشناسی می تونی بگی عاشقشی؟مطمئن باش زود یادت می ره!
ممنون دوست عزیز
اگر توجه کرده باشی من حدودا شیشمین سالمه که بهش علاقه دارم
یه عشق آتشین مگه چقد طول میکشه ؟!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بنفش زرد
سلام سالی که نکوست از بهارش پیداست /دوست عزیز شما مدتی سر سنگین شده وقهر کنید شاید نتیجه بدهد.به نظر میرسه درصورت ازدواج بهانه جویی های این خانم برایت مشکل درست کنه شاید....:72:
ممنون دوست عزیز اتفاقا امروز امتحان کردم
خدافظی نمیکنه میگه بهت احتیاج دارم اما من گفتم میخوام یک هفته تنها باشم
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
آقاي عزيز شما و اون دختر خانم هر دو براي ازدواج خيلي خيلي نابالغيد. بهتره قطع ارتباط كنيد و فراموشش كنيد تا وقتي كه به سن مناسب براي ازدواج برسيد.
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
امروز رفتم پیش مشاور و با هم صحبت کردیم
ازم خواست اگه میشه اون دختر رو ببرم پیشش تا باهاش صحبت کنه
اونوقت مشاور بهم میگه باید بمونم یا نه
دوستانی که لطف کردن و نظر دادن ازشون تشکر میکنم اما باید این نکته رو هم بدونن که اینا فقط حرف های من بود اون دختر هم حرف هایی داره که اگر شنیده بشه بهتر میشه مسئله رو درک کرد
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
من فکر میکنم رابطه رو قطع کنی بهتر باشه.تا بری مشاوره اون دختر تو رو جدی نگرفته.اینو خودت میدونی.اگه این همه ادمتو تالار میگن قطع رابطه واسه اینه که سنت کمه راه درازی جلو پاته تا پخته بشی.این احساسات اقتضای سن شماست.
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
من هم با لیلا موفق2 موافقم. از نظر کسی که با سن و سالی احتمالا دو برابر شما و دیدن تجربه های بسیاری در دوستانم که در خیلی از اونها خود بنده را بعنوان مشاورشون انتخاب کردند صراحتا، قاطعانه، بی تعارف و بی رودربایستی جدا اخطار میکنم رابطه بشدت بچه گانه و بجز یک فضای کودکانه هیچ چیز را در ذهن متبلور نمیکنه.
اگرصبر کنید تا کمی پخته تر شید و برگردید و همین کامنتهای خودتون را بخونید حس بسیار بدی بهتون دست میده.
ادامه این رابطه با عرض معذرت فقط بچه بازی بوده و هیچ آینده روشنی متصور نمیشه شد.
و باید این را هم عرض کنم که دختر خانمی که میفرمایید بسیار ناپخته و بچه تشریف دارن(باز هم معذرت از اینکه نظرم را رک و بی پرده عرض کردم) و شما بشدت در این رابطه لطمه خواهی دید. در قطع این رابطه برای همیشه کوچکترین تردیدی بدلتون راه ندهید(بعدا یکی دیگه میاد و جاشو واستون پر میکنه) و یا صبر کنید سالها بگذره و ایشون کمی از نظر بلوغ فکری شرایط بهتری را پیدا کنند و اون زمان دوباره امتحان کنید.الان اصلا وقتش نشده:310:
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
در ضمن ان را هم اضافه کنم که این نوع روابط بقدری سریع تبدیل به سردی و نفرت میشه که باورش واسه خود آدم هم مشکله(نمون های بسیار زیادی داره)-روابطی که بسیار اصولی تر شکل گرفتند را ببینید به کجاها کشیده(تو همین سایت پر نمونه) چه برسد به این رابطه شما!
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
سلام . ببین منم یه دخترم ... قاطعانه میگم تو رو نمیخواد و داری وقتتو حروم میکنی.اینجور دخترا باید کم محلی ببینن.کاملا قطع ارتباط کن.بی چون و چرا.خودتو تو قفس اسیر نکن.به موقع و آگاهانه و عاقلانه علاقمند شو.اینجور دخترا اهل همزمان با چند نفر بودنن.تو یکی رو انتخاب کن که ارزش داشته باشه.غرور دختره اجازه نده حتی ازت شارژ قبول کنه.ارزش معیارت باشه نه چشم و ابرو.شک نکن عشقه زود گذره که اکثر ما چشیدیم.
-
RE: یه رابطه عجیب! خواهش میکنم کمک کنید
در جواب همه دوستانی که واقعا به من لطف دارن و دارن همه جوره بهم کمک میکنن باید بگم اولا از همتون ممنونم
تموم کردن ارتباط خیلی واسم سخته به هر حال این مشاوره رو میرم اگه نتیجه نداد
حتما قطع رابطه میکنم بدون هیچ شک و تردیدی اما اگه نتیجه داد و این دختر دست از رفتاربچگانه اش برداشت که همه چیز درست میشه
یک نکته دیگه اینکه ایشون دختری نیستن که باپسری دیگه جز من ارتباط داشته باشن یعنی به قول دوستمون که گفت اهل همزمان با چند نفر بودنه!!! نیست
-
RE: چند سال عشق بچگانه و بی نتیجه
دوست عزیز
چرا نمیتونه اتشین باشه؟به بلوغ فکری خودتو اون فکر کردی؟دلایلت رو برای علاقه نگفتی.
-
RE: چند سال عشق بچگانه و بی نتیجه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
دوست عزیز
چرا نمیتونه اتشین باشه؟به بلوغ فکری خودتو اون فکر کردی؟دلایلت رو برای علاقه نگفتی.
ممنون دوست عزیز
خب اگر یه عشق اتشین باشه که به مرور سرد میشه تا حالا باید شده بود هرچند الان تازه زمان شروع واس بعضی دیگه است!
بلوغ فکری و ... درکل اونطوری هستم که اگر تا حالا یه چیزی رو تنها میخوردم از این به بعد تقسیمش کنم و...
دلایلم برای علاقه به این دختر زیاده ولی میشه چند موضوع رو گفت
مثلا اخلاق و رفتار خوب و کاملا اجتماعی داره صرف نظر از رفتارش با من که دلیلشو نمیدونم
از نظر زیبایی مشکلی نداره
از نظر خانواده مشکل خاصی ندارن و دو خانواده در یک سطح هستن تا حدودی ولی ارتباط زیاد صمیمانه ای ندارین در حد چند بار دیدار رسمی در طول سال و دو یا یک مهمانی !
هیچ انسانی بی عیب و نقص نیست چند مشکل هم داره که مهم نیستن واسم
در کل از نظر عقلی علاقه ام در سطح عادی مشکلی نداره اما شاید من بیش از اندازه حساسیت به خرج میدم و اینکه حتی خودم هم به این موضوع اعتقاد دارم که برای ازدواج زوده و این کار رو برای حد اقل 5 سال آینده گذاشتم اگر عمری بود اما هدفم هوس نیست که بخوام از خانواده مخفی کنم هم خانواده خودم در جریان این علاقه هستن هم خانواده اون