-
چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام به همه دوستاي خوبم
راستش از اول كه اومدم توي اين سايت براي مطرح كردن همين سوال بود ولي اينجا با مسائل و مشكلات دوستان كه روبرو شدم :حقيقتا سوال خودم يادم رفت تا چند دقيقه پيش كه داشتم به يكي از دوستان پاسخ مي دادم و يه دفعه يادم افتاد
سوال
اگه شرح زندگيم رو كه تو تاپيك هاي ديگه گفتم خونده باشين بهتر مي تونين راهنماييم كنين
الان...25 سالمه يه پسر هم دارم كه 6 سالشه شوهرم هم 35 سالشه
دوره ليسانسم رو با زحمت زياد خوندم ولي بگم عاشق درس خوندنم هيچي مثل درس خوندن ارضام نمي كنه البته مطالعه جنبي هم دارم ولي هيچي جاي درس خوندن رو برام نمي گيره در دوره مدرسه هم جزئ رتبه اول ها بودم و زمان ازدواجم(سال پيش دانشگاهي)تنها خواستم كه تا هر وقت مي خوام درسم رو ادامه بدم و همسرم كاملا موافق بود و حتي روزي كه كنكور مي دادم گريه كرد و بهم گفت مي خوام عكست رو توي روزنامه ببينم براي انتخاب رشته هم خيلي همراهيم كرد ولي بعد از قبول شدنم يه ذره تغيير كرد عملا هيچ همراهي ازش نديدم ولي به خاطر علاقه ام ادامه دادم اينم رو بگم كه تا جايي كه تونستم و با كمك مامانم اجازه ندادم ذره اي كمبود در زندگي حس كنه همه چيز مرتب و عالي :82:
تا اينكه درست يه روز بعد از دادن آخرين امتحانم و در حالي كه منتظر نتايج ارشد بودم بهم گفت ديگه نمي خوام درس بخوني اولش باورم نمي شد چي مي گه :47:و هر كاري به نظرم رسيد انجام دادم ولي فايده اي نداشت بدتر يه وضع افتضاحي تو خونه درست شد زماني كه نتايج اومد رتبه ام عالي شده بود ولي....:302:
فكر كردم بهتره فعلا باهاش كنار بيام حالا دو سه سال مي گذره و نمي تونم تحمل كنم يكي دو بار ضمني ازش خواستم كوتاه بياد ولي نشده :47:
به علاوه شوهرم ديپلم هم نداره و فكر مي كنم بخشي از مخالفتهاش به همين خاطره ولي بهانه هاي زيادي مياره مثلا اين كه :فايده اي نداره -نمي خوام جايي كه مرد هست باشي- اگه تو راست مي گي به زندگيت برس و...::
هر وقت هم زياد اصرار مي كنم مي گه چون بيكاري اين فكرها مي كني اگه يه بچه ديگه داشتي ديگه وقتي براي اين حرفا نداشتي
سعي كردم اين مدت به بهترين شكل زندگيم رو اداره كنم حتي يكي دو مورد رو كه ازش متنفر بودم ولي اون دوست داشته انجام دادم ولي بازهم نق مي زنه و ايراد ميگيره:160:
اما از بعضي جهات پيشرفتها خوبي داشتم كه واقعا برام خوشاينده:73::227:
در هر صورت ببخشين كه طولاني شد :300:
حالا اگه مي شه بهم بگين چيكار كنم تا شوهرم قبول كنه درسم رو ادامه بدم
الان هم توي خونه ام و به خاطر شوهرم با وجود شرايط خوبي كه براي كار بهم پيشنهاد شده فعلا بي كارم نمي خوام ديگه اون وضع تشنج و درگيري رو تو خونه ببينم و تا جايي كه بشه مي خوام با آرامش قضيه حل بشه:72:
بازهم ممنون دوستان خوبم كه حوصله كردين و به حرفام گوش دادين:
از جوابهايي هم كه قراره بدين متشكرم:104:
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
گلپر جون سلام،
اگه همسرت فقط با رفتن شما به بيرون از خونه براي ادامه تحصيل مخالفه .....شايد بتوني از روش آموزشهاي از راه دور distance learning و يا دانشگاه پيام نور استفاده كني ....نا اميد نشو .....حتما" ميتوني يك راهي پيدا كني.موفق باشي
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام. بهتر نیست اونو هم راغب به ادامه تحصیل کنی. شاید کم کم از تفاوتها کم بشه. در ضمن باید اونو مطمئن کنی که ادامه تحصیل هیچ ربطی به رابطه تو با نداره و تو همون اندازه برای او مایه می ذاری که اگر دنبال درس نری. در ضمن شاید از یک ریش سفید یا کسی که او ازش حرف شنوی داره هم کمک بگیری بد نباشه. موفق باشی
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام گلپر جان
شايد اين احساس شوهرت احساس نگراني و خطر باشه شوهرت به خاطر اينكه از نظر تحصيلات از شما پايين تره احساس نگراني مي كنه كه از دوست داشتنش سرچشمه مي گيره ولي خب بايد بهش توضيح بدي كه براي هميشه او را بالاتر از هر كسي مي داني براش توضيح بده كه درس خوندنت و پيشرفتت باعث مي شه كه بيشتر قدر شوهرتو بدوني چرا كه اون باعث اين همه پيشرفت شده براي شفاف كن كه هيچ جاي نگراني نيست و هميشه اوست كه همدم توست
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام دوستاي خوبم
متشكر از توجهتون
راستش bluesky عزيز اين كه چه جوري بتونم راضيش كنم مشكله.در اصل بيرون نرفتنم از خونه يه بهونه هستش مثل بقيه بهانه هاش ديگه آخرش كه مي رسه مي گه من به عنوان شوهرت راضي نيستم بري درس بخوني
اميدوارم يه راهي پيدا كنم
آتناي عزيز يه مدت دنبال همين روش بودم تا امكان ادامه تحصيلش رو جور كنم خودش هم مايله ولي تا حالا جور نشده
خيلي دوست داره حداقل ديپلمش رو بگيره ولي نمي دونم چرا يه دفعه مي گه حالا قراره به چه دردي بخوره من كه كارم رو دارم و به مدرك يا هر چي ديگه احتياجي ندارم به علاوه كه مي ترسم اگه زيادي هم پيگير بشم به نظرش بياد وجودش برام مهم نيست و مدركش برام مهمه آخه خودش هم به اين مورد خيلي حساسه
كمك از كسي كه ازش حرف شنوي داشته باشه فايده اي نداشته آخه شوهرم يه خصلت ديگه هم كه داره اينه كه تا وقتي نخواسته باشه به حرف كسي گوش نمي دم يه جورايي يه دنده هست
يه چيز ديگه معمولا براي بيان خواسته هام باهاش مشكل دارم يعني اولا وقتي يه چيزي مي گم معمولا راحت نمي پذيره ولي اگه اون حرف رو يكي از دوستاش بگه راحت تر مي پذيره و بعد مياد براي من هم تعريف مي كنه مي گم من هم كه همين رو گفتم و او فقط سكوت مي كنه يا مي گه نه تو نگفتي
بعد يه جوري هم عمل مي كنه كه انگار حرفاي من مهم نيست حتي براي خريد خونه بايد چند روز بگم فلان چيز رو بخر تازه اگه خواست مي خره وقتي هم مي گم چرا نخريدي مي گه حالا مگه چي شده اگه مثلا فلان چيز رو نخوريم نمي ميريم!!!
يا براي خريدهاي جزيي نمي تونم خودم برم حتما بايد با هم باشيم الابته از اولايل بهتر شده ولي هنوز هم مشكل داريم
مثلا پسرم كفش مي خواد الان يه هفته هست كه هر شب مي گم امشب بريم ولي مي گه نه مي گه نون شب كه نيست حالا صبر كنه آخرش به پسرم گفتم فردا با هم ميريم مي خريم بهم گفت نه اين كار رو نمي كني با هم مي ريم
ببخشين اينقدر حرف زدم از بحث اصلي دور شدم مي خواستم بدونين طرفم چه جوريه
باز هم ممنون از حوصله تون و همراهيتون
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
گلپر جان
شما هر چی بگی ایشون نمیتونند این تفاوت تحصیلی را بپذیرند هر چقدر هم اصرار کنید باز فکر میکنند تحصیل را بیشتر از شوهرتان دوست دارید مگر آنکه به یک روشنفکری بالایی دست پیدا کنند و افکارشان را تغییر دهند البته به نظر من طبیعیه که این تفاوت تحصیلی باعث رنجش ایشون بشه چون رسم بر این است که مرد برترین عضو خانه باشد و هرچه این برتری کمرنگ شود برای او به معنی حرف نشنوی خانم تلقی میشود.
بهرحال برای راضی شدن ایشان باید بدون اصرار از او نظر خواهی کنید و به قول آتنا به جّد بخواهید که او هم مانند شما ادامه تحصیل بدهد این بهترین روشی است که میان شما فاصله نخواهد انداخت شما را هم به آرزویتان خواهد رساند انشالله
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلپر
تا جايي كه تونستم و با كمك مامانم اجازه ندادم ذره اي كمبود در زندگي حس كنه
به علاوه شوهرم
ديپلم هم نداره و
فكر مي كنم بخشي از مخالفتهاش به همين خاطره
بهانه هاي زيادي مياره
يكي دو مورد رو كه ازش متنفر بودم ولي اون دوست داشته انجام دادم ولي بازهم
نق مي زنه و ايراد ميگيره
---------------------------------------------------------------------------------------------
بگذارید نسیم های آسمانی ،
در میان شما به رقص در آیند ،
و در فضای بین تان ؛
آسوده بچرخند .
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
مطمئن هستی که اگه دوباره فوق لیسانس امتحان بدهی و قبول بشی بازم مخالفت کنه ؟
بهتر نیست دوباره شروع کنی به درس خوندن و خیلی با شوهرت با مهربانی حرف بزنی و اونو توی کار انجام شده ولی به مرور و کم کم قرار بدی ؟
به نظرت کار درستی است ؟
می دونی منظورم این نیست که یک دفعه دانشگاه بری ولی کم کم این زمینه چینی کنی و در این مدت هر روز طبق یک برنامه از قبل طراحی شده جملاتی بگی و کارهایی انجام بدی که بفهمه قبولش داری و بهش افتخار می کنی .
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
دوستاي خوبم از همتون ممنونم كه وقت گذاشتين تا حرفام رو بشنوين
هنرمند جون خودمم هم حس مي كنم يه بخش مشكل همينه اميدوارم توان حلش رو داشته باشم
آرزو جون مرسي عزيزم اميدوارم تو هم به همه آرزوهاي زيبات برسي
آقا حامد من از مطالبي كه تو بخشهاي مختلف گذاشتين خيلي استفاده كردم واقعا دستتون درد نكنه ميشه بگين چه جوري مي تونم كمك كنم تا اين نسيم هاي آسموني زيباتر و راحت تر در زندگيم حركت كنن؟
كيميا جون يه مدت بود نيومده بودي خوبي؟
راستش همسرم با تغيي ميونه خوبي نداره مثلا براي تغيير دكور خونه بايد يه بحث درست و حسابي با هم داشته با شيم و اينكه اصلا اهل ريسك نيست معمولا اگه تو يه كار انجام شده قرار بگيره به هم مي ريزه و مي ترسم قضيه بدتر بشه
بد نيست يه چيز رو اضافه كنم اونم اين كه در رابطه ام با افراد مختلف معمولا از در سازش وارد مي شم و همسرم از همون اول اينو فهميده حتي بارها بهم گفته و مي دونه براي آرامش زندگي و اينكه ناراحتي پيش نياد آخرش كوتاه ميام
البته يه مدته دارم سعي مي كنم اين حالتم رو متعادل كنم و تا حدي هم موفق بودم ولي عملا هنوز مي ترسم تا خواسته ام رو مخصوصا در اين مورد بهش بگم
ميتونين كمكم كنين تا بدونم از كجا و چطور شروع كنم؟واي حتي وقتي به اتفاقهايي كه دو سه سال پيش افتاد فكر مي كنم تنم مي لرزه ديگه حوصله اون جر و بحثها و.....رو ندارم
باز هم از همتون ممنونم
اينجا با اينكه كسي رو نمي بينم ولي واقعا احساس تنهايي نمي كنم
خوشحالم از اينكه دوستاي خوبي مثل شما رو پيدا كردم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
گلپر جان سلام
من خوبم . چقدر شما دقیق هستی که فهمیدید من یک مدت نبودم .
شما خیلی ناز و مهربان هستی .
دلم میخواد کمکت کنم که روالی را پیش بگیری که بتونی تعادل در زندگی بوجود بیاری و آنقدر به قول خودت کوتاه نیایی . اگرچه اسمش را نزار کوتاه آمدن . تو بزرگواری .
باور کن گذشت تو از مسائل بزرگواری تو را نشان میده . تو باید به خودت افتخار کنی و به نفع خودت هم هست ،باید تو زندگی یکی یا هر دو تا سنگ نیم من باشه .
خوب بزار من با یک نفر که می شناسم مشورت کنم ببینم چی میگه .
تو بالاخره باید درس بخونی و باید دکتری خودت را بگیری ولی با لجبازی نمیشه .
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
باز هم سلام كيميا جون
شما لطف داري عزيزم
اينكه من متوجه شدم به خاطر حضور خوب و پر رنگت بوده كه با نيومدنت كاملا خودش رو نشون ميداد
واقعا خوشحالم كه اين طور فكر مي كني و از اينكه پي گير قضيه هستي ممنونم
از اينكه مي بينم يكي واقعا مي خواد بهم كمك كنه خيلي خيلي خوشحالم
كيميا جون مرسي
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام عزیزم
چرا با شوهرت دوباره صحبت نمی کنی؟
بهش بگو دلیلت چیه؟
بنشین منطقی باهاش صحبت کن
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام الينا جون
راستش اين كار رو كردم ولي نتيجه نداد
شديدا جبهه مي گيره
عملا اصلا در اين مورد منطق جواب نمي ده!
از هر راهي وارد مي شم يه مخالفتي مي كنه و وقتي دليل ميارم يه وقتايي حتي به علايق و نيازهام توهين مي كنه و اين مورد هم خيلي آزارم مي ده
الينا جون متشكر از لطفت
اگه بجاي من بودي چه جوري مي گفتي تا به نتيجه برسه
راستش من در بيشتر موارد اين جورم حتي ساده ترين موضوعات نمي تونم خواسته هام رو به شوهرم بگم و يا وقتي مي گم به نتيجه برسه
يه مثال خيلي جالب الان نزديك به يك سال و نيم هست كه دندون عقلم خرابه و بايد بكشم ولي هنوز نتونستم شوهرم رو راضي كنم كه بذاره برم!!!!!!!!!
مي گه چيزيش نيست يا صبر كن !چقدر ضعيفي و زود كوتاه مياي يه ذره تحمل كن خوب مي شه!!!!!
به نظرتون خنده دار نيست؟!
نمي دونم چي مي شه كه نمي تونم باهاش مخالفت كنم
وقتي مي بينم بعضي خانمها چطور خواسته هاشون رو به انجام مي رسونن حتي اگه شوهرشون صد در صد از اول مخالف باشه و بعدا با هاشون همراهي مي كنه تعجب مي كنم يعني نمي فهمم چطور اين كار رو مي كنن
مي شه راهنماييم كنين
اگه توضيح بيشتري لازمه بگين تا بگم!!!
ممنون دوستاي خوبم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
به نظر من یه جای کار اشکال داره
روابطتتون خوبه ؟ (ببخشید دخالت میکنم)
به نظر من یه کم بی تفاوتی بد نیست
شاید زیاد دورشو میگیری
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
الينا جون متوجه نشدم
منظورت چي بود ؟
مي شه واضحتر بگي يعني چيكار كنم؟
باز هم ممنون عزيزم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام. میگم شاید بد نباشه اگه کمی از نظرخواهیت از او کم کنی و خودت تصمیم بگیری. اگه هم چیزی گفت بگو همون طور که تو می تونی تصمیم بگیری خوب منم می تونم. مثلاً در مورد دندون بگو این یه مشکل شخصیه و به شما مربوط نمیشه. دندون منه و الان درد می کنه. می خوام برم درستش کنم. ببین لازمه بعضی وقتا خواسته ات را به این صورت به گوش مرد برسونی: دارم میرم این کارو بکنم. یا می خوام این کارو بکنم. نه اینکه دائم بگی اجازه میدی این کارو بکنم. یا چیکار کنم؟ این کارو بکنم؟
آخه مردا بعضی هاشون جنبه ندارن و زود خیال می کنن خبریه و طاقچه بالا میذارن. همش میخوان نظر خودشون باشه. اما کمتر به این نکته پر و بال بدی فکر کنم درست بشه. البته دوستان ببخشیدا که من این طور نظری دادم. چون من از طرفداران شیوه مراعات با همسر هستم و نظرم اینه که همه چیز با محبت بهتر پیش میره اما بعضی وقتا کمی اقتدار و پافشاری در کار هم بد نیست.
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
مرسي آتنا جون
آره فكر كنم بايد همين كار رو بكنم
ببخشين حالم زياد خوب نيست بعدا بيشتر صحبت مي كنم
متشكر از توجهت
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام دوست عزیزم
من احساس میکنم زیادی به شوهرت توجه میکنی شاید بهتر باشه یه کم از توجهت به شوهرت کم کنی بعضی وقتا توجه زیادی نتیجه عکس میده
ولی یه دفعه هم بی توجهی نکن که حساس بشه
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
خانم گلپر نوشته:
چه جوري مي تونم كمك كنم تا اين نسيم هاي آسموني زيباتر و راحت تر در زندگيم حركت كنن؟
دنیا برای هیچ کس یکسان نیست ، چرخ روزگار همواره بر اساس میل آدمی نمی چرخد ، زندگی هزاران فراز و نشیب دارد .
پس باید لزوم وفاداری در شما بیشتر نمایان شود .
بعد از ازدواج ، زندگی انفرادی به یک زندگانی مشترک اجتماعی تبدیل شده است.
به همدیگر عشق بورزید ، دو ساحل وجود خودتان را به هم بپیوندید ، نان خود را با معشوقتان تقسیم کنید ، دل خویش را به یکدیگر بدهید ، و در کنار هم بایستید.
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام دوستاي خوبم
آتنا جون دلم مي خواد و يه وقتايي هم موفق مي شم ولي نمي دونم چرا نمي تونم هميشه اين شكلي باشم
امتحان كردم وقتي خيلي بهش توجه نمي كنم اوضاع بهتر مي شه و وقتي به قول الينا جون بهش ميدون مي دم كارهام به هم مي ريزه
ولي دلم نمياد كه بهش كم محلي كنم آخه ته دلم دوستش دارم و چون توي بچگي خيلي اذيت شده نمي خوام من هم براش ناراحتي ايجاد كنم ولي انگار دارم تبديل مي شم به اوني كه همسرم مي خواد خيلي از علايقم رو كنار گذاشتم به خاطر او و خيلي از كارهايي كه انجام مي دم به خاطر او هستش
در مورد خيلي چيزها تونستم گذشت كنم ولي اين درس خوندنم رو نمي تونم ازش بگذرم از طرفي همين كه حرفش رو پيش مي كشم سريع جبهه مي گيره نمي تونم هم همين جور شروع كنم تا هر وقتي خودش فهميد چون مي دونم بدتر مي شه
البته يه كارهايي هم بوده كه تونستم با مخالفت شديدي كه داشته انجام بدم
مثلا نمي ذاشت برم گواهينامه بگيرم تا 7-8 ماه پيش كه ديگه نمي دونم چي شد كه بالاخره راضي شد
مي شه يه مثالي بزنين كه مثلا يه خانم با وجود مخالفت شوهرش با يه كاري چطور تونسته اون كار رو انجام بده
ديگه خسته شدم از بس محور همه كارهام و ملاك انجام همه كارهام شوهرم باشه البته يه ذره بهتر شدم ولي هنوز كامل نه بهتره بگم بلد نيستم
مرسي از همتون
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
من احساس میکنم اون از اینکه تو رو از دست بده میترسه شاید بهتر باشه بهش بفهمونی این جوری بیشتر احتمال داره تو رو از دست بده
یه کم به احساست مسلط باش عزیز دلم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
گلپر جون سلام،
راستش مشكلات منهم تا حدودي با شما مشابه است با اين تفاوت كه همسر من نقطه مقابل همسر شماست و اصرار زيادي بر ادامه تحصيل من تا مقطع دكتري دارد و هميشه مثل يك پدر سختگير مراقبه كه من درسهامو بموقع بخونم و جالبه بدوني روزي كه امتحان دارم از محل كارش چندبار زنگ ميزنه و ميخواد مطمئن بشه كه من ساعت امتحان را اشتباه نكردم و يا از آسانسور استفاده نكنم چون ممكنه خراب بشه و من گير كنم :227: بعضي اوقات اين حساسيت و پيگيريهاش واقعا" از حد خارج ميشه .....اينهارو گفتم كه زياد غصه نخوري ....چون اينجوريش هم پيدا ميشه .....:72:
ولي در مورد بيش از حد بها دادن به خواسته هاي همسرت بايد بگم وضعيت منهم مثل خودته ولي تازه كشف كردم كه تقصير اون نيست و اين من هستم كه اين توقع را براش ايجاد كردم يعني خيلي جاها اصلا" لازم نبوده كه ازش كسب تكليف كنم ولي چون مكرر اينكار را كردم براش عادت شده ......با اينحال با نظر آتنا موافقم .....بايد كم كم و از موارد كم اهميت شروع كني كه خودت بتنهايي تصميم بگيري و سعي كني در يك مورد مهم بطور همزمان نظرش رو بخواهي تا موضوع قبلي كمرنگ تر بشه .......صبور باش.
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
الينا جون خودم هم يه وقتايي اين طور فكر مي كنم
ولي راستش تا حالا اينطوري بهش فكر نكرده بودم
مثلا به حجابم خيلي دقت داره
به علاوه كه گاهي در جمع هاي مردونه يه حرفايي زده مي شه كه شوهرم رو نسبت به من حساس كرده
وقتي مي ريم بيرون همش حواسش به منه مي ترسه يكي چپ بهم نگاه كنه
بهم مي گه خودت رو خوب بپوشون با اينكه من خودم هميشه حجابم كامل و وقتي او مي گه حرصم مي گيره و از دستش كلافه مي شم حتي به تازگي مي گه با تاكسي بيرون نرم و اينكه با گرفتن گواهينامه ام هم موافقت كرده فكر كنم يه دليلش همين بوده
اگه ماشين نداشته باشم و بخوام يه جايي برم بايد بهش زنگ بزنم اگه بيكار باشه از اون طرف شهر پا مي شه مياد دنبالم تا برسونتم با اينكه قبلا اين رفتار رو نداشت
مرسي اميدوارم موفق بشم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام آسمان آبي
خوشحالم كه يكي مثل من پيدا شد
كاش آدمها متعادل بودن اگه شوهر من و تو رو قاطي كنن دوتا ادم درست درمون درست مي شد!!!(شوخي كردم)
مرسي از اين كه باهام هم دردي مي كني خودش باعث آرامش مي شه
آره بايد از يه جايي شروع كنم
خنده داره همين كه از راه مي رسه مياد همه چيز رو به هم ميريزه عين يه بچه
مثلا وقتي مياد تو:
من با لبخند مي رم دم در و در رو براش باز مي كنم
بهش مي گم:سلام خسته نباشي
همسرم مي گه:ناهار رو بيار
سلام!
چرا قاليچه دم در رو صاف نكردي
چرا مبل رو اينجوري گذاشتي
چرا حال رو جارو نزدي
و...
بعد مياد توي آشپزخونه و مي گه:
بذار غذا رو بچشم مي دونم نمك نداره
اون قاشق رو بده
و...
بعد مي ره سر يخچال :
اين چيه؟
چرا اون طالبي رو رنده نكردي ؟
من مي گم:
شربت آماده هست مي خوري؟
مي گه:
نه ناهار رو بيار سيب زميني گذاشتي ته برنج؟
بذار ببينم دم كشيده
و...
اگه بشقابها آماده باشه مي بره توي حال و مي گه :
ناهار رو بيا
سفره و بقيه چيزها رو مي برم
ناهار مي خوريم
مي گه:
نمك نداره
آبليمو نداريم؟
و...
من مي گم:چه خبر؟
با دهان پر سرش رو بالا مي ندازه يعني هيچي
ناهار كه تموم شد مي ره مي شينه روي مبل و مي گه :
خلال دندون كجاست؟
من هم ديگه ناهارم رو تموم كردم و سفره رو جمع مي كنم
معمولا نيم ساعتي بيداره و بعد مي ره مي خوابه
زندگي خيلي شيرينه مگه نه؟
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
امیدوارم مشکل تو هم زودتر حل شه
از وقنی اومدم اینجا می فهمم همه یه مشکلی دارن و فقط من نیستم که مشکل دارم
به هر حال یه کم از نظرخواهی هات از شوهرت کم کنی بهتره عزیزم
بگو من دارم میرم خرید
من دارم میرم خونه مامانم اینها
ولی کم کم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
من فکر میکنم خیلی به دستوراتش عمل نکنی بهتره
مثلا" وظیفه تو نیست که واسه شوهرت خلال دندون بیاری
ایشان احتمالا" پرتوقع شده اند
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
اليناي عزيز
مرسي از توجهت
ممنون از اين كه به حرفام گوش مي كني و جوابم رو مي دي
تصميم گرفتم به پيشنهادهاي دوستان عمل كنم تا ببينم چي مي شه
ممنون از همه دوستان خوبم
كاش بجز آقا حامد آقايون ديگه هم نظرشون رو مي گفتن هر چي باشه مردها همديگه رو بهتر مي شناسن
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام
راستش من تازه تو این فرم ثبت نام کردم و به امید خدا در شرف ازدواج هستم من به شما یک جواب می دم شما خانم ها هم من تازه جوان رو راهنمایی کنید.
ببنید یک مرد غرور داره یعنی مرد بطور غریضی نمی توه قبول کنه که زن اون بخواد بره دانشگاه و بعد به مدارج بالاتر بره و بعد یک دفعه با مدرکش تو سر مرد بزنه از طرفی دیگران هم اون مرد و زن رو مورد تمسخر قرار می دن و می گن لابد چطوری بوده.
در عین حال به خاطر وجود غیرت مردانگی آقایون فکر های مثل اینکه نکنه زن من در دانشگاه با کسی باشه و ... در ذهن مرد تجسم میشه و دقیقا طبیعی هست چون هر کاری که به حریم خانواده اون لطمه بزنه و اینکه فکر کنه زن با این کارها از اون فاصله میگیره کاملا حالت تدافعی به خودش خواهد گرفت.
اما همیشه راه حلی هم هست! من خودم از روش های مهندسی معکوس بعضی اوقات استفاده می کنم و نتایج پر باری گیرم میاد! البته چون مرد هستم مردها رو بهتر درک می کنم.
باید کاری کنی که خودش مجبور بشه حتی تو رو تا دانشگاه بروسنه و بالای سرت وایسه تا درس بخونی! روش این هست که چون مرد می ترسه شما رو از دست بده باید کاری کنی به شما اطمینان پیدا کنه و از طرفی با رفتن شما به دانشگاه علاقه شما به اون بیشتر بشه باید قانع بشه و یک راه حل دیگه البته یکم سخت هست اما احتمال گرفتن این روش خیلی بالاست چون روش روانشانسی هست، باید خانواده های رو پیدا کنید البته به تعداد زیاد که شرایط مثل شما دارند و مردشون قبول کرده که زن درس بخونه و مدارج علمی بگیره. و کاری کنید که این شوهر شما حتما اونها رو بطور غیر مستقیم ببینه وگرنه نقشه از بین میره و بدتر میشه. حالا مرد حالت تدافعی برعکس میگیره چون میبینه زن اون از چیزی که باید داشته باشه محروم هست و داره غیرتش زیر سوال میره و 100% امکان نداره خودش پیشنهاد نده!
حالا شما خانوم های گرامی من رو راهنمایی کنید. من 24 سال دارم و به پیشنهاد خانوادم دارم از فامیل نزدیک خودمون یک دختر 16 ساله رو میگرم از طرفی این دختر در ده بزرگ شده اما خوب خیلی هم شهری بار آمده. آیا به نظر شما این ازدواج مورد ندارد و از طرفی آیا اون دختر من رو درک می کنه؟
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام آقاي كمك!
ممنون از راهنماييتون
در مورد پيشنهاد اول:
مهم اينه كه من چطور قدم اول رو بردارم يعني چه جوري اون قبول كنه من درسم رو ادامه بدم تا مراحل بعدي
پيشنهاد دوم:
اصولا شوهرم با كسي رفت و آمد نداره و يك مورد مشابه هم كه تو خونواده مون هست با شدت مخالفه
مثلا مسخره مي كنه مي گه حالا كه چي؟مرده اينقدر بي عرضه هست كه زنش همه جا وله
مخصوصا كه اون خانم مدتيه توي يه شركت هم كار مي كنه و از روزي كه شوهرم فهميده مخالفتش شديدتر شده يه جورايي مي ترسه من هم بخوام مثل اون خانم باشم
ولي بازهم تلاش خودم رو ادامه مي دم
راستش يه كم مي ترسم
حالا بريم سر موضوع شما
اولا شما براي اينكه بهتر جواب بگيرين مي تونين يه بخش جدا براي سوالتون باز كنين
و اما:
شما كجا زندگي مي كنين؟
چرا يه دختر خانم با اين سن كم؟
البته در مورد سنش مي تونه مشكلي پيش نياره من هم در سن پايين ازدواج كردم و حسابي به نفع شوهرم شد!!!
شما با اون دختر خانم صحبت كردين؟
بايد به خيلي مسائل فكر كنين مثل
محل زندگي و...
اي واي
معذرت مي خوام بايد برم بعدا مفصل تر صحبت مي كنم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام مجدد آقاي sos
سوالهاي ديگه اي ازتون دارم:
تحصيلات شما و اون دختر خانم چقدره؟
شغل شما چيه؟
علت اينكه خونوادهتون اون خانم رو در نظر گرفتن چيه؟
شما مي تونين اون رو درك كنين؟!
آيا واقعا به عنوان همسر قبولش دارين يا صرف نيروهاي جووني و خواست خونواده تون اقدام كردين؟
از نظر خونواده در حد هم هستين؟
اگه موضوع رو بازتر كنين بهتر مي تونم جوابتون رو بدم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام گلپر جان
من با همسرم این شرط رو گذاشتم. با مشکل تو می ترسم منم به همین مشکل بر بخورم. البته همسرم الان لیسانس داره و منم دارم لیسانس می گیریم. اما می خوام حتما تا هر جا که می شه درس بخونم...
در بعضی موارد دیگه هم همسرم شبیه همسر شماست:47:
ولی با نظر الینا موافقم بهتره یه جوری بهش بفهمونی که با این کار باعث می شه که ازش سرد بشی و اونو به جای همراه مانع ببینی
امیدوارم مشکلت حل بشه عزیزم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام عزيزم
اميدوارم براي تو يه همچين مشكلي پيش نياد
توي تاپيكت بهت جواب دادم
موفق باشي
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
گلپر جان سلام
مشکلت حل شد؟
منو در جریان بذار عزیزم
نگرانتم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
ممنون اليناي عزيزم
راستش هنوز نه
يعني هر وقت مي خوام سر صحبت رو باز كنم ته دلم مي لرزه يه جورايي مي ترسم
ولي از نظر بقيه ارتباطهام با شوهرم خيلي بهتر شده تمامش رو هم مديون تو و بقيه دوستاي خوبم تو اين سايتم
اينو جدي مي گم
واقعا اين سايت بهم كمك كرده
در مورد اين موضوع به خصوص هنوز راهش رو درست پيدا نكردم ولي اميدوارم موفق بشم
باز هم ممنون خانمي كه به فكر مني
اگه تو يا بقيه دوستان چيزي به نظرتون رسيد خوشحال مي شم بشنوم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام گلپر عزیزم:72:
به نظر من بد نیست یه روز با هم برین بیرون بعد حرف خاطرات گذشته ات رو بکشی وسط بدون اینکه حرفی از قصدی که داری بزنی بعد بهش بگی چقدر خاطره اون روزایی که با شوق همراهیت کرده بود برات عزیزه، بهش بگو خیلی ازت ممنونم که شرایط درس خوندنو برام فراهم کردی اگه تو نبودی من نمی تونستم ادامه تحصیل بدم تو خیلی خوب خواسته منو درک کردی. اگه هر مرد دیگه ای بود شاید این کار و نمی کرد و من موفقیت خودمو مدیون تو ام.
بعد خیلی ملایم بگو هنوز هم دوست دارم درس بخونم اما می دونم که فعلا وقتش نیست و هر وقت که وقتش بشه تو مثل قبل کمکم می کنی و دستمو می گیری من به کمکت خیلی احتیاج دارم، خیلی خوشحالم که همسرم تویی.
بعد خودت بحثو عوض کن بذار توی خلوت خودش به این قضیه فکر کنه..
امیدوارم جواب بگیری:43:
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
شاد گلم
مرسي از راهنماييت نمي دونم چرا احساسم مي گه اين راهنماييت جواب مي ده
باز هم ممنون
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام دوستاي خوبم
ديروز به پيشنهاد شاد عزيزم عمل كردم
اولش نمي خواستم در مورد ادامه درسم چيزي بگم يعني راستش همينجوري شروع كردم به حرف زدن و خود به خود پيش رفت
اول در مورد خاطرات زماني كه دانشگاه مي رفتم گفتم و بعد ازش تشكر كردم به خاطر همراهي هاش شوهرم معمولا از تشكر خوشش نمياد مي گه چاپلوسيه!!!ديروز هم گفت هر كاري كردم به خاطر خودم بوده تو هم خودت خوب باش
گفتم مي دونم و حالا هم مي دونم اگه باز هم بخوام باهام همراهي مي كني عكس العملش به شدت گذشته نبود ولي گفت:اصلا !
من هم با خنده گفتم:چرا مي كني
گفت:اون موقع فكر مي كردم كارم درسته ولي حالا فهميدم كه نه
من گفتم:شايد نظرت عوض شد
با اين كه مي خواست بحث رو ادامه بده گفتم نمي خوام باهات بحث كنم و تموم شد
خيلي وقت بود شايد نزديك به دو سال كه در اين مورد باهاش حرف نزده بودم البته گاهي ميون صحبتهام يا وقتايي كه با هم دعوا مي كرديم بهش گفته بودم ولي اين جوري نه
خيلي خوشحالم همين كه حرفم رو هر چند خيلي كم رنگ زدم خواستم بهتون بگم
گفتم ازتون تشكر كرده باشم به خاطر لطف و توجهي كه همه شما دوستاي خوبم داشتين واقعا همراهي شما دلگرمم كرد
الان هم مطمئن نيستم نتيجه چي مي شه ولي خوشحالم كه دوستاي عزيزي مثل شما دارم
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
سلام گلپرجان
خوشحالم که داری به هدفت نزدیک میشی امیدوارم همیشه خوشبخت باشی
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
گلپر عزیزم
همه چی رو بسپار دست خدا، تلاشتو کردی حالا از خدا بخواه که هرچی به صلاح زندگیتون هست بشه.
از صمیم قلب امیدوارم به خواسته ات برسی:46:
-
RE: چه جوري شوهرم رو راضي كنم؟
ممنون شاد عزيزم
واقعا پيشنهادت عالي بود
حداقل با آرامش تونستم يه كوچولو هم شده حرفم رو بزنم
شايد توي يه موقعيت بهتر يه مدت ديگه تكرار كنم
باز هم ممنون
مرسي از توجهت
خانم گلم تو كه از اين پيشنهاد هاي خوب بلدي مطمئنم مشكل خودت رو هم با زيبايي مي توني رفع كني
موفق باشي