-
كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام به همه دوستان همدردي...
هم اكنون نيازمند ياري سبزتان هستم...
چندي پيش رابطه عاطفي بين من و فرد محترمي ايجاد شد كه اين ارتباط نتايج خوبي براي هر دو نفر ما بهمراه داشت كه پس از چندي به دلايل منطقي و محكم، تصميم بر پايان اين ارتباط گرفته شد. از شما دوست محترمي كه قصد راهنمايي داري پيشاپيش تقاضا دارم از چند و چون اين ارتباط سوال نفرمايي، چون جايي براي توضيح ندارد.متشكرم.
.
.
مشكل اكنون من، چگونه كنار آمدن با پايان يافتن اين رابطه عاطفي مي باشد.در زمانهاي گذشته روابطي بوده است كه من مجبور به پايان دادن به آن ارتباط بوده ام اما فرق آن با آخري اين است كه در آن روابط، نقطه ضعف هاي طرف مقابل، دلايل خوبي براي كنار آمدن با قضيه بوده اند اما در اين قضيه من هيچ ايراد و يا نقطه ضعفي نمي توانم بر طرف مقابل بگذارم و هر چه بود خوبي بود و بس!
از همه دوستاني كه در چنين شرايطي بودند و توانستند بر مشكلات پايان يافتن چنين روابطي(علي رغم خوبي طرف) غلبه كنند خواهش مي كنم به من در اين مسير كمك كنند. مسلما شايد نكاتي باشد كه خودم هم به آن واقف باشم اما يادآوري مجدد آنها مي تواند تلنگري باشد به ذهن تنبل من!
براي راهنمايي بيشتر في المثل حال ديروز خود را توضيح مي دهم...
- ديروز فلسفه زندگي خود را گم كردم. اصلا اينهمه صبر براي چه؟ تحمل رنج دوري براي رسيدن به چه چيزي؟ آيا واقعا ارزش دارد؟ آيا به چيز بهتري خواهم رسيد؟ اگر نرسم؟
موج غم بر چهره ام نشسته و با خود نامهربان شده ام. تا جائيكه ديشب از فرط صداهاي طنين انداز آن فرد در وجودم، نيمه شب از خواب پريدم...
مي دانم كه حال خوبي نيست. نياز به عصايي دارم كه مرا تا سرمنزل مقصود برساند... براستي كدام مقصود؟ كسي جواب مرا مي داند؟
.
.
.
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز عزیز خانومم نبینم غمگین باشی؟
خیلی عجیبه!حس می کردم کسایی که خودشون همدردوراهنمای دیگرون بودندهیچ وقت دلشون نمی گیره یاهیچ وقت
دچارمشکل نمیشند!!!
دوست خوبم یه تجربه خوبی دارم ازفراموش کردن احساسات عاطفی.
درست زمانی که در دریای احساساتم غرق بودم وفراموش کردن اون احساس (هرچند نابه جابوداما بالاخره
دردناکه)برام ناممکن بود یه فرشته ازهمین همدردی سخن ازعشق خواندو من رو به حدی بالابرد که تصورش هم برام
محال بود.
او منو باعشقی آشناکرد که نیازی به عشق واحساس زمینی نداشته باشم.اومنو به فراتر هابرد.باواقعیت ها آشنایم
ساخت.اون موقع بود که متوجه شدم معنای جانشینی چیست.
خوب من، درک می کنم که برات سخته وشاید انقدر ناامیدی که حرفام رو نپذیری.مطمئننا منم بلدنیستم مثل اون
فرشته باهات حرف بزنم تا آروم بگیری.امافقط یه جمله:
"جانشینی برای اون احساس توی دلت به وجودبیار."
خواهی دید که هیچ چیز دنیوی آزرده خاطرت نخواهدکرد وهمه ناامیدیهات نا خداگاه به امید تبدیل خواهندشد.:43:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام خانم سرافراز،
می دانم که در شرایط سختی هستید. فراموش کردن و تحمل دوری سخت است.
شما تصمیم به جدایی گرفتید. فکر می کنم این تصمیم هم منطقی بوده. پس به دلایل خود فکر کنید و اجازه سستی به خودتان ندهید. فکر می کنم هیچ وقت نمی شود که او کاملاً از یاد شما برود و خیلی از خاطره ها همیشه خواهند ماند. ولی این احساساتی که بودند، به مرور زمان کمرنگ تر می شوند.
تقصیر خودمان است که به اشتباه درگیر این رابطه ها می شویم. اولش شیرین است، ولی آخرش که به اینجاها می رسد زهر می شود...
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها...
به نظرم اگر چه فراموشی سخت است و خواسته یا ناخواسته در چند وقت آینده غم شما رو همراهی خواهد کرد، ولی میزان آن رو می توانید تا حدود زیادی کنترل کنید.
- دلایل منطقی جدایی رو برای خود یادآوری کنید تا به تصمیم خود شک نکنید.
- سعی کنید تنها نمانید. با دوستان بیشتر در تماس باشید و برنامه های تفریحی بیشتر از معمول داشته باشید.
- سعی کنید روحیه خود رو شاد نگه دارید، فیلم های کمدی می توانند به شما کمک کنند.
- ذهن خود رو همیشه مشغول به کارهای مختلف بکنید تا سمت افکار غمگین کننده نرود.
راستی این دو تا تاپیک هم که احتمالاً می شناسید، به شما کمک خواهند کرد:
مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
چگونه غم جدایی را تحمل کنیم؟
موفق باشید.
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
اول از همه از آقاي sci تشكر مي كنم كه به حال و احوال من توجه كردند و در "حال و احوال ياران همدردي" سراغ گرفتند.
داملاي عزيزم... ممنون كه به ياد من بودي...حق با توئه. من حقيقتا در اين برهه خدارو كمرنگ كردم. شايد يجورايي ازش دلخور بودم و اينكار رو كردم. اما حالا كه اينو گفتي بيشتر روي اين بعد قضيه فكر مي كنم و سعي مي كنم ارتباطم رو دوباره قوي كنم.
حامدجان!
از همدردي شما هم متشكرم... لينكهايي كه دادي رو حتما مي خونم. در ضمن حامد عزيز! قضيه به اون بدي كه شما تصور كردي نيست و خير و صلاح زيادي در اين ارتباط به خواست خدا نهفته بود كه هردوي مارو شاكر كرد. امروز خيلي به همدردي شما دوستان نياز داشتم، بيشتر از هر موقعي در عمر خودم.
دوستان! براي من دعا كنيد. گاهي اوقات وقتهايي مي رسه كه آدم خودشو گم مي كنه. نمي دونم اين قصه چقدر براي من طول خواهد كشيد اما اميدوارم هرچه زودتر تموم بشه.
از لطف همگي شما ممنونم. چه اونها كه براي من پست گذاشتند چه اونها كه نگذاشتند.:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام سرفراز عزیز
چه بگویم که گفتن بعضی حرفها تکرار مکررات است...
اما در زندگی ام در گیر و دار این سلام و خداحافظ گفتن ها به یک چیز رسیدم که ماحصل آن آرامشی وصف ناپذیر بوده...دنیا عرصه ی همین دل بستن ها و دل کندن هاست....آهن را هم آنقدر می زنند توی سرش که دست آخر بشود پولاد و دیگر آخ هم نگوید...سلامی تازه درد این خداحافظ را از یادت خواهد برد...از آن لحظه ای که همسرم را از دست دادم تازه فهمیدم که روی دوست داشتن آدمها نمی شود حساب کرد... که یک روز هست و روز دیگر نیست...که گاهی باید دوست داشتنت را نادیده بگیری و بروی پی کارت ...چه فرقی می کند که یار زندگی ات آدم خوبی بوده یا نه...خاطره هاست که بارشان سنگین است...اما از پنجره که بیرون را نگاه می کنم می بینم هنوز هم دنیا قشنگ است حتی بعد از جدایی ما...خدا خدا می کنم یاری بیاید که وقتی هست وجودش لحظه ای امان ندهد به مرور خاطره های تلخ گذشته...و بعد از 26 سال ...بعد از آن سلام و خداحافظ گفتن ها هرگز بر این اعتقاد نیستم که دردی ماندنیست...زمان باید داد ...زمان که بگذرد می بینی باز هم یک آدمی پیدایش می شود که برایت لحظه های قشنگ و خاطره های قشنگ جایگزین کند...برای هر گزینه ای گزینه ی جایگزین هم هست...من و خیلی های دیگر آن آقا را در زندگیمان نداریم...اما همه داریم زندگی می کنیم ...او خوب بود...اما آدمهای خوب بسیاری وجود دارند و او فقط یکی از آنهاست...او خوب بود چون تو لایق خوبی ها هستی و با رفتن او لیاقت های تو اما هنوز هم سر جایش هست و زمان که بگذرد آدم های خوب دیگری را خواهی دید و دوباره خاطره های تازه...شاید اینبار فراموش ناشدنی تر...:72:
لینکی برایت گذاشتم در زیر
(برای همه ی آنها که از یار زندگی شان جدا شدند...)
http://www.hamdardi.net/thread-18382.html
یک عمر صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل از این و آن گذشت
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز گل و دوست داشتنی سلام
من تجربه یا حرفی که باعث اروم شدن تو بشه ندارم اما دوست دارم بدونی از صمیم قلب برات دعا میکنم و اصلا دوست ندارم ناراحتیت ببینم
من جواب همه تاپیکهایی که به دوستان میدادی را با دقت میخوندم و از نحوه راهنمایی و صحبتتات خیلی چیا یاد گرفتم
برات بینهایت احترام قایلم و مطمئنم به زودی خودتو پیدا میکنی و این بحران رو هم میگذرونی با طرز تفکر و روحیاتت اشنا هستم و میدونم که به زودی زود کنار میای باهاش
قدیمی ها میگن وقتی شاد هستی ارام بخند تا غم بیدار نشود و وقتی غمگینی ارام گریه کن تا شادی ناامید نشود
به امید شادی همه دوستان و مخصوصا سرافراز گل
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
مریم عزیز...از اینکه به من سرزدی متشکرم...می تونم درک کنم چقدر آزرده خاطری... از اینکه اومدی و با این حالت به من دلداری دادی بی نهایت سپاسگزارم... امیدوارم تو هم بتونی اون آدم رو از ته دل ببخشی و به آرامش برسی... اون آقا در زندگی من هم بهترین کاری که می تونست انجام بده داد و جای هیچ گله ای نیست. از دوست داشتنش پشیمون نیستم چون منو بالاتر برد... شاید بزودی در تاپیک تو زمزمه ای برای او بنویسم...
ویدای عزیزم... چقدر به من لطف داشتی و چقدر نظرت درباره من زیبا بود...از دل نازنینت متشکرم... امیدوارم بتونم دوباره خودم رو پیدا کنم. هرچند که معتقدم برگی از درخت نمی افته مگر به اذن پروردگار! پس این اتفاق هم یقینا به خیر و صلاح من بوده...
بازم ممنونم...
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز عزیزم، سلام.:72:
اوضاعت خیلی خوبه که با عقل و منطق به این نتیجه رسیدی که باید تموم بشه.
الان مشکلت فقط احساسته.
(البته کلمه ی فقط، زیاد مناسب نیست!)
بعضیا هنوز با همون عقل و منطق هم به این نتیجه نرسیدن که ارتباطی باید قطع میشد!
سرافراز گلم، به خودت وقت بده.
یواش یواش همه چی درست میشه. همه چی درست میشه. همه چی.
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
آره دختر مهربون گلم... منطقی باید تموم می شد... اما احساس گاهی من رو می کشونه به نقطه سر خط!
دو سال پیش شوهرخاله من که زیاد هم پیر نبود بر اثر سکته مغزی فوت کرد. اتفاقا چند شب پیش داشتم فکر می کردم خاله من چه زجری میکشه که هرگز نمی تونه به بازگشت شوهرخاله من که همه زندگیش بود امیدوار باشه اما من لااقل مطمئنم حال اون آقا خوبه و داره زندگی می کنه. خدارو شکر سالمه و زیر این آسمون آبی و زیر همین سقف آفتاب هست... این هم خودش نعمت بزرگیه و خدارو شکر می کنم و براش آرزوی سلامتی می کنم.
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز عزیز
در گیری عقل و احساس به نظر من جز دردناکترین و فرسایشی ترین در گیرهای درونی است.
:72::72:عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
:72::72:عشق داند که در این دایره سرگردانند
امیدوارم آنچه برات اتفاق افتاده رو مصلحت الهی بدونی و خواندن آیه زیر آرومت کنه.
وَ عِندهُ مَفاتحُ الغَیبِ لا یَعلمُهَا الّا هُوَ و یَعلمُ مَا فِی البَرِّ و الجَحر وَ مَا تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ الّا یَعلمُهَا و لا حَبّةٍ فِی ظُُلماتِ الارضِ وَ لَا رَطبٍ وَلَا یَابسٍ الّا فِی کِتابٍ مُّبینٍ
کلیدهای غیب، تنها نزد اوست، و جز او، کسی آنها را نمی داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می داند. هیچ برگی (از درختی) نمی افتد. مگر اینکه از آن آگاه است، و نه هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین، نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتاب آشکار ثبت است.
سوره انعام – آیه 59
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
نقل قول:
دو سال پیش شوهرخاله من که زیاد هم پیر نبود بر اثر سکته مغزی فوت کرد. اتفاقا چند شب پیش داشتم فکر می کردم خاله من چه زجری میکشه که هرگز نمی تونه به بازگشت شوهرخاله من که همه زندگیش بود امیدوار باشه اما من لااقل مطمئنم حال اون آقا خوبه و داره زندگی می کنه. خدارو شکر سالمه و زیر این آسمون آبی و زیر همین سقف آفتاب هست... این هم خودش نعمت بزرگیه و خدارو شکر می کنم و براش آرزوی سلامتی می کنم.
شما هنوز بهشون وابستگی عاطفی دارید.باید به مرحله ای برسید که اصلا وجود این شخص براتون مهم نباشه.نه بهش حس نفرت داشته باشید نه علاقه
نقل قول:
توجه کنید هرکسی در قلب خود گورستانی از دوست هایی دارد که آنجا آرامیده اند مهم این است که دراین قبرها کسی زنده نباشد .
http://www.hamdardi.net/printthread.php?tid=8577
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سنجاب عزيز!
ممنونم كه به من توجه داشتي... كاملا درست گفتي... درگيري عقل و احساس به شدت فرسايشي هست. بخصوص وقتي كه هيچكدوم حرف هم رو قبول نكنند. اما من در زندگي ياد گرفتم به حرف عقلم گوش كنم و مي دونم نتايج دراز مدت بهتر هست.
اين آيه كه برام گذاشتي خيلي آشناست. آيه اي هست كه اكثر مواقع ورد زبانم هست. باز هم از يادآوريش ممنونم...
رايان عزيز...
ممنونم كه براي من پست گذاشتي... مسلما در طي اين چند روز نمي تونم به اين سرعت اون فرد رو در دلم زنده بگور كنم. چون واقعا در دلم زنده هست و شايد بتونم يك روزي او رو در زندگيم كمرنگ كنم اما به اين سرعت و در اين فاصله زماني كم ميسر نيست. زمان لازم هست تا بتونم درباره اينكه چقدر موفق بودم قضاوت كنم.
ممنونم:72::72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام
خب در مقابل پیش کسوت هایی مثل شما اظهار نظر تازه واردایی مثل من....
همیشه وقتی راهنمایی های شما رو می خوندم فکر میکردم که شما باید خیلی خیلی عاقل باشید
هنوزم همین فکرو می کنم چون می دونم حتی عاقل ترین آدم ها هم بعضی اوقات به آنچنان چالشی با احساساتشون می افتند، که اونها رو هم به مرز درماندگی میرسونه
فقط خواستم بگم حال الآن شما رو کمتر کسی هست که تو زندگیش تجربه نکرده باشه، به خصوص در میان خانم ها!!!
بنابراین اصلا فکر نکنید که موضوع شما یه موضوع پیچیده است که کنار اومدن باهاش خیلی سخت باشه فقط زمان لازم داره تا سرافراز عاقل دوباره تجدید قوا کنه و به عرصه زندگیش برگرده
من بین دوستام گاهی اوقات به نام مادربزرگ شناخته میشم:311:
چون به قول اونا من خیلی منطقی هستم مثل زنای سردو گرم چشیده که همیشه از دو دوتا چارتا دم میزنه:311:
ولی منم از این روزا گذراندم و میدونم علی رغم سختیش زیبا هم هست
چون به خیلی از جنبه های وجودیت پی میبری که شاید سر افراز در حالت عادی به اونا میدانی برای ابراز خودشون نمیده
از این جنبه به موضوع نگاه کن و به خودت فرصت بده
تصور نمیکنم بیدی باشی که به این بادها بلرزه
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرفراز عزیزم سلام
همیشه از خوندن پست های منطقیت لذت می برم و دوست دارم
الان که دیدم تاپیک زدی فقط اومدم بهت بگم که سرافراز تو با اونهمه درایت و منطق می تونی به راحتی از پس این هم بر بیای
مهم نیست که کی بوده و چی بوده مهم اینه که گذاشتیش کنار
دوستان حرفهای خوب و کاملا کاربردی بهت زدن من فقط می خواستم بگم زمان درمان بسیاری از درد هاست، فراموش کردن این آدم زمان می بره به خودت این زمان رو بده،درسته الان دردناکه ولی سه ماه بعد تلخی الان رو نداره . از تکنیک های توقف فکر بهره ببر هر جا دیدی یادش افتادی فکرت را منحرف کن به یه چیز دیگه، اگر آدم مذهبی هستی به مذهب پناه ببر، سعی کن با دوستات بری بیرون و یا با مادرت بیشتر صحبت کنی و این رابطه را فراموش کنی. تو از پسش بر میای. هر جادیدی گریه داری بشین گریه کن و همونجا تمومش کن. این یه جدایی بوده و مرحله سوگواری داره، بگذار این مرحله سوگواری بگذره. همه چیز درست خواهد شد دوست گلم. نگران نباش. از دور محبت من را بپذریر:43:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانوب
سلام
سلام دانوب عزيز...ممنونم كه پست گذاشتي.
خب در مقابل پیش کسوت هایی مثل شما اظهار نظر تازه واردایی مثل من....
من خودم رو پيشكسوت نمي دونم. شايد تنها تفاوت ما اينه كه من زودتر عضو شدم!
همیشه وقتی راهنمایی های شما رو می خوندم فکر میکردم که شما باید خیلی خیلی عاقل باشید
من وقتي به كسي راهنمايي مي دم از احساس خودم براي همدردي و همدلي با اون طرف استفاده مي كنم و از عقل و منطق خودم براي راهنمايي بهره مي گيرم. مراجعي كه به اينجا مياد خودش به شدت درگير نوسانات احساسي هست و ما نبايد با احساساتي شدن و پست هاي احساسي بهش دامن بزنيم. البته اين نظر منه.
هنوزم همین فکرو می کنم چون می دونم حتی عاقل ترین آدم ها هم بعضی اوقات به آنچنان چالشی با احساساتشون می افتند، که اونها رو هم به مرز درماندگی میرسونه
دقيقا همينه و من وقتي تاپيك ايجاد كردم درواقع جاي من عوض شده و نقش همون كسي رو پيدا ميكنم كه يك مراجع درگير احساسه و نياز داره كساني كه خارج از گود هستند بهش كمك كنند و حتي حرفهايي كه خودش بلده اما در اين مرحله فراموششون كرده به يادش بيارن.
فقط خواستم بگم حال الآن شما رو کمتر کسی هست که تو زندگیش تجربه نکرده باشه، به خصوص در میان خانم ها!!!
بنابراین اصلا فکر نکنید که موضوع شما یه موضوع پیچیده است که کنار اومدن باهاش خیلی سخت باشه فقط زمان لازم داره تا سرافراز عاقل دوباره تجدید قوا کنه و به عرصه زندگیش برگرده.
سرافراز الان هم عاقله :307: اگر نبود چنين تصميمي نمي گرفت و به عبارت ساده تر گند مي زد به همه چيزو مشكلات طرف مقابلش رو چندين برابر مي كرد.
من بین دوستام گاهی اوقات به نام مادربزرگ شناخته میشم:311:
چون به قول اونا من خیلی منطقی هستم مثل زنای سردو گرم چشیده که همیشه از دو دوتا چارتا دم میزنه:311:
ولی منم از این روزا گذراندم و میدونم علی رغم سختیش زیبا هم هست
چون به خیلی از جنبه های وجودیت پی میبری که شاید سر افراز در حالت عادی به اونا میدانی برای ابراز خودشون نمیده
دقيقا همينطوره. من راضيم.
از این جنبه به موضوع نگاه کن و به خودت فرصت بده
حتما!
تصور نمیکنم بیدی باشی که به این بادها بلرزه
نه نيستم:46:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام
عزیزم من حال شما رو کاملا درک میکنم ، چون خودم دقیقا در همچین شرایطی بودم و هستم .
بهترین راه حل به نظر من اینه که تمام مواردی که ناراحتت میکنه واسه خودت یادداشت کنی و بوسیله این یادداشت کردن همشو از ذهنت و درونت بریزی بیرون .
من از دو هفته پیش که اینکارو کردم خیلی آرومتر هستم .:310: البته ارتباط نزدیکتر با خدا هم تاثیر فوق العاده داره .
موفق باشی .
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سابيناي گل من! باور كن هر پستي كه براي من مياد من رو به اجراي تصميمم مصمم تر مي كنه. وقت و انرژي كه هركدومتون براي من مي گذاريد مثل نوري به قلبم مي تابه و منو به خودم اميدوار مي كنه.
از همه دوستان گلم خواهش مي كنم درباره كسي كه چنين ارتباط بين من و ايشون شكل گرفت فكر منفي نكنند. چون اون آدم هم بسيار محترم و يكي از بهترين بندگان خداست و به شدت نيازمند دعاي پاكدلاني مثل شماست.
هم براي او و هم براي شما دوستان عزيزم كه خيلي دوستتون دارم(از ته قلبم) آرزوي بهترينها رو دارم.
matin_alone عزيز! اميدوارم هرگز تنها نباشي. چون من به شدت روي اين كلمه حساسيت پيدا كردم و دعا مي كنم هيچ كس به درد تنهايي دچار نشه...(به حرمت اين شبها و روزهاي عزيز)...
دفتري دارم كه احساسات خودم رو توش مي نويسم. به خودم دلداري و راهكار مي دم. خوبه اما كافي نيست. بهترين كار بنظرم تقويت ايمان و پناه بردن به خداست. بيشتر از همه جواب مي ده.
ممنونم گلم...:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام سرافراز عزیزم
از تاپیک هات همیشه استفاده کردم.ممنونم
دوست خوبم باور کن از این موردی که برایت پیش امده استفاده کن برای زیاد شدن صبرت
سرافراز عزیزم اگه تو این رابطه اشتباهی هم (احیانا)مرتکب شدی خودتو ببخش.چون انسان هستی و انسان هم جائزالخطاست.
یه چیزی به نظرم رسید شابید هم به دردت نخوره ولی میگم:خودتو اذیت نکن و خودخوری نکن که من چرا فلان کار رو کردم یا نکردم.در اون زمانی که تو قرار داشتی بهترین تصمیمی که به نظرت درست بوده رو گرفتی.
این مسئله ای رو که واست پیش اومده رویه امتحان بدون و راهی برای بزرگ شدن روحت
به خودت زمان بده.
زمان خیلی چیزها رو حل میکنه...
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
شوكاي عزيز... اون احساس كه ازش صحبت كردي در من نيست... احساس اينكه اشتباه كردم و نبايد اين كار رو انجام مي دادم ندارم. چون از يك ضرر بزرگ جلوگيري كردم و اين وسط خيلي چيزها هم ياد گرفتم.
تنها چيزي كه منو نگران مي كنه اينه كه روزهاي آينده حال بد من برگرده. تصميم گرفتم هروقت اينجوري شدبيام و تمام پستهاي دوستان رو از اول بخونم.
مي دونم كه تنها زمان كليد حل اين مشكله درصورتي كه صبر داشته باشم... بازم منو فراموش نكنيد و واسم دعا كنيد.:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
خب خدا روشکر
خیلی خوبه که با تصمیمت تونستی جلوی یک ضرر بزرگ رو بگیری
آفرین
واقعا خوب تونستی مهار کنی احساست رو.منم تجربش رو داشتم و بین احساس و عقلم،تصمیم عقلانی گرفتم.اولش خیلی واسم سخت بود ولی بعد شیرینیش رو حس کردم
امیدوارم زمان برات زودتر بگذره و به شیرینیش برسی
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
همه دوستان گفتنی ها رو گفتن...راه های عملی اش هم اینه که اگه شاغلید بیشتر کار کنید..بعداز کارتون ورزش کنید اگه درس می خونید درس و ورززش رو زیاد کنید انقدر خسته باشید که اصلا وقت فکر کردن نداشته باشید. کتاب بخونید..من خودم با موسیقی خیلی اروم می شم مخصوصا وقتی که اهنگ هایی رو که دوست دارم با صدای بلند می خونم :163:یه جوری انگار انرزیم تخلیه میشه.
می دونی دوستم من وقتی ناراحتی برام پیش میاد یاد زمانایی می افتم که دانشجو بودم. چون شاغل هم بودم همیشه شب امتحانا چند شب پشت سرهم نمیخوابیدم وقتی می خواستم کم بیارم به خودم می گفتم المیرا این شبا تموم میشه و تو دوباره می تونی بخوابی پس نگران نباش دنیا یه جا نمی ایسته. الان هم همینه خیلی سخته ها خیلی خوب درکت می کنم...ولی به این فکر کن خوبی دنیا اینه که جاریه و تو هم باهاش حرکت می کنی...روزهای بهتری میاد که این رابطه برات یه خاطره خوشایند میشه که با دوستات یاداوری اش می کنی.
برات آرزوی آرامش می کنم دعایی که فکر کنم بشر امروزی بیشتر از هرچیزی بهش نیاز داره. دلت گرم باشه چون خدا پشتت قرص و محکم ایستاده:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
المیرای عزیزم...ممنون از توصیه هات... یه چیزی که خیلی مهمه اینه که آدم باور کنه کاری درسته و روش پافشاری کنه. من خودم رو می شناسم. اگر همه کارهایی که گفتی رو انجام بدم و خسته و کوفته هم بشم اگر دلم اون سمتی بره ممکنه کاری کنم که همه چی دوباره خراب شه. کارهایی که گفتی درکنار باور به پایان ارتباط ، فوق العاده و عالیه و شابد بشه گفت دو سه ماهه میشه جمعش کرد...
سعی میکنم حتما به توصیه هات عمل کنم خانم گلی!:46:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام سر افراز عزیزم:
اینو به کامران هم گفتم..هیچ وقت فراموش نکن که بارانی باید تا که رنگین کمانی برآید و لیموهایی ترش تا که شربتی گوارا فراهم گردد...
پست هات برام خیلی آشناست خیلی..هم پست های شما هم پست های دختر مهربون در تاپیکش...من رفتم به روزهایی که خودم وارد تالار شدم و به هر گوشه ای سر می زدم تا جواب چرا هامو پیدا کنم؟گاهی اونقدر می گشتم که احساس می کردم زندگی برام ارزشی نداره و اصلا چرا باید این همه سختی تحمل کنم و کنار بیام با چیزهایی که به اجبار دچارشون شده بودم..
نمی دونم چرا شما و اون فرد جدا شدید و الان این اصلا مهم نیست مهم اینه که به هر دلیلی این رابطه تموم شده و الان شما موندید و دنیای خاطرات خوب دقیقا همون حای که من حدو 2 سال و نیم قبل باهاش وارد تالار شدم...دوستی اشاره قشنگی داشت..خوب مطمئنم می دونی که من ازدواج کردم با همون فردی که به خاطرش این تالارو پیدا کردم..کسی که واقعا دوستش دارم و هنوز هم مثل اون روز که وارد تالار شدم و از عشقش برای تالاری های اون زمان گفتم..
همه این مقدمات رو گفتم که بهت از تجربه اون زمانم بگم که الان هم با خودم یدک می کشم..
سرافراز عزیزم سعی کن به جایی برسی که از اون بگذری...
نمی دونم اون تاپیک های زمان من و بالهای صداقت خوندید یا خیر...
** برای رسیدن به همه چیز باید از همه چیز گذشت**
http://www.hamdardi.net/thread-11160.html
-----------------------------------------------------------
بالهای صداقت نوشته بود:
رها کن و به خدا بسپار...
در زندگی مواردی پیش می آید که لجاجت٬یکدندگی و سر سختی ما باعث رنج و بدبختی بیشتری میشود. در حالیکه می توانستیم از بروز آنها جلو گیری کنیم. بعضی اوقات هر چه بیشتر تقلا میکنیم ٬ اوضاع بدتر می شود.یکی از راههای ما رها کردن است.میتوانیم مشکلات را رها کنیم و آنها را به نیروی برتر بسپاریم. آری٬نیروی برتر من٬ توانائی حل مشکلاتی را دارد که من قادر به حل آنها نیستم.
***یا رهاکن ٬ یا درد بکش وتحمل کن... ***
مثل روز روشن است که وقتی رها می کنیم و به خدا می سپاریم٬ به صلح و آرامش می رسیم.وقتی کنترل امور را به خدا می سپاریم در اکثر موارد نتیجه بهتری به دست می آوریم.
*بعضی افراد فکر میکنند اگر چیز سنگینی را از زمین بردارند نشان میدهد که قوی هستند ٬ اما گاهی اوقات برای قوی بودن بایستی چیزهای سنگین را زمین بگذارند و رها کنند... ( سیلویا رابینسون))
اگر میخواهی چیزی را برای همیشه نگه داری ٬ باید آن را رها کنی.
تنها راه به دست آوردن رها کردن است...
ما باید انتظارات خود را از اشخاص کاهش دهیم .اگر به اطرافیانمان ،خانواده٬ دوستان و... محبت می کنیم و عشق می ورزیم بایستی عشق و محبتمان بلاعوض باشد
همانگونه که خداوند مهربان همه مخلوقاتش را دوست دارد و عاشقانه و بدون هیچ انتظاری این همه نعمت به آنها ارزانی داشته است ،
آن موقع است که تمام کائنات برای تامین نیازها وخواسته ها ی ما تلاش میکنند.
پس جا دارد که خالصانه و عاشقانه بگوئیم:
پروردگارا٬ راههای تازه ای برای زندگی شاکرانه به ما نشان بده....
تو را شکر میگویم به خاطر لحظه لحظه زندگیم... تو را سپاس میگویم به خاطر تمام داشته هایم که نعمت است و به خاطر تمام نداشته هایم که مطمئنا خیر و صلاح من در آن نهفته است...
--------------------------------------------------------------------------------
این تجربه ایست که من و بالهای صداقت با کمک فرشته مهربان انجام دادیم ....چند ماه بعد من بود که بالهای صداقت به کار برد و رسید....
نمی دونم چقدر می تونه این موضوع برای هم تالاری ها مفید باشه ولی آنقدر ارامش بخشه اون لحظه که باورش هنوزم سخته...
همه عشق های ما..دوست داشتن های ما ...به یاد هم بودن ای ما مهمه ولی تنها راه رهایی از این وابستگی ها گذشتن از همه اون هاست....
باور داشته باش که تا سنگ بر سر راه رودخانه نباشد هرگز صدای رودخانه دلنشین نیست.....
این راه رو پیدا کن و درش قدم بردار..اونقته که با گذشت چند وقت تاثیر شگرف اونو در زندگیت می بینی....
برات آرزوی بهترین ها رو دارم...
سارا بانو:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام به دختر سر افراز تالار همدردی
دختری که همواره صلابتش و آرامشش را در امور زندگی اش ستایش کرده ام.
به شدت با "سارا بانو" عزیز موافقم...گاهی فقط باید یگذری تا به همه چیز برسی...
این مراحل را در تاپیک عزیزترین کس زندگیم می توانی ببینی!
تاپیک "چگونه طاقت بیارم فقدان همچین عزیزی رو؟" را مطالعه کن تا ببینی چگونه صبوری کردم...
گاهی ما انسانها بسیار در بازی های روزگار عاجزیم و چاره ای جز توکل به معبود زیبایمان نداریم.
زمان ، زمان ، زمان و باز هم گذشت زمان مرهم زخم های روح و احساست هست...
عشق من دیگر کنار من نیست ولی یاد او هنوز در دل من زنده است...دیگر پذیرفته ام که هر آن
چه خداوند برایمان بخواهد بهترین است.
محال است او را فراموش کنی اما گذشت زمان تو را برای درک پذیرش این موضوع و حکمت آن
آماده خواهد ساخت و هیچ کس جز او آینده را نمی داند...کسی چه می داند آینده آبستن چه
وقایعی است اما هر چه هست نه من ، نه شما و نه هیچ کس دیگر از سپردن امور به او هرگز
پشیمان نمی شویم و دستاوردهایش را روزی به نیکویی تمام خواهیم دید!
گاهی فقط باید بنشینی و در سکوت و آرامش نظاره گر کارگردانی بی نظیر پروردگار در بازی
زندگی باشی و از اینکه این بازی را به او سپرده ای پر از آرامش و لذت شوی و بدانی که او
بسیار بیشتر از عزیزترین هایت نگران توست و می داند که چگونه بازی تو را اگر به او اعتماد
کامل داشته باشی به نحو احسن پیش ببرد.
سر افراز باید تنها خود را در دستان پر مهر خداوند رها کند و دل بی تابش را به او بسپارد...
گذشت زمان به او کمک خواهد کرد و کسی چه می داند؟ شاید آینده زیبایی منتظر اوست
اما الان زمان مناسبی برای وقوع آن اتفاق نیست و تو باید پخته تر شوی تا لایق داشتن بهترین
هایی که خداوند برایت در نظر گرفته است بشوی!
من که می دانم روزی که زمانش برسد به مراد دلم خواهم رسید و به خدا اعتماد کامل دارم.
تو چطور؟
این متن نیز پیش کش سرافراز عزیز من :
==========================
گفتم : خدایا! از همه دلگیرم. گفت : حتی از من؟
گفتم : خدایا! دلم را ربودند. گفت : پیش از من؟
گفتم : خدایا! چقدر دوری؟ گفت : تو یا من؟
گفتم : خدایا! تنهاترینم. گفت : با وجود من؟
گفتم : خدایا! کمک خواستم. گفت : از غیر من؟
گفتم : خدایا! دوستت دارم. گفت : بیش از من؟
آرزو می کنم بزرگترین خواسته ات از خداوند ، کوچکترین چیزی باشد که خدای متعال برایت
می خواهد.
:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سارابانوي گلم... پست قشنگت پر از انرژي بود... شايد جواب من به تو فقط يك درددل باشه وگرنه بين اتفاقي كه براي من رخ داد و اونچه كه براي شما و بالهاي صداقت افتاد فرسنگها فاصله هست.
نمي گم رسيدن به اون آدم ممكن نبود، بود اما به قيمت سنگين و شايد انقدر سخت و طاقت فرسا كه پشت اون آدم رو خم ميكرد ممكن ميشد. اصولا در اون زمان كه باهاشون آشنا شدم دنبال رسيدن بهشون نبودم و فقط مي خواستم مشكلشون حل بشه كه خدارو شكر تا حدود زيادي حل شد و بقيه اش هم به همت خود اون آدم برمي گرده.
من در همه اين مراحل و بيشتر هم الان، اون آدم رو رها كردم و خودخواهي رو در اين جريان وارد نكردم. تا جايي كه مي دونم هرگز براي امري پيشقدم نمي شم مگر خودش به اين نتيجه برسه كه تصميم جديدي بگيره و بخواد كه پاي تمامي ناملايمات بايسته... كه البته گزينه هاي ديگري هست كه اونها در اولويت هستند و البته عقلاني تر.
تاپيك شما و بالهاي صداقت رو قبلا خوندم نه يك بار بلكه چنديدن بار و با همه اونچه كه از سر گذروندين آشنا هستم.
من رها كردم و به خدا سپردم. نه سپردني كه به بازگشتش اميد داشته باشم! نه اينكه نخوام(كه مطمئنا نه قابل باور هست و نه غيرطبيعي) بلكه فايلهاي ذهني ام رو طوري مي چينم كه شب و روزم فكر برگشت اون آدم نباشم.
من براي اون آدم آرزوي خوشبختي مي كنم و شايد بگم اولين بار هست كه من از يك آدم كه باهاش قطع ارتباط كردم گله هاي اندكي دارم كه در مقابل خوبي ها بسيار كمرنگ هستند.
از طرفي از اينكه چرا اين اتفاق افتاد ناراحت نيستم چون درسهاي بزرگي ياد گرفتم كه مطمئن هستم در طي زندگيم و درخيلي جاها بكار من مياد.
اين روزها حال من بسيار بهتر شده. اتفاقا امروز با خودم فكر مي كردم چي شده كه همه چي مثل قبله شرايط تغييري نكرده و مشكلات عين قبل سرجاشون هستند اما حال من بهتره؟! جواب فقط يك چيز بود و اون نگرش من به اوضاع هست. اينكه چطور وقايع رو ببينم و چه برچسبي به اين اتفاقات بزنم.
تضمين نمي كنم حال من هر روز خوب باشه و اصلا دگرگون نشه اما تلاش مي كنم به اين فكر نكنم كه فردا رو قراره چطور سپري كنم. فقط به امروز فكر مي كنم و براش چاره اي پيدا مي كنم.
از اينكه ديدم ستاره خاموش در طي اين مدت تونسته بود انقدر به خودش مسلط باشه-علي رغم اينكه در جريان بودم چقدر حالش بد بوده- خيلي خوشحال شدم و خودم رو هم در همون موقعيت ديدم.
براي من و اون آدم كه ازش جدا شدم دعا كنيد. چون مي دونم اون هم حال و هواي خوشي نداره. خداوند در هر زمان ريسماني براي آدم مي فرسته تا با چنگ زدن به اون تحمل درد و رنج براش راحتتر بشه و ريسمان الان من هم اين تاپيك و لطف دوستان همدردي هست.
از همه بي نهايت ممنون و سپاسگزارم:72:
بهار عزيزم... چه زيبا نوشتي و با اون شعر قلب من رو لرزوندي... اونچه كه براي سارابانو نوشتم به شما هم ميگم و از اين رخداد گله اي ندارم و فقط و فقط منتظر لطف و رحمت خدا هستم كه بار ديگر شامل حال من بشه و تغييري در زندگي من رخ بده. هرچند به اين آرزوي وقوع تغيير و تحول هم آويزون نمي شم و نمي چسبم چون مي دونم كه براي رخ دادن، اين رو هم بايد رها كنم.
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سر افراز عزيز( كه اميد دارم هميشه سر افراز باشي!)
اين تو يكي از كتب مقدس نوشته شده كه:"
زمانيست براي پيوستن
زماني براي گسستن
زماني براي سلام
و زماني براي وداع.."
برخي اوقات در شروع يك راه ما تصور مي كنيم اين راه ماست اما داده هاي بعدي راه ديگري را نشون ميدن. اينجور وقتا تقصير كسي نيست.
مهم در راه بودن و حركت كردنه سر افراز .مهمه كه انسان تشخيص بده لحظه عزيمت كي يه.. مهمه كه انسان شهامت رفتن در لحظه اي پيداكنه كه ديگران هنوز مردد هستن و مي ترسن و..
و مهمه كه گاهي تشخيص بديم شايد عمر يه رفاقت بسر رسيده.
زوج هايي رو دوستاني رو خانواده اي رو مي شناسم كه روزي به اينجا رسيدن كه به علت اون زمان مقدر براي جدايي رسيده..و با احترام و رفاقت باهم خداحافظي كردن.
دوست عزيزم!هر تصميمي گرفتي يقين دارم اونقدرنيرومند و توانا هستي كه از پسش بر بياي ..شايد لحظه هايي ناچار بشي به قلبت بگي نه!تصميمي كه اراده و شجاعت فراواني ميخواد..اما مي دونم اين روز ها هم ميگذره و تو با سربلندي به اونچه پشت سر گذاشتي نگاه ميكني ..به قول دوست عزيزم:
چه غم كه عشق به جايي رسيد يا نرسيد
كه آنچه زنده و زيباست.. نفس اين سفر است!:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
ملاحت عزيزم... از پستت متشكرم... واقعا نگه داشتن حال در يك خط مستقيم كار بسيار سخت و طاقت فرسايي هست. باز هم به دعاي شما دوستان نياز دارم. شايد لازم باشه هر ساعت به ساعت دليل اتمام اين ارتباط رو مرتب به خودم گوشزد كنم و قلب من بعضي وقتها واقعا كم مياره... از اينكه تنهام نمي گذاريد ممنونم.:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
خداتو شکر کن و واسه همیشه فراموشش کن.
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام سرافراز عزیزم:
خدا رو شکر که دیدت به زندگی آنقدر قشنگه ..http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...b327c0c19f.gif...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
من رها كردم و به خدا سپردم. نه سپردني كه به بازگشتش اميد داشته باشم! نه اينكه نخوام(كه مطمئنا نه قابل باور هست و نه غيرطبيعي) بلكه فايلهاي ذهني ام رو طوري مي چينم كه شب و روزم فكر برگشت اون آدم نباشم.
من براي اون آدم آرزوي خوشبختي مي كنم
+++ بله سرافراز عزیزم..اصل رها کردن و گذشتن از یک چیز این هست که اصلا به بازگشت اون چیز یا فرد امیدی نداشته باشی ...همه ما در اعماق وجودمون اون چیزی که دوست داریم می خوایم و این کاملا طبیعیه ولی پروسه گذشتن یعنی تمام..یعنی شما اون چیز یا فرد آنقدر برات اهمیت داره که حتی نیامدنش برات مهم نیست مهم راضی و خوشبخت بودن اونه ....این پروسه نیاز به زمان زیادی داره و اگر بتونی با موفقیت در مسیرش قرار بگیری اثرات قشنگ اونه در جسم و روحت حتما می بینی...
***فقط و فقط منتظر لطف و رحمت خدا هستم كه بار ديگر شامل حال من بشه و تغييري در زندگي من رخ بده. هرچند به اين آرزوي وقوع تغيير و تحول هم آويزون نمي شم و نمي چسبم چون مي دونم كه براي رخ دادن، اين رو هم بايد رها كنم.
++و این نکته آخر ..ما انسان ها تا حدی قادر به درک رحمت و لطف خداوند نیستیم چون ما ممکنه نتونیم چیزی که به نظرمون شر میاد درش خیر و رحمت خدا رو تشخیص بدیم...آیا میشه به من بگی از نظر شما خیر و لطف خداوند کی هست و شما از کجا متوجه میشی در اون اتفاق خوش یا بد خیر و لطف هست؟و جمله آخرت که در تکمیل اون گفتی دقیقا هدف جمله ماست....منتظر هیچ چیز نباش ..هیچ چیز....
نمی دونم منظورمو متوجه شدی یا نه؟؟
موفق باشی..http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...a4e3f5f5ba.gif
سارا بانو
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سارابانوي گلم! اگر مي تونستم ملاقاتت كنم مطمئن باش مثل خواهرم بغلت مي كردم... :46:
مي دوني؟ من دورو بر خودم دوستاني دارم اما كساني نيستن كه حرفهاشون زياد به درد من بخوره. به خاطر همين خيلي وقتها در مورد مشكلاتم با كسي صحبت نمي كنم و ازشون كمك نمي خوام. بيشتر خودم به ديگران كمك مي كنم تا اينكه كمك بخوام. يكي از تفاوتهاي اون آقا با بقيه هم براي من در همين نكته بود كه چيزهايي بلد بود و بكار مي بست كه من در كمتر آدمي ديده بودم و در مواقع بحراني مثل يك دوست خوب بصورت فكري هرچه در توان داشت براي من انجام مي داد...بگذريم...
فكر نكنم شما دوستاني كه مياييد و براي من پست مي گذاريد خودتون متوجه باشيد كه چه تاثيري رو ي من مي گذاريد. راستش الان و در اين وضعيت مراجعين رو بيشتر درك مي كنم. چون روز اولي كه خودم پست گذاشتم تا قبل از اينكه آقاي sci متوجه بشن و در حال و احوال همدردي سراغ من رو بگيرن كسي متوجه تاپيك من نشد و شرايط بدي رو تجربه كردم.
خدارو واقعا شكر مي كنم كه اينجارو دارم و براي همه شما از ته ته دلم از خداوند نازنينم بهترين ها رو مي خوام.
روي جمله آخرت بازم بايد فكر كنم... شايد حرفشو بزنم اما بايد درونيش كنم. هرچند در ارتباط با اون آقا و درنظر گرفتن خير و مصلحتش ميشه گفت از خودم راضيم و به خودم نمره خوبي مي دم... اميدوارم ايشون هم در دلش به من نمره خوبي بده.
همتونو دوست دارم:72::72::72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز گل من :72:
با وجود این همه راهنمایی های خوب دوستان علی الخصوص سارابانو ، دیگه چیزی نمونده که من بخواهم بگم
فقط یه اعترافی می خواهم داشته باشم و این تاپیک تو با پست هایی که سارابانو زده خیلی فضای مناسبی شده
اتفاقی که دو سال پیش ( مهرماه 88) برای من و زندگیم افتاد بزرگترین نعمت زندگی من بود
اون موقع درک نمی کردم که در پس اون همه مشکلات و ناراحتی ها و پاشیده شدن زندگیم ، چه خیر عظیمی نهفته هست ، و اکنون خدا رو شکر می کنم به خاطر صبر و استقامتی که بهم عطا کرد تا اون بحران را به خوبی پشت سر بگذارم ، جوری که الان و امروز و اکنونم را ، حس خوب خوشبختی و آرامشم را مدیون اون دوران هستم
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
:302:
اين اشك شوقه! :43:
دوست عزيزم! گل من! خانمم! از شما متشكرم.:72: مي دونستي تا همين الان، هم من و هم اون آدم خيلي خيرها ديديم؟ به من مي گفت كه تو بركتي... و او هم بركت بود براي من!
از اينكه اين حس رو تجربه كردم خوشحالم. حس دوست داشتن، حس گذشتن از خود، حس همدردي، حس همدلي، دوستي ناب و خالص و از همه مهمتر ياري رسوندن اينهمه قلب نازنين و پاك به قلب خسته و بي رمق من! واقعا ديگه جايي براي شكايت هست؟ مگه زندگي چيزي غير از اين زيبائيهاست؟
با خوندن هر جمله از جملات زيباي شما و اينهمه دلگرمي كه از من به خودم ميديد وقتي غم حمله ميكنه و نزديكه پريشان احوال بشم از خودم شرمنده ميشم و ميگم بعد از اينهمه لطف؟ واقعا جايي براي اين حركات باقي مي مونه سرافراز؟
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
دوباره سلام
سرافراز عزیزم، تاپیکت برام یه جای خوب شده که هم میتونم حس و حال خودم رو بهتر بشناسم هم از کمک دوستای عزیز دیگه بهره مند بشم.
هر چند موقعیتمون شاید یکسان نباشه، اما فکر میکنم از یک نوع هستن.
این جمله آخر سارا بانو، خیلی مهمه.
نقل قول:
منتظر هیچ چیز نباش ..هیچ چیز....
شاید سخت باشه رسیدن به مرحله ای که آدم واقعاً هیچ نخواد. و منتظر هیچ چیزی نباشه.
و این اتفاق نمیفته مگر اینکه قبلش حسی که نسبت به ایشون داری رو خنثی کنی.
یعنی نه ازش بدت بیاد نه خوشت بیاد!
و اینی که نوشتی:
نقل قول:
هرچند در ارتباط با اون آقا و درنظر گرفتن خير و مصلحتش ميشه گفت از خودم راضيم و به خودم نمره خوبي مي دم... اميدوارم ايشون هم در دلش به من نمره خوبي بده.
یعنی هنوز حسی که نسبت به ایشون در درونت وجود داره، خنثی نشده!
نمیدونم تجربه های منی که کم تجربه هستم، به دردت میخوره یا نه.
وقتی داشتم با دوستم راجع به حال و هوای این روزام حرف میزدم، چند تا چیز گفت که خیلی بهم کمک کرد تا حسم رو خنثی تر کنم.
مدام دوستم داره بهم میگه که اگه میاد توی ذهنت، به این فکر نکن که اونم نشسته داره به تو فکر میکنه! اون داره با خیال راحت، زندگیشو میکنه! بدون اینکه تو، توی فکرش ذره ای حضور داشته باشی!
به این فکر کن که اون هیچ حسی بهت نداره. هیچ حسی! به همچین آدمی میتونی این همه احساس داشته باشی؟
حتماً فرق بین عشق خانما با آقایون رو توی کتاب باربارا خوندی. که خانما از صبح تا شب چندین بار به عشقشون فکر میکنن (جوری که انگار فکر کردن به عشقشون جاری میشه توی لحظاتشون) و آقایون چندین مرتبه! (البته خیلی گسسته و در تعداد محدود)!
نه به خانما میشه خرده گرفت نه به آقایون! این خصیصه ی هر کدومه.
اما چیزی که هست، اینه که برای خانما به خاطر این خصلت، فراموش کردن یه عشق به مراتب سخت تر میشه.
پس ما باید براش راهکار پیدا کنیم.
به من یه قولی میدی؟
اینکه از این به بعد هر دفعه اومد توی ذهنت، به جای اینکه یاد خاطراتتون بیفتی و آخرش یه آه بکشی، اول تصویری رو توی ذهنت بیار که ایشون داره بیخیال زندگیشو میکنه و بعدشم خدا رو شکر کنی که همیشه صلاح و مصلحت تو رو میخواد و بهترین ها رو برات رقم میزنه.
اینجوری به اون حالت خنثایی که گفتم، سریعتر نزدیک میشی.
و به مرور، همون اتفاقی که سارا بانو میگه برات اتفاق میفته.
دیگه منتظر هیچی نیستی.
بازم ازت ممنونم که تاپیکت خیلی برام مفید بوده و هست:46:
برات آرزوی بهترین ها رو دارم سرافراز عزیزم:46:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
دوباره سلام
سلام عزيز دلم...:46:
سرافراز عزیزم، تاپیکت برام یه جای خوب شده که هم میتونم حس و حال خودم رو بهتر بشناسم هم از کمک دوستای عزیز دیگه بهره مند بشم.
هر چند موقعیتمون شاید یکسان نباشه، اما فکر میکنم از یک نوع هستن.
آره خيلي خوبه...بيا باهم اين راه رو بريم... من دوست دارم همسفر داشته باشم.:43:
این جمله آخر سارا بانو، خیلی مهمه.
نقل قول:
منتظر هیچ چیز نباش ..هیچ چیز....
شاید سخت باشه رسیدن به مرحله ای که آدم واقعاً هیچ نخواد. و منتظر هیچ چیزی نباشه.
و این اتفاق نمیفته مگر اینکه قبلش حسی که نسبت به ایشون داری رو خنثی کنی.
یعنی نه ازش بدت بیاد نه خوشت بیاد!
و اینی که نوشتی:
نقل قول:
هرچند در ارتباط با اون آقا و درنظر گرفتن خير و مصلحتش ميشه گفت از خودم راضيم و به خودم نمره خوبي مي دم... اميدوارم ايشون هم در دلش به من نمره خوبي بده.
یعنی هنوز حسی که نسبت به ایشون در درونت وجود داره، خنثی نشده!
نه نشده! دختر مهربون؟؟ داشتيم؟؟ بابا همش چند روز گذشته! سوپروومن(مونث سوپرمن) كه نيستم! :33:
ولي جداي از شوخي نه خنثي نشده هنوزم هست انكار نمي كنم...تسليم!
نمیدونم تجربه های منی که کم تجربه هستم، به دردت میخوره یا نه.
وقتی داشتم با دوستم راجع به حال و هوای این روزام حرف میزدم، چند تا چیز گفت که خیلی بهم کمک کرد تا حسم رو خنثی تر کنم.
مدام دوستم داره بهم میگه که اگه میاد توی ذهنت، به این فکر نکن که اونم نشسته داره به تو فکر میکنه! اون داره با خیال راحت، زندگیشو میکنه! بدون اینکه تو، توی فکرش ذره ای حضور داشته باشی!
به این فکر کن که اون هیچ حسی بهت نداره. هیچ حسی! به همچین آدمی میتونی این همه احساس داشته باشی؟
ولي اينجوري نيست دختر مهربون دعوام نكن! مي دونم اونم به من فكر مي كنه. تازه فكر كنم مشكلات اون بنده خدا از من هم بيشتره!
حتماً فرق بین عشق خانما با آقایون رو توی کتاب باربارا خوندی. که خانما از صبح تا شب چندین بار به عشقشون فکر میکنن (جوری که انگار فکر کردن به عشقشون جاری میشه توی لحظاتشون) و آقایون چندین مرتبه! (البته خیلی گسسته و در تعداد محدود)!
نه به خانما میشه خرده گرفت نه به آقایون! این خصیصه ی هر کدومه.
آره ولي منم 24 ساعته بهش فكر نمي كنما! يه جاهايي واسه عطسه كردن، غذا خوردن، جواب تلفن دادن و اينا مي گذارم...:311: (شوخي مي كنم عزيزم ناراحت نشي يهو!)
اما چیزی که هست، اینه که برای خانما به خاطر این خصلت، فراموش کردن یه عشق به مراتب سخت تر میشه.
پس ما باید براش راهکار پیدا کنیم.
راهكار؟ اوووم! بذار فكر كنم!... راهكار اينه كه بهش زمان بدي! بعد يه چيزي! يكي از دوستان عاقلم بهم ميگفت وقتي گند يه چيزي داره در مياد تو ديگه همش نزن! يعني وقتي الان احساساتت قاتي پاتيه يه چند خرابكاريه ديگه روش اضافه نكن يا افكارتو با اون قضيه بيشتر درگير نكن! مي دوني مثل چي مي مونه؟ به يكي اسمس مي دي جواب نمي ده... عصباني ميشي دو تا ديگه مي دي!...:97: بازم جواب نمي ده! ديگه قاتي ميكني و هي ميس كال و اسمس پشت سر هم رديف مي كني!:101: اين يعني هم زدن! گندشو بالا آوردن! بهترين كار اينه كه درشو بذاري بري براي خودت قاقالي لي بخري بخوري! :307:
به من یه قولی میدی؟
اینکه از این به بعد هر دفعه اومد توی ذهنت، به جای اینکه یاد خاطراتتون بیفتی و آخرش یه آه بکشی، اول تصویری رو توی ذهنت بیار که ایشون داره بیخیال زندگیشو میکنه و بعدشم خدا رو شکر کنی که همیشه صلاح و مصلحت تو رو میخواد و بهترین ها رو برات رقم میزنه.
راستش تصويري كه ايشون داره بي خيال زندگيشو مي كنه رو قول نمي دم ولي سعي مي كنم يه تصوير ديگه توي ذهنم بسازم...مثلا تصوير برادرزاده ام كه داره شيرين زبوني مي كنه! چون محاله ياد شيرين زبونيش بيفتم و خنده ام نگيره! :228: خدارو هميشه شكر مي كنم بازم شكر مي كنم چشم دختر مهربون گلم!
اینجوری به اون حالت خنثایی که گفتم، سریعتر نزدیک میشی.
و به مرور، همون اتفاقی که سارا بانو میگه برات اتفاق میفته.
دیگه منتظر هیچی نیستی.
روي اين قضيه كه منتظر هيچي نباشم دارم فكر مي كنم. ربطي هم به اون آدم نداره...چون من چيزهايي رو از خدا خواستم كه سالهاست بهش چسبيدم...توفكرم كه كلا رها كنم!
بازم ازت ممنونم که تاپیکت خیلی برام مفید بوده و هست:46:
چه خوب! ولي قضيه تو خيلي راحتتره بابا من پوستم كنده شده!
برات آرزوی بهترین ها رو دارم سرافراز عزیزم
منم همينطور دختر مهربون جونم!:46:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافرازجان
هیچ چیز در زندگی اتفاقی نیست .
از اتفاق زندگی ات فقط درست را بگیر و نکته هایت را پیدا کن .
هر زمین خوردنی به معنای هرگز بلند نشدن نیست یک شروع تازه است برای اینکه یادبگیری چطور باید راه بری .
به تجربه ی تلخ و شیرین مشترکت با این آقا احترام بگذار و خوشحال باش که این تجربه را داری . همین . زندگی واقعا همینه .
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
سرافرازجان
هیچ چیز در زندگی اتفاقی نیست .
موافقم آني جان!
از اتفاق زندگی ات فقط درست را بگیر و نکته هایت را پیدا کن .
خيلي دوست دارم نكته هاي خودم رو كامل ياد بگيرم!
هر زمین خوردنی به معنای هرگز بلند نشدن نیست یک شروع تازه است برای اینکه یادبگیری چطور باید راه بری .
درسته! همينجور هست كه شما مي فرماييد!
به تجربه ی تلخ و شیرین مشترکت با این آقا احترام بگذار و خوشحال باش که این تجربه را داری . همین . زندگی واقعا همینه .
آره آني جان! خوشحالم كه در زندگي خودم افتخار آشنايي با ايشون رو داشتم... اما دلم تنگه آني جان! چكنم با اينهمه دلتنگي! صبر، صبر داره منو از پا در مياره! :302:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
درکت می کنم سرافراز
مدتی برای خودت برنامه های مختلف بگذار . اجازه نده وقت آزاد داشته باشی . بیکاری و وقت آزاد در این شرایط بدترین چیز است .
کلاس ورزش برو
کلاس موسیقی
کلاس یوگا
کلاس خنده درمانی
در تورهای سیاحتی یکی دو روزه گروهی شرکت کن
.............
خلاصه این که سرت را گرم کن . هر چه گرفتار باشی کمتر فکر می کنی . بعد از یک مدت این فشار اولیه از رویت کم می شود می توانی به مرور به زندگی عادی برگردی . زندگی پرحرکت و پرجنب و جوش به واقع کمک کننده است .
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز عزیزم
گاهی آنقدر دلتنگ می شوی که دلتنگی امانت را می برد و گاهی آنقدر بغض می کنی که حس
می کنی داری خفه می شوی...تمام این حال ها را تجربه کرده ام... هم من و هم او!
سفر با یک گروه دوستی خوب حالت را واقعا خوب می کند و البته گذشت زمان!
برای تمام ثانیه هایت برنامه بریز...من خودم 1 ماه تمام رو به قبله شده بودم و دلم می خواست
بمیرم اما نعمت سازگاری و فراموشی نعمت بزرگی است...دیگر به این شرایط عادت کرده ام.
غمی در دلم دارم و محبتی از او در دلم سرشار است. اما آنقدر به درگاه خدا اشک ریختم تا خدا
گفت برخیز و زندگی کن عزیز دلم...به من گفت :
گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم ......... نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند!
تازه می دانستی رنج کشیدن روح ما را چقدر بزرگ تر می کند؟ ... من که روحم خیلی بزرگتر
از قبل شده و او اگر الان پیش من بود به من افتخار می کرد که این همه مسائل را به تنهایی
پشت سر گذاشتم!
تا می توانی راز و نیاز کن ، اشک بریز ، سفر کن ، ورزش کن و فیلم شاد ببین تا روحت شاد
شود...زمان نیز مرهم روح تو خواهد شد.
انقدر به تو سر می زنم تا تو هم مثل Matin_Alone با شرایط کنار بیایی!
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
خیلی جالب بود! انگار پرده تاریکی از جلوی چشمان من رفت و حقایقی دیدم که تا همین چند ساعت پیش انگار در مقابلش کور بودم!
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور!
بهارم متشکرم! همه چیز بر من آشکار شد! دبگه نیاز نیست غصه من رو بخوری فدات شم... دیگه دلتنگ نیستم!:46:
فرشته مهربان گلم! تاپیک من رو به نتیجه رسیده اعلام کن و قفلش کن... ممنونم:72:
-
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
خوش به حالت سرافراز جون براي ماهم دعاكن تا لطف خدا شامل حال ماهم بشه. موفق باشي