کارگاه آموزشی - آشتی با درون خود با تکنولوژی فکر!!!

به نام حضرت دوست

دوستان و یاران صمیمی و مهربان همدردی سلام!!!

از امشب "کارگاه آموزشی - آشتی با درون خود با تکنولوژی فکر!!!" را با توکل بر خداوند مهربان و

یاری جستن از او و با وضو آغاز می کنم زیرا نوشتن برای دوستان همدردی را امری مقدس و الهی

می دانم و این را هم خوب می دانم که این اراده او بود که من با شما آشنا شوم و این تاپیک را باز

کنم و قطعا برای ادامه راه به همکاری شما عزیزان بسیار نیازمندم...خوب شروع می کنیم :

مقدمه

این کارگاه برای این راه اندازی شد که احساس می کردم نیمی از مشکلات افراد جامعه و اعضای

تالار همدردی به دلیل نوع تفکر و باورهای آنان و عدم شناخت کافی از خود و خواسته هایشان

از زندگی است و به همین دلیل از نوعی سردرگمی و حیرانی در زندگی رنج می برند و از عزت

نفس و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند و همین موضوع باعث می شود خودشان و

توانمندیهایشان و رویاهایشان را باور نکنند و برای همین سرنوشت برای آنها تصمیم می گیرد

نه آنها برای سرنوشت!!! ... خدای این افراد بسیار کوچک ، دور از دسترس و منتقم است و

نگاه این افراد به زندگی بسیار بی انگیزه!! ... دائما از خدا می پرسند که چرا آفریده شده اند

و چرا دائما فقیر ، بدون عشق ، بدبخت یا غیره هستند و دائما می گویند چرا و چرا و چرا!!!

حال که خداوند و لطف او من را با این تکنولوژی آشنا نمود و سرنوشت من را تغییر داد

(چون خود می خواستم) می خواهم این تکنولوژی را برای شما عزیزان بیان کنم تا همه شیوه

زیبا زیستن و نگاه زیبا به زندگی را بیاموزیم و بدانیم این ما هستیم که با تفکرات خود زندگی را

زیبا یا زشت و خوب یا بد می دانیم و این را هم بدانیم که انسان موجودی مخیر است که

بواسطه اختیار خود می تواند سرنوشت زیبایی را برای خود طراحی کند.

با یاد گیری این تکنولوژی می توانیم بهترین ها را داشته باشیم..

بهترین زندگی ها ، بهترین عشق ها ، بهترین معنویات و بهترین ثروت ها!

به شرط آنکه خود بخواهیم!

"ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم!!! "

"خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود بخواهند!!!!"

پس "خواستن" اولین شرط ورود به این راه الهی است!

پس اگر می خواهید راه عشق ورزیدن به خود و پیدا کردن خویشتن خویش را بیاموزید از همین

حالا شروع کنید!

===========================

قسمت بعد ....

فصل اول : ضمیر ناخود آگاه (Subconscious Mind)

ادامه دارد...

سلام دوستان خوب همدردی

به سراغ جلسه دوم کارگاه تکنولوژی فکر با کمی تاخیر به دلیل گرفتار بودنم می رویم :

فصل اول : ضمیر ناخودآگاه

قسمت اول :

ما انسانها به واسطه 2 عامل در زندگیمان خوشبخت یا بدبخت می شویم و به واسطه همین

2 عامل رویاهایمان پرو بال می گیرد و به واقعیت مبدل می شود یا دچار ناکامی می شویم!!

این 2عامل عبارتند از :

1- اندیشه و تفکر ما

2- باور ها و اعتقادات ما

اگر ما زیبا و درست بیاندیشیم همانند یک پرنده سبک بال هستیم که آماده پریدن است اما...

اما این پرنده برای پریدن نیاز به دو بال زیبا و قدرتمند دارد تا بتواند در آسمان رویاهایمان پرواز

کند و خود را به سرزمین های زیبا برساند!

خوب ذهن ما انسان ها نیز پر از اندیشه های مثبت یا منفی است و پر از رویاهای زیبا و روح

ما بسیار بلند پرواز است و بی نهایت را طلب می کند و می خواهد اوج بگیرد و رویاهایش را

محقق سازد اما با کدام بال؟ ... بله! این بال همان باور ماست و تلاش در جهت آن باور ،

قدرت ما در پر کشیدن و اوج گرفتن...

چرا این سخنان را گفتیم؟

چون می خواهم بدانید که یک عامل بسیار قدرتمند در درون ما وجود دارد به نام

ضمیر ناخود آگاه!!!!!


این عامل قدرتمند که در هر انسانی تعبیه شده ، بسیار توانا است و قدرت اتم را در

دستانش دارد و با تمام کائنات در ارتباط است ولی در عین حال همانند کودکی خردسال

بسیار ساده لوح و ساده دل است!

خوب حتما می گویید این که خیلی خطرناک است...از یک طرف بسیار قدرتمند است و از طرف

دیگر بسیار ساده و ممکن است به خود آسیب بزند!

بله درست فکر کردید...و ما انسانها هر روز اندیشه های مختلفی را در ذهنمان پرورش می دهیم

و ضمیر ساده دلمان آن ها را باور می کند و در ما باور می سازد و امان از وقتی که این باور

غلط باشد یا ما را بی انگیزه و افسرده بپندارد...آن موقع است که مرغ فکر ما هرگز نمی پرد

زیرا بال و پری برای پریدن ندارد تا به سرزمین آرزوهایش برسد...اندیشه اش هم که زیبا و قوی

نیست پس روح ما در جسم ما محبوس می شود و یک گوشه کز می کند و فریاد می زند اما

به فریادش نمی رسیم!


از طرفی گفتیم ذهن ما که کارخانه اندیشه و تولید فکر است به ما باور می دهد و این باور به

ضمیر نا خودآگاه ما فرستاده می شود و ضمیر ما با کائنات ارتباط برقرار می کند و اتفاقات

عالم بر اساس همین تفکر ما رقم می خورد که این همان مفهوم اختیار است.


اگر ما سعی نکنیم افکار منفی را متوقف کنیم و دائم بگوییم : "امروز خیلی حالم گرفته س

..... یه چیزی اعصابمو خورد کرده ...من از وقتی اینجوری ناراحت و دپرسم همش بد میارم"

پس ضمیر ناخود آگاه ما این سخنان را می شنود و می گوید : "خوب صاحب من بی حوصله

است و می گوید همش بد می آورم پس باید برایش شرایطی بد را درست کنم!!!"

می دانید چرا ؟ چون ساده دل است و هر حرفی را که او می زنید باور می کند و در پی آن

یک سیگنال مثبت یا منفی -بسته به نوع تفکرتان - به عالم می فرستد و همن سیگنال صادر

شده از شما به صورت یک فرمان بر عالم اثر می گذارد و نتیجه اش می شود مجموعه

اتفاقات پیش آمده برای شما در زندگی!!


حالا برعکس این موضوع نیز صادق است!...یک روز صبح از خواب بیدار که می شوید پنجره را

باز می کنید و می گویید : " به به چه هوایی...چه صبح فوق العاده ای...چقدر همه چیز

زیباست ...امروز حتما روز خوبی خواهم داشت...روزی پر از خیر و برکت!" باز هم ضمیرت این

حرف را می شنود و می گوید : "خوب...صاحب من ، مرا مکلف کرده که روزی برپار و خوب

برایش به ارمغان بیاورم پس باید دست به کار شوم ویک سیگنال مثبت به عالم می فرستد و

آن روز به اصطلاح روز شانس شماست و همه چیز عالم زیباست!


اما در دنیای واقعیت ها چیزی به اسم خوش شانسی یا بدشانسی وجود ندارد...اتفاقات

زندگی ما برخواسته از نوع تفکر و نگاه ما و باورهای ما در زندگی است!

اگر ما منتظر وقوع اتفاقات خوب باشیم ، دائما افاقات خوبی رخ می دهد و بالعکس!




حال که از ضمیر ناخودآگاه گفتیم ،در قسمت دوم ادامه اصل های ضمیر ناخودآگاه را متذکر

می شویم و تمرینات عملی را شروع می کنیم...جلسه بعد با قلم و کاغذ سر کلاس بیایید.

بهار غمگین منظورتون اینکه در واقع ما به خودمون تلقین مثبت باید بدیم ؟من اینکارو می کنم خیلی وقت ها ...
ولی فکر میکنم همیشه همه چیز از باورهای ما سرچشمه نمیگیره
هر چه قدر هم که بگم امروز روز خوبیه و هوا خوبه و همه چیز عالیه بازهم اتفاقی می افته که اون روز رو خراب می کنه .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

بهار غمگین منظورتون اینکه در واقع ما به خودمون تلقین مثبت باید بدیم ؟من اینکارو می کنم خیلی وقت ها ...
ولی فکر میکنم همیشه همه چیز از باورهای ما سرچشمه نمیگیره
هر چه قدر هم که بگم امروز روز خوبیه و هوا خوبه و همه چیز عالیه بازهم اتفاقی می افته که اون روز رو خراب می کنه .

---

نازنین 1 عزیز

حق با شماست اما هنوز تا به دنیای واقعیات برسیم و درس آن جلسه را مطرح کنیم خیلی باقی

مانده...هدف ما در این کارگاه در ابتدا درست کردن باور های منفی یا اشتباه است که

هنوز اول راهیم! چون تمرینات ما هنوز مانده و هنوز شروع نشده!

مقوله دیگر این است که ما قرار است با روحیاتمان کاری کنیم که حتی اتفاق های بدی که در

حیطه اختیار ما نیستند هم افتاد باز هم ما مسائل را با آرامش حل کنیم و روزمان خراب نشود!

این واقعیت امر است!!!

ما قرار نیست خوش خیالی کنیم بلکه می خواهیم باورهایمان را در این کارگاه درست کنیم و

شیوه مثبت اندیشی را بیاموزیم و تاثیرش را در زندگیمان ببینیم...

پس از درس های ضمیر ناخودآگاه سراغ مباحث بعدی و بکارگیری آنها در دنیای واقعیات

صحبت خواهیم کرد.

بهار جون سلام بالاخره اومدی.من به خاطر کارگاه تو رفتم شارژ کردم.امیدوارم فقط مقاله گونه نباشه و عملی باشه.
خودت توقعمونو بردی بالا:311:

در ادامه صحبت های قبل به بحث ضمیر در انسانها می پردازیم. ما دو نوع صمیر در وجودمان داریم!

1- ضمیر خود آگاه (conscious mind) : این ضمیر همان خود آگاه ماست که در هر لحظه به

صورت منطقی و عقلانی بر ما و اعمال ما نظارت دارد و به صورت ارادی کارها را انجام میدهد.

مانند فکر کردن ، درس خواندن و غیره.

2- ضمیر ناخود آگاه (subconscious mind) : این ضمیر همان نا خود آگاه ماست که

حرکات غیر ارادی ما مانند نفس کشیدن ، پلک زدن و ... را تحت کنترل دارد و بسیار قدرتمند

است و باورهای ما که درست یا غلط در خود آگاهمان شکل می گیرد ، بصورت سیگنال به

ناخودآگاهمان می فرستد و او که با تمام کائنات در ارتباط است تلاش می کند تا ما را به

خواسته مان برساند!

ضمیر اول را که همگی می شناسیم پس در ادامه به ضمیر ناخودآگاه و قدرت آن در اتفاقات

زندگیمان می پردازیم.


برای مثال دوست عزیزمان " یک زن امیدوار " در امضای خودشان نوشته اند :

اتفاقات نمیتواند شما را بدبخت کند

اما افکار شما به راحتی از پس این کار بر می آید

این نوشته اشاره به همین موضوع دارد. یک فکر به صورت خودآگانه در کارخانه مغز ما تولید

می شود و در ما یک باور یا روحیه یا نقشه یا نیت یا هر چیز دیگر می سازد! ضمیر ناخود آگاه

ما آن را باور می کند و از آن پس اتفاقاتی را که در حیطه قدرتش است (نه همه اتفاقات را)

رقم می زند و برای همین از قدیم گفته اند : از هرچه بترسی سرت می آید!


یک مثال ساده :
• تفکر منفی :
یک روز از خواب بیدار می شوید و می گویید :

- امروز روز سختی است و هر لحظه با بدی مواجه می شوم!
- به نظر می رسد مردم با من سر لچ دارند و برخورد خوبی ندارند.
- ناسازگاری روزگار را حس می کنم که چگونه مرا می آزارد!

اتفاقات آن روز پس از این افکار :

- ضمیر که این ها را شنیده شروع می کند و خودتان ناخودآگاهانه شرایط بروز اتفاقات و

رفتارهای بد در دیگران را با کج خلقی فراهم می کنید و دائما بد می آورید ، اتفاقات بدی می

افتد و انگار روزگار سر ناسازگاری دارد!

ممکن است این سوال پیش بیاید که ما روزمان را خوب شروع می کنیم اما اتفاقات اطراق روی

ما اثر می گذارند. در این موارد چه کنیم؟

در جواب این سوال باید گفت : باید آن قدر به خودمان آرامش تزریق کنیم وروحیه مان را قوی

کنیم که حوادث خارج از حیطه اختیار ما روی ما اثر نگذارد! که در جلسات بعد به این روش ها

اشاره می کنیم!

• تفکر مثبت :
یک روز از خواب بیدار می شوید و می گویید :

- امروز روز بسیار خوبی است و هر لحظه برای من خوش شانسی اتفاق می افتد!
- از زمین و آسمان برای من خیر و برکت می بارد.
- خدایا تو را به خاطر تمام نعمات زیبایت شکر می گویم.
و با چهره ای متبسم روز خود را آغاز می کنید!

اتفاقات آن روز پس از این افکار :
- ضمیر که این ها را شنیده شروع می کند و خودتان ناخودآگاهانه شرایط بروز اتفاقات و

رفتارهای خوب را در دیگران با امواج مثبت ایجاد می کنید و با آرامشتان آن ها را نیز آرام می

کنید! و ضمیرتان شرایط وقوع اتفاقات خوب را برایتان فراهم می سازد.


حال که این ضمیر را شناختیم به اصول برنامه ریزی کردن برای ضمیر ناخودآگاه می پردازیم و

اینکه چگونه می توانیم این ضمیر قدرتمند را برنامه ریزی کرده و از قدرت آن به نفع خودمان

استفاده کنیم!

برای program کردن این ضمیر که چون کودکی ساده لوح است و همواره دستش در دست

ماست و هرآنچه به او بگوییم باور می کند و به اجرا در می آورد به موارد زیر می پردازیم.

1. اصل تمرکز : در هر لحظه از شبانه روز می بایست به موارد زیبا توجه کنیم تا اتفاقات

زندگیمان زیبا شود و بر خاطرات بد و تفکرات بد گذشته تمرکز نکنیم!

2. نگاه به زیبایی ها و تفکر زیبا داشتن : همواره تفکر مثبت داشته باشیم و زود قضاوت

نکنیم و تا می توانیم خوبی های اطرافمان را ببینیم!

3. مراقبت کردن از افکار و اعمال : در هر لحظه از شبانه روز باید مراقب افکار و اعمالمان

باشیم زیرا ما انسان زیبای دیگری شده ایم و می دانیم که ضمیر ناخودآگاه ما هر لحظه افکار و

اعمال ما را می بیند و می شنود!

4. سئوال مثبت پرسیدن از ضمیر ناخود آگاه :

• کیفیت زندگی تو را نوع سوالاتی تعیین می کند که تو از خود می کنی ، از ضمیر خود!

• سوالات مثبت ، زندگی تو را زیبا و مثبت می کند. پس سوالات خوب طراحی کن تا

زندگی زیبا طراحی کنی.

5. اصل جملات تاکیدی مثبت

تمرین : کاغذی بردارید و جملات مثبت و زیبا را برای خودتان بنویسید.

• مثال : من آرامم
• من خوشبختم
• تمام کائنات در خدمت من است
• از زمین و آسمان برای من خیر و برکت می بارد
• من مادر خوبی خواهم شد
• من می توانم
• من عاشقم
• و ....

6. اصل واژه ها

• گفتن هر واژه تاثیر مستقیم بر ضمیر نا خود آگاه دارد! ( هر واژه ای که با احساس بگوییم

یک سیگنال مثبت به ضمیر ناخودآگاه می فرستد و ضمیر هم با کائنات ارتباط برقرار می کند )

• پس واژه ها را با احساس بگویید :
مثال : ای خدا چه آرامشی دارم من ( تو را شکر می گویم ای مهربان زیبای هستی) ، عشق ، آب روان ، آبی بی کران ؛ دریا ، گل ، ایمان ، خوشبختی ، آرامش ، احساس ، صداقت

• ضمیر ناخودآگاه با شنیدن جملات منفی شرایط منفی را در تو به وجود می آورد پس نگو خسته ام ،پژمرده ام ،افسرده ام

• واژه های خوب را به جای واژه های بد جایگزین کن بگو : نیاز به آرامش بیشتری دارم نگو خسته ام! مراقبه کن حتما ! بگو روز پر حاصلی داشتم به جای اینکه بگویی خسته ام ! و بنابراین من زود می خوابم تا صبح پر انرزی بیدار شوم و زیباتر باشم

• همیشه به دیگران بگویید من عالیم .

• در خلوت مراقب رفتار و افکار خود باشید زیرا ضمیر ناخوآگاه هر لحظه بر ما و افکار و اعمال ما شاهد است

پس :

او که شاهد است حاکم است و :

زیبایی می سازد .
عشق می سازد .
سلامتی می سازد .
موفقیت می سازد .
کامیابی می سازد .
ایمان می سازد .
آرامش می سازد .
زندگی می سازد .
فردا می سازد .
ثروت می سازد .

• ضمیر ناخودآگاه کودک همراه همیشگی توست !!!!

7. اصل تصویر سازی ذهنی : رویاهایت را ببین و در ذهنت تصویر کن!

• ضمیر رویاهایی که در ذهن تو نقش می بندد را به واقعیت تبدیل می کند . پس رویاها و تصویر سازی های تو از همه چیز مهمتر است . و سیگنالهای بسیار قوی ای به ضمیرت می فرستد مثلا وقتی آب که می خوری بگو "ای آب تو باعث سلامتی و دفع سموم بدنم می شوی " ضمیر ساده باور می کند و همه تلاشش را در جهت این امر می کند .

8. اصل خود هوشیارری ،خود باوری ، خود بینی و خود بیداری و اشراف به لحظه لحظه خود
تو باید هر لحظه به خود اشراف (خود آگاهی) داشته باشی و مراقب افکار و اعمالت باشی!

• تو انسان زیبای دیگری شده ای و دیگر آن انسان گذشته نیستی! باید این را به ضمیرت هر لحظه بفهمانی
• به خودت مرتب بگو چگونه می توانم زیبا زندگی کنم؟
• کلمه "چرا؟" درهای رحمت را بروی تو می بندند پس به جای این کلمه بگو چگونه! با گفتن کلمه چگونه جمله منفی ات را به مثبت تبدیل کن!
به جای این که بگویی " خدایا چرا من بدبختم؟ چرا زندگی من این چنین است و هزار چرای دیگر"
بگو : " خدایا درهای رحمت تو همیشه بروی من باز است! چگونه می توانم زندگی ام را زیباتر کنم؟"
• کلمه "چگونه" یک واژه رحمت آفرین است.
• کلمه "چرا؟" یک واژه کفر آفرین است.

9. تحلیل و تمرکز بر روی خاطرات خوب گذشته و تحلیل آینده :
دائم بر روی خاطرات خوب گذشته تمرکز کنید و به خاطرات بد اصلا مجال فکر کردن ندهید تا ضمیرتان بر روی خوبی ها تمرکز کند .

10. اصل انتظار
• در زندگی شما چیزی اتفاق می افتد که منتظرش هستید .
• اگر بگویید من خوش شانسم ضمیر می گوید خوب او گفت خوش شانس است پس باید برایش شانس بیاورم!

تمرین اول :
ثبت وقایع برای موفقیت در آینده :

1. یک دفتر بخرید به نام " دفترچه ثبت موفقیت ها و زیباییهای زندگی من"

2. هر شب یک موفقیت را بنویسید!

با جملات منفی شروع کنید و بنویسید و خودتان را هر روز با روز قبلتان مقایسه کنید.

مثال : من فقیر بودم (گذشته)
من ثروتمندم ( آینده )

3. سن خودتان را در دفترچه بنویسید. سن روحیتان را!

4. 30 جمله تاکیدی مثبت بنویسید!

5. 30 واژه مثبت بنویسید.

6. لیستی از تمام چیزهایی که خدا را به خاطرآن شکر می گویید بنویسید : 50 تا لیست کنید.

7. چه انسانهایی مرا دوست دارند : 50 تا لیست کنید.

8. 10 سوال طلایی برای هر شب طرح کنید!

مثال : " خدایا درهای رحمت تو همیشه بروی من باز است! چگونه می توانم زندگی ام را زیباتر کنم؟"

9. 10 سوال مثبت برای هر روز صبح طرح کنید!

سلام

خوب می بینیم که هیچ کدوم دوستان تنبلمان تمرین هایشان را انجام نداده اند! :)


اصل های ضمیر ناخودآگاه را بطور کامل اجرا کردید یا نه؟

قرار است از امروز از صبح که از خواب بیدار می شویم یک روز عالی را انسانی زیبا که انگار از نو

متولد شده شروع کنیم!

قرار است یک دفتر خوشگل برای خودمان بخریم.



شما هم یک دفتر زیبا برای خودتان بخرید و شروع کنید!

سلام دوست عزیزم
من صحبتهای ارزشمند شمارا خواندم وبسیار بسیار موثر
من نسبت به ضمیر خود آگاهی که شما از آن صحبت کرده اید بسیار معتقدم و بارها و بارها این کارها را انجام داده ام و بسیار تاثیر خوبی گذاشته ولی یک مشکلی که هست این است که اگر ما به درونمان بنگریم و با خودمان خلوتی کنیم بیشتر ماها با خودمان مشکل زیادی نداریم و راحت حلشان می کنیم ولی اگه کسی از اطرافیان سعی در رنجش ما داشته باشند چگونه با این ضمیر آن مشکلات را حل کنیم چون من هنوز به شخصه نتوانسته ام با این راهها مشکلم را با اطرافیان حل کنم و وقتی که که با این مشکلات روبرو می شوم در مقابلشان آرامشم را حتی از دست می دهم و به قولی این ضمیر خودآگاهمان EROR می دهد به ما بگو با این EROR ها چه کنیم چون من خیلی سعی در حل این مشکلات دارم که قطعأ خیلی از ما همدردیها با دیگران دست و پنجه نرم می کنیم و دوست داریم که یک نفر به ما راه حلی را ارايه بدهد تا از پس این مشکلات برآییم این را هم می دانیم که واقعا این ضمیر ها به ما می تواند بهترین راهها را نشان بدهد همانطور که گفتید اگر بخواهیم
خود من به شخصه هنوز به این مرحله نرسیدم که بتوانم با این تفکرات راهم را پیدا کنم شاید در تنهایی خود خیلی آرام بودم ولی با وجود گرد بادها دوباره از دست می دهمش چگونه بتوانم بیشتر از آن استفاده کنم و موفق باشم

bahar.ghamgin عزیز

ذکر منبع ضروریست

لطفاً منبع را ارسال کن تا در انتهای پست ها قرار دهیم . عزیزم خودت که می دونی مقالات بدون ذکر منبع حذف می شوند ها !! گفته باشم . یه وقت زحمتهایت هدر نره


پاورقی
=====

مباحث از این دست علیرغم موارد مفیدی که دارد در بعضی جهات از نظر روانشناسی علمی جای تأمل دارد . و اغلب ارائه کنندگان این مباحث حتی تحصیلاتشان هم روانشناسی نیست .

bahar.ghamgin
من یه دفترچه زیبا دارم سوالهارو هم توش جواب دادم ببینم چی میشه:310:
اگه هیچ تغییری نکرد زندگیم چی؟
ممکنه سیگنالهایی که می فرستیم به دلیلی به ضمیر نا خوداگاه نرسه؟
آخه من قبل این هم خیلی سیگنال مثبت می فرستادم همیشه ولی دیدم فایده ای نداره قطعش کردم
مثلا تو ی ازمون استخدامی شرکت کردم و تا جوابش بیاد با خودم می گفتم من قبول می شم تو ازمون
امروز به من زنگ می زند تا یه هفته هر روز با روی خوش بیدار می شدم می گفتم امروز به من زنگ می زند و می گن قبول شدی ولی نزدند!می دونم سوالام زوده ولی گفتم بپرسم ببینم روشم صحیح بوده؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

لطفاً منبع را ارسال کن تا در انتهای پست ها قرار دهیم .

---

منابع مورد استفاده :

1- "تکنولوژی فکر" ، اثر دکتر علیرضا آزمندیان

2- "اعجاز مثبت اندیشی" ، اثر محمدرضا فراهی

3- مستند "راز" ، آنتونی رابینز

سایر منابع مورد استفاده در فصل های بعد نیز حتما ذکر خواهد شد. قصد داشتم در پایان هر

فصل منابع را ذکر کنم ولی چشم. از یادآوری شما دوست عزیز بسیار سپاسگزارم.

در خصوص این کارگاه به دلیل اینکه رشته من روانشناسی نیست ، بر اساس منابع و دقت

نظر فراوان پیش خواهم رفت و حتما از کارشناسان تالار نیز یاری خواهم گرفت.

تمامی نوشته های بر اساس مرجع های علمی و کارشناسی شده می باشد.

با سلام
مسائل پاراسایکولوژیک که امروزه اتفاقا بازارش داغ هست به خاطر امیدهای اغراق گونه و پرداخت سطحی به تغییرات و وعده و وعیدهایی که گاهی به ناامیدی مراجعان منجر می شود زیاد نمی تواند پایه مشاوره قرار بگیرد.

معمولا در اینگونه کتابهای فراروانشناسی تغییرات سنگین ، زمان بر و تدریجی را برای مراجعان چون پر کاه و کم عمق نشان می دهند. فرد وقتی تحت نفوذ سخنرانی یا کتابی قرار می گیرد، به شدت شارژ می شود و گاهی چند روز این نیروی احساسی در فکرش هست. اما ناگهان متوجه می شود سرجای اولش هست و دوباره ناامید می شود.

معمولا محصولات گیشه و فراروانشناسی به نام افراد شناخت می شوند، عکسهای جذاب و خندان آنها شما را بر می انگیزند. و به جرات می توان گفت نفعی که این روشها برای صاحبان آنها دارد (همانطور که همه آنها در مقدمه کتابهای خودشان اشاره می کنند چندین بار این کتاب با چه تیراژی چاپ شده است) برای مراجعان آنها ندارد.

همچنین این افراد به جای تحقیقات نظام دار روانشناختی به مورد پژوهی ها و مثالهای خاصی از مراجعان خود اشاره می کنند و افراد را بر می انگیزند.

نکته مهم بعدی اینست که حرفهای این عزیزان در خصوص مسائل فراروانشناسی بکلی اشتباه نیست. بلکه در بعضی مسائل هم عبارات و مفاهیم روانشناسی علمی در آن هست. و بعضی مسائل دیگر آنها هم بی آسیب هست. لیکن ترکیب و نحوه تلقین آن به مراجعان که امید کاذب در آنها ایجاد می کند آسیب رسان هست.

هیچ روانشناسی از طرف مراجع مسئولیت قبول نمی کند و به او قول نمی دهد که تو چنان خواهی شد. بلکه به او می گوید که باید با سختی و طی زمان و با مهارتهایی که کسب می کنی اندک اندک تغییر کنی.
اما در فراروانشناسی مدینه فاضله ای را در نزدیکی شما ترسیم می کند. که شاید بتوان طی چند روز آدم دیگری شوی.
این انرژی دمیدن در مراجع به صورت افراطی نتایج کوتاه مدت مفید و درازمدت غیر مفیدی را ایجاد می کند.

با توجه به توضیحاتی که داده شد. اگرچه ما با محتویات اینگونه تاپیکهای فراروانشناسی مخالف نیستیم، اما از تاکید و پیگیری اغراق گونه اینگونه مباحث هم خشنود نبوده و مورد تاکید ما نیست.

پس این تاپیک و تاپیک های مشابه به زودی منتقل می شود به انجمن سایر موضوعات مورد علاقه اعضاء


=========
البته سال 1387 هم یه اشاره ای به موارد مشابه داشته ایم.

با سلام و تشکر از مدیر عزیز همدردی

من کاملا با شما موافق هستم و قرار نیست در این تاپیک به رواج خوش خیالی و وقوع 100%

اتفاقات بپردازم بلکه می خواهم مثبت اندیشی را به مراجعان بیاموزم و در ادامه اعتما به نفس افراد

را افزایش داده و راه مبارزه با واقعیت های زندگی و مسائل آنها را بیان کنم.

خود من نیز با برخی قسمت ها مخالفم اما نه به همه آنها!

در این تاپیک نیز قصد رواج خوش خیالی را نداشته و ندارم و بارها به مراجعین گفته ام که تغییر

کاری زمانبر ، طولانی و وقت گیر است و به سختی اتفاق می افتد! من نیز قسمت هایی را که به

قول شما مدیر عزیز باعث سوء برداشت می شود حذف کرده و تنها قسمت های خوب این مقوله

را بیان می کنم و می دانم که منافاتی با قوانین تالار ندارد و آسیبی به باورهای کسی وارد

نخواهد کرد.

حتما در طی ادامه این تاپیک از راهنمایی های خود شما نیز بهره خواهم گرفت و سعی می کنم

باوری غلط در مخاطب به وجود نیاورم.

با تشکر از گوشزد نمودن شما و وقتی که برای خواندن این تاپیک گذاشتید.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 861010100

سلام دوست عزیزم
من صحبتهای ارزشمند شمارا خواندم وبسیار بسیار موثر
من نسبت به ضمیر خود آگاهی که شما از آن صحبت کرده اید بسیار معتقدم و بارها و بارها این کارها را انجام داده ام و بسیار تاثیر خوبی گذاشته ولی یک مشکلی که هست این است که اگر ما به درونمان بنگریم و با خودمان خلوتی کنیم بیشتر ماها با خودمان مشکل زیادی نداریم و راحت حلشان می کنیم ولی اگه کسی از اطرافیان سعی در رنجش ما داشته باشند چگونه با این ضمیر آن مشکلات را حل کنیم چون من هنوز به شخصه نتوانسته ام با این راهها مشکلم را با اطرافیان حل کنم و وقتی که که با این مشکلات روبرو می شوم در مقابلشان آرامشم را حتی از دست می دهم و به قولی این ضمیر خودآگاهمان EROR می دهد به ما بگو با این EROR ها چه کنیم چون من خیلی سعی در حل این مشکلات دارم که قطعأ خیلی از ما همدردیها با دیگران دست و پنجه نرم می کنیم و دوست داریم که یک نفر به ما راه حلی را ارايه بدهد تا از پس این مشکلات برآییم این را هم می دانیم که واقعا این ضمیر ها به ما می تواند بهترین راهها را نشان بدهد

---

دوست عزیز

قرار نیست " ضمیر ناخودآگاه " ما را هدایت کند و یا راه را به ما نشان بدهد!

این ما هستیم که باید او را وادار به یادگیری ، صبوری و مطالعه فراوان برای حل مسائلمان کنیم.

ما هرگز از مشورت گرفتن از دیگران بی نیاز نیستیم و همواره باید از مشاوره افراد دانا استفاده

کرده و برای حل مسائلمان در ارتباط با دیگران باشیم.

این که ما در " دنیای واقعیت ها " زندگی می کنیم و باید مسائل را همانگونه که هست حل

کنیم را در فصل های بعدی اشاره خواهم کرد.

ما نمی توانیم دیگران را وادار کنیم که برای ما مسئله ای ایجاد نکنند اما می توانیم آنقدر روی

خودمان کار کنیم که صبور بودن و عاقلانه رفتار کردن را در مواجهه با مسائل زندگی بیاموزیم.

چون مشکلات همواره هستند و رفتارهای آزار دهنده دیگران نیز همچنین...این ما هستیم که

باید با این مسائل درست برخورد کنیم و صبوری کردن را بیاموزیم!

اما در فصل دنیای واقعیت ها به این مسائل خواهیم پرداخت..

نازنین عزیز سلام

گفته ای :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

من یه دفترچه زیبا دارم سوالهارو هم توش جواب دادم ببینم چی میشه:310:
اگه هیچ تغییری نکرد زندگیم چی؟
ممکنه سیگنالهایی که می فرستیم به دلیلی به ضمیر نا خوداگاه نرسه؟

---

دوست عزیزم زندگی ما وقتی تغییر می کند که ما خودمان بخواهیم تغییر کنیم و رفتار مناسب را

در مواجهه با مسائل زندگی بیاموزیم...اینکه ما باید افکارمان را درست هدایت کنیم و مثبت

بیاندیشیم یک مقوله است و این که شما بنشینی یک جا و دائم بگویی : "خوب من بسیار

امیدوار هستم و می دانم امروز به من زنگ می زنند برای کار " یک مقوله دیگر!

ما در زندگی سفارش به تلاش و کوشش و مثبت اندیشی شده ایم اما باید این نکته مهم را

به خاطر بسپاریم که " حاصل کار را باید از خداوند بخواهیم! " چرا که او به مصلحت خود به ما

برخی چیزها را می دهد و برخی چیزها را نه! ... ما نباید مثبت اندیشی را با خوش خیالی

اشتباه بگیریم زیرا ر ادامه صحبت ها به این اصل اشاره خواهم کرد که اگر ما در جهت آرزوها و

اهدافمان تلاش نکنیم و دائم رویاپردازی صرف کنیم ، ضمیرمان می فهمد که ما خوش خیالی

کرده ایم و هیچ حرکتی رای ما انجام نمی دهد!

ما تلاش خود را می کنیم و حاصل کار را به خدا می سپاریم...

او امور ما را با قدرت بی نهایت خود به بهترین شکا پیش می برد نه به آن شکل که ما

می خواهیم!


گفته ای :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

آخه من قبل این هم خیلی سیگنال مثبت می فرستادم همیشه ولی دیدم فایده ای نداره قطعش کردم
مثلا تو ی ازمون استخدامی شرکت کردم و تا جوابش بیاد با خودم می گفتم من قبول می شم تو ازمون
امروز به من زنگ می زند تا یه هفته هر روز با روی خوش بیدار می شدم می گفتم امروز به من زنگ می زند و می گن قبول شدی ولی نزدند!می دونم سوالام زوده ولی گفتم بپرسم ببینم روشم صحیح بوده؟

---

در جواب این سوال باید بگویم :

قبول داری که قدرت خداوند و اراده ی او مافوق همه قدرت ها و اراده است؟

خوب شما از مثبت اندیشی - نه خوش خیالی - تا کنون در زندگی بی بهره مانده ای که دیگر

مثبت اندیشی را قطع نمودی؟ ... جز این بود که در شما یک روحیه خوب و یک اعتماد به نفس

عالی ساخت؟ .... شما تلاشت را در این آزمون کردی اما فراموش کری که حاصل کار را از

اراده ی مافوق همه اراده ها بخواهی و او بر اساس مصلحت خود برخی امور را برای ما پیش

می آورد و برخی را نه! .. حتما صلاح تو نبوده که در آن آزمون موفق شوی یا قسمت تو و روزی

تو نبوده ... حتما برای تو این بهتر بوده ... اما آیا تا کنون از خوش فکری ، روحیه خوب و اخلاق

نیکو ضرر کرده ای که می گویی فایده ندارد؟ .. ما اگر به دیگران با روی باز برخورد کنیم حتما

اطرافیانمان نیز با ما خوب برخورد خواهند کرد و تاثیر این سیگنالهای مثبت را آنجا می بینیم!

اما کنترل برخی امور از اراده ما خارج است و تنها قدرت خداوند است که امور را پیش می برد.

پس شما باید با انرژی مثبت و روحیه عالی به تلاش و کوشش در جهت رسیدن به اهدافت

بپردازی اما حاصل کار را از خدا بخواهی و راحت به زندگی بپردازی و این را بپذیری که من تلاش

خود را کردم ... اگر خدا بخواهد اتفاق می افتد و اگر صلاح من نباشد رخ نمی دهد!

پس اموری را که خارج از اراده توست به خدا بسپار!

این که منتظر تغییر باشی تنها به تلاش تو برای تعویض رفتارهای اشتباهت بستگی دارد نه

اینکه یک جا بنشینی و بگویی من دارم مثبت فکر می کنم پس زندگیم تغییر می کند! این روش

کاملا غلط است! ... بلکه شما باید ائم مراقب افکار ، گفتار و اعمالت باشی و همواره برای

تغییر عادات غلط خود تلاش کنی تا بتوانی تغییر کنی و این پروسه ای زمان بر است!

مثلا تو آدمی هستی که زود عصبانی می شوی ... اما برای خودت یک نشانه می گذاری که

من نباید زود عصبانی بشوم و برای کنترل خشمت شروع به مطالعه می کنی و هر وقت آن

نشانه را می بینی یاد این قرارت با خودت می افتی و سعی می کنی بر اساس مطالعاتت تا

آنجا که می توانی صبور باشی و خشمگین نشوی و این یعنی یک تغییر مثبت در زندگی تو که

البته بسیار زمان بر است و ممکن است ماه ها یا حتی سالها زمان ببرد تا تو بتوانی خشمت

را کنترل کنی و همه چیز بستگی به تلاش و اهتمام تو در این امر دارد.

bahar.ghamgin

بهار غمگین درست می گید !!
فکر می کنم اشتباه من این بود که انرژی مثبت و باورهای مثبت رو با خوش باوری بی جا اشتباه گرفته بودم
وگرنه ضرری که نداشت و از اول هم می دونستم که هرچه که خدا بخواهد همان میشه ولی به این کاری کردم به صورت یه معجزه نگاه میکردم و انتظار بیجایی بود ...
در واقع من باید انرژی مثبت داشته باشم و اعتماد به نفس و روحیه خوب
ولی این هم در نظر داشته باشم نهایتا اراده خداوند هست که سرنوشت من رو رقم می زنه .

سلام
در کنار صحبت های بهار غمگین من یه کتاب معرفی می کنم. موفقیت نامحدود در 20 روز. اسم این کتاب اغراق گونه س! نمی شه تو 20 روز به موفقیت نامحدود رسید ولی اسم کتاب با محتواش نمی خوره. آنتونی رابینز نویسنده ی کتاب وقتی برا خودش برنامه می نوشته برا 1 سال 2 سال و حتی بعضی ها رو برا 10 سال دیگه برنامه ریزی می کرده.
این کتاب رو بخونید. درکش کنید. درست و حسابی درکش کنید!
فقط خوندن و تموم کردن کتاب نیست.
آنتونی رابینز واقع بینه. خودش تو کتاب می نویسه:
تو فیلم راز همه می گن مثبت اندیش باش. ولی من نمی تونم وارد یه باغ بشم و بگم به به چه باغ زیبایی. هیچ علف هرزی نداره.
این یه تفکر غلطه. تو باید علف هرزهای تو باغ رو هم ببینی و برا چیدنشون تلاش کنی و در نهایت یه باغ زیبا بسازی.
آنتونی رابینز این تلاش رو یاد می ده.

با عرض پوزش از صاحب تاپیک بهار غمین عزیزم به خاطر پست خارج از موضوع:46:

کتاب موفقیت نامحدود در 20روز آنقدر مفید هست که حتی اگر به یکی دو نکته اش هم عمل کنیم ، خیلی از مشکلاتمان حل می شود.

البته یکی از دلایلی که باعث می شود ، کتاب هایی که در زمینه روانشناسی می خوانیم به نظر مفید نیایند ، خواندن و فراموش کردن آن است ، به نظرم به جای اینکه روزی یک کتاب تمام کنیم ، خیلی بهتر است که سالی یک کتاب بخوانیم و در طول یک سال آموخته هایمان از کتاب را تمرین کنیم تا وارد ناخودآگاهمان شود.

بهارعزیزطبق قولی که داده بودم حق عضویتموپرداخت کردم تابتونم تواین کارگاه اموزشی شرکت کنم.
خب من اماده ام .ازامروزمیشم یه شاگردخوب وحرف شنو.حالاگام اولم چیه؟:43:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahi91

خب من اماده ام .ازامروزمیشم یه شاگردخوب وحرف شنو.حالاگام اولم چیه؟ :43:

---

سلام mahi91 عزیز

همه پست ها را بخوان و تمرینات را انجام بده (تهیه دفتر فراموش نشود!)

امشب بحث ضمیر بسته می شود و وارد بحث اعتماد به نفس می شویم

7. چه انسانهایی مرا دوست دارند : 50 تا لیست کنید.
یعنی من اسم افرادی روکه منودوست دارندوتودفترم هرروزبنویسم یااین که نوع انسانهاروبنویسم.اونم پنجاه تاهرروز:163:




9. 10 سوال مثبت برای هر روز صبح طرح کنید!

منظورت ازمثبت چه سئوالیه.گلم یه نمونه مثال می زنی .:43:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahi91

7. چه انسانهایی مرا دوست دارند : 50 تا لیست کنید.
یعنی من اسم افرادی روکه منودوست دارندوتودفترم هرروزبنویسم یااین که نوع انسانهاروبنویسم.اونم پنجاه تاهرروز:163:

---

mahi91 عزیز

فقط کافی است یک بار این 50 نفر را لیست کنی و دائم این نوشته را مرور کنی!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahi91

9. 10 سوال مثبت برای هر روز صبح طرح کنید!

منظورت ازمثبت چه سئوالیه. یه نمونه مثال می زنی

---

مثال 10 سوال مثبت :

1- خدایا چگونه می توانم بهتر زندگی کنم؟

2- چگونه می توانم امروز روز بهتری داشته باشم؟

3- چگونه می توانم خانواده ام را امروز خوشحال کنم؟

4- چگونه می توانم یک کار خوب برای همسرم انجام دهم تا خوشحال شود؟

5- چگونه می توانم وقتم را مدیریت کنم؟

6- چگونه یک مهمانی دوستانه با دوستانم تشکیل دهم؟

7- چگونه صبورتر باشم؟

8- چطور خوش اخلاق شوم؟

9- چطور یک کیک خوشمزه بپزم؟

10- چطور در آمد بیشتری داشته باشم؟

و ...

جواب تو به هر سوال مثبت و عمل به آن یک پالش مثبت است به ضمیر تو!

بچه ها لطفا شماها نیز سوالات مثبتتان را اینجا بنویسید.

جملات تاکیدی مثبتتان را هم همینطور ، همکاری کنید!

بهارجان من همه لیستهایی که گفته بودی رونوشتم.ولی لیستی که راجع به پنجاه نفریکه دوستم دارندونتونستم تهیه کنم.اخه من ازکجاپنجاه نفرپیداکنم که منودوست داشته باشند.:43:بیست نفروهم به تلقین خودم نوشتم.:310:

یا سلام:
من یه سوال داشتم آیا اعداد در روند کار اهمیت داره؟مثلا 30 چمله تاکیدی مثبت؟50 نفر که شما رو دوست دارن؟ چرا 30 چرا 50؟
در ادامه نمونه هایی از جملات تاکیدی مثبت من:
1.من زیبا هستم.
2.من توانایی انجام تصمیمات خود را در هر زمینه ای دارم.
3.من در مسیر موفقیت گام بر میدارم.
4.من به آینده امیدوارم.
5.هر رویدادی دریچه ی نویی از امواج خوشبختی به روی من باز میکند.
6.تمام هستی برای خدمت به من کمر بسته اند.
7.من خوشبختم چون هستم.
8.من به تمام ترسهایم غلبه خواهم کرد.
9.من توانا هستم.
10.جوانی من موهبتی است که به من عطا شده.
11.من خودم را بخشیده ام.
...
نمونه ای از سوالات مثبت من:
1.امروز چگونه خوشحالتر باشم؟
2.چه راههایی برای بهتر انجام دادن کارم در امروز وجود دارد؟
3.چطور همسرم را امروز خوشحال کنم؟
4.چطور محبتم را به خانواده ام علی رغم دوری راه در این روز زیبا بیشتر نشان بدهم؟
5.چطور امروز رابطه ام را با خالق هستی پر رنگ تر کنم؟
...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار

من یه سوال داشتم آیا اعداد در روند کار اهمیت داره؟مثلا 30 چمله تاکیدی مثبت؟50 نفر که شما رو دوست دارن؟ چرا 30 چرا 50؟

---

سلام به دوست عزیزم "یک زن امیدوار"

خوب دوست عزیزم اعداد زیاد مهم نیستند اما هر چه ما بیشتر مثبت اندیش شویم بیشتر روحیه

عالی پیدا می کنیم...هرچه تعداد افرادی که برای مثال ما را دوست دارند بیشتر باشند یعنی ما

تعداد دوستان بیشتری داریم و این یعنی یک گام مثبت به سمت جلو! باید سعی کنیم خودمان را

به تعداد بالاتر برسانیم تا دائم داشته هایمان را به یاد داشته باشیم و بابت آن شکر گزار!

پس اعداد زیاد مهم نیستند و مهم این است که ما بیشتر به خود و باورهای خودمان دقت کنیم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahi91

بهارجان من همه لیستهایی که گفته بودی رونوشتم.ولی لیستی که راجع به پنجاه نفریکه دوستم دارندونتونستم تهیه کنم.اخه من ازکجاپنجاه نفرپیداکنم که منودوست داشته باشند.:43:بیست نفروهم به تلقین خودم نوشتم.:310:

---

ماهی عزیزم

یکیش خود من که شما رو خیلی دوست دارم :43: اصلا هم کار سختی نیست...یکمی آسونتر

بگیر می بینی که خیلی ها هستند که دوستت دارند...این همه دوست در همدردی کم است؟

من اگر بخواهم لیست کنم می شوند حد اقل 200 نفر! (100 تاش ماله تالار همدردیه فقط)

شروع کن چون ما همه واقعا دوستت داریم!

اینطور نیست بچه ها؟؟

در خصوص مسائلت هم همینجا 10 جمله تاکیدی مثبت برای زندگیت بنویس! وگرنه مجبوری

جهت تنبیه 20 جمله بنویسی! :300: ;)

1-همه کائنات برای خوشبختی من قدم برداشته اند.
2-من طراح خوبی هستم.
3-من جذاب هستم.
4-من دوست داشتنی هستم.
5-اخلاق همسرم خیلی خوب خواهدشد.
6-من هیچ اشتباهی نخواهم کرد.
7-همه مرادوست دارند.
8-من توانایی همه کارهای بزرگ ودارم.
9-من به همه ارزوهایم میرسم.
10-من فرزندم رادراغوش خواهم گرفت.:310:
خانم اجازه همرونوشتم.:43:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahi91

6-من هیچ اشتباهی نخواهم کرد.

---

اشتباه را همه می کنند! مهم اینست که سعی کنیم تا جایی که می توانیم اشتباه نکنیم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahi91

9-من به همه ارزوهایم میرسم.

---

به شرطی که تلاش هم در جهت رسیدن به آرزوهایت بکنی!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahi91

10-من فرزندم رادراغوش خواهم گرفت.:310:

---

ان شاالله ...:72:

ماهی جون منو دو نفر حساب کن چون من دوبله دوست دارم

بهار غمگین نام کاربریت
چرا غمگینه؟روت ممکنه اثرکنه ها!نه؟

من هم دوتا جمله مثبت نوشتم:
1.من به بهشت می روم .
4. پدر و مادرم به من افتخار می کنند.

جمله ها زیادی آرمانیه یا مناسبه؟

منم خیلی شمارودوست دارم.:46::43:
اتفاقااسم شمادوتاروکه ازهمون اول تولیستم نوشتم.:228:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

بهار غمگین نام کاربریت
چرا غمگینه ؟ روت ممکنه اثر کنه ها! نه؟

---

غم آدمها رو به خدا نزدیک می کنه :)

من هم : "کز دوست به یادگار دردی دارم ... کاین درد به صد هزار درمان ندهم"

شما ها از این به بعد به من بگید بهار شادی

من این غم رو دوست دارم...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

من هم دوتا جمله مثبت نوشتم:
1.من به بهشت می روم .
جمله ها زیادی آرمانیه یا مناسبه؟

---

جمله ها کمی آرمانی است .... بهتر است کمی بیشتر به دنیای واقعیت ها نزدیکشان کنی!

چون به بهشت رفتن قضاوتش با خداست...می توانی بگویی "من می خواهم درست و زیبا

زندگی کنم " و در جهتش تلاش کنی!





.

https://lh3.googleusercontent.com/-c...252520soti.jpg

فصل دوم : اعتماد به نفس

عاملی که نظام باورهای ما و اعتماد به نفس را می سازد ضمیر ناخودآگاه است . همان

کودک 5-4 ساله که یک دستش در دست توست و در دست دیگرش قدرت اتم . دفتر

نمایندگی خدا در وجود توست و باید ببینی چقدر حواست به این بچه ه است. باید دائم

حواست باشد که چگونه او را program می کنی تا باور کند انسان زیبای دیگری شده ای!

اعتماد به نفس از عزت نفس شروع می شود.



• آنجا که می گویی من کیستم؟ در جواب هر چه بگویی پاسخ تو به این سوال میزان عزت

نفس توست!

• پس وقتی از خودت می پرسی من کیستم ؟ در جواب به خود بگو که من روح خدا و

جانشین خدا بر روی زمین هستم و بار دیگر داستان آفرینشت را برای خودت مرور کن!!!

• پس تو : آیینه زیبای جلوه خدایی ، معشوق خدایی ، دردانه خدایی ، عزیز دل خدایی!!!

• زمین و آسمانها مسخر توست! تو اشرف مخلوقات خدا هستی!

خوب حالا که دیدتان به خودتان اینگونه شده و متوجه مقام والا و ارزشمند انسانی خود شده

اید آیا می توانید به سادگی گناه کنید؟

آیا می توانید به سادگی خلاف کنید؟

آیا می توانید همانند گذشته بی تفاوت و بی انگیزه و تندخو باشید یا همانند گذشته زندگی

کنید؟

مسلما نه!!!

زیرا الان دانستهایی که که هستید و چقدر وظیفه تان سنگین است پس به خدا بگویید :

"خدایا من تازه عاشقت شده ام و زیباییهای خودم را که شناختم فهمیدم تو چقدر زیبا

هستی .دوست دارم همیشه در کنارم بمانی و لحظه ای تنهایم نگذاری!"


حال که این مفاهیم را بیان کردیم باید بگوییم :

بروز عزت نفس در دنیای بیرون ما اسمش اعتماد به نفس است . باور ما و بروز آن به مردم و

جامعه بیان اعتماد به نفس ماست!!!!


حال سوال اینست که برای افزایش اعتماد به نفس خود ، باید چه اصولی را انجام دهیم تا

اعتماد به نفسمان زیاد شود و بتوانیم با اعتماد به نفس کامل در جامعه حاظر شویم زیرا

دلیل تمام سرخوردگی ها و انجام ندادن اموری که جرات انجام یا گفتن آنها را نداریم پایین

بودن اعتماد به نفس ماست.

پس در ادامه 30 اصل را بیان می کنیم که با انجام تک تک این اصول شما می توانید اعتماد به

نفستان را افزایش داده و جرات و جسارت کافی در زندگی روز مره خود داشته باشید!

شما بعد از اتمام و گفتن این 30 اصل و اجرای همه ی این اصول یک انسان زیبا با اعتماد به

نفس بالا می شوید به شرط آنکه این اصول را با همت و تلاش فراوان انجام دهید و به مرور

زمان شاهد تغییر در وجودتان باشید!

باز هم تاکیید می کنم که نمی توان یک شبه انتظار معجزه داشت و شما باید ماه ها و یا

سالها در جهت تغییرتان کار کنید و این کلاس تنها یک استارت برای شروع این تغییر است اگر

خود بخواهید و در جهت آن تلاش کنید!


تمرین : چند نمونه از کارهایی را که نشان از اعتماد به نفستان دارد (رفتارهای جرات مندانه)

اینجا بیان کنید!


مثال :

1- من حرفم را در جمع - به صورت سنجیده - بیان می کنم و از ابراز نظر خود هراس ندارم!

2- من از بودن در جمع خجالت نمی کشم!

3- من از اینکه به یک مهمانی که افرادی تازه در آن حضور دارند بروم خجالت نمی کشم!

....

بقیه را شما بنویسید!

1-من ازغیرخداترسی ندارم.
2-من ازانتقاداطرافیان ناراحت نمیشم.
3-من ظلمونمی پذیرم.
4-من به راحتی انتقادم رومیکنم.

1.من به خودم اجازه میدهم تا نظرات مخالفم را در جمع البته با حفظ احترام بیان کنم.البته به صورت متقابل از شنیدن نظرات مخالف دیگران نیز ناراحت نمیشوم.
2.معمولا برای دوستی و یا سر صحبت باز کردن با دیگران من پیش قدم میشوم و از این کار بسیار لذت میبرم.
3.در مهمانی با پختن غذا و یا دسرهای جدید خاطره ای متفاوت در ذهن میهمانانم ایجاد میکنم.
4.بارها و بارها در حضور جمعهای حتی ناآشنا به راحتی در هر موردی صحبت میکنم و گاه حتی افراد نا اشنا را مخاطب قرار میدهم و بدین ترتیب باب آشنایی با افراد جدید همیشه برایم باز است.
5.از این که در نوع و نحوه ی انتخاب لباس یا آرایشم به نحو خاصی رفتار میکنم بسیار خرسندم.
....

https://lh3.googleusercontent.com/-c...i.%E2%80%8Bjpg

بهارجان تصویربازنمیشه!

http://www.up98.org/upload/server1/0...cnvwfwbfrk.jpg

کلاس وتعطیل کردید؟:322:

خوب دوستان عزیزم سلام

خانوم معلم چند روزی سرش شلوغ بود و نام کاربریش مسدود! عذر تقصیر

کلاس هم تعطیل نشده هااااااااااااااا !!!!! :D الکی خوشحال نشید!

دیگه اومدم با اسم جدیدم کلا بهتون انرژی مثبت بدم و کلاس رو با یک انرژی تازه ادامه بدیم!

ماهی دیگه نبینم شلوغ کنی ها وقتی من نیستم...یهر حال تو مبصر کلاسی! :)

خوب ادامه درس عزیزان!

در ادامه 30 اصل را بیان می کنیم که با انجام تک تک این اصول شما می توانید اعتماد به

نفستان را افزایش داده و جرات و جسارت کافی در زندگی روز مره خود داشته باشید!

فقط هر روز را به یک اصل اختصاص دهید و از صبح که بیدار می شوید تمرین آن روز و روزهای قبل

را انجام دهید تا یادتان نرود اصول افزایش اعتماد به نفس را!

روی یک کاغذ اصل هر روز جلوی چشمانتان باشد تا اعتماد به نفس به مرور زمان احیا شود!


اصول افزایش اعتماد به نفس


1. اصل یاد و اعتماد و اتکال به قدرت و یاری خداوند و حمایت او :

هر لحظه به یاد خدا باشید و این برایتان اعتماد به نفس ایجاد می کند .

مهمترین اصل اعتماد به نفس است.

ضمیر شما می بیند که به نیرویی عظیم اتکا کرده پس برایتان اعتماد به نفس می سازد .

هرچه با احساس تر و با باور باشد اصیل تر می شود .



2. اصل خود هشیاری :

دائما حواستان به خودتان و اینکه دیگر می خواهیید تغییر کنید و ضمیرتان و عزت نفستان در هر

لحظه باشد!

به کودکت هر لحظه فرمان بده!!!

ای ضمیر من انسان زیبایی دیگری شده ام و ضمیر باور می کند .

هر روز با دیروزت فرق دارد چون هر لحظه که عظمت خود را دریابی خدای خود را درمی یابی


3. تغییر در الگوها و ایجاد نشانه ها

حال چه کار کنیم که در هر لحظه خود هشیاری داشته باشیم؟ چگونه به تذهیب بپردازیم ؟

اصل 3 ، اصل 2 را گارانتی میکند .

برای خودتان علائم راهنمایی درست کنید که در همه لحظات متوجهتان کند .


مثلا ساعت را از دست چپ به راست بببند تا بفهمید که باورهای گذشته تان افتاده و باورهای
جدید دارد درست می شود .

ضمیر نا خود آگاه می فهمد که برای تغییر در نظام باورهایتان و یادآوری این کار را کرده اید بنابر این سریع می فهمد که شما انسان زیبای دیگری شده اید .

پس دکوراسیون خانه ات را عوض کن زیرا تو انسان زیبای دیگری شده‏ای
به ضمیر ناخود آگاه امان نده ! در هر لحظه به او بگو که انسان زیبای دیگری شده مثلا ساعت را کج کن !

مثلا از امشب به مدت یک ماه با چنگال غذا بخور ، پلو و خورشت رابکش فقط نصفشو بخور ! زیراضمیر منتظر است تا غذا نصف شود و تو ناخود آگاه امساک می کنی ! خودت ، شخصیت ! اندامت و رفتارت را با تذهیب زیاد بهتر کن



تمرینات را انجام بدهید و بگویید که چه کارهایی در این راستا کردید تا بقیه اصل ها را بگویم!

ادامه اصل های 30 گانه اصول افزایش اعتماد به نفس :

4 - اصل خودیابی : من کیستم ؟

هر روز از خودتان بپرسید من چه کسی هستم؟ ضمیر شما دنبال جواب مثبت و خوب شماست

پس اگر به این سوال جواب مناسب بدهید ضمیرتان هم در شما باوری زیبا می سازد!

خداوند در قرآن می فرمایند : "یا ایها الذین آمنوا الیکم انفسکم" ، "ای کسانی که ایمان آورده

اید بر شما باد خودتان"

پس به خود وجودیتان اهمیت بدهید و سراغ هر کاری نروید و هر طوری فکر نکنید و هر حرفی

نزنید و هر چیزی نخورد و نیاشامید و مراقب خودتان و اعمالتان باشید چرا که خداوند هر آن ناظر

بر اعمال ماست . ما قائم مقام او در زمین هستیم! پس برای روح و جسممان احترام قائل

باشیم! این به شما اعتماد به نفس می دهد!


5- احساس خود شایستگی ، خود سالاری ، احساس شخصیت

اگر در هر لحظه احساس شخصیت بکنیم دیگر هر کاری انجام نمیدهیم و از هر کسی محبت یا

عشق را گدایی نمی کنیم چون برای خودمان ارزش قائلیم!


6- عدم مقایسه خود با دیگران !

هرگز نگوییم خوش به حال فلان شخص که فلان چیز را دارد! این کار به شدت اعتماد به نفس

ما را کاهش می دهد!

خودمان را با فرداهای خوب خودمان فقط باید مقایسه کنیم و در جهت بدست آوردن آن فرداها

تلاش کنیم و نمونه های خوب تنها باید برای ما الگو و چراغ راه باید باشند!


7- اصل خود باوری و خود محوری بعد از خدا محوری

در جهان هستی یک محوریت اصلی هست که خدای رحمان است. در راستای همین محوریت ،

یک محور فرعی هم هست که تمام جهان هستی به دور این موجود می گردد که همان انسان

است!

با نگاه به جهان هستی اول خدا را ببین و بعد خودت را!

اول : در زندگیتان خدا محور باشد ، دوم : بعد از خدا شما محور هستید!

زیباترین اسرار خدا : آفرینش انسان است !

عظمت خود را در هر لحظه احساس کنید !

پس ای رهبر ارکست زیبای زندگی ، زیبا بنواز تا با اندیشه های زیبایت جهان هستی زیبا شود !


8- داشتن هدف و برنامه در زندگی

هدف مندی : رابطه مستقیم با اعتماد به نفس دارد!

خدا برای ما چیزی را می خواهد که خودمان برای خود می خواهیم! برای همین است که می

گویند از تو حرکت از خدا برکت!

هدف : به ما انگیزه و شخصیت می دهد .

انسان بی هدف : افسرده ، مضطرب و نا امید است!

هدف مشعل فروزان زندگی است ! که مسیر را برایمان روشن می کند!!! کسی که برای خود

هدف دارد هرگز احساس پوچی و عدم اعتماد به نفس نمی کند چون می داند از زندگی چه

می خواهد و برای چه چیزی یا کاری یا کسی زندگی می کند و هر لحظه در دامان پر مهر خدا

با اعتماد به نفس کامل تلاش می کند و حاصل را بدون نگرانی از خدا می خواهد!




سوال : آیا کسی هر روز این تکنیک ها را به دیوار محل کار یا زندگی اش می چسباند و این

تمارین را اجرا می کند؟

9- اصل تمیزی و ظاهر انسان !

به خودتان خیلی برسید و همیشه زیبا باشید حتی در خانه و در تنهایی خودتان .

از انجام هر معصیتی بپرهیزید زیرا که او شاهد است حاکم است!

در حضو ضمیر همیشه زیبا باشید و به خودتان احترام بگذارید و حتی در آینه به خود بگویید که

چقدر زیبا هستید !

لحظه ایی به ضمیر امان ندهید !

روح خدا باید همواره آراسته باشد !



10- تعریف از خود و دیگران !

هر تعریفی که شما از خودتان یا دیگران بشنوید یک سیگنال مثبت به ضمیر می دهید تا بنای

جدید را سریعتر بسازد !

نگاهتان این باشد : که در هر انسان یک باور بسازید و او را مخلوق زیبای خدا ببینید و بعد

تعریفش را بکنید !

با هر تعریفی از کسی ، حداقل قضیه این است که او متبسم و خوشحال می شود و همین

سیگنال بر می گردد به خودتان و حتی بیشتر تاثیر در خودتان دارد !

این به شما اعتماد به نفس می دهد !

هر وقت می خواهید بدانید دیگران به شما چه احساس و باوری دارند ببینید شما نسبت به

خود چه احساس و باوری دارید!

پس خودتان را باور و احساس کنید و به خودتان اول عشق بورزید !



11- اصل تشویق خود و دیگران !

نگاهتان زیبا طلب باشد....شب که به خانه می روید به عملکردتان در طی روز نگاه کنید و در

جاهای خوب از خودتان تعریف کنید و تشویق و همینطور در مورد دیگران هم همینطور...مثلا در

خصوص برخورد با کارمندان یا دوستان و آشنایان رفتارها و عملکردهای مناسب آنها را مورد

تشویق قرار دهید تا نتیجه آن را که یک تاثیر مثبت در رفتار آنها با شماست ببینید!


ادامه دارد...