بعد از 4 ماه قطع ارتباط باهام تماس گرفت.چی کار کنم؟

سلام دوستان عزیزم

امیدوارم منو از راهنماییهاتون بهره مند کنید

به مدت 5 ماه با یکی از همکلاسی هام به قصد ازدواج داشتم اشنا میشدم که خانواده ها خبر داشتن اما رسمی نشده بود.گفت بعد کنکور میام خواستگاری .

رابطه مون اصلا احساسی نشد یعنی من اجازه ندادم.

مثلا نوبتی به هم زنگ میزدیم .یه روز من یه روز اون و کلا من حس میکردم ایشون اون جوری که باید و شاید واسه ارتباطمون تلاشی نمیکنه...

بعد از کنکور ارشدم من به خاطر این که زیاد کنکورمو خوب ندادم با دوستام رفتم بیرون

بهش گفتم رفتم بیرون با دوستای کلاس زبانم.گفت پسر توش بوده منم گفتم اره

با توضیحات من هم که داداش بزرگترم همرام بوده و تنها نبودم قانع نشد و خیلی سرد خداحافظی کردو وگفت من نسبت بهش تعهد ندارم.

منو 2 سال میشناخت و میدونست که من حریم ها رو رعایت میکنم و حد ارتباطات رو میشناسم

دیگه بهم زنگ نزد منم نزدم

تا امشب که زنگ زد و تبریک قبولیمو بهم گفت

به نظرتون اگه دوباره زنگ زد چه برخوردی داشته باشم؟؟؟

ببخشید طولانی شد.

اگر می خوای ادامه بدی،جواب بده.اگر نمی خوای جواب نده.

سلام،

پست فرشته مهربان را که فراموش نکردید؟ :)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

gorbe گرامی
...

میخواهم این توصیه را داشته باشم که وارد اینگونه ارتباطات نشوی مگر رسمی و از کانال خانواده ها و برای شناخت و با جدیت و بدور از احساسات ، تا نه آسیب ببینی و نه فرصت خوب جوانی را با این دغدغه ها و درگیریهای ذهنی و روحی از دست بدهی .

موفق باشید

---

درست است که خانواده با خبر هستند.
ولی نوع رابطه شما نامشخص است.

اگر اشتباه نکنم راجع به این مسائل در تاپیک های قبلی شما هم صحبت شد.

بگذارید به خواستگاری بیایند تا مطمئن شوید ایشون قصدش در ازدواج جدی است.

کمی نوع بهم خوردن رابطه و دوباره تماس گرفتن او کمی عجیب است. منظورم این است که رابطه جدی نیست.
خواستگاری جدی با این حرف تمام نمی شود:

نقل قول:

---

با توضیحات من هم که داداش بزرگترم همرام بوده و تنها نبودم قانع نشد و خیلی سرد خداحافظی کردو وگفت من نسبت بهش تعهد ندارم.

---

قبول دارید؟

نیاز به برخورد خاصی نیست
ایشون هنوز اقدام جدی نکردند که شما از الان درگیری فکری برای خودتون درست کردید و در ثانی خواستگاری هم نکردند که
حق اظهار نظر در مورد روابط شما داشته باشند!

ممنونم دوستان

قبول دارم حرفتونو حامد 65عزیز


اگه بخواد واسه خواستگاری رسمی اقدام کنه منم که جوابشو نمیدم پس چه جوری میخواد منو از تصمیمش با خبر کنه؟

v

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gity

ممنونم دوستان

قبول دارم حرفتونو حامد 65عزیز


اگه بخواد واسه خواستگاری رسمی اقدام کنه منم که جوابشو نمیدم پس چه جوری میخواد منو از تصمیمش با خبر کنه؟

---

شما نگران نباش،اگر یخواد راهشو پیدا می کنه.از طریق نفر سوم می تونه مطلعت کنه.

منم با دوستان موافقم

اگر دوست و آشنای مشترکی دارید از اون طریق خبرشو بگیرید.وگرنه اگه هدفش ارتباط دوباره و درست باشه خودش اقدام میکنه
شما تمرکزت رو روی درست بزار زمان همه چیز رو مشخص میکنه

دوباره سلام

اومدم یه سوال بپرسم,ممنون میشم این رو هم جواب بدین
همش بهم میل میده(2ماهه)
ولی هیچ صحبتی نمیکنه(نه اس ام اسی داده نه زنگی زده)
به نظرتون قصدش از این ایمیل دادنا با این که جوابی از من نمیگیره چیه؟:72:

توی ایمیل ها چی میگه؟ چی مینویسه؟
چند تا ایمیل زده و جواب ندادی؟

ممنونم شب نم عزیزم:72:
حدود 15 تایی شده فکر کنم
مطالب علمی و روانشناسی میفرسته,اصلا احساسی یا جور دیگه ای نیست
من میخوام بدونم هدفش چیه?
من به هیچ کدوم از ایمیلاش جواب ندادم
قبلا با هم ارتباط ایمیلی داشتیم و همیشه من جواب میدادم...اما الان هیچ جوابی ندادام

سلام اگر قصد ایشون ازدواج باشد نیازی به موش و گربه بازی کردن نیست
بهتر هست شما با رفتار قاطعانه این موضوع رو براشون روشن کنید که چنانچه تصمیم به ازدواج دارند از راه درست و منطقی وارد شوند
:305: تذکر: این رفتارها داره کم کم برای شما بار احساسی پدید میاره که ذهنتون درگیرش شده

شوکای عزیزم سلام
اینها نظرات شخصی من هستند:

1- من فکر می کنم این قطع ارتباط 4 ماهه خیلی نکته ها در پس خودش دارد ...
معمولا تو اگر کسی را دوست بداری نمی توانی به این راحتی 4 ماهی بی خیالش شوی...حتی 1 روزش هم سالی می گذرد...نه؟
معمولا آدمهایی یک رابطه را ترک می کنند که تعلق احساسی چندانی به آن ندارند...یا دنبال بررسی گزینه های بهترند و مردد هستند و معمولا هم وقتی بر می گردند که سرشان خلوت شده...البته دلایل دیگری هم می تواند داشته باشد اما من شایع ترینش را برایت گفتم...
2- باید فکر کنی هدفت از این رابطه چیست؟ دنبال چه چیزی هستی در این رابطه؟ یک دوستی ساده یا ازدواج؟ خوب شاید خیلی ها رابطه ی دوستی را اصلا به کل رد کنند و فقط ازدواج را با نظارت خانواده ها قبول داشته باشند...که این البته به فرهنگ و نوع اعتقادات و ساختار فکری خانوادگی ما هم بستگی دارد...

3-اگر در فکر ازدواجی من پیشنهاد می کنم به ایشان بفهمانی یا از طریق خانواده اش اقدام کند یا دور شما را یک خط قرمز بکشد...چون با وارد شدن به یک دوستی ساده فرصت هایت را هم برای ازدواج تا مدتی از دست می دهی
...
4-خیلی تبریک می گویم بابت قبولی در کنکور ارشد...تو در زندگی ات چند پله بالا رفتی به همت خودت...بگذار انتخابهایت هم چند پله ای ارتقاع پیدا کنند...گذشته را پرونده اش را ببند...تو الان شادی و پر از انرژی...این انرژی هایت تو را کرده مرکز توجه و آن آدم برگشته سراغ شوکایی که الان قدرتمند تر است و جذاب تر و موفق تر...

5- دوره ی ارشد فرصتی طلایی ست برای فعالیت های علمی و فراهم کردن مقدمه برای دکتری...به بطالت نگذرانش...آدمی که یک بار قصد رفتن کرد و توانست خداحافظ بگوید باز هم اینکار را می کند...این آدم در فکر ازدواج نیست...بدش نمی آید مدتی با تو خوش باشد آن هم به سبک خودش...هر موقع خواست بیاید و هرموقع خواست برود...اما احساس و وقت تو این وسط خیلی مهمتر است تا این آدم...

6- با آرزوی بهترین بهترینها برایت :72:

شوکا جان،

دو سال با هم بودید و بخاطر بیرون رفتن شما با همکلاسیهاتون ارتباطشون را با شما قطع کردند.
آیا این مسایل بین شما حل شده و مشخص بوده و شما آنچه را که بینتون پذیرفته شده بوده نادیده گرفتید که ایشون هم کنار کشیدند.
شما از قرار تخطی کردید یا ایشون بهانه گیری کردند؟

اما برگشتنشون هم خیلی قاطع و محکم نیست. یک سری ای میلهای به اصطلاح فورواردی می فرستند ببینند شما در چه حالید. چراغ سبزی برای سرگرمی دوباره نشون می دید یا نه؟ اگر یک برگشت جدی بود شاید جای فکر داشت. اگر تماس می گرفت و قرار خواستگاری و آشنایی می گذاشت شاید جای بررسی داشت. ولی ای میل بازی فقط محض سنجش شرایط برای سرگرمی دوباره است.

دو سال برای شناخت ایشون کافی نبوده؟ هنوز نمی شناسیش؟

میشه نظرات دوستان رو هم بدونم؟

شوکا،سه نفر تمام چیزیو که لازم بود بدونیو گفتن.

شوکا
شاید چو جز مثلا چندین نفری هستی که اون هر دفعه براشون یه میل می فرسته ...یعنی تو لیست باشی و هر دفعه برات سند کنه
چون اگر قصد خواستی داشت وقتی 15 تا ایمیل میزد و جوابی نمی گرفت یه ایمیل می زد که چرا جواب نمیدی؟یا نگرانم و................
در مورد اینکه زنگ زده بهت تبریک گفته شایدواقعا هیچ قصد خاصی نداره و فقط تبریک گفته وقتی خبر دار شده
فکر کنم اصلا قصدش ازدواج یا ادامه رابطه نداره یا اگر داره خیلی محکم نیست رو تصمیمش
تاپیک قبلیت راجب همین اگه بوده لینکشو بزار بخونم

ببخشید ارسال قبلیم رو اشتباه فرستادم.

از نظرات دوستان عزیزم واقعا ممنونم و بی نهاینت متشکرم از وقتی که میگذارید

بله،درست میگین.متاسفانه من بیرون گود هستم و دیدنش واسم سخته هر چند واسه خیلی ها این حرف ها رو میزنم.
اما باز هم با همه ی این احساسی که داشتم تونستم یه تصمیم عاقلانه بگیرم و عملیش کنم.

ولی دیدم با این ایمیلاش داره منو کم کم اذیت میکنه گفتم بیام اینجا وحرف دلم رو بگم تا محکم تر شم.(که شدم)

مریم عزیزم مرسی نظرت رو گفتی.مثل همیشه استفاده کردم

خود من هم تو مورد هایی که گفتی موافقم.
میدونی با من داشت بازی میکرد.ولی من اصلا اجازه ندادم از حدش بالاتر بره و حد رابطه رو داشتم..با من شروع کرد به سرد شدن از وقتی که گفت بیا محل کارم واسه انتخاب رشته و من بهانه آوردم و نرفتم.بعدش کنکور دادم و موضوع بیرون رفتنم رو گفتم (اونم با بزرگتر ) از همون موقع ایشون تلفنش رو جواب نداد و بعدش هم که با هم صحبت کردیم بهم گفت تو تعهد نداری .
آخه یه پسر نمیتونه تو دانشگاه یه دختر رو بشناسه؟؟؟اونم من که اگه از خودم تعریف نباشه همشه پیشنهاد واسه ازدواج و دوستی رو داشتم و خودش هم میدونست.ولی با هیچ کسی ارتباط برقرار نکردم .و همیشه حرمت ها و حریم ها رو نگه داشتم.
بعد از اون حرفها نه من زنگ زدم و نه ایشون.تا همین مهر که زنگ زد بهم تبریک گفت .و ایمیلاش شروع شد وتا الان هم ادامه داره...

تازه میگفت چرا بهم خبر ندادی که قبول شدی!!!!!!!!!

مریم جان من خدا رو شکر اون جوری که بقیه میگن واقعا هیچ چی از لحاظ ظاهر کم ندارم و بعد از قطع ارتباطم با اون یه عالمه خواستگار داشتم که به خاطر درسم ردشون کردم.(نمیدونم کارم درسته یا نه)

اون چند ماهی هم که با ایشون به قصد ازدواج داشتیم با اهم آشنا میشدیم گفتم خواستگار دارم خیلی با سردی گفت خب برو(من که داشتم شاخ درمیآوردم با خودم میگفتم این اصلا براش مهم نیست که منو داشته باشه یا نه)
یا بعدا میگفت صبر داشته باش.(که من به خاطر همین مسائل تصمیم گرفته بودم بعد کنکور کات کنم که خودش این فرصت رو بهم داد و خودم دیگه بهش زنگ نزدم و اون هم نزد.حتی یک اس ام اس هم نداد

ممنونم از لطفت مریم عزیزم من از الان دارم خودمو اماده میکنم واسه دکترا.میخوام ایلتسم رو بگیرم و...کلی برنامه دارم.از این موردی هم که برام پیش اومد خوشحالم چون درسهای بزرگی گرفتم.و مهم تر از همه شناختمش

اما هنوزم یه کوچولویی احساسم با هاش درگیره که اذیتم میکنه.(میدونم درست نیستا.به خدا میدونم ولی چی کار کنم خیلی احساسی ام.شاید چون اولین پسری بود که باهاش ارتباط برقرار کردم این قدر توش گیر کردم)
(امیدوارم آخریش هم باشه)

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

شب نم عزیزم نه اصلا قراری نذاشته بودیم من فکر میکنم ایشون بهانه اورده

آخه اصلا یه چیزی بگم شغلش بازی کردنه پس خوب بلده بازی کنه متاسفانه منم یکی از مهره هاش بودم:(

شب نم عزیزم ما با هم همکلاسی بودیم 2 سال اما بعد تموم شدن درسمون اومد پیشنهاد داد و منم قبول کردم چون اولا یه صحبت هایی کرده بود با خانوادم و هم خودم میخواستمش

اصلا نفهمیدم یه دفعه چرا همه چی عوض شد

نازنین عزیز م ،نه.میدونم که فقط واسه من میفرسته....

راست میگی اگه بخواد جدی تر اقدام میکنه...

چی کار کنم فکرش از سرم کاملا بره بیرون؟؟نمیخوام یک ذره هم فکرم بره سمتش ولی میره....

عزیزم این حس به خاطر این هست که رابطه به اراده شما و آن موقعی که شما می خواستید تمام نشده و در موقع پایان گرفتن رابطه هنوز احساست درگیر بوده...
ما آدمها وقتی کسی زودتر از موعد ما را ترک کند کمی به غرور و عزت نفسمان بر می خورد که این برای همه ی ما هست...در واقع این شل و سفت کن ها و بازی های روانی ذهنت را خسته کرده و احساست را گرسنه...

اما لازم نیست یادآوری کنم که شما یک دختر 25 ساله ی زیبا ،فوق لیسانسه و نجیب هستی...
در واقع شما کیس خیلی خوبی هستی برای ازدواج و با وارد شدن در دوستی شانس ازدواجت کمرنگ می شود...یعنی تمام حواست را متمرکز می کنی به این رابطه و رفت و آمد با او و از دایره ی توجه خواستگارایی که رفتارت رو زیر نظر دارند خارج می شوی...
برای هر فردی گزینه ی جایگزین هم هست...او که بیاید اصلا یاد این آقا را هم نمی کنی...
او را blockکن تا ایمیل هایش را دریافت نکنی...چون ورودش به زندگی ات دوباره همان بازی های روانی است و اذیت شدن تو...آزموده را آزمودن خطاست...
سعی کن در جمع افراد تحصیل کرده باشی...بیشتر در گردهمایی ها و فعالیت های فرهنگی دانشگاه شرکت کنی و کلا در خانه نباشی و حیطه ی فعالیت هایت را خیلی گسترش بده...اینطور موقعیت های ازدواجت هم بیشتر و بهتر می شوند...

این احساس هم با مرور زمان کمرنگ و کمرنگ تر می شود...بک مدت فکر می کنی و بعد عادی می شود همه چیز...این آدم مال گذشته بود...شوکای الان انتخابها و گزینه هایش خیلی بهتر است ...تو الان شوکایی نیستی که به درد سرگرمی بخوری...با تو بودن بها دارد...به هر قیمتی نمی شود به تو نزدیک شد...این را باید به خودت بقبولانی...20 ساله نیستی که وقت تلف کنی پای هر رابطه ای...باید تا نشانه ای دیدی که طرفت به دردت نمی خورد سریع تمامش کنی...الان برای تو زمان خیلی مهم است...باید تا در اوج جوانی و زیبایی هستی یک یار خوب پیدا کنی...وقت برای دوستی و سرگرمی نگزار:46:
امیدوارم بهترین تصمیم ها رو بگیری:72:

شوکا
خاص رو خواست نوشتم :311:
می گم من اشتباه فهمیده بودم فکر می کردم تو این مدت که قطع ارتباط بودید ایمیل می فرستاده ولی الان فهمیدم ایمیل هاش رو از بعد از تماس مجددش می فرسته
خوب معلومه که می خواد دوباره شروع کنه و منتظر ببینه که شما چه برخوردی باهاش می کنی و استقبال می کنی از این شروع دوباره یا نه!
اینم مشخصه که خیلی قاطع نیست یا شاید شرایط ازدواجش جور نیست یا دلایل دیگه
عزیزم من شاید نظرم اشتباه باشه ولی من فکر می کنم که باید سعی کنی درگیری احساسی باهاش ایجاد نکنی و
اونم خودت بلدی چون طی دو سال تونستی احساساتت رو مدیریت کنی واقعا بهت تبریک می گم من اصلا مثل تو نیستم و خیلی زود احساس وابستگی شدید می کنم:(
شوکا می خوای بهش فکر نکنی ه نظرم ی راهش اینکه نکات منفی که ازش دیدی و بی تفاوتیش نسبت به اینکه بهش گفتی خواستگار داری برای خودت مرتبا یادآوری کنی
به خودت بگو همون طور که اون 4 ماه بی تفاوت بود بی خیال من شد منم باید بتونم برای چنین ادمی وقت و انرژِی فکریم رو هدر ندم .
شایدم این واقعا قصدش اینکه دوباره رابطه رو شروع کنه ولی تو این جریانات با دید منفی جلو بری همیشه موفق تری .
اگر بیشتر تمرکزت رو درست باشه کمتر بهش فکر می کنی

نازنین جون راست میگیا.اصلا متوجه نشدم:)حواسم به حرفات بود حسابیییییی

درست میگی البته منم واقعا اذیت شدم ولی تونستم به احساسم غلبه کنم.

این روزهایی که تعطیلیه ادم هوایی میشه:)باید بیشتر تمرکز کنم رو درسم.

ممنونم از لطف همتون

مرسیییییییییی

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مریم جان بهم انرژی دادی با حرفات و عملیشون هم خواهم کرد.مرسیییییی

سلامی دوباره به دوستان همدردی ام

من الان تو احساس هستم وفکر میکنم که شاید درست تصمیم نگیرم,میخوام شما که خارج ماجرا هستین کمکم کنین

بهم ایمیل داده و بعد از 20_25 تا ایمیل فورواردی که هیچ صحبتی نمیکرد ومن هم جوابشو نمیدادم,الان سلام کرده و حالم رو پرسیده وگفته که دیگه شاید نتونه بهم میل بده چون دیگه نیست از 1 دی.

حالا سوال من اینه,من دیگه نمیخوام بدون جریان رسمی وارد ماجرا شم و خودمو درگیر کنم


میخوام بهم لطفا بگین که الان جواب سلامشو بدم یا سکوت کنم؟

جالبه شمارمو که داره چرا فقط با ایمیل ارتباط برقرار میکنه؟
حالا باید جواب بدم یا همون سکوتی که دارم نشان دهنده ی خیلی چیزاست؟

به نظر بنده حقیر سکوت کنید.اون وقت هست که در محک آزمایش قرار میگیره.

از یک دی به بعد چی می شه که دیگه نیست؟
یعنی چی؟

خب اگه دیگه نیست حالا گیرم شما هم گفتی خوبی یا بدی. بعدش چی؟ ایشون که دیگه نیست.

به نظر من جواب نده. یه چیزی گفته که شاید توجهت جلب بشه.

شوکا یعنی چی دیگه نیست از 1 دی؟
هرجا باشه به ایمیل دسترسی داره که!
نمی دونم چی بگم ولی من بودم اگر اون شخص برام مهم بود جواب میدادم
اگر مهم نبود و می خواستم کلا فراموشش کنم جواب نمی دادم

خیلی وقته در محکه آزمایشه ولی هیچ اقدامی نکرده,فکر کنم الان میخواد بره سربازی که گفته نیستم

میدونین تو احساسم تناقض دارم از یه طرف دوستش دارم و میخوام سکوت کنم ببینم چی کار میکنه از یک طرفم دیگه روانم خسته شده هر موقع از فکرش میام بیرون سرو کلش پیدا :302:میشه

یا این که با خودم میگم که مثلا یه میل بدم و بگم دیگه به من میل ندین لطفا, بعدش بببینم چی کار میکنه....

چی کار کنم؟:302:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مرسی جوابمو دادین
به خدا بد جوری گیر کردم.

نازنین جون واسم مهمه چون دوسش دارم ولی رابطمو قطع کردم تا رسمی بیاد جلو

اونم میدونه من دوسش دارم ولی من حس اونو دقیق خبر ندارم,آخه یاد کاراش که میفتم اینو میگم.

به خدا خسته شدم,چون هر موقع رهاش میکنم وفراموشش میکنم, برمیگرده

آخه منم این وسط احساس دارم,چه جوری مدیریتش کنم?

دوست عزیز ایشون وقتی شما رو میشناسه و شمارتون رو داره هیچ منطق صحیحی در برقراری تماس با ایمیل وجود نداره. دلیل اینکه 2 ماه مرتب فقط براتون ایمیل های فورواردی فرستاده این بوده که میخواسته غیر مستقیم ذهن شما رو درگیر خودش بکنه و شما احساساتی بشید و جهت برقراری ارتباط اقدام کنی وقتی دیده جواب ندادی و اقدام نکردی با ایمیل احوالپرسی و من دیگه از 1 دی نیستم خواسته به طریق دیگری شما رو مجاب کنه ارتباط برقرار کنید مخصوصا که در مدت 2 ماه هم شما رو به ایمیل هاش هرچند فورواردی و غیر مرتبط به شما عادت داده و حدس میزنه با این اظهار ایشون،احساس خلا کنید و شاید اقدام به برقراری ارتباط کنید . آنجاییکه از شما خواسته برای انتخاب رشته برید محل کارش ! و شما نرفتید و میگید از آن به بعد سرد شده دلیلش این هست که با نرفتن باعث شدید قدمی از اهدافش دور بشه و ایشون با سرد برخورد کردن خواسته بعد از این از نظر روانی به خواسته هاش پاسخ مثبت بدید تا دیگه رنج برخورد سرد رو به خود نبینید! . متهم کردن شما به عدم تعهد بهانه ای بیش نیست . و در کل با توجه به عملکردشان ایشان شما را نه برای ازدواج بلکه سرگرمی و در صورت امکان سو استفاده می خواهند و با ترفندهایی میخواهند که خودتان با پای خودتان به سمت آتش بدوید.

شوکای عزیز

هیچ گونه ارتباطی برقرار نکنید .

و تمرکز زدایی کنید . یعنی به ایشون و کاراش اصلاً فکر نکنید . ایمیلهای ایشون را باز نکنید . و خودتون را با فعالیتها و برنامه های مفید و انرژِ بر سرگرم کنید . و از تکنیک توقف فکر در رابطه با یاد ایشون بهره ببرید .

راهنمائی های لازم به شما داده شد . بهتره عملگرا باشید .


موفق باشی


.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شوکا

نازنین جون واسم مهمه چون دوسش دارم ولی رابطمو قطع کردم تا رسمی بیاد جلو

اونم میدونه من دوسش دارم ولی من حس اونو دقیق خبر ندارم,آخه یاد کاراش که میفتم اینو میگم.

به خدا خسته شدم,چون هر موقع رهاش میکنم وفراموشش میکنم, برمیگرده

آخه منم این وسط احساس دارم,چه جوری مدیریتش کنم?

---

شوکا جون من در جریان رابطه شما نیستم و تاپیک قبلی هم ازت ندیدم ولی با این چیزایی که می گی دو تا مورد به ذهنم رسیده که نمی دونم چقدر درست باشن....
1.اینکه اون واقعا به اون صورت جدی به این ارتباط فکر نمی کنه و چون می دونه تو دوستش داری هر از گاهی دوباره خودش می ادجلو تا همیشه احساست رو تحریک کنه و خیالش راحت باشه که تو هستی ،ببخشید این حرف رو می زنم ولی می گم تا منظورم رو بفهمی ..می خواد تو آب نمک نگه داره .. تا ببینه حالا بعد چی میشه.
2.اون هم دوستت داره شرایط ازدواج و اومدن رسمی رو نداره و به همین دلیل رابطه رو به صورت جدی شروع نمی کنه و فقط دورادور این پالس ها رو می فرسته که بهت بگه من هنوز هستم و هنوز به یادتم .

در هر دو صورت تو باید این رابطه رو تموم شده بدونی ...
مورد اول که مشخصه چرا
مورد دوم هم به این دلیل که نتونسته منطقی رفتار کنه و با درایت این مشکل رو حل کنه و باهات رو راست باشه و همه چیز رو برات توضیح بده و هیچ تلاشی نکرده برای حفظ و ادامه ارتباط ،مثلا از طریق صحبت با خانواده شماو ....فردی نیست که بشه روش حساب کرد.
و اینکه احساس تو رو نسبت به خودش می دونه این کارش یه جور خود خواهیه که با اینکه شرایطش جور نیست و نمی تونه رسما اقدام کنه و می دونه این تو رو اذیت می کنه بازهم نمی زاره ذهنت تو از اون فرد آزاد باشه....

اگر کسی آدم رو واقعا بخواد به ی طریقی بهش ثابت می کنه ...این انقدری به خودش زحمت نمی ده که به تو بفهمونه براش مهمی ...چه برسه به اینکه بخواد بهت ثابت کنه دوستت داره.
پس سعی کن احساست رو مدیریت کنی!حالا چه جوریشو واقعا خودم هم نمی دونم ولی شاید ی راهش این باشه که به خودت یادآوری کنی روزهایی که فکرت مشغول اون بود و وقتت رو با رویا پردازی سپری کردی و هیچ فایده ای نداشت به جز اینکه سردرگم بشی و نتونی به فرصت های بهتر زندگیت فکر کنی

بازم مورد اول محتمل تره
موفق باشی عزیزم :46::46::46:

من فکر میکنم قضیه 1دی رو واسه این گفته که تو رو تحریک و کنجکاو کنه که جوابشو بدی.داره اخرین تیرهاشو امتحان میکنه.اما بدون اگه براش مهم بودی در حد ازدواج، 2ماه رابطه به این شکل نگه نمیداشت و بدتر با این روش که فقط مال دوستیه رفتار نمیکرد.این که تو رو تحریک کنه به سمتش بری که بعدا اگه بهش گفتی چرا منو سر کار گذاشتی؟بگه مگه من چی بهت گفتم.خودت َشروع کردی.من فقط گفتم دیگه نیستم
در رابطه ازدواج همه چیز کاملا شفافه ،فقط در دوستی ادم با دست پس میزنه و با پا پیش میکشه

ممنون از همه
فقط یه موردی

به نظرتون بهش ایمیل بدم و محترمانه بگم که بهم دیگه ایمیل نده?فکر میکنین هیچی نگم بهتره

یا ازش بخوام که دیگه باهام ارتباط برقرار نکه?

چون دیگه میخوام بیرونش کنم از ذهنم.

آیا سکوت بهتره یا تو ایمیلم ازش بخوام که باهام هیچ ارتباطی نداشته باشه?
ببخشید از بس سوالش تو ذهنمه دو بار با مدلای مختلف پرسیدم

فرشته ی مهربون عزیزم باور کنید هر حرفی رو که شما و دوستای عزیزم زدین بهشون عمل کردم.این جا رو هم میخوام کمکم کنین که از 2 راه بالا کدومش به نظرتون واسم بهتره.....

دوست عزیز اجازه بدید اصلا ایشون اینطور فکر کنند که شما ایمیلتون رو چک نمی کنید و اگر حرفی منطقی برای گفتن دارند از راه صحیحش اقدام کنند.به نظر من عدم پاسخ شما صلاح هست . اگر چنین چیزی بنویسید میتونه بعدا بهانه ای باشه دست ایشون که من میخواستم به طور رسمی بیام جلو و شما با این حرفهات نگذاشتی و به اینصورت شما رو به نحوی دیگر معذب بکنه.در مقابل رفتار غیرقابل قبول و غیر منطقی ایشان بهترین کاری که شما میتونید بکنید عدم واکنش هست.در اینصورت اگر ایشون جدی باشند کاری را که باید بکنند خوب می دانند.موفق باشید.

سلام شوکای عزیز:72:

تا اینجارو خیلی خوب اومدی:104:
همین جوری ادامه بده. فکر میکنم همه ما آدما مقطعی تو زندگیمون این طور درگیر احساساتمون می شیم. ولی برنده اونیه که سکان زندگی شو به دست عقلش داده. خیلی سخته می دونم. ولی باور کن هر چه کمتر در دسترس باشی محبوب تر خواهی شد.
این قدر با فکر کردن به اون احساساتتو نسبت بهش آبیاری نکن از خدا بخواه خودتم همت کن. از پسش بر میای
این رابطه رو تموم کن[/b]
هم ظاهری (یعنی هیچ ایمیلی نفرست) . هم درونی از فکرش بیا بیرون. کمتر تنها بمون. آدرسشو اسپم کن تا ایمیلاش دیگه اینقدر جلو چشمت نباشه تا وسوسه بشی.

عزیزم احساساتت خیلی باارزش هستن. نمیگم خدای ناکرده ایشون نالایق هستند:163:
ولی از این احساساتت با ارزشت به موقع و به جا خرج کن
سختی این روزا رو با امید به آینده درخشانی که انتظار شوکای عاقل رو میکشه کم کن
:43:

مریس "مشاور ما" عزیز,درست میگین.

فقط یه سوال دیگه وتمام

اگه زنگ زد چه برخوردی داشته باشم؟

خواهش می کنم. اگر زنگ زدند گوشی رو بردارید و رسمی و محترمانه ببینید چه حرفی برای گفتن دارند.اگر باز هم حرف منطقی و اقدام رسمی رو به میان نیاوردند بگید که در این حد کافی هست و اگر نیت خیر دارند از طریق خانواده ها اقدام کنند و بس.بعد از آن دیگر شما وظیفه ای ندارید و کلا رها کنید.ایشان وظیفه دارند که رسما با خانواده اقدام کنند.ممکن هم هست که جهت خوشایند شما صحبت از اقدام رسمی بکنند ولی فقط در حد صحبت و کشاندن دوباره شما به ایجاد رابطه باشد که هوشیار باشید و اینکار را نکنید.در اینصورت هم اگر ایشان جدی باشند اقدامی که باید بکنند را میدانند.

دانوب عزیز درسته,من روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم و زمان بهم نشون داده که تصمیمی که گرفتم درست بوده.

من تمومش کردم,حتی از ذهنم هم رفته بود,فقط طرف خیلی باهوشه و شغلش استاد بازی فکری هست و واسه همین بازی تو خونشه,این بازی کردناش منو اذیت میکنه.

واسه همین میگم درسته ازش بخوام دیگه باهام تماسی نداشته باشه تا راحت شم؟

یه چیز دیگه اگه ن زنگ بزنه و من بگم رسمی اقدام کنه من کوچیک نمیشم؟

آخه تعریف از خودم نباشه این قدر الان خدارو شکر خواستگار دارم که واقعا حس غرورم لطمه میخوره با این همه کاری که کرده بگم رسمی اقدام کنه.

ببخشید به خدا,من الان یه جورایی درگیر احساسم و شاید درست نتونم تصمیم بگیرم واسه همین شاید جواب سوالام خیلی بدیهی باشه ولی من در این مقطع زمانی نمیدونم

دختر خوب اینجا همه دارند میگن به اون آقا فکر نکن رابطه رو تموم کن و...
باز سر حرف خودت هستی:81:
مشکل جای دیگه اس. هنوز خودت رو قانع نکردی که این رابطه در شرایط فعلی رابطه خوب سالمی نخواهد بود. به شدت تحت تاثیر احساستی و کاری هم برای تعدیل این وضعیت نمیکنی.

جواب ایمیلشو بدم یا نه؟
اگر زنگ زد چی بگم؟
اگر اومد دیدنم چکار کنم؟
و.......
تا وقتی یه استراتژی ثابت و محکم در برابر این موضوع نداشته باشی مدام این سوالا میاد تو ذهنت، و چون تکلیفتو با خودت مشخص نکردی برای کوچکترین جزییات کمک میخوای

دختر بلند شو! چند تا دونه ایمیل این جور آرامشتو ازت گرفته. دو روز دیگه خدای ناکرده تو رابطه ات مشکلی پیش بیاد چکار میکنی؟
بیشتر رو خودت کار کن. افکار مزاحمو بنداز بیرون و به شوکای واقعی بپرداز!
فکر میکنم یه خورده داری بهش کم لطفی میکنی

نمی دونم اگه تند بود باور کن قصدم کمک بهت بوده
ناراحت میشم وقتی میبینم یه زن به این راحتی با کوچکترین اشاره احساساتی بشه و یادش بره چقدر با ارزشه
دعا می کنم درست تصمیم بگیری


پست هامون همزمان شد!
نه عزیزم بذار برات مهم نباشه. میخوای نقطه ضعفتو بدونه؟
بفهمه این قدر روش حساسی که ایمیلاش این طور آشفته ات میکنه؟
اون شطرنج باز ماهریه؟
تو ماهر تر باش!!!
بذار ببری ازش. یه شطرنج ساده نیست که! احساسات و عواطف توست عزیزم
مدت هاست که قضاوت از راه دور رو کنار گذاشتم!!!!
ولی این مدل شطرنج باز ها روش کارشون خیلی آشناست
این وسط تو مهمی
وقته مسئله آرامش توست اهمیتی نداره که چکار میکنه یا چقدر ماهره
باید ببری

عزیز حس غرور شما زمانی لطمه میخوره که در بازی های ایشان شرکت کنید و اجازه بدید ایشون شما را به عنوان وسیله ای برای سرگرمی ببینه.شما وقتی به ایشون می گید رسمی اقدام کنه می فرمایید که دیگر آشنایی کافیست و در صورتی که جدی هستند باید از طریق خانواده ها اقدام صورت بگیره . یعنی میفرمایید که ارتباط خارج از شرع و عرف رو بیش از این صلاح نمیدونید و این یعنی عزت نفس برای شما و ارزش گذاری شما برای خود.

درست گفتید,شطرنج بازه,اونم استادش,

اون فارغ التحصیل شده ولی من الان دوباره دانشجو شدم,از موضوع ما هیچ کی خبر نداره ولی هر موقع همکلاسیهای کارشناسیم رو میبنم همش از اون حرف میزنن‎ ‎ میگن چه قدر به هم میام و از این حرفا,یعنی هر کار که بکنم یکی هست که منو یاد اون بندازه....

نمیخواستم اسم شغلشو بگم ولی به نظرم ضروری رسید که بگم,

میشه بگین اینایی که حرفه ای هستن تو این بازی چه جور شخصیتی دارند؟
من فکر میکنم تمام این کاراش به خاطر شغلشه,درست میگم؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دانوب عزیز باورکنین از پارسال که عضو این سایت شدم بیشتر مقالات رو خوندم و سعیم بر این بوده که خودمو بسازم:72:

موضوعات مختلف رو خوندم وبه دوستان عزیزم هم در حدی که میدونستم راهنمایی دادم,ولی تو انم موضوع خودم مثل چی موندم, همش میام سوال میپرسم

این راهنماییهاتون واقعا کمکم میکنه,یک تشکر کمه,واقعا مرسی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شوکا

فقط یه موردی

به نظرتون بهش ایمیل بدم و محترمانه بگم که بهم دیگه ایمیل نده?فکر میکنین هیچی نگم بهتره

یا ازش بخوام که دیگه باهام ارتباط برقرار نکه?

چون دیگه میخوام بیرونش کنم از ذهنم.

آیا سکوت بهتره یا تو ایمیلم ازش بخوام که باهام هیچ ارتباطی نداشته باشه?

فرشته ی مهربون عزیزم باور کنید هر حرفی رو که شما و دوستای عزیزم زدین بهشون عمل کردم.این جا رو هم میخوام کمکم کنین که از 2 راه بالا کدومش به نظرتون واسم بهتره.....

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شوکا

اگه زنگ زد چه برخوردی داشته باشم؟

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شوکا

واسه همین میگم درسته ازش بخوام دیگه باهام تماسی نداشته باشه تا راحت شم؟

یه چیز دیگه اگه ن زنگ بزنه و من بگم رسمی اقدام کنه من کوچیک نمیشم؟

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شوکا

میشه بگین اینایی که حرفه ای هستن تو این بازی چه جور شخصیتی دارند؟
من فکر میکنم تمام این کاراش به خاطر شغلشه,درست میگم؟

---

این سئوالات را از ذهنت دور کن .

در مورد ایشون کاملاً تمرکز زدایی کن . ذهنت داره تو را به بازی میگیره . بازی یادآوری . هرچه ما می گیم رها کن . شما ذهنت یه سئوال در رابطه باهاش برات میسازه .

هم عملاً کات کن ، هم ذهناً . یعنی ذهنت را در مورد هر سئوالی در رابطه با ایشان و هر گونه اقدامی که شاید در آینده انجام بده خالی کن .

اسیر وسوسه ها و کشش های ذهنت نباش . رها شو جانم رها شو گلم . رها شو نازنینم ، رها شو قربونت برم . :43::46::72:



گفتنیها گفته شد ، این تاپیک را هم ادامه نده . این خودش تکنیک عملیاتی هست که ازت میخوام اجرا کنی . ببینم اهل عمل هستی یا نه


.

سلام شوکای عزیز!

ببخشید که اینجا جواب میدم.
من چون حق عضویت ندادم نمی تونم برات پیام خصوصی بفرستم.
در مورد سوالت هم اطلاعاتی ندارم به اضافه اینکه دونستنش دردی دوا نمی کنه فعلا فقط رو فراموشی اون آقا کار کن.

بازم از شما و مسئولان تالار عذر خواهی میکنم
ولی به نظرم بی ادبی بود اگر جوابتو نمی دادم
:43: