-
شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام.من مدت 1 سال و 2 ماهه که با شوهرم عقد کردیم. شوهرم مدت 5 ماهه که به خاطر یک ماموریت کاری خارج از کشوره.قرار بود این ماه برگرده تا بریم سر خونه مشترک خودمون ولی متاسفانه تو نبود ایشون در حالی که من و خانوادم و تا حدودی خانواده ایشون در حال اماده کردن امور برای برگذاری مراسم و ... بودیم سر یک مساله جزئی من با خواهر شوهرم در جواب حرف اون بحثمون شد و مادر شوهرم به حمایت از دخترش یک مساله دیگر را وسط کشید و با من دعوا کرد و من با مامان بابام تماس گرفتم و اونا برای اینکه دنبال من بیان و کمی با مادر شوهرم در مورد مشکل حرف بزنند اومدند خونه اونا ولی به محض اینکه مادرم با ارامش پرسید که چه مشکلی پیش اومده مادر شوهرم با جیغ و فریاد گفت که ما از انتخاب دخترتون به عنوان عروس پشیمون هستیم و پسرم باید دخترتون رو طلاق بده و من نمی ذارم دیگه شما دو تا هم رو ببینید و عروسی بگیرید و در تمام این مدت که اون داد میزد من از واکنش عجیبش بهتم برده بود و هیچ صحبتی نکردم و مامانم فقط تلاش می کرد اونو اروم کنه .ماد شوهرم و دو تا دختراش ما رو از خونه بیرون کردن و مادر شوهرم غش کرد.اورژانس اومد و گفت هیچ مشکلی نیس و ما خداحافظی کردیم و رفتیم ولی از اون روز به بعد که تقریبا 3 هفته میگذره نه شوهرم با من تماس گرفته و نه به تماس های من جواب میده.بارها بهش اس ام اس و ایمیل زدم و اصل ماجرا رو براش تعریف کردم ولی اونا بهش گفتن که خونواده ما طلاق توافقی می خوایم و اون غیر از همین جمله دیگه به من چیزی نگفته.من خیلی ناراحتم.تو این مدت 10 کیلو وزن کم کردم و مدام گریه می کنم.نمی دونم چی به شوهرم گفتن که حاضر نیس با من حرف بزنه حتی در مورد طلاق.لطفا به من که 5 ماهه شوهرم رو ندیدم و حسابی دلتنگشم بگید باید چیکار کنم.شوهرم 1دونه پسر خانواده است و خیلی عزیزه و یه کم به مادرش وابسته است.من 25 ساله وهمسرم 29 ساله است.من تو این مدت حسابی داغون شدم.اخلاق خونواده شوهرم طوری نیس که بشه واسطه فرستاد.همه حتی از فیلمی که مادر شوهرم برا غش کردن بازی کرد می ترسن .اونا حرف هیچ کس رو قبول ندارن و تو این مدت خیلی در زندگی ما دخالت کردن و من فقط احترام گذاشتم.من شوهرم و زندگیمون رو خیلی دوست دارم و نمی خوام این جوری خراب شه.میدونم که تا قبل از این ماجرا شوهرم منو دوست داشت. لطفا منو خیلی زود راهنمایی کنید.نمیدونم با این اتفاقی که پیش اومده باید چه طور بر خورد کنم.بعضی از اطرافیانم می گن طلاق بگیر ولی ایا دیگه هیچ راه حلی نیست؟
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام عزیزم
به همدردی خوش اومدی:72:
بابت داستانت متاسف شدم. اگه ممکنه میشه موضوعی که باعث بحث بین شما و خواهرشوهرت شد رو تعریف کنی.
اما در کل بنظر من الان که شما اصل قضیه رو برای شوهرت تعریف کردی، فعلا دیگه چیزی نگو. الان فقط صبر کن و به شوهرت فرصت بده که بتونه فکر کنه و تصمیم بگیره.
راضی به طلاق توافقی هم نشو.
بزار این بحران بوجود اومده رو خودش مدیریت کنه. تصمیمی که شوهرت می گیره شاید تا آخر عمر هم در زندگیت موثر باشه. بهش اجازه بده خود واقعیش رو نشون بده.
با تحت فشار قرار دادنش باعث میشی که اون نتونه تو این موقعیت جایگاه خودش، همسرش، و خانواده اش رو تعیین کنه.
صبور باش خانمی.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام عزیزم چی شد که اینجور شد؟
همسرت کی میاد؟
قبلا با همسرت و خانوادش بحثی نداشتی؟
صبر کن تا همسرت بیاد الکی که نمیشه طلاق بگیری دیگه با همسرت تماس نگیر بذار اون بیاد جلو حتما پیش مشاور خوب برو
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام ممنون از پاسخ هاتون.بحث خاصی نبود که اینقدر بخواد بزرگ بشه ومن اینقدر به خاطرش زجر بکشم.به نظر من مادر و خواهر های ایشون خیلی به رابطه ما حسادت می کنن و نمی تونن ببینن کسی غیر از خودشون با پسر یا برادرشون رابطه داره و احساس می کنن من پسرشون رو می خوام برا خودم تنها.ولی اصلا اینجوری نیست من بارها برا اینکه بهشون ثابت کنم که من می خوام در کنار شون با پسرشون زندگی کنم به نحوه های مختلف بهشون ابزار محبت کردم.مثل کادو خریدن و... .اون روز خانواده من در تدارک اماده کردن خونمون واسه عروسی بودن که پدرشوهرم به نظر می رسید حوصله نداره سر بزنه و یا حتی سلام یا تشکری کنه_خونه من و شوهرم دقیقا ساختمان روبروی اوناست و خانواده من برا انجام یک سری کارای الکترونیکی مربوط به واحدمون نه جهیزیه اونجا بودن_برا نرفتن برا من دلیل می اورد.اخلاق بسیار خاصی داره.من ناراحت شدم و هیچی به ایشون نگفتم ولی توی اتاق که خواهر شوهرم بود یه کم یواش غر زدم ولی بی احترامی به شخص خاصی نکردم.خواهر شوهرم ناراحت شد و گفت خونه ی یکی دیگه اس بابای من زحمتش رو بکشه ومن برا اولین بار این حرفشون رو که قبلا هم شنیده بودم جواب دادم و با ملایمت گفتم خونه ی پسرشه غریبه که نیست.ومادر شوهرم که دید حق با منه واخلاقش همیشه اینه که بدون هیچ قید و شرطی و در هر صورت از بچه های خودش حمایت می کنه با یک حالت انتقام جویانه گفت تو به باباجون بی احترامی کردی چراو... و من فقط گفتم من که به ایشون چیزی نگفتم و رفتم تو اتاق و یواش گریه کردم.همین سر یک مساله به این کوچکی که حتی اگر تقصیر از من بود روزگارم اینجوری شده و هر روز واسه خودم ارزوی مرگ میکنم.
خونوادم هم میگن اصلا هیچ تماسی باهاش دیگه نداشته باش من متاسفانه چون هنوز دوستش داره بعضی اوقات با وجود این که به سختی چند روز تحمل می کنم و اصلا باهاش تماسی نمی گیرم نا خوداگاه به سمت تلفن میرم و باهاش تماس میگیرم و اون دوباره جوابمو نمیده.واقعا برام سخته خیلی.
من راستش ازش هیچ خبری ندارم و نمی دونم اون کی بر می گرده.اگر مدت ها منو تو بی خبری و بلاتکلیفی گذاشت چی؟من باید تا کی صبر کنم؟به نظر شما دلیل رفتارش چی می تونه باشه؟این بلا تکلیفی خیلی برام سخته اگر حداقل بهم می گفت که دیگه دوستم نداره راحت تر با قضیه کنار می اومدم و سعی می کردم فراموشش کنم.
قبلا هم با خونواده شوهرم سر مسایل کوچک 2 -3 بار بحث داشتم .البته اونا با من دعوا کردم و من فقط سکوت اختیار کردم. من در کل دختر اروم و درونگرایی هستم.نمی تونم اگر کسی ناراحتم کرد بهش جواب بدم.فقط تو تنهایی خودم گریه می کنم یا با کسی درد دل می کنم.لطفا من رو راهنمایی کنید من خیلی مستاصل هستم.اگر فکر کردن شوهرم زیاد طول بکشه چی؟من پارسال دکتری قبول شدم و با وجود اینکه قبل از عقد با هم در مورد ادامه تحصیل من به توافق رسیده بودیم نذاشت من برم.ومن به خاطر حفظ زندگیم کوتاه اومدم.اگر می دونستم که اون تصمیم داره جدا شیم من برا ادامه تحصیلم تا دیر نشده اقدام می کردم.اگر اون تصمیم به جدایی داشته باشه من که تو زندگیم یک شکست متحمل شدم حداقل ادامه تحصیل میدم یا... تا دیگه ایندم خراب نشه.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
نقل قول:
من متاسفانه چون هنوز دوستش داره بعضی اوقات با وجود این که به سختی چند روز تحمل می کنم و اصلا باهاش تماسی نمی گیرم نا خوداگاه به سمت تلفن میرم و باهاش تماس میگیرم و اون دوباره جوابمو نمیده.واقعا برام سخته خیلی.
اشتباه شما دقیقا اینه.
شما با این بی تابی تون دارین این اطمینان رو به شوهرتون می دین که تحت هر شرایطی آماده برگشتش هستین و اون هم با خیال راحت قضیه رو کش میده.
عزیزم تحمل کن. بزار خودش رو نشون بده. بزار معلوم بشه که داره برات خودشو لوس می کنه یا سر موضوعی به قول خودت کوچیک نتونسته بین خانوادش و همسرش تعادل برقرار کنه.
امروز هرطور که با این قضیه برخورد کنید، فرداها هم باید همینجور ادامه بدین.
قبلا هم گفتم، همینکه موضوع رو براش توضیح دادید کافیه. اگه بازم اقدام به تماس گرفتن کنید، بازهم همین نتیجه رو می گیرید.
یه مطلب دیگه رو هم بر حسب تجربه می خوام بگم. شما و خانوادتون تحت هیچ شرایطی نباید کارهای منزلتون رو انجام بدید. کارهای الکترونیکی و امثالهم وظیفه مرد خونه است. اگر نیست باید خودش مدیریت کنه که کی و چطور این کارا انجام بشه. وقتی شما یا خانوادتون جای اون انجام می دین هم مرد رو تنبل می کنین و هم متوقع.
مردها قدر زندگی ای رو می دونن که براش زحمت کشیده باشن.
شما جهیزیه ات را تهیه کنین و یک روز رو هم اعلام کنید برای چیدنش. همین.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام .لطفا منو خیلی زود راهنمایی کنید،خواهش می کنم من خیلی احساس درماندگی می کنم.اطرافیانم همه اصرار دارن زودتر برا پروسه ی طلاق اقدام کنم.اونا ادامه این زندگی را بی فایده می دونن و با توجه به اینکه تو این مدت حتی یک تماس کوتاه هم با من نداشته همه میگن که دیگه دوستت نداره و میگن من اشتباه میکنم که هنوز دوستش دارم و به انتظارش نشستم.نمی دونم باید چیکار کنم ؟چی درسته چی اشتباه؟
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
دوست عزیز چند وقت ازش خبر نداری؟!
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
صبر صبر صبر همين
بخاطر يه مشكل كوچيك ميخواد طلاق بگيريد !!!! با مادر شوهرتون دعواتون شده ميخوايد به شوهرتون طلاق بگيريد .احتمالا مادر شوهرتون موضوع رو براي شوهرتون خيلي بزرگ كردند با درخواست طلاق از طرف شما هم به همه حرفاي مادرشوهرتونو رو تصديق ميكنيد و بهش ثابت مي شه كه تقصير شماست . اگر هم قراره تقاضاي طلاقي باشه بگذاريداز طرف اونا باشه .شما اصلا حرف طلاق رو به زبون نيار
فعلا هم تا وقتي كه خودش زنگ نزده جلوي خودتو نگه دار و بهش زنگ يه پيغام نده كه بدتر ميشه پيشنهاد ميكنم تايپيك خانم parvaneh 123 را بخون ايشون هم بايد صبر ميكردن ولي با عجول بودنشون همه چي خراب شد .
شرمنده من بلد نيستم لينكش رو بذارم
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
دوست عزیز
صبر صبر صبر صبر..................صبرکن
هیچ اقدامی نکن
نه برای طلاق
نه برای اشتی
نه با واسطه نه بی واسطه
نه اس ام اس
نه تلفن
اصلا انگار هنوز مجردی و اون خانواده رو نمی شناسی
درست و بخون و یا اگه سر کار می ری کارت رو بکن خودت رو با ورزش و .... سرگرم کن
و به بقیه هم یکبار بگو لطفا فکر کنید من مجردم و برای چند ماه حد اکثر مثلا 6 ماه هیچ صحبتی در مورد همسرم با من نکنید. واقعا خودت هم صحبتی باهاشون نکن و دلتنگیهاتو جایی یادداشت کن ویا اینجا بیان کن و جلو اونا چیزی نگو
که تحریکت کنند عمل و واکنشی انجام بدی.
(همونطور که دیدی با امدن پدر و مادرت داخل بحث قبلی شرایط پیچیده تر شد:160:)
بذار عکس العمل و واکنش اونها رو ببینی به چه صورت هست.
ببخشید انگار پست من با ارامش عزیز همزمان شد.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام دوست عزیز
بابت مشکلتون واقعا متاسف شدم.باید بگم کاملا درکتون می کنم کاملا و با تمام وجودم. منم تو شرایط شما بودم. 4ماه همسرم ترکم کرد انواع بهانه ها رو اورد، شرط گذاشت که مهریه ام باید 10-20 تا باشه، هر روز یه چیزی گفت و خلاصه 4 ماه منو بازی داد. منم از طرف خانواده ام تحت فشار بودم که تکلیفم معلوم بشه. بالاخره دیروز وقتی ازش پرسیدم با طلاق توافقی موافقه جواب داد که اگه تو اینجوری می خوای باشه به شرطی که بدون دعوا و دردسر باشه. شوهر من اونقدر آزارم داد که بالاخره خودم پیشنهاد طلاق دادم . اگر شما بتونین یه مدت صبر کنین و حرفی از طلاق نزنین شاید سرنوشت شما جوره دیگه ای بشه. امیدوارم مسئله شما ختم به خیر بشه.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ممنون از راهنمایی های همتون.امیدوارم خدا به من صبر بده .شما هم لطفا واسه من دعا کنید.واقعا روزای خیلی سختی رو میگذرونم.خیلی از لحاظ روحی داغون شدم.از شکل و قیافه افتادم.همه اطرافیانم ناراحتن خیلی.من واقعا عذاب می کشم.من برا زندگیم و شوهرم هیچی کم نذاشتم تحمل این سختی ها حق من نبود.من تالاری رو که برا مراسم عروسیمون رزرو کرده بودیم و بیعانه داده بودیم رو چک کردم اونا کنسلش نکرده بودن.نمی دونم چرا؟
بازم ممنون از اینکه منو راهنمایی می کنید و با من همدردی می کنید.خیلی آروم میشم.متشکرم.خواهش می کنم منو تنها نذارید.خیلی دلم از دنیا پره.خیلی دلم گرفته
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
کاملا درکتون می کنم و تاپیکتونو دنبال می کنم. می دونم خیلی سخته ولی سعی کنید آرام باشید و منطقی برخورد کنید. به نظر من فعلا باهاشون تماس نگیرید وقتی برگشتن ایران برید ببینیدش و بخواهین که با هم صحبت کنین و برای زندگیتون تصمیم بگیرین.سعی کنید خانواده ها اصلا درگیر نشن چون اینو به عینه دیدم که درگیری خانواده ها اوضاع رو به مراتب بدتر می کنه.امیدوارم مشکلتون زودتر حل بشه چون کاملا می فهمم که تحمل این شرایط چقدر سخته.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
عزیزم سعی کنید خودتون رو کنترل کنید. ببینید همسر شما که در اون لحظه حضور نداشته و نمی دونه چی بوده و چی گذشته. پس الان قضاوتش بر اساس عکس العملهای شما شکل می گیره. شما هر چه بیشتر تلاش کنی تا ثابت کنی بی گناه بودی بیشتر به همسرت اینو القاء می کنی که مقصر بودی. به نظر من هم صبر کن و هیچ تماسی با ایشون نداشته باش تا ایشون بتونه بدون فشار فکر هاشو بکنه و تصمیم بگیره. شاید تحمل این شرایط الان برای شما سخت باشه اما کمی هم به اینده فکر کنید که اگر الان همسرتون نتونه درست تصمیم بگیره وقتی رفتید زیر یک سقف چه مشکلات زیادی رو که نباید تحمل کنید. پس صبر کنید و اجساس شکست رو هم از خودتون دور کنید. خودتون رو به کارهای دیگه مشغول کنید .
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام خانمی
فقط صبر داشته باش تا شوهرت برگرده منم مثل بقیه برات دعا می کنم:323:
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
فقط صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر صبر :305:
دواي درد شما فقط صبر است بدون هرگونه تماس.:305:
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام. ممنون از همتون.داداشم منو آورده خونه خودش تا روحیه کمی عوض بشه.تواین دو روزی که اینجا بودم حالم خیلی بهتر بود تا این که رفتم و ایمیلمو چک کردم.شوهرم برا اولین بار تو این مدت به من ایمیل زده بود.وقتی خوندمش نمی دو نید چه حالی شدم.بدون هیچ سلامی نوشته بود تا چند هفته دیگه می اید و پول من ومامانم رو میده و گفته بود به مامانت بگو غصه پولش رو نخوره .خونوادش بهش گفتن که مامان من گفته پولش رو می خواد در صورتی که مامانم در این مورد حرفی نزد.آخه ما برای خرید خونه از مامانم مبلغی پول قرض کرده بودیم و منم مقداری پول داشتم که برا خرید خونهمون به شوهرم دادم و کاملا راضی بودم.چون برا آسایش و راحتی خودم بود و هیچ منتی نداشتم و داوطلبانه این پولو دادم.من به ایمیلش جواب ندادم همین طور که شما گفته بودید هیچ ارتباطی باهاش برقرار نکنم. وقتی از کافی نت برگشتم خونه داداشم به مامانم تلفن زدم.مامانم بدون اینکه با من مشورت کرده باشه به خواهر شوهرم زنگ زده بود و ایشون جواب نداده بود و بعدش به خونه مادر شوهرم زنگ زده بود و خواهر شوهر کوچکترم تلفن رو جواب داده بود و مامانم پرسیده بود که چه زمانی شوهرم بر می گرده.گفته بود دختر من که طلاق نمی خواد ولی اگر برادر شما قصد داره به گفته مادرتون طلاقش بده زودتر اعلام کنه تا دختر من بره دنبال سرنوشت خودش وادامه تحصیلش.خیلی ناراحت و عصبانی شدم که مامانم تماس گرفته.نمی دونم باید چیکار کنم؟خیلی ناراحتم.تو رو خدا بگید من باید چیکار کنم؟اصلا دلیل این رفتار شوهرم چیه؟حتی اگر منو مقصر می دونه نباید با من صحبت کنه؟نمی دونید با چه ذوق و شوقی جزءجزءوسایل جهیزیه ام رو خریده بودم.چقدر خوشحال بودم که داریم مستقل می شیم.من دارم دیوونه میشم.این زندگی نبود که من می خواستم.دوست دارم همه چی درست شه.من هنوز دوستش دارم.من تعجب می کنم چه طور شوهرم به این سرعت عشقمون رو فراموش کرده.مگه میشه؟ مگه زندگی من و اون نیست چرا ما نباید خودمون دو تا در موردش تصمیم بگیریم.چطور بعضی ها حاضر می شن زندگی دو تا جوون رو خراب کنند؟چرا من نمی تونم باهاش صحبت کنم؟خواهش میکنم به من بگید کار درست چیه با این وضعی که پیش اومده من باید چیکار کنم؟ممنون
من منتظر پاسخ های شما هستم.آخه نمی دونم چی درسته چی غلط و دیگه نمی خوام هیچ اشتباه دیگه ای انجام بدم
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام
به ایمیلش جواب بده و همه چیزو واضح و روشن با تمام جزئیاتش براش بگو
و در مورد پولم اصل قضیه رو بگو
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
خواهش میکنم سریع تر منو راهنمایی کنید ایا من باید به ایمیلش جواب بدم ؟ایا راهی هست که من راضیش کنم با هم صحبت یا چت کنیم؟
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
هیچ کس نیست که منو راهنمایی کنه.لطفا منو سریعتر راهنمایی کنبد
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
عزیزم من در شرایطی نیستم که بتونم راهنمایی کنم ولی اگر جای شما بودم حتما ایمیل جواب میدادم و شرایط و توضیح میدادم:72:
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام.هیچ کس منو راهنمایی نکرد.شاید خیلی عجول بودم.من ایمیل شوهرم رو جواب دادم.من خیلی خستم.خیلی نا امیدم.دلم می خواد همه چیز زودتر تموم بشه.فکر می کنم خدا هم منو فراموش کرده.هیچ کاری غیر از گریه کردن از دست من بر نمی اد.مگه میشه شوهرم به این سرعت عشق من از یادش رفته باشه.من حسابی دلم شکسته خیلی.من دیگه تحمل این روزای سخت رو ندارم.من هیچی برا زندگیمون کم نذاشتم.چطور بعضی ها به این راحتی می تونن زندگی دو نفر را خراب کنن .خونواده شوهرم با نیمی از اقوامشون قهرن و من این رو بعد از ازدواجم فهمیدم.کاش کسی می توونست به من کمک کنه.کاش می مردم خسته شدم.خیلی دلم گرفته.چرا شوهرم حتی اگر تصمیمش طلاقه با من حرف نمی زنه؟
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
عزیزم متاسفم برای شرایطی که در اون هستی ولی لازمه کمی قویتر باشی.
هر وقت شوهرت با هر بهانه ای باهات تماس گرفت (چه با ایمیل چه با ...) سعی کن ارامشتو کامل حفظ کنی و با ارامش اگر ابهامی براش پیش اومده بود اونو از ابهام در بیاری. ولی التماس نکن. همسرت مطمئن نیست چه اتفاقی افتاده . پس صادقانه به سوالهاش جواب بده و صبر داشته باش .
امیدوارم به زودی مشکلاتت حل بشه و انچه به صلاح خوشبختی ایندته مقدرت باشه.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
1. ايميل را به طور مشروح جواب بده. و دعواي اون روز را هم كامل براش توضيح بده در ايميل.
2. بعد از اين ايميل ديگه به هيچ وجه تماسي نداشته باش تا خودش تماس بگيره.
3. به مادر و خانوادت هم بگو دخالت نكنند و ديگه به هيچ وجه تماس نگيرند.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
عزیزم به خودت مسلط باش
ایمیلش رو خیلی منطقی و به دور از احساس جواب بده
کل موضوعی رو که اتفاق افتاده واسش شرح بده
بعدش هم به زندگی خودت برس تا همسرت باهات تماس بگیره
مردی که الان نتونه مشکل به این کوچیکی رو حل کنه در آینده تکیه گاه خوبی نخواهد بود
پس بذار خودش این مشکل رو مدیریت کنه
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
بالاخره مادره ديگه لابد گريه وزاري كرده واسه پسرش پسرا هم كه به مادر وگريه حساس وباور كرده.بنظر من همه اينا بخاطر دوريه ومطمئنم برميگرده وهمه چيز درست ميشه صبور باش عزيزم
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام
به نظر من مشکل همسر شما اون ماجرا نیست و اگه واقعا اون ماجرا و دعوای شما با مادرش بوده باشه به قول دوستان تکیه گاه خوبی برای شما نیست
چون ایشون نتونسته خوب مدیریت کنه این مشکل پیش اومده وگرنه مشکل شما و یا مادر ایشون نیست
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ممنون از پاسخ های همتون.امیدوارم که هر چه زودتر این مشکل ختم به خیر بشه.ولی نمی دونید من چقدر دلتنگم.چقدر احساس دلتنگی می کنم.خیلی روزای سختی رو میگذرونم.اصلا فکر نمی کنم مستحق تحمل چنین دردی باشم.لطفا شما هم برام دعا کنید.من خیلی خستم.بازم از همه شما تشکر می کنم
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام.بالاخره من موفق شدم با شوهرم چت کنم.اتفاقی دیدم که ان هست پیام دادم جواب داد گرچه سرد ولی بازم خوشحالم.اسمی از جدایی نیاورد گفت که داره فکر می کنه و می خواد تصمیم درست رو بگیره.ولی تمام حرفایی که بهش زده بودن رو باور کرده بود و حرفای منو قبول نداشت.منم چون نمی خواستم عصبیش کنم اسمی از خونوادش فعلا نیاوردم.وفقط یه کم در مرد خودمون حرف زدیم.گرچه من که به نتیجه ای از حرفاش نرسیدم ولی همین که باهاش حرف زدم خیلی اروم تر شدم.گرچه بدون خداحافظی دیسکانکت شد و حتی اولشم بهم سلام نکرد.حدود 40 دقیقه چت کردیم. اون مدعیه که من افسردگی دارم.به نظر شما من افسردم؟اگر مقاله ای در مورد افراد افسرده می شناسید می تونید به من معرفی کنید.مشخصات یک فرد افسرده چیه؟راستش من شبا دندون قروچه دارم و این مشکل از بعد از ازدواجمون شروع شده و اون این امر رو یکی از دلایل افسردگی من می دونست.نظر شما چیه؟فکر می کنید ممکنه همه چی درست بشه؟ به نظرتون دوباره هم باهاش صحبت کنم یا نه؟
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
عزیزم دندان قروچه به تنهایی نشون دهنده افسردگی نیست اگه تو نت سرچ کنی می تونی اطلاعاتی کسب کنی. .من که الان سرچ کردم درمان هم داره چون مطالب طولانی بود نمی تونم اینجا بذارم.
در ضمن کاره خوبی کردی علیه خانوادش چیزی نگفتی چون تو این موقعیت (دوری و قضاوتی که راجع به شما داره) بیشتر متهمتون می کرد.
نمی خوام نگران کنم فقط یه تذکر کوچولو همسرتون همیشه اینطور زود قضاوت می کنن بدون اینکه حرف دو طرف رو بشنوه؟البته ممکنه همون گریه و زاری مادرانه کار خودش رو کرده پس زیاد نگران نباش:72:
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام به همگی.امروز عصر شوهرم با من تماس گرفت و گفت می خواستم حالت رو بپرسم و من کاملا معمولی مثل همیشه باهاش حرف زدم و اصلا به روی خودم نیاوردم که چه اتفاقی افتاده.گفت اصلا تو کارم تمرکز ندارم.حالش خوب نبود ولی با من خوب صحبت کرد.نمی خوام اصلا تلفنی یا از طریق اینترنت از راه دور در مورد مشکلمون صحبت کنم. به نظرم درست اینه که بذارم زمانی که برگشت.به نظر شما من باید چه طوری برخورد کنم؟وقتی برگشت در مورد چه مسایلی باید صحبت کنیم؟به نظر شما اگر به تفاهم مجدد رسیدیم این درسته که ما توی خونمون که روبروی مادر شوهرمه زندگی کنیم؟ بعضی از اطرافیانم می گن که من باید یک سری شرط و شروط بذارم.نظر شما چیه؟لطفا برای داشتن یک زندگی مستقل و پر از عشق که مستمر باشه و دوام داشته باشه منو راهنمایی کنید.من دیگه نمی خوام اشتباهی از من یا شوهرم سر بزنه.دیگه دوست ندارم این روزای تلخ برام مجددا تکرار بشه.لطفا منو راهنمایی کنید.بسیار ازتون متشکرم
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
خانوم صوفی خدا رو شکر که تا اینجا با مشورت بچه ها رفتی جلو
هرچند
مدیر همدردی
انی
فرشته
کیوان
بی بی
طاهره
سابینا
sci
سارابانو
باران
داملا
آویژه
شب بارونی
اریکس
و خیلی های دیگه که الان خوابم گرفته و یادم نیست ، نمی آیند توی تاپیک ها و نظر بدهند ولی دوستانی هم که بودند بسیار خوب راهکار دادند
ببین اینکه شوهرت بهت ایمیل داده هرچند تند خیلی خوبه چون نشونه اینه هست که دوست داره. آره ! شک نکن دوست داره و تو رو می خواد ، تلفن و اس ام اس و چت همه اینها یعنی تو براش مهمی
وقتی یک رابطه ای تموم شده باشه دیگه برای شخص مهم نیست یعنی بی تفاوت میشه پس ناراحتی و خوشحالی هردو یعنی رابطه ادامه داره
ببین تو خوب داری میری جلو اما پدر و مادرت از روی دلسوزی دارند به بیراهه می روند گمان می کنم اولین دخترشون هستی که داری ازدواج می کنی ، اگه حدسم درست باشه یه کم کارت سخت میشه ولی نترس
ببین خیلی خوبه که نمیذاری با چت و اس ام اس و ایمیل مشکلات رو با شوهرت حل کنی آفرین
تو الان باید سعی کنی که به شوهرت نشون بدی تو مستقل هستی و خودت برای خودت تصمیم می گیری نه پدر و مادر و دیگران
برای اینکار
وقتی اومد ایران سعی کن خیلی مهربون باهاش باشی و بیشتر با لحن عاطفی بگی نمی دونم چرا یه موضوع کوچیک اینقدر باعث کدورت و دلخوری شد
سعی کن براش جابندازی که پدرشوهر و مادرشوهر و خواهر و برادرش رو دوست داری
حالا حتما لازم نیست که از ته دلت دوستشون داشته باشی این ها همش سیاست زنانه هست
با پدر و مادرت هم با محبت بسیار صحبت کنم و ازشون بخواه دیگه بدون هماهنگ کردن با تو دست به اقدامی نزنند
و واقعا این رو بخواه البته نه با دعوا و داد و فریاد بلکه کاملا محترمانه
نیاز نیست بگی من افسرده نیستم و خوبم و از این جور حرفها
نیاز نیست بگی تقصیر مادرشوهر و خواهرشوهرت بوده
نیاز نیست مسئله رو با شوهرت موشکافی کنید
اگه گفت تو افسرده ای ، توجیه نکن با لحن عاطفی بگو نمی دونستم ، تو کنارم باش تا بتونم درستش کنم همین و دیگه ادامه نده
الان نه دنبال مقصر باش و نه توضیح اینکه مشکل چه جوری ایجاد شد
اگه همه خانواده شوهرت هم باتو سرد بودند تو موضع نگیر و چیزی نگو ، فعلا صبور باش
یه موقع هایی خودت رو بزن به نفهمی
انگار هرچیمی گویند و هر کاری می کنن تو متوجه نمی شی که از روی قصد و غرض هست
اشکالی نداره
چون تو شوهرت رو دوست داری و می خواهی یک عمر باهاش زندگی کنی
پس فقط شوهرت باید برات مهم باشه
روی شوهرت سرمایهگذاری کن اون هم از طریق محبت و مربانی
در ضمن حواست باشه از روی ضعف هم با شوهرت حرف نزنی ها :305: این قسمت خیلی ظریف هست که نه از روی ضعف و ترس رفتار کنی و نه از روی غرور و تکبر ، انگار داری روی یه طناب راه میری که اگه پات رو اینور یا اونر بیشتر از خود طناب بذاری میفتی پایین پس متعادل باش ... اگر چیزی گفت که نادرست بود لزومی نداره گردن بگیری و حق رو به شوهرت بدی، در این جور مواقع سکوت کن اگه علت سکوتت رو پرسید بگو دام به حرفت فکر می کنم
جوری رفتار نکن که احساس کنه تو الان عاشق و شیفته و شیدایی و اگه بره تو براش میمیری ! غرور زنانه ات رو درست و به اندازه حفظ کن
امیدوارم اینها به دردت بخوره
الان هم واقعا دارم میمیرم از خواب باشه :72:
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام.خیلی از راهنمایی های بالهای صداقت تشکر می کنم،ممنون.:72: بازم منتظر شنیدن راهنمایی های سایر دوستان هستم.لطفا منو تنها نذارید.نمی خوام مرتکب اشتباهی بشم. خیلی از سوالاتم بی پاسخ موندن اگر محبت کنید و جواب بدید ممنون میشم. من نمیدونم در ادامه باید چه طور رفتار کنم.
من اولین دختر خانواده نیستم که ازدواج می کنم. ما دو خواهریم.ولی خوشبختانه خدا رو شکر خواهرم تو زندگیش مشکل خاصی نداره و این اتفاقاتی که برا من افتاده اصلا تو فامیل ما سابقه ای نداشته.ولی چون شاید پدر مادرم احساس می کردن من فرد موفقی هستم و موقعیت های بسیار خوبی داشتم توقع داشتن که من خیلی خوشبخت باشم برا همین این وضعیت من خیلی داشت برا مامانم سخت تموم می شد و از نظر روحی خیلی عذاب کشید ولی الان خدا رو شکر میبینه من حالم بهتره خوب شده و نگرانیش کمتر شده. راستی بالهای صداقت اسم منو به اشتباه صوفی گفتن
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ف.ا
سلام به همگی.امروز عصر شوهرم با من تماس گرفت و گفت می خواستم حالت رو بپرسم و من کاملا معمولی مثل همیشه باهاش حرف زدم و اصلا به روی خودم نیاوردم که چه اتفاقی افتاده.گفت اصلا تو کارم تمرکز ندارم.حالش خوب نبود ولی با من خوب صحبت کرد.نمی خوام اصلا تلفنی یا از طریق اینترنت از راه دور در مورد مشکلمون صحبت کنم
خیلی کار خوبی می کنی. از راه دور نمی شه مشکلات رو حل کرد. فقط نباید گذاشت بزرگ بشوند. یعنی همین راهی که تا الان رفتی.
. به نظرم درست اینه که بذارم زمانی که برگشت.به نظر شما من باید چه طوری برخورد کنم؟ منظورتون رو ازاین سوال نفهمیدم.
وقتی برگشت در مورد چه مسایلی باید صحبت کنیم؟
در مورد دلتنگیهاتون. د مورد هر انچه دوست دارید. اما سعی کن تا اون صحبتی از مشکل پیش امده نکرده شما حرفی نزنی. چون باعث می شود از کاه کوه ساخته شود. اگر او قضیه را پیش کشید انوقت شما فقط درصدد رفع ابهام بر بیایید نه انکه دنبال مقصر باشید. ضمن اینکه همانطور که بالهای صداقت گفتند :
"وقتی اومد ایران سعی کن خیلی مهربون باهاش باشی و بیشتر با لحن عاطفی بگی نمی دونم چرا یه موضوع کوچیک اینقدر باعث کدورت و دلخوری شد
سعی کن براش جابندازی که پدرشوهر و مادرشوهر و خواهر و برادرش رو دوست داری
حالا حتما لازم نیست که از ته دلت دوستشون داشته باشی این ها همش سیاست زنانه هست"
به نظر شما اگر به تفاهم مجدد رسیدیم این درسته که ما توی خونمون که روبروی مادر شوهرمه زندگی کنیم؟ بعضی از اطرافیانم می گن که من باید یک سری شرط و شروط بذارم.نظر شما چیه؟
به نظرم سعی کن همیشه مستقل تصمیم بگیری نه بر اساس حرف بعضی ها. تا زمانی که بتونی زن مستقلی باشی و ارامش داشته باشی و البته سر شوهر خود هم غر نزنی و دل شوهر را بدست داشته باشی هر جا زندگی کنی مشکلی نداری. در غیر اینصورت توی یک کره دیگر هم زندگی کنی باز مشکل خواهی داشت. اگر شروع کنی در مورد شرط و شروط حرف بزنی یعنی داری از کاه کوه می سازی. همیشه سعی کن از کوه کاه بسازی. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. باز اگر او شروع کننده بود شما با جرات مندی و اقتدار صحبت کن و البته همزمان مهربانانه.
لطفا برای داشتن یک زندگی مستقل و پر از عشق که مستمر باشه و دوام داشته باشه منو راهنمایی کنید.من دیگه نمی خوام اشتباهی از من یا شوهرم سر بزنه.دیگه دوست ندارم این روزای تلخ برام مجددا تکرار بشه.لطفا منو راهنمایی کنید.بسیار ازتون متشکرم:
اینها رو دیگه خیلی خوب بالهای صداقت براتون توضیح دادند.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام.خوشحالیم فقط یک روز دوام اورد و زود تموم شد .دوباره حالم خیلی گرفته است. خیلی ناراحتم.دیروز هر چی انتظار کشیدم شوهرم تماس نگرفت.خودم زنگ زدم جوابمو نداد.شاید خواب بود یا ... نمی دونم ولی حسابی تو ذوقم خورد.فکر می کردم دیگه با مساله صحبت کردنمون با هم مشکلی نداره.از این بگذریم می دونم می گید صبر کن.چشم صبر می کنم.ولی خستم،خیلی. مامانم هم باهام قهر کرده.فقط به خاطر اینکه بهش گفتم فکر کن من یه دختر مجردم در مورد شوهرم و هر چی که مربوط به اون میشه ه من چیزی نگو،از دستم ناراحت شده.خیلی احساس تنهایی می کنم. حوصله هیچ کس و هیچ جا رو ندارم.خونه اقوام که می رم مداه از عروسی و شوهرم می پرسن.آخه هیچ کس جز خانواده خودم چیزی نمی دونه.نمی دونم چی بگم.فقط می گم هنوز دقیقا مشخص نیست ولی نمی دونید چه حالی می شم.خسته شدم. دلم می خواد برم یه جایی که هیچ کس منو نشناسه.کاش یه ذره خودم رو تو این قضیه مقصر می دونستم که این همه زجر نمی کشیدم.خواهش می کنم برام دعا کنید.خدا رو شکر می کنم که حد اقل این سایت هست که من می تونم درد دل کنم.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
به نظرم خیلی خوب و آروم دارید پیش می رید. فقط کاش امروز زنگ نزده بودید.
و یک کاش مهم تر که من دلیلش را نفهمیدم. روز اول که با مادرشوهرتون بحثتون شد، چرا سریع زنگ زدید که مادر و پدرتون بیان. اون روز هم کاش خودتون برمیگشتید خونه، فکر می کردید و بعد ...
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام.شوهرم امروز به من ایمیل زده بود و خیلی کوتاه فقط حالمو پرسیده بود.با این وجود من خیلی خوشحال شدم.بعد حدود 2ساعت بعد بهم تلفن زد،بازم معمولی حرف زدیم.پرسیدم کی بر می گرده و گفت خودشم دقیقا نمی دونه... مونده اونجا که دور از هیاهو تصمیم درست رو بگیره.و به من گفت این تماسی که باهات گرفتم دلیل بر این نیست که من تصمیم قطعی ام رو گرفتم. گفت که فقط می خواسته حالمو بپرسه.به من گفت که زیاد در مورد زندگیمون فکر می کنه و از من پرسید که من هم فکر می کنم یا نه؟گفتم اره.گفت پس چرا تمومش نمی کنی؟ من گفتم من که شروع نکردم که بخوام تمومش کنم.شما که اون جا نبودی، حرف منم باور نداری من چی می تونم بگم.گفت نظر تو چیه؟منم مطابق صحبت بالهای صداقت عزیز گفتم من اصلا فکر نمی کردم قضیه به این ساده ای این قدر پیچیده بشه.به نظرت اصلا این موضوع ارزشش رو داره(که بخاطرش حرف از جدایی بزنیم؟)؟دیگه ادامه ندادیم. .(راستش تو این مدت که با شوهرم ارتباطی نداشتم یک روز پدر شوهرم تماس گرفت و با داد و فریاد به مادرم گفت اگر می خواین قضیه تموم شه بیاید و معذرت خواهی کنید در صورتی که خانواده من فکر می کنن اونا باید از ما عذر خواهی کنن.چون خانواده شوهرم واقعا رفتار توهین امیزی با پدر و مادرم داشتن بدون اینکه پدر و مادرم در صدد پاسخ دهی به اونا باشن) من واقعا نمی دونم خونوادش چی بهش گفتن و اصلا علاقه ای ندارم به دونستنش.می دونم که اون منو مقصر می دونه. احساس کردم خیلی کلافه است.دلم می خواد کمک کنم از این کلافگی بیرون بیاد ولی نمی دونم باید چی کار کنم؟لطفا شما منو راهنمایی کنید.موضوع قضیه ای که باعث این ناراحتی شد اصلا مربوط به من وشوهرم نبود که به خاطرش بخوایم زندگیمون رو خراب کنیم.نمی گم ما هیچ مشکلی قبل از این اتفاق با هم نداشتیم ،داشتیم.اتفاقا من خیلی اذیت می شدم. ولی بیشتر مشکلات ما بر سر خانواده ها مون بود نه بر سر تفاهم نداشتن ما دو تا.نمی دونم شاید اینم یه جور عدم تفاهم باشه. من تو این مدت یه کم مطالعه کردم و فهمیدم بسیاری از مشکلات ما مربوط به عدم کسب مهارت های لازم برای یک زندگی مشترک بوده ولی نمی دونم دقیقا این مهارت ها چی هستن و چه طوری می شه کسبشون کرد.لطفا در این مورد منو راهنمایی کنید.من دوست دارم شما منو راهنمایی کنید تا من بتونم به شوهرم در انتخاب تصمیم درست حال چه جدایی باشه چه ادامه کمک کنم؟به نظر شما من باید معذرت خواهی کنم؟من که اصلا حرفی نزدم یا رفتاری نکردم که به خاطرش عذر خواهی کنم؟من بازم از راهنمایی های بالهای صداقت عزیز و دلجو دلتنگ عزیز تشکر می کنم.به نظرم خیلی سازنده بودن.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
به نظرم اصلا نباید معذرت خواهی کنی چون اینطور خودتو مقصر نشون می دی .مخصوصا تا وقتی که شوهرت به طور واضح راجع به قضیه ی پیش اومده صحبت نمیکنه.اون داره فکر می کنه تذکر های گاه و بی گاهت در اینکه مقصر نیستی باعث شده به فکر فرو برده.در ضمن اون تعصبی که آقایون نسبت به خانوادشون دارن شوهرتون هم داره مواظب باشید بد گوئی نکنید از خانوادش.ممکنه بعد اینکه قضیه رو فهمید ازت بخواد به خاطر اون هم که شده معذرت بخوای که اون موقع می تونی ثابت کنی چقدر دوسش داری.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
ممنون از رایحه عشق عزیز:72:.راستش من اصلا در مورد خانواده هامون در این چند ارتباط کوتاه صحبت نکردم و به همین روند ادامه می دم.من منتظر راهنمایی های سایر دوستان هم هستم.چون نمی خوام اشتباهی مرتکب بشم.ممنون از اینکه منو تنها نمی ذارید.لطفا منو در مورد کسب مهارت های لازم برای داشتن یک زندگی موفق نیز راهنمایی کنید.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
سلام.مثل اینکه من و مشکلم توی این تالار برای هیچ کدام از دوستان اهمیتی نداره.من واقعا به راهنمایی افراد آگاه نیاز دارم.لطفا من تنها نذارید.
-
RE: شوهرم با من صحبت نمی کنه
عزیزم لینکهای زیر رو برای مهارتها بخون و نکات مهمشو یادداست کن و سعی کن تمرین کنی تا الگوی ذهنیت بشه.
http://www.hamdardi.net/thread-12097.html
http://www.hamdardi.net/thread-515.html
http://www.hamdardi.net/thread-4099.html
http://www.hamdardi.net/thread-6377.html
نکته مهم برای اینکه بتونی رابطه خوبی با همسرت برقرار کنی اینه که خصوصیا مثبت همسرت رو کشف کنی و از اونها برای برقراری ارتباط موثر استفاده کنی.
اگر سوالی داشتی بپرس.
امیدوارم موفق باشی.