-
خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام من ليلا موفقم سرگذشت من را مي تونيد تو تاپيك "تغيير كردم و خوشبخت شدم" بخونيد.
فردا بله بران داداشمه زنگ زدم به مهدي گفتم.
اول بهش گفتم قول بده كه دوستم داشته باشي و ناراحتم نكني.
اون گفت: مي دوني كه من نمي تونم بيام.
من گفتم باشه ولي بله بران مراسمي است كه توي زندگي هر نفر فقط يكبار اتفاق مي افته. و 3-4-5- سال ديگه اگه براي داداش اون هم من گفتم نمي تونم بيام ناراحت نشه.
اون هم گفت بايد فكر كنه.
من هم گفتم باشه ولي تنهايي فكر كن و خداحافظي كرديم.
خواهش مي كنم بهم بگين رفتار درستي كردم يا نه؟
و از اين به بعد بايد چطور رفتار كنم؟؟؟؟:325:
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
هيچ كس نمي خواد جواب منو بده. من زياد وقت ندارم خواهش مي كنم راهنماييم كنين:316::316::316:
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام
مبارک باشه
_____________
اون گفت: مي دوني كه من نمي تونم بيام.
-------------------------------------------------------
میشه توضیح بدیدبراچی گفتن نمیتونن بیان
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
مبارک باشه:R، چون وقت نداری می خوام سریع نظرم رو بگم. ببخشید که رک می گم.
شما که به شغل همسرت واقفی آیا واقعا نمی تونه بیاد یا می تونه بیاد و نمی خواد؟
اگر واقعا نمی تونه بیاد باید درک اش کنی و بدونی که حتی اگر بله برون برادر خودش هم باشه نمیاد.
ولی اگه می تونه بیاد و نمی خواد، با این صحبتی که شما باهاش کردی شاید لج کنه و نیاد.
در هر صورت شما همین الان باهاش تماس بگیر و بگو که خیلی دوست داری که پیشت باشه و وقتی اون کنارت هست احساس غرور و افتخار می کنی و می تونی سرت رو پیش بقیه بالا بگیری. بگو که کسی به جز اون رو نداری و خیلی دوست داری که با اون باشی. سعی کن خودت رو توی جبهه اون نشون بدی و بقیه رو غریبه بدونی.
یه چیزی در گوشی بهت بگم: " اگه همسرت نیاد بله برون خیلی هم مهم نیست و نباید شما انقدر خودت رو بخاطرش ناراحت کنی. توی زندگی انقدر چیزهای مهم تر از این هست که باورت نمی شه. خیلی از مردها در مراسم ازدواج فرزندشون هم نمی تونن حاضر بشن!"
اگر همسرت قبول نکرد بیاد خودت رو ناراحت نکن و بهش بگو که به حضور اش نیاز داشتی و از نیومدنش ناراحت هستی و ای کاش حتی شده برای یک ساعت در اواخر مراسم حضور پیدا کنه...
موفق باشییییییییییی و خوش بگذره :122:
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
نمیدونم الان دیگه حواب من فایده ای داره یا نه...اما نیمدن بله برون همسرت خیلی خیلی خیلی بهتره تا با زور بیاد و اعصابت هم خورد بشه بعدش و بهانه گیری هم بکنه. البته این نظر منه...
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام دوستان خوبم
از راهنمايي هاتون ممنون.
مهدي اون روز گفت كار دارم و نيومد. من هم چيزي بهش نگفتم و بحث نكردم. زنگ زد از برادرم هم عذرخواهي كرد كه نتونسته بياد.
شب ساعت 11 اس ام اس زد كه شب خونه بابات بخواب فردا صبح مي آيم دنبالت. من خيلي ناراحت شدم ولي چيزي نگفتم. صبح ساعت 11:45 اومد دنبالم البته مثل برج زهرمار. معلوم بود مامانش حسابي پرش كرده بود. باز با صبوري باهاش رفتار كردم تا به حالت عادي برگشت.
ولي خيلي ازش ناراحتم احساس مي كنم منو فقط به خاطر روابط زناشويي دوست داره. و اگه هم گاهي باهام مهربونه فقط به خاطر اون موضوعه.
رفتارش دوباره تقريبا بد شده راهنماييم كنيد كه چطور باهاش برخورد كنم؟؟؟؟؟؟
رفتارش داره دوباره مثل قديما بد مي شه و احساس مي كنم دوباره حرفاي مامانه روش اثر كرده. آخه بعد از جريان سقط بچه اخلاقش خيلي خوب شده بود و خيلي هوام را داشت و حمايتم مي كرد.
كمكم كنيد :302::316::316::302::316::316::302::316:
زندگي ما مثل يك آتش زير خاكستره
:302::316::302::316::302::316::302::316::302::316:
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
لیلای عزیز
همونطور که نگار گفتن ، میشه بدون حضور همسر بله برون رفت و اتفاقی هم نیوفته.
نکته ای که می خوام یادآوری کنم اینه که در زندگی نباید دنبال "مقابله به مثل باشیم" این رویه باعث میشه که رفتارهای نادرست به صورت تزایدی افزایش پیدا کنه.
تهدید به مقابله به مثل هم کار رو درست نمی کنه.
یادمون باشه ما موظف به انجام کار درست هستیم . (این چیزیه که از ما خواسته شده ) . اگه همسرمون به ما دروغ میگه ما نباید در مقابل دروغ گو بشیم.
اگه نیومدن در مراسم بله برون فامیل زشته ، هر طرفی که انجام بده زشته.
قاعده کلی : شما هر کاری که می خوای انجام بدی، در ترازوی عقل و شرع بزار اگر پسندیده بود انجام بده ،
سعی کن رفتارت متاثر از رفتار همسرت نباشه (البته کار بسیار مشکلیه ولی شدنیه)
این لینک رو هم ببین
تجربه / توصیه های BABY به زوج های جوان
http://www.hamdardi.net/thread-10532.html
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام خواهرم
اين كه نوشتي من رو به خاطر روابط زناشويي دوست داره رو ديگه هرگز حتي براي خودت هم تكرار نكن!
توضيح بيشتري بده...
- روابطتش با مادرش چگونه است؟ در مورد خانواده اش كمي بيشتر بنويس
- به نظرت چرا زندگي شما، مثل آتيش زير خاكستره؟؟؟
- سعي كن مسائل رو ريشه يابي كني و حل كني... يك بار براي هميشه!
گاهي خيلي زود، دير ميشه!!!
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام جناب sci
خيلي خوشحال شدم كه به تاپيك من سر زديد. هميشه دوست داشتم از نظرات ارزشمند شما بهرمند بشم.
گذشته زندگي زناشويي من را مي تونيد در تاپيك "تغيير كردم و خوشبخت شدم" بخونيد. به اين آدرس
http://www.hamdardi.net/thread-16807-post-160331.html#pid160331
جواب تمام سوالاتون را مي تونيد تو اين تاپيك پيدا كنيد.
خواهش مي كنم كمكم كنيد.
من از زماني كه اون تاپيك را زدم خيلي روي خودم كار كردم و خيلي هم بهتر شدم. اما هميشه احساس مي كنم زندگيم مثل يك آتيش زير خاكستره.
هميشه احساس مي كنم اگه به خاطر مسائل جنسي نبود همسرم اين محبت جزئي را هم به من نداشت.
اون اگه منو دوست داره بايد به من و خانوادم احترام بذاره و باعث سربلنديم بشه نه اينكه فقط وقتي تنهاييم بغلم كنه و همش بگه دوستت دارم.
راستش را بخوايد ديروز اين موضوع را به خودش هم گفتم. مي دونم اشتباه كردم ولي خيلي دلم ازش پر بود. بهش گفتم اگه دوستم داشتي شب ميومدي دنبالم. گفتم تو فقط منو براي اين كارها مي خواي. گفتم دارم سعي مي كنم تو را از قلبم بيرون كنم تا هر وقت باهام نمي آي و بهم مي گي شب خونه بابات بخواب از نظر روحي آسيب نبينم.
من اون شب كه نيومد اصلا خوابم نبرد ولي به اون گفتم خيلي خوب خوابيدم و خيلي هم بهم خوش گذشت.
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام نمی خوان ناراحتت کنم ولی کار خیلی خیلی اشتباهی کردی بهش گفتی تو منو برای روابط زناشویی می خوای من که این حرفو یه بار به همسرم زدم و چوبشم خوب خوردم
:305::305:اگه تونستی از دلش در بیار و برای این حرفتم شده ازش معذرت خواهی کن
من خیلی خوب درکت می کنم و می فهمم که تو چی میگی چون خودم این مسئله رو با تمام وجودم درک کردم
ولی زدن این حرف مساوی با بحران سرد شدن همسرت که امیدوارم پیش نیاد برای تو
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
اقليما جان
به نظرت اگه من هيچي نگم و همينطور ادامه بدم. اون روز به روز اخلاق بدش بدتر نمي شه و فكر نمي كنه كارش درسته.
ببين من احساس مي كنم وقتي مردا اشتباه مي كنند مي شه گاهي به اين وسيله تنبيهشون كرد؟؟؟؟؟/
نمي دونم شايد اشتباه مي كنم دوست دارم تجربه ات را در اين زمينه بدونم اگه مي توني لطف كن برام بنويس
مي دوني احساس مي كنم تنها راهي كه مي تونم باهاش مهدي را به خاطر رفتار بدش تنبيه كنم روابط جنسيه.
مي دونم دارم اشتباه مي كنم. ولي راه درست را نمي دونم. خواهش مي كنم كمكم كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟:325::325::325::325:
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
نه اشتباه نکن اگه می خوای همسرت رو تنبیه کنی این بدترین روش مثل این می مونه که برای مجازاتش دارش بزنی و بکشیش دیگه اونوقت کسی برات نمی مونه
من یه بار سر لجبازی با همسرم این حرف رو بهش زدم در واقع مثل تو تنبیه اش کنم( ولی خودم برقراری این رابطه رو علاقه همسرم به خودم می دونستم) ولی نتیجه عکس گرفتم نه تنها تنبیه نشد بلکه همسر من که خیلی آدم گرمی بود سرد سرد شد داشتم دیوونه می شدم آدمی که هر شب با من تمایل رابطه داشت تبدیل شد به آدمی که 2 هفته سمت من نمی اومد تا اینکه رفتم براش توضیح دادم که چرا این حرفو زدم الانم هنوز گاهی اونطوری میشه و گاهی به روم می آره که یادته بهم چی گفتی
یعنی نه تنها تنبیه نشد بلکه یه مشکلم به مشکلم اضافه شد
یادت باشه برای حل مشکلت همیشه سعی کن با همسرت با حفظ احترامش حرف بزنی و به چشم یه انسان که می فهمه و درک می کنه باهاش حرف بزنی مطمئن خیلی از مشکلاتت حل میشه همسر من و تو بچه نیستن که بخوایم تنبیه شون کنیم و بزرگترین توهین بهشونه اگه در موردشون این طوری فکر کنیم
جناب sci تو تایپ من و شمیم بهاری درباره آداب گفتگو زیاد حرف زدن یه سری بزن بهشون خیلی مفیده
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
اقليما جان من براش توضيح دادم كه چرا دوست دارم باهاش رابطه داشته باشم
بهش گفتم دليل اين حرف و اين كارم چيه و چرا دارم اين كار را مي كنم
بهش گفتم چون تنهام گذاشته. بهش گفتم دلم شكسته. بهش گفتم اگه دوستم داشت نبايد اين كارو مي كرد
اقليما جان من براش توضيح دادم به خاطر رفتارش هست كه دوست ندارم باهاش رابطه جنسي داشته باشم
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
خوب خیلی خوبه که براش توضیح دادی
مردا هیچ وقت جدا خوابیدن یا اینکه نیومده دنبالت رو دلیلی بر دوست داشتن یا دوست نداشتن نمی ذارن اونا با منطقشون تصمیم میگیرند حالا ببین چه منطقی پشت این قضیه وجود داره که نیومده دنبالت که می تونی با ظرافت های زنانه بفهمی پیش داوری نکن پیش داوری خیلی مشکلات رو به وجود می اره
ممکنه مادر همسرت حرفی هم زده باشه ولی من معتقدم این خود ما هستیم که اجازه می دیدیم هر کسی پا تو زندگیمون بذاره و دخالت کنه
می تونی با محبت و احترام و اعتبار سازی همسرت کاری کنی که هیچ کس نتونه هیچ تاثیری رو همسرت بذاره چون عقلانی اش هم همینه ما نمی تونیم دهنه آدم های اطرافمونو ببندیم ولی می تونیم کاری کنیم که تاثیر این حرفا کمتر بشه
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
اقليما جان از راهنمايي هات ممنون
اگه فرصت داشتي لطف كن تاپيك قبلي ام را با عنوان "تغيير كردم و خوشبخت شدم" بخون.
آره مادرش مجبورش كره بود اونجا بمونه و نياد دنبال من ولي اون مي تونست قبول نكنه.
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
دوستاي خوبم سلام:43::46:
خواهش مي كنم تنهام نذارين و راهنماييم كنين.:316::316:
من دوست دارم خوشبخت باشم.
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
ليلا خواهر خوبم،
سرانجام كل تاپيك شما رو خوندم... با مشغله زياد كمي طول كشيد...( چند بار ديدم كه گفته بودي من هم نظري بدهم... واقعا متاسفم كه به بعضي تاپيكها سر نمي زنم به دليل كارهاي زيادم... مگر اينكه دوستان خبري بدهند... دادي... فريادي...)
اول چند تا نكته :
بيا ببينيم واقعا مشكلات شما از كجا واقعا آب مي خوره و داستان چيه كه تو و شوهرت از وضعيت كنوني خونه راضي نيستيد...
- شما يك مسئله بسيار مهم،(نه مهم) با عنوان سقط جنين داشتي كه واقعا متاثر كننده است و خانواده همسرت رو در اين موضوع سرزنش مي كني و مقصر مي دوني! موافق نيستم! اين اتفاق به دليل رفتار خانواده همسرت رخ نداده...متاسفانه به دليل اين رخ داده كه مهدي و ليلي، هر دو، مهارتهاي لازم رو براي زندگي مشترك كسب نكرده اند... من از واژه زندگي مشترك زياد خوشم نمياد... اما اجبارا گفتم!
- عزت نفس: عزت نفس شما كمي نسبت به قبل از ا ازدواج كاهش يافته و كم شده... اين مشكل اكثر نو عروسان هست و مشكل شما تنها نيست..پس بايد تمرين كنيم و اين مهارت رو افزايش بديم در شما!
- رفتار منفعلانه: شما مثل بسياري از تازه عروسها، از انواع گفتگو رفتار منفعلانه رو انتخاب كرديد... اين شيوه رفتاري موجب خواهد شد كه شما سكوت كنيد،قهر كنيد، حرفهاي خودتون رو نزنيد و اونها رو اصطلاحا بخوريد،اجتناب كنيد... چرا كه نمي تونيد حرفتون رو بزنيد... چون اگر حرفتون رو بخواهيد بگيد، اطرافيانتون دعوا خواهند كرد! و شما ديگه حوصله نداريد... و خسته شده ايد!!! گاهي هم تبديل به يك بمب ساعتي مي شويد كه يك دفعه منفجر مي شه و به تلاشي احساسي منجر مي شه... شما بايد رفتار جرات مندانه رو تجربه كنيد... همين!
- عدم آرامش رواني: خطاهاي شناختي شما موجب شده كه شما آرامش رواني نداشته باشي و همواره زندگي خودتون رو در خطر انهدام ببينيد... بايد بدونيد كه براي هر كاري لازمه كه آرامش لازم رو داشته باشيم... يادتونه وقتي مي رفتيد سر كلاس!؟ اون آرامش ناشي از چي بود؟؟؟
- بايد در نظر داشته باشيد كه شما نمي تونيد رفتار و منش خانواده شوهرتون رو تغيير بديد... به نظر مي رسه كه اين خانواده از عقده هاي رواني خاصي برخوردار باشند و به دليل عدم عزت نفس و اعتماد به نفس بسيار پايين، رفتاري پرخشاگرانه رو پيش گرفته اند....اين رفتار پرخاشگرانه در مقابل رفتار خانواده شما، و سطح فرهنگي متفاوت خانواده ها تشديد مي شه و البته ضررش مي خوره به شما!!! رفتار جرات مندانه، آرامش و عزت نفس متعالي تنها راه مقابله با اونهاست... ماقبله نه مبارزه! اين مقابله موجب خواهد شد كه تاثير اين خانواده در زندگي شما كم و كمتر بشه...
- شما گله كرده بوديد كه مهدي شما رو درك نمي كنه و در رابطه با بسياري از كارهاي شما قدر دان نيست و علاقه خودش رو بصورت كلامي و احساسي ابراز نمي كنه... يكي از مشكلات شما گفتگوهاي پر تنش هست!
ببين خواهرم مسائلي هست كه گفتگو رو تخريب مي كنه :
- تشديد : چيزي مي گوييد... يه چيزي مي شنويد... بدترش رو مي گوييد...
- بي اعتبار سازي مي كنيد
- سرزنش مي كنيد
- برچسب مي زنيد: " تو دهن بيني! تو همش به حرف مامانت توجه مي كني... تو اصلا اراده نداري! بد بخت!!! "
- يه موضوعي هست مه مي خوام در مورد شوهرتون با شما در ميون بذارم! شوهر شما سرپرست خانواده اش نيست! شما رو دوست داره و علاقه اش نسبت به شما كم نمي شه... از طرفي چون از نوع فرهنگ و طرز تفكر شما خوشش مي اومده، اومده خواستگاري شما و شما رو انتخاب كرده! عملا مهدي از خانواده اش به شما پناه آورده و از اونها فرار كرده... رفتاري منفعلانه داره كه بايد با تمرين شما تبديل به جرات مندانه بشه.. اون نمي تونه در مقابل مادرش و يا ديگر اعضا خانواده و حتي شما نه بگه! واقعا زود باور نيست... قدرت نه گفتن رو نداره لذا به دليل عدم رفتار جرات مندانه همه موارد رو مي پذيره! اين آدمها وقتي در شرايط دعوا قرار مي گيرند عملا طرف كسي رو مي گيرند كه بيشتر ازش مي ترسند و در مقابل كسي قرار مي گيرند كه بيشتر دوستشون داره و مي دونند كه به سادگي رهاشون نمي كنه! لذا وقتي دعوا مي شه، مهدي طرف مادرش رو مي گيره ! اما واقعا اين دلش نيست! ايشون رفتار جرات مندانه رو بلد نيست... و بايد آموزش ببينه!
اما مي شه فهميد كه به هيچ وجه، تاكيد مي كنم، به هيچ وجه، رفتار خانواده خودش رو نمي پذيره و اون رو دوست نداره... حالا اگر از طرف شما مورد تاييد قرار نگيره و شما با عدم مهارت موجبات دفع و روندنش رو فراهم كنيد... خب اون هم مي ره... مي ره تا جايي ديگه تاييد بشه! مادرش تاييدش مي كنه و البته سعي مي كنه عقده هاي قديميش رو روي عروسش تخليه رواني كنه!
چه بايد بكنيم:
مسائل بالا نه قرص داره و نه شربت... كه امشب بخوريد و خوب بشيد! مهارت لازم داره كه بايد كسب كنيد و به كار ببنديد! شرط مهرات هم اينه كه شيوه نگرش شما به محيطتون و زندگيتون تغيير كنه و عوض بشه...وگرنه مي شه آتيش زير خاكستر...
قدم به قدم جلو مي ريم و از بحث هاي حاشيه اي تا جائيكه ممكنه اجتناب مي كنيم:
- فعلا مي خواهم كه جو خونه و خود شما آرام بشيد و هيچ كار ديگه اي انتظار نداريم... براي ان كار تمرين تنفس كنيد... فقط تمرين تنفس كنيد و سعي كنيد آرام باشيد... هر روز 3 بار اين تمرين رو انجام دهيد و يك بار حتما در فضاي بيرون خانه باشه.. تمرين تنفس حتما با موسيقي باشه
- هر شب به مدت 5 دقيقه به پوست خودتون برسيد...
- روزانه بيست دقيقه به شيوه اي كه با پزشكتون حتما در ميون خواهيد گذاشت پياده روي كنيد. بسيار آرام در فضاي باز با هدفون و موسيقي بدون كلام! ترانه به هيچ وجه در اين مدت گوش نكنيد
- سه روز در هفته جاري، مسائلي كه موجب استرس شما مي شه رو روي يك كاغذ بنويسيد! يعن صبح كه بر مي خيزيد... يك كاغذ داشته باشيد و مسائل استرس زا رو به محضي كه بوجود مي آد روي اون بنويسيد...و ديگه بهش فكر نكنيد... اين فهرست ها رو نگاه داريد!
- به هيچ وجه در اين هفته در معرض صحبتهاي تنش زا قرار نگيريد و هيچ گفتگو و رابطه پر تنش بر قرار نكنيد
- به هيچ وجه بر چسب نزنيد و فيلتر نكنيد... در اين هفته روزانه 2 نكته مثبت شوهرتون رو بنويسيد و يكي از نكات رو به ايشون بگيد... تكنيك افتخار رو هم بكار ببنديد! و يك بار در طول هفته به ايشون بگيد كه بهشون افتخار مي كنيد
- هر شب 10 دقيقه! لطفا تايم بگيريد كه بيشتر نشه! شنونده خوبي باشيد و به صحبتهاي شوهرتون گوش كنيد...
فقط همدلي كنيد نه همدردي... يعني سرزنش نكنيد/ راهكار ندهيد/ مقايسه نكنيد/ بر چسب نزنيد/ احساساتش رو انكار نكنيد/ از گفتن كلماتي مثل : اشتباه مي كني! نه اصلا اينطور نيست! به شدت پرهيز كنيد/ فقط كمي بالاتر از احساسات خودتون، ايشون رو درك كنيد! مثلا: مي دونم چه احساسي داري... احساست رو مي فهمم! ببينيد ما با يك قاتل هم مي تونيم همدلي كنيم... همدلي به معني تاييد كار يك نفر نيست! تاييد احساسات يك نفره
- بدون اينكه بخواهيد رابطه زناشويي داشته باشيد در هنگام خواب و كمي قبل از خواب، در اتاق خواب خوشبو كننده بزنيد و شمع روشن كنيد... چراغها رو خاموش كنيد
- قسمتي از دكوراسيون خونه رو حتما با كمك همسرتون تغيير بديد... با هم در اين باره صحبت كنيد و به توافق برسيد! اصلا سعي نكنيد در اين اظهار نظر برنده باشيد
- روزانه يك بار با همسرتون تلفني به مدت 3 دقيقه صحبت كنيد در زمان مشخص در رابهط با موضوع مهمي لطفا حرف نزنيد... بخصوص موضوعات استرس زا
- همسرتون رو تاييد كنيد و به هيچ وجه سرزنش نكنيد
سوالي بود بپرسيد
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام جناب sci
ممنون كه وقت گذاشتيد و مطالب من را خونديد اميدوارم كه هميشه شاد و خوشبخت باشيد.
من چند تا سوال دارم:
1. چطور مي تونم عزت نفسم را به حالت قبل برگردونم؟؟؟؟
2. رفتار جرات مندانه يعني چه؟؟؟؟؟:325:
3. شما گفته بوديد:
- عدم آرامش رواني: خطاهاي شناختي شما موجب شده كه شما آرامش رواني نداشته باشي و همواره زندگي خودتون رو در خطر انهدام ببينيد... بايد بدونيد كه براي هر كاري لازمه كه آرامش لازم رو داشته باشيم... يادتونه وقتي مي رفتيد سر كلاس!؟ اون آرامش ناشي از چي بود؟؟؟
چطور مي تونم مجددا آرامش رواني ام را بدست بيارم. جناب ساي من رفتار منفعلانه را انتخاب كردم تا به آرامش رواني برسم. آيا كار اشتباهي كردم.
4. چطور بايد رفتار جرات مندانه را به مهدي آموزش بدم؟؟؟؟؟
5. شما گفته بوديد:- روزانه يك بار با همسرتون تلفني به مدت 3 دقيقه صحبت كنيد در زمان مشخص در رابهط با موضوع مهمي لطفا حرف نزنيد... بخصوص موضوعات استرس زا
من وقتي به مهدي زنگ مي زنم اون اين كار من را كنترل خودش توسط من به حساب مي ياره. چطور مي تونم بهش زنگ بزنم كه اين حس بهش دست نده؟؟؟؟؟/
6. شما گفته بوديد:
- بدون اينكه بخواهيد رابطه زناشويي داشته باشيد در هنگام خواب و كمي قبل از خواب، در اتاق خواب خوشبو كننده بزنيد و شمع روشن كنيد... چراغها رو خاموش كنيد
روي رابطه زناشويي خيلي مشكل پيدا كردم. يك مقدار از مشكلاتم را توي پست هاي بالاتر توضيح دادم. خواهش مي كنم راهنماييم كنيد اصلا نمي دونم رفتار درست در اين مورد چيه؟؟؟؟؟؟:325:
ديشب هم كه رابطه داشتيم من اصلا ارضاء نشدم بعدشم همش بغض مي كردم، گريه ام گرفته بود و بهانه گير شده بودم.
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
خواهرم، ليلي
سعي مي كنم سوالات شما رو جواب بدم:
1. چطور مي تونم عزت نفسم را به حالت قبل برگردونم؟؟؟؟
= به شما تمرينهايي دادم كه اين روند رو شروع خواهد كرد. در صورتيكه دقيق اونها رو انجام بديد... مقدماتش كه فراهم بشه به اصل موضوعش هم مي رسيم...
2. رفتار جرات مندانه يعني چه؟؟
= عجله نكنيد... همه رو خواهيم گفت.. قدم به قدم... الان گفتم : مي خواهيم جو خونه و شما در آرامش باشه.. همين! آرامشي كه شما در اين مرحله در صورت انجام راهكارها، (همشون نه بعضي هاشون) بدست مي آريد مقدمه شروع رفتار جرات مندانه است
3. چطور مي تونم مجددا آرامش رواني ام را بدست بيارم. جناب ساي من رفتار منفعلانه را انتخاب كردم تا به آرامش رواني برسم. آيا كار اشتباهي كردم
= بله، متاسفانه دقيقا اشتباه كرديد! رسيدن به آرامش از طريق رفتار جرات مندانه فقط ميسر هست... براي اينكه بتونيد رفتار جرات مندانه داشته باشيد بايد صبور باشيد و كارهايي كه به شما گفته شده رو دقيق انجام دهيد... اينها مقدمات رفتار جرات مندانه هستند
4. چطور بايد رفتار جرات مندانه را به مهدي آموزش بدم؟؟؟؟؟
= خودش ياد خواهد گرفت از شما... خيلي سريع!
5. من وقتي به مهدي زنگ مي زنم اون اين كار من را كنترل خودش توسط من به حساب مي ياره. چطور مي تونم بهش زنگ بزنم كه اين حس بهش دست نده؟؟؟؟؟
= بله، مي دونم.. از تاپيك قبلي شما و آناليز رفتارهاي شما و شوهرتون به اين نتيجه رسيدم... براي همين هم گفتم در زمان مشخص در مورد موضوعاتي كه استرس زا نيستند... به هيچ وجه نپرسيد كه كجايي و چه مي كني!؟ مزاحمم؟ قطع كنم؟؟
6. روي رابطه زناشويي خيلي مشكل پيدا كردم. يك مقدار از مشكلاتم را توي پست هاي بالاتر توضيح دادم. خواهش مي كنم راهنماييم كنيد اصلا نمي دونم رفتار درست در اين مورد چيه؟؟
= در اين هفته اصراري ندارم كه رابطه بر قرار كنيد... اما بي شك لازم داريد مثل ديشب!
ببينيد ارضا يك ثانيه اتفاق نمي افته... محصول يك فراينده! پس اگر كل فرايند با هم بود مي شه گفت ارضا هم در ميانه راه اتفاق مي افته... ببين ارضا، پايان رابطه نيست! ميانه رابطه است... رابطه زناشويي
سوالي بود بپرس
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
شما گفته بوديد:
6. روي رابطه زناشويي خيلي مشكل پيدا كردم. يك مقدار از مشكلاتم را توي پست هاي بالاتر توضيح دادم. خواهش مي كنم راهنماييم كنيد اصلا نمي دونم رفتار درست در اين مورد چيه؟؟
= در اين هفته اصراري ندارم كه رابطه بر قرار كنيد... اما بي شك لازم داريد مثل ديشب!
ببينيد من زياد تمايلي ندارم (شايد بيشتر از يك هفته هم بتونم تحمل كنم) ولي مهدي شديدا نياز داره اينو كاملا حس مي كنم. (مي شه گفت هر شب يا حداكثر يك شب در ميان)
اما چون مي ترسه كه متهم بشه به اينكه من را فقط براي رابطه جنسي مي خواد تازگي ها مستقيم نمي گه ولي يك جورايي غير مستقيم من را مجبور مي كنه كه بهش پيشنهاد بدم.
نمي دونم رفتار درست چيه؟؟؟؟؟؟ كمكم كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
ليلي،خواهرم،
با توجه به اينكه باردار هستيد معمولا از دو الگوي رفتاري تبعيت مي كنيد
- كاهش ميل جنسي در سه ماهه اول و سوم و افزايش ان در سه ماه دوم
- كاهش ميل جنسي به مرور پيشرفت بارداري
با توجه به اينكه سقط داشته ايد حتما با پزشك در مورد رسيدن به ارضا كامل كه موجب انقباضات خفيف عضلات رحمي مي شه سوال كنيد..
در مورد اينكه هر دو طرف رضايت داشته باشيد از رابطه حتما با همسرتون صحبت كنيد
در مورد وضعيت خودتون و شيوه رابطه و زمانهاي اون حتما با هم گفتگو كنيد
لينكي كه گذاشتم رو بخونيد.. به مرتب شدن رابطه شما كمك خواهد كرد! شك نكنيد
پيش نوازي رو فراموش نكنيد
نگذاريد با كلام و يا رفتار بدن شما،ميل جنسي ايشون سركوب بشه
سوالي بود بپرسيد
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
شايد خوب نتونستم منظورم را برسونم. ببينيد من از روي عمد دوست ندارم با مهدي رابطه جنسي داشته باشم. براي تنبيه كردنش.
اگه هم از سكس لذت نمي برم دليل اش اينه كه تمام طول مدت سكس دارم به اين موضوع فكر مي كنم كه تمام حرف هايي كه داره بهم مي زنه (در حين سكس) دروغه و داره منو گول مي زنه، دروغ مي گه و اصلا من را دوست نداره و براش مهم نيستم.
ببينيد فرض كنيد مهدي 1 ساعت قبل از خواب، يك روز قبل از خواب يا 1 ماه قبل از خواب به من گفته دوستت ندارم، ناراحتم كرده، ازم حمايت نكرده، تنهام گذاشته، بهم گفته فكر كردي كي هستي و ....................................
و حالا روي تختخواب بهم مي گه دوستم داره، هميشه مواظبمه، هيچوقت تنهام نمي ذاره، خوشگلم، دوست داشتني ام و................................................ .................................................. ..............
تمام طول مدت سكس به اين فكر مي كنم كه داره بهم دروغ ميگه تا به هدف اش برسه و هيچ لذتي نمي برم
حرف هاي قبلي و فعلي اش را با هم مقايسه ميكنم و هيچ لذتي نه از حرفاش و نه از رابطه اي كه برقرار كرده نمي برم.
ببينيد در يك كلام من اصلا به لحاظ سكس فيزيولوژيكي با مهدي هيچ مشكلي ندارم. در واقع عدم ارضاي روحي من به دلايلي كه گفتم باعث عدم ارضاي فيزيولوژيكي ام مي شه.
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
خب.. اين بخشي از رفتار منفعلانه است... نبايد اينگونه باشيد.. قبلا در پست قبلي گفتم.. قهر عملا نوعي رفتار منفعلانه است... جنگ قدرت در همبستري كه شما دنبال مي كنيد نتايج درخشاني نخواهد داشت و شما رو به هدفتون نزديك نمي كنه... پس آرامش داشته باشيد و توصيه ها رو عملي كنيد
به اون افكار هم استپ بديد، قبل از سكس حتما تمرين تنفس كنيد! حتما... و وقتي اون افكار هجوم مي آرن بهشون فرمان ايست بديد و اونها رو با فكر مثبت و احساس خوب جايگزين كنيد
بهتون اطمينان مي دم كه به هيچ وجه اينطور نيست كه شما رو دوست نداشته باشه... بلكه شما رو دوست داره و بهتون دروغ نمي گه...
شكيبايي كنيد و توصيه ها رو عملي كنيد
به زودي نتايج آشكار مي شوند و اين نتايج پايدار هستند...
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام
بهترین توصیه صبوری میباشد و گذشت
گشتیم سالها به بیابان و کوه و دشت
چیزی ندیدیم که باشد به از گذشت
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
ok جناب دانشمند (sci)
چشم من كاملا مطابق با راهنمايي هاتون پيش مي رم و هر روز براتون مي نويسم كه چيكار كردم و چه اتفاقاتي افتاد.
فقط خواهش مي كنم تنهام نذارين و تا آخر راه كه كاملا موفق و خوشبخت مي شم همراهم بياين. من مهدي را خيلي دوست دارم، دوست دارم تا آخر عمر با اون باشم و عاقبت بخير بشم. كمكم كنيد.
براتون آرزوي موفقيت و خوشبختي مي كنم.
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام جناب دانشمند و دوستان همدردي
- فعلا مي خواهم كه جو خونه و خود شما آرام بشيد و هيچ كار ديگه اي انتظار نداريم... براي ان كار تمرين تنفس كنيد... فقط تمرين تنفس كنيد و سعي كنيد آرام باشيد... هر روز 3 بار اين تمرين رو انجام دهيد و يك بار حتما در فضاي بيرون خانه باشه.. تمرين تنفس حتما با موسيقي باشه
انجام دادم.
- هر شب به مدت 5 دقيقه به پوست خودتون برسيد...
انجام دادم
- روزانه بيست دقيقه به شيوه اي كه با پزشكتون حتما در ميون خواهيد گذاشت پياده روي كنيد. بسيار آرام در فضاي باز با هدفون و موسيقي بدون كلام! ترانه به هيچ وجه در اين مدت گوش نكنيد
ببخشيد ديروز فرصت نشد از امروز حتما.
- سه روز در هفته جاري، مسائلي كه موجب استرس شما مي شه رو روي يك كاغذ بنويسيد! يعن صبح كه بر مي خيزيد... يك كاغذ داشته باشيد و مسائل استرس زا رو به محضي كه بوجود مي آد روي اون بنويسيد...و ديگه بهش فكر نكنيد... اين فهرست ها رو نگاه داريد!
انجام شد
- به هيچ وجه در اين هفته در معرض صحبتهاي تنش زا قرار نگيريد و هيچ گفتگو و رابطه پر تنش بر قرار نكنيد
ديشب چند مورد پيش اومد ولي من مكان و حرف را عوض كردم
- به هيچ وجه بر چسب نزنيد و فيلتر نكنيد... در اين هفته روزانه 2 نكته مثبت شوهرتون رو بنويسيد و يكي از نكات رو به ايشون بگيد... تكنيك افتخار رو هم بكار ببنديد! و يك بار در طول هفته به ايشون بگيد كه بهشون افتخار مي كنيد
انجام شد
- هر شب 10 دقيقه! لطفا تايم بگيريد كه بيشتر نشه! شنونده خوبي باشيد و به صحبتهاي شوهرتون گوش كنيد...
فقط همدلي كنيد نه همدردي... يعني سرزنش نكنيد/ راهكار ندهيد/ مقايسه نكنيد/ بر چسب نزنيد/ احساساتش رو انكار نكنيد/ از گفتن كلماتي مثل : اشتباه مي كني! نه اصلا اينطور نيست! به شدت پرهيز كنيد/ فقط كمي بالاتر از احساسات خودتون، ايشون رو درك كنيد! مثلا: مي دونم چه احساسي داري... احساست رو مي فهمم! ببينيد ما با يك قاتل هم مي تونيم همدلي كنيم... همدلي به معني تاييد كار يك نفر نيست! تاييد احساسات يك نفره
حرفي پيش نيومد ولي در كل انجام شد
- بدون اينكه بخواهيد رابطه زناشويي داشته باشيد در هنگام خواب و كمي قبل از خواب، در اتاق خواب خوشبو كننده بزنيد و شمع روشن كنيد... چراغها رو خاموش كنيد
رابطه زناشويي داشتيم متاسفانه من دوباره ارضاء نشدم. گريه ام گرفته بود به مهدي هم گفتم و ابراز نگراني كردم كه نكنه ديگه هيچوقت ارضا نشم اونم خيلي ناراحت شد. گفت مي خواي يك فيلم آموزش روابط زناشويي بيارم ببينيم
- قسمتي از دكوراسيون خونه رو حتما با كمك همسرتون تغيير بديد... با هم در اين باره صحبت كنيد و به توافق برسيد! اصلا سعي نكنيد در اين اظهار نظر برنده باشيد
فعلا انجام ندادم
- روزانه يك بار با همسرتون تلفني به مدت 3 دقيقه صحبت كنيد در زمان مشخص در رابهط با موضوع مهمي لطفا حرف نزنيد... بخصوص موضوعات استرس زا
انجام شد. آقاي دانشمند من هر روز زنگ بزنم. اينجوري احساس بدي بهم دست مي ده احساس مي كنم رابطه يكطرفه است. در ضمن براي مهدي هم عادت مي شه. و اين برام قابل تحمل نيست.
- همسرتون رو تاييد كنيد و به هيچ وجه سرزنش نكنيد
انجام شد. جز در سكس و قبل اون به خاطر دير كردنش و پيدا نكردن يك كرم
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام ليلي،
كارهايي كه انجام نشده رو زودتر عملي كنيد...
دكوراسيون رو جدي بگيريد و با شوهرتون صحبت كنيد...
وقتي سر يك زمان خاص يك تماس كوتاه داريد..رابطه يك طرفه نيست! اون هم يكي دو هفته! نه تا آخر عمر كه...
تاييد در سكس يعني الزام براي شما! فراموش نكنيد! تاييد شما لازمه... آيا تمام چيزهايي كه گفتم رو رعايت كرديد؟ شمع روشن كرديد؟ تغيير پوشش داديد؟ خوشبو كننده و موسيقي گذاشتيد؟ موسيقي خيلي لازمه براي شما...موجب مي شه ذهن سطحي شما آروم بشه! يك موسيقي Relaxation دانلود كنيد/ شمع خيي لازمه/ چند تا شمع همه جاي اتاق روشن كنيد...به ارضا شما محيط كمك خواهد كرد! در مورد ارضا كامل با پزشك معالجتون تلفني حتما صحبت كنيد... انقباضات عضلات رحمي كه در ارضا كامل اتفاق مي افته، شايد براي شما مناسب باشه.. شايد نباشه! در سكس هرگز سرزنش نكنيد... اينكه شما هرگز ارضا نشويد هم محاله!!! نگو ديگه اين حرفا رو...
قرار بود سرزنش نكنيد.... در هيچ موردي! حرفتون رو بزنيد... توضيحش رو بشنويد! از پيغام هاي "من" استفاده كنيد نه "تو" : نگيد :" اه... بازم يادت رفت! نخريدي!!! " اين يعني برچسب زدن! يعني اتهام زدن... اينطور بگيد: " اگر اين كرم رو زودتر بخري، احساس بهتري دارم و مي تونم براي پوستم اين كار رو انجام بدم"
در مورد گفتگوهاي شبانه قرار نيست چيزي پيش بياد كه حرف بزنيد... در مورد مسائل غير مهم حرف بزنيد! مسائل همينطوري... سوال كنيد و خود رو مشتاق شنيدن حرفاش نشون بديد.. در مورد مسائل مورد علاقه شوهرتون سوال كنيد.. بگذاريد حرف بزنه و همدلي كنيد! ( اين عملا آموزش همدلي براي شوهرتونه... كه از هفته دوم و سوم شروع خواهيم كرد)
بقيه موراد خوب بوده و سپاسگزارم
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام
به حرفای جناب sci گوش کن و مطمئن باش نتیجه میگیری و موفق میشی شک نکن
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
ok جناب sci
راستي احساس مي كنم وقتي مسائلي كه موجب استرسم مي شه را مي نويسم دارم اون ها را به سمت خودم جذب مي كنم. (بر اساس قانون جذب)
آيا اينطور نيست؟؟؟؟؟
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
شما قرار هست اونها رو بنويسيد و از ذهنتون پاك كنيد.... اگر بهشون باز هم فكر كنيد بله متاسفانه جذب خواهند شد!
هدف از اين كار اين است كه هر مسئله استرس زايي رو در بدو تشكيل حل كنيد و خودتون رو خلاص كنيد و نگذاريد سطح اضطرابتون افزايش پيدا كنه
براي كاملتر شدن موضوع جلوي هر مسئله استرس زايي كه نوشتيد، راه حلي هم بنويسيد... و در پايان بنويسيد " فراموش شود" يا اگر ديديد نمي توانيد فراموش كنيد " بررسي شود"
بعد سر فرصت بررسي مي كنيد... عجله نكنيد! بعدها به شما چگونگي مقابله با مساله رو هم خواهم گفت فعلا اضطراب نداشته باشيد و آرامش رو تجربه كنيد.. همين كافيست
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
راستي تمرين تنفس به اين صورت هست؟ (از توي تاپيك شميم بهاري برداشتم)
معمولا گفتگوهای ذهنی هجومی عمل می کنند... یعنی آرام شکل می گیرند به سرعت حمله می کنند!
در این مواقع دست از کار بکشید... یک عطر خوشبو به خود بزنید (خیلی کم در ناحیه گردن) ... در يك اتاق خلوت و تميز كه موبايل/ تلفن/ تلويزيون و غيرعه نباشد/ ماننند يك نوزاد آرام و رها روي تخت بخوابيد/ همه عضلات شما در حالت آرام باشد/ چشمان را ببندید و آرام تنفس کنید... فقط به فرایند تنفس فکر کنید و بگذارید نفس مانند نوری وارد وجود شما شود... با بینی با یک شماره هوا را به ریه ها وارد کنید... 4 شماره نگاه دارید و با دو شماره خارج کنید! هوا را وقتی نگه می دارید تصور کنید که نوری رنگي به رنگي كه دوست داريد، وارد ریه ها کردید به تمام بدن شما رخنه می کند و در سر شما جمع می شود... نور رو نگاه داريد و بگذاريد با شما بياميزد... و با بازدم تمام تصورات منفی خارج می شوند... مانند دودی سیاه
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
ممنون
راستي امروز مهدي بهم زنگ زد (3 دقيقه) البته مكالمه كسالت آوري بود.
لازمه منم دوباره بهش زنگ بزنم؟؟؟
راستي چطور مي تونيم مكالمات تلفني مون را از اين حالت كسالت آور بيرون بياريم؟؟؟؟؟
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
ببخشید میپرم وسط ولی چون در این زمینه خیلی تجربه دارم نتونستم ساکت بشینم ببین بهترین کار اینه که معلوماتتون رو افزایش بدید مثلا از توی اینترنت مخصوصا روی مواردی که شوهرتون و خودتون بیشتر علاقه دارید اطلاعات بدست بیارید مثل موبایل اتومبیل سا عت مچی معمولا اقایون از صحبت کردن با کسائی که ایجور اطلاعات رو دارند خیلی علاقه نشون می دند:82:
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام جناب SCI
دارم مطابق با راهنمايي هاتون پيش مي رم.
مشكل ديگه اي دارم كه شايد بتونيد تو حل كردنش بهم كمك كنيد.
تمام روز ذهن ام پر از فكرهاي بده و اعصاب خورد كنه. همينطور شبا بيشتر شبا تاصبح خواب مي بينم و متاسفانه خيلي از خواب هام هم تعبير مي شه همين باعث شده وقتي يك خواب مي بينم تو روز منتظر تعبير شدنش باشم.
البته قبلا اصلا اينطوري نبودم چند وقتيه كه اينطوري شدم.:302::302::302::302:
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام ليلي،
تمرينهاي تنفسي رو در طول روز هر دو ساعت انجام دهيد... آرام بنشينيد.. هر كجا كه هستيد،چشمان رو ببنديد، تمرين تنفس كنيد...
عملا خوابها به دليل عدم آرامش شما و افكار ناآرام شماست كه هنگام شب به سراغ شما مي آد. گفتگوي ذهني قبل از خواب به اوج خودش گاهي مي رسه...
قبل از خواب حتما تن آرامي داشته باشيد...
حتما تمرين تنفس كنيد
اگر با بي خوابي مواجه شديد يك كتاب دست بگيريد و بخونيد... حتي يك صفحه قبل از خواب! لطفا از نوع كاغذي! نه الكترونيكي و حتما كتاب! نه مجله و نه مقاله...
چند ساعت قبل از خواب دوش نمك بگيريد
كافئين بخصوص شب مصرف نكنيد و چاي سبز به همراه ليمو و مقدار كمي شكر رو جايگزين چاي سياه ، بنوشيد
هيچ مشكلي نيست... طي اين هفته بر طرف خواهد شد!
توصيه هاي قبلي فراموش نشه..
سپاس
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام دوستان همدردي و جناب SCI
به چند مشكل برخوردم:
1. مهدي تماس هاي من را به حساب كنترل مي گذارد و خوب باهام صحبت نمي كنه در ضمن اينقدر موضوعي براي صحبت كردن نداريم كه گاهي خودم هم خسته ميشم از تماسي كه مي گيرم.
2. مهدي از اينكه نداشتن رابطه جنسي مون خيلي طولاني شده خسته و بهانه گير شده البته اصلا به روي خودش نمي ياره كه مشكلش چيه و چيزي نمي گه. ولي من مي دونم. فكر مي كنه اگه بگه من را به اين كار مجبور كرده براي همين اصلا به زبون نمي ياره.
3. 5شنبه خونه داداشم افطاري دعوت شديم البته من تصميم گرفتم كه نروم چون مي دونم اگه برم اون هم از من مي خواد كه افطاري خونه بابا و داداشش برم و من اصلا اين را نمي خوام. چون مي دونم با باز شدن پاي پدر و مادرش و ديدن من دوباره اون مشكلات وحشتناك گذشته با خانوادش شروع مي شه و من واقعا ديگه توانايي تحمل اون روزهاي سخت را ندارم .
حاضرم خانواده خودم را هم (اگرچه واقعا برام سخته) كنار بگذارم ولي ديگه اون هاو دخالت هاشون را هم توي زندگيم نداشته باشم .
خواهش مي كنم در باره موارد بالا راهنماييم كنين.:316::316::316::316:
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام لیلی
به نظرت چرا این فکر رو می کنه و چرا سعی نمی کنی پیامهای تلفنی و مکالمات شما بیانگر موضوع خاصی باشه که مورد علاقه اش باشه؟
ایا تماس ها فقط در ساعت مشخصی بوده؟
ایا اون کارهایی که گفتم رو شروع کردی؟ مسائلی که بهت گفتم مثل روشن کردن شمع و ...؟
در مورد بحث افطاری به هیچ وجه با پاک کردن صورت مسئله موافق نیستم... شما عملا صورت مسئله رو پاک کردی و از موضوع بصورت هیجانی فرار کردی یعنی عملا راه حل شما ناسازگارانه و هیجان مدارانه است.. می خوام فکر کنی و بگی چه راه حلهای دیگه ای برای این مساله وجود داره هر چی به ذهنت رسید بگو...
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
سلام جناب SCI
به نظرت چرا این فکر رو می کنه و چرا سعی نمی کنی پیامهای تلفنی و مکالمات شما بیانگر موضوع خاصی باشه که مورد علاقه اش باشه؟
باور كنين نمي دونم چطوري. خب اون سرش خيلي شلوغه. من وقتي زنگ مي زنم و تمام سعي ام را مي كنم كه از كلمات چه خبر؟ كجايي؟ كي مي آي استفاده نكنم.
مكالمه تلفني مون اين مي شه: چطوري خوبي؟ من خوبم تو خوبي؟ و.....
بعضي وقتا هم يك اتفاقاتي مي افته كه مي پرسم كجايي؟ كي ميآيي؟ و.................
ایا تماس ها فقط در ساعت مشخصی بوده؟
نه در ساعت خاصي نبوده. خب بعضي وقتا خودش بهم زنگ مي زد من نمي زدم. بعضي وقتا هم كار پيش مي اومد ديرتر يا زودتر مي شد.
ایا اون کارهایی که گفتم رو شروع کردی؟ مسائلی که بهت گفتم مثل روشن کردن شمع و ...؟
نه متاسفانه. كي بايد روشن كنم زمان خواب؟ يا قبل از اون؟ مي شه حكمت اين كار را بپرسم؟
در مورد بحث افطاری به هیچ وجه با پاک کردن صورت مسئله موافق نیستم... شما عملا صورت مسئله رو پاک کردی و از موضوع بصورت هیجانی فرار کردی یعنی عملا راه حل شما ناسازگارانه و هیجان مدارانه است.. می خوام فکر کنی و بگی چه راه حلهای دیگه ای برای این مساله وجود داره هر چی به ذهنت رسید بگو...
1. به مهدي بگم بريم خونه داداشم اون بگه نمي آم، روش تو روي من باز بشه من ناراحت بشم با اين حال مجبور باشم باهاش به خاطر زندگيم خوب رفتار كنم.
2. به مهدي بگم بريم خونه داداشم اون به هواي خونه داداش خودش بگه باشه، بياد، بعد به من بگه تو هم بيا خونه داداشم من برم و قبح تمام كارهاي زشت اونا بريزه و من در نظرشون بشم يك آدم پوست كلفت كه هر بلايي بخواند سرم بيارند و من بازم برم خونشون.
3. به مهدي بگم بيا خونه داداشم اون بياد به من بگه تو هم بيا من نرم دوباره دعوامون بشه.
4. به مهدي نگم نرم و هيچ اتفاقي نيفته
-
RE: خودم براي خودم اعصاب خوردي درست كردم (فوري)
پاسخ به پست 39
-----------------------
سلام ليلي
- ببينيد هر توصيه اي كه به شما مي شه بي شك براي بهبود وضعيت شما و روابط شما موثر خواهد بود و حكمت و مهارتي در اون هست كه به شما مي گم تمرين كنيد.
ببينيد يكي از مواردي كه موجب مي شه همسر شما احساس كنه داريد كنترلش مي كنيد همين عدم تماس سر يه ساعت خاصي اس.. ساعتي كه مي دونيد سر حاله! مي دونيد تماستون حمل بر چك كردن و كنترل كردن نيست و ايشون مي دونه و عادت مي كنه شما سر تايم خاصي با او تماس بگيريد... گاهي اين تماس جلو و عقب مي شه اما زمان تماس خيلي مهمه! مثلا فكر كنيد شما اگر ساعت اين تماس رو زمان به زمان آخر وقت بندازيد... بي شك ايشون فكر مي كنه اين تلفن كنترل كننده است...
حالا براي اينكه اين فكر تقويت نشه! زمان اين تماس ترجيحا ساعتهاي صبح باشه... اصلا سوال كنيد كي مياي!؟ و كجايي؟ بهانه داشته باش براي تماس و به جاي سوال و جواب بيشتر از خودت تعريف كن! و خيلي كوتاه...
فعلا هم به جاي هر روز تماس گرفتن رو بكنيد 3 روز در ميون! و اگر باهاتون حرف زد.. كه هيچي! اگر نزد تماس نگيريد!
- (فكر مي كنم تك دختر باشيد) ببينيد وقتي شما وضعيت و محيط رو براي سكس آماده مي كنيد شوهر شما متوجه خواهد شد كه شما هم به سكس فكر مي كنيد و شما هم نياز داريد و عملا ساخته نشده ايد كه نياز او رو برآورده كنيد! بلكه گاهي شما هم نياز داريد و ايشون بايد نياز شما رو برآورده كنه.... اين نكته مهميه!
اما گوش كردن به موسيقي، روشن كردن شمع و ... كه در آماده سازي محيط براي انجام رابطه سكسي به شما گفتم يكي از مهمترين علتهاش فرايند ارضا است... ببينيد فرايند ارضا برخلاف اون چيزي كه فكر مي شود، يك احساس فيزيولوژيك صرف نيست بلكه يك فرايند رواني در كنار اثرات فيزيولوژيكه... عملا روان شما ارضا مي شه... موسيقي كمك خواهد كرد كه ذهن سطحي شما خاموش بشه! مرد در زمان مناسب و متناسب با زن ارضا بشه و عملا زود انزالي موجب ناراحتي شما نشه... شمعها و ... همينطور... حالا اگر همواره شروع كننده همسر شما باشه و شما هم هرگز اعلام نياز نكنيد اين موضوع موجب مي شه كه حس بدي داشته باشيد و ايشون هم احساس كنه كه شما سرد هستيد! پس مطابق قواعد يك رابطه صحيح در اين هفته روابط رو داشته باشيد... در حد متعادل! و لطفا پوزيشن هاي ساده تر رو انتخاب كنيد و مطالعه كنيد... شما، در مورد اينكه به ارضا كامل برسيد با دكترتون صحبت كنيد هر چند فكر نمي كنم براي شما مشكلي ايجاد كنه...
در مورد زمانش سوال كرديد... لازم نيست زمان خاصي باشه و خيلي به زحمت بيافتيد! و بدونيد الزاما رابطه زناشويي آخر شب نبايد باشه كه هر دو ديگه از خستگي نمي دونيد بخوابيد يا ... پس در زماني كه سر شب هست.. اتاق رو آمده كنيد و ايشون رو به اتاق خواب دعوت كنيد! قبلش تمرين تنفس كرده باشيد... و موسيقي هم پخش كنيد...
- در مورد مواجهه شما با مساله
جواب اول: ذهن خواني وقضاوته... مردوده!
جواب دوم: باز هم ذهن خواني، قضاوت و تفكر منفيه!
جواب سوم: تفكر مثبت در اون هست... اما ناسازگارانه است!
جواب چهارم: پاك كردن صورت مسئله است... اين كه كاري نداره! هم هيجان مدارانه است هم ناسازگارانه!
اما راه حل هاي ديگه اي هم هست، مثلا:
- مي تونيد از مهدي درخواست صحيح كنيد/ درخواست صحيح اولش همدلي است... بعد درخواست رو مطرح مي كنيد كوتاه و صريح! و بعد شما هم با ايشون همراه مي شيد! شايد حتي خيلي كوتاه بريد و برگرديد... و مي تونيد شيوه اين رفت و آمد رو با شوهرتون گفتگو كنيد! مثلا: مهدي جان با توجه به وضعيتهايي كه بوجود اومده، و تمام هدف من اينه كه تو احساس بهتري داشته باشي، در صورتيكه بخوايم بريم منزل برادرت چگونه باشد بهتره؟ مي خوام كه شرايط روحي من رو هم در نظر بگيري و بعدا جواب بدي! سعي نكن برنده باشي... سعي كن مواجهه داشته باشي و با اين كار به شوهرت احترام بگذاري/ خانواده ايشون در كمترين درجه اهميت در مقابل ايشون براي شما برخوردار هستند چرا كه اگر مهدي نبود... اونها نبودند خب!
پس با توجه به آداب گفتگو حتما گفتگو كنيد...
منتظر نتيجه هستم
-