-
ارواح و من و جنگ روان!!!
ارواح و من و جنگ روان!!!
شاید از چیزهایی که می خوام بنویسم تعجب کنید و حرفهام رو باورنکنید اما چون هیچ دلیلی برای دروغ وجود نداره پس باور کنید که همش حقیقت محضه:72:
دلیل مطرح کردنش اینجا اینه که از کسایی که در این مورد کتاب خوندند یا حتی تجربه داشتند کمک می خوام:72:
من همیشه به مسائل ماوراء علاقه مند بودم و از خوندن مطالب و کتابهای ماوراء هیجان زده می شدم و خیلی برام جالب بودو همیشه دوست داشتم منم همچین قدرتی داشتم که مثلا فلان کار خاص رو انجام بدم تا اینکه:
حدود 1 سال و نیم پیش سر کلاس استاد شروع کرد به صحبت از روح و اینکه یه سری ارواح سراغ انسانها میان تا ازشون کمک بگیرن و حتی براشون مینویسن که مثلا فلان پیغام رو به همسرم برسون یا مراقب بچم باش و از این حرفها
من مثل همیشه هیجان زده و سراپا گوش بودم و هم کلاسی هام هم تجربشون رو می گفتند که صداهای عجیب شنیدن و چیزای دیگه
فردای اون روز پیش یکی از دوستای صمیمی م نشسته بودم که دیدم کارای عجیبی می کنه, همش داره نقاشی می کنه اونم به شکل عجیب, انگار خودش نقاشی نمی کشه و یکی دیگه اینکار رو می کنه ازش پرسیدم و گفت نمی تونم بگم
خلاصه فکرم شدیدا مشغول شد و یاد صحبتهای دیروز استاد افتادم و تا شب فکرم مشغول بود
داشتم درس می خوندم و باز حواسم رفت پیش دوستم, گفتم نکنه با روح ارتباط داره؟ مداد برداشتم و روی کاغذی که جلوم بود و داشتم تمرین می نوشتم دستم رو گذاشتم و شل کردم و دستم شروع کرد به حرکت آروم فکر کردم حتما تلقینه اما دستم سنگین شد جوری که جای ناخنم روی انگشت اشاره م افتاد و دستم درد گرفته بود, حرکت دستم تند شد و خط خطی کرد و بعد آروم شد و روی خط خطی ها رو شروع به پر رنگ کردن کرد:163:
شاید نتونید حس کنید چه جوری شدم, برق از سه فازم پریده بود:316:, سریع یه برگهء سفید برداشتم و تو دلم چند بار گفتم اگه هستی بنویس... نوشت: بنام خدای بخشنده و مهربان
شروع کردم گریه کردن و بهت زده نوشته هاش رو دنبال می کردم, هنوز هم تمام برگه هاش رو دارم:303:
اون شب تا صبح گریه کردم و خیلی ترسیده بودم اما از فرداش کم کم عادت کردم و باهاش دوست شدم!!!
برام تجربهء جالبی بود اما از عواقبش بی خبر بودم
می گفت تو بار سومیه که به دنیا اومدی و از زندگی های گذشتم گفت
هفته بعد به دوستم گفتم و اون هم گفت واسه منم اتفاق افتاده و بهم گفته بود به کسی نگم
بعد چند ماه خوندن کتاب و... متوجه شدم ارتباط با روح شدیدا انرژی بدن رو به سمت منفی سوق می ده و آدم رو عصبی می کنه
دیگه سعی کردم کنترل کنم و باهاش رابطه رو قطع کنم اما هنوزم که هنوزه گاهی دست یا پام روتکون می ده و برام می نویسه اما متوجه جملاتش نمی شم خیلی مواقع وقتی خوابم شدیدا تکونم می ده و می پرم:163:
توی این یک سال و نیم متوجه تغییر رفتارم و عصبی شدنم و تشنج و خیلی چیزای دیگه شدم, انگار شدم یه آدم دیگه, عصبی و ضعیف و حساس:302:
نمی دونم تا چه حد اینکه اینجور ارتباط انسان رو ضعیف و رنجور و عصبی میکنه صحت داره شایدم من دارم تلقین بیخود می کنم اما خواهشم اینه اگه کسی مطلب علمی در این باره خونده یا در این حوزه چیزهایی می دونه بهم بگه:325::72:.
سعی کردم گزافه گویی نکنم اما از این خلاصه تر نمی شد بنویسم بابت طولانی شدن پستم عذر می خوام
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
سلام
از اول بگم من اصلا حرفات رو باور نکردم. ببخشید که صریح می گم.
می دونم که اجازه ارواح دست خداست و با عقلم جور نمیاد خدا به ارواح اجازه این لوس بازیها رو بده!
البته یه بار برای خودم یه اتفاقی افتاد ولی خوب به خدا گفتم غلط کردم و من این کاره نیستم و می ترسم و دیگه تا امروز تموم. دیگه سراغ اینجور چیزا نرفتم.
نقل قول:
می گفت تو بار سومیه که به دنیا اومدی و از زندگی های گذشتم گفت
فکر می کنم این مطلب جزء عقاید کسانیکه به تناسخ اعتقاد دارند. و با توجه به اطلاعات (البته اندک من) تناسخ متضاد قرآنه.
روح هم که اجازه اش دست خداست. قرآن هم که کتاب خداست. پس روح مخالف قرآن نباید بگه. :82:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
توصیه می کنم به طور همزمان به یک روحانی و یک روانشناس مراجعه کنید. به شخصه فکر نمی کنم دوستان در تالار بتوانند در این زمینه کمک کنند و شاید تشتت ارا در این زمینه شما را بیشتر سردرگم کند.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
آسمان آبی عزیز
من اول از همه ازتون خواستم تا باور کنید چون واقیت محضه:72:
اینکه باور نمی کنید برام جای تعجب نداره اما آیا دلیلی وجود داره من دروغ بگم؟
من به تناسخ اعتقاد ندارم اما با توجه به آیه ی 28 سورهء بقره که ترجمه ش اینه: ( مردم چگونه کافر می شوید به خدا و حال آنکه شما مرده بودید و خدا شما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز خواهید گشت؟) به زندگی دوباره (نه مثل تناسخ که نامحدوده) معتقدم:72:
فقط می خوام بدونم دلیل عصبی بودن می تونه این باشه که اگه بشه از یه روحانی یا کسی که مهارت داره بتونم کمک بگیرم تا از خودم دور کنم
طبق گفته ی خودش: من روح هستم
شاید هم نباشه نمی دونم, فقط می دونم طبیعی نیست
سابینا جان اگه منظورت اینه که خیال پردازی می کنم اینطور نیست ابدا
به هر حال از اینکه مطلبم رو خوندی سپاسگذارم:72:
احتمالا کسانی هستند که مطالعه داشتند یا تجربه داشتند از اون دوستان درخواست کمک دارم
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
خوب از یه طرف درکت میکنم ولی حتما به یه روانشناس مراجعه کن
خودمم اینجوری میشم
یه بار خونه تنها بودم همش صدای فریاد یه نفرو میشنیدم
از ترسم زنگ زدم به یکی از دوستام و تا وقتی بابام اینا بیان باهاش حرف زدم
ولی باز اون حس رو داشتم
همونطور که سابینا گفت به یه روحانی و روانشناس مراجعه کن
و به کسی دیگه ای هم(مثل دوست و آشنا)چیزی نگو که صددرصد مسخرت میکنن یا باور نمیکنن
یه چیز دیگه هم بگم...سعی کن وقتی دچار چنین احساساتی میشی یه موسیقی ای چیزی بذاری
این توصیه نبودا
من هروقت اینطور میشم موسیقی بدون کلام میذارم آروم میگیرم
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
سلام،
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tell me
من به تناسخ اعتقاد ندارم اما با توجه به آیه ی 28 سورهء بقره که ترجمه ش اینه: ( مردم چگونه کافر می شوید به خدا و حال آنکه شما مرده بودید و خدا شما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز خواهید گشت؟) به زندگی دوباره (نه مثل تناسخ که نامحدوده) معتقدم
تفسیر کامل این آیه رو می توانی از تفسیر المیزان بخوانی. قسمتی از آن را اینجا کپی می کنم:
نقل قول:
... اين از همان آياتى است كه با آنها بر وجود عالمى ميانه عالم دنيا و عالم قيامت ، بنام برزخ ، استدلال ميشود، براى اينكه در اين آيات ، دو بار مرگ براى انسانها بيان شده ، و اگر يكى از آندو همان مرگى باشد كه آدمى را از دنيا بيرون مى كند، چاره اى جز اين نيست كه يك اماته ديگر را بعد از اين مرگ تصوير كنيم ، و آن وقتى است كه يك زندگى ديگر، ميانه دو مرگ يعنى مردن در دنيا براى بيرون شدن از آن ، و مردن براى ورود بآخرت ، يك زندگى ديگر فرض كنيم و آن همان زندگى برزخى است ...
به نظر من هم شما بهتر است به یک روان شناس و همینطور به یک مشاور مذهبی مراجعه کنی.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
عزیزم من از این داستانها توی آشنایانمون زیاد دیدم و اتفاقاتی که صد در صد مطمئن هستم که افتاده. اما بیشتر فکر میکنم جن باشه تا روح...اما این اتفاقها برای کسانی افتاد که خودشون خواستند .... یکی از دوستانم همینطور دستش مینوشت و روزگار خیلی سختی داشت اما با توکل به خدا و دخیل بستن به درگاه خدا بالاخره از شر همه چیز راحت شد.
پس به خدا توکل کن . شبها قبل از خواب چهار قل را بخون. مخصوصا : قل اعوذ برب الناس....
که به امید خدا هر شری هست برطرف بشه.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
از پاسخ هاتون متشکرم:72:
من تا الان هیچ چیزی در این مورد به مشاورم نگفتم و نمی دونم چه جوری باید مطرحش کنم اما به مادرم گفتم و نوشته هاش رو نشون دادم چون اون شب چسبیده بودم به مادرم و تا صبح دستهاش رو گرفته بودم و گریه می کردم و صبح بهش گفتم چی شده
یه مشکلی هست:
من تا حالا ارتباط چندانی با روحانیون نداشتم و خیلی هاشون رو هم قبول ندارم دلیل هم اینه که بین یک سری ها اختلاف نظر وجود داره و نمی تونم به جواب هاشون اعتماد کنم اگه کسی مرجع قابل اطمینانی رو می شناسه که بتونه کمکم کنه حتما بهم بگه یا لینک بده چون خودم هیچ کسی رو نمی شناسم
آقا حامد ممنون که تفسیرش رو برام فرستادید من زیاد آدم مذهبی نیستم اما معتقدم ولی باید بگم نمی دونستم تفسیری وجود داره و خیلی کمک کرد مرسی که آگاهم کردید:72:
آقا محمد من صدای فریاد و اصلا صدایی نمی شنوم فقط می دونم گاهی دست من رو شدیدا سفت می کنه و برام می نویسه اما چی... نمی دونم, قبلا خیلی خیلی واضح می نوشت و فقط به هم چسبیده بود اما الان اصلا نمی تونم منظورش رو بفهمم بیشتر نقاشی یه آدم مرده که کفن تنشه رو می کشه یا
یه چیزی شبیه بسم الله می نویسه و می کشه تا بالای صفحه
مهم نیست کسی مسخره م کنه مهم اینه که این رو تجربه کردم و خودم به حقیقتش ایمان دارم:72:
واسه خودم هم هنوز عجیبه و انتظار ندارم باور کنید
منتظر پاسخ هاتون هستم
مرسی که وقت می ذارید:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
آیا کسی هست که یه مرجع خوب بشناسه؟ :325:
یه روحانی قابل اعتماد؟
باید چه جوری پیدا کنم؟
اینهمه آدم با ایمان یکی نمی تونه کسی رو بهم معرفی کنه؟
من غیر از کلاسهای معارف با هیچ روحانی در تماس نبودم و الانم درسم تموم شده و نمی شه پیداشون کنم, زیادم نمی شناختمشون که در این مورد چیزی بخوام بهشون بگم
:72:لطفا اگه کسی می تونه کمکم کنه...:72:
من اصلا آرامش ندارم
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
البته من زیاد وارد نیستم، ولی به نظر من اول به یک مرکز روانشناسی مراجعه کنید.
بالاخره چنین مسئله ای در مرحله اول می تواند یک اختلال روانی باشد.
اول باید سعی کنید این مسئله رو با کمک یک روانشناس حل کنید...
خود اونها هم شاید بتوانند یک مشاور مذهبی به شما معرفی کنند.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
يادمه اون قديما خواهرم تعريف مي كرد كه دوستاش دور هم جمع مي شن و يه سري كلمات روي كاغذ مي نويسن، دستشون رو روي نعلبكي مي ذارن و ارواح رو صدا مي كنن تا آينده اشونو بگه!:311: اين چيزي كه تو ميگي جديد نيست. ازش ديده ام. خودمم يبار وسوسه شدم يكي از همون مثلا ارواح رو صدا كنم و اون با دست من كلمه الله رو نوشت و البته خط من نبود و خيلي زيبا و متقارن بود... بگذريم...
براي مشكل الان تو بهت يك توصيه دارم. فكرت رو به هر طريقي كه هست از اين مثلا ارواح و جن و انرژي دروني... منحرف كن. بنظر من مشكل اصلي تو اينه كه روش تمركز كردي و هم و غم تو شده. بايد كلا اين كار رو ترك كني و هر وقت به ذهنت هم اومد منحرفش كني. ما از دنياي ماوراءالطبيعه اطلاعات زيادي نداريم و مثلا مثل انرژي برق نيست كه به راحتي عايقش مي كنيم و نمي ذاريم به ما آسيب برسونه! شناخت ما از اين مسائل كم هست و بهتره خودمونو درگيرش نكنيم. فعلا اينكارو انجام بده تا بعد...
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
دوست عزیز سلام!
بنده تا حدودی در مسائل ماورا طبیعه تحقیق کردم
باید بگم رفتار شما ممکنه به احتمال زیاد نشئت گرفته در بیماریهای روانی باشه . بیماریهایی که اصلا دوست ندارم اسمشون رو هم بنویسم ! مثل اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی
یک دلیل محکم هم برای ان میتونه این باشه که شما بعد از شنیدن این حرف ها، از ان به اصطلاح استاد این حالات بهتون دست داده!
ارتباط با ارواح بسختی صورت میگیره و معمولا افراد مدیوم این توانایی رو دارن . ان هم بیشتر بصورت ذاتی و با اموزش بسختی این امکان وجود داره ...
البته بنده خدا رو شکر به این حوزه بصورت عملی وارد نشدم . ولی از هیپنوتیزم بار ها استفاده کردم .
برای ارتباط با ارواح باید به عالم خلسه بروید . این کار بخاطر تسلط کامل فرد در روی روح و جسم خودشان صورت میگیرد .. که باز هم کار سختی هست و من بنا به توصیه هایی منصرف شدم
بنده افرادی را می شناختم که ادعا می کردند طی الارض هستند! و میتوانند به ماه نیز بروند!
البته این علامات تعجب بخاطر قدرت ایشان در این کارهاست نه بخاطر نظر شخصی بنده...
در کل بنده پیشنهاد می کنم به یک روانپزشک مراجعه کنید
یا حق
برای مثال ایت الله بهجت بخاطر ریاضت های بسیار به این مرتبه رسیده بودند ... ولی شاید 10 ها سال طول بکشه نه عرض 1 سال!
نکته تکمیلی هم می تونه همان نظر blue sky باشه که اعتقاد به تناسخ و یا زندگی ها متوالی یک اعتقاد نه چندان علمی و فقهی هست( البته به گفته معتقدانشان اینها با هم فرق دارند)
در اعتقاد به تناسخ که توسط هندی ها پایه گذاری شده و نشات گرفته در بدبختی مردم ان روزگار داشته ، اعتقاد به اخرت وجود نداره
من کمی در این مورد تحقیقات اجتماعی کردم و متوجه شدم این اعتقاد ریشه در این دارد که: ثروتمندان هندو برای توجیح رفتار خود ، اعتقاد به تناسخ و اینکه مردم فقیر در زندگی قبلیشان ادم های بدی بودند ، پس فقیر شده اند و انهایی که در زندگی قبلیشان ادم های خوبی بودند این چنین خوشبخت شده اند...
در کل این تحقیقات من بوده در این مورد
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
سرافراز من هم وقتی دبیرستانی بودم یکی از دوستم گفت بیا کارت دارم و گفت دستت رو بذار رو سکه و فشار نده بعد سکه شروع کرد به حرکت روی اون الفبا و شماره هایی که نوشته بود رو کاغذ دوستم می خواست بفهمه دزد مغازه شون کی بوده!
من اصلا فکر نمی کنم بهش چندین ماهه اما یکدفعه دستم رو سفت می کنه یا حرکت می ده شاید خنده دار باشه و بگید خل شدم اما باور کنید اینطوری می شم,
اگه بخوام بنویسم چیا بهم گفته کلی می شه تازه بهم گفته 52 سالگی می میری یا اینکه مادربزرگم یک سال بعد پدربزرگم فوت می کنه اما هنوز زنده ست و می دونم خیلی خالی می بنده اما یه سری جاها هم راست می گه,
کلی کتاب خوندم و هنوز نمی دونم واقعا روحه یا شایدم جن باشه, فقط می خوام بدونم آیا این حقیقته که می گن انرژی منفی می ده؟ اگه نه که برام مهم نیست تکون بده یا هر کاری کنه یا بخواد به زور دستم رو سفت کنه که بنویسه!:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
tell me جان بهت توصیه می کنم حتما نزد یک روانشناس بری. مراجعه به روانشناس به این علت نیست که شما حتما دچار اشتباه یا توهم شدی. بلکه ممکنه شرایط غیر عادی فشارهایی به آدم تحمیل کنه که به مرور زمان فرد کنترل کامل روی اعصابش رو از دست بده یا دچار اضطراب و استرس بشه. پس با کمک روانشناس و توصیه های اون می تونه از بروز چنین حالاتی جلوگیری کنه.
اصلا همین سوالت که نگران انرژی منفی این حالات هستی رو می تونی با یه روانشناس خوب در میون بزاری و اون با توجه به خصوصیاتت می تونه بفهمه که انرژی منفی به شخص شما تحمیل میشه یا نه.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
آیدین مرسی که برام نوشتی:72:
یعنی من باسکیزوفرنی یا شیزوفرنی دارم؟ اینا چی هست؟ من رو ترسوندی:163:
بعد از شنیدن حرفای استادم نبود بعد از دیدن حرکات دوستم بود وگرنه چون به این مسائل علاقه داشتم خیلی چیزها هم راجع بهش شنیدم از زبون خیلی آدما و از طریق کتابهای مختلف
در مورد طی الارض بودن هم خوندم و اون مربوط به ارتباط با روح نمی شه بلکه مربوط به همزاد می شه که کلی شرایط سخت وجود داره تا بشه تسخیرش کرد و خودم خیلی مشتاق بودم اما به هیچ عنوان شرایطش رو و جراتش رو نداشتم و فعلا بی خیال شدم
بحث من مربوط به این نیست, حالا چرا روانپزشک؟ جوری صحبت می کنید که احساس می کنم روانی هستم!
در مورد ده ها سال طول کشیدن چیزی نمی دونم و ادعایی هم ندارم فقط برام ناشناخته ست و به تجربه های شما نیاز دارم:72::325:
فکر نمی کنم مشاور بتونه روحانی رو بهم معرفی کنه, اگه شما کسی رو می شناسید, بهم بگید, آقای مدیر اگه پستم رو می خونید فکر می کنم شما آدم مذهبی هستید آیا می تونید در مورد معرفی روحانی بهم کمک کنید؟
:72:
آسمان جان ازت خیلی ممنونم:72:
پس به مشاور باید بگم فقط دو دلم چون کلی مسئله وجود داره و این تنها مشکلم نیست, نمی خوام همه چیز با هم قاطی بشه,
آیا کار درستیه این بار که مشاورم رو دیدم این رو هم بگم یا بذارم بقیه مسائلم که حل شد مطرح کنم؟
نمی دونم چیکار کنم:303:.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
شما پیش هر روحانی که میشناسی برو، بحث عقیدتی سی.اسی نیست که بخوای انتخاب کنی، به هر حال این یک موردی هست که هر روحانی صد در صد می تونه کمکتون بکنه، می تونی پیش امام جمعه شهرتون بری و اگر تهرانی هستی و نمیتونی بهش دسترسی پیدا کنی می تونی با دفتر یکی از مراجع تقلید تماس بگیری و موضوع رو باهاشون در میون بذاری، راستی چرا روانشناس نمی ری؟ شما نظر دوستان رو خواستی تقریبا همه بهتون گفتند برو روانشناس
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
سابینا جان ممنون از راهنماییت:72:
بله تهران هستم اما شماره مرجع تقلید رو باید از کجا بگیرم؟
منظور از روانشناس همون مشاوره؟ خب من نه بخاطر این موضوع بلکه بخاطر مسائل دیگه م دارم با یه مشاور خوب مشورت می کنم و همونطورکه تو پست قبلی نوشتم نمی دونم آیا درسته بین اینهمه مسئله حل نشده این مسئله رو هم به مشاور بگم یا باید صبر کنم؟
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
ببینید ، شما باید نگران وضعیت سلامتیتان باشید . بهتره به یک روانپزشک مراجعه کنید . تمام اطلاعات را در اختیار او قرار دهید . مطمئنا ایشان به شما کمک زیادی خواهد کرد.
ببینید من خودم یکی از معتقدان به ماورالطبیعه بنا به دلایل علمی زیادی هستم. ولی ماورالطبیعه به این شکلی که عامیانه شده نیست دوست من . اینها بیشتر ریشه در روانگسیختگی افراد دارد...
هیچ چیز را بدون علم قبول نکنید. به نظرتان چرا سایت های مربوط به این جور موراد فیلتر می شوند؟
عوالم دیگر به این راحتی ها در اختیار ما زمینی ها قرار نمی گیرند . باز هم تکرار می کنم فردی بزرگی مثل ایت الله بهجت بعد سالها ریاضت به این درجه رسید ...
و اما بحث طی الارض بودن در موضوع تاپیک نیست
در یک جمله عرض کنم ، این راه راه پر خطری هست و یکی از پرتگاه هاش جنون هست و البته از ماورالطبیعه کافی هست ( البته به نظر من) شما فقط قدرت حس ششم و ضمیر ناخوداگاه را درک کنید . بلند کردن سکه در هوا یا فکر خوانی چه نفعی برای ما و شما داره دوست عزیز؟
اینکارها مانع زندگی عادی خودتان هم می تونه بشه
توصیه اخر: فکرتون رو معطوف زندگی کنید و سعی کنید به سایر ادم ها در همین زندگی زمینی کمک کنید . پرداختن به این مهارت ها فعلا برای جامعه امروزی بشر مقدور نیست! ظرفیتش موجود نیست...
یا حق:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
لطفا دوستان عزیز که مرجع تقلید یا روحانی مناسبی در تهران می شناسند به ایشون معرفی کنند
عزیزم ، ما دورادور حرفهای شما را می خونیم و حدس هایی می زنیم، قصدمان مضطرب کردن تو نیست و یا اینکه خدایی نکرده به تو انگی بزنیم ، ما تنها قصدمان نشان دادن راه های خروج احتمالی از مشکل هست، فکر می کنم اگر این قضیه تو را بدین حد اذیت می کند بهتر است با همان مشاور در میان بگذاری، شاید بین این مشکل و مشکلات دیگر تو ارتباطی هم باشد ( گفتم شاید، نه حتما ) به هر حال کمک ایشان می تواند موثر و راهگشا باشد، ضمنا من هم معتقدم نباید بگذاری این مسئله در روح و جان تو رخته کند، عزیزم اگر خدا صلاح می دانست انسان را بعد از مرگ به دنیایی دیگر منتقل نمی کرد و می گذاشت روحش با افراد زنده ارتباط برقرار کند، لیکن این کار را نکرد، حالا ما چیکار داریم که بیاییم بر خلاف قانون طبیعت عمل کنیم؟ حتی اگر قبول کنیم که شما با ارواح رابطه دارید بیایید اینطور فکر کنیم که ما دو انسان از گوشت و پوست ودنیای خاکی همدیگر را درک نمی کنیم، چه برسد به روح که ماهیتا از دنیایی متفاوت است، بنابراین سریعا این مسائل را ترک کنید و حتما از مشاور و روحانی کمک بگیرید
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
آیدین عزیز مرسی از توضیحات کاملت:72:
شاید تو خطر هستم و خیلی خوشحالم که تردید رو کنار گذاشتم و حرفام رو نوشتم چون صحبت های شما خیلی بهم کمک کرد:72:, حتما به مشاور می گم و با اون هم مشورت می کنم که اگه لازم شد به روانپزشک مراجعه کنم:163:
در این مورد علمی وجود نداشت و چیزی نبود که من بخوام قبول کنم فقط یه کنجکاوی ساده بود که الان ریشه دار شده
من حس ششم قوی دارم و خیلی مواقع شگفت زده م می کنه
راستی تا حالا برای شما پیش اومده که فکر کنید قبلا جایی بودید که می دونید هرگز نبودید یا صحنه ای براتون آشنا باشه و فکر کنید این اتفاقات قبلا هم افتاده؟
سابینای عزیز صحبت هات کاملا منطقی یه و راه گشا:72:
و ازت خیلی ممنونم که پیگیری می کنی عزیزم:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
سلام
من هم به نوبه خودم توصیه می کنم اول به یه روانشناس مراجعه کنید
شاید دچار توهم شدید یا اسکیزو فرنی .....
و فکر من اینه که اگه حرفاتون واقعیت داشته باشه بیشتر به جن میمونه تا روح
و اون زمانی اتفاق میفته که شما خودتون بخواید وارد رابطه بشید
و بیرون اومدنش دست کرام الکاتبینه
چون مثل این می مونه که توی یه قفس میری که توش ببر درندست
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
هکتور جان نمی دونم
یه کم نگران شدم آخه یه سری علائمش رو دارم مثل گوشه گیری و عدم تمایل به ارتباط با دیگران خصوصا الان که لیسانسم رو گرفتم و خونه نشین شدم
و استرس بی دلیل و یه سری چیزای دیگه
اگه باشه احتمالا استیزوفرنی اما نه در حد زیادشه فقط می دونم هر روز که می گذره دارم عصبی تر می شم
خدایا خیلی می ترسم کمکم کن:325:
اصلا دلم نمی خواد به شیزوفرنی بکشه:163::302:
آیدین جان بازم ازت ممنونم که برام اون لینک رو فرستادی, تو چه راهی بودم و خبر نداشتم تازه اصلا نمی خواستم به مشاورم بگم اینو چون خیلی مسخره و بی اهمیت بود و امروز یکدفعه یاد مطلبی که در مورد انرژی منفی بود افتادم و اومدم اینجا نوشتم:72:.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
tell me عزیز
مسائل روحی و رفتاری و زندگی شما به هم پیوسته است ، پس بهترین کار اینه که آنرا با مشاور در میان بگذارید ،
به عبارتی چیزی را از قلم نیاندازید .
عزیزم نگران نباش ، توصیه می کنم که در درجه اول به کمک توقف فکر از این افکار ( تفکر در مورد متافیزیک و ... کلاً هرچیز ماورایی و ذهنی و ....) بیرون بیار ، گاهی مطالعه در این زمینه به دلیل ضعف توان روحی در هضم آنها مارا دچار مخاطره یا توهمات می کند لذا با واقعیات سر و کار داشته باش و نسبت به امور ناشناخته ماورایی کنجکاوی و جستجو و مطالعه نداشته باش . حتماً به روانشناس بالینی مراجعه کن نه مشاور . و با روانشناس هم تمام مسائلت را مطرح کن ، به ترتیبی که ذهنت پیش میاره آنهارا بیان کن و حتماً توصیه و تمرینهای روانشناس را عمل کن .
پاورقی
----------
دوستان عزیز
تشخیصهای بالینی کار آسانی نیست . اینکه ما حدودی از اطلاعات را در مورد مسائل روح و روان بدانیم ما را در مقام یک روانشناس بالینی یا روانپزشک قرار نمی دهد که به راحتی احتمالی مثل اکسیزوفرنی را برای کسی داشته باشیم . محتاط باشید و برچسب نزنید .
.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
دوست عزیز tell me
در کمال ناباوری باید بگم که بنده حرفتو تمامو کمال قبول میکنم و بهتون بهترین پیشنهاد رو میدم که اصلا پیش روانشناس نرید ...
دوستانی که تمامو کمال شمارو راهنمایی کردند به سمت روحانیت یا دخیل بستن یا روانشناس باید بگم متاصفانه راه درستی نیست هیچ گونه از انها ..
این مساله یه مساله متافیزیکی به حساب میاد و عقل در حل ماسیل متافیزیکی عاجزه ...چون براش تعریف نشده است !
روانشناس مطمینا کار خاصی نمیکنه ...چون تجربشو دارم در نزدیک ترین کسانم ..فقط دیونه ترت میکنه ( اینو بهت قول میدم )
در مورد روحانی هم که اصلا قیدشو بزن ! به خیلی دلایل ...
حالا پس باید چی کار کنی ؟؟
جوابو متاسفانه نمیتونم در این مساحت مجازی بهت بگم اما میتونی در خودت جستجو کنی !
کلیدش درون خودته...خطاهاتو شناسایی کن و دیگه دنبالشون نرو...
بهتره روی حرفام دقت کنی که چی گفتم.
موفق باشی
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
فرشته ی مهربان:72:
مرسی از نوشته هات:72:
ماه هاست که راجع بهش نه زیاد فکر می کنم نه مطلب خاصی خوندم مگه اینکه به اتفاق جایی دیده باشم ( منظورم تو تلوزیونه) یا چیزی نوشته شده باشه
راستش نمی دونم روانشناس بالینی چه جور روانشناسی هست می شه کمی بیشتر توضیح بدید؟ باید کجا مراجعه کنم؟
I moonدوست خوبم:72:
منظورت رو از اینکه گفتی خطاهام رو جستجو کنم و دنبالشون نرم چیه؟ می شه واضح تر بگی؟
یعنی هیچ کاری نکنم؟ پس اینهمه استرس بی مورد که با هر اتفاق کوچیکی در من ظاهر می شه علتش چیه؟
از اینکه تغییر زیادی کردم اطمینان دارم و هر روز هم بدتر... همین الانشم استرس دارم بدون اینکه بدونم چرا یا اینکه قرار باشه اتفاق خاصی بیفته:302: واقعا برام آزار دهندست که خیلی زود گریم میگیره یا می رم تو فکر و اگرم نرم تو فکر عصبی و آشفته و مظطرب می شم:302:
من دیگه اون آدم صبور و خوددار قبلی نیستم:302:
می ترسم با این اوضاع که پیش بره بدتر و بدتر بشم و آخرشم که مشخصه...:163:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tell me
راستی تا حالا برای شما پیش اومده که فکر کنید قبلا جایی بودید که می دونید هرگز نبودید یا صحنه ای براتون آشنا باشه و فکر کنید این اتفاقات قبلا هم افتاده؟
ممکنه شما فکر کنید این نوع اتفاقات ریشه در تناسخ داره ولی من اینطور فکر نمی کنم
بعضی انفعلات در روح و مغز انسان صورت می گیره تا این عمل اتفاق میفته و شما احساس اشنایی قبلی با محیط یا اتفاق خاصی می کنید
البته این نظر بنده هست و دلیل بر درست بودن نداره
باز هم صحه میزارم که ماورالطبیعه وجود داره ولی چون ناشناخته هست خیلی حرف ها در موردش زده شده که حقیقت نداره...
-------------------------
در مورد پستم که توسط مدیر ویرایش شد ، حرفی ندارم... معمولا در محیط های مجازی همچین اتفاقاتی زیاد میفته... بگذریم
-------------------------
یکی از راه های درمان هیپنوتیزم درمانی هست . توسط یک فرد وارد
------------------------
مراجعه به یک فرد روانپزشک و روانشناسنیز می تونه بسیار کمک کنه
-----------------------
از همه مهم تر بهتر هست خودتان قبول کنید که باید این تفکرات را کنار بزارید
باور کنید من احتمال خیلی زیاد می دهم همش توهم باشه ... بحث برچسب زدن نیست . اگر ایطور نبود باور کنید می گفتم واقعا یک مدیوم هستید( البته در دنیای مجازی همانطور که گفتم قضاوت کردن کار درستی نیست ولی باید به نحوی طرف مقابل را وادار به عمل کرد که کمتر اسیب ببینه)
شما تسخیر نشدید!( بحث داره خطرناک میشه:311:)
شوخی کردم نترسید... تا وقتی خدا هست از هیچ چیز نترسید:72:
( این هم روحیه، شما سالم هستید هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی اگر بیماری هم وجود داشته باشه با کمک شما و عنایت خدا براحتی درمان میشه)
یا علی:72:
یا علی:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
آیدین عزیز:72:
قبلا هم عرض کردم که به تناسخ اعتقاد ندارم
چه انفعالاتی صورت می گیره؟
به هیپنوتیزم درمانی هم فکر می کنم چون دیدم که یکی از دوستانم اس ام داشته و توسط هیپنوتیزم الان بینایی ش رو تا حد زیادی برگردونده و بیماریش رو داره کنترل می کنه:72:
من هم نگفتم تسخیر شدم فقط گفتم این اوضاع برای خودم هم عجیبه و هیچ ادعایی ندارم:72:
آیا با فکر نکردن می شه آروم شد؟ اونموقعی که فکر و ذکرم در حول این مباحث می گشت اینقدر مظطرب نبودم و حالا که زیاد پی گیرش نیستم عوض شدم منظور اینکه شاید فکر نکردن تاثیر داشته باشه اما احتمالا برای من تاثیرش زیاد نبوده
فکر می کنم همون روانشناس یا مهایتا (با اینکه اصلا تمایلی ندارم) روانپزشک بتونه بهم کمک کنه.
بابت پست هات ممنون
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
راستش گذشته ادم ها خیلی در افکار و جهت گیری ذهنی اونها تاثیر میزاره ... بعضی مشکلات هستند که انسان را اسیر تخیلات می کنند ... برای اروم شدن به هر دری میزنند ... ولی این ها همش امتحان الهی هست ... شما باید درسترین راه رو انتخاب کنید . راه تلاش ، همت ، اراده ، اگاهی و برنامه داشتن برای زندگی
به چیزی اعتقاد داشته باشید که در زندگیتان تاثیر مثبت بگذارد . اعتقاد بخدا ، به جهان اخرت و... همگی باعث احساس ارامش انسان هستند ولی ایا اعتقادت مفرط و عملی به ماورالطبیعه دردی از مشکلات بشر را تا بحال حل کرده؟( البته بخشی از ماوالطبیعه که موضوع بحث ماست)
خودهیپنوتیزمی و بعضی ورزش های فکری مثل یوگا در زندگی پر مشغله امروزی می توانند مفید باشند( البته معتقدم نماز خواندن با حضور ذهن از همه اینها بهتر هست)
انسان های بزرگ وقتی نماز میخوانند انگار خودشون رو در اغوش خدایشان پرت می کنند. تمام دردهایشان را فراموش می کنند... تنها چیز برایشان لقا خدا می شود و بس
اگر شما افکارتان را الهی کنید جایی برای افکار منفی وجود نخواهد داشت.
---------------------
در مورد دیدن بعضی وقایع که انسان تصور می کند قبلا انها را دیده باید عرض کنم، حتی یک اصطلاح علمی و پزشکی هم برای این موضوع وجود دارد ، می تونید در اینترنت سرچ کنید.
ولی دست یافته های خود من در این موضوع. ببینید در دنیای غیر مادی بحث زمان مطرح نیست . یعنی شما براحتی می توانی در طول زمان حرکت کنی . بحث مکان هم مطرح نیست که می شود همان طی الارض بودن. بحث اراده و خواست مطرح هست ... شما میخواهید پس می توانید . شاید بهترین جمله همین باشد.
وقتی خواب می بینید به خلسه نسبتا عمیق فرو رفته اید و ممکن هست روح شما در هنگام خواب بخشی از اینده را درک کند ، ولی چون خواب خیلی زود فراموش می شود ، در لحظه رسیدن به نقطه زمانی در دنیای خودمان ، بیادتان بیفتد و شما احساس می کنید که قبلا این اتفاق را دیده اید
-------------
قدرت فکر خیلی وسیع هست. شما با فکرتان می توانید تله پاتی کنید. خیلی از ما بطور نا خود اگاه تله پاتی می کنیم.تا حالا شده فردی از ذهنتون بگذره و به یک باره با شما تماس بگیره؟ این ها همه قدرت ذهن هستند. پس می بینید که فکر شما چقدر توانمند هست.
کافیه با موضوع علمی برخورد کنید . دلایل علمی را پیدا کنید . اونوقت خود بخود این افکار منفی از ذهنتان دور می شوند.
وقتی دانایی بیاد جایی برای نااگاهی وجود نخواهد داشت ...
ببینید همین احتمال بودن یک بیماری چقدر دید شما رو منطقی تر کرده... با وجود استرسی که داشته ولی شما رو منطقی تر کرده ... این خودش یک گام رو به جلو هست . در اولین فرصت یک ویزیت از یک دکتر روانپزشک بگیرید . برید باهاش صحبت کنید ، همه چیزی که در ذهنتان هست بدون خودسانسوری براش بیان کنید.
در گام بعدی تحقیقات شخصی خودتان بصورت علمی در مورد ماوالطبیعه از سایت های اساتید دانشگاه و افراد اگاه شروع کنید( نه سایت های افراد شخصی که اطلاعات نه چندان علمی دارند)
کم کم موضوع برایتان روشن می شود و از این توهمات هم خارج می شوید
موفق و پیروز باشید:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
آیدین حرفهات خیلی آرومم کرد:72:
من با وجود گذشته نه چندان خوبی که داشتم تلاش خودم رو کردم و تا حدودی خودم رو آدم موفقی می دونم اما اینکه این به اصطلاح شما تخیلات (که باز هم می گم تخیل و توهم نیست چون من بهش فکر نمی کنم) دلیلش گذشته م باشه جای تفکر داره:322:
من شدیدا به خدای خودم معتقد و پایبندم و همین اعتقاد باعث شده دست از پا خطا نکنم اما چند سالیه که نمازی که خودم شروع کرده بودم رو ترک کردم به دلایل متعدد یکی ش وسواس شدیدی که پیدا کرده بودم و ساعتها قبل از اذان دعا می خوندم و مظطرب بودم تا وقت نماز می رسید و بازم چند ساعت دعا و... دلایل دیگه ای هم دخیل بود اما همین یک دلیل داشت من رو به مرز دیوانگی می کشوند و بدتر اینکه اوایل درنماز خیلی تمرکز داشتم اما بعد دو سال اصلا تمرکز نداشتم و ترجیح می دم برای خدا نامه بنویسم یا با زبان دلم باهاش حرف بزنم:203:
در مورد خودهیپنوتیزمی یک بار امتحان کردم و برام خوب بود اما هیچوقت یوگا رو نتونستم درست انجام بدم چون نمی تونم تمرکز کنم و با هر صدایی حواسم پرت می شه و سخت ترین مرحله ش هم اولشه.:162:
در مورد خواب دیدن خیلی خوب توجیحم کردید و خیلی برام جالب بود که بدونم این تصورات ناشی از چی هست و خیلی ممنون:72:
و در مورد تله پاتی تا دلتون بخواد... مثلا یاد یه موسیقی افتادم و یکدفعه از تلوزیون پخش می شه یا می خوام به یکی زنگ بزنم و همون لحظه گوشیم زنگ می خوره و از قضا همنی هست که می خواستم بهش زنگ بزنم و خیلی وقتم بود که ازش خبر نداشتم! یا به چیزی فکر می کنم و یکی عنوان می کنه
اما آقا آیدین من از روانپزشک خوشم نمیاد و بخصوص اینکه فقط بلدن یه مشت قرص بنویسن و من هم ابدا اهل خوردن قرص نیستم مخصوصا قرص های خواب آوری که می دن و در روز یکی دو ساعت بیدار می شه بود
بخاطر تشنج و گرفتگی عضلاتم وقتی عصبی می شدم به روانپزشک مراجعه کردم و برام آزمایش خون نوشت و بعدشم قرص و... آخرشم بعد چند روز استفاده از قرص انداختمشون کنا:163:ر.
آیدین عزیز مرسی که اینقدر برام دلسوزانه نوشتی و کمکم کردی:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
ببینید وسواس خودش یک مسئله هست. ای کاش در ان مقطع مشکل وسواس را در خودتان حل می کردید
در هیچ کاری افراط نکنید . حتی در نماز خواندن. نماز در اصل برای شارژ مجدد شما برای ادامه زندگی موفق است. اگر شما در هنگام نماز خواندن مضطرب می شدید ، شاید یک تصور قبلی غلط پیدا کرده اید...یک نماز اثرگذار نیازمند تمرکز می باشد
من چند مشکل شما رو می نویسم:
1- نمی توانید تمرکز کنید
2-وسواس دارید
3-دچار اضطراب مزمن هستید
قدم به قدم برید جلو. اول از همه وضو بگیرید و یک نماز شکر بجا بیارید که تونستید از این مرحله زندگی هم سالم بیرون بیایید.
سپس سعی کنید اطلاعات کلی برای رفع هر کدام از مشکل هایتان را پیدا کنید.
بعضی موارد مثل اضطراب با درمان های دارویی می توانند زودتر به نتیجه برسند.
در مورد اینکه گفتید این حالات شما یک توهم نیست،اشاره میکنم افرادی که دچار توهم شنیداری و یا حتی توهم بینایی هستند همین حس را دارند. یعنی وضعیت بقدری طبیعی هست که قبول موضوع برایشان سخت هست...
در کل باز هم پیشنهاد می کنم به نزد یک روانپزشک ( ترجیحا استادیار دانشگاه) بروید . چون این پزشکان اعتقاد کمتری به دارو شیمیایی دارند. با این وجود این دارو ها هم اثرات مثبتی دارند
ببنید اگر باردیگر کوتاهی کنید ممکن هست اسیب های جدی بشما وارد شود ... من نمی گویم حتما دچار این بیماری هستید ولی احتمال ان هم وجود دارد
سایت دکتر عامری هم مطلب خوبی در مورد این بیماری نوشته. ببینید این مطالب را می گذارم تا بخوانید و اطلاعاتتون بالا بره. البته این بیماری طوری هست که ممکن هست مقطعی باشه و بیشتر در سنین جوانی اتفاق میفته و میشه انرا کنترل کرد و همچنین درمان پذیر. پس لا علاج نیست ! اتفاقا یک تجربه می تواند باشد که خودتان را با افکار منفی ازار ندهید...
http://www.dr-ameri.com/fa/patientpages.aspx?id=172
شاید فیلم ذهن زیبا رو دیده باشید
این بیوگرافی جان نش هست که به این بیماری دچار بود و فکر می کرد برای نیروهای سری ارتش رمزیابی می کند... با چند انسان خیالی دوست بود :82:
این هم بخشی از سخنان خودش :
خودش این طور مینویسد: <به مرور زمان سعی کردم بخش بیمار ذهن خودم را شناسایی و پاک کنم. سعی کردم رفته رفته ذهنیت عالمانهای را که از قبل داشتم، بازسازی کنم. این کار خیلی طول کشید، خیلی چیزها را از من گرفت اما فکر میکنم الان دیگر بخش اعظم آن هذیانها و آن توهمات را دور ریختهام. اینکه در این سن و سال هنوز میتوانم یک ریاضیدان و تئوریسین فعال باشم، به این معنی است که من در مبارزه با بیماریام موفق شدهام.>
همه نوشته های من برای این هست که شما اگاه شوید و از همه جوانب مشکلتان را بررسی کنید. باز هم تکرار می کنم شاید مشکلاتان این بیماری نباشد ولی بهتر نیست مطمئن شوید؟
امیدوارم حرف هایم تلقین منفی در شما ایجاد نکنه
ولی واقعا نمی توانستم این حرف ها را هم نزنم.چون بنظرم مهم هستن
یا علی:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
رک بگم اونموقع که وسواس پیدا کرده بودم درگیر مسائل شدیدتری از جمله ورشکستگی پدرم, اعتیاد یکی از اعضای خانوادم و در سنی بودم که افسردگی ناشی از تجاوز بچگی م اومده بود سراغم (چون تازه متوجه شدم رابطه ی جنسی یعنی چی) و اصلا یادم نمیاد اونموقع زیاد به این موضوع فکر کرده باشم فقط نماز رو رها کردم و ارتباط دلی و از طریق نامه رو شروع کردم که خیلی بیشتر آرومم می کنه و همین الانم نمی تونم نماز رو شروع کنم بخاطر تمرکز و علل دیگه ای که اینجا جاش نیست بگم
این سه موردی رو که برام نوشتید به همراه خیلی موارد دیگه به مشاورم دادم و چون طولانی بود گفتم که شاید بهتر باشه برای این بار که دیدمش راجع بهش صحبت کنیم و این بار حتما این قضیه رو هم بهش خواهم گفت
بجای نماز شکر هم هر لحظه خدا رو شکر می کنم:72:
در مورد دارو اگه چاره ی دیگه ای نداشته باشم خب استفاده می کنم و پی گیرش خواهم بود اما در مرحله ی آخر و اگه با روانشناس به نتیجه نرسیدم
یعنی تمام دست نوشته هایی که دارم توهمه؟ یا احساس می کنم دستم داره تکون می خوره, جای ناخنم روی انگشت های دیگه م بخاطر فشار هم توهمه؟:163:
این مقاله رو خوندم و یه سری علائمش رو دارم و برسی خواهم کرد
آیدین عزیز واقعا از پیگیری تون خیلی ممنون:72:
خیلی کمکم کردید
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
tell me عزیز
نمیدونم چرا پست بنده پاک شده ...
به احتمال زیاد مدیر محترم یا کارشناسان عزیز زحمت پاک کردن اونو کشیدن در حالی هیچ مشکلی نداشت ...
امیدوارم قبل از اینکه پاکش کرده باشند خونده بوده باشیش ..
در غیر این صورت دیگه ادامه این بحث از نظر بنده تمام شدست ...
به شما هم پیشنهاد میکنم برای حل جوابتون در محیط مجازی دنبالش نگردید چون جوابی نخواهید گرفت !
موفق باشید .
----------
پاورقی به پاک کننده عزیز : چون تا به حال این مورد برای بنده پیش نیومده بود..پیشنهاد میکنم که حداقل وقتی پاک کردید دلیل انرا هم برای فرد با یک پیام خصوصی بیان کنید !
ممنون
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
سلام i moon عزیز
دلیلش رو من می تونم حدس بزنم چون یک سری صحبت ها مثل نماز و دین تو مطالبتون بود که نباید اینجا مطرح می شد بله خوندم و یه سری سوالات هم پرسیدم اما بنا به صلاح دید مدیران محترم پاک شده و من هم به نظرشون احترام می ذارم.:72:
از شما هم خیلی خیلی ممنونم که برام نوشتید و یه سری از مطالبتون برام خوب بود:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
سلام
خوشحالم که تونستم کمکی هر چند اندک بکنم
فقط در مورد تاثیرات فیزیکی توهم باید بگم ، توهم یک فرد می تونه به دنیا فیزیکی وارد بشه. او را در اغوش بکشه . با او بجنگه! با او صحبت کنه...
در همین فیلم یک ذهن زیبا ، ان فرد( بیمار) ، کودک خیالی را به اغوش می کشید . با او بازی می کرد و همه احساسات فیزیکی برایش وجود داشت.
مساله باور هست. این بیماران دنیای خود را باور کرده اند ...
البته ممکن هست حالات شما یه توهم گرایی بوده که الان خیلی کمرنگ تر شده( جای خوشحالی داره ) ولی باز هم برای حل کردن ریشه ای موضوع به دکتر مشورت کنید . حل ریشه ای اضطراب ، وسواس، عدم تمرکز .
انشالله چند مدت دیگه خبر بهبودی کامل شما را در همین تاپیک ببینیم
یا زهرا(س)
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
تل می عزیز
تلقین پذیری در شما قوی هست ، و حتی توسط خود هم تلقین می شوید . در مورد فشار دستتون و موندن جای ناخون ، اگر به تنشهای عضلانی که اوج آن گرفتگی عضلات هست واقف باشید خواهید دانست که اینهم ممکن هست یعنی اسپاسم عضلانی ناشی از فشار ذهن .
عزیزم قدرت ذهن را دست کم نگیر ، برای همین در اغلب مشکلات افراد توصیه بر پالودگی و اصلاح ذهنیات است . وسواس فکری و عملی ، بد بینی ، نا امیدی ، و .... از ذهنیات انسان و نحوه نگرشش برمیخیزه لذا شما که اضطرابتون هم نیاز به کنترل داره ، نیاز به روانشناس بالینی دارید تا تمام ذهنیاتتون رو به ایشون عرضه بدارید و کمک بالینی دریافت کنید
پاورقی
---------
پستهایی که نه تنها جنبه مشاوره ای نداشته باشد بلکه بیش از پیش مراجع را سردرگم و حتی وارد دنیایی کند که ربطی به مسئله مراجع ندارد و همراه با اصرار ارسال کننده پست مبنی بر تشخیص درست خودش باشد و مراجع را از مشاوره و مراجعه به روانشناس منع کرده باز دارد ، جایی در تاپیکهای مشاوره ای ندارد از این رو حذفیات دلیلش کاملاً روشن هست اگر به قوانین تالار همدردی و بخصوص تاپیک اخیر اطلاعیه مهم که خود بنده باز کرده ام مراجعه کنید .
.
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
آیدین عزیز:72:
کمکتون فوق العاده زیاد بود و بابتش خیلی ممنونم:72:
خوشبختانه به توهم فیزیکی در این حالات نرسیده
امیدوارم بتونم به استرسم غلبه کنم تا وقتی بیرون خونه ام خیلی خوبم اما به محض پا گذاشتن به خونه....
بابت کمک هاتون خیلی خیلی تشکر می کنم:72:
فرشته ی مهربان:72:
این مسئله تلقین پذیری چیزیه که بارها در مورد خودم شنیدم و متاسفانه ثباتم رو از دست دادم
اما هیچوقت قبولش نکردم
جالبه که شما هم دارید این رو می گید
حتما پیگیر خواهم بود
از شما هم تشکر می کنم بابت توجهتون:72::72::72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
[size=large][font=Times New Roman][align=justify]سلام هموطن عزیز قدر مسلم هز کسی تا حدی مطالعه و اطلاعات داره نمیدونم ازعلم تلقین و ذهن خوانی و از این جور مسائل اطلاعی دارین یا نه .به نظرمن اشخاصی هستند که با طی کردن دوره های خاصی قادر میشوند که به بعضی از انسانها اعمالی را تحمیل کنند البته این انسانها در طق انجام اعمال تحمیلی به طور نا خود آگاه عمل میکنند و حرفها و اعمالی را که به زبان میاورند و انجام میدهند به میل خودشان نیست و اما این اشخاص در واقع زورگو انسانهایی مثل خودمان هستند من منکر جن و شیاطین نیستم ولی مشکل آنها را با خوتاندن 2 قل اعوذ برطرف میشود فقط باید ایمان قوی به خدا داشته باشی و این که هیچ کسی از خدا برتر نیست
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
سلام تل می عزیز،
من تازه تاپیکت رو خوندم.
نمیدونم الان وضعیتت چه جوریه.
امیدوارم که خوب باشی:72:
اگه دنبال یه مشاور روحانی هستی، من بهت آقای شهاب مرادی رو معرفی میکنم. (شاید توی تلویزیون دیده باشی)
این آدرس سایتشون هست:
http://www.shahab-moradi.ir/
(البته فکر نمیکنم از طریق سایت بتونی جوابت رو بگیری. چون خیلی تعداد سوالاتی که توی سایته زیاده. و چون همه رو خودشون پاسخ میدن، شاید خیلی طول بکشه.)
و این هم شماره مرکزی که مشاوره میدن:
مرکز خدمات مشاوره ای زندگی بهتر: 37 20 50 22 -021
اینم آدرس سایت این مرکز که ببینی مشاورانی که با این مرکز همکاری میکنن، چه کسانی هستن:
http://abetterlife.blogfa.com/
موفق باشی عزیزم:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
دختر مهربون ازت خیلی ممنونم:72:
-
RE: ارواح و من و جنگ روان!!!
:72::72::72:دختر مهربون ببخشید اولین چیزی که به چشمم اومد سایتهایی بود که گذاشتید باز هم ممنون:72:
در مورد خودم باید بگم که دارم از استرس عذاب می کشم, مشاوره م رو هم دارم دنبال می کنم این مورد رو که مطرح کردم با ایشون گفتن اگه مایلی برو پیش روانپزشک و اینکه گفتند این مسئله اصلا اسکیزوفرنی نیست فقط یه مشکلیه برای فراموش کردن مشکلات گذشتت و اگه آزارت می ده بهش فکر نکن.:72::72: