اکثرماهاسوال های زیادی راجه به جنس مکمل و ارتباط و ازدواج داریم،اینجا به سوال نفر قبلیت پاسخ
بده و از نفر بعدی بپرس.
نمایش نسخه قابل چاپ
اکثرماهاسوال های زیادی راجه به جنس مکمل و ارتباط و ازدواج داریم،اینجا به سوال نفر قبلیت پاسخ
بده و از نفر بعدی بپرس.
جواب :سلامتی !
سوال :ایا خانوما دوست دارن بهشون التماس کنیم؟ (خواستگاری )
ایا احساس غرور میکنن ؟
دیدم فعلا اقای خارپشت تنها خانوم شارژدار که میتونه جواب بده ،منم :310: اومدم جواب بدم البته این نظر شخصی منه ممکنه دخترای دیگه نظرشون متفاوت از من باشه:
التماس که نه،ولی دوست دارم سمج باشه در عین حال جنتلمن،کلا از پسرای مغرور بینهایت خوشم میاد اینکه خودشو کوچیک کنه،گریه زاری کنه اصلا خوشم نمیاد.
سوال:بنظرت اگه دختری از پسری خوشش اومد غیر مستقیم چیکار میتونه بکنه؟(فعلا ناشی هستیم تو سوال پرسیدن،انشالله با ادامه تاپیک دستمون میاد چه جور سوالایی بپرسیم که بدرد بخور باشن)
سوالهای سخت می پرسی!نقل قول:
بنظرت اگه دختری از پسری خوشش اومد غیر مستقیم چیکار میتونه بکنه؟
من فکر کنم اگر یک دختری بیاد به من بگه من ازت خوشم میاد، بترسم :311:
کلاً آدم فکر می کنه 50% قضیه حل شده، تو کار انجام گرفته قرار می گیره... می خواد از مخمصه فرار کنه!
ولی فکر می کنم شاید اون دختر یک طوری باید نظر پسر رو به سمت خودش جلب کنه! حالا منظور من رو اشتباه متوجه نشوید! نه اینکه عشوه بیاد، یا دلبری کنه...
ولی مثلاً شاید یک سلام، یا یک لبخند ساده، یا اگر در محیط دانشگاه است صحبت کردن راجع به درسها کارگشا باشه! :)
شاید بقیه پسرها نظرهای بهتری داشته باشند :)
سوال:
اگر نامزدتون روزی 3-4 بار با شما تماس تلفنی بگیره، یک روز در میون بخواهد شما رو ببینه، از دستش فراری می شید؟ :)
ای بابانقل قول:
دیدم فعلا اقای خارپشت تنها خانوم شارژدار که میتونه جواب بده ،منم
وقتی این تاپیک رو دیدم خیلی خوشحال شدم.گفتم از اونجایی که نسبت دخترا به پسر ها در تالار خیلی به کمی هست ما روی این تاپیک خیلی می تونیم مانور بدیم:)
ولی با این حرف منتفی شد که!
دوتا چیز همیشه توی تالار اذیتم کرده.یکی دکمه ی ویرایش بوده یکی هم همین شارژ.ای بابا
خب پاسخ شما از نظر من:
معمولا کسی خوشش نمیاد که مستقیم خانومی بیاید جلو و مساله را مطرح کنند.(البته من به شخصه با این موضوع مشکلی ندارم منتها طی نظرسنجی که قبلا در تالار گذاشته شده بود اکثریت پاسخ منفی دادند).ولی به صورت غیر مستقیم می شه رفت و سر صحبت را باز کرد.در مورد درس ، پروژه و ... . مثلا اکر یک پروژه ای گروهی است می تواند بگوید که با او هم گروه شوند و ... بستگی به شرایط دارد.مسلما هرچه با آقا بیشتر صحبت کنند و آقا بیشتر ایشان را بشناسند و به نکات مثبت ایشان پی ببرند شانس برقراری رابطه بیشتر می شود.خب آقایان که علم غیب ندارند.ممکنه خانوم خصوصیات خیلی مثبت و برازنده ای داشته باشد که آقا روحش هم خبر نداشته باشد
حالا سوال من : چرا اکثر خانم ها همه چیز را جدی می گیرند؟به نظرم اگر راحت با مسایل برخورد کنند خودش حل می شود و می گذرد . نیازی به این همه فشار و ناراحتی نیست.
:72::72::72:
پست من و حامد عزیز همزمان شد!
جواب حامد:
اگه مرد باشم فراری نمیشم ولی حالم بد میشه از این کاراش چه معنی داره که دختر بخواد دائم منو ببینه اه! کنه !
اگه زن باشم یه خرده ناز میکنم ولی ته دلم این کاراشو دوست دارم اصلا واسه همین کاراش زنش شدم !
جواب اریکس :
نه عزیزم اصلا اینجوری نیست
اونموقعی که تو فکر میکنی همه چی داره راحت حل میشه یه زن هست که داره فشار و ناراحتی رو تحمل میکنه تا مسائل رو حل کنه هیچی خود به خود حل نمیشه
حالا این زن یا مادر یا خواهر یا همسر یا حتی یه همکار :311:
اگه خانوما و دقت نظر شون نبود دنیا به اینجایی که الان هست نمیرسید
سوال :
سوال من کماکان همونیه که گفتم
اخه وقتی دلشون میخواد مغرور باشیم برای چی اینجوری حال ادمو میگیرن ؟؟؟؟
اگه هم من مغرور باشم هم اون اینجوری دیگه تو قبر هم به هم نمیرسیم !!!
تظاهر به بی تفاوت بودن می کنم
تا اینبار غرورم را به باد ندهی...
آدم باش و بفهم !
با کی هستی؟؟با همون که غرورتو به باد داده،هستی دیگه؟نقل قول:
تظاهر به بی تفاوت بودن می کنم
تا اینبار غرورم را به باد ندهی...
آدم باش و بفهم !
من باز جواب میدم اگه دوباره قانع نشدی باز این سوالو بپرس قول میدم دیگه من جواب ندم:D
وقتی میگم مغرور باشه منظورم این نیست که هیچ حرکتی برای جلب نظر و توجه دختره نکنه(خیلی خیلی با بی تفاوتی فرق داره)،منظورم اینکه بخاطر بدست اوردن دختر به هر خفت و خواری تن نده،شخصیتشو لگدمال نکنه،خودشو کوچیک نکنه،از معیارای درستی که داره بخاطر تصاحب دختر دست نکشه،منطقی خواستگاریشو بکنه،دختر که نیستین نتونین حرف دلتونو بزنین با ایما و اشاره که نمیشه،ایما واشاره مال ما دختراس:)،خب نمیشه که از همون اول بی دردسر هلو بره تو گلو ممکنه خفه کنه:311:
سوال:خب به نظر جواب دهنده،برای اینکه قبل از قبر و این حرفا تو این دنیا به دختر مورد علاقتون برسین چیکارا میکنین؟و ایا انتظار دارین خانوم همون اول در ظاهر نشون بده که چندان بی میل نیست به شما یا دوس دارین چیزی از علاقش نشون نده؟
خارپشت اومدی سیستم رو زدی بهم:327:
قراره خانم ها جواب سوالای آقایون رو بدن و به عکس:223:
سوالم رو با یک مثال می گم : مثلا من امتحان فیزیک دارم.1 هفته مونده به امتحان حوصله ی خوندن ندارم.3 روز مونده به امتحان خودم رو قانع می کنم که شب امتحان می رسم همش رو تموم کنم.شب امتحان برنامه پیش میاد با بچه ها بریم بیرون.خب حیفه دیگه.مگه چند وقت به چند وقت برنامه پیش میاد.میرم.سر امتحان هم با تقلب و ... بالاخره یک 10 ای می گیریم
ولی یک خانوم عمرا چنین کاری نمی کنه.نمره اش هم فوقش میشه 12.یعنی فقط 2 نمره بیشتر می شه
خب سوال من اینه.چرا؟
پاسخ شایانای عزیز:
نمی شه گفت.من برای خودم ترجیح می دم همه چیز راحت پیش برود.ولی خیلی ها دوست دارند خانم همان اول پاسخ مثبت ندهد.بستگی به سلیقه ی طرف دارد.بهترین شیوه این است که شما خودتان باشید.اگر دوست دارید رابطه راحت تر برقرار شود همان ابتدا پاسخ مثبت دهید (به هر حال ممکنه اگر کش پیدا کند منتفی شود) و اگر دوست دارید طرف دنبالتان بدود دیر تر پاسخ دهید (ولی این طور ریسک از دست دادن شانستان وجود دارد)
ارادتمند
:72:
نه دیگه اینطور نیست که حتمن سوال پسرا رو دخترا دخترا رو پسرا جواب بدن.ممکنه یه نفر از طرف خواهر / برادرش / زنش / شوهرش
جواب بده یا خودشو جای اون دختر / پسر بذاره.تفکیک جنسیتی نداریم.
خب من چیکار کنم یه ساعت صبر کردم کسی نیومد،پس خودم پست میزنم.
البته من منظورم اونساعت شب بودکه تنها من تالار بودم که میتونستم تو سرگرمیا جواب بدم والا ماشالله خیلی از خانوما شارژ دارن :)تازه دختر مهربونم میخاد شارژکنه تعدادمون میره بالا:310:،ولی خب خودمم به تنهایی همتونو حریفم:311:نقل قول:
وقتی این تاپیک رو دیدم خیلی خوشحال شدم.گفتم از اونجایی که نسبت دخترا به پسر ها در تالار خیلی به کمی هست ما روی این تاپیک خیلی می تونیم مانور بدیم
ولی با این حرف منتفی شد که!
من اینجا در مورد مثالت جواب میدم اگه ارزششو داشت به سایر موارد زندگی هم تعمیم بدین،خب این بخاطر تخصص بالای پسرا در امر تقلبه که اعتماد بنفس کاذب بهشون دست میده:)،و کلا بیخیالن،از اونجاییکه خانوما زیاد اهل تقلب نیستن و فقط به توانایی های خودشون متکی هستن و خیلی ریزبین هستن ،حرفای اطرافیانشون هم بی تاثیر نیست در رفتاراشون،واسه همین فک کنم بیشتر در اضطراب و هراس هستن ولذت یه گردشو به رنج افتادن یا مشروطی ترجیح نمیدن،من خودم دوران دانشجویی بطرز وحشتناکی شب امتحانی بودم،ولی میخوندما اونم اساسی،به این راحتی ها هم بالاخره ده نمیشدیم،ولی اگه مطمئن باشم که از امتحان با توجه به سختی یا اسونیش نمره معقول و منطقی میگیرم شاید منم اینکار شمارو بکنم،احتمالش خیلی کمه.نقل قول:
سوالم رو با یک مثال می گم : مثلا من امتحان فیزیک دارم.1 هفته مونده به امتحان حوصله ی خوندن ندارم.3 روز مونده به امتحان خودم رو قانع می کنم که شب امتحان می رسم همش رو تموم کنم.شب امتحان برنامه پیش میاد با بچه ها بریم بیرون.خب حیفه دیگه.مگه چند وقت به چند وقت برنامه پیش میاد.میرم.سر امتحان هم با تقلب و ... بالاخره یک 10 ای می گیریم
ولی یک خانوم عمرا چنین کاری نمی کنه.نمره اش هم فوقش میشه 12.یعنی فقط 2 نمره بیشتر می شه
خب سوال من اینه.چرا؟
راستی اونیکه قرمز کردمو ازتون نشنیده میگیریم:81:
سوال:حالا چرا اقایون تو اکثر مسائلی که برای خانوما مهمه انقدر بیخیال و خونسردو سهل گیرن ؟ بیشتر تو چه مسائلی جدی هستین غیر کارتون.
شاید یک علت اینکه آقایون خودشون رو جلوی خانمها خونسرد نشون می دهند، این باشه که می خواهند همسرشون بهشون اعتماد کنه. یعنی آدم می خواهد یک حسی به طرف مقابل بده که نگران نباش، من هستم!
حالا ممکنه آدم تو دلش بگه وای، چه خاکی تو سرم بریزم؟ حالا چی کار کنم؟ :311:
بعضی مواقع هم یک مسائلی برای خانمها مهمه که برای آقایون مهم نیست.
مثلاً مامانم وقتی می خواهد مهمون بیاد، 100 بار می گه برو فلان چیز رو جا به جا کن...
من می گم باشه، باشه...
از مامانم حرص خوردن و از من خونسردی! :)
سوال:
پول چقدر مهمه؟ راستش رو بگو!
جواب : خواستم بگم میانه روی خوبه دیدم بهتره از زبون یه انسان کاملتر بشنویم
اسلام برخلاف مذاهب دیگر که توجیه کننده ی فقر زندگی اجتمایی هستند بزرگترین آموزش یافته ی مکتبش ابوذر است که میگوید:«وقتی فقر وارد خانه ای میشود،دین از در دیگر خارج میشود»و یا پیامبرش که بنیانگذار مکتبی است که ما به آن معتقدیم میگوید:
“من لا معاش له لا معاد له” کسی که زندگی مادی ندارد زندگی معنوی هم نخواهد داشت!درست برخلاف برداشتی که اکنون از این مذهب میکنندومی گویند:(کسی که به فقر وبدبختی دچار است قلبش صاف تراست وشکسته تر وبیشتر میتواند زمینه ی طلوع الهامات غیبی باشد)!
شکم خالی هیچ ندارد،جامعه ای که دچار کمبود اقتصادی ومادی است مسلماً کمبود معنوی خواهد داشت آنچه راکه به نام اخلاق و مذهب می نامند،در جامعه های فقیر،موهوم انحرافی است،معنویت نیست
“دکتر علی شریعتی”
پول خوشبختی نمیاره اما فقر بدبختی اشکاره!
سوال : دیگه از شایانا خجالت میکشم سوالم رو تکرار کنم
ولی خوب همونه دیگه !!!!!
جواب :خارپشت عزیز شما جدا ادم سمجی هستین
ای بابا چند بار یه سوالو میپرسین ؟!
خب منم نظرمو میگم به نقل از حرف دل:
به نظر من اصرار بر خواستگاری معایبی دارد که بیان می کنم.
اولین عیب اینجاست که غرور و شخصیت مردانه لگد مال می شود. همان غروری که برای هر مردی لازم است . البته منظور من غرور کاذب نیست . ولی وقتی پسری را با بد و بیرا و بی احترامی از در خانه بیرون کنند آیا دیگر شخصیتی برای آن جوان باقی می ماند.
عیب دوم این است که اگر پسری با وجود این که بارهای متمادی اقدام به خواستگاری از یک دختر کرده و همه جور بی احترامی را تحمل کرده ، در صورتی که در نهایت به لیلی خود نرسد ، بازگشت این جوان به شرایط روحی سابق کار دشواری خواهد بود . و در مواقعی غیر قابل بازگشت است.
عیب سوم این است که اگر بعد از اصرارهای زیاد موفق شد به خواسته ی خود برسد . ممکن است با اولین دعوا و ایراد گرفتن پسر از دختر با این جمله سنگین دختر که ، من که تو رو نمی خواستم تو اصرار کردی ، مواجه شود .
عیب چهارم این است که با اصرار کردن های زیاد آبروی خانوادگی خود را به خطر می اندازد.
فکر کنم دیگه جوابتو گرفتی پس لطف کن ساکت شو !
سوال :نظر شما چیه ؟؟ خارپشت درست میگه ؟
سلام.منم هستم چون سوالای زیادی دارم که اگر آقایون مختلف پاسخگو باشن خیلی خوش بحالم میشه:)
جواب:به نظرم جناب خارپشت درست گفتن و در تکمیل صحبت های ایشون :خب برادر من وقتی مردی در خانه ای رو برای خواستگاری میزنه و به جز جواب منفی بی احترامی هم میشنوه واقعا ادامه این روند جز بی توجهی به حرمت و شخصیت خود چه معنایی میتونه داشته باشه؟!!حلال خدا که قرار نبوده حرام شه!درخواستی بوده جواب اش یا مثبت هست یا منفی.بی احترامی به خواستگار یعنی چی؟!!!بر فرض که وصلتی هم صورت گرفت!!رابطه ای که از همون ابتدا اینجوری شروع بشه آیا میشه به سر انجام خوبش امیدوار بود؟دوست داشتن آخه به چه قیمت!!اصرار این مدلی فقط عزت نفس مرد رو از بین میبره.
سوال:اگر دختری از پسری خوشش بیاد و اون اصلا توی باغ نباشه جز مواردی که حامد گرامی گفتن چطور میشه پسر رو متوجه این علاقه کرد؟
:72::72:
دیگه باید مستقیم بره جلو.
فرض کن می خوای ازدواج کنی منتظری تا موعد عقد برسه،نامزد توی حادثه قطع عضو می شه،بازم حاضری باهاش
ازدواج کنی؟
جواب:چون هنوز عقد نکردیم در مقابلش مسئولیتی ندارم پس میتونم ترکش کنم
اما هیچوقت اینکارو نمیکنم چون نامردیه !
مگه اینکه 1_نتونه از عهده کارای شخصیش بر بیاد ونیاز به پرستار داشته باشه
2_نتونه از عهده وظایف زناشویی بر بیاد و یا نتونه بچه دار بشه
سوال :خیلی دقیق و با جزییات 10 تا از مهمترین خصوصیات همسر اینده ات رو نام ببر (2 مورد را بطور کامل تشریح کنید)
1.خانواده هامون هم سطح باشن.2.مذهبی نباشن3.ظاهر مناسب داشته باشه.4.خواهر و برادر حتمن داشته باشه.
5. .......... 6. ............ 7. .............. 8. .............. 9. ................ 10. .................. سختــــــــــــــــــــــ ــــه.
من به کم قانعم.دختر خوبی باشه دیگه.
تعیین مهریه و شروط عقد چه زمانیه؟اگر قبل از به توافق رسیدن دختر و پسر باشه بهتر نیست؟
سلام:)
بالاخره نیروی کمکی اومد:)
جواب فرهنگ عزیز:
منظورت از اینکه گفتی قبل از به تفاهم رسیدن ، اینه که اولش راجع به مهریه و شروط ضمن عقد به نتیجه برسیم بعد بریم با هم صحبت کنیم؟
اگه منظورت این باشه، من اصلاً یه همچین چیزی رو نمیپسندم. به دو دلیل:
یکی اینکه اینجوری یه خورده شبیه معاملات مادی میشه که اول سر ِ این چیزا صحبت بشه.
دوم اینکه خیلی پیش اومده که توی ذهن دختر خانم و خانوادش، شروط و مهریه و ... قبل از آشنایی یه چیزه بعد از اینکه با آقا پسر آشنا شدن یه چیزه دیگه. حتی در مورد خانواده پسر هم همینطور. ممکنه قبل از آشنایی یه سقفی برای مهریه مد نظر داشته باشه اما وقتی باهاشون بیشتر آشنا بشه، میبینه میتونه اطمینان کنه و حد مهریه رو بالاتر در نظر بگیره.
اما خیلی هم دیر نباید عنوان بشه.تا این امکان باشه که دو طرف همه موارد رو در کنار هم ببینن و بتونن راحت تصمیم بگیرن.فکر میکنم اگه مثلا قراره 10 جلسه صحبت کنید حدود جلسه 5 خوب باشه. (البته بعضی از خانواده ها دوست ندارن که آقا پسر این موضوع رو با خود دختر خانم مطرح کنه و دوست دارن این موضوع بین خانواده ها مطرح بشه و به توافق برسن)
و اما سوال من از نفر بعدی:
فرض کن که پدر مادرت به هزار زحمت یه خونه ی چند واحدی درست کردن که برای شما هم واحد کنار گذاشتن. و اینطوری مد نظرشونه که شما بعد ازدواج دست همسر محترم رو بگیری و با اونا توی همون آپارتمان زندگی کنید.
حالا دختری که باهاش قصد ازدواج داری،(یعنی از خیلی از نظرات پسندیدیش) میگه من توی آپارتمان مادر شوهر زندگی نمیکنم. و اونجا احساس استقلال نمیکنم.
بنظر ت نظرش منطقیه؟ چه برخوردی با این درخواست داری و آیا سعی میکنی پدر و مادرت رو مجاب کنی؟ یا بیخیال این مورد میشی(با همه خوبی هاش)
راستی من یه پیشنهاد هم دارم.
بنظرم اونجوری که arix میگفت بهتره. که آقایون جواب خانما رو بدن و برعکس.
بازم هر جور نظر صاحب تاپیک باشه.
دختر مهربون،جوابت معقول بود و قانعم کرد.
واحدهای آپارتمان از همدیگه استقلال دارن.با این وضعیت اقتصادی و اجاره ها
دختری که همچین ایرادی می گیره همون بهتر که زن آدم نشه.
اگر سوالایی که مخاطبشون جنس مقابله،بهتره که همون جنس جواب بده ولی
اگر یه نفر از طرف خواهر برادر شوهر زنش جواب داد حتمن ذکر کنه.
اگر تو خیابون یه دختری رو با مادرش دیدیم به دلمون نشست،اگر بریم جلو
دور از چشم دختره با مادرش صحبت کنیم که آدرس یا شماره بدیم یا بگیریم
برای اقدامات بعدی،این کار درسته؟
اینکار یه مقدار ریسکش بالاست و بهتره خصوصا برای آقایون که این امکان را دارند، دخترخانم رو مدتی بدون مطرح کردن پیشنهادشون در محیط کار یا تحصلیش زیر نظر بگیرند تا امکان این رو داشته باشند که خود واقعی فرد رو از روی برخوردهای اجتماعی اش بشناسند.نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
اما اگر به هر دلیلی امکان فوق فراهم نبود، بنظرم اشکالی ندارد ولی چون از خانواده و فرهنگ فرد مورد نظر هیچ شناخت و آگاهی نداریم، حتی برای ساده ترین مسائل هم باید تحقیق کرد و یا زمان بیشتری صرف کرد که شناخت اولیه را فرضا معرف طرف آنها را تضمین می کند، بدست آوریم. و بعد تازه بریم دنبال بقیه مسائل.
سوال من:
چرا آقایون بعد از ازدواج چشم چرانی می کنند و یا عمدا همسرشون رو در این شک قرار می دهند که چشممون به دنبال زنهای دیگر است؟
بلو جان ببخشید من جواب سوالت رو نمیدونم و اصولاً آقایون باید جواب بدن. فقط با اجازت میخوام یه بازگشت به سوال قبلم داشته باشم.
فرهنگ جان خب فکر کن کسی که داره ازت سوال میپرسه با این مشکل دست به گریبان باشه!! چقدر یهویی جواب دادی!! یعنی هیش کی با من ازدواج نمیکنه؟!!!:302:
اول جواب بلواسکای:
من فکر می کنم آقایونی که بعد از ازدواج چشم چرونی می کنند، قدر همسرشون و زندگیشون رو نمی دونند. یا اینکه نمی دونند با این کار چقدر همسرشون رو اذیت می کنند.
البته شاید هم بعضی مواقع یک خانم زیادی روی شوهرش حساس باشه و نگاه های معمولی اون رو به حساب چشم چرونی بگذاره.
ولی یک پسری می شناختم که 4-5 ماه بود ازدواج کرده بود. یکبار که با هم بودیم یک دختری از کنار ما رد شد. همچین بهش نگاه کرد که من شاخ در آوردم...
در رابطه با سوال دختر مهربون و حاضر نبودن به زندگی در ساختمانی که خانواده شوهر در آن هستند:
تا حدودی به دختر مهربون حق می دهم. من خودم در فامیلمون شاهد این بودم که متاسفانه در کنار هم بودن مادر شوهر و عروس گاهی باعث ایجاد یک سری اختلافات شده.
ولی به نظر من همین که یک آقا پسری از طرف پدرش یک آپارتمان داره یک امتیاز بسیار بزرگ هست! به نظر من دختر نباید از همین اول ایراد بگیره. بلکه مخصوصاً در اول ازدواج که شاید شرایط مالی زیاد مناسب نیست، می شود در آپارتمانی که حاضر و آماده هست ساکن شد. اگر اختلافات شروع شدند، می شه به تغییر محل زندگی هم فکر کرد.
ولی دختر نباید بیهوده از همون اول ایراد بگیره. برای همین تا حدود زیادی جواب فرهنگ رو قبول دارم. دختری که از همون اول بخواهد چنین ایرادی بگیره، باعث می شه که من شک کنم که چرا اون هنوز هیچ چیز نشده به اختلاف با خانواده من فکر می کنه؟!
سوال:
من دوست دارم جواب سوال قبلیم رو از زبان یک دختر بشنوم.
پول تا چه حد برای شما مهمه؟
اگر یک خواستگار شما 60% معیار های شما رو داشته باشه ولی خیلی پولدار باشه، و یک خواستگار دیگه شما 80% مهیارهای شما رو داشته باشه، ولی کارمند باشه و حقوقش در حد معمولی باشه (یعنی نه اینکه مشکل مالی داشته باشید، ولی در حد متوسط دیگه)، کدوم رو انتخاب می کنید؟
اگه اجازه بدید در مورد سوال دختر مهربون و هم حامد من هم نظرم رو بگم:
****** فکر می کنم اگه دختر خانم خیلی استقلال طلبه و احتمال می ده که زندگی در نزدیکی خانواده همسر براش مساله ساز میشه، همون اول عنوان کنه و شرط مسکن مستقل رو بذاره.
برخلاف حامد گرامی معتقدم که منتظر بشیم اگه مشکلی پیش اومد بعد جدا شیم، اشتباه ترین روش ممکنه. وقتی حرمتها شکست، روها بهم باز شد، دلها شکسته شد، بغض و کینه راهش به زندگی باز شد، درست کردنش دیگه به این آسونی ها نیست.
بهتره که قبل از پیش اومدن هرگونه تنش احتمالی، جلوی اونرا گرفت. و نهایت سعی رو کرد که روی همسر و خانواده شوهر و برعکس بهم باز نشه.
اگه پدر آقا پسر اون خونه رو برای پسرشون در نظر گرفتن، خوب می تونن به پسرشون اجازه بدن که اونرو اجاره بده و از محل اجاره اش برای خودش و همسرش یه جای مستقل رو تهیه کنه. که در عین دوری و حفظ استقلال دو خانواده و سایر عوامل مشکل زا، هر دو با احترام و بصورت دو خانواده مستقل باهم در ارتباط باشند.
******* مسائل مالی از نظر من تا حدی مهمه که پاسخگوی نیازهای اولیه مثل مسکن و پوشاک و سفر (در حد معمول) رو بده و در کل دختر خانم مجبور نشه شرایط زندگیش نسبت به منزل پدریش در تنگناتر باشه. (شاید دلیل اینکه قدیمها توصیه می کردند که سطح اقتصادی و فرهنگی خانواده پسر کمی بالاتر از دختر باشه ولی عکسش نباید باشه، همین بوده باشه. الحق که بعضی نظریات قدیمها خیلی درسته!)
اگه مشکلات مالی در حد فوق حل بشه، بنظرم زندگی با مردی که 80% خصوصیات رو داره، ارجحیت داشته باشه.
ممنونم از پاسخ هاتون. بیشتر با بلو اسکای عزیز موافقم که از همین اول پیشگیری کنم بهتره.
داشتم نا امید میشدم...
خب من چی جواب بدم؟
آخرین سوال رو که بلو اسکای عزیز جواب داده و سوالی نیست!!
جواب منم اینه: با 80% ازدواج میکردم. (البته هیچ وقت دوتا خواستگار با هم رو راه نمیدم که به این مشکل بر بخورم.)
حالا سوال من:
با مهمونی های دوره ایِ همسرِ آیندتون، با دوستاش، موافقید یا نه؟(البته زود زود نه. مثلاً چند ماه یکبار خونه ی یکی. اگه زیاد باشن شاید سالی 1 بار بیفته خونه ی خودتون.)
جواب : بله چرانه
سوال : ندارم فعلا
خب پست مختصر و مفید!
:72:
جواب : اریکس جان یعنی همه چی حله دیگه !به سلامتی :310:
سوال :لطفا یکی را انتخاب کنید :
1_همسری ایده ال که واجد 90% معیارهای شماست با او تا پایان عمر زندگی خوب با ارامش و نسبتا موفقی خواهید داشت یکدیگر را دوست دارید اما زندگی چندان عاشقانه ای نخواهید داشت
(هیچوقت ادعا نکردین و نمیکنین که عاشق همسرتون هستین و متقابلا او نیز نسبت به شما )
2_همسری معمولی که واجد 60% معیارهای شماست با او تا پایان عمر زندگی خوب اما پر فراز ونشیب خواهید داشت عاشقانه یکدیگر را دوست دارید اما مشکلات نسبتا زیادی پیش روی شماست
(با وجود اینکه همسرتان دقیقا انچه ارزو داشتین نبوده و کاملا متناسب و مناسب شما نبوده است اما همه میدانند که شما به واقع عاشق یکدیگرید )
تذکر :لطفا مفصل و مستدل جواب دهید:82:
و توجه کنید که من تا پایان این دو انتخاب را پیش گویی کردم
پس لطفا نگویید اگر کسی 90% معیارهای منو داشته باشه بالاخره یه روزی عاشقش میشم!!!
اول باید ببینیم عشق توی زندگی مشترک چه جایگاهی داره و بود و نبودش چه تاثیری توی زندگی داره.
برای خوردن یه کباب خوشمزه،ما یه سری مواد لازم مثل سیخ زغال گوشت ... می خوایم یه سری چاشنی مثل پیاز
سماق(خ).تا مواد اصلی نباشه کبابی در کار نیست.برای ازدواجم اول باید شروط لازم فراهم باشه و بعد به فکر
چاشنی بود.عشقم چاشنی زندگیه.ولی اگر ما تو مواد اصلی اختلاف داشته باشیم یا ازدواجی صورت نمی گیره یا
اونقدر بالا پایین داره که چاشنی م کاری از دستش بر نمیاد.این از جایگاه عشق که اگر شروط اصلی رعایت شده باشه
می تونه زندگی رو بهشت کنه.
توی سوال 2 مشخص نکردی مشکلاتشون سر اختلافشونه یا ... من طبق فرضیه خودم جواب می دم.
اگر دو نفر که عشاق همن ولی بینشون مشکل وجود داشته باشه ینی شروط اصلی رو رعایت نکرده باشن،همین
اختلاف عشقشونو تموم می کنه ولی توی 90 چون اصولو رعایت کردن آشی که می پزن اونقدر خوشمزس که نیازی
به چاشتی نداره.(تو این مورد عشق به مرور شکل می گیره.)
بعدی سوال خارپشت.
خوب شد شد تذکر دادم !!!
صورت مسئله به هیچ وجه عوض نمیشه و همونطور که قبلا گفتم روابط تا پایان زندگی به همون صورت پایداره
و شما با علم به این موضوع باید انتخاب کنید (هممون میدونیم در عالم واقع یک همچین حق انتخابی وجود نداره و این فقط یک فرضیه است)
بله مشکلات هم به خاطر اختلافاتتونه چون 40% معیارهای شما رو نداره اما دلیل نمیشه نتونین عاشقانه زندگی کنین
و هیچ الزامی وجود نداره که ما عاشق کسی بشیم که 90% معیارهای مارو داره (چون ممکنه مشکل توی همون کمتر از 10% باشه !!!!! و یا معیارهای ما طوری نبوده که لزوما زمینه ایجاد عشق رو فراهم کنه *این موضوع هم قابل بحثه * )
خود مهمونی مشکل نداره.به آثاری که اینجور مهمونیا توی زندگی می تونه می ذاره باید توجه کرد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
اگر خانم بخواد برای هر مهمونی یه لباس 200 300 تومنی بخره ببینید چه ضرری به اقتصاد خانواده
می خوره یا یه نفر به شوهرش بد باشه یا خود خانم بد بین باشه شروع کنه بد گفتن از شوهرش
کم کم بقیه رو هم بد بین کنه یا یکی مشکل اخلاقی داشته باشه.این مال مواقعی که مهمونی
زود به زود برگزار می شه و هر کسی با خودش همراه می تونه بیاره.ولی هر چند ماه به شرطی
تعدادشون هر دفه زیاد نشه،همه شون متاهل باشن و سلامت اخلاقی داشته باشن اشکالی
نداره برای روحیه م خوبه.ولی من ترجیح می دم مهمونی خانوادگی باشه.
اگر یه دختر از هر لحاظ مناسب شما باشه و شما م تمام معیاراشو داشته باشی ولی توی رشته ای
که فقط تو خارج تدریس می شه قبول شده باشه ولی خودت نمی تونی همراش بری چه کار می کنی؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
میخواستم سکوت کنم
و باسکوتم اعتراض
اما تو این دوره زمونه باید فریاد زد :160:
مهم نیست سوال درست حسابی رو هیشکی جواب نمیده :82:
و اما جواب :میخوام زن بگیرم که پیشم باشه اگه قراره بره که خب بره دیگه
وقتی برگشت اگه هنوزم همدیگرو بخوایم باهاش ازدواج میکنم
ولی اگه حق انتخاب داشته باشم دلم نمیخواد بره
اگه خیلی بخوامش ازش میخوام که نره شایدم باهاش رفتم نمیدونم
سوال :همان سوال بی جواب
لطفا جواب بدین
سلام خار پشت جان. قبل از اینکه جواب بدم،
گفتی:
من به تجربه ی شخصیم به این نتیجه رسیدم تا وقتی میشه بین سکوت و فریاد، خیلی عادی صحبت کرد و اگه اعتراضی هم هست در قالب کلمات و با یه آرامش اونا رو بگم، نه سکوت جایزه نه فریاد.نقل قول:
میخواستم سکوت کنم
و باسکوتم اعتراض
اما تو این دوره زمونه باید فریاد زد
و اما جواب سوالت. راستش من وقتی این سوال رو خوندم، متوجه منظورت شدم اما شرایط خیلی بدی رو کنار هم گذاشتی که مقایسه ش برام سخت بود.
خیلی یه جوریه سوالت. یه عالمه نوشتم دوباره پاک کردم.
(خدا رو شکر که یه همچین دوراهی ای وجود خارجی نداره. چون ما هیچ وقت قبل از ازدواج نمیتونیم بفهمیم که توی زندگی، زیر یه سقف، عاشقمون میشه یا فقط دوسمون داره.)
من دومی رو انتخاب میکنم. چون وجود عشق توی زندگی آیندم، یکی از مهمترین انگیزه های من برای ازدواجه. اگه اون نباشه معیارها به چه دردی میخوره؟!!
گیجم کردی خارپشت جان:33:
حالا سوال من:
با دختری آشنا میشی که با معیارهات تا حد قابل قبولی تطابق داره.
بعد از مدتی دقیقاً وقتی که قرار میشه بری برای خواستگاری، متوجه میشی مادر دختر خانم مریضی ای داره که حتماً دخترش باید پیشش زندگی کنه. شخص دیگه ای هم نیست که مراقب مادر باشه. چه میکنی؟
جواب :عین این شرایط رو دختری که قرار باید با دوستم ازدواج کنه داشت
همون اول خیلی محکم گفته بود که باید با مادرش زندگی کنه !
دوست منم بهش بر خورده بود چون دختره اصلاکوتاه نمیومد
خلاصه یه مدت دوستم بی خیالش شد(بیشتر خونواده اش مخالف بودن)
ولی تقریبا 6 ماه بعد دوباره رفت خواستگاری
دختره هم همون جوری محکم ! با هم ازدواج کردن الان تقریبا یکسال میشه
بنظر من اون دختر ارزششو داشت
منم بودم باهاش ازدواج میکردم چه اشکالی داره
البته اینم بگمو دختر و مادرش هر دوشون فوق العاده بودن
راستی پیشاپیش روز مادر مبارک :72:
سوال :منم مثل اریکس سوالی ندارم (دروغ میگم )
چه کیفی داره هیچ مشکلی نداشته باشی :310:
فردا اریکس تو بیمارستانه :311::311:
جواب سوال قبلی خارپشت:اولی رو انتخاب میکنم البته این طبقه بندی که تو کردی در عالم واقع هیچوقت اتفاق نمیفته مثل همون طبقه بندی روباه و خارپشت که حد وسط نداشت:311:،و همچنین این فراز و نشیب زندگیه که اونو دلچسبتر میکنه اگه غم نباشه شادی معنای خودشو از دست میده،اگه قهر نباشه اشتی هم همینطور، ولی از اونجاییکه گفتی اولی ها همو دوست دارن از اونجاییکه همیشه شنیدیم دوست داشتن برتر از این عشقای زمینیه پس همون اولی.
دختر مهربون همین سوالیو که پرسیدیو ،میخاستم منم بپرسم.
سوال:ماجرای زندگی رامین زمانی رو فک کنم اقایون اینجا همشون خوندن،اگه خدایی نکرده همین اتفاق واسه زندگی خودتون بیفته عکس العملتون چی خواهد بود؟(تو ضیحات برا اوناییکه نخوندن:خودتون هیچ رابطه خارج از چهار چوبی قبل ازدواج نداشتین بعد زیر سقف رفتن با خانومتون،یه مدت بعد خانوم از رابطش با یه نفر دیگه قبل ازدواج با شما بخاطر عذاب وجدان پرده برمیداره،از صداقتش خوشتون میاد یا میگین کاش نمیگفت؟)
نکته :خانوم شایانا دختر مهربون دومی رو انتخاب کرد و شما اولی رو (انتخاب های متفاوت برداشت های متفاوت)
در فکر و اندیشه باید سیاه و سفید فکر کرد و جسور بود
تا اگه در عالم واقع مجبور به انتخاب بین خاکستری پررنگ و کمرنگ بودیم (به قول شما حد وسط)راحت تر بتونیم تصمیم متناسب با تواناییهامون رو بگیریم
جواب:خیلی سخته خیلی
1_اول راجع به صورت ظاهری قضیه
البته من اونموقع هم نظرم این بود که اون اقا و همسر رامین نامزد بودن (هرچند که قانونا و شرعا نسبتی نداشتن )
و این خیلی با یه رابطه ازاد قبل از ازدواج فرق میکنه
پس میتونم با این قضیه کنار بیام (بهتر بود بهم نگه ! حماقت کرد !!!)
2_اما در مورد باطن قضیه و عواقب روحی و عاطفی اون
همونطور که در جریان بودین این خانوم هنوز هم به نامزد سابقش (با وجود اینکه هر دو متاهل بودن )فکر میکرده
و شواهدی حاکی بر تبانی این دو نفر برای رسیدن دوباره به هم دیده میشد!
چرا که رفتار این خانوم هم کاملا تغییر کرده بود از این زندگی سرد شده بودن
خب احتمالا رابطه خیلی نزدیک قبل از ازدواج وابستگی عاطفی خیلی زیادی رو مخصوصا در خانوما ایجاد میکنه
که اثرات اون قابل چشم پوشی نیست
گو اینمه این خانوم هم تلاشی برای رفع این مسئله و از بین بردن کدورت قلبی همسرش نکرده بود بلکه اون رو دامن میزد
(پس دیگه گقتن یا نگفتن قضیه مهم نیست ! یا به قولی انچه عیان چه حاجت به بیان است !!! پس صداقتی در کار نیست ! متاسفانه !!!)
خب ببخشید
مگه مغز خر خوردم که جوونیمو بریزم پای کسی که منو نمیخواد :324:
طلاقش میدم !! و خلاص
سوال : سوال دختر مهربون البته در حالت عکسش !
یعنی پسری که به خواستگاری شما اومده کاملا با معیارهای شما منطبقه اما یه مشکل هست
مادرش مریضه و پسر باید حتما ازش توی خونش پرستاری کنه
لزوما هم قرار نیست یه پرستار بگیریم که شبانه روز پیشمون باشه
پس خیلی از کارای مادر عملا میفته گردن شما
خب حالا چی کار میکنی ؟؟؟؟
اگر ازش پرسیده باشم،دوستش داشته باشم و زندگیمونم حاد نباشه.علت دروغشو می پرسم اگر ازش نپرسیده باشمنقل قول:
سوال:ماجرای زندگی رامین زمانی رو فک کنم اقایون اینجا همشون خوندن،اگه خدایی نکرده همین اتفاق واسه زندگی خودتون بیفته عکس العملتون چی خواهد بود؟(تو ضیحات برا اوناییکه نخوندن:خودتون هیچ رابطه خارج از چهار چوبی قبل ازدواج نداشتین بعد زیر سقف رفتن با خانومتون،یه مدت بعد خانوم از رابطش با یه نفر دیگه قبل ازدواج با شما بخاطر عذاب وجدان پرده برمیداره،از صداقتش خوشتون میاد یا میگین کاش نمیگفت؟)
همون شرایط قبلی حاکم باشه کنارش می مونم تا به حال عادی برگرده.اگر ازش پرسیده باشم،زندگیمون حاد باشه
همین می شه یه عامل که تنش بیشتر بشه اعتمادمم صلب می شه.اگر ازش نپرسیده باشم چیزی تغییر نمی کنه.
ولی آدم تا توی موقعیت نباشه نمی تونه واکنش اون لحظه رو به درستی پیش بینی کنه.
سوالم نمیاد.سوالای قبلی رو جواب بدید.
خیلی ضایع است ادم به سوال خودش جواب بدهنقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
اما چون ارادت عجیبی به فرهنگ و هر انکس که قصد یافتن نیمه گمشده اش را دارد دارم
خودم جواب میدم
دیگه هم عصبانی نمیشم:324:
جواب :اگه پسره واقعا شرایط خوبی داشته باشه
و اگه بره یه جواهر و از دست داده باشمو
خونه و ماشین و سایر امکانات رو داشته باشه (نمیشه که هم حرص مامانشو بخورم هم حرص بی پولیمونو !)
و اونقدر درک وشعور داشته باشه که هر روز ازم به خاطر این فداکاری تشکر کنه
و با سفر و کادو و مهربونی خیلی بیشتر جبران کنه
و یه پرستار بگیره که هم اشپزی بلد باشه هم بچه داری هم نگه داری از سالمند(بالاخره یه سودی باید واسم داشته باشه این مادر شوهره کهنسال!)
و پرستار هم سنش خیلی زیاد باشه و امیدی به ازدواج نداشته باشه (مردا رو که میشناسید!)
و مادرش هم با شخصیت و مهربون و اروم باشه و سرش به کار خودش باشه
و نخواد دائم تو زندگیمون فضولی کنه
و مدام از خونه داریمو و کارمو و بچه هامو و شوهر داریمو . . . ایراد بگیره
و یه ریز حرف بزنه
و از خاطرات شوهرش بگه
و . . . . .
سوال :دختر مهربونایی !!! که حاضر نیستین تو اپارتمانی باشین که مادر شوهرتون توش نفس میکشه !
بعد هم سوال میپرسین که حاضرین با دختری ازدواج کنین که باید از مادر مریضش مراقبت کنه !
نظر شماها چیه ؟؟؟؟
سلام
تاپیک جالبیه! حداقل برای من که خیلی خیلی سوال توی ذهنم انبار شده است این مدت! توی هر پست فقط یه سوال می شه پرسید؟
سوال : ترجیح میدین شخصی که به خواستگاری تون میاد همون اول صادقانه در کنار حسن های خودش عیب های خودش را هم بگه؟ یا این که این صداقت نیست و حماقت است؟ فرض کنید مثلا من بناست چند سال دیگه کچل شم باید بگم؟ یا مثلا من بی نظم هستم؟ یا مثلا من توی فلان شرایط بداخلاق می شم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مسلمان
نه مسلمان جان قانون خاصی نداره یعنی داره ولی کسی رعایت نمیکنه
مثلا شما باید خودتو میذاشتی جای یه دختر خانوم در شزف ازدواج و به سوال من جواب میدادی ولی اینکارو نکردی :311:
این چیزایی که گفتی که عیب نیست
در مورد کچل شدن یه خورده بیشتر همدیگرو ببینن و بیشتر دقت کنن دختر که کور نیست میبینه !
بی نظمی و بداخلاقی هم که حتما باید باشن چون بدون اونها واژه مرد معنایی نداره!
اما جلسه اول نه
مگه اینکه بخوای خیلی جدی جواب رد بهت بدن
اروم اروم
همه میدونن مردا و هر ادم سالمی یه وقتایی عصبانی میشن این که گفتن نداره
مگه اینکه رفتار غیر عادی در مواقع عصبانیت بروز بده!
منظورت از بداخلاقی چیه ؟
بی نظمی هم تلقینه ! یه خورده به خودمون سخت بگیریم حله
ممنون خارپشت جان
وقتی طرف ازت می پرسه عیب های خودتون را بگین من صادقانه جواب می دم بعد که جواب منفی می ده پشیمان می شم!:302:
یه نکته در مورد سوال اول دختر مهربان:
توی شرایط زندگی امروز که اجاره خانه و پول رهن خونه واقعا کمرشکنه این شرایطی که پدر بتونه چندسال کمک کنه تا پسر کم کم مستقل بشه خیلی رویایی است! و من که اگر در این شرایط باشم و خانمی چنین چیزی بهم بگه واقعا دیگه اسمش را هم نمیارم!
در مورد چیزی که خانم بلواسکای گفته بودند اون چیزی که قدیمی ها گفته اند برای زندگی های قدیمی بوده است! یعنی این روزها هیچ پسری را نمی تونید پیدا کنید که همون شرایطی را که دختر خانم در منزل پدری اش داشته را بتونه برای دختر خانم فراهم کند! پدر دختر خانم اون شرایط را بعد از سی چهل سال زندگی فراهم کرده است و هیچ پسری در ابتدای زندگی نمی تونه چنین شرایطی را فراهم کند.
خانه ی ما در شهرستان هفت برابر آپارتمانی که من در آن اجاره نشین هستم هست و من اجاره ی همین خانه هم برایم سنگین است. با این شرط عملا انتخاب همسر غیرممکن می شه!
در مورد سوال دوم دخترمهربان و سوال خارپشت در شرایط معکوس:
خوب همه ی ما جوان ها می دونیم که از دخالت خانواده همسر در زندگی هراس داریم و در چنین شرایطی واقعا به سختی تصمیم می گیریم. این وسط مادر یا پدر مریض دختر یا پسر هم معمولا دوست ندارد خودش را به این زندگی تحمیل کند و باعث عدم خوشبختی فرزندش شود اما ته دل از محبت فرزندش به خودش لذت می برد. به نظرم این مساله خیلی به فرهنگ و درک و شعور بالای آن پدر و مادر بستگی دارد! یعنی در صورتی که فرد مقابل ببیند با شخصی مقابل است که مانند مادر و پدر خودش دلسوزی می کند و در عین حال از دخالت در زندگی او پرهیز می کند و او را هم مانند فرزند خودش دوست دارد، در این حالت خیلی راحت با این مساله کنار میاد. اما در شرایط برعکس یعنی وقتی که آرامش و امنیت روانی زندگیش را در خطر ببیند مسلما به سختی با این مساله کنار میاد.
سوال:
دوستی معتقد بود خانم هایی که خیلی ایده آل گرا هستند و خیلی "فضایی" فکر می کنند بعد از ازدواج فضای فکری شون واقعی تر می شود و واقع گراتر می شوند، آیا با این مساله موافقید؟
سلام. لازم دیدم یه توضیح بدم در مورد این:
ببخشید حرفای منو حمل بر بی ادبی و بی احترامی به قشر محترم مادر شوهر (که مادر خودم هم مادر شوهر هست) در نظر نگیرید. بنظرم باید توی ازدواج رودرواسی و تعارف رو کنار بذاریم و خودمون رو ببینیم. اگه من میبینم توی اون شرایط خیلی اذیت میشم، باید قبل از اینکه ازدواجی صورت بگیره حرفم رو بزنم. تا طرفم بتونه خوب فکراش رو بکنه. خب اینجا هم دیدیم بعضی ها موافق بودن بعضی ها مخالف. ضمناً من موارد اطراف خودم رو میبینم. و اصلاً راضی نیستم اتفاقی بیافته و خدای نکرده ارتباطم با خانواده ی همسر آیندم دچار مشکل بشه. طبق همین حرف ها، دوری و دوستی رو ترجیح میدم. اینم بگم که حتی اگه پدر مادر خودم هم توی آپارتمان خودشون بخوان بهم خونه ای بدن من قبول نمیکنم. چون توی این شرایط، احتمال دخالت و اختلاف بالا میره و هیچ فرقی نداره که خانواده من باشه یا اوشون.نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
اما در مورد اون سوالی که پرسیده بودم، اونجا شرایط فرق داره ولی باز هم بعضی ها موافق و بعضی ها مخالف هستن. در واقع هر دو طرف، چه پسر و چه دختر اگه موافقت کنن، دارن یه جور ایثار میکنن. هر کس باید خودش رو ببینه که ظرفیت این ایثار رو داره یا نه. اگه نداره، باعث آزار خودش و همسرش و مادر همسرش نشه. از همین اول بگه نه و قید خوبی های طرف رو هم بزنه.
اما جواب مسلمان عزیز،
من هر دو جورش رو دیدم.
یکی از دوستام اینجوری بود و بعد از ازدواج دید اونجوری که فکر میکرد نیست و خیلی از توقعاتش اومد پایین. الان که 3 سال از ازدواجش میگذره، میگه من خیلی بچه گانه فکر میکردم و یه مدت بعد از عقدم فهمیدم زندگی مشترک به اون چیزایی که من فکر میکردم نیست و چیزای مهمتر دیگه ای توی زندگی تاثیر داره.
یکی دیگه رو هم میشناسم که با اینکه دو سال از زندگی مشترکش گذشته، هنوز توی ایده آلهای خودش غرقه و هنوز داره با شوهری که توی خیالش ساخته زندگی میکنه. نمیدونم کی قراره چشماش باز شه و آیا اصلاً باز میشه؟!!
اما سوال من:
چرا اگه یه خانمی یه روزی مهریش رو بخواد همه فکر میکنن مرتکب قتل شده؟ مگه معنای مهریه ی عندالمطالبه چیه؟
و اینکه اگه یه زندگی خیلی خوب داشته باشید و یه روز خانومتون یه همچین چیزی بگه شما چی کار میکنید؟
طلاقش میدید؟
عصبی میشید و دعوا میکنید؟
از چشمتون می افته؟
ازش یه کینه ی بزرگ به دل میگیرید و میگید این زندگی دیگه زندگی نمیشه؟
(اگه تواناییش رو داشته باشید) بدون اینکه ناراحت بشید وضیفه ی خودتون میدونید و بهش میدید و بابت اینکه امر به این مهمی رو فراموش کرده بودین ازش عذر خواهی میکنین.
با اینکه تواناییش رو دارید بهش نمیدید.
تواناییش رو دارید و بهش میدید اما هیچ وقت این توهینش رو فراموش نمیکنید.
یا کارای دیگه ای میکنید؟
لطفاً توضیح بدید.
ببخشید غلط لُپی داره.
وضیفه غلطه، وظیفه درسته