-
اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام و با تشكر از دوستاي خوبم
بازم من اومدم و يه مسئله ي جديد
من و همسرم قراره انشاءاله :323: و اگه خدا بخواد :323: تابستون زندگيمون رو شروع كنيم :72: حالا مشكل اصلي ما شده مراسم عروسي .
من خودم كه با ريخت و پاش زياد صددرصد مخالفم ، هزينه هاي عروسي رو كه حساب كرديم خيلي زياد ميشه كه من اصلا دوست ندارم همسرم متحملشون بشه ولي از يه طرف خانواده يه كم سخت گيري ميكنن البته اونام نميگن بريز و بپاش ولي ميگن آبرومندانه باشه ، 5 شب پيش مادرشوهرم تماس گرفت و با مامانم در مورد اين موضوع صحبت كرد .
مامانم هرراهي رو پيشنهاد ميداد به مادرشوهرم و نه مامانم به هيچ نتيجه اي نرسيدن البته اينم بگم چون ما توي يك شهر زندگي نميكنيم و از هم خيلي دوريم واقعا مشكل رفت و آمدي زياد داريم ، مامانم وقتي ديد به نتيجه نميرسن گفتش كه بذاريم خودشون تصميم بگيرن ببينم ميخوان چيكار كنن . ولي مادرشوهرم خيلي دوست داره و مايله كه ما بريم شهر اونا و مراسم مختصري داشته باشيم بعد از صحبتاي مامان اينا همسرم باهام تماس گرفت و گفتش كه ما ميايم اونجا دنبالت بعد ميايم اينجا و مراسم ميگيريم كه من راضي نبودم باز بخاطر مشكلات خاص خودش . و به حالت قهر از هم خداحافظي كرديم .
روز بعد مادرشوهرم تماس گرفت و گفتش كه نظر خودت چيه ؟ منم گفتم به نظر من كه زياد توي خرج نيوفتيم همينجا مراسم ميگيريم يه جشن بعدازظهر بدون تالار و بقيه ي چيزا ، يه جشن توي خونه ميگيريم و تمومش ميكنيم كه مادرشوهرم راضي بود و گفتش كه نظر خوبيه .
ولي همسرم از اون شب تا حالا اصلا باهام حرف نميزنه نه پيام و نه هيچي ، ديشب طاقت نياوردم پيام دادم گفتم چرا اينطوري باهام رفتار ميكني و فكر ميكنم دوستم نداري ، جواب داد نه تو منو دوست داري كه ميخواي با اين مراسم جيبم كلا خالي بشه خيلي ناراحت شدم . بازم ادامه داد و باهام حرف نميزنه نميدونم بايد چيكار كنم :302:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
خواهش ميكنم از دوستاي خوبم منو راهنمائي كنين چيكار كنم بهتره
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
ميتونيد به جاي گرفتن دو مراسم در دوشهر با كلي هزينه ...يه مسافرت باحال براي خودتون دو نفر برنامه ريزي كنيد و از هفت دولت ازاد برين و بگردين و با كلي انرژي مثبت برگردين سر زندگي تون...حيف نيست كلي هزينه كني و يكي بگه ميوه اش ال بود اون يكي بگه فقط دو جور شيريني گذاشته بودن!!!؟؟؟
بيخيال مردم بشين و برين سفر مثلا هلند يا فرانسه...
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
با سلام و تشكر از دوست خوبم
منم با شما هم عقيده ام و دوست دارم يه مراسم كوچيك منظورم يه عكس و آتليه داشته باشم و بعد برم مسافرت ولي خونواده ام راضي نميشن خيلي اين موضوع ناراحتم كرده مخصوصا اينكه همسرم باهام قهر كرده :302:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
شما دوست دارید که عکس و یادگاری خوبی از شب عروسیتون داشته باشید. فقط روی این مساله زوم کنید. به همسرتون بگید که من فقط می خوام که یک عکاس خوب و مثلا لباس یا آرایش خوبی داشته باشم. بقیه اش هم کاملا تابع شما و خانواده ی شما و خودم هستم. با توجه به اینکه خانواده ها فامیل هستند خودشان هر جور که دوست داشته باشند با هم کنار بیایند و من راضی هستم.
این را قاطع و صریح به همه اعلام کن و اصلا خودت را درگیر مسایل بزرگترها نکن.
همونی را که خودت دوست داری درخواست کن. بقیه اش را هم بسپار به خودشون و بکش کنار. بزرگترها آرزوهاشون و آبروشون و بدهکاریشون به اقوام و ... همه را می خواهند با عروسی شما تسویه کنند. هیچ جوری هم با آنها به توافق نمی رسید. بهتره بذاریدشون به حال خودشون و عروسیتون را با آرامش بگذرونید.
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
ناراحت نباش دوست خوبم
زندگی همش اینه
باهاش منطقی صحبت کن. کمی خلاء ایجاد کن. مدتی ازش دور باش (باهاش تماس نگیر و اس نده) .
مطمئن باش الان ذهن خودش درگیره، هر چی داره بالا پایین می کنه می بینه سختیهای زیادی سر راهشه. زیاد سر به سرش نذار و هی دائم نگو تو منو دوست نداری!
این عمل دلسردی رو بیشتر می کنه. سعی کن بهش فضای نفس کشیدن بدی و حتی اگه باهات تماس گرفت می تونی بهش پیشنهاد بدی که اگه الان آمادگی نداره کمی به خودش استراحت بده. این کار باعث میشه هم اون فضا داشته باشه و هم بیشتر بهت علاقه پیدا کنه!
ضمنا من متخصص نیستم و صرفا نظرم و دادم.
امیدوارم که خوشبخت شی:72:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام ailara77
چرا راضی نیستی بری شهر همسرت اونجا مراسم بگیرین؟
همسرت چرا راضی نیس بیاد شهر شما مراسم بگیرین؟
بعد عروسی تو شهر شما زندگی خواهید کرد؟
اونطور که من فهمیدم هر دو که به خاطر صرفه جویی تو هزینه ها میخاین تو شهر خودتون عروسیو برگزار کنین،حالا ببینین کدوم بیشتر با صرفه تره اونجا مراسم بگیرین
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام به دوستاي خوبم
ازهمتون ممنونم كه كمكم ميكنين ، من خودم هم فقط با جشن خيلي مختصر كه ازش يادگاري عكسي داشته باشيم راضيم و دوست ندارم همسرم توي خرج بيفته ولي خونواده ي خودم ميگن اگه تالارم نباشه لااقل يه جشن بعدازظهر توي شهر خودمون داشته باشيم و اونا بايد بيان عروسشون رو ببرن نه اينكه ما بريم ، خودم دوست دارم شهر همسرم باشم ولي برادرم مريضه و امكان اومدن نداره از طرفي مامانم ميگه اگه ما بيايم اونجا شايد يكي از اقوام خواست با ما بياد اونو كجا ببريم با توجه به اينكه چند روز طول ميكشه از طرفي همسرم بخواد بياد شهر ما، مادرشوهرم ميگه اگه ما بيايم همه ي فاميلاي پدري همسرم بايد بهشون بگم وگرنه ناراحت ميشن ، من و همسرم مونديم بين اين حرفا با اعصاب خراب تازه توي اين شرايط همسرم باهام قهر كرده ، واقعا مگه گناه من چيه ؟
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
خیلی مراقب باش که دعواها بالا نگیره. کجا قراره زندگی کنید شهر شما یا اونا؟
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام دوست عزیزم:
بهت تبریک می گم و آرزو می کنم همه روز های پیش رو برای هر دوتون پر از لبخند و مهر باشه.
قبل از هر چیز باید بدونی که این اختلاف نظر ها کاملا عادیه و همه عروس و داماد ها کم و بیش این جور استرس و اضطراب ها رو تجربه می کنن. تازه حالا اولشه خانوم خانوما.:227: کلی مسئله پیش میاد که هر کسی نظر خودشو داره و شما دو تا رو سر در گم می کنه.
بنابر این زود دست و پای خودتو گم نکن و آشفته نشو. باید بتونی شرایط رو کنترل کنی و می تونی
دوما عزیزم این جشن شماست. درسته که باید به نظر بزرگتر ها احترام گذاشت، اما از این به بعد تو وهمسرت هستید که باید واسه زندگیتون تصمیم بگیرید. :300:حواست باشه اگه الان خیلی همسرت تحت قشار قرار گرفت که خرج کنه و جشن آن چنانی بگیره، فردا هم فشار مالی و هم روانی اش به تو و زندگیتون هم منتقل میشه. تا جایی که می تونی با همسرت کنار بیا و خودتو با شرایط اون وفق بده. نگران انتظارات بقیه هم نباش.حرف بقیه امروز هست و فردا نیست. ولی همسرت ...
سوما یه مقداری از هزینه ها معمولا با کادوهایی که سر مراسم می گیرید جبران میشه، روی اونا حساب کردید؟
و یه حرف درگوشی خواهرانه:
نذار چیزی بین تو و همسرت جدایی بندازه. همه دغدغه هاتو بهش بگو. همه ناراحتی هاتو. هر چیزی که نگرانت می کنه ... اصلا وقتی در مورد همه چی باهاش حرف بزنی بهش فرصت دادی از زاویه نگاه تو مسائل رو ببینه.
خلاصه بر تو باد به درد دل با همسر ...
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
این مسئله مشکل منم بود وهمچنان هست! خودم دیگه خسته شدم الان درک میکنم دقیقا چی میگین! واقعا آدم نمیدونه چطور باید برخورد کنه،من که خیلی دارم اذیت میشم.
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام نازي عزيزم
انشاءاله مشكل شمام زودتر حل بشه ، برات آرزوي خوشبختي دارم :72:
با تشكر از مهساجون و آويژه ي عزيز
مهسا جون قراره انشاءاله توي شهر همسرم زندگي كنيم ، خيلي دوست دارم توي شهر همسرم باشه ولي اعصابمو بهم ريختن هركي يه چيزي ميگه يكي ميگه اونجا باشه ميام اون يكي ميگه نميام و و و و و :302:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام:
دوست عزیزم چون مشکل شما رو منم داشتم بهتر دیدم منم نظر خودمو بگم شاید کمکت کنه...
عزیزم همان طور که آویژه عزیزم گفتند نگذار هیچ چیز بینتون جدایی بندازه..ببین من و همسرم مال دو شهر جدا بودیم با یک مسافت خیلی دور طوری که کلا پسرهای شهر همسرم به صورت کاملا تک گیر از استان ما دختر می گیرند ..خیلی کم..چون حتی گذارشون هم به این اطراف نمی افته ..مگه بسته به شرایطی...ما هم عین همین مشکلات را داشتیم و دقیقا همین طور که نه فامیل من این مسافت طولانی می تونستن بیان شهر همسرم و نه فامیل اونا امکان داشت بیان و اگرم فامیل یک طرف راضی می شد پول اسکان این ها بسیار سرسام اور بود ..چون هیچ کدام ما تو شهر اون یکی فامیل نداشت ...ولی ما اصلا خودمونو نباختیم..باور کن نذاشتیم حتی کسی حرف بزنه..من و همسرم از همون اول گفتیم ما تصمیم میگیریم کجا دوست داریم با مشورت خودمون..ما دو تا هم رفتیم جات خالی کنار کارون نشستیم ..یک پیتزا خوردیم و منطقی صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که ما هرکدام تو شهر اون یکی که فامیل نداریم ولی تو تهران هرکس فامیلی داره و تهران هم به هر دو استان میانه بود ..این بود جشن رو گذاشتیم تهران چون هم فامیلای اونا از استانشون اومدن تهران چون نزدیک تر بود هم فامیل های ما اومدم باور کن همه فامیل ها و دوستامون اومدن چون تابستون هم بود هم تو تعطیلات بودن....و مراسم عروسی کامل گرفتیم . و بعد چون مادرشوهرم دوست داشت چون اولین پسرش بود تو شهرشون جشن بگیره منم یک جشن کوچولو تو شهر همسرم گرفتیم خودمونی من فقط لباس سفید پوشیدم _ چون قبلا لباس عروس پوشیده بوده دیگه تو جشن تهران) و به جاش پول جشن دوم رو برداشتیم بردیم ماه عسل به قول غزاله خارج از ایران...نه تنها هیچ بحثی نشد که همه هم راضی بودندو و منم سعی کردم خرج زیادی رو دست همسرم نذارم...و هرجا رو تونستم زدم ولی آخرشم خدا خواست خیلی جشن خوبی شد برای همه پر از شادی...
ببین عزیزم الانه که باید سیاست و درایت خودتو همسرتو به خانواده ها نشون بدی و بگی که من دارم مستقل میشم و باید به همسرت بفهمونی ما زن و شوهریم و قرار نیست به خاطر باقی دعوا یا قهر کنیم..یک فضای رمانتیک ترتیب بدید و خیلی زیبا باهم صحبت کنید..مخارجو تقسیم کنید...و با هم پیش ببرید نه اینکه شما نظرتو بگی ..اونم بیافته سر لج..منطقی بیان کنید ..و به قول همسر من به همه می گفت:
هرکس جشن ما اومد خوش امد هرکس هم نتونست جاش سبز....
باور کن هیچ مشکلی هم پیش نیومد..حالا اگر هنوز جای سوالیه بگو تا برات بگم چون منم دقیقا این روزها رو گذروندم ولی به جای دلخوری چنان خودم و تو دل همسر و خانواده اش جا کردم و همسرم هم همین طور که گاهی باورمون نمیشه بی هیچ حرفی همه چیز انجام شد....
منتظر ادامه صحبت هات هستم عزیزم..:72:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام به دوست خوبم ساراجون
از صميم قلب براتون آرزوي خوشبختي دارم ، آخه عزيزم ميدوني مشكل چيه ؟ مشكل اينه كه من نميخوام هزينه ي تالار و اين چيزا رو داشته باشم من هم به شوهرم و هم به مادرشوهرم گفتم كه يه جشن مهموني بعد از ظهر بگيريم بدون تالار و بقيه ي خرجاي مربوطه ، مادرشوهرم كاملا موافق بود ولي همسرم ميگه نه من و پدرومادرم ميايم دنبالت با هم ميايم شهرما كارايي رو كه لازمه و خريدت رو انجام بده بعد خونواده ات بيان اينجا كه يه جشن مختصر بگيريم آرايشگاه و لباس و آتليه و اين چيزا هستش فقط جشن و سوروسات راه نميندازيم ولي خونواده ي من اصلا راضي نميشن و يكيشون ميگه ميام يكيشون ميگه نميام ، موندم بلاتكليف كه چيكار كنم :302:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام خانومی خدارو شکر میبینم که مشکل بینی شما مثل اینکه حل شده؟
من یه مطلبی میخوام بگم که شاید اصلا درست نباشه ولی واقعا ذهنمو درگیر کرد .مسئله اینه که شما بهتر نیست بجای دخالت توی مسائلی که تقریبا توی تمام فرهنگها به دوش بزرگترهاست خودتو دخالت ندی؟
قاطع و روشن بگو من تصمیم گیرنده نیستم.
اما مطلب مهم در مورد شوهر شماست !شما به کررات توی تاپیکهای مختلف عنوان کردی که شوهرم باهام قهر کرده !جوابمو نمیده ! پیام نمیده!بنظرتون این مسئله یکم زیادی ریشه دار نشده بنظرم تا نرفتی سر خونه و زندگیت به کمک روانشناس و مشاورهای با تجربه این مشکل رو تعدیل کن واقعا مهمه
من نمیخوام ذهن شما رو خراب کنم اما شوهر شما توی این مسائل داره زیاده روی میکنه .برای چی سر هر مسئله ای قهر میکنه اونم چند روزه !عزیزم این مشکل رو مطرح کن و حلش کن.مسائل مربوط به عروسی عادی و طبیعیه و به راحتی فقط با کمی گذشت ودور اندیشی حل میشن
خوشبخت و سعادتمند باشی:46:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام دوست عزيزم پرناز جان
آره خداروشكر بيني ام خوب شد و همه خوششون اومد همسرم كه خيلي خيلي زياد خوشش اومد و گفتش كه عاليه ، اما در مورد مسئله عروسي ، وقتي بزرگترا به نتيجه نميرسن من چيكار كنم ؟ پدرشوهرم از نظر خونه به همسرم كمك كرده ولي ديگه خرج عروسي با همسرمه ، خونواده ها ميگن هرجور خودشون ميدونن يعني من و همسرم چون خودشون بايد حساب و كتاب كنن ولي پاي عمل كه وسط مياد حرفشون عوض ميشه
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
عزیزم خداروشکر مطمئن باش بینی شما خیلی قشنگتر هم میشه .در مورد عروسی نگفتم مخارجو به گردن اونا بنداز .منظورم سبک و سیاق عروسی و اینکه کجا باشه و چه جوری برگزار بشه با بزرگترها باشه.
شما فقط عنوان کن که راضی به خرج اضافه نیستی نیازی به چند نوع غذا و سلف سرویس و نمیدونم تالار واینحرفا نیست.در مورد نحوه برگزاری مراسم همه چی رو بنداز گردن اونها معلومه مادرشوهر خوبی داری با اون صحبت کن و بهش بگو قصدت اینه که مخارج کم باشه همین.
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
ممنونم پرنازجون ، آره خب در مورد همون سبك و سياق به نتيجه نرسيدن و خيلي با هم اختلاف نظر دارن و در آخر گفتن هرطور خودشون تصميم ميگيرن ولي الان كه من نظرم رو ميگم مخالفت ميكنن ، انشاءاله خدا خودش كمكمون كنه چون هم خودم و هم همسرم خيلي خيلي اعصابمون خرابه و داغون از اينطرف دوري و از طرفي اين مسائل . :323:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
آیلار جان
در تایید یا ادامه ی صحبتهای دوستمون پرناز باید بگم که من هم فکر می کنم یه کمی بیشتر باید روی خودتون کار کنید. رابطه ی شما و همسرتون از پختگی خوبی برخوردار نیست. رفتار شخص شما هم خیلی تحت تاثیر و با اعتماد به نفس پایین است. از موضوع عمل بینی تان تا ازدواج قبلی تا ... تاپیکهایتان یک ترس پنهانی از پذیرفته نشدن درش پنهان هست. امیدوارم که از صحبتهایم ناراحت نشوید. قصدم سرزنش یا توهین نیست به هر حال ارتباط اینجا مجازی است و هدف یاد دادن و یاد گرفتن بدون هیچ حس توهین و تحقیر و ... است.
ببینید راه حلی که سارابانو گفتند هیچ فرقی با راه حل احتمالی مراسم شما ندارد. فقط ایشون خیلی مثبت و خوش بینانه تعریف کردند. مثبت نگاه کن. اعتماد به نفس داشته باش.
ایشون هم یک عروسی توی شهر همسرشون گرفتند و یک عروسی هم توی تهران.
مراسم خانواده ی همسر که در شهر همسر برگزار شده و تمام. مراسم سارا هم چون دوست داشته تهران باشد تهران گرفته است. سارا اینها را مثبت می بیند و می گوید تا حس خودش هم خوب باشد. اما شما با ناله و ناراحتی و غصه به اینها نگاه می کنید.
برای مهمانها رفتن به شهرستان کوچک راحت تر است چون هزینه هتل و اقامت کمتر از تهران است. برای پرواز هم چندان فرقی نمی کند که شما از اردبیل بروید زاهدان ( منظورم مسیر بسیار طولانی است ) یا از تهران بروید اصفهان. برای عروسی هم که نمی شود با اتوبوس این مسیرهای طولانی را رفت. پس عملا مهمانها در شهر خود شما راحت تر هستند حداقل از نظر هزینه و دیدن سایر اقوام. شاید تهران گزینه ی مناسبی نباشد چون نه جاذبه ی توریستی چندانی دارد و نه به هزینه اش می ارزد. اما مهم این است که مثبت ببینی.
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام به دوست خوبم رهايش عزيز
نه چرا بايد ناراحت بشم :72: واقعيت همينه ، فقط و فقط علت اون ترس رو كه شما بهش اشاره كردي و اينكه اعتماد به نفسم پائينه همه رو توي گذشته مي بينم ، رهايش جان من اصلا همچين دختري نبودم باور كن اصلا به كلمه ي بد فكر نميكردم همه ميگفتن نبايد اينقدر توي زندگي نسبت به همه چيز و همه كس مثبت فكر كني چون ممكنه ازت سوءاستفاده كنن حتي نزديك ترين دوستت ، ولي بعد از اون اتفاقي كه برام افتاد نظرم درباره ي همه چيز زير و رو شد و هميشه با خودم فكر ميكردم كه چرا با وجوديكه هميشه سعي كردم بهترين باشم و محبتم رو از كسي دريغ نكنم اون بلا سرم اومد ، ولي خب بازم بخاطر زندگي جديدم خداروهزاران بار شاكرم همسروزندگيم رو دوست دارم و الان از اون جهت كه شما گفتين به نظر خودم خيلي بهتر شدم و دارم سعي ميكنم كه بهتر بشم .
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام به همه ي دوستاي خوبم
به نظر شما اين حرف منطقيه كه همسرم بگه بدون هيچ جشن و هيچ مراسمي و بدون حتي آرايشگاه و آتليه بريم سرخونه زندگيمون كه به جاي اينا برام خونه مناسب اجاره كنه ؟
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
عزیزم شوهر منم این و همش بهم میگفت حتی الانم که قراره عروسی بگیریم میگه و میره رو اعصابم! اما به نظرم حرف درستی نیست من بهش گفتم اگه قرار بود خونه بخریم!!(که امکان نداره با این گرونی) حرفت منطقی بود و بعدشم عصبانی شدم و گفتم مگه من اینهمه دارم پول جهیزیه میدم منت گذاشتم؟؟؟ و گفتم جشن عقدم اونهمه باشکوه بود مگه تاحالا گفتم؟؟؟؟؟ خداییش یه هزارتومنی هم واسه عقدم خرج نکردن مثه مهمونا اومدن تازه ایراد گرفتن!! درصورتی که یه سری چیزا به عهده اونا بود! واقعا چرا باید اینطور باشه؟؟؟؟
من و خونوادم داریم بهترین چیزا رو واسه جهیزیه م میگیریم تا یه وقت حرف و حدیثی نباشه از طرف اونا اما اون راحت میاد میگه عروسی چیه ولش کن!!!
عزیزم درحال حاضر با کلی اخم بعد این حرفام حالا قرار شده عروسی بگیریم البته گفته همه چیز و باید ارزونش و انتخاب کنم چون واسه خونه بعد چیزی نمیمونه! :(
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام نازي جان
براتون آرزوي خوشبختي دارم ، آخه ميدوني من از خيلي چيزام گذشتم ، حتي گفتم دور تالار و اين چيزا رو خط ميكشم چون خيلي هزينه بره ، گفتم يكي از اين 2 تا رو انتخاب كنيم يا اينكه يه جشن بعدازظهر بگيريم بدون شام و اين بريزوبپاشا و يا اينكه فقط خودمون دوخانواده باشيم آرايشگاه برم لباس بپوشم و آتليه ، ولي هر راهي رو پيشنهاد ميدم يه بهونه مياره ميگه اگه اينطوري باشه جشن ميگيرم بعد از اون طرف ميگه ديگه خونه هرچي پيدا كردم نبايد غر بزني چون الان از پول خونه بايد وردارم خرج عروسي كنم ، واقعا نميدونم چيكار كنم اين قضيه خيلي اعصابمو بهم ريخته :302:
من حتي بخاطر اينكه يك كم كمكش كرده باشم گفتم سرويس طلا نميخوام چون گفتم الان يه سرويس پولش خيلي زياد ميشه ولي اون دوست داره بياد منو با چادر سرم ورداره ببره :302:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
عزیزم با اونکه شوهرم راضی شده اما بازم همین حرف شوهر تو رو میزنه میگه پس از پول خونه کم میشه میریم یه جای پایینتر و کوچیک !
منم همش در جوابش میگم که اشکال نداره نمیخوایم که بخریم! واقعا هم همینطوره!چون میدنم در هر دو حالت زیاد فرقی نمیکنه!
به نظرم به شوهرت بگو که حالا که اینقدر داری اذیت میکنی پس منم نمیتونم جهیزیه خوب بیارم اصلا خونوادم با این اوضاع برام حرکتی نمیکنن! البته نمیدونم شرایط تو و خونوادت چه جوریه!
بهش بگو تازه خرج یه عروسی ساده و معمولی 3 تومن شاید بشه اما جهیزیه آوردن بیشتر از 10 تومن میشه!!تازه تو که عروسیم نمیخوای! هزینه آرایشگاه و عکاسیت و لباست خیلی بشه میشه 1.5 یا 2 تومن! شایدم کمتر!
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
من همه جوره باهاش كنار اومدم و ميام ديگه از اين بهتر كه گفتم خودمون 2 خانواده باشيم يا يه جشن بعدازظهر ولي نميدونم دليل اينكارا چيه ، گفتش كه اگه اين چيزا رو ميخواي بايد تا عيد سال آينده صبركني تا من جمع و جور كنم و شرايطم تا اون موقع خوب ميشه اين نظر خودش بود حالا امروز كه باهم صحبت كرديم گفتم كه باشه من قبول ميكنم تا عيدصبرميكنم بعد در جوابم ميگه نه من ديگه نميتونم بيشتر از اين صبر كنم ، واقعا موندم حتي چيزي رو كه خودش ميخواد قبول دارم ولي بعد زيرش ميزنه و ميگه نه من نميتونم :316:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
شاید بهتر باشه یکم بی محلی کنی یا از محبت و اینهمه گذشتی که داری کم کنی تا یکم بترسه ، فکر کنم زیادی تحویلش گرفتی دیگه! کاری که من هر وقت میکنم و پررو تر میشه همسرم!
نمیدونم شاید نظر بقیه چیز دیگه ای باشه!
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
امروز كه باهم صحبت كرديم گفتش كه باشه برات عروسي ميگيرم ولي ديگه حق نداري در مورد خونه اي كه اجاره ميكنم گلايه اي داشته باشي منم گفتم اين دوموضوع واقعا مهم هستن و نبايد منو بين دوراهي انتخاب بذاري يا اين يا اون ، مگه همچين چيزي ميشه آخه ؟
گفتش كه باشه بعدازظهر برو دنبال آرايشگاه و آتليه خوب تا ماه آينده خودم بيام
از ته دلم خوشحال نيستم ، ديشب بهم گفتش كه تو فقط به فكر آرايش و رقصت هستي و اصلا به فكر خونه نيستي درصورتيكه بخدا اصلا اينطوري نيست ، يعني واقعا حق من كه عروسم و اون شب بهترين شب زندگيمه حقم اين نيست كه خوشحال باشم و به اين چيزا فكر كنم ؟
:302::302::302:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
معلومه که حقته این و باید به شوهرتم بگی، منم راستش خیلی خوشحال نیستم به دلایلی! اما به نظرم خوشحال باش و به شوهرتم بگو که باید من و تو هر دو خوشحال باشیم نه یکرف! اگه بازم حرفی زد بگو باید همه چیز طوری باشه که دو طرف راضی باشن! وگرنه زندگی جهنم میشه
امیدوارم خوشبخت بشی عزیزم، تو واسه من دعا کن منم واسه تو دعا میکنم.
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
انشاءاله خدا كار همه رو همه ي جوونا همه ي اونا كه مشكل دارن اونايي كه مثل من و نازي جون تازه ميخوان شروع كنن رو ختم به خير كنه :323: انشاءاله
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام آيلار عزيز...
من مي دونم كه وضعيت خرابيه و تو چقدر گيج و سر در گمي...
چند تا موضوع رو بهت مي گم:
1. فرض اول اينه كه جشن تو بايد بهترين جشني باشه كه انتظارش رو داري... همه چي خوب باشه و بي نظير! شك نكن و بهانه هم نيار... اين خيلي با بريز و بپاش فرق مي كنه... عروسي يك شبه! يك شب با شكوه! پس بايد خيلي هم خوب باشه... بگرديد كم هزينه ترين راهكارها رو انتخاب كنين! چه اشكالي داره اگر خواستي بهت مي گم بايد چي كار كنين...
2. حالا يه مبلغي رو كلا براش خودت و شوهرت بذارين كنار... مثلا n تومن! تا ميتونيد صرفه جويي كنين... هر جا بهتره همونجا عروسي بگيرين! مثلا اگر تو تهراني اون اصفهانه... اصفهان ارزون تره... برو اصفهان! بگين شوهرم مي خواد اينجا باشه عروسيمون! بهتره... مهموناتون هم بيان اونجا! نگاه كن توافق كن .. نه دعوا... توافق يعني يه چيزي مي دي... يه چيزي مي گيري! يه جا كوتاه مي آي... يه جا كوتاه مي اد... مثلا لباس نخر... بده برات بدوزن!!! اما اجارش كن! يه خياط خوب... لازم نيست همه بدونن كجا!!!
در مجموع بايد n تومن مشخص باشه.. حالا صرفه جويي كرديم و كلي پايين تر از n تومن هزينه شد! بقيه اون رو بيارين تو زندگيتون... تو خونه خودتون! لذتش رو ببرين!
3. با اين حرفا مخالفم كه چرا بديم مردم بخورن! بعد برن بگن فلان و بهمان... مردم بايد بيان بخورن! وليمه عروسيه! بايد بيان...
4. همونطوريكه گفتي عكس و فيلم عروسي از خودش مهمتره.... بعدشم بگرديد... تنبل نباشين! از دستاتون كمك بگيريد... تنها خودتون رو نبينيد!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
سلام به همه ي دوستاي خوبم
به نظر شما اين حرف منطقيه كه همسرم بگه بدون هيچ جشن و هيچ مراسمي و بدون حتي آرايشگاه و آتليه بريم سرخونه زندگيمون كه به جاي اينا برام خونه مناسب اجاره كنه ؟
نه.. اصلا خوب نيست! فكرشم نكن!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
امروز كه باهم صحبت كرديم گفتش كه باشه برات عروسي ميگيرم ولي ديگه حق نداري در مورد خونه اي كه اجاره ميكنم گلايه اي داشته باشي منم گفتم اين دوموضوع واقعا مهم هستن و نبايد منو بين دوراهي انتخاب بذاري يا اين يا اون ، مگه همچين چيزي ميشه آخه ؟
گفتش كه باشه بعدازظهر برو دنبال آرايشگاه و آتليه خوب تا ماه آينده خودم بيام
از ته دلم خوشحال نيستم ، ديشب بهم گفتش كه تو فقط به فكر آرايش و رقصت هستي و اصلا به فكر خونه نيستي درصورتيكه بخدا اصلا اينطوري نيست ، يعني واقعا حق من كه عروسم و اون شب بهترين شب زندگيمه حقم اين نيست كه خوشحال باشم و به اين چيزا فكر كنم ؟
:302::302::302:
ببين آيلا جان! شما حق داري عروسي خوب داشته باشي... نمي گم الان بايد كاخ سعد آباد رو برات بگيره... نه معقول و معمول... لذت بخش! درمورد خونه كه فقط تو توش زندگي نمي كني... آبروي خودشه!
بعد يه چيزي كه هميشه مي گم.. زياد حرفاش رو جدي نگير... تحت فشاره! واقعا خرجا زياده... يه خورده فشار بياري قاطي مي كنه...اون هم دوست داره بهترين باشه... چرا جلوي خودت مي بينيش! كنار خودت ببينش! حقته به رقصت ...به لباست.. آرايشت .. حتي نوع رفتارت.. راه رفتنت... خنديدنت! عشوه هات... همه اينا رو بايد فكر كني..تو فكر نكني كي فكر كنه؟ من يا مادر شوهرت؟؟؟ تو بايد فكر كني.. به هيچ كسي هم ربطي نداره... حتي به شوهرت! موضوع كاملا محرمانه است!!!! عروس خانوم... باهم راه بياين! حل مي شه... بهتر از اونيكه فكرش رو مي كنين! شرايط را كنترل كن.. به هم نريز! كنترل كن! همه چيز در اختيارته!
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام به شمادوست خوبم وممنون از راهنمائيتون
آخه ميدونين موضوع چيه ؟ همسرمن باپدرومادرو2تاازخواهراو2تا برادركه همه ازدواج كردن توي يه شهر ديگه زندگي ميكنن كه از شهر ما خيلي فاصله داره ولي همه ي اقوام پدري و مادري همسرم توي شهر ما هستن ، همسرم اول ميگفتش كه شما بياين شهرمااونجاجشب بگيريم خودموني و اگه از فاميلاتون هركي خواست بياد قدمش روي چشم ، ولي آخ مسئله اينه كه برادرم مريضه و به هيچ عنوان امكان اينكه اين مسافت طولاني رو ببريمش نداريم چون اصلا توان گفتاري و حركتي نداره از اون طرف اگه شهراوناباشه بخاطر مسافت زياد اقوام ما نميتونن بيان 1400 كيلومتر با هم فاصله داريم پس ميبينم كه امكان اينكه مابريم شهراونا نيستش اين راه كنسل ميشه .
يه راه داره كه توي شهر خودم فقط 2 تا خانواده ها باشن كه ميگه اينهمه پول آرايشگاه و اين ور و اون ور بديم آخرش فقط خودمون 2 خانواده باشيم نه نميشه .
ميگم جشن بعدازظهر بگيريم ميگه اگه بخوام جشن بعدازظهر بگيرم پس آرايشگاه و لباسم بايد در حد يه مهموني بعدازظهر باشه لباس عروس نه يه پيراهن قشنگ دوباره ميگه الآن همه ميگن شهري به شهري اومد كادوها رو گرفت يه شامم نداد و رفت نه نميشه ، امروز گفتم فكر ميكنم دوست داري بياي منو با چادر سرم ورداري ببري ، درسته ؟ گفتش كه آره تقريبا .
كه ديگه واقعا اعصابم بهم ريخت ، با خودم فكر ميكنم اگه من بخوام بخاطر يه شب اينقدر حرص بخورم فكر ميكنم ديگه اون شب برام هيچ لذتي نداره . ديگه نميدونم چطوري بايد دركش كنم و براش چيكار كنم :302:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
خواهر گلم... نصف راه رو خودت رفتي!
تو شهر اون ها اين مراسم ممكن نيست! پس اونجا كنسله!! ديگه بيا بهش فكر نكنيم
گفتي همه خانواده پدري و مادريش تو شهر شما هستند.. خب پس مراسم اگر تو شهر شما باشه كه مشكلي نيست!! همه هستند كه...
خب يه گله كنم ازت... بي هوا يه چيزي مي گي!بعدشم جواب مي شنوي ناراحت مي شي! بابا جان عروسي تعريف داره... مهموني تعريف داره... نامزدي تعريف داره...
شما مي خواين عروسي بگيرين.. يعني چند تا حكم داره : لباس عروس مي پوشي(نه مهموني)... آرايشگاه مي ري... مي رين آتليه عكس مي گيرين... مراسم و بزن و برقص... و بعدشم شام!!! اين شد عروسي... پس اينها رو نمي توني عوض كني... پس اينها هم بايد باشن فكر بهشون نمي كنيم.
براي انايي كه گفتم بهترين راهكارها رو در نظر بگير... بازم مشكلي هست مطرح كن!
دختر خوب... اين حرفا رو هم ديگه نزن مي خواي منو با چادر سرم ببري و ... خوب نيست! هم شان خودت رو كم مي كني هم اعصابت رو خورد مي كني... هيچ كس نمي خواد اين اتفاق رو! همه دوست دارن به بهترين شرايط انجام شه... پس منطقي ... مثل يك بانوي همه چي تموم كه هستي! موضوع رو كنترل كن عزيزم! گوش كن!كنترل كن مي گم... كنترل كن! به هم نريز! تحريك نكن! قاطي كردن هم ممنوع! منطق صرفا حرف اول و آخر رو مي زنه.. ضمنا عروس خانوم... يه چيزايي رو نبايد به ايشون بگي!!!! كار خودت رو بكن!
بعدشم بالاخره فاميلاي درجه اول 50 نفر نه 100 نفر مي شن.. هر چي كمتر بهتر! همون خانواده همسرت جمع شن كه مي شن 15 نفر ادم...
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
با تشكر از دوست خوبم
م خيلي ها رو ديدم كه يه جشن عروسي بعدازظهر ميگيرن و تمومش ميكنن من گفتم آرايشگاه برم لباس بپوشم آتليه و عكس بعد جشن بعدازظهر و تموم ، ولي همسرم ميگه نه اگه بعدازظهر باشه ديگه چرا لباس عروس ؟ چرا آرايش آنچناني ؟ يه آرايش معمولي با يه پيراهن مهموني .
بعد دوباره ميگه پس اگه اينطوريه عروسي ميگيرم كامل ولي خونه هيچي پيدا كنم همونه حق نداري نق بزني ديگه مسئوليتش با خودت
:316:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
با تشكر از دوست خوبم
م خيلي ها رو ديدم كه يه جشن عروسي بعدازظهر ميگيرن و تمومش ميكنن من گفتم آرايشگاه برم لباس بپوشم آتليه و عكس بعد جشن بعدازظهر و تموم ، ولي همسرم ميگه نه اگه بعدازظهر باشه ديگه چرا لباس عروس ؟ چرا آرايش آنچناني ؟ يه آرايش معمولي با يه پيراهن مهموني .
بعد دوباره ميگه پس اگه اينطوريه عروسي ميگيرم كامل ولي خونه هيچي پيدا كنم همونه حق نداري نق بزني ديگه مسئوليتش با خودت
:316:
دختر خوب... رقم رو معلوم كن كه چقدر مي خواهيد خرج كنيد! يه رقم براش بذار... بودجه كه باز نيست كه!
سر گنج هم نه تو هستي ونه اون...
پيشنهاد مي كنم فكرت رو بيش از اين درگير چگونگيش نكن... كامل يه جشن عروسي بگير.. كامل!
رقمش رو مشخص كن چقدر مي خواين خرج كنين... اونقدر جا داره كه صرفه جويي كني.. اگر ديدي زياد مي شه خرج شام رو صرفه جويي كن به قول خودت جشن بعد از ظهر... بذار رو پول خونه!!! اما اگر رقم رو مشخص نكني...نمي شه!
بعدشم به شوهرت بگو ببخشيد خونه خودتون بعدا كجاست؟؟؟ شما كه زن دومش نيستي كه! هر دو تو يه خونه مي رين.. بگو اصلا چادر بزنيم!!! خوبه؟؟ تشويقش كن بجاي لج بازي.. با يه رقم مشخص با هم توافق كنين... تو رو خدا تو تعيين اين رقم هم پاي مامان و باباهاتون رو وسط نكشين... بعدش بگو مثلا
ما 4 تومن گذاشتيم عروسي بگيريم... 6 تومن گذاشتيم پيش رهن خونه... 1 تومن از عروسي بر مي داريم... مي ذاريم رو رهن خونه... اما شام نمي ديم! اينجوري مي شه صحبت كرد.... اما اونجوري فقط دعوا سر هيچي...!
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
مرسي دوست خوبم
مشكل اينه كه شوهرم از پول خونه ورداشته ميخواد براي عروسي خرج كنه نه پول جدايي براي عروسي گذاشته باشه بخاطر همين ميگه اگه عروسي نداشته باشيم اين پول ميمونه براي خونه .
منم ميگم حالا كه از پول خونه ميخواي ورداري شم بدي پس اصلا بي خيال عروسي اونطوري ، يه جشن بعدازظهر ميگيريم ميگه نه
:316:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
مرسي دوست خوبم
مشكل اينه كه شوهرم از پول خونه ورداشته ميخواد براي عروسي خرج كنه نه پول جدايي براي عروسي گذاشته باشه بخاطر همين ميگه اگه عروسي نداشته باشيم اين پول ميمونه براي خونه .
منم ميگم حالا كه از پول خونه ميخواي ورداري شم بدي پس اصلا بي خيال عروسي اونطوري ، يه جشن بعدازظهر ميگيريم ميگه نه
:316:
خب خواهر گلم! پولتون معموله چقدره... هر چند كه اين دو تا پول واقعا نمي تونه از يك كيسه خرج شه اما اشكالي نداره... خب حالا عزيزم تقسيم كن! اما بايد رقم منطقي باشه..
ببين مثلا الان من فيلم بردار عروسي سراغ دارم يه عروسي بره و بياد 10 ميليون تومن مي گيره.. خب يكي هم هست اينقدر نمي گيره... با 500 تومن حل مي كنه... گاهي تو 100 تا عكس مي خواي... مي توني 25 تا بخواي! مي شه يك چهارم! اما نمي شه بگي نمي خوام!!!!
ببين خواهرم ... كل عروسي... خونه... همه اينها براي اينه كه لذت ببري! هر كاري رو بكن كه لذت مي بري...
بازم سوالي داشتي بگو..
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام و باتشكر از شما
ديروز رفتم براي همه چيز قيمت گرفتم هزينه ي آرايشگاه و لباس و آتليه همه روپرسيدم ديشب شوهرم حساب كرد آرايشگاه من و خودش لباس عروس آلبوم عكس ماشين و گل ميشه 1.800 ت ولي ميگه نميتونم كه اينكارارو انجام بديم بعد بدون مهمون باشه ميگم بابا جان من يه جشن بعدازظهر خرج زيادي نداره باز ميگه نميشه ، ديشب متوجه شدم منظور حرفش چيه :302:
ميگه توي شهر خودشون 2 تا خانواده ها باشن يه جشن خونوادگي بگيريم و تمومش كنيم ، ميگم خب اونجا شهر بزرگيه هزينه اش 2 برابر اينجاست ميگه نه من آشنا دارم . واقعا از همه جهت به هم ريخته ام ، مامانم اينا كه هيچكدوم راضي نيستن بيان اونجا از اون طرف شوهرم اونطوري ميگه ، واقعا فكر ميكنم هركي به فكر خودشه و منو اين وسط كردن سپر بلا كه هر كي هر حرفي داره به من ميزنه .
2 شبه اينقدر فكرم خرابه كه يا خوابم نميبره و صبح كسل بايد برم سركار ، شرايط روحيم به هم ريخته ، خرداد امتحانام شروع ميشه اشتباه كردم اين ترم 19 واحد ورداشتم موندم با اين شرايط كار و وقت كم و فكر خراب چطوري درس بخونم . :302::316:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
سلام و باتشكر از شما
ديروز رفتم براي همه چيز قيمت گرفتم هزينه ي آرايشگاه و لباس و آتليه همه روپرسيدم ديشب شوهرم حساب كرد آرايشگاه من و خودش لباس عروس آلبوم عكس ماشين و گل ميشه 1.800 ت ولي ميگه نميتونم كه اينكارارو انجام بديم بعد بدون مهمون باشه ميگم بابا جان من يه جشن بعدازظهر خرج زيادي نداره باز ميگه نميشه ، ديشب متوجه شدم منظور حرفش چيه :302:
ميگه توي شهر خودشون 2 تا خانواده ها باشن يه جشن خونوادگي بگيريم و تمومش كنيم ، ميگم خب اونجا شهر بزرگيه هزينه اش 2 برابر اينجاست ميگه نه من آشنا دارم . واقعا از همه جهت به هم ريخته ام ، مامانم اينا كه هيچكدوم راضي نيستن بيان اونجا از اون طرف شوهرم اونطوري ميگه ، واقعا فكر ميكنم هركي به فكر خودشه و منو اين وسط كردن سپر بلا كه هر كي هر حرفي داره به من ميزنه .
2 شبه اينقدر فكرم خرابه كه يا خوابم نميبره و صبح كسل بايد برم سركار ، شرايط روحيم به هم ريخته ، خرداد امتحانام شروع ميشه اشتباه كردم اين ترم 19 واحد ورداشتم موندم با اين شرايط كار و وقت كم و فكر خراب چطوري درس بخونم . :302::316:
سلام
چقدر خوب كه نشستي حساب و كتاب كردي.. ديدي الان موضوع بحث كاملا مشخص شد كه بايد چي كار كني و چي بگي...
خب... پس تقريبا مساله مالي داره حل مي شه... معلومه چقدر مي خواين خرج كنين.. البته عروس خانوم پول يه سرويس هم بذار كنارش كه بايد يه جوري حلش كني.. محل عروسي و ميوه شيريني هم مونده كه البته هزينه هنگفتي نيست...اما خيلي خوبه كه خودتون دوتايي نشستين و فكر كردين.. حالا يه چيزي هست كه زياد و كمش كنين! (دوستاتون رو فراموش نكنين... بگو دوستات رو دعوت كن بيان)
مي توني چند تا دليل براي موضوع بياري يكي اينكه وقتي شما جشن بگيرين... خب يك سري كادو گيرتون مي آد.. اين كادو ها كلي از نظر مالي كمكتون مي كنه تازه مي تونيد به فاميلها بطور ضمني بگين اگر مي خواين چيزي بيارين... پولش رو بهمون بدين...(مادراتون از عهده اين كار بر مي آن)
مشكلات رو بهش بگو... خيلي ساده و راحت.. بگو كم دعوت مي كنيم... زياد دعوت نمي كنيم.. اما بگو برادرم نمي تونه بياد... دوست دارم باشه... به خاطر من! موضوع اين نيست شما بياين يا ما بيايم... بگو اگر مي خواي من از پدرت درخواست مي كنم.... بگو تازه مي آن شام هم كه نمي ديم...
خب اينجاست كه مي گن بايد دلبري كرد... (در گوشي بگم: گاهي مي توني با همين ابزار حرفات رو اصلا بي دليل بذاري رو ميز و نتيجه رو برداري.. شورش نكن... دو تا بوسه و يه كمي دلبري)
بعدشم... داستان چيه مگه!؟! چرا اين همه به هم مي ريزي!؟! مگه قراره چه اتفاقي بيوفته ... قراره عروسي كني...اعصابت رو چرا خورد مي كني... با خيال راحت درسات رو بخون.. اصلا استرس نداشته باش... نفر اول نيستي كه عروسي مي كني.. همه بچه هاي ان تالار يه روزهايي مثل تو و شوهرت بودن! استرس هم داشتن... همش هم حل شده!
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
سلام دوست خوبم ممنون از اينكه اين چندروز تنهام نذاشتين و راهنمائيم كردين
در مورد سرويس طلا همونطور كه قبلا توي يكي از تاپيكهام توضيح دادم من به همسرم گفتم كه سرويس نميخوام هرچند ميدونم از حرف اين و اون بخاطر اين سرويس نميتونم فرار كنم كه فقط نشستن ببينن كه شوهر من ميخواد برام چيكار كنه ولي خب يه جوري از پسش برميام .
در مورد عروسي امروز مادرشوهرم زنگ زده به مامانم و گفته واقعا شرايط ما براي اومدن به شهر شما خيلي بده چون اگه برسيم اونجا و اقوام بدونن كه عروسي آخرين پسرمه محاله بگذرن و همه ميان كه خودش واقعا ميشه دردسر و هزينه بر و خواهش كرده كه شما بياين اينجا براي عروسي يعني ما بريم اونجا فقط 2 تا خانواده و حالا اگه فاميل درجه يك خودش دوست داشت بياد كه اشكال نداره .
مامانم باهام تماس گرفت و گفتش كه اينطوري شده منم كلي گريه كردم و گفتم خودتون ميدونين ، خيلي ناراحتم
:302:
-
RE: اختلاف بخاطر مراسم عروسي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
سلام دوست خوبم ممنون از اينكه اين چندروز تنهام نذاشتين و راهنمائيم كردين
در مورد سرويس طلا همونطور كه قبلا توي يكي از تاپيكهام توضيح دادم من به همسرم گفتم كه سرويس نميخوام هرچند ميدونم از حرف اين و اون بخاطر اين سرويس نميتونم فرار كنم كه فقط نشستن ببينن كه شوهر من ميخواد برام چيكار كنه ولي خب يه جوري از پسش برميام .
در مورد عروسي امروز مادرشوهرم زنگ زده به مامانم و گفته واقعا شرايط ما براي اومدن به شهر شما خيلي بده چون اگه برسيم اونجا و اقوام بدونن كه عروسي آخرين پسرمه محاله بگذرن و همه ميان كه خودش واقعا ميشه دردسر و هزينه بر و خواهش كرده كه شما بياين اينجا براي عروسي يعني ما بريم اونجا فقط 2 تا خانواده و حالا اگه فاميل درجه يك خودش دوست داشت بياد كه اشكال نداره .
مامانم باهام تماس گرفت و گفتش كه اينطوري شده منم كلي گريه كردم و گفتم خودتون ميدونين ، خيلي ناراحتم
خواهر عزيزم! اين كجاش گريه داره؟؟
شما اقوام درجه اولتون رو دعوت كنيد... واقعا برات مهمه كه مثلا دختر عموي مامانت رو كه شايد سالي يك بار هم نمي بيني و اگه بياد هم تو عروسيت بازم نمي بيني.. تو عروسيت باشه؟
پس واقع بين باش و سر هر چيزي چشمات رو خيس نكن... گفتن چشماي خيس قشنگترند... اما نه هميشه كه!
خب... اينجا تو يه پوئن بده! اصلا مشكلي نيست... همين حد ناراحتي كه نشون دادي خوبه.. بگو كه اصلا با اين داستان موافق نيستي... اما شرطش اينه كه همه چيز خوب باشه! (در مد معقول ها) يعني همه اون چيزايي كه توافق كردي و دوست داري سر جاش... نه اينكه اونجا با يه مهموني ساده قضيه رو تموم كنند... بعدش دوستات هم به همراه فاميل درجه اول دو خانواده باشن فقط ... هيچ اشكالي نداره بهترم هست.. جدي مي گم!... اينجوري يه عروسي با كلاس خارجي داري! بين خودمون باشه ، به هيچ كس نگو تا فكر نكنن تو هم موافقي.. چون اين يه پوئنه كه داري مي دي!... غصه نخور!