RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
سلام
به تالار همدردی خوش اومدی
امیدوارم با بهره گیری به نحو احسنت بتونی خیلی زود زندگیت رو عالی کنی
دوست خوبم
من می خواهم نظر شخصی ام رو در مورد سخنان شما بگویم
اون هم از زاویه ای یه خرده زیباتر:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط negarmadani
سلام
من 27 سالمه از تهران. یک ساله که با همسرم که 30 سالشه ازدواج کردم. حالا هر روز از خودم هزار تا سوال می پرسم...
هر وقت با هم صحبت می کنیم و یا همدیگرو می بینیم در کم تر از 5 دقیقه دعوامون می شه. راستش من نمی دونم مشکل از کی یا چیه!
مشکل به خاطر اینکه هردوتاتون با مهارت های زندگی آشنایی زیادی ندارید
که اصلا نگران نباش
اونقدر توی تالار مقاله و داستان های زندگی به نتیجه رسیده هست که سریع تو هم یاد می گیری
یه چیزهایی هست که منو ناراحت می کنه و باعث می شه از کوره در برم مثلا:
-به من گفته بود فقط روزی یکی دو تا سیگار می کشه، ولی الان حداقل ساعتی یک دونه سیگار می کشه و هر دفعه که سیگار دستش می بینیم یادم می افته که چطور دروغ گفته و خونم به جوش میاد...
وقتی کسی سیگار می کشه
ذهنم مشغول و عصبی هست
یعنی یه جورایی به برای آرامش پیدا کردن این کار می کنه
یکی به پرخوری رو میاره
یکی موسیقی گوش میده
یکی داد و بیداد می کنه
یکی مشروب می خوره
یکی سیگار میکشه
می دونم که برای رفع ناراحتی اینطور به آرامش دست پیدا کردن درست نیست
این شما هستی که الان نقش همسر این اقا رو به عهده داری
پس با مهربانی و یادگرفتن مهارت های زندگی مثل یه همسر نمونه میتونی مایه آرامشش بشی
-وقتی میاد دنبالم یا من در رو براش باز می کنم اصلا توی روی من نگاه نمی کنه و مخصوصا یه جوری روشو بر می گردونه یا خودشو به یه چیزی سرگرم می کنه...
چون میدونه تو از سیگار کشیدنش ناراحتی
این رفتار رو انجام میده
نمی خواد بیش از این ناراحتت کنه
ازت به خاطر اینکه به حرفش عمل نکرده خجالت میکشه
ولی اوت غرور مردونه اش نمیذاره بهت بگه
-هر دو سه روز یکبار انگار تصمیم گرفته باشه دعوا راه بندازه، به یه چیزی گیر می ده و تا گریه منو در نیاره و باهاش قهر نکنم آروم نمی شه، بعدش میاد منت کشی...
با این جمله ای که نوشتی
معلوم میشه
شوهرت از ابتدا قصد نداره شما رو بیازاره
بلکه می خواد بهت ابراز علاقه کنه
ولی متاسفانه بلد نیست
وقتی شما رو ناراحت میبینه
خیلی بیشتر ناراحت میشه و با خودش همش میگه : من نمی تونم زنم رو خوشحال کنم
و بعدش میاد منت کشی و دفعه های بعد سعی می کنه کمتر بیاد سراغت که نکنه ناراحتت کنه
-برام ولنتاین و تولدها و مناسبت ها گل می خره، توی کار خونه کمکم می کنه، هر جا که لازم باشه می رسونتم، از بیرون غذا می گیره که خسته نشم، مرتب می برتم خونه مامانم اینها [/align]و ... (البته اینها خوبه)
دیدی گفتم دوستت داره
من دارم خط به خط می خونم
همین الان این نوشته ها رو خوندم
پس درست دارم مثبت می بینم، مگه نه:72:
-توی روابط جنسی مثل ماشین اتوماتیک می مونه، هر سه یا چهار روز یکبار خیلی سریع شروع می کنه و خیلی سریع هم تموم می کنه، دیگه براش فرقی نداره خودش تمیز باشه، من تمیز باشم، خسته باشه یا خسته باشم، خونه مرتب باشه، لباس تر و تمیز پوشیده باشم و خوشگل باشم یا شلخته و نامرتب باشم...
اینکه شعله عشقتون روشنه
باز هم مزید بر این میشه هردوتاتون همدیگر رو دوست دارید
منتها ناآگاه هستید
موقع هایی که خیل عشقولانه هستید خواسته هات رو می تونی بهش بگی
و شک نکن اگه با قلق خاص خودش بهش بگی حتما ترتیب اثر میده
فعلا تا همین جا
نمیرسم بقیه اش رو بخونم و جواب بدهم
مطمئنم بقیه دوستان هستند
نگران نباش و یه نکته اون بالا نوشته بودی روزی هزارتا سوال از خودت می پرسی
مشکل اصلی شما همینه
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
ورودتون رو به تالار "همدردها" خوش آمد ميگم! :311:
بعضي از خصوصياتي كه نوشتيد، خيلي براي من آشناست (و شايد براي خيلي از مردهاي ديگه) چون:
1. مردها (و شايد همه!) دوست ندارند سرشون فرياد زده بشه، بهشون امر و نهي بشه و ... مخصوصا از طرف يه خانم. من كه به شدت از اين كار ناراحت ميشم. البته ممكنه حق با من نباشه ولي اين روش بيان اشتباهه و به احتمال زياد فقط كار رو خرابتر مي كنه و باعث لجبازي ميشه.
2. تا قبل از ازدواج خانواده ي مرد، مهمترين پايگاه عاطفي اون بودن (هر چند هم بروزش كم بوده باشه). نبايد انتظار داشت كه با چند تا سند و مدرك (!) آقا قبول كنه كه مادر و خواهرش، دشمن شماره يك زندگيش هستند و شب و روز دارن نقشه مي كشن كه پسرشون بدبخت بشه!! (آخه ميشه . . . ؟) بنا براين احترام به خانواده ها از هر دو طرف كاملا واجبه. (حرفهاي خاله زنكي و شرح و بسط توطئه ها رو ميشه گذاشت سرفرصت و براي هر كسي غير از شوهر تعريف كرد!)
3. رابطه ي جنسي براي مرد و زن تعاريف و كاركردهاي متفاوتي داره كه مي تونيد توي همين تالار مقاله هاي خوبي راجع به اون پيدا كنيد.
4. شايد حرف زدن از وقايع يوميه براي خانمها دليل نخواد و صرفا يه اتفاقه مثل نفس كشيدن كه بايد انجام بشه. اما به نظر من آقايون (حد اقل من يكي) براي حرف زدن بايد دليلي داشته باشم. وقتي با خودم فكر مي كنم كه چه دليلي داره خانمم بدونه فلان ترانس فلان اتفاق براش افتاده و فلان آقا رفته فلان دستگاه رو درست كنه زده خرابش كرده و . . . دليل مناسبي پيدا نمي كنم، بنابراين (توجه كنيد كه نتيجه ي منطقي است) بنابراين از وقايع روزانه چيزي هم تعريف نمي كنم. (هر چند الان ديدگاهم كاملا عوض شده و حتي آمار پيچ و مهره ها رو هم به خانمم ميدم).
5. در مورد پافشاري براي عدم تغيير دكوراسيون با آقاتون موافقم. چون من خودم يه بار اومدم رمانتيك بشم، دكوراسيون خونه رو عوض كرديم! حالا شده كار يوميه!!:311:
7. توصيه ي من اينه كه از خصوصيات "مردانه" ي همسرتون آگاه بشيد و از اون هم بخواهيد كه با خصوصيات "زنانه" شما آشنا بشه تا رفتار همديگه رو به حساب لجبازي و كارهاي عمدي و ... نذاريد.
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
درسته بعضی از رفتارهای همسرتون جالب نیست اما قبول داری که خیلی هم خصوصیات خوبی دارن که شاید مردای دیگه ای نداشته باشن پس به این نکات مثبت نگاه کن تا انرژی و امیدتو از دست ندی اما در پی رفع نکات منفی شوهرت باش البته نه با بوجود اوردن تغییر مستقیم در ایشون بلکه با تغییر دادن خودت. به قول بالهای صداقت عزیز اگه قفل عوض شه کلید اونم عوض میشه.
تاپیک مشاوره برای همه رو حتما بخون.
در ضمن باید یادمون باشه که هیچ کس کامل نیست .خود ما هم کلی رفتارای اشتباه داریم که قبل از اینکه به اشتباهات بقیه نگاه کنیم باید اونارو درست کنیم.
نمیشه که خودمونو خوب مطلق بدونیم.
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
منون از جواب هایی که دادید. البته برداشت من این بود که دوستان، حرف بقیه رو تایید می کنن یعنی:
"همین که فحش نمی ده و کتک نمی زنه باید کلاهمو بندازم هوا"
یه خواهشی دارم، کسی می تونه یه نتیجه گیری کلی از رفتار همسرم بکنه؟
من رفتارهاش رو به شکل جزئی و موردی توضیح دادم حالا لطفا فرض کنید که کسی از در خونه میاد تو، نگاهت نمی کنه، برات گل خریده، حرف نمی زنه، به کارهای خونه می رسه، تلویزیون نگاه می کنه، ازاش سوال می کنم چه خبر جواب نمی ده، بعد مامانم زنگ می زنه اون گوشی رو جواب می ده، بعد من 5 دقیقه با تلفن صحبت می کنم، همین که تلفن رو زمین گذاشتم می گه مامانت چرا اینجوری گفت چرا اونجوری گفت (مثلا چرا پرسید سره کار چطوره، چرا حال خانواده منو نپرسید، چرا با خواهرت اینها راحت تره و...) بعد من جواب می دم خوب حالا منظوری که نداشت... بعد شام می خوریم و بعد اون می ره کفش هاش رو توی ظرفشویی آشپزخونه می شوره و من یا با آرامش و یا داد می زنم "کفش هاتو تو ظرفشویی نشور" اون می گه سر من داد نزن (حتی اگه آروم گفته باشم) من می گم ببخشید به خدا خیلی سعی می کنم ولی آخه چند دفعه بگم کفشاتو توی ظرفشویی نشور بابا یه وقتی یه مواد غذایی از دست آدم می افته توی ظرفشویی دیگه دلش نمی آد برش داره بندازه تو غذا... بعد خواهرش زنگ می زنه، میگم صدای خواهرت گرفته بود نکنه سرماخورده، می گه صدای خواهرم خیلی هم خوبه اصلا صدای خواهر خاله ات هم اینجوریه... خلاصه دعوامون می شه و من گریه می کنم و می رم توی اتاق و بعد از 5 دقیقه میاد توی اتاق و باهام صحبت می کنه و بهم توجه می کنه و ... بعدش هم دیگه شب شده میریم چراغ ها رو خاموش می کنیم اگر سه روز پیش رابطه جنسی داشته باشیم اون شب هم با هم هستیم (5 دقیقه) بعدش هم لباس می پوشیم و بغلم می کنه و می خوابیم.
حالا نظر شما چیه؟
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
بنظر من ایشون فقط باید آموزش ببینن که چه جوری با همسرشون رفتار کنن. همه اینها از بلد نبودنه و نه چیز دیگه ای.
و البته شما هم همینطور. شما هم باید یه عالمه چیز یاد بگیرید که هم این وضعیت رو بتونید عوض کنید و هم وقتی به یه حالت عادی تبدیل شد، بتونید ثابت و پویا نگهش دارید.:72:
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
به نظر من كه زندگي خيلي طبيعي دارين. يعني اينجور كه شما نوشتي، ميانگينش خوبه. حالا ممكنه كه فاصله ي قله ها و دره هاش يه خرده زياد باشه.
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
مرسی دوستان:72:
واقعا دلگرمم می کنین.
اگه می شه از رفتارهای درست برام مثال بزنید که بیشتر یاد بگیرم و بدونم وقتی اون میاد خونه چجوری باهاش برخورد کنم.:46:
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
سلام خانومی
به نظر بنده شما مشکل دارید ولی خوشبختانه مشکلاتتون قابل حل هست و با کاهش جساسیت ها و اندکی مهارت خیلی راحت می تونید به یک زندگی ایده آل دست پیدا کنید
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
سلام
خوش آمدید :328:
خب نگار عزیز بحث اینکه همسرتان همین که .... نیست باید کلاهتان را بندازید هوا ، نیست.بحث سر اینه که من وقتی داشتم مطالبی را که نوشته اید می خواندم ، حس می کردم دارم یک داستان زندگی کاملا معمولی را می خوانم.یعنی هیچ نکته ی منفی و مثبت بارزی در آن وجود نداشت.نه مشکلاتی که فرمودید واقعا مشکل هستند نه خوبی ها.در حقیقت هیچ کدام خلاف عرف نیستند.خب هر کس ایراداتی دارد و هیچ کس بی ایراد نیست.یکی عادت دارد سیگار بکشد ، یکی عادت دارد هر روز پیاده روی کند و ... که اصولا نباید انتظار داشت با منطق و صحبت تمام این ایرادات برطرف شود.چون آن موقع هر آدم منطقی می شد فرشته.مسلما همسرتان دوست ندارد سیگار بکشد و شما را ناراحت کند و یا کفش هایش را در ظرف شویی بشوید و شما را ناراحت کند ، این ها عادات و فرهنگ همسرتان است و در وجود ایشان ریشه دارد.
نمی شود و درست نیست که هر ایراد کوچک و بزرگی را که آدم در همسرش می بیند ، سعی کند با اعمال فشار تغییر دهد.همسرتان ماشین که نیست ، فردی است که چه منطقی و چه غیر منطقی حق دارد برای خود عادات و علایق خوب و بدی داشته باشد، مثل همه!
من نمی خواهم بگویم همین که همسرتان ... نیست باید کلاهتان را بیندازید هوا.بلکه هدفم این است که عرض کنم :
همسرتان هیچ ارزشی را زیر پا نگذاشته اند و هیچ کاری نکرده اند که مستقیما به بنیان خانواده آسیب وارد کند
پس به نظرم همسرتان را نه به عنوان یک همسر معشوق و نه به عنوان یک همسر بی مسئولیت بلکه به عنوان یک همسر کاملا عادی با تمام خوبی ها و بدیهایش بپذیرید.
مثلا وقتی می دانید همسرتان که آمد ، می رود در ظرف شویی کفشش را می شوید ، خب دیگر این عصبانی شدن ندارد که.خیلی راحت بگویید : می شوید که می شوید.برای چه سر هیچ چیز هم هر روز خودتان را اذیت می کنید و هم همسرتان را؟!
یعنی حالا یک کفش شستن ارزش هر روز ناراحتی شما دو نفر را دارد؟!خیلی راحت یک الکل بردارید بعد کفش شستن همسرتان یک ذره روی سینک بکشید تماما ضد عفونی می شود.این راهکار مناسب تر نیست؟یا وقتی از شما در رابطه با اتفاق های روزمره صحبت نمی کنند ، شما که می توانید صحبت کنید.خودتان صحبت را شروع و برایشان از سیر تا پیاز هر چه را که دوست داشتید تعریف کنید ...
شما ابتدا سعی کنید از دعواهای روزمره که به جز ناراحت کردن خود و همسرتان سودی ندارد بپرهیزید و در عوض سعی کنید با این گونه راهکار ها کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشید.مطمئن باشید خود به خود روابط جنسیتان گرمتر خواهد شد
همچنین حتما نباید منتظر همسرتان باشید.چرا خودتان برای گرم شدن روابط جنسیتان تلاشی نمی کنید؟!یک روز که همسرتان از سر کار برگشت او را سورپرایز نمایید.از شیوه های نوین و متنوع استفاده کنید.شما شروع کننده باشید.همسرتان را غافلگیر کنید و ابتکار عمل را به دست بگیرید.آقایان بسیار تنوع طلب و عاشق کار های جدید هستند.همسرتان هم از این جمع مستثنی نخواهد بود:82:
با احترام
:72::72::72:
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
نگار جان
یک چیزی یواشکی بگم، آقایون نشنوند،:163: باور کن اگه اینجا می پرسیدی که شستن کفش در ظرفشویی چه مشکلی داره، نصف آقایون اصلا نمی فهمیدند که منظورت چیه :311:
نمی گم همسرتون کار درستی می کنه، اما می خوام بگم هشتاد - نود درصد آقایون مشکلات بهداشتی نظافتی دارند ( هر کدوم به یه شکلی )
پاورقی :
به هیچ کدوم از دوستانی که این پست را می خوانند نمی گم که جامعه و نمونه ام را از کجا انتخاب کردم و روش محاسبه و نرم افزار مورد استفاده ام برای اون درصدی که گفتم چی بوده !
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
به قول آقای ماهی صفت خانومها انواع شامپوی مخصوص موی نرمال، خشک، رنگ کرده، صاف، ویز ویزی، حجم دهنده...و کاندیشنر، لوسیون ، کریستال مو، و....تا برسیم به صابون مخصوص پوست چرب، مخصوص پوست خشک، مختلط ...و شامپو بدن... و خیلی چیزهای دیگه رو باید تو حموم داشته باشن.
در حالیکه آقایون وقتی حموم میرن یه دونه از اون صابون سبزها بر میدارن، میمالن به سرشون بعد از کف درست شده رو سرشون میمالن رو به پایین تا شصت پاشون. بعد هم آبکشی و ...
تازه بعدش وقتی حمومو ترک میکنن، منظره حمام دیدنیه:302: توی روشویی پر از ضایعات حاصل از ریش و سبیل زدن!:160: کف حموم (اییییییییییییییییییییی نگم بهتره)
البته خدا رو هزار مرتبه شکر ما تو خونمون از این گندکاریا نداریم، چون آقامونو یه کاریش کردیم که با دل و جون در و دیوار حموم رو هم میشوره!علتش هم اینه که: روزهای اول ازدواج اونقدر از مردهای دیگه ( به در گفتیم دیوار شنید) که خونه رو به گند میکشن بد گفتم و اونقدر گفتم که من خیلی خوشحالم که شما اینجوری نیستی که راس راسی باورش شد که از این عادتهای زشت نداره. و الان واقعا رعایت میکنه. و یک جاهایی که میخواد از زیرش در بره، یا سمبل کاری میکنه یا به روی خودم نمیارم یا بهش میگم: فکر کنم یادت رفته بوده این کار رو انجام بدی و ... فورا میپذیره و عذر خواهی میکنه.
خلاصه آقایون هم مثل ما خانومها قلق دارند. با سیاست اگر برخورد کنی و سعی کنی کم کم روی ایشون کار کنی حتما این عادت غلط بهداشتی رو در ایشون میتونی از بین ببری یا تعدیل کنی.
در ضمن شما از معدود خانومهایی هستی که ولنتاین و... کادو میگیری. و همین باعث شده توقعت زیادی بره بالا.
(نمیدونم چرا من اینقدر با کلمه ولنتاین مشکل دارم!)
و اما در مورد کم حرف زدن آقایون هم توی سایت زیاد بهش پرداخته شده. یکی از راهکارها برای تشویق ایشون به صحبت کردن اینه که اولا وقتی ایشون سرش به یک کار یا تلویزیون یا فوتبال یا... گرمه بهش گیر ندی که حتما باهات حرف بزنه. اما در مواقع دیگه میشه با طرح صحبتهایی که مورد علاقه ایشون هست وارد بحث شد بعد کم کم بحث را هدایت کرد به موضوعات دیگه.
sir Ken Robinson میگه ما آقایون وقتی میخوایم یه نیمرو درست کنیم همه رو ساکت میکنیم و با احدی هم حرف نمیزنیم که تمرکزمون به هم نریزه تخم مرغ خراب شه، اما خانومها وقتیکه آشپزی میکنن همزمان بچه رو هم شیر میدن، با تلفن هم صحبت میکنن، تلویزیون هم نگاه میکنن، تابلوی نقاشی هم میکشن، عمل قلب باز هم انجام میدن و...:311: (ویدیو های سخنرانیهای این آقا توی یو تیوب هست خیلی جالبه نگاه کنید اکثرا در مورد خلاقیت صحبت میکنه ایشون)
به هر حال بعضی از عادتهای آقایون در اکثر اونها مشترکه و شما وقتی مطالعه میکنی و به این واقعیت پی می بری پذیرشش خیلی راحت تر میشه.
حالا بگذریم از استثنائات که وقتی شروع میکنن به حرف زدن هیچکس جلودارشون نیست!
راستی اون کمدین آمریکاییه Steve Harvey هم یه کتابی نوشته راجع به تفاوتهای زن و مرد که واقعا جالبه اسمش هست: Act Like a Lady, Think Like a Man ترجمه فارس اش هم هست. فارسیش فکر کنم این بود "مردانه فکر کن زنانه عمل کن" یک همچین چیزی
خلاصه این آقا در مورد تفاوت صحبت کردن زن و مرد مثالی میزنه که میگه خانوم x تو محل کارش میبینه که فلان خانوم همکارش پیراهنی عین پیراهن اونو پوشیده با همون رنگ، در حالیکه از این موضوع ناراحته میاد خونه و شروع میکنه به صحبت کردن. میگه به عنوان یک مرد همسرش بعد از شنیدن یه خورده از صحبتهای خانوم و دیدن ناراحتی اون فقط چند کلمه بهش میگه: "خوب دیگه این پیرهن رو نپوش" و فکر میکنه که دیگه بهترین ایده رو داده اما این خودش بد تر خانوم رو عصبانی میکنه.
حالا وقتی این خانوم با یک دوست اش که خانومه راجع به این قضیه صحبته میکنه اونها میتونن ساعتها در موردش حرف بزنن و همچنان حرف برای گفتن داشته باشن.
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
سلام:72:
ممنون از سابینا و خصوصا arix عزیز که مسئله رو کاملا برام باز کرده.
کارهایی که گفته بودید رو دنبال کردیم. خصوصا اینکه همسرم پیشنهاد داد که دیگه با هم دعوا نکنیم.
راستش منو یاد Tom & Jerry انداخت که با هم تفاهمنامه صلح امضا کردن :311:
به خودش هم گفتم شبیه Tom & Jerry شدیم. گفتم نکنه آخرش هم همونجوری تفاهمنامه رو پاره کنیم و دوباره از اول شروع کنیم. جاتون خالی کلی خندیدیم.
راستش کنترل کردن اعصابمون خیلی سخت بود. اول اش دو سه بار من از کوره در رفتم و یکهو داد زدم. مثلا پرسیدم بلوز قبلی ام رو بپوشم یا جدیده رو. اون هم یه نگاهی به بلوز قبلی ام انداخت و گفت: "از لباس مشکی خوشم نمیاد"
حالا جالب اینجاست که بلوز جدیده هم مشکیه.
منم یکهو جوش آوردم و نتونستم خودم رو کنترل کنم و با لحن عصبی گفتم: "میگم جدیده رو بپوشم یا قدیمیه"
در این حالت معمولا دعوامون می شد، ولی اون با آرامش برخورد کرد و قائله ختم شد.
آخر شب هم که از خونه خاله ام برگشتیم، طبق معمول اون شروع کرد به گیر دادن به فامیل های من که خواهرت اینجوری کرد و خاله ات اونجوری کرد و از این حرف ها. این دفعه من نذاشتم دعوا بشه، به جای اینکه قهر کنم و برم توی اتاق و گریه و زاری راه بندازم، انقدر راجع به موضوعات دیگه باهاش شوخی کردم که اصلا یادش رفت. خلاصه فعلا که خوبه...
دوستان تا اینجا که کمک هاتون خیلی عالی بود، لطفا تنهام نذارین :46:
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
خیلی خوشحال شدم که کنترل اوضاع دستتونه.:323:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط negarmadani
خصوصا اینکه همسرم پیشنهاد داد که دیگه با هم دعوا نکنیم.
به خودش هم گفتم شبیه Tom & Jerry شدیم. گفتم نکنه آخرش هم همونجوری تفاهمنامه رو پاره کنیم و دوباره از اول شروع کنیم. جاتون خالی کلی خندیدیم.
ولی اون با آرامش برخورد کرد و قائله ختم شد.
بندازم، انقدر راجع به موضوعات دیگه باهاش شوخی کردم که اصلا یادش رفت. خلاصه فعلا که خوبه...
خواستم تائیدتون کنم :104::104:و اینکه اگه بتونیم مشکل و ناراحتی رو به سخره بگیریم ، معنیش اینه که تونستیم اونو کوچیک کنیم ، شوخی کردن در این شرایط باعث رفع مشکل و بوجود اوردن فرصت (فرصتی برا خندیدن) از دل یه تهدید (کدورت ودلخوری) میشه.
دونکته دیگه :
اول اینکه میشه گفت که تقریبا غیر ممکنه دعوا نباشه ، مهم نحوه واکنش ها به رفتارهای تند طرف مقابله. مگه دعوا چیه؟؟ شما ناراحت میشی و داد میزنی ، اگه برخلاف اینی که همسرتون انجام داد و با ارامش برخورد کرد ، او هم با تندی جواب میداد ، شما هم بلند تر فریاد می زدی و او هم و همینطور:101:
دوم اینکه بهترین کار در هنگام بروز ناراحتی از یک طرف ، آرامش طرف مقابل و کنترل عواطف و احساسات و خشم از سوی طرف دیگه س. که شما و همسرتون در دو موردی که شرح دادید به خوبی از عهده اینکار براومدید:104:
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
سلام:72:
ممنون بی دل، بهشت و BABY عزیز
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
[/color]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط negarmadani
سلام:72:
ممنون از سابینا و خصوصا arix عزیز که مسئله رو کاملا برام باز کرده.
مثلا پرسیدم بلوز قبلی ام رو بپوشم یا جدیده رو. اون هم یه نگاهی به بلوز قبلی ام انداخت و گفت: "از لباس مشکی خوشم نمیاد"
حالا جالب اینجاست که بلوز جدیده هم مشکیه.
منم یکهو جوش آوردم و نتونستم خودم رو کنترل کنم و با لحن عصبی گفتم: "میگم جدیده رو بپوشم یا قدیمیه"
در این حالت معمولا دعوامون می شد، ولی اون با آرامش برخورد کرد و قائله ختم شد.
[color=#FF4500]نگار خانوم خداییش سر این موضوع ها دعواتون میشه؟ عزیزم این موضوع که چیزی نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! میدونی چیکار کن؟ بهش بگو خوب حدس بزن بلوز دیگه م چه رنگیه؟ بعد بیار و نشون بده و بگو مشکیییییی! بعد کلی بخند، بگو لاقل یه نگا بکن بعد بگو ( به شوخی ) همین! اینو نمونه دادم که بدونی که این مسئله نباید هم باعث تشنج بشه، اونموقع که سنگ رو سنگ بند نمیشه گلم، شما باید خیلی خیلی حساسیتتو بیاری پایین!
آخر شب هم که از خونه خاله ام برگشتیم، طبق معمول اون شروع کرد به گیر دادن به فامیل های من که خواهرت اینجوری کرد و خاله ات اونجوری کرد و از این حرف ها.
اینجور مواقع بهش بگو بابا به ما چه ولش کن، ما رفتیم و اومدیم ، و در مقابل حرفهاش سکوت کن، اونقدر این کارو بکن تا کلا انتقاد کردن یادش میره، یادت باشه باید محکم باشی و دفاع نکنی، حرفو عوض کن، بگو شام بکشم؟ یعنی عکس العمل نشون نده و اینطوری بهش بفهمون که حیفه اصلا بحث این مسائل بشه
نگار خانومی ناراحت نشی ها، فکر میکنم خیلی حساسی و حساسیت نشون میدی به چیزهای بی اهمیت، تاپیک های تالارو بخون و ببین دوستان با چه مسائلی دست و پنجه نرم می کنن، تمرین کن خونسرد و خوشبین باشی
زندگی شما با یه ریزه کم شدن حساسیت در کوتاه مدت خیلی میتونه بهتر بشه
حیفه
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
ممنون سابینای عزیز
آره، حق با شماست. کم کم دارم یاد می گیرم. ولی ای کاش زندگی اینجوری نبود و می تونستیم همونطوری که با بقیه صحبت می کنیم با همسرمون هم صحبت کنیم و مجبور نبودیم همونطور که خودت گفتی به خاطر یه چیز به این کوچیکی این همه فکر کنیم.
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
نگار عزیز
من خودم مدت ها با این مسئله در ذهنم درگیر بودم که چرا ما نمیتونیم با همسرمون برخوردی داشته باشیم که با دوستمون داریم
نگار همون نگار هست
پس چرا با دوستان صمیمیش هیچ مشکلی نداره و با همسرش مشکل داره
درصورتی که برخورد همون برخورد هست
چرا باید ما با همسرمون باسیاست برخورد کنیم؟
چرا با باید همیشه مواظب رفتارهامون باشیم؟
دلایل زیادی داره عزیزم
یکیش اینه که ما با دوست خودمون زندگی نمی کنیم، ازش انتظار نداریم، ازمون انتظار نداره، یعنی رابطه ما به اندازه رابطه با همسر نزدیک و صمیمی نیست و احساستمون تا این حد توش دخالت ندارن
دومیش این میتونه باشه که دو جنس مخالف هستیم و دنیای دو جنس مخالف با هم فرق می کنه بنابراین تو رفتارهامون باید این مد نظر قرار گرفته بشه
سومیش اینه که در هر مورد حتی در رفتار با پدر و مادر و دوستان رفتاری که ریشه منطقی داشته باشه و روش فکر شده باشه بهتر نتیجه میده تا رفتاری که از هیجانات و احساست ما نشات میگیره
چهارمیش اینه که اصلا اینها رو ول کن، به نتیجه فکر کن، آیا رفتار تو موثر هست و نتیجه میده؟ آره؟ پس ادامه بده، نه؟ پس عوضش کن!
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
سلام:72:
طبق گفته دوستان من دارم خیلی سعی می کنم که خودم رو کنترل کنم ولی بعضی کارها منو از عصبانیت می ترکونه. البته بازم چیزی نگفتم ولی داشتم منفجر می شدم.
ما توی خونمون 2 تا اتاق خواب داریم. یکیش خیلی سرده ولی اون یکی گرمه. تخت ما توی اتاق سرده هستش. پارسال من تمام زمستون رو سرما خورده بودم. امسال خواستم جای اتاق هامون رو عوض کنم. همسرم که کمک نکرد چون مخالف بود و من دست تنها مجبور شدم تخت رو جا به جا کنم.
اما اون اینقدر غرغر کرد و بی تابی کرد که یک ماه بیشتر طاقت نیاورد و دوباره اتاق ها رو عوض کرد. 3 شب توی اون اتاق خوابیدیم و من الان حسابی سرماخوردم و تب کردم و گلو درد دارم اونم توی اوج کارهام و کلی کارهام عقب افتاده. من از نظر جسمی خیلی قوی نیستم و برای اینکه بتونم یک هفته تمام صبح سر کار برم و وقتی برمی گردم خونه غذا درست کنم باید خیلی دقیق برنامه ریزی کنم و یک ذره از انرژی ام رو هدر ندم.
بعد از سرماخوردگی من گفتم که توی اون اتاق گرمه می خوابم. حالا اون هم ول کن نیست و می خواد پیش من بخوابه و از من جدا نمی شه.
خلاصه دیشب با تب و کوفتگی خوابیدیم. صبح که بیدار شدم احساس کردم اتاق به اندازه کافی گرم نیست.
باورتون نمی شه..... شوفاژ اتاق رو بسته بود :302:
نمی گم عمدا کرده ولی بخاطر این ندونم کاریهای اون پارسال سه ماه مریض بودم امسال هم خدا به خیر کنه :302:
:302: :302: :302:
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
سلام:72:
می خواستم همینجا از رسیدگی بسیار سریع مسئولان این وب سایت تشکر کنم. نام کاربری من به negar_a تغییر کرد. :227:
ولی راستش روم نشد در مورد تغییر عنوان و بخش این پست چیزی بپرسم :302: حالا چیکار کنم؟
RE: همسرم ترکیبی از خیلی هاست!
سلام نگار جان
عنوان تاپیک تغییر یافت و به محل مناسب هم منتقل شد
موفق باشی