دختر میتونه برای شناخت پا پیش بزاره؟

سلام
من دختری 25 ساله هستم که از آقایی
به دلایل زیر خوشم اومده
آدم اکتیویه، به خواسته هاش رسیده ، وقتشو هدر نداده، به فکر زندگی بوده، منطقی بوده، تا جایی

که خبر دارم اهل هیچ چیز خلافی نیست، از پس خودش و زندگی براومده، تونسته تو جامعه سرشو

بگیره بالا و بگه من کسی هستم، موفق بوده و ...
شناخت نسبی از طریق برادرم ازش دارم، برادرم سالها باهاش زندگی کرده و ....
چون این جوور آدما برام ارزش دارن چون دوست دارم خودمم این طوری باشم و تا حالا هم تمام

سعیم این بوده که این طوری باشم
و شخصیت اجتماعیش نزدیک به شخصیت من هستش و دوست داشتم که همیشه با این جور آدما هم کلام

بشم ازشون چیز یاد بگیرم به کمال برسم و ...
اینا فقط جنبه های اجتماعی و اقتصادی اون شخصه
خونوادش رو تا حدودی میشناسم البته باز هم شناخت نسبی اونم از طریق برادرم
میدونم که خوانواگی آدم های موفقی هستن و مثل خونواده ما هستن
اما نمیدونم شخصیت خودش چطوریه چه افکاری داره چه اعتقادات و باورهایی داره به چیا میگه ارزش
با فرهنگ خونوادش زیاد آشنا نیستم
و ...هزاران چیز دیگه
ولی دورادور ازش خوشم میاد دوست دارم بیشتر بشناسمش
در موررد زندگی مشترک باهاش فکر میکنم
خونوادم هم ازش خوششون میاد و بدشون نمیاد که دوماد خونواده شه (باتوجه به همون شناخت نسبی

که هست )
در جریان حس من هم هستن تازه سربسته به اون آقا از طرف برادرم گفته شده که بیا فامیل شیم و

از این حرفا ولی به شخص من اشاره نشده
شاید فهمیده باشه که منظور منم که همه میگن میدونه
دانشجوی فوق لیسانسه و یه ترم دیگه هم درس داره کار داره سمت بالایی هم داره
چون من تو ذهنم همیشه همچین آدمی ایده ال بوده (البته بازم میگم از شخصیت خودش اطلاع زیادی

ندارم) از نظر اجتماعی میگم
اینم میدونم که شخصیت اجتماعی فرد نشوندهنده شخصیتش نیست
من میتونم به خودم اطمینان کنم و بهش بگم که بیشتر با هم آشنا شیم ؟
اونم آدم منطقیه و مثل قدیما فکر نمیکنه که حتما پسر باید پا پیش بزاره
اما من جراتشو ندارم میترسم
می ترسم اشتباه کرده باشم و اگه جلوتر برم اشتباه بزرگتری باشه
میخوام تکلیفم با خودم مشخص شه که اگه اونی نیست که میهوام دیگه فکرمو مشغولش نکنم
میخووام تصمیم بگیرم که اینکارو بکنم یا نه؟ بعد به خونوادم بگم و اونها هم کمکم کنند
خونوادم هم همراهم هستن
تو تصمیم گیری کممکم میکنید
میدونم این دید هم هست که فردا روزی اگه مشکلی پیش بیاد این آقایون هستند که میگن خودت منو

خواستی
اما من نمیخوام کار به اونجا ها برسه و میخوام کاملا عقلانی اینکارو بکنم و تا شخصو نشناختم کاری

انجام ندم
اما هیچ جوره امکانش نیست که من بیشتر از اینی که الان میشناسمش به شناخت ازش یرسم مگه اینکه

با خودش د ارتباط باشم و از طریق خودش به شناخت برسم البته در کنار خونوادم
چیکار کنم؟

با توجه به شناخت نسبی تون و شخصیت مثبت و متعالی که از طرفتون بیان کردین ، بنظرم هیچ اشکالی نداره که پیش قدم باشین .
البته بنظرم بهترین راه اینه که بطور غیر مستقیم عمل کنین و مثلا توسط برادرتون پیشنهاد شناخت بیشتر از هم تحت نظر خانواده هاداده بشه تا ایشون هم نظر خودشون رو عنوان کنن .
کاملا خوشبین باشین ولی توجه هم داشته باشین که بعضا شخصیت ظاهری افراد با شخصیت باطنی شون 180 درصد متفاوته . که اینهم پس از کسب شناخت کامل از ایشون مشخص می شه .
موفق باشین .:72::72::72:

ممنونم از حسن توجهتون
به نظر شما مواردی از شناخت که برای اون شخص عنوان کردم و تا اون حد میشناسم برای یک اقدام کافیه؟!
برای آقایون تا این حد دونستن هم شاید پیش نیاد و به راحتی بتونن اقدامی بکنن چون نگران نیستن
قبول کنید که برای دختر سخته با توجه به نگاه جامعه
من حالا به جامعه کاری ندارم و فقط شرایط خودمو در نظر میگیرم چون خودم مسئول کارهام هستم
اما در این مسئله برام سخته که کاری کنم
اول از همه میترسم که انتخابم اشتباه باشه
2- میترسم تا این اندازه شناخت برای یک اقدام عاقلانه نباشه ( آخه من بیشتر اون آقا رو میشناسم اونم تا اندازه ای که گفتم اما اون آقا نه ، فقط چند باری چند دقیقه ای ملاقات داشتیم اونم در جمع دیگران فقط میدونه که شخصی چون من در خونواده هست )
3- میترسم اون طور که فکر میکنم با این موضوع برخورد نکنه و پیش خودش بگه عجب دختریه ، چه عجله ای داره و ... یعنی سنتی فکر کنه و این اقدام باعث شه بدتر از من بدش بیاد
4- گفتم اقدامی بکنم ولی اصلا نمیدونم چطوری؟! نوع اقدام من هم بسیار بسیار مهمه
ممکنه اصل موضوع مشکلی نداشته باشه اما نوع اقدام من مناسب نباشه و اون شخص بیشتر با نوع اقدام مشکل داشته باشه تا اصل موضوع

نمیتونم از تصمیمی که گرفتم مطمئن باشم با توجه به موارد بالا
اصلا درسته من کاری کنم
یه چیزم بگم این آقا شنیدم که برنامه سفر خارج از کشور (البته برای همیشه) تو ذهنش هست فعلا حرفشه نمیدونم تا چه حد جدیه
این مطلب باعث شده بیشتر به تکاپو بیفتم تا قبل از اینکه به موضوع سفر جدی فکر کنه موضو ع من به طور جدی حل شده باشه چه مثبت چه منفی

به عنوان يك پسر بهتون پيشنهاد مي كنم اصلاً چنين كاري نكنيد. ايشون اگر يكبار هم شما رو ديده باشه كافيه. تازه الان هم با توجه به حرفي كه برادرتون بهش گفته ( بيا فاميل بشيم) مي دونه كه نظر خانواده ي شما بهش مثبته و اگر علاقه اي داشته باشه واهمه نداره مطرح كنه. بهتون پيشنهاد مي كنم تا ايشون براي آشنايي با شما اقدامي نكرده اند خيال پردازي نكنيد و خودتون رو سبك نكنيد. اكثر پسرها خوششون مياد كه خودشون انتخاب كنند. تنها كاري كه دختر مي تونه بكنه دادن چراغ سبز و نشون دادن روي خوشه. هنوز ايشان اقدامي نكرده شما براي خودتون تا آينده ي مشترك و زندگي مشترك پيش رفتنيد. اين كار منطقي نيست. ممكنه هم هست كه علاقه اي داشته باشند اما بهتره كه خودشون پا پيش بذارند. ممكنه اون پسر به هر دليلي تصميم به ازدواج نداشته باشه يا شما رو فرد مورد نظرش ندونه. در اين صورت اگر اقدامي كنيد و با سردي و عدم ميل ايشون مواجه بشيد ضربه ي بدي مي خوريد و چون دختريد احساسات منفيتون خيلي بيشتر از يه پسر هم خواهد بود.
درسته كه بعضي مواقع بايد تلاش كرد تا فردي رو كه مناسب مي دونيم بدست بياريم اما براي شما در همون حد كه برادرتون گفته ديگه كافيه و اون آقا هم اگر كمي هوش داشته باشند تا ته خط رو مي خونند.
موفق باشيد

ستایش جون سلام . اگه شما پسری رو پسندیدی که از هر لحاظ مناسب هست ، اشکالی نداره که شما قدمه اول رو برداری ولی اینجا یه اما وجود داره .
اینکه خوده شما بطوره مستقیم واردبشی یا از طرف خانواده به ایشون یه ندایی داده بشه زیاد صورته خوشی نداره .
بهتره از طریقه یه دوست ویا یه آشنایی که با هر دو خانواده شما ، در ارتباط ،هست و از هر دو تا تون شناخته خوبی داره ،اقدام بشه . به نظرم اینجوری ،بهتره .:72:

نظر من اصلا کارشناسی نیست:322:، ولی به نظر من اکثرا دخترا پاپیش می ذارن ولی نکته اش اینجاست که غیرمستقیم... بعضیا با نگاه، بعضیا با طرز صحبت کردن و ... حرفشونو میرسونن... اگه مستقیم مطرح کنین، چه از طرف خودتون چه از طرف خانواده، انواع و اقسام امتیاز از دست می دین... پسرا اکثرا دوست ندارن انتخاب بشن و اگه یه همچین موردی پیش بیاد مقاومت می کنن... ولی اگه غیرمستقیم یه جوری حالیش کنین طرف فکر می کنه خودش انتخاب کرده :D

:180: میل فطری اقایون،انتخاب کردن هست ؛نه انتخاب شدن
ضمن اینکه اون شما رو دیده و میشناسه،مطمعن باش اگه بخوادت میاد،اگه نمیخوادم خب نمیخواد دیگه :D

از نظرات همه ممنون
بله درسته فطرت آقایون انتخاب کردنه قبول دارم
یه بخش از ترسم همین موضوع هم هست
اما من نمونه های زیادی رو دیدم که خانم رفته جلو البته کاملا عقلانی و سنجیده و در نهایت به ازدواج ختم شده خیلی هم خوشبختن
البته اینم یه بخش قضیه ست که دختر نباید طوری حرف بزنه که پسر فکرکنه جواب نهایی با اونه در واقع نباید فکرکنه که دختر همه فکراشو کرده فقط منتظر جواب پسره ست
دختر فقط داره برای شناخت پا پیش میزاره ممکنه بشه ممکنه نشه
البته نمیدونم پسر در این مورد بهش بر میخوره یا نه؟
پسر به عنوان یکی از گزینه هایی که میتونه تو زندگی دختر پیش بیاد هست با این تفاوت که این بار دخر خواسته با پسر آشنا شه
در کل منظورم اینه که دختر برای خواستگاری نمیره میخواد شخصو بشناسه اگه هر دو به نتیجه مطلوب رسیدن حالا اونوقت پسر میاد خواستگاری
امیدوارم منظورمو رسونده باشم
لطفا آقایون برداشت اشتباهی از صحبتم نکنن
در مورد صحبت شما wintersun77 عزیز هم بگم که قرار نیست با یک نگاه آدم زندگی آیندشو رقم بزنه درسته که اون آقا منو دیده اما چیزی از من نمیدونه که ...
نه در مورد من کلا این آقا تا زمانی که درسشو تموم نکنه قصد نداره ازدواج کنه از طرف خونوادش هم در فشار هست اما میگه سرم شلوغه و زیر بار نمیره
فکر نکنید که من میخوام اصرار کنم و ونو تحت فشار بزارم نه اصلا
من فقط میخوام تکلیفمو با خودم مشخص کنم حلا ممکنه این آقا هم اگه همچین موقعیتی براش پیش بیاد راضی شه که در مورد ازدواج فکر کنه
و در ضمن این جمله هم که گفتم برای زندگی مشترک فکر میکنم منظور اینه که به عنوان یک گزینه ایده آل برای زندگی ایده آل هست نه اینکه نشستم و خیال پردازی کردم
فرشته مهربان عزیز ، جناب سنگتراشان ممنون میشم شما هم همراهیم کنید و نظراتتون رو بفرمائید

مطمئن باشین اگر که شناخت نسبی تون که تا حالا از ایشون بدست آوردین منطقی و صحیح باشه ، حتی در بدبینانه ترین حالت ممکن ( عدم تمایل ایشان ) هم رفلکس ایشون بطوری خواهد بود که به شان و شخصیت و احساسات شما هیچ لطمه ای وارد نشه .
من بعنوان یه پسر نظرم اینه که درسته که پسرا دوست دارن انتخاب کنن ، ولی این هیچ منافاتی با پیشنهاد غیر مستقیم شما نداره . شما سعی کنین این موضوع رو خیلی زود تعیین تکلیف کنین ، چون بسر بردن در حالت بلاتکلیفی و افکار مربوطی که دائما در ذهن آدم خطور میکنه و با هزاران اما و اگر همراهه ، اصلا آدمو بطور کلی مستا صل میکنه و از زندگی می ندازه .
اینم بگم که اگر فرد خاصی در زندگی ایشون نباشه ، و معیارهای اساسی شو در شما ببینه ، متمایل تر از شما اقدام می کنن .
پیشنهاد میکنم چون این مراحل سرم اومده ، بیشتر عملا کارتون رو پیش ببرین ، نه اینکه به صورت تئوری افکار و احساساتتون رو درگیر کنین .

اگر مستقیم از جانب شما مطرح بشه و یا اینکه اینجوری مطرح بشه که شما مایل هستید با ایشون آشنا بشید به این خاطر که از یه سری خصوصیت هاشون خوشتون اومده، سر انجام چندان خوبی نخواهد داشت.

نهایت تلاش شما می تواند مطرح کردن موضوع آشنایی، بدون هیچگونه ابراز تمایلی از طریق یک آشنای مشترک و امین باشه.

این آشنا با اون آقا صحبت می کنه و مثلا بهش میگه" به ازدواج فکر می کنی؟ ... من یه مورد خیلی خوب سراغ دارم و ... "


بیشتر از این با ذات و غرور شما سازگار نیست.
:72:

ممنون از همه بویژه شما آقای LARG 62
بله مسدله اصلی من بلاتکلیفیه
من هر چی خواستگار داشتم یه مشکل اساسی داشتن اونی نبودند که میخواستم یعنی واسه من نبودند نیمه گمشدشون یکی دیگه بود
اما از چندین سال قبل با این آقا آشنایی داشتم اوایل عادی بود اما کم کم دیدم داره ازش خوشم میاد به دلایلی که تو پست اولم گفتم و کم کم یه جایی از ذهنمو به خودش اختصاص داد
اون هم یه نفرو خیلی دوست داشت مدتها پی اش بود اما دختر خانم به دلایلی این آقا رو بازی داد و در آخر جواب منفی داد و بعدها ازدواج کرد
تا اینکه این آقا فوق لیسانس قبول شد و تو محیط کارش حکم مدیریت بخشی رو بهش دادن و ماموریت خارج کشور و ... و خلاصه سرش شلوغ شد و به همین دلیل منطقش میگفت باید یه کم سرم خلوت بشه لااقل درسش تموم شه تا بتونه برای کسی که میره سراغش وقت بگذاره نه اینکه با کسی نامزد کنه و وقتی براش نداشته باشه
خبر دارم واقعا هم سرش شلوغه
اینه که فکر ازدواج رو از خودش دور کرد و هر کسی بهش پیشهاد شد زیر بار نمیرفت
برادر من هم بهش گته بود که یه نفرو برات سراغ دارم پرسید کیه اما اصراری نداشت چون به ازدواج فکر نمیکرد
اینا رو در جواب دوست عزیز "آویژه " گفتم
اما مسئله ، حل این موضوع برای خود منه میخوام این مسئله چه مثبت چه منفی برام تموم شه مخصوصا که انگاری بنامه سفر خارج از کشور برای همیشه تو ذهنشه
شاید هم این آقا هنوز اونی که میخواد رو پیدا نکرده
اینه که میگم باید تو شرایطش باشه حالا در مورد من هم اگه تمایل به آشنایی داشته باشه شاید باعث شه که جدی تر فکر کنه و با برنامه ریزی در منار کارهاش موضوع ازدواج رو هم قرار بده و به همشون برسه و وقت کم نیاره
همون طور که اول هم گفتم من از شخصیتش چیز زیادی نمیدونم شاید در مراحل آشنایی من به نتیجه برسم که اونی نبود که میخواستم

اما نوع اقدامم باید طوری باشه که برای هر دوطرف راه بازگشت رو بگزاره مخصوصا برای من
شاید هم همون اول بگه که نه نمیخوام
باز در این مورد هم من باید آمادگی داشته باشم
من هم شماره تلفنشو دارم هم آدرس ایمیل و ...
اما با هیچ کدومشون نمیتونم کاری بکنم جرات ندارم مستقیما کاری کنم
برادرم میتونه صحبت کنه خیلی راحت هم میتونه هر صحبتی بخوام رو داشته باشه اما میخوام سنجیده باشه برادرم هم بیگدار به آب نمیزنه
نمیدونم شاید با ایمیل بشه غیر مستقیم من خواستمو بگم یا از طریق برادرم اینکارو کنمنمیدونم
کمکم کنید
راهنمایی میخوام

خانم ستایش محترم از لطفتون ممنونم
ببینین این ماجرا ها رو عینا تجربه کردم ، مهمترین لطمه این مسئله به شما اینه که در این بلاتکلیفی نمی تونین هیچ برنامه ای رو در زندگی تون اعم از بلند مدت یا کوتاه مدت پیش ببرین .
من 3سال با خودم انواع و اقسام خیالات رو در مورد دختر مورد علاقم می کردم ، بعد از اون الان 1 ساله که موضوع رو به خودش پیشنهاد دادم ( پیشنهاد ازدواج و ... ) درسته تو این 1 سال کمی فشارات روحی ا م تعدیل شد ولی بازم ذهنم خیلی درگیر بود . ( و با اطمینان می گ م 1 نمره از معدل ارشدم رو بخاطر همین درگیری ذهنی ام از دست دادم . )
حدود 1 ماه قیل پدرم در حدود 10 دقیقه با پدر دختر مورد علاقم حرف زد و این 4 سال بی قراری و استرس تو همین 10 دقیقه کاملا حل شد .
اینه که پیشنهاد دارم اقدام عملی کنین .
البته به فراخور روحیاتی کلا طبقه جنس مونث دارن باید خیلی حساب شده و منطقی و تاکید میکنم غیر مستقیم عمل کنین .
ولی حتما حتما حتما خودتون رو از بی قراری و استرس های بی سرانجام و یکطرفه خلاص کنین که خیلی کشنده و زجر آور خواهد بود واستون .
انشاالله اگه قسمت باشه خدا خلی کمکتون خواهد کرد . اینو بهتون قول می دم .
موفق باشین . :72::72::72:

آقاي لارج 62 با نهايت احترام گمان مي كنم نظر شما كارشناسي نيست و از ديد يك پسر و بدون در نظر گرفتن تفاوت ها به يك دختر خانم محترم راهنمايي مي كنيد. اميدوارم كه مدير عزيز تالار هم نظر خودشون رو بفرمايند تا براي باز كننده ي تاپيك ابهامي باقي نماند. نظر شخصي من اين است كه خانم آويژه بهترين پيشنهاد را دادند.
خانم ستايش باران لطفاً از صحبت هاي من دلگير نشويد اگر چه ممكنه موافق ميل باطني تان نباشد. از روي تجربه و از روي شناخت نظر دادم. باور كنيد عزت و احترام شما در حرفي كه زدم حفظ خواهد شد. پيشنهاد آويژه هم بايد حد اكثر اقدامي باشد كه از طرف شما انجام مي شود.

ممنونم از همراهی تون
جناب larg 62 عزیز من تا حدی که شما میفرمائید ذهنمو درگیر نکردم و در هیچ بخش از زندگی به خاطر این موضوع عقب نموندم
گفتم که فقط بخشی از ذهنمو به خودش اختصاص داده که اون هم میخوام با تصمیم درست حلش کنم
wintersun 77 عزیز از اینکه خالصانه نگران همه هستین ممنون
براتون توضیح دادم که کاری که آویژ] عزیز فرمودند به نوعی انجام شده نه به اون شکل که بشه اسمشو گذاشت یه اقدام
چون این آقا اصلا به ازدواج فکر نمیکنه پیشنهادات خونواده شون رو هم بدون اینکه بدونه کی هستن رد میکنه
در مورد من هم چون من میخوام تکلیفم با خودم معلوم شه اینکارو میخوام بکنم
من تمام شرایط پسر بودن و دختر بودن رو میدونم به خاطر همینه که سنجیده عمل کردن برام از هر چیزی ارزشش بیشتره
من حرفم اینه که شاید این آقا یه کسی بره سراغش بتونه بهش فکر کنه
من در دسترس این آقا نیستم و گفتم که فقط در حد سلام و احوالپرسی جمعی باهاش در ارتباط بودم
من حرفم اینه که که اگه یه کسی در تیررس آدم باشه میتونه اون شخصو در نظر بگیره اما وقتی اصلا ندونه که یه جای این دنیا یه همچین شخصی هم هست چطور میتنه یادش بیفته که اون هم هست و میشه بهش فکر هم کرد
من میخوام اقدام فقط در حدی باشه که این آقا به وجود من بیشتر پی ببره که بدونه من هم هستم
دوست عزیز bbk_agp حرف خوبی زدن و من هم قبولش دارم
" اکثرا دخترا پاپیش می ذارن ولی نکته اش اینجاست که غیرمستقیم... بعضیا با نگاه، بعضیا با طرز صحبت کردن و ... حرفشونو میرسونن."
در مورد من هیچ کدوم از اینها امکانش نیست چون با این آقا هیچ گونه ارتباطی ندارم و اصلا همدیگرو نمیبینیم
وگرنه حمل بر خودستایی نباشه من شخصیت متعالی ای دارم که هر پسری جذبم میشه
من فقط میخوام این آقا پی به این شخصیتم ببره بدونه هستم در ااون صورت خودش میاد سمتم (اعتماد به نفس بالایی دارم نه؟!)
به هیچ عنوان هم حاضر نیستم به به ارزش هام لطمه ای بخوره
جناب مدیر عزیز به راهنمایی شما هم احتیاج دارم

گویا بخش بزرگی از ذهنتون هم اشغال شده!!!
از اینکه ایشون خانمی رو دوست داشتن و بازی خوردن مشخصه که شدیداً شخصیت شکارچی دارن ،
که پیشنهاد می کنم اصلاً دیگه بحث رو با پیشنهادات دیگه ادامه ندید. گویا ایشون با بازی خوردن و ابراز بی میلی
بیشتر مشتاق می شن تا رفتار رو راست !

در کل از اونجایی که این مشکل حاد در اغلب آقایان ایرانی وجود داره که با روش روراست خانم ها مشکل دارن
شدیداً پیشنهاد می کنم و تاکید می کنم ادامه ندید به خصوص که شخصیت متعالی ای دارید !

ایشون متوجه حضور شما شدن و اگر تمایلی داشتن یک رابط قوی مثل برادرتون بین شماست :305:، می دونم که نمی خوای فرصت ها رو از دست بدی و دوست داری برای به دست آوردن خواسته هات تلاش کنی ولی مطمئن باشید این آقا اگر تمایلی داشتن الان پشت در خانه شما چادر زده بودن!

ذهنتون رو از ایشون خالی کنید و به زندگیتون برسید

سلام.
ببین الان زمانه بدیه.
پسرها فوق العاده دچار توهم اند.
هیچی ام ندارنا فکر می کنن خیلی خوشتیپ ان- و دخترکش و ...
حالا دیگه خدا نکنه یه مدرک فضایی ام داشته باشن-یه جایی استخدام باشن-قیافشان بد نباشه و ...
دیگه فکر می کنن دختر شایسته سال را باید بدن به اینا
صبح تا شب توهم می زنند.
یعنی چرا به من نگاه کرد !
منظورش از این حرفا چی بود !!
داره منو نگاه می کنه !!!
ان دختره عاشق منه !!!!
باید بیاد خواستگاریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و......
حتی فکر هم کردن که اگه امد خواستگاریم به اش چی بگم که مثلا به اش برنخوره

این غرور کاذبشون هم نمیشکنه تا وقتی با کمال اعتماد به نفس میرن به یه دختر فوق العاده زیبا پیشنهاد اشنایی میدن ولی نهایتا با جواب منفی اون روبرو میشن.یا حتی سرکار میرن
و با پیدا شدن یه پسر بهتر پس زده میشن.

خلاصه کنم برات پسر اگه قصد ازدواج را داشته باشه فقط همینکه از قیافه دختر
خوشش بیاد حداقلش اینه که شروع می کنه به تحقیق و خودش را می خواهد نشان
بده.یعنی قدمهای اول را بر میداره و هی می خواد خودش را مطرح کنه
نهایتا اگه دختر همونی باشه که می خواهد هم حرفش را می زنه حتی اگه خیلی خجالتی باشه.پس خودت را کوچیک نکن که بعدا بیاد یه همچنین سایتهایی
بگه دوسش دارم ولی عاشقش نیستم.

موفق باشی

دوست عزیز
نوشته بودید برادرتون به نوعی این کار (معرفی) رو انجام داده.
ولی به نظرم این هم کار چندان خوبی نبوده. عزت خانواده شما اینجوری حفظ نمیشه. معرفی از طریق یک نفر از خانواده شما، معنی اش این میشه که شما بهش علاقه دارید یا خانواده از شما خسته شدن و... که مطمئنا نمی خواید این برداشت ها بشه.

اگر این آقا خیلی خیلی شخصیت بزرگواری هم داشته باشن، فردا ها مطمئنا بین دعوا ها و بگو مگو های مشترکتون این رو یادآور میشن که "یادته خونوادت چقدر مشتاق بودن زن من بشی؟" یا"خودت خواستی" و ...


با توجه به غرور دخترانه و شخصیت متعالی ای که خودتون در پست شماره 14 ازش حرف زدید،کاملا با نظر نادیا و wintersun77 و kashmar موافقم که نباید بیشتر از این پا پیش بذارید.

موفق باشید.

صحبت های شما دوستان رو در کنار افکار خودم و شناختی که از این آقا دارم میزارم گیج میشم
فکر کنم این آقا رو طوری معرفی کردم که راجع بهش دچار سوء تفاهم شدین
من این آقا رو برتر نمیدونم اما تا حدی که میشناسم صحبت های شما حس میکنم عزت ایشون رو پایین آورده
ایشون آقایی هستن که بیشتر از سنشون بزرگ شدند و شخص بالغ و فهمیده هستند
شخصیت شکارچی یعنی چی؟!متوجه نمیشم منظورتون اینه که چون این آقا از کسی که دوست داشت باهاش ازدواج کنه و دختره چون این آقا مناسب بودن و دوست نداشتن از دستشون بدن اما اختلافاتی وجود داشت و یه جورایی تکلیفش با خودش معلوم نبود هم این آقا رو میخواست هم نمیخواست و دست آخر بعد از مدتی جواب منفی داد
شما منظورتون اینه کهچون این آقا همچین تجربه ای تو زندگیش داره پس میخواد با دخترا این کارو بکنه؟؟؟؟؟
اگه اینطور فکر میکنید به نظر من اشتباهه
درسته که من با ایشون زیاد ارتباط نداشتم اما همیشه تو خونواده ما حرف از ایشون هست (با برادرم خیلی صمیمی هستن) حرف عقل و منطق و بزرگ منشی و....ایشون
برادرم 5 سال در کنار ایشون زندگی کردن
مسدله اساسی اینه که واقعا واقعا واقعا این آقا قصد ازدواج ندارن به دلایلی که گفتم
چون میخوان برای همراه زندگیشون از همون اول ، و دوران نامزدی وقت داشته باشن و برنامه هاشون قاریشمیش نشه به نظرتون این غیرمنطقیه؟!
شما آقایون بگین اگه شرایطتون طوری باشه که آماده ازدواج نباشین حاضر میشین یک نفر رو در کنارتون داشته باشین ؟و دلایلتون بهانه هم نباشه! تو اون شرایط چی کار میکنین؟

برادر من اشاره ای به من نکردن بهشون گفتن یه نفرو برات سراغ دارم ایشون پرسیدن کی ؟ آشنا هستن ؟ از فامیل هستن ؟ برادرم گفتن بله از فامیل هستن و ادامه دادن که تو که حالا قصد ازدواج نداری هروقت خواستی ازدواج کنی بهت میگم و بحث همین جا تموم میشه

من نمونه های زیادی رو دیدم که دختر خانم خواستگاری کردن
از اقواممون هم یه نمونه هست که بابای دختر به خونواده پسر میگن که دختر ما هست اگر نمیخواین کاری کنین و ...
و خونواده پسر که از اقوام نزدیک خانواده دختر بودن میرن خواستگاری
الان سالهاست در خوشی زندگی میکنن خدا رو شکر خوشبخت هم هست
این اواخر هم موردی رو شنیدم که دختری از هم کلاسیش خوشش می اومد مدتها با خودش کلنجار میره و بالاخره موضوع رو با استادروانشناسیشون در میون میزاره واستادش هم کمکش میکنه و شماره پسر و میده به دختر خانم و دختر خانم با آقا پسر صحبت میکنه اما نه طوری که من مشتاق توام بیا خواستگاریم ایشون تمایل به آشنایی داشتن و به آقا پسر هم میگن آقا پسر هم 1-2 ماهی فکر میکنه و همه چیزو میسنجه و قبول میکنه و مراحل شناخت در کنار خونواده ها و دست آخر مراسم عروسی تو جشن این آقای استاد هم دعوت بوده

من خیلی خوشبین به قضیه نگاه نمیکنم و نمیگم همیشه ختم به خیر میشه اما بدبین هم نیستم
ولی یه اما بزرگ داره
اون هم اینکه : میترسم ......
و دوست هم ندارم که فردا روزی پشیمون شم که چرا برای خواستت تلاش نکردی!

جناب مدیر بی صبرانه منتظر راهنمایی شما هستم

عذر می خوام مسلما نظرم کارشناسی نیستش .
شاید نتونستم اون طوری که باید ،خودم رو جای جنس مخالف قرار بدم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ستایش بارن

ممنونم از همراهی تون
جناب larg 62 عزیز من تا حدی که شما میفرمائید ذهنمو درگیر نکردم و در هیچ بخش از زندگی به خاطر این موضوع عقب نموندم
من میخوام اقدام فقط در حدی باشه که این آقا به وجود من بیشتر پی ببره که بدونه من هم هستم

وگرنه حمل بر خودستایی نباشه من شخصیت متعالی ای دارم که هر پسری جذبم میشه

---

خدا رو شکر که تونستین با موضوع منطقی برخورد کنین .
با این شرایط به نظر بنده و با توجه به شخصیتتون ، و بنا به فرمودتون "این آقا به وجود من بیشتر پی ببره " تا حالا اقدامی که از طرف برادرتون انجام گرفته کافیه و هر نوع اقدام از طریق ایمیل یا اس ام اس یا ........ شما رو سبک می کنه .

شما آقایون بگین اگه شرایطتون طوری باشه که آماده ازدواج نباشین حاضر میشین یک نفر رو در کنارتون داشته باشین ؟و دلایلتون بهانه هم نباشه! تو اون شرایط چی کار میکنین؟



اگر مثلا در ذهنم ادامه در مقطع دکترا چه داخل چه خارج رو داشتم ،یا بخاطر مسائل دیگه موقعیت نداشتم ، فعلا اقدام نمی کردم .
یه مطلب دیگه اینه که افرادی که سخت کوش و خود ساخته هستن ، دنبال این هستن که تمام شرایط ایده آل رو در خودشون فراهم کنن ، تا بعد از اون اقدام کنن ، ( ریسک اینرو که خدای نکرده از طرف دختره یا خانوادش رد بشن رو پایین بیارن )

سلام
شما می ترسی که توسط این آقا دیده نشی!؟
عذر می خوام پس هنوز آقایون رو نشناختی!....:324:
مطمئن باش با یک دیدار خیلی کوتاه هم اگه علف به دهن بزی شیرین بیاد( البته دور از جون شما و اون آقا) دنبالش تا کره ماه هم میره!!
حتی تصمیمش برای ازدواج یا عدم ازدواج تغییر می کنه....نمی خوام نا امیدت کنم عزیزم
اما به نظرمن در این شرایط شما باید فراموشش کنی ... ببین شما هر اقدامی بکنی ریسکش بالاس و ممکنه ضربه بخوری... هرچقدر هم خودت را آماده کرده باشی برای هرگونه جوابی... سعی کن یه مدت فراموشش کنی ... اصلا به نظرم لازم نیست شما و خانواده تون زیاد در جمع خودتون در مورد این آقا صحبت کنید... خانواده ی شما باید این نکته رو در نظر داشته باشند که شما در سن ازدواج هستید و جلوی شما انقدر از کسی تعریف نکنند چون احساسات شما ممکنه تحریک بشه... یعنی هرکسی باشه احساساتش تحریک می شه.... به هرحال شما خودت سعی کن هروقت بحث به این آقا کشیده میشه موضوع رو عوض کنی یا یه جوری جمع رو ترک کنی....به نظرم خودت تکلیف خودت رو با خودت مشخص کن... بگو تا وقتی نیومده نمی خوام بهش فکر کنم... اگه اومد تحقیق می کنم در موردش و تصمیم می گیرم اگه هم نیومد که هیچی.... ببین عزیز دلم اونو از فکر خودت بیرون کن... چون ایشون هنوز هیچ چراغ سبزی نشون نداده اما ممکنه در تصمیم گیری ات در مورد سایر خواستگارهات تاثیر بذاره...اگه شما همه رو به امید ایشون رد کردی و ایشون هم نیومد هیچ وقت و اصلا رفت سراغ یه نفر دیگه..... اون وقت چی؟ پس فعلا فراموشش کن و به زندگیت ادامه بده... این نکته رو هم در نظر داشته باش که اگه می خواهی به کسی که خیلی دوستش داری برسی باید فراموشش کنی.... من نمیدونم این نکته چقدر درسته اما خودم خیلی بهش اعتقاد دارم.... در ضمن قسمت رو مگه بهش اعتقاد نداری... پس از دیده نشدن نترس.... و ایمان داشته باش به اینکه اگه خدا بخواد این وصلت جوربشه ایشون همین که بدونه رفیقش یه خواهر داره کافیه براش و اصلا لازم نیست شما رو ببینه...
پس بی خیال شو و به زندگیت برس:46:
عزیزم شاید حرفهای ما تلخ باشه... اما بدون شما الان تا حدی در درگیر احساسات شدی ...پس عجله نکن و همه جوانب رو بسنج:303:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

امضای من خیلی روح بخشه:311:.... مخصوصا برای مواردی مثل مورد شما ...پس نترس:310:

حق یا شماست
حرفاتون رو قبول دارم
اما بهم حق میدین که نگران آیندم باشم و بترسم از اون روزی که پشیمون شم که چرا کاری نکردم
دخترا هم مثل پسرا حق دارن انتخاب کنند و کسی رو دوست داشته باشن
آره ذاتشون، روحیاتشون با هم فرق میکنه
از طرفی بهترم هست که دخترا با روحیاتی که دارن انتخاب کننده نباشن
نمیدونم
آدم گیج میشه
من این طوری نبودم و همون طور که همه شما گفتین داشتم زندگیمو میکردم تا اینکه چند وقت پیش شنیدم که این آقا فکر سفر خارج تو سرشه حالا جدی بودنشو نمیدونم
شاید هم به خاطر ماموریت های چند وقت به چند وقتش به کشورهای مختلف هواییش کرده
نمیدونم
این خبرو که شنیدم ترسیدم از اینکه بشینم و کاری نکنم
خوب من هم مثل همه شماها مثل همه دخترا نیاز عاطفی دارم
جناب مدیر ، فرشته مهربان عزیز به شماها هم احتیاج دارم مثل همه دوستان شما هم نظراتتون رو بفرمائید
دوستان همه به نوبه خودشون دلسوزانه و کارشناسانه نظر دادن و راهنماییم کردن
شما هم بفرمائید.

کلید دستیابی به شادیتان را در جیب کس دیگر نگذارید آن را پیش خودتان نگه دارید

ستایش جون سلام ، معلومه که خیلی دوسش داری ونمی خوای اونو از دست بدی . البته حق هم داری ، تو این دوره وزمونه ، موقعیته خوب کم پیش میاد ، شما مرد مورده علاقه خودت رو پیدا کردی ، کاملا درکت می کنم ، اینجور که از نوشته هات پیداست ، به نظرم فعلا دو تا راه حل پیشه روت دازی ومی تونی انجام بدی :

1 : خودت بصورته مستقیم بری وپیشنهاد بدی ویا از طریقه خانواده ت یه اقدامی بشه .

2: یه فرد امین و مورد اعتماد که شناخت خوبی به هردو خانواده شما داشته باشه ، قدم جلو بذاره وموضوع ازدواج رو مطرح کنه و مستقیما هم به شما وخانواده محترمتون اشاره کنه .
:72::72::72:
به نظرم اگه میخوای خودت پا پیش بذاری ، ابتدا راه دوم رو امتحان کن که حداقل اگه جوابه اون آقا منفی بود ، به غرورت لطمه ای نخوره . چون اینجور که فهمیدم شما خصوصیات مثبته زیادی داری که مورده قبوله هر پسریه ، دقیقا به همین خاطر که پیشنهاد میدم ، اول از یه شخصه ثالث کمک بگیری .من جای شما نیستم ولی اگه برای من یه همچین موردی پیش بیا و برم جلو وپیشنهاد بدم وجواب اون منفی باشه ، بشدت احساس میکنم غرورم خرد وشکسته شده .به خدا توکل کن انشاءالله برات خیر باشه وبه آرزوت برسی .:323:

برام جای سواله که چرا فرشته مهربان عزیز و جناب مدیر محترم نظری نمیدن؟

فعلا که قصد ندارم کاری کنم
امیدوارم خودش یه روزی (به زودی زود) اقدام کنه
مطمئنا همین طور خواهد شد
بدون اینکه من کاری بکنم خودش میاد سمتم
من همچنان منتظر نظر کارشناسانه و مفید فرشته مهربان عزیز و مدیر محترم هستم
دوست دارم از نظرات سودمند شما بهره ببرم
مطمئنا شما بهتر از هر کس دیگر(علاوه بر دوستان کارشناس دیگر تالار) راهنما خواهید بود

ستایش عزیز منظور من از شخصیت شکارچی این بود که این آقا دوست دارن خودشون پیش برن،
قدم اول رو بردارن و دختر رو تصاحب کنن . همون طور که در مورد علاقشون به اون خانم اول رفتار کردن،
دوست دارن دختر خانم براشون معما باشه و به قولی هی امروز و فردا کنه و ایشون برای بدست آوردنش
تلاش کنه ، نه اینکه کسی مستقیم پیشنهادی بهشون بده . البته گویا برادر شما هم این کار رو نکرده که خیلی خوبه، چون این رفتار با شخصیت ایشون همخونی نداره بهتره اصلاً از این روش اقدام نکنید.

الان نتیجه این هست که برادر شما پیشنهاد ازدواجی رو به دوستشون مطرح کردن (شما تلاشتون رو کردید) و ایشون هیچ کنجکاوی ای
نکردن پس نتیجه می گیریم قصدی برای ازدواج ندارن!
پس لزومی به فکر کردن و انجام حرکتی از جانب شما نیست.


عزیزم من حرفت رو قبول دارم ،ما دختر ها حق انتخاب داریم و دوست داریم با فرد مورد علاقمون ازدواج کنیم ولی مسئله اینجاست
که مخاطب ما جزء کدام دسته از آقایونه؟ آیا جنبه شنیدن داره یا ... ؟! و یک نکته اینکه اغلب مردان ایرانی از ابراز علاقه و پیشنهاد مستقیم خانم ها خوششون
نمیاد ولی بازی در آوردن رو خیلی دوست دارن!!! (خوشبختانه یا بدبختانه اینها تجربیات من بوده )

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط *nadia*

ستایش عزیز منظور من از شخصیت شکارچی این بود که این آقا دوست دارن خودشون پیش برن،
قدم اول رو بردارن و دختر رو تصاحب کنن . همون طور که در مورد علاقشون به اون خانم اول رفتار کردن،
دوست دارن دختر خانم براشون معما باشه و به قولی هی امروز و فردا کنه و ایشون برای بدست آوردنش
تلاش کنه ، نه اینکه کسی مستقیم پیشنهادی بهشون بده . البته گویا برادر شما هم این کار رو نکرده که خیلی خوبه، چون این رفتار با شخصیت ایشون همخونی نداره بهتره اصلاً از این روش اقدام نکنید.

---

ممنون از نظر بسیار عالیتون
حرفتون خیلی آرومم کرد
دقیقا همین طوره ایشون کاملا شخصیت شکارچی ای دارن
راستش رو هم بخواید من شخصیتی دارم که فکرها در مورد شخصیت من تو ذهن ها هست
منظورم اینه که شخصیتم همیشه واسه دیگران معما بوده
رفتارم واسه دیگران یه معمایی طرح میکنه که شخص مجبور میشه به نوعی حلش کنه
خندم میگیره اما واقعا باید کشفم کنند
عالم درونم خیلی خاصه
بهتون تبریک میگم خیلی عالی صحبت میکنید واقعا عالی
لذت بردم از صحبتتون
خدایا شکرت که هستی اینجا هست دوستان هستند من هستم و یه عالمه آرزوی قشنگ که به زودی برآورده میشن

فرشته مهربان عزیز شما حرفی برای من و این موضوع ندارید؟!

ستایش باران عزیز

حضورت در جمع دوستان همدردی را گرامی می دارم .

عذر تقصیر از این که دیر به تاپیکت سر زدم ، مشغله داشتم .

پستهات رو خوندم ، برام روشن شد که دوست برادرت را از نظر ظاهری با بخشی از معیارهایت مطابق می دونی ، و مایلی که باب آشنایی باز بشه برای شناخت به منظور ازدواج ، و حال می خواهی بدانی برای این منظور پا پیش بگذاری درسته یا نه .

از این که می خواهی عاقلانه عمل کنی و ..... به همین دلیل اینجا را انتخاب و مشورت می طلبی ، بهت تبریک می گم ، احسنتم:104::104:

بنا به حرفهات در پستهات باید بگم .

1 - رگه هایی از کمال گرایی در شما دیده میشه ( لازمه بهش توجه کنی و مراقب باشی آسیب نبینی )

2 - روی این آقا متمرکز شده ای .

3 - ترس و نگرانی برای از دست دادنش در کنار تردید این که از نظر شخصیتی مناسبت هست یا نه در شما نوعی تعارض ایجاد کرده .

4 - تمایل و عجله برای جلب نظر و جذب ایشون .

5 - ترس از سفر ایشون و از دست رفتنش .

6 - احساسی بودن در این موضوع .

این موارد را در نظر داشته باش و به این توجه کن که بنا به بیان خود شما ، ایشون مشغله های زیادی داره و در حال حاضر روی موضوع ازدواج متمرکز نمیشه ، با توجه به این وضعیت ایشون :

1 - هر نوعی اقدامی از سوی شما ( حتی به وسیله واسطه ) واکنش منفی ( درونی ) احتمالی ایشان را در پی دارد .

2 - اقدام برادر شما کافی و کامل بوده و بسیار عالی به ایشان گفته فعلاً که قصد ازدواج نداری هروقت داشتی می گویم چه کسی هست . ( نه ذهن او را به کار گرفته و نه موضوع را بسته ، بلکه زمینه داده و معطوف به آینده و هنگام قصد وی برای ازدواج کرده ( هر وقت ایشان بخواد ازدواج کنه به برادر شما خواهد گفت اون شخصی که گفتی کیست )

3 - شما دیده شدی به وسیله ایشان ولی زمینه تمرکز را ندارد ( هم نمی خواهد به کسی فکر کند ، هم ممکنه نخواد روی شما متمرکز بشه ).


راه کار برای شما :

1 - از تکنیکهای تمرکز زدایی و توقف فکر بهره ببر ، یعنی از تمرکز روی ایشون ( بخصوص با نگاه ایدآل گرایانه ) بیرون بیا ، و با توقف فکر ، ذهنت را از پر کشیدن به سمت ایشون دور کن .

2 - مباحث مربوط به هوش هیجانی ، و خطاهای شناختی ، و کمال گرایی را مطالعه کن و در مسیر ساخت و پردازش شخصیتت از اونها در جهت خود ساخته تر شدن بهره بگیرید .

3 - هیچ اقدامی نکن و صبور باش و بدان که اقدام مناسب و کافی با حرفی و روشی که برادرتون به کار برده انجام شده .

4 - هیچ بابی برای این فرد و لزوماً زندگی با ایشون باز نکن ( پرهیز از آرزو پروری ) و به گزینه های دیگر ( دیگر خواستگارانتون ) توجه کن و در جهت شناخت قدم بردار . ( هیچ خواستگاری را با ایشان مقایسه نکنید ) .

5 - در کمال آرامش زندگی کن و ترس و نگرانی و آرزو را ازخود دور و به خدا توکل کن .

موفق باشی

ببین دختر خوب من یه پسرم.اکثر پسرا شکارچین ودوست دارن خودشون دخترارو کشف کنن به خاطر همین توو اکثر موارد از اینکه توسط واسط با کسی دوست شن زیاد لذت نمیبرن ودوست دارن خودشئن به اصطلاح مخ بزنن و همونطور که اون دوستمون گفت پسرا از اینکه دخترا پا پیش بذارن خوششون نمیاد دلیلشم اینه که با توجه به جامعه ی خراب امروز پسرا فکر میکنن شما که به ایشون اینطوری پیشنهاد دادی حتما با چند نفر دیگه هم همچین کاری کردی و همینه که جواب نه میشنوی و به غرورت لطمه وارد میشه

ممنونم فرشته عزیز
عالی بود
دقیقا تمام دل مشغولی ها و ذهن مشغولی های من رو با جملات تیتروارتون عنوان کردید
بله من هم کمال گرا هستم و هم وابسته
از ذهن آشفته و شلوغم خسته شدم از اینکه چقدر ذهنم شلوغه اینو به دورو بریام میگم باور نمیکنند
ولی انقدر از مغزم کار میکشم که ...
توی تاپیک زیر ه یاریم میکنید:
http://www.hamdardi.net/thread-14110-post-125825.html

فرشته عزیز یه سوال
فرمودید آرزوپروری نکنم
این با قانون مثبت اندیشی و موفقیت تعارض نداره؟
اگه من آرزویی نکنم و اونو بارور نکنم که نمیتونم به رویاهام برسم
منظورم این نیست که فکرو ذهنمو مشغولش کنم بلکه منظورم اینه که آرزو بکنم و منتظر باشم که خودش روزی برای شناخت اقدام کنه حالا از هر طریقی
گفتم برای شناخت اقدام کنه چون با شخصیتش آشنا نیستم پس بیش از این رو نباید بخوام و آماده این باشم که اگه در مراحل شناخت متوجه شدم که اونی نیست که میخوام راه بازگشت رو برای خودم باز گذاشته باشم یعنی لطمه نخورم

این فکرم درسته؟

:72:سلام:

:311:ستایش باران عزیزم شرمنده که چون مشتاق شنیده نظرات دوست گل و اندیشمندم فرشته جان بودی دیگه من به عنوان شاگرد وارد تاپیکت نشدم عزیزم...به خصوص که فرشته عزیزم خیلی زیبا مطالب رو جمع بندی کردند و درسشان برای شما کافی هست و همین طور سایر دوستان که بسیار خوب به شما راهنمایی دادند...حالا تا فرشته جان بیان و جواب سوال شما رو بدهند اجازه میدی ما هم یک کوچولو نظر بدیم؟:302:
من هم با نظر فرشته جان و سایر دوستان که عملکرد برادر شما کافی بوده موافقم ...ببین ستایش باران عزیزم..ما خواه نا خواه در ایران هستیم و من تا دیروز که دختر خانمی در جامعه بودم و چه امروز که همسری دارم همیشه نظرم در این بود که مردان ایران خواهان این هستند که خودشان همسر خود را انتخاب کنند و معدود مواردی که خود یا خانواده های آنان پیش قدم شده اند هم دو حالت دارند ..در عده ای خانواده ها این فرهنگ انتخاب دختر در ابتدا مورد پذیرش هست و منم دیدم ولی عده زیادی این رو نمی پسندند و جالبه که به نظر من اگر پسر بپذیر خانواده او همیشه این را یک پوان منفی می دانند ..نمی دونم درسته یا غلط ولی فرهنگ جامعه ماست ...و پسران و دختران ایران با این فرهنگ بزرگ می شوند..درست مانند دختر عقد کرده ای که در شرع می تواند با همسرش رابطه .... داشته باشد ولی در عرف این عمل پسندیده نیست ..ولی عده ای هم اینکار را انجام می دهند..
همیشه در دنیا افراد مختلفی هست حالا شما هم باید به نظر من به خانواده خودت و خانواده او نگاه کنی چون به نظر من بدست آوردن یک فرد کوچکترین اتفاق ممکن است و بعد از آن و رفتارهای بعد از آن خیلی عزیزم مهمه..
یادمه خواهر شوهر دوستم با دوست داداشش به وسیله معرفی برادرش به اون شخص ازدواج کرد و الان یک بچه هم دارند ولی همیشه دوست من که البته کارشو تایید نمی کنم می گفت آخرش خودمون شوهرش دادیم هیچ ..پدر و مادر شوهرم برای پسره خونه و ماشینم خریدن!!! می بینی عزیزم ما در میان چه آدم هایی زندگی می کنیم و متاسفانه به نظر من خود ما زن ها هستیم که این مسائل را برای خود ایجاد می کنیم...و کاسه چکنم دستمون می گیریم...یعنی به نظر من اکثرا این بحث ها از زن ها شروع میشه و ما باید بپذیریم در این فرهنگ خوب یا بد هستیم...
من می دونم این فرد برازنده و شایسته است ..خیلی از دخترها که حتما خودتم دیدی کسی رو شایسته ازدواج دونستن حالا دو حالت داشته:
یا طرف خوش شانس بوده و اون فرد خدا خواسته ازش خوشش اومده و باهاش ازدواج کرده ..
یا خدا نوخاسته و اون فرد به ایشون جذب نشده ..و دختر خانم با کس دیگه ای ازدواج کرد..
نمی خوام بگم این ظلم به زنه یا نیست چون جای این سخن ها در تاپیک شما نیست ولی این فرهنگ ماست...به نظر من برادر مهربان شما خیلی خوب بیان کرده و جوری گفته که نه مطرح کرده نه نکرده..خیلی ظریف گفته و نشان میده آگاه هست...
به نظر من هم بهترین کار صبر و توکل هست و یقین به اینکه خداوند بهترین ها رو پیش میاره...شارژ نداری عزیزم که بتونم برات پیام خصوصی بدم چون گاهی برخی مطالب رو میشه تو پیام خصوصی بهتر باز کرد تا صحن علنی تالار...
اجازه بده در رابطه با سوال پست قبل که در تاپیک دیگری از من هم پرسیده بودی هم من ..هم فرشته جان هم سایر دوستان که حتما خیلی بهتر از ما می دانند در همان تاپیک جدید جذب که باز کردی پاسخگو باشیم تا تاپیک خودت هم عزیزم منحرف نشه....اگر موافقی لینکش رو پست بعدی بذار تا دوستان بیان راجع به قانون جذب اونجا برات بگن....
موفق باشی..:72:.

ممنونم سارای عزیز
بله حرفاتون رو قبول دارم به همین دلیل هم هست که نتونستم و نخواستم کاری کنم و ترسیدم و اومدم با شما عزیزان مشورت کردم
اینم آدرس اون یکی تاپیک
http://www.hamdardi.net/thread-14110-post-125897.html
اما فرشته مهربان عزیز لطفا جواب سوال بالامو بدین
:
فرمودید آرزوپروری نکنم
این با قانون مثبت اندیشی و موفقیت تعارض نداره؟
اگه من آرزویی نکنم و اونو بارور نکنم که نمیتونم به رویاهام برسم
منظورم این نیست که فکرو ذهنمو مشغولش کنم بلکه منظورم اینه که آرزو بکنم و منتظر باشم که خودش روزی برای شناخت اقدام کنه حالا از هر طریقی
گفتم برای شناخت اقدام کنه چون با شخصیتش آشنا نیستم پس بیش از این رو نباید بخوام و آماده این باشم که اگه در مراحل شناخت متوجه شدم که اونی نیست که میخوام راه بازگشت رو برای خودم باز گذاشته باشم یعنی لطمه نخورم

این فکرم درسته؟

توی تاپیک دیگه ای که آدرسشو دادم مشکلات شخصیتیم میخوام حل شه

سلام دوباره..
من فکر می کنم که این آرزوپروری با مقوله جذب خیلی متفاوته عزیزم...
ببین ستایش عزیز چیزی که من در تفکر قانون جذب پیدا کردم که البته به اندازه دوستان دیگه شاید کامل نباشه اینه که قانون جذب در واقع می گه که باید انرژی مثبت به کائنات بدی و سعی کنی اون چیزی که می خوای رو با دید مثبت بنگری و بخوای که مال تو باشه و در اون راستا بدون تلاش و مبارزه البته به نظر من فایده نداره..حالا تو تاپیک جذب باز نی کنم حرفو..ولی آرزوپروری که مد نظر فرشته جان است البته من فکر می کنم این باشه منظور فرشته جان یعنی خودت رو دلبسته و امیدوار کاذب نکنی و. فانتزی هایی ترسیم نکنی که در نهایت نه تنها جاذبه مثبت نیست بلکه حاصلش وابستگی باشه..آرزوپروری یعنی به نظر من پر و بال دادن به خیالات ..مثلا تجسم اینکه با فلانی داری راه می ری و اون عاشق شماست ..این به نظر من کم کم یک علاقه و وابستگی تخیلی ایجاد می کنه و قانون جذب البته به نظر من اصلا اینو نمی گه ..قانون جذب یعنی ساطع کردن انرزی مثبت برای هم راستا کردن انرژی کائنات به خودت و یک راز مهم در این هست که تو تاپیک دیگه ات می گم...آرزو کردن از نظر من با قانون جذب فرق می کنه..من آرزو می کنم دانشمند شوم ..ارزو پروری می کنم ولی ایا کائنات به من پاسخ می دهند؟هیچ وقت ....آرزو می کنم که فلانی همسر من شود ...می شود؟
راستش من برداشتم از قانون جذب جور دیگه ای هست ..حالا فرشته و سایر دوستان مثل آنی جانم که متخصص این مطالب هست هم وارد می شوند ...ولی آرزوپروری ..شاخ و برگ دادن به احساس شاید کاذبی باشد که سودی برای ما ندارد...این نظر منه..
ولی فکری که در چند سطر آخر گفتی به نظر من البته درسته..خواستن چیزی برای شناختن اون نه برای خیالبافی و وابستگی...اونم به روش صحیح خودش....

ممنونم عزیزم
بله درسته آرزوپروری فکر و خیال باطله
از این به بعد انرژی مثبت میفرستم و مثبت فکر میکنم
منتظرت هستم در تاپیک دیگرم
باز هم اگر کارشناسان عزیز دیگه آنی عزیز که سارای گرامی فرمودند و من هنوز ایشون رو زیاد نمیشناسم و سعادت نداشتم از کلامشون بهره ببرم (البته در خیلی از تاپیک ها صحبتهاشون رو خوندم)
فرشته مهربان عزیز و دیگر دوستان صحبتی داشتم با جون و دل پذیرا هستم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سارا بانو

:72:شارژ نداری عزیزم که بتونم برات پیام خصوصی بدم چون گاهی برخی مطالب رو میشه تو پیام خصوصی بهتر باز کرد تا صحن علنی تالار...
:72:.

---

قضیه شارژ چیه؟

عزیزم سلام:

خوشحالم ابهاماتت کمی مرتفع شد و احساس می کنم روحیه ات الان بهتره..درسته؟
شارژ هم منظورم واریز مبلغی بسته به تعداد روز برای شارژ تالار هست تا امکان مثلا پست در سایر انجمن ها و یا پیام خصوصی با کاربران و مدیران داشته باشی...
برای اطلاعات بیشتر می تونی قسمت حق عضویت رو تو بنر تالار مطالعه کنی....:72:

ممنونم
بله بهترم
همش دارم با افکار مخرب میجنگم
صبر باید صبرمو زیاد کنم و منتظر معجزه خدا باشم

ستایش عزیز سلام

منم با نظر wintersun77 موافقم