مشكل وابستگي در ارتباط با جنس مخالف(درخواست راهنمایی)

سلام
یه مدتیه با یه پسری توی فرومی اشنا شدم(23 سالشه-من 25)-یه دوستی معمولی بینمون هست و رابطمون نذاشتیم احساساتی بشه(یعنی من نذاشتم-چون اهل دوست بازی و این مسائل نیستم).هردومونم تحصیلاتمون مهندسی هست.
دوسالی میشه توفروم میبینمش ولی 4یا5 ماهه باهم ارتباط داریم-چت و چندباری هم تلفنی-که اونم زیادخصوصی نبوده-الانم خیلی وقته شایدهفته ای یه بار بچتیم یا اس ام اس بدم یا بزنگم-اون هیچ تماسی برقرار نمیکنه!!!-یعنی تا من نخوام کاری باهام نداره-وقتی گله میکنم از این رفتارش میگه مشغله کاری داره.
جنبه اش در داشتن این نوع ارتباطات زیاده-یعنی میگه یه دوستی معمولی باجنس مخالف چیزی از ادم کم نمیکنه-واینکه اگه ازش کمکی چیزی بخوای پایه هست-ضمن اینکه داشتن دوست دختر بارابطه خاص(قصد ازدواجی-بارعایت حدود)رو انکار نمیکنه.دختربازم نیست ومیگه شاید قبلا بوده ولی ترک کرده (یه چیزتومایه های توبه!)
حرفم اینکه من ازش خیلی خوشم اومده وبیشتر از دوستی معمولی دوسش دارم-ولی اینو بهش نگفتم-نمیخوامم بگم -دوست داشتنم دلیل داره-بیخود و کورکورانه نیست که در عرض چند هفته خوشم اومده باشه-چون یه مدت قبل سریه جریاناتی(مربوط به فروم) خیلی باهاش چت میکردم،طوریکه ناخواسته اخلاقیات هم خیلی دستمون اومد.-خیلی شناختمش-واسه همین خیلی قبولش دارم.اونم به عنوان یه دخترخوب و مثبت بهم اطمینان دارهودوستم داره ولی همون حدمعمولی- ولی تابلوئه که جذبم نشده
یه اخلاق بدی دارم اینکه هرچی یه نفرازم فاصله میگیره وبیمحلی میکنه من بیشتر جذبش میشم-والا کسانی هستن که تحویلم میگیرن ولی واسه من جذاب نیستن.
رفتارمون دربرار هم سرشار ازخودمونی بودن وصمیمیت هست ولی رفتارمن خاصأ غرور واحساسی بودن موج میزنه-رفتار اونم سرشار از جنبه-احترام صمیمانه-انسانیت ومهربونی هست
واما مشکل من:
---نه میتونم از ذهنم خارجش کنم(چون بعدمدتها یه ادمی رو دیدم که به میزان زیادی اعتقاد دارم آدمه)
---نه میتونم دوستیمو گسترش بدم(اون غیرمستقیم گفته بیا همو ببینیم ولی من اهل رابطه به جهت دوست بازی نیستم-مگررابطه ای رو قبول کنم که قصد ازدواجی باشه که تواین مورد بعیده پیش بیاد)
---نه میتونم همینطوری ادامه بدم(چون دارم اذیت میشم که دوسش دارم ولی بی هدف-اونم که زیاد تحویل نمیگیره واین موضوع بیشتر دقم میده).
موندم چیکار کنم-خوشحال میشم نظر دوستانو بدونم :72:

Designعزیز
با چت که اخلاقیات آدما مشخص نمیشه!
رو چه حسابی این حرفش رو که می گه یه دوستی معمولی که چیزی از آدم کم نمی کنه قبول می کنی؟آیا استدلالی آورده ؟ یا اینکه نظر شخصی خودشه؟
امان از احساس ,احساس ,احساس...
احساس بارزترین نتیجه ی دوستی با جنس مخالفه .اما همین احساس عقل آدم رو کور می کنه.تو همه چیز این احساسه که دشمن عقله
عزیز دلم حواستو جمع کن
لزومی نداره ارتباطت رو ادامه بدی مگه اینکه اون واقعا بخواد باهات ازدواج کنه پس باید بیاد خواستگاریت!این طوری میتونی با عقل تصمیم بگیری که به دردت می خوره یانه!
یه زنگ خطر:
گفته دوستی با جنس مخالف چیزی از آدم کم نمی کنه
این یعنی براش مهم نیست که با جنس مخالف دوست باشه.حالا فرض کن همسرشی .فکر نمی کنی این دیدگاه برای زندگیت خطر داره؟

[size=small]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پناه

Designعزیز
با چت که اخلاقیات آدما مشخص نمیشه!

شما راست میگین،ولی اگه طرف تو ارتباطی باشه که لزومی به دروغگویی توش نباشه(چون درحقیقت قصد ارتباطی درکارنبوده) وازاونجاییکه صداقت طبق تاییدبقیه کسانی که میشناسنش جز خصوصیاتشه وطی عملیاتی! بهم اثبات شده،تا حد زیادی به حرفاش ورفتارش اعتقاد دارم.ضمن اینکه لزومی به دروغگویی نیست.

رو چه حسابی این حرفش رو که می گه یه دوستی معمولی که چیزی از آدم کم نمی کنه قبول می کنی؟آیا استدلالی آورده ؟ یا اینکه نظر شخصی خودشه؟

نظرخودشه؛درحقیقت منظورش اینه که این دوستی هم مثل دوستیهایی هست که باهمجنسامون داریم،ضمن اینکه من حس میکنم این حرفو میزنه تاطرفشو بیشتر بشناسه تا اگه باب میلش بودباهاش بیشتر اشنابشه،چون خودشم میگفت که طرفشو زیاد امتحان میکنه تا بشناسش


امان از احساس ,احساس ,احساس...
احساس بارزترین نتیجه ی دوستی با جنس مخالفه .اما همین احساس عقل آدم رو کور می کنه.تو همه چیز این احساسه که دشمن عقله
عزیز دلم حواستو جمع کن

یعنی واقعا ادم نمیتونه باغیرهمجنسش دوستی معمولی داشته باشه؟!؟!،اون که تونسته،چون جنبش بالاست،وچندتایی از این نوع دوست داره که یکی دوسال هست باهاشون ارتباط داره،که اون دختراروهم میشناسم،ولی همشون میگن ارتباطشون خواهربرادریه(در حدخبرگیری ازهم وجویای حال هم بودن واین چیزا)

لزومی نداره ارتباطت رو ادامه بدی مگه اینکه اون واقعا بخواد باهات ازدواج کنه پس باید بیاد خواستگاریت!این طوری میتونی با عقل تصمیم بگیری که به دردت می خوره یانه!
یه زنگ خطر:
گفته دوستی با جنس مخالف چیزی از آدم کم نمی کنه
این یعنی براش مهم نیست که با جنس مخالف دوست باشه.حالا فرض کن همسرشی .فکر نمی کنی این دیدگاه برای زندگیت خطر داره؟

خب اتفاقا واسه من یکی این چیزاخیلی مهمه،راستش نمیدونم که بعد ازدواجشم قصدداره دوستیای معمولیشو ادامه بده یانه،مسلمأمن یکی خوشم نمیاد.

---

جوابتونو دادم بایه رنگ دیگه

دوستان این موضوع ازچندساعت پیش که گذاشتمش بیشتر از 40 بازدید داشته،ولی فقط یه نفرجواب داده،
تو روخدا نظرتونو بگین حتی در حد یه جمله[/size]

شاید بهتر باشه ملت نجنبمونو بالا ببریم تا بتونیم با غیرهمجنسامون دوستی معمولی داشته باشیم ،بدون داشتن حس خاص :310:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط flag

شاید بهتر باشه ملت نجنبمونو بالا ببریم تا بتونیم با غیرهمجنسامون دوستی معمولی داشته باشیم ،بدون داشتن حس خاص :310:

---

با سلام
چطوري؟!

معمولا دختر و پسري كه در آستانه ازدواج هست وقتي دوستي خود را اختصاصا به طرف غير همجنس مي كشاند در بهترين صورت هدايت به طرف ازدواج، و در غير اين صورت ارضاء نيازهاي عاطفي و ... مي باشد

=============
اختصاصا:
به اين منظور كه از نظر احساسي تمركز روي يك رابطه با جنس مخالف كردند و او را از سايرين متمايز ديدن.

سلام design گرامي
اين ميزان شناخت شما كافي نيست كه نشان دهد او همان چيزي هست كه مناسب شماست.
در واقع به لحاظ حسي ، ايشون براي شما جاذبه پيدا كرده. كه احتمالا از قدرت بيان ، ادبيات، و واكنشهاي او نشات مي گيرد.
تا وقتي كسي براي ازدواج رسما و با هدف پا پيش نگذاشته هست، نبايد با خيالات خود وابستگي اتان را نسبت به او رشد دهيد.

مشكلات سه گانه اي كه در پايان پست خود مطرح كرديد تا حد بسيار زيادي به وابستگي شما نسبت به ايشون اشاره دارد كه وابستگي هم دشمن هر چي دوستي و ازدواج و .... مي باشد.

اگر وابستگي شما در حال پيشرفت هست.(كه به نظر من هست) بهترين حالت بي خيال شدن از تالار مذكور هست.


اگر مي خواهي بعدا مراجع مستمر همدردي نباشي. توصيه آخرم را جدي به كار بگير.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط flag

شاید بهتر باشه ملت نجنبمونو بالا ببریم تا بتونیم با غیرهمجنسامون دوستی معمولی داشته باشیم ،بدون داشتن حس خاص :310:

---

با سلام
چطوري؟!

معمولا دختر و پسري كه در آستانه ازدواج هست وقتي دوستي خود را اختصاصا به طرف غير همجنس مي كشاند در بهترين صورت هدايت به طرف ازدواج، و در غير اين صورت ارضاء نيازهاي عاطفي و ... مي باشد

=============
اختصاصا:
به اين منظور كه از نظر احساسي تمركز روي يك رابطه با جنس مخالف كردند و او را از سايرين متمايز ديدن.

---

یعنی شما این موضوعو قبول ندارین که میشه توی دوستیها دیدگاهمون جنسیتی نباشه،وبا طرف مقابل مثل یه انسان برخورد کنیم،دوسش داشته بشیم ،کمکش کنیم،باهم باشیم،بدون در نظر گرفتن جنسیت طرف ؟!
البته مطمعنا داشتن همچین دوستی ای ،رابطه مستقیم داره با جنبه دو طرف ،که هردوطرف از رفتارهای هم برداشت های دیگه نکنن وحس خاصی هم درکار نباشه

مثل همین دوستمون design که به نظر میرسه در ارتباطی قرار داره که جنبه دوطرف یکسان نبوده ویکی به طرفش احساسات خاص پیدا کرده ولی طرف مقابلش همون حس معمولی رو داره.(شاید این مشکله همین نوع ارتباطات باشه)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

سلام design گرامي
اين ميزان شناخت شما كافي نيست كه نشان دهد او همان چيزي هست كه مناسب شماست.
در واقع به لحاظ حسي ، ايشون براي شما جاذبه پيدا كرده. كه احتمالا از قدرت بيان ، ادبيات، و واكنشهاي او نشات مي گيرد.
تا وقتي كسي براي ازدواج رسما و با هدف پا پيش نگذاشته هست، نبايد با خيالات خود وابستگي اتان را نسبت به او رشد دهيد.

مشكلات سه گانه اي كه در پايان پست خود مطرح كرديد تا حد بسيار زيادي به وابستگي شما نسبت به ايشون اشاره دارد كه وابستگي هم دشمن هر چي دوستي و ازدواج و .... مي باشد.

اگر وابستگي شما در حال پيشرفت هست.(كه به نظر من هست) بهترين حالت بي خيال شدن از تالار مذكور هست.


اگر مي خواهي بعدا مراجع مستمر همدردي نباشي. توصيه آخرم را جدي به كار بگير.

---

باید خدمتون عرض کنم ارتباطم خیلی باهاش کم شده،هردومونم خیلی وقته توی اون فروم نمیریم.

باوجود اینکه من اصلا دلم نمیخواد اون بفهمه اینقدر ازش خوشم اومده ولی متوجه شده،علت فاصله گرفتنشم همینه احتمالا (هرچندمن انکار میکنم) وخودش ارتباطمونو کم کرد،چون ادمی نیست که با احساسات دخترا بازی کنه ، ولی کامل ارتباطو قطع نکرده،هروقت بخوام جوابگوم هست ودرصورت گله شکایتم منت کشی هم میکنه.همشم ازخصوصیات مثبتمم به خوبی یاد میکنه.
یعنی اون میخواد ارتباطمون توی همین حد دوستی معمولی بمونه یا هم به دوستی بیرون کشیده بشه ،که من هیچکدومشو نمیتونم انجام بدم!! وچون شمشیرو از رو بستمو خودش فهمید اهل بیرون قرار گذاشتن نیستم اونم انگیزشو نگفته.
مشکل الان راه حله ،که نمیدونم چیه.یعنی من الان بین عقل و احساسم گیر کرده،چیکار کنم که جذب شخصیت واخلاقش شدم (نه اینکه خیلی ادم خوبی باشه،نه ،وایراداتی هم داره،مثل خودخواه بودن،یه کمم عصبی به نظر میرسه)

واضحه که احساساتت دخیل شده ، عقلانیت را محور قرار بده و ارتباط را رها کن ، چون خودت هم گفتی که ازدواج ممکن نیست پس با وجود درگیر شدن احساساتت ادامه این رابطه آسیب زاست . شما اعلام پایان رابطه کن ، اگر اون شما را پسندیده باشه و نظر به ازدواج داشته باشه اعلام میکنه . و اونوقت روند دیگه ای هست و در اون جهت راهنمایی بخواه .

نظر شخصی من خارج شدن از رابطه و در نتیجه پیشگیری از آسیب های روحی و عاطفی ناشی از ادامه رابطه است .


موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

واضحه که احساساتت دخیل شده ، عقلانیت را محور قرار بده و ارتباط را رها کن ، چون خودت هم گفتی که ازدواج ممکن نیست پس با وجود درگیر شدن احساساتت ادامه این رابطه آسیب زاست . شما اعلام پایان رابطه کن ، اگر اون شما را پسندیده باشه و نظر به ازدواج داشته باشه اعلام میکنه . و اونوقت روند دیگه ای هست و در اون جهت راهنمایی بخواه .

نظر شخصی من خارج شدن از رابطه و در نتیجه پیشگیری از آسیب های روحی و عاطفی ناشی از ادامه رابطه است .


موفق باشی

---

ممنون راهنمایی خیلی خوبی کردین،الان به نظرم دوراه حل وجود داره :305:

1.سعی کنم احساسم و وابستگیمو کنار بذارم که به مرور زمان قطعأ شدنیه و واقعا همون ارتباطی که اون با من داره رو ،من باهاش داشته باشم،یعنی دید خاص بهش نداشته باشم وبرادرانه باهاش دوست باشم.

2.به قول شما اعلام پایان رابطه کنم،ولی بگم واسه چی دارم تمومش میکنم؟ (بگم چون داشتم وابستت میشدم!! آخه نمیخوام اینو بدونه) ؛ضمن اینکه چندروز پیش که ازدستش ناراحت بودم ویه جورایی ناراضی بهش گفتم کاش میتونستم این رابطه مسخره رو تموم کنم،جواب داد :مجبور به ادامه نیستی اگه میتونی از خیلی چیزا چشم پوشی کنی،بعدشم یه جمله قشنگی گفت که حاکی از حس احترام صمیمانه بود.من که منظورشو نفهمیدم اگه کسی فهمید به منم بگه!!! :325:

ممنون :72:

چی بهت گفت؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

چی بهت گفت؟

---

همونکه تو پست قبلی گفتم:
مجبور به ادامه نیستی اگه میتونی از خیلی چیزا چشم پوشی کنی
حرف بعدیش مربوط به یه چیز دیگه بود،که ربطی به بحث الان من نداره!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اگه منظورشو متوجه میشین به منم بگین،لطفا

سلام
سرکار خانم design
بنظرم ادامه این تاپیک جز تلف کردن وقت شما و دیگر دوستان نتیجه ای نداره . بهتره شما تصمیم نهایی خودتون رو بگیرید و اونو عملی کنید .
دوستان و مدیر گرامی بطور کامل شمارو راهنمایی کردند و اگر شما میخواستید بدونید که چه کاری بهتره میتونید با یکبار خوندن پستهای دوستان کاملا متوجه بشید .
الان دیگه مشخص نیست که ادامه تاپیک به چه منظوری هست .
در مورد منظور ایشون هم فکر نمیکنم دوستان بتونند کمکتون کنند . اگر واقعا خیلی واجبه که منظور ایشون رو از اون جمله بدونید میتونید از خودشون بپرسید .
موفق باشید .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط digitalman

سلام
سرکار خانم design
بنظرم ادامه این تاپیک جز تلف کردن وقت شما و دیگر دوستان نتیجه ای نداره . بهتره شما تصمیم نهایی خودتون رو بگیرید و اونو عملی کنید .
دوستان و مدیر گرامی بطور کامل شمارو راهنمایی کردند و اگر شما میخواستید بدونید که چه کاری بهتره میتونید با یکبار خوندن پستهای دوستان کاملا متوجه بشید .
الان دیگه مشخص نیست که ادامه تاپیک به چه منظوری هست .
در مورد منظور ایشون هم فکر نمیکنم دوستان بتونند کمکتون کنند . اگر واقعا خیلی واجبه که منظور ایشون رو از اون جمله بدونید میتونید از خودشون بپرسید .
موفق باشید .

---

خیلی جالبه،چه قشنگ بلدین آدمو مسخره کنین،اونم کسی که اومده درخواست راهنمایی کرده ،واقعا ممنوم از همکاریتون
اگه شما لزومی به پاسخگویی اینجانب نمیبینین ،خب ...

منظورشون کاملا واضحه ایشون کاملا فهمیدن که شما چقدر بهشون وابستگی احساسی پیدا کردین و منظورشون از اون خیلی چیزها همون احساسات خودتون هست .

به نظر من این رابطه رو تا وابستگی تون به ایشون بیشتر نشده تمومش کنید . دلیل هم نمی خواد . می تونید بگین من اهل رابطه بی هدف و بدون سرانجام نیستم و دنبال دوستی هم نیستم . اگر الان محکم مقابل دلتون نایستین بعدا سخت تر خواهد بود .

design عزیز

یه زحمت بکش و عنوانی مناسب با مسئله ای که مطرح کرده ای رو تنظیم کن تا جایگزین عنوان درخواست راهنمایی شود ، تاپیکهایی که این نوع عنوان را دارند تغییر عنوان داده می شوند و در صورت عدم توجه کاربران مجبوریم حذف کنیم ، لذا تقاضا دارم شما سریعتر عنوان مناسبی ارائه کنید تا تصحیح صورت گیرد .

این پست بعد از اصلاح عنوان حذف خواهد شد

ببين منم مثل خودت جذب آدماي ميشم که ازم فاصله ميگيرن ولي اين که ميگي هميشه تو اول شروع کننده اي قشنگ نيست و اون آقا نسبت به شما اصلا جدي فکر نميکنه و رو حساب احترام به شما جواب ميده بهتره يه مدتي ازش فاصله بگيري ببين اون چيکار ميکنه شايد هم اون کسي رو دوسش داره و شمارو هم تو آب نمک نگه داشته ولي بهتره يه مدت رهاش کني مطمن باش نتيجه ميگيري

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

ممنون راهنمایی خیلی خوبی کردین،الان به نظرم دوراه حل وجود داره :305:

1.سعی کنم احساسم و وابستگیمو کنار بذارم که به مرور زمان <strike>قطعأ شدنیه</strike> (ويرايش مدير همدردي : قطعا نشدنيه )و واقعا همون ارتباطی که اون با من داره رو ،من باهاش داشته باشم،یعنی دید خاص بهش نداشته باشم وبرادرانه باهاش دوست باشم.

2.به قول شما اعلام پایان رابطه کنم،ولی بگم واسه چی دارم تمومش میکنم؟ (بگم چون داشتم وابستت میشدم!! آخه نمیخوام اینو بدونه) ؛ضمن اینکه چندروز پیش که ازدستش ناراحت بودم ویه جورایی ناراضی بهش گفتم کاش میتونستم این رابطه مسخره رو تموم کنم،جواب داد :مجبور به ادامه نیستی اگه میتونی از خیلی چیزا چشم پوشی کنی،بعدشم یه جمله قشنگی گفت که حاکی از حس احترام صمیمانه بود.من که منظورشو نفهمیدم اگه کسی فهمید به منم بگه!!! :325:

ممنون :72:

---

با سلام
مراجع گرامي اين 2 راه كه به نظرتون مي رسه كاملا اشتباه هست و نشون مي ده كه شما در دام وابسگي از هم اكنون افتاديد.
اشتباه راه اول اينه كه به اشتباه تصور مي كنيد كه بدون وابستگي خواهيد توانست به اين رابطه ادامه دهيد.

اشتباه راه دوم اينه كه بياييد دليل قطع رابطه را براي او توضيح دهيد. در حاليكه به گفته شما براي او مهم نيست. و اهميتش براي شما از ناخوداگاهتان نشات مي گيرد كه وابسته هستيد.

راه صحيح: قطع يكباره ارتباط و تحمل آن.



اين هم دليل من بر اينكه شما از هم اكنون علائم وابستگي را نشان مي دهيد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

واما مشکل من:
---نه میتونم از ذهنم خارجش کنم(چون بعدمدتها یه ادمی رو دیدم که به میزان زیادی اعتقاد دارم آدمه)
---نه میتونم همینطوری ادامه بدم(چون دارم اذیت میشم که دوسش دارم ولی بی هدف-اونم که زیاد تحویل نمیگیره واین موضوع بیشتر دقم میده).
موندم چیکار کنم-خوشحال میشم نظر دوستانو بدونم :72:

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط flag

یعنی شما این موضوعو قبول ندارین که میشه توی دوستیها دیدگاهمون جنسیتی نباشه،وبا طرف مقابل مثل یه انسان برخورد کنیم،دوسش داشته بشیم ،کمکش کنیم،باهم باشیم،بدون در نظر گرفتن جنسیت طرف ؟!
البته مطمعنا داشتن همچین دوستی ای ،رابطه مستقیم داره با جنبه دو طرف ،که هردوطرف از رفتارهای هم برداشت های دیگه نکنن وحس خاصی هم درکار نباشه

---

با سلام
دقت كنيد دوستي دختر و پسر جوان قبل از ازدواج بدون ايجاد احساسات و وابستگي از نظر تئوري و ذهني انجام پذير هست. ليكن در اكثر قريب به اتفاق اين دوستي ها در عالم عمل و واقعيت توام با احساسات و وابستگي هايي هست كه هم دوستي ساده را از مسير خود خارج مي كند و هم شناخت براي ازدواج را مختل مي سازد.
در واقع يك «اگر» در اينجا قيد مي شود كه در حال حاضر و در جامع ما و با وضعيت دختر و پسر ما اين «اگر» محقق نمي شود.

يعني اينكه مي گوييد: اگر دوستي بدون احساسات و وابستگي و فقط از روي جنبه انساني باشد و .....
اين اگر كه من قرمزش كردم،‌در اكثر قريب به اتفاق مواقع عملا و در عالم بيرون اتفاق نمي افتد و فقط در ذهن شدني هست.

نمونه اش همين تاپيك كه اين مراجع بسيار گرامي ، اول تاپيك با اين جمله شروع كردند:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

یه مدتیه با یه پسری توی فرومی اشنا شدم(23 سالشه-من 25)-یه دوستی معمولی بینمون هست و رابطمون نذاشتیم احساساتی بشه(یعنی من نذاشتم-چون اهل دوست بازی و این مسائل نیستم).هردومونم تحصیلاتمون مهندسی هست.

---

و اما در آخر پست خود هم اين عبارت را آورده اند:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

واما مشکل من:
---نه میتونم از ذهنم خارجش کنم(چون بعدمدتها یه ادمی رو دیدم که به میزان زیادی اعتقاد دارم آدمه)
---نه میتونم دوستیمو گسترش بدم(اون غیرمستقیم گفته بیا همو ببینیم ولی من اهل رابطه به جهت دوست بازی نیستم-مگررابطه ای رو قبول کنم که قصد ازدواجی باشه که تواین مورد بعیده پیش بیاد)
---نه میتونم همینطوری ادامه بدم(چون دارم اذیت میشم که دوسش دارم ولی بی هدف-اونم که زیاد تحویل نمیگیره واین موضوع بیشتر دقم میده).
موندم چیکار کنم-خوشحال میشم نظر دوستانو بدونم :72:

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط flag

مثل همین دوستمون design که به نظر میرسه در ارتباطی قرار داره که جنبه دوطرف یکسان نبوده ویکی به طرفش احساسات خاص پیدا کرده ولی طرف مقابلش همون حس معمولی رو داره.(شاید این مشکله همین نوع ارتباطات باشه)

---

چه جالب. اتفاقا صحبت شما بايد زير نمونه عملي مي آمد تا با مثال برايتان روشن شود.
در اينجا قرباني وابستگي disign هست، در حاليكه هميشه معادله احساسي دو بخش دارد:
الف: قرباني يا وابسته
ب)‌قرباني كننده يا وابسته ساز.

در واقع مخاطب disign همانطور كه در متن سئوال هم آمده است قبلا هم چنين مهارتهايي در وابسته ساختن دختران داشته هست.1
يعني فاعلانه در مسائل احساسي موجب انفعال احساسي شخص وابسته مي شوند.

البته گاهي اين تعاملها به صورت دو طرفه انجام مي گيرد. ولي اكثر مواقع يك طرف وابسته كننده و يك طرف وابسته شونده هست.

============
خلاصه:
شدت نيازهاي عاطفي و جنسي و عدم آگاهي،‌عدم مهارت و عدم قدرت خودكنترلي درجوانان جامعه ما موجب مي شود كه ما از اشاعه ذهني نظراتمان در مورد ارتباط دختر و پسر دست بكشيم.
حالا اگر يك مورد چنين مهارتها،‌آگاهي ها و خودكنترلي هايي را داشت كه به راحتي بتواند رابطه را كنترل كند و وابسته نشود و وابسته نكند و مسائل احساسي مبتني بر بعد جنسيتي را وارد رابطه نكند مورد استثناء هست .




================================================== ===========
پاورقي: 1

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

-ضمن اینکه داشتن دوست دختر بارابطه خاص(قصد ازدواجی-بارعایت حدود)رو انکار نمیکنه.دختربازم نیست ومیگه شاید قبلا بوده ولی ترک کرده (یه چیزتومایه های توبه!)

---

نقل قول:

---

flag نوشته است: یعنی شما این موضوعو قبول ندارین که میشه توی دوستیها دیدگاهمون جنسیتی نباشه،وبا طرف مقابل مثل یه انسان برخورد کنیم،دوسش داشته بشیم ،کمکش کنیم،باهم باشیم،بدون در نظر گرفتن جنسیت طرف ؟!
البته مطمعنا داشتن همچین دوستی ای ،رابطه مستقیم داره با جنبه دو طرف ،که هردوطرف از رفتارهای هم برداشت های دیگه نکنن وحس خاصی هم درکار نباشه

---

"دوست خود را چندان دوست بدار که اگر روزی دشمن تو شد از او هراسناک نباشی"

designعزیز در این دنیا هر کس به فکر منافع شخصی خود است و حفظ این منافع با چشم داشت و توقع همراه است.
گاهی افراد فکر می کنند هنگامی که به یکدیگر ابراز عشق و علاقه می کنند بی نظرند و قصدی ندارند در حالی که ممکن است (بطورغیرمستقیم) احتیاج به محبت داشته باشند و تا حدی پیش روند که به خودپسندی رسند.
خودپسندی به این معنی که ما از کسی چه مستقیم چه غیرمستقیم(مانند جریان شما) بخواهیم ما را حمایت کند گاهی ستایش کند گاهی رد کند و گاهی ابراز علاقه....

اما آنچه نشانگر یک دوستی سالم و رابطه اجتماعی است پی بردن به ارزش ایثار نفس است اما این بدین معنا نیست تمام نیرو و ارزش خود را برای مقاصدی ذخیره کرد که در راستای این مقاصد اصول ایمانی و اخلاص و شرف و ارزش های انسانی فراموش شود.
:324:
در یک رابطه سالم .... دهنده و گیرنده هر دو غنی و پربار و توانگر می شوند و هیچ گونه حسرت و افسوس و غمی باقی نمی ماند که اگر باشد هم متعلق بر هر دو آنان است هر دو یکسان.

اما اوج ایثار نفس می دانی چیست؟؟؟

این است که گاهی خواسته و درخواست کسی را که برایش مناسب و خوب نیست، رد کنیم

و بدان بدترین و آزاردهنده ترین نوع ارتباط ها و دوستی ها....زمانی است که انسان همه هستی و ارزش های اخلاقی خود را در آن سرمایه گذاری کند و این آغاز وابستگی است.
........................
:305:
قضاوت ها با تو است دوست عزیزم.آیا تعادلی در این رابطه می بینی؟؟
.

من عنوان تاپیک رو درخواست راهنمایی گذاشته بودم،ولی الان میبینم تغییر پیدا کرده تا گویای موضوع باشه،
ولی از اونجاییکه کلا با واژه دوست پسر مخالفم وضمن اینکه اصلا اون آقا واسه دوست پسر من نیست ،خواهش میکنم

یا عنوانو به این تغییر بدین :آیا دوستی معمولی با جنس مخالف امکان پذیره؟
اگه موافق این عنوان نیستین واژه دوست پسرو حذف کنین
ممنونم :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'مدیرهمدردی'

به اشتباه تصور مي كنيد كه بدون وابستگي خواهيد توانست به اين رابطه ادامه دهيد.

---

چطور اون تونسته همین دوستی معمولی رو باچند نفر دیگه داشته باشه؟ (واگه اون تونسته چرا من نتونم؟)-فکر میکنم ارزش امتحان کردنشو داشته باشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'مدیرهمدردی'

اشتباه راه دوم اينه كه بياييد دليل قطع رابطه را براي او توضيح دهيد. در حاليكه به گفته شما براي او مهم نيست. و اهميتش براي شما از ناخوداگاهتان نشات مي گيرد كه وابسته هستيد.

---

اتفاقأ خیلی واسش مهمه وتا ته وتوه جریانو در نیاره ول نمیکنه،بعدم که جریانو میفهمه، توجیحم میکنه(تا حالا که از چیزی دلخور میشدم اینکارو میکرده)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'مدیرهمدردی'

راه صحيح: قطع يكباره ارتباط و تحمل آن.

---

چرا باید یه ادمو که قبولش دارم،بهش اعتماد دارمو از دست بدم؟
ضمن اینکه به نظرم داشتن یه دوست معمولی ازجنس مخالف میتونه مفید باشه ،نیست؟
به عنوان کسی که راحت میتونم باهاش صحبت کنم ودر مورد مسائل ایجاد شده ازش مشورت بخوام-چون یه موضوعاتی تو زندگی واسه ادم پیش میاد(مثلا رابطه باکسی یاخواستگار) که خیلی خوبه که ادم در شناخت یه پسر از همجنسش مشورت بخوای،چون بالاخره مردا همدیگرو بهتر میشناسن(وایشونم تو این مسائل ادعاش میشه)، وچون دید ونظر خاصی بهم نداره راحت باهام صحبت میکنه.



واقعا ممونم که اینقدر تو این سایت به ادم جواب میدن ونظرشونو میگن :72:،این سایت واقعا در مشاوره حرف اول رو میزنه-دست همتون درد نکنه :316:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'نقاب'

designعزیز در این دنیا هر کس به فکر منافع شخصی خود است و حفظ این منافع با چشم داشت و توقع همراه است.

---

دقیقأ تو این رابطه این منم که چشمداشت داشتم ومیدونم اشتباه میکنم،واسه همین سعی میکنم توقعمو به حداقل برسونم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'نقاب'

اما اوج ایثار نفس می دانی چیست؟؟؟
این است که گاهی خواسته و درخواست کسی را که برایش مناسب و خوب نیست، رد کنیم

---

اتفاقأ اون همینکارو کرد و ازوقتی شک کرد که بهش حس خاص پیدا کردم-ازم فاصله گرفت-چون نمیخواد ضربه بخورم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'نقاب'

قضاوت ها با تو است دوست عزیزم.آیا تعادلی در این رابطه می بینی؟؟

---

دقیقأ موضوع همینه که من تعادل رابطه رو ازبین بردم،مشکل از منه-وباید انتظارمو-احساسمو-وابستگیمو بیارم پایین تا تعادل ایجاد شه.

از پاسخگوییتون بینهایت سپاسگذارم:72:

شما در این رابطه به هیچ وجه نمیتونی احساست رو نادیده بگیری ، ایشونو قبول داری و طبیعیه که جذبش میشی ، خانمها هم که احساساتشون مقدمه و کم هستند اونهایی که جلوی احساسشون محکم بایستند و اذیت هم نشند و کاملاً عقلایی عمل کنند .

با قاطعیت به شما میگم که ادامه این ارتباط وابستگی شما را بیشتر در نتیجه عزت نفستون را آسیب زده و عاقبت هم همینجا خواهی اومد و خواهی گفت چه کنم ؟ من اونو دوست دارم ، همون مرد ایدآلمه ، اون به ازدواج فکر نمیکنه ، نمیخوام از دستش بدم و ..... .

پس رابطه معمولی نخواهد بود . یکباره و بی هیچ توضیحی رابطه را قطع کن و راه های ارتباطی را ببند و توقف فکر را در راطه با او در پیش بگیر یعنی بهش فکر نکن ، اگر میخواهی به آنچه گفتم دچار نشوی .



.
خودت را با تصور رابطه معمولی گول نزن عزیزم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'مدیرهمدردی'

دقت كنيد دوستي دختر و پسر جوان قبل از ازدواج بدون ايجاد احساسات و وابستگي از نظر تئوري و ذهني انجام پذير هست. ليكن در اكثر قريب به اتفاق اين دوستي ها در عالم عمل و واقعيت توام با احساسات و وابستگي هايي هست كه هم دوستي ساده را از مسير خود خارج مي كند و هم شناخت براي ازدواج را مختل مي سازد.
نمونه اش همين تاپيك كه ...

---

یعنی شما هرگونه ارتباطی رو نفی میکنین؟
چرا دو جنس نمیتونن با هم دوست باشن بدون در نظر گرفتن جنسیت طرف؟
اگر ادمها تو دوستیشون جنسیت طرف زیاد فرق نداشته باشه،میتونن باهم دوست باشن،تعامل داشته باشن ،اینطوری همدیگرو هم بیشتر میشناسن واز طرفی یه جورایی تمایلشون به جنس مخالفشون ارضاء میشه و دنبال دوستیهای بی هدف و آسیب زا نمیرن،ضمن اینکه میتونن توی این دوستیهای معمولی اشخاصی رو در نظر بگیرن واسه ازدواج
که البته در این نوع دوستی حدود کاملأ باید رعایت بشه و صمیمیت زیادی ایجاد نشه.


حالا در این تاپیک دوستمون design تا الان که نتونسته همچین تعادلی رو در ارتباطش به وجود بیاره ولی ظاهرأ داره سعیشو میکنه برای از بین بردن وابستگیش، امیدوارم موفق بشه

نقل قول:

---

که البته در این نوع دوستی حدود کاملأ باید رعایت بشه و صمیمیت زیادی ایجاد نشه.

---

flag جان اگر بشه چی میییشششه ؟ ولی حیف که نمیشه .

توی همین تالار یه چرخی بزن . فراوون داشتیم که یک دختر و یا پسر فقط به خاطر یه نگاه از کسی دلباخته شده و فکرش هزار جا رفته و ...
حالا چطور ممکنه دو نفر از جنس مخالف که در اوج نیاز به جنس مخالف هم هستند با هم صحبت کنند و رفت آمد داشته باشند ولی بینشون صمیمیت ایجاد نشه ؟!؟!؟!؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط digitalman

نقل قول:

---

که البته در این نوع دوستی حدود کاملأ باید رعایت بشه و صمیمیت زیادی ایجاد نشه.

---

flag جان اگر بشه چی میییشششه ؟ ولی حیف که نمیشه .

توی همین تالار یه چرخی بزن . فراوون داشتیم که یک دختر و یا پسر فقط به خاطر یه نگاه از کسی دلباخته شده و فکرش هزار جا رفته و ...
حالا چطور ممکنه دو نفر از جنس مخالف که در اوج نیاز به جنس مخالف هم هستند با هم صحبت کنند و رفت آمد داشته باشند ولی بینشون صمیمیت ایجاد نشه ؟!؟!؟!؟

---

جدی میگین؟!!
پس اینهمه ادم که ادعا دارن باهم دوست معمولی اند چی؟
خب رفت وامد رو حذف کنیم تا صمیمیت کمترشه،اونطوری امکان نداره؟

جالبه از طرفی از شما فاصله میگیره از طرفی دلیل برای جدایی می خواد .

تمام اینها معنیش اینه که ایشون می خواد شما رو از دست نده چون میتونه باهتون دوست باشه مثل همون کسایی که تا حالا دوست بوده باهاشون اما چون متوجه شده که شما چقدر وابسته شدی می خواد فردا که خواست تموم کنه شما آه و ناله راه نندازی و زیاد بهش گیر ندی واسه همین فاصله میگیره .

اما دختر خوب شما گفتی چه اشکال داره یه دوستی معمولی واسه شناخت داشته باشیم . من بهت می گم چه اشکالی داره . اشکالش اینه که امروز به خاطر احساست و وابستگیت نمی خوای تمومش کنی ، فردا به خاطر احساساتت می خوای که از دستش ندی بعد هم بهش ثابت کنی که چقدر دوسش داری بعد سعی کنی که راضیش کنی که به ازدواج هم فکر کنه بعد وارد فاز احساس و عشق شدن و تو این فاز هم خیلی از همین چیزایی که امروز میگی که رعایت میشه دقیقا زیرپا گذاشته میشه و اونوقت در نهایت جدایی و یک ضربه روحی شدید...........

تمام این چیزهایی که گفتم نمیذاره دوستی شما معمولی باشه . عزیزم شما اول راهی و این همه وابستگی داری وای به حال اینکه هی بخواد طولانی تر شه .

شما خودتون هم متوجه نیستین اما به خاطر شدت وابستگی کاملا دارین توجیه می کنین فقط به خاطر حفظ رابطه .

چرا می خوای به خودت آسیب بزنی ؟ من دارم میگم که شما نمیتونین دوستی معمولی داشته باشین . استثنا هستن افرادی که وابسته نشن که اون هم باید خودکنترلی قویی داشته باشن . اما شما همین الان به شدت وابسته ای .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط flag

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 'مدیرهمدردی'

دقت كنيد دوستي دختر و پسر جوان قبل از ازدواج بدون ايجاد احساسات و وابستگي از نظر تئوري و ذهني انجام پذير هست. ليكن در اكثر قريب به اتفاق اين دوستي ها در عالم عمل و واقعيت توام با احساسات و وابستگي هايي هست كه هم دوستي ساده را از مسير خود خارج مي كند و هم شناخت براي ازدواج را مختل مي سازد.
نمونه اش همين تاپيك كه ...

---

یعنی شما هرگونه ارتباطی رو نفی میکنین؟
چرا دو جنس نمیتونن با هم دوست باشن بدون در نظر گرفتن جنسیت طرف؟
اگر ادمها تو دوستیشون جنسیت طرف زیاد فرق نداشته باشه،میتونن باهم دوست باشن،تعامل داشته باشن ،اینطوری همدیگرو هم بیشتر میشناسن واز طرفی یه جورایی تمایلشون به جنس مخالفشون ارضاء میشه و دنبال دوستیهای بی هدف و آسیب زا نمیرن،ضمن اینکه میتونن توی این دوستیهای معمولی اشخاصی رو در نظر بگیرن واسه ازدواج
که البته در این نوع دوستی حدود کاملأ باید رعایت بشه و صمیمیت زیادی ایجاد نشه.

---

دوست عزیز گفتن این حرف راحته اما باور کنین که فقط حرفه.....
طرف می خواد دوستی ساده داشته باشه اما هر چی جلوتر میره وابستگی و دلبستگی و نیاز عاطفی و جنسی پیش میاد و تمام اینها دست به دست هم میدن و سبب میشن که دیگه دوستی ساده در کار نباشه .
طبیعی هم هست چون هر دو جنس به هم کشش دارن هم از لحاظ عاطفی هم از لحاظ جنسی بنابراین نمیشه جنسیت رو نادیده گرفت و خود رو توجیه کرد که من وابسته نخواهم شد من .......... من ............. من ..........

چند روز پیش تلویزیون برنامه ای در رابطه با اعتیاد داشت و افرادی که ترک کرده بودن صحبت می کردن و جالب بود که همه می گفتن که از روز اول و اولین بار مصرف به خودشون میگفتن من معتاد نمیشم ، من تفریحی میکشم ، من ارادم قویه ، میدونم هر موقع بخوام کنارش میذارم و بهش اعتیاد پیدا نمی کنم .

به حرف آسونه اما در عمل...............

اینقدر همه برداشتشون وابستگیه منه به اون ، میشه وابستگی رو تعریف کنید؟- لطفأ :72:

آخه من دارم میگم که ارتباطم خیلی باهاش کم شده ،حتی پیشنهاد غیر مستقیمشو واسه دیدن همدیگه رو هم رد کردم :82:
یکی دو ماهه شاید فقط هفته ای یک بار ارتباطی باشه (چت-sms-تلفن) :302:

دوست گرامی به نظر میرسه شما دچار اشتباه شده باشی
من کاری به احساسات و وابستگی و اینجور حرفها ندارم
شما گفتی ((رفتار اونم سرشار از جنبه-احترام صمیمانه-انسانیت ومهربونی هست))
انسانها به راحتی میتونن پشت یه نقاب قایم بشن و شمایل اصلیشونو لو ندن
شما گفتی فقط تو فروم و اس ام اس و گاهی تلفنی رابطه دارین
ایا واقعا به این نوع ارتباط میشه اعتماد کرد!!!؟؟
به نظر میرسه ایشون فن بیان وادبیات خوبی داشته باشن و همین موضوع بیشتر نگران کننده هستش
امیدوارم عاقلانه تصمیم بگیرید
انشاالله موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Dr.jak

دوست گرامی به نظر میرسه شما دچار اشتباه شده باشی
من کاری به احساسات و وابستگی و اینجور حرفها ندارم
شما گفتی ((رفتار اونم سرشار از جنبه-احترام صمیمانه-انسانیت ومهربونی هست))
انسانها به راحتی میتونن پشت یه نقاب قایم بشن و شمایل اصلیشونو لو ندن
شما گفتی فقط تو فروم و اس ام اس و گاهی تلفنی رابطه دارین
ایا واقعا به این نوع ارتباط میشه اعتماد کرد!!!؟؟
به نظر میرسه ایشون فن بیان وادبیات خوبی داشته باشن و همین موضوع بیشتر نگران کننده هستش
امیدوارم عاقلانه تصمیم بگیرید
انشاالله موفق باشید

---

نه از اون بابت که مطمعنم ، چون شناخت من ازش منحصر به خودم نیست،هستن کسایی که از نزدیک میشناسنش و شناخت من سطحی نیست
ضمن اینکه اونقدرام همه خصوصیاتش مثبت نیست،آدمه دیگه ایرادم داره
اون جمله من انگار اغراق امیز بوده که بقیه رو به اشتباه انداخته که رفتارش خیلی خوبه وکامله،نه اینطوریام نیست دیگه،خر نیستم که ایرادای یه نفرو نبینم. :227:
بابت اعتماد داشتنم بهش:موضوعاتی بین من و اون پیش اومد که خیلی قبولش دارم،توی یه مشکلی کمکم کرد،که اگه اون نبود نمیدونم چی سرم میومد

دوست عزیز شما کاملا مستعد وابستگی هستید یک بار دیگه خودتون جمله هاتون رو بخونید شما به خاطر یک ارتباط نتی و تلفنی که هنوز فرد رو ندیدین این همه اصرار و توجیه دارین برای حفظ رابطه . تمام این ها خود نشانه وابستگی شماست . تصور کنید که ارتباطتون بیشتر هم بشه اونوقت دیگه واقعا براتون سخت تر خواهد بود و حاضر نیستین رابطه رو قطع کنید .

design عزیز

گفتی که می خوای یه دوستی معمولی با جنس مخالفت داشته باشی ،
اگر بتونی یه ارتباط سازنده با جنس مخالفت داشته باشی و بتونی
مدیریتش کنی خیلی خوب خواهد بود. البته قضیه دو جانبه هست ،
ایشون هم باید این ظرفیت رو داشته باشن! (در مورد دوست شما هنوز نیاز به تست
گرفتن داره!)

دوستی معمولی با جنس مخالف شرایطی داره ، که اگر شما به همچین
ارتباطی تمایل داری ، باید ببینی این شرایط رو داری و می تونی در همین حد هم نگهش داری؟! :

"در این ارتباط احساس عشق و هوس و جاذبه وجود نداره ، فقط حس احترام هست و مهر ،
دوست شما اگر 10 روز هم تماس نگیره شما شکایتی نداری و عصبانی نمی شی چون
اصولاً برای تماس گرفتنش منتظر نیستی، میزان دیدارها حداکثر 1 بار هر 2 یا 3 ماه
در مکان های عمومی و عموماً به دلیل حال و احوال یا موضوعات کاری و در زمانی کوتاه ،
تماس های تلفنی بسیار کم و کوتاه مثلاً حداکثر 1 بار در ماه و 15 دقیقه حول محورهای
غیر احساسی ، اگر دوست شما ازدواج کند یا دوست دختر پیدا کند
برای شما بی تفاوت است ، شخص مقابل پیشنهاد ارتباط بیشتر به شما نمی دهد و
شما را تحت فشار نمی گذارد ، ذهن شما از ایشون پر نیست"

در کل دوستی سازنده با جنس مخالف ،برای شما مشغله فکری تولید نمی کنه و زندگیتون رو
فلج نمی کنه :104:

پس از اطمینان از خودتون ، باید فرد مقابل رو تست کنید و بهترین راه تست این هست
که ببینید چقدر در میان صحبت هاشون بحثهای احساسی رو به میان می کشن!
که اگر احساسی برخورد می کنن مردود می شن و در هر جای رابطه شما
باید توانایی این کات کردن رو داشته باشید!!! :160:

در کل این نوع ارتباط رو توصیه نمی کنم چون :
1) "مدیریت این روابط بسیار سخت هست و ظرفیت و خودکنترلی بالایی را
می طلبد " چون از هر 1000 مرد شاید 1 نفر توانایی ادامه ارتباط بدون چشمداشت را داشته باشد.
و در ثانی چه ضمانتی هست که در میانه راه خودتان یا او وابسته نشوید؟؟؟!!!

تذکر >>>>>>>> وقتی احساس به فرد مقابل دارید نمی توانید دوستی معمولی داشته باشید.

آیا این شرایط رو در خودتون و ارتباطتون می بینید ؟ به تذکر دقت کنید!!!


:72: :72: :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

اینقدر همه برداشتشون وابستگیه منه به اون ، میشه وابستگی رو تعریف کنید؟- لطفأ :72:

---

دقیقاً همینیه که در شما دیده میشه ، این که نتونی یه رابطه رو قطع کنی یعنی وابستگی و درون شما برای توجیه این وابستگی هی دلیل میاره برای حفظ رابطه .

دیزاین عزیز

در یک رابطه معمولی و به دور از احساسات شما خیلی راحت میتونی فرد رو کنار بزاری یا حتی برای سالها ارتباطی نداشته باشی اما همچنان در دلت بدانی که اون از دوستان است و بودفیزیکی و شنیدن صداش و هر گونه ارتباط فعال مهم نباشه بلکه شخصیتش مهم باشه .

شما دقت کن اگر تونستی خیلی راحت بگی بی خیال و اصلاً فکرش تو ذهنت نیاد و بتونی هیچ رابطه ای نداشته باشی ، در این صورت وابسته نیستی .

آیا اینطوری هستی ؟ ما که می بینیم دنبال یک توجیه محکم برای حفظ رابطه هستی و حالا اسمشم میزاری رابطه معمولی اما خودت هم میدونی احساس و احوالت نسبت بهش معمولی نیست .

کافیه همین لحظاتی دیگر بهت خبر بده داره ازدواج می کنه ، در همون حال که میگی مبارکه در دلت غمی خواهد بود از این که چرا نباید می شد که ما مال هم باشیم !!!! و همین واگویه اگر یه آن در ذهنت بیاد یعنی این که رابطه شما معمولی نیست .


دقت کن و با خودت رو راست باش ، نترس در خلوت خودت با خودت کس دیگه ای نیست پس حرفهات را رک و صریح و صادقانه به خودت بگو .....


موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

چطور اون تونسته همین دوستی معمولی رو باچند نفر دیگه داشته باشه؟ (واگه اون تونسته چرا من نتونم؟)-فکر میکنم ارزش امتحان کردنشو داشته باشه

---

سلام
ارزش امتحان كردنشو نداره،‌ چون هزينه اش خراب كردن زندگي خودته
اون شخصيت وابسته ساز هست،‌و بيشتر زندگي ديگران را ويران مي كند.
تو شخصيت وابسته اي و زندگي خودت را ويران مي كني.
ما هيچكدام را تاييد نمي كنيم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

اتفاقأ خیلی واسش مهمه وتا ته وتوه جریانو در نیاره ول نمیکنه،بعدم که جریانو میفهمه، توجیحم میکنه(تا حالا که از چیزی دلخور میشدم اینکارو میکرده)

---

اين نشان دهنده اهميت شما برايش نيستيد. بلكه نشان دهنده اينست كه روش وابسته سازي خود را كامل كند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

چرا باید یه ادمو که قبولش دارم،بهش اعتماد دارمو از دست بدم؟

---

به خاطر اينكه تا همينجا هم استارت مشكلات بزرگي برات زده شده. نكنه كه يادت رفته براي چي اين تاپيك را باز كردي. بايد قطع كني چون در اين رابطه ضرر دهي داري. آنهم نه مالي يا ... بلكه زندگي ات رو داري مي بازي.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

واما مشکل من:
---نه میتونم از ذهنم خارجش کنم(چون بعدمدتها یه ادمی رو دیدم که به میزان زیادی اعتقاد دارم آدمه)
---نه میتونم دوستیمو گسترش بدم(اون غیرمستقیم گفته بیا همو ببینیم ولی من اهل رابطه به جهت دوست بازی نیستم-مگررابطه ای رو قبول کنم که قصد ازدواجی باشه که تواین مورد بعیده پیش بیاد)
---نه میتونم همینطوری ادامه بدم(چون دارم اذیت میشم که دوسش دارم ولی بی هدف-اونم که زیاد تحویل نمیگیره واین موضوع بیشتر دقم میده).
موندم چیکار کنم-

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

ضمن اینکه به نظرم داشتن یه دوست معمولی ازجنس مخالف میتونه مفید باشه ،نیست؟
به عنوان کسی که راحت میتونم باهاش صحبت کنم ودر مورد مسائل ایجاد شده ازش مشورت بخوام-چون یه موضوعاتی تو زندگی واسه ادم پیش میاد(مثلا رابطه باکسی یاخواستگار) که خیلی خوبه که ادم در شناخت یه پسر از همجنسش مشورت بخوای،چون بالاخره مردا همدیگرو بهتر میشناسن(وایشونم تو این مسائل ادعاش میشه)، وچون دید ونظر خاصی بهم نداره راحت باهام صحبت میکنه.

---

:303:
:305: نه ، اصلا نمي تونه مفيد باشه ، به عكس براي شما خيلي هم ضرر داره. (در تئوري ضرر نداره،‌ در عمل مي بينيد كه تاحالاش هم ضرر داشته)

خودت هم مي دوني اين بخش صبحتهايت يك مكانيسم عقلاني سازي براي پرداختن به احساساتت هست.
شما اگر مشورت خواستي در رابطه با ازدواج و خواستگاري.... ، لازم نيست كه از يك دوست پسري كه وابسته احساسي به او هستي كمك بگيري تا نتواني با مشكلات اين رابطه چه كار كني.
تشريف بياوريد در همين تالار من و همه اين اعضاء‌ به اتفاق قول مي دهيم كمكتون كنيم.
اگر ما را هم مناسب نديديد، هر متخصص روانشناس يا مشاوره خانواده اي به شما كمك مي كند كه در زندگي تصميمات مهمتون را بگيريد.
نياز نيست كسي را كه تا همين جا موجب وابستگي اتون شده را حفظ كنيد كه شايد يك روزي ،‌يه جايي ، در يه مسئله اي ، شايد كمكتون كنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

ممنون راهنمایی خیلی خوبی کردین،الان به نظرم دوراه حل وجود داره :305:

1.سعی کنم احساسم و وابستگیمو کنار بذارم که به مرور زمان <strike>قطعأ شدنیه</strike> (ويرايش مدير همدردي : قطعا نشدنيه )و واقعا همون ارتباطی که اون با من داره رو ،من باهاش داشته باشم،یعنی دید خاص بهش نداشته باشم وبرادرانه باهاش دوست باشم.

2.به قول شما اعلام پایان رابطه کنم،ولی بگم واسه چی دارم تمومش میکنم؟ (بگم چون داشتم وابستت میشدم!! آخه نمیخوام اینو بدونه) ؛ضمن اینکه چندروز پیش که ازدستش ناراحت بودم ویه جورایی ناراضی بهش گفتم کاش میتونستم این رابطه مسخره رو تموم کنم،جواب داد :مجبور به ادامه نیستی اگه میتونی از خیلی چیزا چشم پوشی کنی،بعدشم یه جمله قشنگی گفت که حاکی از حس احترام صمیمانه بود.من که منظورشو نفهمیدم اگه کسی فهمید به منم بگه!!! :325:

ممنون :72:

---

با سلام
مراجع گرامي اين 2 راه كه به نظرتون مي رسه كاملا اشتباه هست و نشون مي ده كه شما در دام وابسگي از هم اكنون افتاديد.
اشتباه راه اول اينه كه به اشتباه تصور مي كنيد كه بدون وابستگي خواهيد توانست به اين رابطه ادامه دهيد.

اشتباه راه دوم اينه كه بياييد دليل قطع رابطه را براي او توضيح دهيد. در حاليكه به گفته شما براي او مهم نيست. و اهميتش براي شما از ناخوداگاهتان نشات مي گيرد كه وابسته هستيد.

راه صحيح: قطع يكباره ارتباط و تحمل آن.



اين هم دليل من بر اينكه شما از هم اكنون علائم وابستگي را نشان مي دهيد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

واما مشکل من:
---نه میتونم از ذهنم خارجش کنم(چون بعدمدتها یه ادمی رو دیدم که به میزان زیادی اعتقاد دارم آدمه)
---نه میتونم همینطوری ادامه بدم(چون دارم اذیت میشم که دوسش دارم ولی بی هدف-اونم که زیاد تحویل نمیگیره واین موضوع بیشتر دقم میده).
موندم چیکار کنم-خوشحال میشم نظر دوستانو بدونم :72:

---

---

از صحبتها،پیشنهادها،راهکارها ی همه استفاده کردم ولذت بردم از اینکه اینهمه درکم کردین وجوابمو دادین و بینهایت سپاسگذارم.:72::72:

خوب تصمیممو بگیرم که اگه هی لفتش بدم،احتمالأ جمیعأ میاین خفم میکنین :101:

راه حل::305:
1.به دلیل تصمیم دوستان مبنی بر قطع رابطه واینکه نمیتونم خودمو به قطع رابطه راضی کنم،فکرکنم باید موضوعو حل نشده رها کنم ودیگه درموردش فکرنکنم.

2.مبارزه باخودم :میدونین تو این موضوعات دقیقأ احساس میکنم مشکل از منه-این منم که بی جنبه تشریف دارم-که از کاه،کوه ساختم-اصرارمم واسه همینه-که خودمو ثابت کنم-احساسمو کنترل کنم-با خودم مبارزه کنم-چون دفعه اولمم نیست و دفعه اخرمم نخواهد بود-باید اینو یاد بگیرم که اگه کسیو قبول داری-دوسش داری-لزومأ نباید عاشقش بشی-نباید خیال پردازی کنی-باید خودمو بسازم-والا ،اینو بیخیال شم-باز پس فردا مثلا در محیط کاری از ارتباط دوستانه یه همکار-من باز بی جنبه بشم و عاشقش بشم؟!!-اینطوری که نمیشه-باید خودمو قوی کنم -نه اینکه به جای اصلاح مشکل خودم صورت مسئله رو پاک کنم!!! (اصلا عادت به فرار ندارم)-باید بذارم گذر زمان به ارامی همه چیو حل کنه.

یه موضوع دیگم هست که اون الان فهمیده دوسش دارم(باوجود پنهون کردن من)،بهمم گفته احساساتی نشو-(خودشم یه جورایی تحت تأثیر قرار گرفته :43:) ، از سر رو کم کنی ،باید نشونش بدم ،نه حاجی از این خبرا نیست (تا از خودخواهیشو ادعاش کم شه:D)

یه چیز دیگم اینکه ادم از هرچی منع شه ،جذب شه،من الان هرچی بخوام ازش دورشم واسم بدتر میشه وبیشتر فکرشو میکنم(این دیگه جزء اخلاقمه وخداروشکر خودمو خوب میشناسم)،واسه همین باید عادی رفتار کنم،این مبارزه منه با نفسم :223:،واسم دعا کنین :103:،قول میدم یه مدت دیگه بیام و موفقیتمو اعلام کنم:324: _ضمن اینکه اگه شرایط یه طوری شد که دیدمشو و پسر خوبی بود-شاید باهم ادامه دادیم :cool: (باهم و نه یک طرفه)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

من الان هرچی بخوام ازش دورشم واسم بدتر میشه وبیشتر فکرشو میکنم(این دیگه جزء اخلاقمه وخداروشکر خودمو خوب میشناسم)،واسه همین باید عادی رفتار کنم،این مبارزه منه با نفسم :223:،واسم دعا کنین :103:،قول میدم یه مدت دیگه بیام و موفقیتمو اعلام کنم:324: _

---

یعنی می خوای باهاش بمونی و عادی رفتار کنی؟؟؟؟
شخصیت "وابسته ساز" با اعمالش نمی ذاره شما بتونی عادی رفتار کنی :311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط design

ضمن اینکه اگه شرایط یه طوری شد که دیدمشو و پسر خوبی بود-شاید باهم ادامه دادیم :cool: (باهم و نه یک طرفه)

---

ادامه دادن یک رابطه بی هدف با مردان جز آلت دست شدن
و وسیله سرگرمیشون شدن چیز دیگه ای نیست!

کاش این حرفی که مدیر به شما گفت (اینکه اون یه شخصیت "وابسته سازه" !)
رو ،در مورد مشکل من بهم می گفت.
این همون چیزی بود که من دنبالش بودم ، که بفهمم اون آدم شخصیتن چه جور آدمیه تا بفهمم چه عکس العملی باید داشته باشم ولی .....
این تیپ افراد اغلب از یک ترکیب عملکرد "چند گام جلو ، یک گام عقب "
استفاده می کنن و به مرور که وابستگی شما زیاد شد عقب گردشون رو زیادتر می کنن !
به مشکل من یه نگاهی بنداز http://www.hamdardi.net/thread-3439.html
که البته باز هم ادامه داشت

design عزیز، شخصیت وابسته ساز اینطور عمل می کنه: (مثال با مواد مخدر)
به شما مجانی مواد می ده تا معتاد بشید بدون اینکه بفهمید و بعد
می کشه کنار ! حالا که معتاد شدید این شمایید که می دووید دنبالش و اون می تونه شما رو وادار به انجام هر کاری بکنه، هر کاری !!!!

حالا دوباره فکر کن ببین بازم می خوای با همچین آدمی ادامه بدی؟؟؟؟
به تجربه می دونم راه قطع این جور روابط ، قطع ناگهانی و کامله! طوری که
خودتم دیگه نتونی بهش دسترسی پیدا کنی!!! اذیت می شی ولی راحت می شی :310:
شما به این دلیل انتخاب شدی چون آدم محکمی هستی و اون می خواد شما
رو به زانو در بیاره !


:72: :72: :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط *nadia*'

یعنی می خوای باهاش بمونی و عادی رفتار کنی؟؟؟؟
شخصیت "وابسته ساز" با اعمالش نمی ذاره شما بتونی عادی رفتار کنی :311:

---

نه عزیزم،دلیل اینکه میگم ادامه میدم اینه که ،خودمو میشناسم میدونم نمیتونم یه نفرو یهو بیخیال شم،صبر میکنم وکم کم با بیخیالی ادامه میدم.
آخه اونم فهمیده دارم وابستش میشم ،به فکرمه که ضربه نخورم.
اون اوائل بود که خیلی باهم بودیم،بعدش جفتمون فهمیدیم رابطه داره احساسی میشه،اون منو امتحان کرد که اهل ادامه دادن رابطه احساسی هستم یا نه-وچون دید نیستم-غیرمستقیم هشدار داد که وقتی اهلش نیستی پس نباید واردش بشی-این موضوعاتو خیلی قشنگ بفهم فهموند -طوری که به من برنخوره ومنم ارتباطمو کم کردم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط *nadia*'

ادامه دادن یک رابطه بی هدف با مردان جز آلت دست شدن و وسیله سرگرمیشون شدن چیز دیگه ای نیست!
اون می خواد شمارو به زانو در بیاره !

---

باور کن الان کاری به کارم نداره-حالا شاید علتش تنها این نبوده که به فکرمه (مثلا شاید از جذابیتم براش کم شده-یا منو مناسب خودش نمیدونه-یا دیده زیاد پایه نیستم!-یا زیادی مثبتم-یا چون منو علاقمند به خودش کرده،کنار کشیده) ،الان فقط اگه من بخوام-صمیمانه در خدمتمه،همین.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط *nadia*'

این تیپ افراد اغلب از یک ترکیب عملکرد "چند گام جلو ، یک گام عقب "
استفاده می کنن و به مرور که وابستگی شما زیاد شد عقب گردشون رو زیادتر می کنن !

---

البته اینو راست میگی،اون موقع که درحال به قول شما وابسته کردنم بود خوب پایه بود و رفتارش باعث شد باهاش گرم بگیرم-صمیمی بشم(البته در حال بررسی وحل یه موضوعی بودیم-که با حل شدنش ارتباطمون کمرنگ شد)-بعدش به قول شما عقب گرد کرده-که علتشو نفهمیدم(دیگه مهمم نیست بدونم).

نادیاجون ازت ممنونم:72: ،خوب درکم میکنی ،پست قبلیت که مشخصات یه رابطه معمولیو گفتی خیلی خوب وعالی بود-زدی به هدف-سعی میکنم همون کارایی رو بکنم که تو اون پست گفتی