-
+تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
سلام
من پسری هستم 22 ساله که مدت یک سال است عاشق همکلاسی ام در دانشگاه شده ام و مرتب دو دل بودم که آیا صحیح هست که برم و در این مورد بهش بگم یا نه ! تا اینکه اواخر فروردین ماه امسال موضوع رو بهش گفتم و گفتم که قصد دارم با شما بیشتر آشنا شوم . اونم بعد از یک هفته که فکر کرد قبول کرد که ارتباط تلفنی داشته باشیم. من مستقیما بهش گفتم که شما رو برای ازدواج میخوام و واقعا عاشقت هستم روزای اول زیاد علاقه ای به ارتباط با من نداشت اما پس از یک مدت که متوجه عشق واقعی من به خودش شد اونم نظرش رو داد و گفت هیچ مشکلی برای ازدواج با من نداره و بارها بهم گفت که دوسم داره! ما حتی وارد بحثهای آینده خود نیز شده بودیم که بیشتر در مورد زندگی مشترک و از این جور مسائل بود. قرار شده که چند بار هم یک جائی قرار بذاریم و با هم صحبت کنیم تا بتونیم بیشتر با خصوصیات اخلاقی هم آشنا شویم و اونم هیچ مشکلی نداشت . همه چیز داشت خوب پیش می رفت تا اینکه یه روز SMS داد و گفت که اصلا دوست نداره رو در رو منو ببینه و قرار ملاقات داشته باشیم و یه جورایی یهو سرد شد و وقتی دلیل این کارا و رفتار رو پرسیدم گفت که دوست نداره زیاد صمیمی شویم و چیزی که منو حیرت زده کرد این بود که گفت ما فقط یه دوست هستیم نه بیشتر و نه کمتر و نمیخواد رابطمون از این بیشتر بشه و دوست داره فقط یه دوست و همکلاسی باشیم!!!
من خیلی ناراحت شدم و بعدا فهمیدم که پس از صحبت کردن با خواهرش طرز فکرش عوض شده و اینقدر تغییر کرده ( خواهرش از خودش بزرگتره و ازدواج هم کرده و البته خارج از کشور زندگی می کند )
هر چند بار که ازش می پرسیدم چرا نمیخواد با من ازدواج کنه و آیا از من خوشت نمیاد مرتب پاسخ میداد که نه من اصلا نمیخوام ازدواج کنم و قصد ازدواج ندارم و میخوام برم پیش خواهرم !!!! من مطمئنم که طرز تفکرش کاملا تغییر کرده چون قبلا از اینکه با خواهرش صحبت کنه اون از من بیشتر نسبت به ازدواج راغب بود و مرتب بهم می گفت که کدوم شهر زندگی کنیم و ...
بعد از این اتفاقات خیلی افسرده شدم و چند بار تصمیم گرفتم رابطم رو باهاش کاملا قطع کنم اما عشق و علاقه زیادی که بهش دارم هر بار باعث می شد این کارو نکنم و از اون روز تا حالا که یک ماه گذشته مثل دو تا دوست با هم هستیم و فقط ارتباط تلفنی باهاش دارم . اما من این رابطه رو اینطوری نمیخوام من این دختر رو واسه زندگی آیندم میخوام
نمیخوام فقط دوست دخترم باشه بلکه میخوام باهاش ازدواج کنم . چند بار ازش پرسیدم که تو منو دوست داری ؟ هر بار میگه آره خیلی دوستت دارم و واقعا از تو خوشم میاد اما هر بار که سعی میکنم بحث رو به سمت رابطه ای صمیمانه تر یعنی ازدواج بکشونم دوباره تاکید میکنه که ما فقط یک دوست هستیم!!!
من دیگه واقعا گیج شدم ! نمی دونم باید چی کار کنم!! از طرفی وابستگیم و میزان علاقم روز به روز داره بهش بیشتر میشه از طرفی احساس می کنم اگر همین وضعیت ادامه پیدا کنه و این دختر که واقعا عاشقش هستم روزی منو ترک کنه دچار یک شکست بد در زندگیم میشم و از لحاظ عاطفی ضربه می خورم..
لطفا کمکم کنید و یک راه مناسب بهم بگین
ممنونم
-
RE: لطفا کمکم کنید
سلام دوست عزيز......نمي دونم به عنوان يك كاربر غير متخصص كمكي نظرم بهت ميكنه يانه؟؟!!
ولي به تجربه ي من شايد بهتر باشه ازش فاصله بگيري........
يا علي:72:
-
RE: لطفا کمکم کنید
ممنون بابت نظرت
یعنی به نظر شما اگر مدتی ازش دوری کنم احتمال نداره که منو کاملا فراموش کنه یا فکر کنه که من اونو دوست ندارم؟ چند بار خودم هم همین فکر رو کردم که مدتی ارتباطم رو باهاش قطع کنم تا ببینم آیا واقعا منو دوست داره یا نه ولی هر بار این فکر تو ذهنم می اومد که اگر این کارو بکنم احتمال داره به طور کامل منو فراموش کنه!!
من فقط نمی دونم که آیا این دختر واقعا از صمیم قلب منو دوست داره یا خیر ؟! این سوالی هست که هر روز بهش فکر می کنم ... خودش بهم میگه دوسم داره اما بازم خیالم کاملا راحت نیست ! شاید چون عشق من بهش خیلی زیاده انتظارم هم ازش زیاده !! بعد یه سوال دیگر هم داشتم خواستم بدونم چطوری می تونم ارتباطم رو باهاش تا مدتی قطع کنم که اونم ناراحت نشه؟ یعنی چطوری؟ خب اگه SMS بفرسته و جواب ندم اینطوری حالت بدی نداره؟!
-
RE: لطفا کمکم کنید
به نظر من اول همونطور که بچه ها گفتن با صجبت منطقی موضوع قطع رابطه و... رو بیان کن...بعد اگه جواب زنگ و اس ندی خودش دلیل کارتو میفهمه و .....
-
RE: لطفا کمکم کنید
ممنون دوست عزیز واقعا داری بهم کمک بزرگی می کنی
من امروز دوست دخترم رو دیدم یعنی یک قرار ملاقات ! این اولین باری بود که در محیط خارج از دانشگاه راضی شد که منو ببینه ! خودش گفت این تنها باری است که همدیگه رو خارج از محیط دانشگاه می بینیم و دیگه تا شروع ترم بعدی یعنی مهر ماه همدیگه رو نخواهیم دید. میگه دوست نداره بیرون قرار بذاریم! من امروز بعد از دیدن مجددش واقعا فهمیدم که حسم بهش خیلی جدی هست و شایدم وابستش شدم !!! احساس می کنم اون یه جورایی دو دله که آیا من می تونم همسر خوبی براش باشم یا نه ! اون همیشه بهم میگه دوسم داره اما میگه پایان این رابطه معلوم نیست ! در حالی که همانطور که قبلا گفتم اون یه مدت روی ازدواج با من هیچ مشکلی نداشت و میگفت محاله از من دور بشه! احساس می کنم خیلی به مادیات و پول اهمیت میده ! به نظر شما با این موضوع چطوری کنار بیام؟ خیلی واسم سخته که ازش کمی فاصله بگیرم و همانطور که گفتید کمتر بهش توجه کنم چون واقعا دوسش دارم ... حاضرم واسش هر کاری بکنم اما من اطمینان از یه عشق دو طرفه میخوام و اینکه آیا اون تغییر پذیر هست یا نه؟ آیا احتمال داره منو فراموش کنه یا نه؟ این سوالات مرتب ذهنم رو درگیر میکنه!
ضمنا یک سوال دیگر هم ازتون داشتم
به نظر شما هر چند مدت یک بار بهتره یه پسر، دوست دخترش رو ببینه؟؟ یعنی فاصله بین قرار ملاقات ها باید چقدر باشه که رابطه مستحکم تر بشه؟
-
RE: لطفا کمکم کنید
ببینید من از یه چیز تعجبم میشه ! اینکه اگر یه نفر یکی رو دوست داشته باشه به این فکر می کنه که همیشه با اون فرد بمونه و از جدایی می ترسه نه اینکه صحبت از خارج رفتن کنه! دوست دخترم میگه دانشگام تموم بشه میرم خارج پیش خواهرم و بعد به من میگه اگر تو هم منو دوست داری تو هم بیا !!!! خب من دارم اینو میگم که اگر این دختر منو دوست داره چرا باید این حرف رو بزنه ؟! معقولانه تر نیست بیاد بگه که اگر دانشگامون تموم شد با هم دیگه باشیم و دو نفری روی ادامه زندگیمون صحبت کنیم؟ از طریفی این حرفاش منو به این فکر میندازه که واقعا دوسم نداره اما بعضی حرفاش یه جورایی نظرم رو عوض میکنه و همین منو گیج می کنه مثلا بعضی اوقات میگه که من خیلی خوشبختم که پسری مثل تو اینقدر دوستم داره و میگه همیشه منو دوست داشته باش و هیچ وقت از عشقت بهم کم نشه و از این جور حرفها .... نمی دونم چطوری باید این شخصیت رو بشناسم ؟! کاش یه دختر هم می تونست نظر بده که این نوع صحبت کردن از چه احساساتی سرچشمه می گیره ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یه سوال دیگه : من باید چی کار کنم که علاقه دوست دخترم به خودم رو زیاد کنم ؟ یعنی میخوام همین عشقی که من به اون دارم اونم به من پیدا کنه
-
RE: لطفا کمکم کنید
با سلام
راستش من هم اصلا نظرم کارشناسی نیست و فقط از روی تجربه میگم. به نظر من این تغییر سریع و ناگهانی در نظرات میتونه دلیلش عدم اطمینان به آینده برای اون خانم باشه. منظورم اینه که از شما چندان مطمئن نیست و خوب حق داره که به آینده اش اون طوری که میخواد فکر کنه و مثلا به فکر خارج رفتن باشه. اما اگه مطمئن باشه که میخواد با شما ازدواج کنه و جدی راجع به آینده با هم حرف بزنین دیگه مجبور میشه جدی تصمیم بگیره که میخواد بره یا بمونه.
به نظر من اگه یه شناخت اولیه از هم پیدا کردین و همو دوست دارین قضیه رو با خانواده مطرح کنید و از اون روند جلو برین. اگه اون نمیشه حداقل با اون خانم جدی باشید و اصلا فکر نکنین این چیزا بعدا درست میشه چون نمیشه. من تجربه مشابهی داشتم البته من جای اون خانم بودم! اگه بدونه قضیه اش با شما جدیه دیگه حرفشو عوض نمیکنه.
-
RE: لطفا کمکم کنید
آخه تا زمانی که اون میگه ما فقط یه دوست هستیم من چطوری می تونم بهش بگم بیا موضوع رو به خانواده هامون بگیم؟؟!!
نقل قول:
من تجربه مشابهی داشتم البته من جای اون خانم بودم! اگه بدونه قضیه اش با شما جدیه دیگه حرفشو عوض نمیکنه.
اینو میشه بیشتر توضیح بدین. من بارها بهش گفتم که دوستت دارم و آرزوم اینه که باهات ازدواج کنم و خوشبختت کنم ... یعنی هنوزم نمی دونه که من کاملا جدی روش نظر دارم؟
-
RE: لطفا کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Bidam
آخه تا زمانی که اون میگه ما فقط یه دوست هستیم من چطوری می تونم بهش بگم بیا موضوع رو به خانواده هامون بگیم؟؟!!
نقل قول:
من تجربه مشابهی داشتم البته من جای اون خانم بودم! اگه بدونه قضیه اش با شما جدیه دیگه حرفشو عوض نمیکنه.
اینو میشه بیشتر توضیح بدین. من بارها بهش گفتم که دوستت دارم و آرزوم اینه که باهات ازدواج کنم و خوشبختت کنم ... یعنی هنوزم نمی دونه که من کاملا جدی روش نظر دارم؟
خوب شما همون زمان که گفت ما فقط 2 تا دوست هستیم نظرتون رو بگین و بگین اصلا دنبال دوستی با یک دختر به این شکل نیستی و هدفت فقط به دست آوردن شناخت برای ازدواج هست و اگر هدف ازدواج نباشه این دوستی باید خاتمه پیدا کنه.
ببینید..با خودتون روراست باشین. این مشکلی بود که من و پسری که باهاش به قصد آشنایی بودم هم در زمانی داشتیم. اگه واقعا فقط هدفتون ازدواجه، ازش بخواین هدفش رو بهتون بگه و در صورتی که اون واقعا فقط دنبال دوستی هست و میخواد بره] باهاش قطع رابطه کنید. چون این رابطه برای شما بی فایده میشه و نهایتا 2 یا 3 سال دیگه با تحمل سختی های بیشتر مجبورین این جدایی رو بپذیرید
اما من در این مرحله احتمال میدم این فرض درست نباشه و این خانم هم هدفش دوستی نیس. از رو حرفاش که شما تعریف کردی میگم. مثلا اینکه بیرون قرار نمیذاره یا بهتون گفته دوستت دارم. در شرایط معمول یه دختر به این راحتیا به کسی قول ازدواج نمیده و بعد الکی بزنه زیرش. شاید تو ذهنش با خودش درگیره، نمیدونه تصمیمش درسته یا نه. یا مشکلی داره که نمیتونه به شما بگه یا میدونه خانواده مخالفا یا....خیلی چیزای دیگه.
اما دو نتیجه کلی میخوام بگیرم:
- تکلیفتون رو باهاش روشن کنید، یکبار بشینین جدی حرف بزنین و هدفتون و علاقتون رو براش شرح بدین و بهش بگید در صورتی که اون بخواد مشکل با مطرح کردن این قضیه با بزرگترها نداری( این قضیه برای دخترها مهمه، حداقل برای من خیلی مهم بود که بدونم نمیخواد قضیه رو مخفی نگه داره) و دوستانه ازش بخواین صحبت کنه و فکر کنه و نظرش رو درباره حرفاتون بگه
- اگه هدفش رو بعد از این صحبت بازم دوستی بدون قصد ازدواج عنوان کرد با توجه به اینکه این هدف شما نیست، قاطعانه رابطه تون رو قطع کنید. چون به زندگی هر دونفرتون لطمه میزنه و این لطمه رو بعدها متوجه میشین.
موفق باشی
معمولا عشق مانع میشه آدم سر حرفش وایسه. اما دوستانه بهتون بگم، با توجه به اینکه به نظر میاد شما احساسی باشید ادامه رابطه به شکل دوستی فقط شرایط رو بدتر میکنه.
بذارین یه مثال بزنم...
اون خانم میگه به ازدواج با شما فکر نمیکنه...درسته؟ اگه چند وقت دیگه بفمید خواستگاری داره و در حال فکر کردن در مورد شرایط اونه چه حالی پیدا میکنید؟براتون قابل قبوله؟
برای همین الان رو این مساله جدی باشین. اون دوستی که اون خانم میگه( یعنی یه دوستی ساده) بین شما دو نفر قابل اجرا نیس چون عشق ( حداقل از طرف شما) به وجود اومده .
البته من کارشناس نیستم! فقط تجربه خودمو گفتم
-
RE: لطفا کمکم کنید
نقل قول:
اما من در این مرحله احتمال میدم این فرض درست نباشه و این خانم هم هدفش دوستی نیس. از رو حرفاش که شما تعریف کردی میگم. مثلا اینکه بیرون قرار نمیذاره یا بهتون گفته دوستت دارم. در شرایط معمول یه دختر به این راحتیا به کسی قول ازدواج نمیده و بعد الکی بزنه زیرش. شاید تو ذهنش با خودش درگیره، نمیدونه تصمیمش درسته یا نه. یا مشکلی داره که نمیتونه به شما بگه یا میدونه خانواده مخالفا یا....خیلی چیزای دیگه
ممنون از اینکه پاسخ میدین
با توجه به حرف خودتون و اینکه من با حرفتون موافقم و احتمال میدم که دوست دخترم هنوز برای انتخاب من دو دله ... با توجه به این وضعیت به نظر شما همین الان که 4 ماه بیشتر از رابطمون نگذشته برم و بهش بگم تصمیمش رو بگیره و در مورد ازدواج دوباره باهاش صحبت کنم یا اینکه چند ماه دیگر رابطه رو همینطور پیش ببرم تا بتونه بیشتر فکر کنه و کمی شناختش نسبت به من زیاد تر شد اون موقع برم بهش بگم؟؟!!
-
RE: لطفا کمکم کنید
اگه هدف هردوتون ازدواج باشه میتونه این رابطه با اطلاع و زیر نظر خانواده ها تا زمان شناخت مقبول طول بکشه. اما مساله اینه که شاید هدف اون خانم از این رابطه اصلا ازدواج نیس شایدم هست! نمیدونم...می ترسم رابطه تون پیش بره الکی وابسته تر بشین. سعی کنید یه جوری که فکر نکنه هول هستین(!) ازش بخواین هدفش رو شفاف بگه. اگه شک داشته باشه تو ازدواج قابل حله اما اگه نه فقط وضع سختر میشه...سعی کنین دلیل شک داشتنش در انتخاب خودتون رو ازش بپرسید.
من خودم 3 ساله درگیر رابطه ای هستم که ...چون من و اون اقا در هر مرحله مثل شما فکر کردیم و گفتیم حالا بذار یه کم بگذره ،درست میشه! در نتیجه به حرفای من زیاد اعتماد نیس!
-
RE: لطفا کمکم کنید
راستی شما که الان دانشجویی ؟
سربازی رفتی؟
کار داری؟
خب اگر همش جواب نه است به نظرم بیخیالش شو چون مثل من سرت میاد و کاری میکنی که دختر بدبخت از همه زندگیش بگذره و فقط به تو فکر کنه و هر روز عذاب بکشه چون شما بیکاری تازه اگر سربازی نرفتی که حتما بیخیالش شو چون 2 سال دیگه خیلی فاصله میوفته و یه دختر براش خیلی سخته منتظر کسی باشه که آیندش مشخص نیست پس بیخیال باید بشی
حالا هر جور صلاح میدونی عمل کن ولی اگر وابسطش بشی دیگه وقتی بری سربازی همش زجر میکشی تو فراموشش نمیکنی و اون آره فراموشت میکنه مگر اینکه بهت تعهد داشته باشه که کم پیش میاد
-
RE: لطفا کمکم کنید
یه راهنمایی کوچیلو بهت کنم برو تا میتونی از خانواده دختره تحقیق کن و آدرس خونشون و آدرس محل کار پدرش و کلا همه چیز را متوجه بشو اگر بتونی از گذشته این خانم سر در بیاری که دیگه خیلی خوب میشه چون بالاخره هدف شما ازدواج است پس باید اول شما اقدام کنی اگر اینا را بدونی بالاخره دست باز میشه و طرز رفتار باهاش را متوجه میشی
نظر من اینه که روی گذشتش خیلی تاکید میکنم چون کمتر دختری پیدا میشه که در گذشتش چیزی نباشه (دوست عزیز منظور بد نگیریا منظور اینه که دخترها رازهایی دارند که فقط به کسی که اعتماد داشته باشند میگند من اینو میدونم حتی به مادرشون هم این رازها را نمیگند و بعضی هاشون هم که این رازها را با خودشون به گور میبرند و هیچکس متوجه نمیشه زیاد حرف زدن بازم سرت را درد آوردم
ما پسرها با یه نگاه همیشه عاشق میشم و دخترها هیچ وقت با نگاه و ظاهر پسر عاشق نمیشند فقط از زبون و طرز رفتار و شخصیه پسر است که عاشق میشند و دیگه اگر دختری عاشق بشه محاله پسره را ول کنه( این چیزهایی که میشنوی دختره پسره را ول کرد بدون دختره عاشق نبوده وقتی دختری عاشق میشه جونشم برای پسره میده )
البته این طبیعت عشق است من یکی از دوستام عاشق دختری شد به خاطر مخالفت خانواده هر جفتشون خودکشی کردند ( آخه عشق عقل را از انسان میگیره و فقط همه چیز مجنون است)
موفق باشی دوست عزیز :43:
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج
این دختر اگر تمایلی به رابطه نداره کاملاً عاقلانه عمل می کنه .
مگر شما شرایط ازدواج رو داری ؟ اگر داری راهش این گونه ارتباط داشتن نیست بلکه رسماً خواستگاری رفتن هست . اگر هم شرایط ازدواج را ندارید رابطه برقرار نکنید و در تنور احساسات ندمید .
ادامه این رابطه به این شکل کلاً عاقلانه نیست و توصیه دارم به ترک رابطه .
یعنی اگر شرایط ازدواج هست که با در جریان قرار دادن خانواده ها اقدام رسمی کنید . اگر هم شرایطش نیست ، از این وابستگی و رابطه دست بکشید که عوارض آسیب زایی براتون خواهد داشت .
این لینک را هم مطالعه کن ، مفیده
اگر شرایط ازدواج ندارید ، دمیدن در تنور احساسات ممنوع
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
نقل قول:
ادامه این رابطه به این شکل کلاً عاقلانه نیست و توصیه دارم به ترک رابطه .
ممنون "فرشته مهربان" بابت پاسخگویی ... من یک مدت نبودم امروز اومدم شرمنده که دیر شد.از رضا عزیز نیز ممنونم
ببینید من سربازی رفتم و در حال حاضر دانشجو هستم لذا طبیعتا بی کار هستم! اما "فرشته مهربان " وقتی من این خانم رو ترک کنم و به قول شما رابطه ام رو قطع کنم اگر اونو از دست بدم چی؟ من نمیخوام اونو از دست بدم... من با تمام وجودم دوسش دارم ... خب اگر ارتباطم رو قطع کنم اون موقع اگر خواستگار خوبی واسش بیاد ازدواج کنه چی؟ از طرفی من فعلا شرایط ازدواج ندارم نمی تونم برم خواستگاری ! پیش خودم اینطور میگم که دانشگام که تموم شد و یه کار خوب پیدا کردم اون موقع برم خواستگاری... من میخوام فعلا باهاش دوست باشم و به این فکر میکنم که اینقدر خوب باشم که عاقه اونم به من زیاد بشه و خیالم راحت باشه که عشقی که من به اون دارم اونم به من پیدا کنه. البته اون همیشه بهم میگه عاشقمه
لطفا شرایط و علاقه زیادی که به این خانم دارم رو درک کنید و بگید باید چی کار کنم؟؟
در ادامه بگم که من قصدم فقط و فقط ازدواج با این خانومه و واقعا عاشقش هستم و اگر الان شرایط ازدواج رو داشتم صد در صد میرفتم خواستگاری اما با توجه به اینکه شرایط ازدواج رو فعلا ندارم از شما سوال می پرسم باید چی کار کنم؟؟ کدوم یکی از راه های زیر رو برم؟
1 - همین دوستی معمولی رو تا آخر دانشگاه ادامه بدم و بعد از اتمام دانشگاه که شاغل شدم برم خواستگاری ایشون
2 - همین الان برم خواستگاری و اگر ایشون پذیرفتند فعلا نامزد کنیم تا آخر دانشگاه ( اینو بعید می دونم بپذیره !! )
3 - واسه همیشه فراموشش کنم:302: ( چیزی که واسم خیلی خیلی سخته )
راه دیگری هست؟!
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
سلام بر شما
کم پیدائید برادر!!
از راه هایی که خودت ترسیم کردی اولویت اول با راه شماره 2 و اولویت بعدی با راه شماره 3 در صورت عملی نشدن راه 2 است .
ادامه دوستی و در آب نمک خواباندن تا شرایط شما فراهم بشه کاملاً خودخواهانه و بدور از انسانیت است ضمن این که رابطه دوستی هم آسیب زا است ، گذشته از آنکه کشش های طبیعی بین دو جنس سطح رابطه را گسترده و به آسیب بیشتر می کشاند ، با این احتمالات که ممکنه دیدگاه ها عوض بشه یا وقایع غیر منتظره و پیش آمدی و یا مخالفت خانواده ها موجب عدم تحقق ازدواج بشه ، وابستگی های پیش آمده ، عذاب وجدان بخصوص در دختر از روابط صمیمانه و نزدیک و به مخاطره افتادن ازدواج وی در آینده ( که خواستگاران پیشینه ایشان مبنی بر رابطه داشتن با یک پسر را نپسندند ) و .... همه و همه بخشی از آسیب های جدی ادامه این رابطه به شکل شماره 1 است و اصرار شما بر ادامه ، پشت پا زدن به عقل و ایضاً بی انصافی شما در حق این دختر است با توجه به این که آسیبهای بیشتر را وی متحمل خواهد شد .
اینم توجه داشته باشید ، عشق حقیقی صرفاً در پی وصال نیست بلکه در اصل با فداکاری و در نظر گرفتن مصلحت معشوق همراه است نه خواست خود .
اگر با این تفاسیر آینده و مصلت او را در نظر گرفتی و قطع رابطه کردی یا رسماً به خواستگاری رفتی عاشق واقعی هستی ، اگر نه اینها احساساته که اتفاقاً با وصال فروکش می کنه و سرخوردگی پیش میاره که چرا دیگه مثل قبل همو دوست نداریم ..... ( این حرف بسیاری از عاشقانه ازدواج کرده هاست البته بگذریم از موارد به طلاق روانی یا فیزکی کشیده ها ، که همه بیانگر اینه که اونچه اتفاق افتاده بود عشق نبود تنها نام آنرا برخود داشت )
موفق باشی
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
یعنی به نظر شما همین الان برم خواستگاری ایشون؟! ضمنا اینو بگم که ایشون خودش میگه فعلا بهتره که فقط دوست باشیم!! خب من اگر موافقات کنه همین الان میرم خواستگاریش اما اون اصرارداره که رابطه فعلا دوستی باشه!! من چی کار کنم و بهش چی بگم؟ خواهش میکنم کمکم کنید
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
ببخشيد فرشته مهربان شما حرفهاي قشنگي ميزنيد ولي مشكل من سر همين"شريط فراهم شدنه" يعني اگه آدم شرايط ازدواجو كامل نداشته باشه حق نداره عاشق بشه؟؟اگه جوابتون مثبته، چند نفر ميخوان براتون رديف كنم كه شرايط ازدواج رو نداشتن (يكيش شغل) ولي ازدواج موفق داشتن. يك موردش كه بنده سراغ دارم ازدواج 2 دانشجويي كه الانم دارن (هر دو در مقطع فوق ليسانس) درسشون رو ادامه ميدن ! درسته زندگي 1000 تا مشكل به مشكلات آدم اضافه ميكنه و من معتقدم اون آقا پسر كه الان ازدواج كرده اگر نميكرد الان به جاي اينكه با پايان نامش سر و كله بزنه الان دانشجوي دكترا بود 100%....كسي كه خربزه خورده پايه لرزش هم بايد بشينه.
من نميگم كسي كه شرايط ضعيفي داره بره دختر مردمو بگيره بدبخت كنه ولي اگه شرايط نسبي براي ازدواج بود و خوانواده ها از نظر مالي خوب بودن ميتونن كمكشون كنن. اشتباه ميكنم بگيد ؟؟
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
فرشته نمی گه عاشق نشید یا باید برای ازدواج شرایط خاصی باشه.می گه قبل از اینکه عاشق بشید ببینید می تونید
الآن یا در آینده نزدیک به طور 100% ازدواج کنید یا نه و الکی احساسات و وابستگی ایجاد نکنید.
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
سلام دوست عزیز
شاید نظر من زیاد خوشایند نباشید ولی فکر می کنم که بتونه به مشخص شدن تکلیف شما کمکی کند.
به نظر من ایشان شما را در آب نمک نگه داشته است.اون مطمئن هستش که شما می خواهید باهاش ازدواج کنید و می داند که الان هنوز شرایطش را ندارید پس صبر می کنید.به همین خاطر رابطه با شما را در یک مرحله ای نگه داشته است تا اگر خواستگار بهتری پیدا کرد او را انتخاب کند و به شما هم بگوید که ما دوست معمولی بودیم و اگر خواستگار بهتری پیدا نکرد رابطه با شما را تحت کنترل خود بگیرد و جلو ببرد.
کلا با توجه به تغییر رفتارهایش به نظر من شما با ماندن در این رابطه ضرر می کنید چون ایشان با پیدا کردن موقعیت بهتر یا با تاثیر گرفتن از خواهر و دوستان و خانوادش شما را در شرایط های مختلف کنار می زند
شما سنتان کم است و به نظر من با بالا رفتن سنتان موقعیتتان برای ازدواج بسیار بسیار بهتر می شود و مطمئنم که افراد بسیار لایق تر می توانید به عنوان همسر انتخاب کنید که حس عشقتان هم دو طرفه باشد.
موفق باشید:72:
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahsa_mhmh
سلام دوست عزیز
شاید نظر من زیاد خوشایند نباشید ولی فکر می کنم که بتونه به مشخص شدن تکلیف شما کمکی کند.
به نظر من ایشان شما را در آب نمک نگه داشته است.اون مطمئن هستش که شما می خواهید باهاش ازدواج کنید و می داند که الان هنوز شرایطش را ندارید پس صبر می کنید.به همین خاطر رابطه با شما را در یک مرحله ای نگه داشته است تا اگر خواستگار بهتری پیدا کرد او را انتخاب کند و به شما هم بگوید که ما دوست معمولی بودیم و اگر خواستگار بهتری پیدا نکرد رابطه با شما را تحت کنترل خود بگیرد و جلو ببرد.
کلا با توجه به تغییر رفتارهایش به نظر من شما با ماندن در این رابطه ضرر می کنید چون ایشان با پیدا کردن موقعیت بهتر یا با تاثیر گرفتن از خواهر و دوستان و خانوادش شما را در شرایط های مختلف کنار می زند
شما سنتان کم است و به نظر من با بالا رفتن سنتان موقعیتتان برای ازدواج بسیار بسیار بهتر می شود و مطمئنم که افراد بسیار لایق تر می توانید به عنوان همسر انتخاب کنید که حس عشقتان هم دو طرفه باشد.
موفق باشید:72:
ممنون دوست عزیز
از حرفهای شما اینطور استنباط می کنم که دوست دخترم منو دوست نداره ... خودم هم تا حدودی فکر میکنم همینطوره و اگر بهش علاقه نداشتم تا حالا باهاش بهم می زدم. اما یه سری نکات دیگه رو میگم اگر ممکنه در مورد این موارد توضیح بدید
دیروز که دوباره باهاش به طور جدی تلفنی صحبت کردم و گفتم من تو رو واسه زندگی و آیندم انتخاب کردم و هر لحظه احتمال داره بیام خواستگاریت و نظرش رو در این مورد خواستم اون این بار گفت:
" من مشکلی ندارم موافقم بیا اما اگر خونه ، ماشین گرون قیمت و شغل درست حسابی تو تهران نداشته باشی نیا اما اگر اینا رو داشته باشی بهت جواب مثبت میدم!!!!!! "
همیشه بهم میگه مادیات و پول واسم خیلی مهمه! ازم انتظار داره یه خونه گرون قیمت تو بهترین جای تهران ( بالا شهر ) اول زندگی داشته باشم !! من موندم اخه چطوری منی که در یک خانواده متوسط هستم ( خانواده دوست دخترم هم ، هم سطح ما هستند ) می تونم بدون اینکه کار کنم اول زندگی این چیزا رو فراهم کنم؟ بهش میگم مگه تو منو دوست نداری چرا اینقدر بهم سخت می گیری ؟چرا نمیای دو نفری زندگیمون رو بسازیم؟ بهم میگه اره دوستت دارم اما من پول زیاد دوست دارم!!!
میخوام بدونم به نظر شما آیا این خانم واقعا منو دوست داره یا فقط پول واسش مهمه؟؟ اگر اینطور باشه به قول شما اگه یه روز خواستگار خوبی واسش بیاد منو ول میکنه ....
بازم تاکید می کنم که همیشه بهم میگه دوستم داره واسه همینه که منم بیشتر عاشقش شدم ! اگر دوستم نداره چرا بهم میگه دوستم داره ؟ یعنی بعضی ها اینقدر پول پرست هستند ؟ یعنی دختری هم پیدا میشه که پسری رو دوست نداشته باشه اما واسه اینکه پسر رو حفط کنه بهش به دروغ بگه دوستت دارم؟الان خیلی سخت شده ترکش کنم
راه حل چیه از نظر شما؟ یه چیزایی بهم بگین که بهش بگم البته اگر نیاز دیده میشه ... و جواب این سوال واسم مهمه که آیا این دختر با این شرایط یه روزی منو به پول می فروشه یا نه؟ اگر پاسخ بله هست آیا باید الان باهاش به هم بزنم یا اینکه امیدی هست که ارتباط بیشتر من باهاش باعث بشه به من بیشتر علاقمند بشه و کمتر به مادیات توجه کنه؟
قبلا از راهنماییتون متشکرم
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
به هم بزن.
چقدر صریح!! امروز حرفهای مهسا خانوم رو بهش گفتم اونم می گفت من اینطوری نیستم! می گفت من تا یک سال بعد زا دانشگام واست صبر میکنم .... من واقعا موندم چی کار کنم پشت تلفن بازم بهت گفت دوسم داره . خدایا موندم چی کار کنم:325:
پشت تلفن بهم گفت دوسم داره >>> اینو غلط املایی داشتم
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
اول یه نگاه به شرایطت بکن ببین می تونی تو یه سال شرایط اونو فراهم کنی یا نه.بعد بهش جواب بده.
امان از دست این دخترای رویایی.
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
با توجه به صحبتهایی که از مدیر همدردی و فرشته مهربان در تایپک های دیگر که به سایر دوستان گفته بودند شنیدم ،من امروز پشت تلفن به دوست دخترم گفتم که بهتره یه تاریخ واسه انتهای شناختمون از همدیگه مشخص کنیم که بعد از اون روز اگر دیدیم به در همدیگه می خوریم دیگه به خانوادمون اطلاع بدیم و مورد رو رسمی کنیم. من امروز بهش شرایط خودم رو گفتم اونم تا حدودی قبول کرد و بهم گفت تا یک سال بعد زا اتمام دانشگاه بهم فرصت میده تا شرایطی که ازم خواسته رو واسش فراهم کنم و بعد برم خواستگاریش ! اما من هنوز این سوالم بی جواب مونده که این دختر که مرتب بهم میگه دوسم داره چرا اینقدر شرایط سختی واسم گذاشته؟این چطور دوست داشتنی هست؟ از خواهرای عزیزم خواهش دارم یه نظری بدن آیا دختری که پسری رو دوست داشته باشه اینقدر اونو در سختی قرار میده؟کسی می تونه شخصیت این خانوم رو درک کنه؟ امروز بهم گفت منو دوست داره و واسم صبر میکنه اما بازم یه جور دو دلی تو صحبتهاش می دیدم
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
منم با فرهنگ موافقم به هم بزن
ببین دوست عزیزم
مطمئن باش که امکان نداره وقتی حرفای منو به ایشان میگی بگه که آره من دارم باهات بازی می کنیم.راستش من فکر می کنم شما خیلی پاک و ساده و بی تجربه هستی و این خصوصیت شما باعث میشه که ایشان بتواند شما را بازی بدهد.
تعریف شما و دوست شما از دوست داشتن صحیح نیست این دوست داشتن نیست.این کار معامله است.دوست شما از دوست داشتن تنها لفظ آن را بکار می برد و در عمل هیچ گونه نشانه ای از دوست داشتن را ارائه نمی دهد.
ببین کسی که تو را به خاطر خانه و ماشینت بخواهد فردا هر کس دیگری که خانه و ماشین بهتری داشته باشد او را انتخاب می کند یا اگر ازدواج کرده باشین موقعیت او را با تو مقایسه می کند و تو را تحقیر می کند.
اگر در همین تالار بچرخی می بینی که دخترهایی که طرفشان را دوست دارند چه فداکاری هایی(به درست و غلط)برای طرف مقابلشان انجام می دهند.
من فکر می کنم حتی این شرط ها را هم برای این گذاشته چون مطمئنه که تو نمی تونی آن را برآورده کنی.
حالا تصمیم با خودت است که آیا کسی که فقط از عشق و محبت و دوست داشتن شما و شرایط شما پول شما را می خواهد ارزش این همه وقت و انرژی را دارد یا خیر.
به نظر من ندارد.
راستی قبل از اینکه کاری انجام بدهی اینجا مشورت بگیر و بپرس بعد انجام بده
اگرم خواستی حرف های منو بهش بزنی یا امتحانش کنی قبلش اینجا از من و دوستان بپرس تا شیوه ی درست گفتنش را بهت بگیم اگر همین طوری همین حرف ها را بهش بزنی صد درصد تکذیب می کنه
اما عمل یک نفر مهم است نه حرف او
موفق باشی:72:
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
ممنون مهسا خانوم
لطفا اگر ممکنه بگین چطوری حرفهای شما رو بهش بگم؟ چی بهش بگم؟ و لطفا پاسخهای احتمالی که میده و نحوه پاسخ من رو توضیح بدید.ممنون
من الان حرفهای شما رو روی یه برگه نوشتم و بعد بهش زنگ بزنم مو به مو واسش بخونم اینطوری خوبه؟
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
قبل از اینکه با اون حرف بزنی تکلیف خودتو اول مشخص کن.
آیا می خواهی با یک همچین کسی ادامه بدی؟
خیلی واضح خود بهت گفته که پول را بیشتر دوست داره ایا می خواهی با کسی که پول را به تو ترجیح می دهد ادامه بدی؟
اول خودت خوب فکر کن ببین با توجه به این شرایط بازم می خواهی ادامه بدی یا نه
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
اون برای اینکه تنها نشه،اگر باهاش راجه به این مسایل حرف بزنی،قانعت می کنه.هر وقت تصمیمتو گرفتی بهش بگو
و ارتباطتو قطع کن.مطمعن باش همین الـآن اگر کسی با شرایطی که می خواد بره سراغش بله رو می ده.
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
نقل قول:
قبل از اینکه با اون حرف بزنی تکلیف خودتو اول مشخص کن.
آیا می خواهی با یک همچین کسی ادامه بدی؟
خیلی واضح خود بهت گفته که پول را بیشتر دوست داره ایا می خواهی با کسی که پول را به تو ترجیح می دهد ادامه بدی؟
اول خودت خوب فکر کن ببین با توجه به این شرایط بازم می خواهی ادامه بدی یا نه
آره چون دوسش دارم خیلی خیلی خیلی زیاد نمی تونم بهش فکر نکنم البته واسم مهمه که اونم منو واقعا دوست داشته باشه واسه همینه که میگم حرفاتون رو روی یه برگه نوشتم واسش بخونم ببینم چی میگه
نقل قول:
اون برای اینکه تنها نشه،اگر باهاش راجه به این مسایل حرف بزنی،قانعت می کنه.هر وقت تصمیمتو گرفتی بهش بگو
چه تصمیمی؟
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
سلام و درود
نمیخوام نگرانت کنم یا نسبت بهش بدبینت کنم ولی واقعا ساده ای!
مهسا حرف درستی میزنه، به شیوه ای کاملا حرفه ای در آب نمک تشریف داری.
آخه گل پسر کدوم دختر عاشق، از یه جوون 22 ساله که دستش به هیچ جا بند نیست تقاضای خونه خریدن که هیچ، یه پراید قسطی میکنه؟ وابستگی کورت نکنه ولی خدا رو شکر داری بهتر میشی، نکنه میخواد یه بی ام دبلیو 650 کانورتیبل براش بخری بری خواستگاریش؟
بهترین کار اینه که بهم بزنی، اگه همین الآن یکی بیاد خواستگاریش موقعیتش به از تو باشه، سه سوته غزلتو می خونه!!!
تو رو نگه داشته اگه موقعیت های بهتر گیرش نیومد حداقل رو داشته باشه.
بدرود.:72::72::72::72:
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
سلام
راستش این دختر خانم ایده آل های ذهنی برای خودش ساخته و داره بهش پر و بال میده و معیارهاش رو هنوز نشناخته . توقعاتش از شما به همین دلیل هست و کلا تردید و دو دلیش هم به خاطر مسائل مادی هست .
یکبار میگه نه من اصلا قصدشو ندارم میخوام برم خارج
یکبار میگه دوستت دارم اما باید واسم خونه و ماشین بخری تا باهات ازدواج کنم
یکبار دیگه میگه حاضرم بهت فرصت بدم تا یک سال بعد دانشگاه شرایط رو فراهم کنی
شما بعد از دانشگاه تازه می خوای بری سرکار به نظر خودت بعد از یک سال میتونی چنین چیزی رو فراهم کنی؟
تازه اگرم شرایط فراهم بشه به نظرت دختری با این سطح توقعات و پول دوستی اگر روزی شرایط مالیت خوب نبود کنارت میمونه ؟
ایشون هنوز معیارهاش رو نشناخته و تکلیفش با خودش مشخص نیست حتی اگر با شما ازدواج کنه چنین شخصیتی در زندگی خیلی تاثیرات بدی داره .
شما باید رک و روراست شرایطت رو بگی ، بگی که معلوم نیست یک سال بعد از دانشگاه در چه سطحی باشی و میخوای که همه چی از الان رسمی باشه (تو این چند سال ممکنه اون نظرش عوض بشه) بگید که شرایط الان منو ببین و طبق این شرایط همین الان تصمیمت رو بگیر .
دختری که به خاطر مادیات بیاد به خاطر مادیات هم ممکنه بره .
شما خودت هم انقدر احساسی به این موضوع نگاه نکن و فکر یک عمر زندگی رو بکن که می خوای در کنار این خانم داشته باشی و ببین با این وجود این خانم واقعا مناسبت هست ؟
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
عشق و عاشقی مگه به زبونه؟ تا هزار سال به یکی بگو عاشقتم ولی در عمل نباشد چه سود؟
در این فکرم شاید در این زمینه دختر باتجربه ایه، که نه وابستت شده و هم تو رو ول معطل نگه داشته. خدا داند!
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
از نظرات همه دوستان ممنونم تو رو خدا منو تنها نذارین و در این زمینه بهم بیشتر کمک کنید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
شما خودت هم انقدر احساسی به این موضوع نگاه نکن و فکر یک عمر زندگی رو بکن که می خوای در کنار این خانم داشته باشی و ببین با این وجود این خانم واقعا مناسبت هست ؟
من به این خانم واقعا از صمیم قلب علاقه دارم و اگر اینقدر دوسش نداشتم تا حالا حتما باهاش به هم می زدم چون من همیشه از آدمای مادی گرا بدم اومده !! الان تنها چیزی که باعث شده این رابطه رو دارم ادامه میدم این علاقه ای هست که به این خانم دارم. من دارم تمام حرفهای شما دوستان رو می نویسم رو برگه و امشب یا فردا بهش میگم و اگر هنوزم رو حرف خودش باشه باهاش به هم میزنم.
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Bidam
نقل قول:
قبل از اینکه با اون حرف بزنی تکلیف خودتو اول مشخص کن.
آیا می خواهی با یک همچین کسی ادامه بدی؟
خیلی واضح خود بهت گفته که پول را بیشتر دوست داره ایا می خواهی با کسی که پول را به تو ترجیح می دهد ادامه بدی؟
اول خودت خوب فکر کن ببین با توجه به این شرایط بازم می خواهی ادامه بدی یا نه
آره چون دوسش دارم خیلی خیلی خیلی زیاد نمی تونم بهش فکر نکنم البته واسم مهمه که اونم منو واقعا دوست داشته باشه واسه همینه که میگم حرفاتون رو روی یه برگه نوشتم واسش بخونم ببینم چی میگه
دوست عزیزم
نوشتی که برایت مهمه که اون هم تورو دوست داشته باشه اما این دوست داشتن نیست کلا تعریف دوست داشتن با چیزی که در عمل ایشان انجام می دهد و خواسته های ایشان زمین تا آسمان فرق دارد.
این حرف هایی که من نوشتم برای شما بود تا باز ببینم با وجود همه ی این دلایل چه تصمیمی داری.راه حل من برایت این است که اینارو بهش بگی اگر واقعا دوستت داشته باشه موافقت می کنه و اگر نداشته باشه می پیچونه:
بهش بگو که این شرایط من هستش،این سنم،این درسم این وضع مالیم این وضع شغلیم این شرایط خانوادم.
دوست ندارم توی بلاتکلیفی بمونم و می خوام که تکلیفم مشخص بشه و بعد از این صحبت مثلا چند روز بهش وقت بده و اصلا هیچ تماسی باهاش نگیر و بعد از چند روز زنگ بزن و نتیجه را بپرس.
بهش بگو که من شرایطم الان این هستش و چیزهایی که تو می خواهی را الان ندارم ،ممکنه یک روزی با تلاش و برای داشتن زندگی بهتر با تو بهش برسم و ممکن هم هستش که نرسم(مثل خیلی از جوان های جامعه ما که با عشق و بدون پول زندگی می کنند و تلاش می کنند)
یا منو با این شرایطم قبول داری یا نداری.اگر قبول داری که رسما با خانوادم اقدام کنم
اگر قبول نداری ایشالا خوشبخت بشی و رابطتو قطع کن
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
تصمیم به جدایی یا موندن.
اگر شرایطتو قبول کرد.هر چه سریع تر باید بری خواسگاری.اگر گفت حالا صبر کن درست تموم بشه سرکار بری.
بدون که سرکاری.
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
همه حرفهای مهسا خانوم و سایر دوستان رو بهش گفتم و کلی باهاش حرف زدم حدود یک ساعت ........بعد ازش جواب آخر خواستم اونم بهم گفت نه !!! گفتن من همینی که گفتم خونه و ماشین گرون قیمت پول همه رو اول زندگی میخوام منم گفتم باور کن ماشین و شغل رو می تونم اما خونه گرون قیمت و میلیونی تو بالا شهر تهران رو نمی تونم..... بعد گفتم جواب آخرت چیه اونم گفت نه ... من گفتم مرسی که حداقل جواب نه رو بهم دادی و بعد گفتم این آخرین مکالمه تلفنی مونه و خداحافظ واسه همیشه...... خدایا دارم دیونه میشم حالم خیلی بده چطوری با این شکست عشقی مقابله کنم؟؟؟ تو رو خدا تنهام نذارین دارم با اشک اینا رو می نویسم ... صورتم خیس شده ... من تو دانشگاه هر روز می بینمش چطوری می تونم فراموشش کنم؟؟ نحوه برخوردم تو دانشگاه باهاش چطوری باشه؟
کمکم کنید خواهش میکنم
همه حرفهای مهسا خانوم و سایر دوستان رو بهش گفتم و کلی باهاش حرف زدم حدود یک ساعت ........بعد ازش جواب آخر خواستم اونم بهم گفت نه !!! گفتن من همینی که گفتم خونه و ماشین گرون قیمت پول همه رو اول زندگی میخوام منم گفتم باور کن ماشین و شغل رو می تونم اما خونه گرون قیمت و میلیونی تو بالا شهر تهران رو نمی تونم..... بعد گفتم جواب آخرت چیه اونم گفت نه ... من گفتم مرسی که حداقل جواب نه رو بهم دادی و بعد گفتم این آخرین مکالمه تلفنی مونه و خداحافظ واسه همیشه...... خدایا دارم دیونه میشم حالم خیلی بده چطوری با این شکست عشقی مقابله کنم؟؟؟ تو رو خدا تنهام نذارین دارم با اشک اینا رو می نویسم ... صورتم خیس شده ... من تو دانشگاه هر روز می بینمش چطوری می تونم فراموشش کنم؟؟ نحوه برخوردم تو دانشگاه باهاش چطوری باشه؟
کمکم کنید خواهش میکنم
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
دوست عزیز خیلی متاسف شدم
البته قابل پیش بینی بود .اشکالی نداره این تجربه ها خوبه و باعث میشه که شناخت بهتری از خودت و فردی را که می خواهی در زندگی همراهت باشد پیدا کنی.
هیچ اشکالی نداره چقدر خوب که تونستی این حرف ها رو بهش بزنی
همچین آدمی به درد زندگی نمیخورد
اشکالی نداره زمان که بگذره دردات کم میشه
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
من از الآن اون روزهایی رو می دیدم که به خاطر اینکه رفته طرف یه مرد پولدارتر تو راهرو دادگاه سرگردونی.
خوشحال باش الآن گفت نه.اگر قبول می کرد 3 ماه بعد می فهمیدی با یه بچه پولدار عقد کرده چه کار می خواستی بکنی؟
-
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
ممنون دوستان بابت دلگرمیتون
من خودم هم با حرفهای امروزش فهمیدم که این دختر به درد زندگی با من نمی خوره و خیلی پول پرسته خودش میگفت من اینم خودخواهم میخوای بخواه نمیخوای نخواه !!! خیلی تو ذوقم خورد فهمیدم این دختر اصلا نمی دونه عشق چیه ... بهم می گفت حتی اگر من قبول کنم خانوادم قبول نمی کنند!! فقط موندم این مدت واسه چی با من بود؟؟!! چرا مرتب تو اس ام اس بهم می گفت دوسم داره؟؟ خدایا این انصافه یه دختر با احساساتم بازی کرده؟
نگفتین واسه فراموش کردنش چی کار کنم؟ آخه بیشتر کلاسام تو دانشگاه با هم هستم چون هم رشته ایم... من بهش وابسته شدم چون خیلی بهش علاقه داشتم همین باعث شده الان وضع روحیم خرابه...